امر به معروف و نهی از منکر در حدیث
- این مدخل از زیرشاخههای بحث امر به معروف و نهی از منکر است. "امر به معروف و نهی از منکر" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- امر به معروف و نهی از منکر در قرآن - امر به معروف و نهی از منکر در حدیث - امر به معروف و نهی از منکر در نهج البلاغه - امر به معروف و نهی از منکر در معارف دعا و زیارات - امر به معروف و نهی از منکر در کلام اسلامی - امر به معروف و نهی از منکر در اخلاق اسلامی - امر به معروف و نهی از منکر در فقه اسلامی - امر به معروف و نهی از منکر در معارف مهدویت
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امر به معروف و نهی از منکر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
روایاتی درباره امر به معروف و نهی از منکر
- امام صادق(ع) فرمودند: "تقدیس نمیشود امّتی که در آن بدون درنگ، حقّ ضعیفش از قویش ستانده نمیشوند"[۱].
- امام کاظم(ع) فرمودند: "بدون تردید باید به امر به معروف و نهی از منکر بپردازید، که در غیر این صورت بدترینهای شما بر شما حاکم میشوند؛ آنگاه نیکان شما نیز دعا میکنند اما اجابت نمیشود"[۲].
- امام باقر(ع) و امام صادق(ع) فرمودند: "وای به حال گروهی که خداوند را بهوسیله امر به معروف و نهی از منکر به پرستش نمیگیرند" [۳].
- امام صادق(ع) فرمودند: خداوند دو فرشته را براى اهالى شهرى فرستاد كه شهر را بر اهالى آن واژگون نمايند. همين كه به شهر رسيدند مردى را يافتند كه با خدا مناجات و زارى مىكرد. يكى از فرشتهها به ديگرى گفت: آيا نمىبينى اين مرد را، كه چگونه خدا را مىخواند؟ آن ديگرى گفت: بلى او را ديدم، ولى آنچه را كه پروردگارم دستور داده است انجام مىدهم. (اوّلى) گفت: وليكن من كارى انجام نمىدهم تا نزد پروردگارم باز گردم، چون بازگشت گفت: پروردگارا! موقعى كه به شهر رسيدم، بندهات فلانى را ديدم كه تو را مىخواند و به درگاه تو زارى مىكرد؛ خداوند فرمود: آنچه را كه به تو دستور دادم اجرا كن، چونكه او مردى است كه هيچگاه صورت خود را براى من (در مقابل گناهان و منكرات جامعه) بر نگرداند و اظهار خشم نكرد"[۴]؛
- امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: "پیامبر خدا(ص) ما را امر فرمودند که با گناهکاران، با چهرههائی درهم و عبوس برخورد کنیم"[۵]
- امام صادق(ع) فرمودند: "امر به معروف و نهی از منکر، دو آفریده از آفریدههای خداوندند. از اینرو، هرکس آن دو را یاری کند، خداوند او را عزّت میدهد؛ و هرکس آن دو را ذلیل دارد و یاری نکند، خداوند هم او را ذلیل میدارد"[۶]؛
- پیامبر اکرم(ص) میفرمودند: "وقتی امّت من امر به معروف و نهی از منکر را فرو نهند، باید منتظر عذابی از جانب خداوند باشند"[۷]؛
- پیامبر اکرم(ص) فرمودند: "آن هنگام که زنان شما فاسد و جوانانتان فاسق شوند و شما امر به معروف و نهی از منکر نکنید، چه بر شما خواهد گذشت؟! کسی به ایشان گفت: ای پیامبر خدا! آیا زمانی اینگونه خواهد شد؟ فرمودند: آری! و بدتر از این خواهد بود؛ آن زمان که امر به منکر و نهی از معروف کنید چه بر شما خواهد گذشت؟! کسی گفت: ای پیامبر خدا! آیا زمانی اینگونه خواهد شد؟! فرمودند: آری! و بدتر از این خواهد بود؛ چه بر شما خواهد گذشت زمانی که معروف را منکر و منکر را معروف بیابید!"[۸]؛
- پیامبر اکرم(ص) فرمودند خداوند متعال نسبت به مؤمن ضعیفی که دین ندارد بغض دارد گفته شد مؤمنی که دین ندارد کیست فرمودند آن کس که نهی از منکر نمیکند[۹][۱۰].
