نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Amini(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۲۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۲۱ توسط Amini(بحث | مشارکتها)
سپاهیانامام مهدی(ع) از چه ملیتهای هستند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
و اما راجع به سایر اعوان و انصار: حضرت رضا (ع) فرمود: "بپرهیز از عرب که برای ایشان خبر بدی خواهد بود، آگاه باش که از ایشان یک نفر با قائمخروج نخواهد کرد[۳].
و نیز فرمود: وای بر طاغیانعرب از شری که نزدیک شده. ابن ابی یعفور عرض کرد: آیا از عرب کسی با قائم (ع) هست؟ فرمود: چیز کمی. عرض کرد: به خدا قسم که از ایشان بسیارند کسانی که این امر را وصف میکنند (یعنی اظهار تشیع میکنند).
فرمود: ناچار است که مردم تخلیص شوند و تمیز و جدا شوند و باید غربال شوند و در غربال خلق زیادی بیرون خواهند شد"[۴]. مقصود عربهای اصلی است و آن هم اهل حجاز.
حضرت باقر (ع) فرمود: "هیچ بلدی نیست مگر اینکه از او طایفهای با قائمخروج خواهد کرد، مگر بصره که یک نفر از وی خروج نخواهد کرد"[۵].
« نیروهای حضرت مهدی(ع) از ملّیتهای گوناگونی تشکیل میشوند. در روایات، سخنان گوناگونی در این باره وجود دارد. گاه از عجمها به عنوان سپاهیان حضرت نام میبرند که غیر عرب را در بر میگیرد. برخی روایات نام شهرها وکشورهایی را ذکر میکنند که سپاهیان از آن جا به یاریحضرت میشتابند وگاهی سخن از قوم خاصی مانند توبه کنندگان بنی اسرائیل، مؤمنانمسیحی وانسانهای وارسته رجعت یافته است که به یاریحضرت میآیند.
ایرانیان: از روایات فهمیده میشود که تعداد قابل توجّهی از سپاهیان مخصوص و ارتشمهدی(ع) از ایرانیان هستند و از آنان با تعبیرهای، اهل ری، اهل خراسان، گنجهای طالقان، قمیها، اهل فارس و... یاد شده است. امام باقر(ع) میفرماید: «"نیروهایی با پرچمهای سیاه - که از خراسانقیام کردهاند - در کوفه فرود میآیند و هنگامی که حضرت مهدی(ع) در شهر مکهظهور میکند، با آن حضرتبیعت میکنند"[۱۰]. امام باقر(ع) میفرمود: "یارانحضرت قائم(ع) سی صد و سیزده نفرند واز فرزندانعجم (غیر عرب) میباشند"[۱۱]. عبدالله بن عمر میگوید: پیامبر(ص) فرمود: "خداوندقدرت شما (مسلمانان) را از عجمها قرار میدهد؛ آنان شیرانی هستند که هرگز از رزمگاه نمیگریزند. شما (عرب ها) را میکشند ودارائیهایتان را میبرند"[۱۲]. حذیفه نیز از پیامبر(ص) روایتی به همین مضمون نقل میکند[۱۳]. البته در دلالت این روایت جای اندیشه واشکال است. بر پایه روایات، روزی فرا میرسد که ایرانیان برای گسترش اسلام و بازگرداندن عربها به اسلام، بر آنان شمشیر میکشند ومخالفان را گردن میزنند. وضعیت عربها در آن روزگار بسیار ناخوشایند است و روزهای سخت و ناگواری را در پیش دارند. هر چند عجم به غیر عرب گفته میشود، ولی به طور قطع ایرانیان را نیز در بر میگیرد. بر اساس روایاتی دیگر، در زمینه سازی عملیاتی که پیش از ظهور وبه هنگام