نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۵ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۵ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۴۰ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
آیا تعلیم اسماء با علم معصوم ارتباط دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
۱. در این آیات صحنهای از امتحان آدم(ع) و فرشتگان به تصویر کشیده شده که آدم(ع) در آن پیروز شد، ولی فرشتگان موفق نشدند و بار دیگر برتری انسان بر فرشتگان روشن شد.
۲. آزمایش فرشتگان و آدم، یک ارزیابی علمی بود؛ یعنی آنان را در برابر نامها و حقایق و اسرار و علوم هستی قرار دادند و انسان به خاطر ظرف وجودی وسیع خود آنها را آموخت و بیان کرد، ولی فرشتگان به خاطر ظرف وجودی محدود خود نتوانستند پاسخ پرسشهای علمی را تهیه کنند و در امتحان شکست خوردند.
۳. مقصود از «نامها» در این آیات چیست؟
در این مورد چند احتمال دادهاند:
الف) در احادیثی آمده است که مقصود از این نامها همان نامهای رهبران الهی و حجتهای اوست.
ب) در احادیث دیگری آمده که مقصود از نامها، زمینها، کوهها، درهها و همه موجودات است.
ج) منظور از این نامها، همان استعداد نامگذاری چیزهاست که خدا به انسان عطا فرموده است و براساس همین نامگذاری است که علوم بشر شکل میگیرد و نسل به نسل منتقل میشود.
د) منظور اعطای معانی و مفاهیم و مسمّای این نامها به آدم(ع) بوده است که همان علوم و اسرار مربوط به آفرینش و موجودات است؛ پس مقصود، منابع و خزاین چیزهاست، نه صرف لغات.
ه) آموزش نامها، کنایه از قدرت شناخت حقایق و آثار چیزهاست که خدا در نهاد انسان قرار داده و تنها انسان چنین توانی دارد و با استفاده از این توانایی در اسرار جهان میاندیشد و تمام اکتشافات و اختراعات علمی بشر نیز نتیجه همین مطلب است.
و) مقصود همان حقایق غیبی عالم است که نشانه خدا هستند؛ حقایقی که باشعور و عاقل و خزاین چیزهای جهان هستند و نزد خدا ذخیرهاند.
البته این معانی با همدیگر منافاتی ندارند و جمع آنها مشکل نیست و همهی این معانی میتواند مقصود آیه باشد، هر چند احتمال پنجم جالبتر است.
۴. برخی مفسران برآناند که خدای متعال این علوم را به صورت تکوینی به انسان آموخت؛ یعنی در نهاد و وجود او قرار داد و در مدت کوتاهی بارور ساخت؛ همانطور که بیان را به صورت تکوینی به انسان تعلیم داد؛ یعنی استعداد فهم این نامها و اسرار و علوم را در فطرت و سرشت انسان قرار داد.
۵. آیا اگر خدا آن علوم و نامها را به فرشتگان یاد میداد آنها نیز نمیتوانستند مثل آدم بیاموزند و در آزمایش موفق شوند؟
تفاوت فرشتگان با انسان در این بود که انسانها ظرفیت وجودی بیشتری داشتند؛ از این رو این نامها و علوم در ظرف وجودی آنان قرار گرفت و بارور شد، ولی فرشتگان چون برای اهداف دیگری آفریده شده بودند، ظرفیت خاصی داشتند که آمادهی پذیرش این همه علوم و اسرار نبود؛ به عبارت دیگر علوم انسانها با تفکر و خلاقیت افزایش مییابد، اما علوم فرشتگان مثل رایانه با حافظه محدودی است که هر چه به او میدهند بازمیگوید و هنگامی که در این آزمایش معلوم شد که آنان ظرفیت علوم و اسرار نامها را ندارند و از انسان برتر و شایستهتر به خلافت نیستند، به خوبی این حقیقت را پذیرفتند و تسلیم شدند.
۶. در این آیات برای آموزش انسان تعبیر «تعلیم» به کار رفته، اما برای فرشتگان تعبیر «عرضه» به کار رفته است که بالاتر از آموزش است، همانطور که نوار آموزشی با فیلم آموزشی تفاوت دارد؛ پس ممکن است گفته شود که فرشتگان نتوانستند چیزی را که به صورت صدا و تصویر به آنان عرضه شد دریابند، در حالی که انسان با آموزش نازلتری آنها را دریافت و این برتری انسان را نشان میداد.
۷. برخی مفسران برآناند که مقصود از «چیزی که فرشتگان مخفی میکردند» آن است که فرشتگان، در دل، خود را شایستهتر از انسان برای جانشینی خدا در زمین میدانستند و این مطلبی بود که در آیهی قبل بدان اشاره شد، اما تصریح نکردند.
برخی دیگر برآناند که آیه به ابلیس اشاره دارد که در صف فرشتگان قرار داشت و تصمیم داشت در برابر انسان سجده نکند، ولی این مطلب را در دل پنهان میکرد.