- امام حسین(ع) درباره امر به معروف و نهی از منکر میفرماید: ای مردم! از پندی که خداوند با بهدستایی نسبت به دانشمندان یهود به دوستانش داده است، عبرت بگیرید، آن جا که میفرماید: چرا ربانیان و دانشمندان، آنان را از گفتار گناهآلودشان، باز نمیدارند؟ و نیز میفرماید: از میان بنی اسرائیل، آنان که کفر ورزیدند، مورد لعنت قرار گرفتند تا آن جا که میفرماید: چه بد بود آنچه میکردند!. خداوند، از این جهت، آنان را نکوهش نمود که میدیدند ستمکاران، در حضور آنان مرتکب کارهای منکر و فساد میشوند؛ ولی به خاطر چشمداشت و دستیابی به عطای آنان، یا از ترس آنچه مایه خوف آنها بود، آنان را از این کار، باز نمیداشتند، در حالی که خداوند میفرماید: از مردم نترسید و از من بترسید و میفرماید: و مردان و زنان باایمان، دوستان یکدیگرند، که به کارهای پسندیده وا میدارند و از کارهای ناپسند، باز میدارند. بدین سبب، خداوند، از امر به معروف و نهی از منکر، به عنوان نخستین واجب، یاد کرده است؛ زیرا میدانست که با انجام دادن و برپا داشتن آن، تمام واجباتِ آسان و دشوار، پا بر جا میماند؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر، در کنار بازپرداخت مظالم، و مخالفت با ستمکار، و تقسیم فَیء و غنایم و گرفتن صدقات از موارد آن و مصرف آنها در جای مناسب، دعوت به اسلام است. اما شما ـ ای جمعی که به دانش، مشهورید و به نیکی از شما یاد میشود و به خیرخواهی شناخته شده هستید و به نام اللّه ، در دل مردم، هیبت دارید و انسانِ با شرافت، از شما حساب میبَرد و ضعیف، شما را گرامی میدارد و کسی که بر او برتری ندارید و منّتدار لطف شما نیست، شما را ترجیح میدهد و اگر درخواستها از طالبان آن دریغ شود، شما را به وساطت میطلبند و در راهِ با هیبتِ پادشاهان و کرامت بزرگان، گام مینهید! آیا چنان نیست که همه اینها را بدین خاطر دارید که امید میرود حق الهی را ادا کردهاید؟ گرچه در ادای بسیاری از حق الهی کوتاهی میکنید. بدین ترتیب، حق پیشوایان را سَبُک شمردهاید، و حق ضعیفان را ضایع کردهاید، و نیز حقّتان را که گمان دارید، طلب کردهاید. نه مالی بذل کردهاید و نه جان را به خاطر کسی که آن را آفریده، به خطر افکندهاید، و نه به خاطر رضایت خداوند، با خویشاوندی، درگیر شدهاید. با این وجود، شما از خداوند، خواهان بهشت و همسایگی پیامبران و ایمنی از عذاب او هستید. من بر شما ـ ای تمناکنندگان از خداوند ـ، بیمناکم که عذاب او شما را در رسد؛ زیرا شما از کرامت الهی به مرتبه ای رسیدهاید که به خاطر آن، برتری یافته اید، در حالی که آن را که به بندگی خداوند شناخته شده است، گرامی نمیدارید، به رغم آن که شما به خاطر خداوند، در میان بندگانش گرامی داشته میشوید. میبینید که پیمانهای خدا شکسته میشود؛ امّا بر نمیآشوبید، در حالی برای آبروی پدرانتان بر میآشوبید که آبروی پیامبر خدا مورد اهانت قرار میگیرد. نابینایان، لال ها و زمینگیرها در شهرها رها شدهاند و شما به آنان رحم نمیکنید، به اقتضای جایگاهتان عمل نمیکنید، و به آن که جایگاهش را پاس داشت، یاری نمیرسانید، و با چرب زبانی و