قیامحضرت مهدی صورت میگیرد، ایرانیان نقش اساسی دارند وتعداد فراوانی از جنگ آوران را تشکیل میدهند. در خطبهای که علی(ع) درباره یارانمهدی(ع) و ملّیت آنها، ایراد کرده است، نام برخی از شهرهای ایران ذکر شده است. اصبغ بن نباته میگوید: امیرمؤمنان(ع) خطبهای ایراد کرد و در ضمن آن، حضرتمهدی(ع) ویارانش را - که همراه حضرتقیام میکنند - بر شمرد وفرمود: "از اهواز یک نفر؛ از شوشتر یک نفر؛ از شیراز سه نفر به نامهای حفص، یعقوب و علی؛ از اصفهان چهار نفر به نامهای موسی، علی، عبدالله وغلفان؛ از بروجرد یک نفر به نام قدیم؛ از نهاوند یک نفر به نام عبدالرزاق؛ از همدان[۱۴] سه نفر به نامهای جعفر، اسحاق وموسی؛ از قم ده نفر که هم نام اهل بیترسول خدا هستند (ودر حدیثی دیگر هیجده نفر ذکر شده است)؛ از شیروان یک نفر؛ از خراسان یک نفر به نام درید ونیز پنج نفر که هم نام اصحاب کهف هستند؛ از آمل یک نفر؛ از جرجان یک نفر؛ از دامغان یک نفر؛ از سرخس یک نفر؛ از ساوه یک نفر؛ از طالقان بیست وچهار نفر؛ از قزوین دو نفر؛ از فارس یک نفر؛ از ابهر یک نفر؛ از اردبیل یک نفر؛ از مراغه سه نفر؛ از خوی یک نفر؛ از سلماس یک نفر؛ از آبادان سه نفر؛ از کازرون یک نفر". پس امیرمؤمنان(ع) فرمود: "پیامبر اکرم(ص) سی صد و سیزده نفر از یارانمهدی(ع) به تعداد یارانبدر را برای من بر شمرد و فرمود: خداوند آنان را، در کم تر از یک چشم به هم زدن از مشرق ومغرب زمین، در کنار کعبه گرد میآورد"[۱۵]. چنان که مشاهده میکنید از سی صد وسیزده نفر سپاه مخصوص حضرت مهدی(ع) -که در آغاز قیام همراه آن حضرت هستند - هفتاد ودو نفر از شهرهای کنونی ایران میباشند واگر طبق نقلی که دلائل الامامه[۱۶]طبری آمده است، محاسبه شود، یا نام شهرهایی که در آن روزگار از ایران بوده است، آورده شود، تعداد ایرانیان از این نیز بیشتر میشود. در این روایت گاهی نام شهری دوبار آمده است یا این که نام چند شهر از یک کشور آمده است وآن گاه نام همان کشور نیز ذکر شده است. در صورتی که روایت به طور صحیح نقل شده باشد، شاید نمایانگر تقسیمات و نام گذاری آن روزگار است و تقسیمات جغرافیایی این عصر نمیتواند ملاک تفسیر وفهم این روایت قرار گیرد؛ زیرا نام شهرها تغییر یافته، گاهی نام یکی از شهرها، در روزگار کنونی بر کشوری گفته میشود. نکته دیگر این که با تطبیق دادن نام شهرها بر نقشه جغرافیایی کنونی جهان، شاید بتوان نتیجه گرفت که یاورانحضرت در سراسر جهان پراکنده هستند وممکن است واژه افرنجه - که در روایت آمده است - اشاره به مغربزمین باشد. اگر این تطبیق وسخن صحیح باشد، روایت با جمله " لوخلیت قلبت" مصداق ومعنا پیدا میکند؛ زیرا زمین در هیچ دورانی از افراد نیک تهی نمیگردد وگرنه سرنگون ونابود میگردد. در روایاتی دیگر از شهرهای به خصوصی نیز نام برده شده است که در این جا به ذکر چند روایت درباره شهرهای قم، خراسان وطالقان بسنده میکنیم: امام صادق(ع) میفرماید: "خاکقم، مقدس است....