این احتمال نیز هست که این آیه به علم وسیع الهی و قلمرو بیکران آن در امور آشکار و پنهان اشاره داشته باشد، همانطور که به مخاطب خود میگوییم «ما همه چیز پنهان و آشکار شما را میدانیم» و لازمه این سخن آن نیست که حتماً چیز مخفی وجود داشته باشد؛ البته مانعی ندارد که هر سه مطلب مقصود آیه باشد.
با ارزیابی علمی، شایستگی و برتری افراد را ثابت کنید.
ظرفیت علمی و معلومات افراد، معیار برتری آنها در انتصاب به پست و مقام است.
دانشمندترین افراد را برای جانشینی خدا و رهبری و خلافت در زمین برگزینید.
ظرفیت علمی انسان از فرشتگان بیشتر است.
خدا نامها و علوم و اسراری را در نهاد انسان به ودیعت نهاده است.
در هنگام شکست علمی تکبّر نورزید برتری علمی دیگران را بپذیرید و اعتراف کنید، که این روش فرشتهخویان است»[۵].
«﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ * قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ﴾[۶]. در آیات فوق، خداوند از حادثه مهم خلافت و جانشینی حضرت آدم(ع) سخن میگوید. این خلافت با دانشی به نام «علم الاسماء» گره خورده است. خداوند متعال پیش از جعل خلافت حضرت آدم(ع)، موضوع را با فرشتگان در میان گذاشت. فرشتگان از خلقت و خلافت چنین موجودی تعجب کردند؛ زیرا معتقد بودند که با وجود آنان نیازی به وجود موجودی نیست که در زمین فساد کرده و خونریزی به پا میکند. خداوند متعال به آنان فرمود که حقایقی را میداند که آنان نمیدانند. خداوند سبحان، (ع) "علم الاسماء" را به طور کامل به حضرت آدم آموخت. ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا﴾. آنگاه آنان (مسمای آن اسماء)[۷] را بر فرشتگان عرضه کرد و از آنان خواست که از نامهایشان خبر دهند. فرشتگان اظهار عجز کردند. خداوند متعال از آدم(ع) خواست که اسامی آنان را به فرشتگان خبر دهد و او فرشتگان را از نامهای آنان آگاه ساخت. تفسیرهای متفاوتی از علم الاسماء از سوی مفسران ارائه شده است (...): (۱): برخی از مفسران معتقدند که خداوند به حضرت آدم نام تمامی مخلوقات مانند اشخاص، شغلها، درختان، سرزمینها و... را آموخت. (...) (۲): بنابر تفسیری دیگر، علم به أسماء، آگاهی از حقایق کلی هستی است. (...) نکته دیگر آن که در آیات یاد شده درباره مسمای این اسماء، ضمیر «هم» و اسم اشاره «هؤلاء» استفاده شده است که معمولا در مورد موجودات دارای حیات و شعور به کار میروند. افزون بر آن، این موجودات، از حقایق غیبی به شمار میآیند؛ زیرا خداوند بعد از آن که حضرت آدم، آن اسماء را برای فرشتگان بیان کرد، به فرشتگان فرمود: ﴿قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ﴾[۸] بنابراین این اسماء به حقایق و موجوداتی زنده و با شعور اشاره دارند که از حقایق پنهان و غیبی به شمار میآیند که با در نظر گرفتن آیه ﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ﴾[۹] بر حقایق کلی و پوشیده در نزد خداوند مطابقت دارد که محدود به حد مشخصی نیست؛ کثرت در آنها، به جهت عددی نیست؛ بلکه در مراتب و درجات است. بنابراین در مرتبه الهی دارای مقدار و محدوده نیستند؛ بلکه حد و مقدار آنها بر حسب مرتبه نزول در عالم آفرینش و نزول در مراتب وجود است. به عبارت دیگر، در مرتبه غیبی خود، حقایقی کلی و با شعور هستند که در مرتبه نزول تمام حقایق جهان را شامل میشوند.[۱۰] (...) (۳): این دانش، آشنایی با تمام اسماء حسنای الهی است. (...) (۴): در تفسیری نزدیک به تفسیر سوم، شناخت اسماء حسنای الهی بر شناخت پیامبران و امامان معصوم(ع) تطبیق شده است»[۱۱].
۳. پژوهشگران وبگاه مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن.
«خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید: ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ﴾[۱۲] خداوند در این آیات مبارک از بهرهمند ساختن آدمد از "علم اسماء" که یکی نعمتهای الهی است سخن میگوید، آدم بهعنوان یکی از پیامبران دارای علمی شد که فرشتگان از داشتن آن محروم بودند. در این که مراد از "علم اسماء" چیست، دانشمندان موارد مختلفی را بیان نمودهاند، یکی از اقوال پذیرفته شده این است که "علم اسماء" عبارتست از: علم به "همه حقائق هستی" و منظور از "اسماء" در اینجا مسمیات است، یعنی خداوند حقایق و ذات اشیاء که منظور جمیع علوم مربوط به زمین و آسمان و انواع صناعات و استخراج معادن و غرس اشجار و خواص و منافع آنها است، همه و همه را به آدم تعلیم داد. به این ترتیب آدم به تمامی اسرار جهان آشنا شد و شایستگی و استعداد درک همه این اسرار را برای فرزندان خود به جای گذارده است. دراین باره از امام صادق(ع) سؤال شد که خداوند به آدم چه آموخت؟ حضرت فرمود: «الْأَرَضِينَ وَ الْجِبَالَ وَ الشِّعَابَ وَ الْأَوْدِيَةَ ثُمَّ نَظَرَ إِلَى بِسَاطٍ تَحْتَهُ فَقَالَ وَ هَذَا الْبِسَاطُ مِمَّا عَلَّمَه»[۱۳]. دیدگاه علامه درباره "علم اسماء" این است که خداوند نامهای اشیاء را به آدم آموخت، ولی روشن است که نام اشیاء آموختن، افتخاری برای او محسوب نمیشود، چرا که "علم اسماء" ملاک و معیار خلافت انسان بوده است، در نتیجه مقصود از این "اسماء" الفاظ و اسامی آنها نیست، بلکه مقصود شناخت حقاق و سنن حاکم برآنها میباشد. دیدگاه دیگر اینکه: منظور از اسماء در آیه مبارکه به ویژه با تأکیدی که بهوسیله ﴿كُلَّهَا﴾ آورده شده، تمام حقایق جهان است، اعم از اینکه در غیب باشد یا در شهود، بنابراین طبق این آیه آدم تمام حقایق هستی را آنچه در عالم غیب است و آنچه در عالم مشاهده است آموخته است. این آیات گرچه در مورد آدم نازل شده است ولی تعلیم اسماء مخصوص او نیست، بلکه انبیاء و امامان(ع) را شامل میشود. بنابراین پیامبران و امامان(ع) آگاه به تمام حقایق هستی هستند. چه اینکه پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: جبرئیل(ع) به من خبر داده که خداوند نام هرچیز را به تو تعلیم داده همانطور که به آدم اسماء را آموخته بود»[۱۴].
↑ خدا همه اسمها "حقایق موجودات" را به آدم آموخت، سپس آن "حقایق" را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: از اسامی این حقایق به من خبر دهید اگر راستگو هستید، آنان گفتند: ما ترا تسبیح می کنیم، ما از چیزی آگاه نیستیم جز آنچه تو به ما آموخته ای، تویی توانا و حکیم». خداوند به آدم گفت: آدم! اسامی این حقایق را به فرشتگان بگو.هنگامی که آدم فرشتگان را از آن اسامی آگاه ساخت، خداوند به فرشتگان خطاب کرد و گفت: من به شما نگفتم که از "غیب" آسمانها و زمین آگاهام و آنچه را آشکار کنید و پنهان نمایید میدانم؛ سوره بقره، آیه ٣١ـ ٣٣.
↑و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید. گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموختهای، نداریم، بیگمان تویی که دانای فرزانهای. فرمود: ای آدم! آنان را از نامهای اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نامهای اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم و از آنچه آشکار میکنید و پوشیده میداشتید آگاهم؟؛ سوره بقره، آیه ۳۱ - ۳۳.
↑ خدا همه اسمها "حقایق موجودات" را به آدم آموخت، سپس آن "حقایق" را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: از اسامی این حقایق به من خبر دهید اگر راستگو هستید، آنان گفتند: ما ترا تسبیح می کنیم، ما از چیزی آگاه نیستیم جز آنچه تو به ما آموختهای، تویی توانا و حکیم». خداوند به آدم گفت: آدم! اسامی این حقایق را به فرشتگان بگو.هنگامی که آدم فرشتگان را از آن اسامی آگاه ساخت، خداوند به فرشتگان خطاب کرد و گفت: من به شما نگفتم که از "غیب" آسمانها و زمین آگاهام و آنچه را آشکار کنید و پنهان نمایید میدانم؛ سوره بقره، آیه ٣١ـ ٣٣.
↑این مطلب که ضمیر «هم» در کلمه «عرضهم» به مسمای أسماء، اشاره دارد، مورد اتفاق بسیاری از مفسران است. آن چه تفسیرهای این آیات را مختلف میسازد، اختلاف دیدگاهها در مورد حقیقت خود اسماء و متعلق آنان است. ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۷؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۸۱؛ تفسیرنمونه، ج۱، ص۱۷۷؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۱۲۵؛ مفاتیح الغیب، ج۲، ص۳۹۸.
↑«آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم»؛ سوره بقره، آیه۳۳.
↑«و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم»؛ سوره حجر، آیه۲۱.
↑ و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید. گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموختهای، نداریم، بیگمان تویی که دانای فرزانهای. فرمود: ای آدم! آنان را از نامهای اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نامهای اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم و از آنچه آشکار میکنید و پوشیده میداشتید آگاهم؟؛ سوره بقره، آیه: ۳۱ - ۳۳.
↑ خداوند به آدم تمام زمینها، کوهها، درهها و بستر رودخانهها را آموخت، سپس به فرشی که زیرپایش گسترده بود نظر افکند و فرمود: حتّی این فرش هم از اموری بود که به آدم تعلیم داد.