سازشکاری، نزد ستمکاران، پناه میجویید. اینها همه اموری بودند که خداوند به شما به نهی و پرهیز از آنها فرمان داده است؛ امّا شما از آن غافلید. اگر میفهمیدید، مصیبت شما از همه مردم، بیشتر است؛ چرا که خود را در جایگاه علما جا زدهاید؛ زیرا جریان امور و احکام، به دست عالمان خداشناس و امینان حلال و حرام خداست و این جایگاه، از شما سلب شده است، و این جایگاه، تنها به خاطر جدایی شما از مسیر حق و اختلافتان در سنت، با وجود نشانهای آشکار، از شما سلب شده است. و اگر بر آزارها، بردباری پیشه میکردید و رنجها را برای خدا تحمّل میکردید، ورود و خروج و بازگشت امور الهی، به دست شما انجام میگرفت؛ امّا شما جایگاهتان را در اختیار ستمگران قرار دادید و امور الهی را به دست آنان تسلیم کردید، با آن که آنان به شبهات، عمل میکنند و در شهوات، ره میسپُرَند. گریز شما از مرگ و فریفتهشدن شما به زندگیای که از شما جداشدنی است، آنان را بر امور الهی مسلّط کرده است. شما ناتوانان را به دست آنان سپردید. گروهی از آنان، رانده و مورد خشم واقع شدهاند و گروهی مستضعف، در اداره زندگی ماندهاند. آنان با رأی خود، حکومت را میگردانند و با هوسهایشان، همگام با اشرار و از روی گستاخی بر خداوند جبّار، لباس خواری به تن مردمان کرده اند. در هر شهری سخنوری از آنان بر منبر دین، بانگ میزند. زمین برایشان خالی است، دست چپاولشان در آن گسترده است، و مردم، مایَملک آنان اند، که دست هیچ لمس کننده ای را از خود دور نمیکنند. از آنها، برخی گردنک کینه توزند و برخی دارای قدرت اند و بر ناتوانان، سختگیر. فرمانشان اطاعت میشود؛ امّا آغازگر و فرجامْ ده را نمیشناسند. شگفتا ! و چرا در شگفت نباشم که زمین، از ستمکارِ بیدادگر و خَراگیر بی انصاف و کارگزار مؤمنان که بر ایشان مهربان نیست، لبریز است ؟! و البته خدا در آنچه با ما به ستیز برخاسته، داور است، و اوست که در مرافعه میان ما، با قضاوت خود، داوری خواهد کرد. خدایا ! تو میدانی که آنچه از ما سر زد، برای رغبت به سلطنت یا درخواست زیادتی متاع دنیا نبود؛ بلکه میخواستیم نشانههای دینت را نشان دهیم، و اصلاح را در شهرهایت آشکار سازیم، و بندگان ستم دیده ات ایمنی یابند، و به واجبات و سنتها و احکامت عمل شود. پس اگر ما را یاری نمیکنید و با انصاف با ما رفتار نمیکنید، ستمکاران بر شما قوّت خواهند گرفت و برای خاموش کردن فروغ پیامبرتان خواهند کوشید، و البته خدا برای ما بسنده است و بر او توکّل میکنیم و به سوی او انابه میآوریم، و بازگشت، به سوی اوست.[۱۱][۱۲]
امر به معروف و نهی از منکر و مقابله با حاکم جائر
در این باره دستهای از روایات دلالت دارد که باید برای ریشهکنی و نابودی منکر با اعمال قدرت اقدام کرد. ترمذی در کتاب سنن از طارق بن شهاب روایت کرده است: از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: “هرکس منکری را دید باید با دست آن را انکار کند و آنکه نتوانست به زبان، و آنکه نتوانست در قلبش، و این سستترین مراتب ایمان است”[۱۳]. این روایت را مسلم نیز در صحیح خود به سند ابوسعید خدری از رسول خدا روایت کرده است.