مگر نه این که آنان یاران قائم ما هستند ودعوت کننده به حق ما میباشند؟"[۱۷]. عفان بصیری میگوید: امام صادق(ع) به من فرمود: "آیا میدانی چرا شهر قم را به نام قم نامیدند؟ عرض کردم: خدا و رسولش و شما بهتر میدانید. فرمود: زیرا مردمقم پیرامون قائم گرد میآیند و با او میمانند و پایداری میکنند و به او یاری میرسانند"[۱۸]. امیرمؤمنان(ع) میفرماید: پیامبر(ص) فرمود: "... در خراسان گنجهایی است که از جنس طلا و نقره نیست؛ بلکه مردانی هستند که عقیده به خدا ورسولش، آنان را در کنار هم دیگر گرد خواهد آورد"[۱۹]. شاید مقصود این است که آنان در اعتقادراستین به خدا ورسولش مشترکند. یا این که همه را خداوند در یک روز در مکه گرد خواهد آورد. امیرمؤمنان(ع) میفرماید: "خوشا به حال طالقان! زیرا خداوند در آن جا گنجهایی دارد که از جنس طلا ونقره نیستند؛ بلکه مردانی مؤمن هستند که خداوند را به حق شناخته اند وآنان یاورانحضرت مهدی(ع) در آخر الزمان میباشند"[۲۰].
عربها:روایات مربوط به شرکت عربها در قیامحضرت مهدی(ع) بر دو دستهاند: برخی بر عدم شرکت آنان در انقلابمهدی(ع) دلالت دارد وتعدادی از روایات، برخی از شهرهای کشورهای عربی را نام میبرد که از آن جا افرادی به پشتیبانی از حضرتقیام میکنند. روایاتی که دلالت بر عدم شرکت عربها دارد، در صورت صحیح بودن سند، قابل توجیه است؛ زیرا ممکن است در سپاهیان مخصوصی - که در آغاز قیام همراه حضرت خواهند بود - عربها شرکت نداشته باشند؛ چنان چه شیخحر عاملی در کتاب اثبات الهداةروایات را این گونه شرح داده است و درباره شهرهای عربی نیز که در روایات نام برده شده است، شاید از آن جا سپاهیان غیر عربی - که در آن جا سکونت دارند - به یاریحضرت بشتابند؛ نه کسانی که اصالت عربی دارند ویا مراد حکومتها ودولتهای عربی است. به این دسته روایات توجّه کنید: امام صادق(ع) میفرماید: "از عربها بپرهیزید؛ زیرا آینده بد و خطرناکی درپیش دارند؛ مگر نه این است که کسی از آنان همراه حضرت مهدیقیام نمیکند"[۲۱]. شیخحر عاملی میگوید: شاید مراد از این سخن امام صادق(ع) آغاز قیامحضرت(ع) است یا کنایه از کمی شرکت آنان است.... رسول خدا(ص) میفرماید: "بزرگان و انسانهای شریفی از سرزمین شام (سوریه) به حضرتمهدی(ع) میپیوندند و نیز کسانی که از قبایل و سرزمینهای گوناگون اطراف شام هستند؛ آنان چنانند که گویی دلهای شان پارههای آهن است. آنان پارسایان شب وشیران روزند"[۲۲]. امام باقر(ع) میفرماید: "سی صد و سیزده نفر، به عدد یارانجنگ بدر، در میان رکن ومقام (در کعبه) با حضرتمهدی(ع) بیعت میکنند. در میان آنان بزرگانی از مردم مصر ونیکانی از شام ونیکانی از مردمعراق به چشم میخورند. حضرتفرمانروایی خواهد کرد، آن مقدار که خدا بخواهد"[۲۳]. نیز امام باقر(ع) درباره شهر کوفه میفرماید: "هنگامیکه حضرت قائم(ع) ظهور کند و به کوفه بیاید، خداوند از پشت کوفه (نجف) هفتاد هزار انسانصدیق و راستگو را برمیانگیزد. آنان از یاران واصحاب حضرتش خواهند بود"[۲۴].
پیروان ادیان گوناگون:مفضل بن عمر میگوید: امام صادق(ع) فرمود: "هنگامی که قائم آل محمد(ص) ظهورکند، تعدادی از پشت کعبه بیرون میآیند که عبارتند از: بیست وهفت نفر از قومموسی -آنان که به حققضاوت میکنند-، هفت نفر از اصحاب کهف، یوشعوصیحضرت موسی، مؤمن آل فرعون، سلمان فارسی، ابا دجانه انصاری[۲۵] و مالک اشتر"[۲۶]. امام صادق(ع) میفرماید: "روحمؤمنان، آل محمد(ص) را در کوههای رضوی میبینند واز غذای آنان میخورند و از نوشیدنیهای آنان میآشامند؛ در مجالس آنان شرکت میجویند وبا ایشان هم سخن میشوند تا روزگاری که قائم ما اهل بیتقیام کند. در آن هنگام که خداوند آنان را بر میانگیزد؛ آنان گروه گروه، دعوتحضرت را میپذیرند و همراه حضرت میآیند. در آن روزگار صاحبان عقایدباطل به شک وتردید دچار میشوند و گروهها و احزاب و مدّعیان طرفداری وپیروی، از هم میپاشند ومقرّبان درگاه الهی (ومؤمنان) نجات مییابند"[۲۷]. ابن جریح میگوید: شنیدهام هنگامی که دوازدهقبیله از بنی اسرائیلپیامبران خود را کشتند و کافر شدند، یک قبیله از این رفتار پشیمان شد، واز کرده خویش بیزاری جستند واز خداوند درخواست جدایی میان آنان با دیگر قبایل کردند. خداوند کانالی در زیرزمین گشود که آنان به مدّت یک سال ونیم در آن حرکت میکردند تا این که از پشت سرزمین چین سر در آوردند وهنوز در آن جا به سر میبرند. آنان مسلمان هستند وبه قبله ما روی میآورند[۲۸]. برخی میگویند: جبرئیل در شب معراج، پیامبر اکرم(ص) را نزد آنان برد و حضرت ده سوره از سورههای مکی قرآن را برای آنان خواند. آنان ایمان آوردند و رسالت حضرتش را تصدیق کردند. پیامبر(ص) به آنان دستور داد در همان جا اقامت داشته باشند وشنبه (که روز تعطیلی یهودیان است) کار را رها کنند و نماز را به پا دارند وزکات بدهند. آنان نیز پذیرفتند واین وظایف را انجام دادند[۲۹].وفریضه دیگری واجب نشده بود. ابن عباس میگوید: در تفسیرآیه مبارکه﴿وقَلنا مِنْ بعَدِهِ لِبَنی إسرائیلَ اسْکنُوا الأرضَ فإذاجاءَ وَعْدُ الآخرِةِ جِئْنابِکمْ لَفیفاً﴾[۳۰]؛ گفتهاند که مراداز وعده آخری، ظهورحضرت عیسی(ع) است که بنی اسرائیل همراه آن حضرتقیام میکنند؛ ولی اصحاب ما روایت کردهاند که آنان به همراه حضرت قائم آل محمد(ع) قیام میکنند[۳۱] در تفسیرآیه شریفه﴿وَمِنْ قَوْمِ موسی أمَّةٌ یهْدُونَ بِالحقِّ وبه یعْدلُونَ﴾[۳۲] مرحوم علامه مجلسی میفرماید: در این که این امت چه کسانی هستند، اختلاف نظر است. برخی چون ابن عباس میگویند: آنان قومی هستند که در آن سوی چین زندگی میکنند و میان سرزمین آنان و چین، بیابانی از شن روان فاصله شده است. آنان هرگز در حکم خدا، دگرگونی وتبدیل پدید نمیآورند[۳۳]امام باقر(ع) در وصف آنان میفرماید: "آنان مالی را مخصوص به خود نمیدانند، بدون این که برادر ایمانی شان را در آن شریک بدانند. آنان نیز شب استراحت میکنند وروز بیدارند وبه کشاورزی اشتغال دارند. ولی کسی از ما (مردم) به سرزمین آنان نمیرسد وفردی از آنان به سرزمین ما (مردم) نمیآید وآنان بر حق هستند"[۳۴]. درباره آیه شریفه﴿وَمِنَ الَّذینَ قالُوا إنّا نصاری أخذنا میثاقَهُم، فَنَسُوا حَظَّاً مِمّا ذُکرُوا به﴾[۳۵]. امام صادق(ع) فرمود: "نصارا این راه و رسم را متذکر خواهند شد وگروهی از آنان همراه حضرت قائم(ع) خواهند بود"[۳۶].