ابن جریر طبری در کتاب تاریخ خود نزدیک به همین مضمون را از عبدالرحمن بن ابیلیلی فقیه نقل میکند. او در زمره کسانی بود که در حال رفتن به سوی معرکه جنگ حجاج با ابناشعث مردم را بر جهاد تشویق میکرد. عبدالرحمن از امام علی(ع) درباره دیدار ایشان با اهل شام روایتی با این مضمون نقل میکند که نهی از منکر با شمشیر، بالاترین مرتبه این فریضه به شمار میرود؛ زیرا موجب هدایت و تابش نور یقین در قلب ناهی میشود[۱۴]. حضرت علی(ع) در معرفی کاملترین و جامعترین نهی از منکر که دربردارنده همه خصلتهای خیر باشد فرموده است: “بهترین نوع آن ایراد سخنحق در برابر حاکم جائر است”[۱۵]. از پیامبر(ص) نیز در این باره نقل شده است: “گفتن سخن عدل نزد سلطان ستمگر، بزرگترین جهاد به شمار میرود”[۱۶].
دستهای از روایات، تارک امر به معروف و نهی از منکر را مستوجب عذاب الهی دانسته است. از خالد نقل شده است: از پیامبر(ص) شنیدیم که فرمود: “هرگاه مردم ظالم را ببینند، اما دستانش را نگیرند (مانع ستمگری او نشوند)، نزدیک باشد که به واسطه او خداوند همه را عقاب کند”[۱۷]. عمرو بن هشیم نقل میکند: از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: “هیچ قومی نیست که در میانشان نافرمانی و معصیت خدا کنند، و آنان بتوانند تغییر ندهند، مگر اینکه نزدیک باشد که خداوند همه را به واسطه او عقاب کند”[۱۸]. در روایت دیگری نیز نزدیک به همین مضمون آمده است: “هیچ مردی نیست که میان مردمی باشد که در آن نافرمانی و معصیت خدا کنند، و آنان بتوانند تغییر دهند، اما تغییر ندهند، مگر اینکه خداوند آنان را پیش از مرگ به عذاب دچار کند”[۱۹].
عبد بن حمید از معاذ بن جبل نقل کرده است که پیامبر(ص) فرمود: “پس آنجا که قرآن بچرخد، پیرامونش بچرخید. زود باشید که سلطان و قرآن با هم مقاتله کنند و از هم فاصله بگیرند. به زودی شاهانی بر شما سلطنت کنند که بر شما حکمی کنند و برای خود حکمی دیگر. اگر از آنان فرمان برید، شما را گمراه کنند و اگر نافرمانی کنید، شما را بکشند”. گفتند: “یا رسولالله! اگر این زمان را درک کردیم چه کنیم؟” فرمود: همانند یاران عیسی باشید که با ارّهها بریده شدند و بر چوبها به دار آویخته. مرگ در اطاعت بهتر است از زندگی در معصیت خداوند”[۲۰].
این دسته از روایات دلالت دارد که نباید در برابر ستمگران و گردنکشان خاموش و اطاعتپذیر بود. دستهای از روایات دیگر، آثار ترک امر به معروف و نهی از منکر را تسلط ظالمان و اشرار بر مردم دانسته است. امام علی(ع) میفرماید: “امربه معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که در نتیجه، پروردگار امور شما را به اشرارتان بسپارد. آنگاه لب به دعا میگشایید، ولی دعایتان مستجاب نمیگردد”[۲۱]. روایت دیگری نزدیک به همین مضمون از امام رضا(ع) نقل شده است: “امر به معروف و نهی از منکر کنید، وگرنه اشرارتان، شما را به کار خواهند کشید [و بر شما حاکم خواهند شد]. آنگاه خوبان شما [برای رهایی از ظلم و جور اشرار] دعا میکنند، ولی دعایشان مستجاب نمیشود”[۲۲]. البته اغلب اینگونه معنا کردهاند که بعد از آنکه اشرار بر شما مسلط شدند، نیکان شما به درگاه الهی ناله میکنند و خداوند دعای آنان را مستجاب نمیکند. غزالی دراین باره نکته لطیفی را بیان کرده، میگوید: وقتی که امتی امربه معروف و نهی از منکر را ترک کند آنقدر پست میشوند و رعبشان، مهابتشان، عزتشان، کرامتشان از بین میرود که وقتی به درگاه همان ظلمه میروند، هرچه ندا میکنند به آنها اعتنا نمیشود[۲۳].