«بنابر بعضی احادیث، بیشتر یارانحضرت مهدی (ع) عرب نیستند. شمار زیادی از ایرانیان جزء اصحاب خاص آن حضرتاند. علی (ع) فرمود: "كَأَنِّي بِالْعَجَمِ فَسَاطِيطُهُمْ فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ الْقُرْآنَ كَمَا أُنْزِلَ"؛ گویا میبینم که ایرانیان در مسجد کوفه، در خیمههای خود مشغول تعلیمقرآن به همان صورتی که نازل شده میباشند[۴۴]»[۴۵].
به این ترتیب میبینیم، مشرق زمین مورد توجه قرار گرفته است، چنانکه هماکنون از نشانههایش پیداست. تنها مشرق زمین است که این کار را خواهد کرد، بنابراین مشرق زمین باید بپاخیزد! و با توجه به اینکه اکثریت قریب به اتفاق امت مسلم از مستضعفان در مشرقزمین هستند، و با توجه به امکانات عظیم جغرافیایی و اقتصادی و نیروی انسانی که دارند، میتوانند بپاخیزند و دستهای ابرقدرتها را قطع کنند و زمینهسازی خوبی را برای ظهورحضرت مهدی (ع) ایجاد نمایند»[۵۰].
↑برخی از آنان که گفتند: ما به کیش عیسی هستیم، از آنان عهد گرفتیم که پیرو (کتاب) ورسول خدا باشند. آنان از آن چه (در انجیل) پند داده شدند، نصیب بزرگی را از دست دادند (وبا حق مخالفت کردند)؛ سوره مائده، آیه:۱۴.
↑کافی، ج ۵، ص ۳۵۲؛ التهذیب، ج ۷، ص ۴۰۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۵۶؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۰۱؛ تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۵۴؛ ینابیع المودّه، ص ۴۲۲
↑شیعه بر این عقیده است که در همین دنیا وپس از ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف. امامان معصوم وگروهی از مؤمنان وگروهی از کافران دوباره زنده می شوند وبه دنیا باز می گردند. در این باره ده ها روایت وارد شده است. مرحوم آیة الله والد(ره). در جلد دوم الشیعه والرجعه به گستردگی در این باره سخن گفته است. اخیراً این کتاب را حجة الاسلام میرشاولد به نام ستاره درخشان ترجمه ومنتشر کرده است واز این جانب نیز پانزده سال پیش جزوه ای به نام رجعت از نظر شیعه منتشر شده است که با استفاده از نوشته ها وسخنان مرحوم والدم می باشد
↑کشی، رجال، ص ۴۰۲؛ الخلاصه، ص ۹۸؛ قهبائی، رجال، ج ۲، ص ۲۸۹؛ الایقاظ، ص ۲۸۴؛ بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۴؛ معجم رجال الحدیث، ج ۶، ص ۲۵۹
↑درباره موثق بودن داود، علمای رجال بحث های گسترده ای کردهاند. برخی این روایت را ضعیف شمرده وبعضی آن را موثق دانستهاند. روایت دیگری از امام صادق (ع) نقل شده که فرموده است: «منزلت ومقام داود نزد من، همانند موقعیت مقداد نزد پیامبر است؛ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۴۱۴