در تأیید بیان غزالی، روایتی از پیامبر اکرم(ص) وارد شده است: “هرگاه مسلمانان امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند و از خوبان خاندانم (ائمه) پیروی نکنند خداوند اشرار و اوباش را بر آنان مسلط میکند. در این هنگام انسانهای خوب از برگزیدگان خود میخواهند، اما دعایشان مستجاب نمیشود”[۲۴]. بنابراین کسانی که امر به معروف و نهی از منکر نکنند، سهم زیادی در به قدرت رسیدن ستمگران دارند[۲۵].
منابع
پانویس
- ↑ « عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مَا قُدِّسَتْ أُمَّةٌ لَمْ يُؤْخَذْ لِضَعِيفِهَا مِنْ قَوِيِّهَا بِحَقِّهِ غَيْرَ مُتَعْتَعٍ»؛ اصول کافی، ج ۵، ص ۵۶.
- ↑ « عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَرَفَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ(ع) يَقُولُ لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ أَوْ لَيُسْتَعْمَلَنَّ عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ»؛ اصول کافی، ج ۵، ص ۵۶.
- ↑ « عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: وَيْلٌ لِقَوْمٍ لَا يَدِينُونَ اللَّهَ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ»؛ اصول کافی، ج ۵، ص ۵۶.
- ↑ « عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ بَعَثَ مَلَكَيْنِ إِلَى أَهْلِ مَدِينَةٍ لِيَقْلِبَاهَا عَلَى أَهْلِهَا فَلَمَّا انْتَهَيَا إِلَى الْمَدِينَةِ وَجَدَا رَجُلًا يَدْعُو اللَّهَ وَ يَتَضَرَّعُ فَقَالَ أَحَدُ الْمَلَكَيْنِ لِصَاحِبِهِ أَ مَا تَرَى هَذَا الدَّاعِيَ فَقَالَ قَدْ رَأَيْتُهُ وَ لَكِنْ أَمْضِي لِمَا أَمَرَ بِهِ رَبِّي فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ لَا أُحْدِثُ شَيْئاً حَتَّى أُرَاجِعَ رَبِّي فَعَادَ إِلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَقَالَ يَا رَبِّ إِنِّي انْتَهَيْتُ إِلَى الْمَدِينَةِ فَوَجَدْتُ عَبْدَكَ فُلَاناً يَدْعُوكَ وَ يَتَضَرَّعُ إِلَيْكَ فَقَالَ امْضِ بِمَا أَمَرْتُكَ بِهِ فَإِنَّ ذَا رَجُلٌ لَمْ يَتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَيْظاً لِي قَطُّ»؛اصول کافی، ج ۵، ص ۵۸.
- ↑ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْ نَلْقى أَهْلَ الْمَعَاصِي بِوُجُوهٍ مُكْفَهِرَّة»؛ اصول کافی، ج ۵، ص ۵۸.
- ↑ « قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيُ عَنِ الْمُنْكَرِ خُلُقَانِ مِنْ خُلُقِ اللَّهِ فَمَنْ نَصَرَهُمَا أَعَزَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ خَذَلَهُمَا خَذَلَهُ اللَّهُ»؛ اصول کافی، ج ۵، ص ۵۹.
- ↑ « عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَرَفَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) يَقُولُ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَقُولُ إِذَا أُمَّتِي تَوَاكَلَتِ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَلْيَأْذَنُوا بِوِقَاعٍ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى»؛اصول کافی، ج ۵، ص ۵۹.
- ↑ « عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ(ص) كَيْفَ بِكُمْ إِذَا فَسَدَتْ نِسَاؤُكُمْ وَ فَسَقَ شَبَابُكُمْ وَ لَمْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ فَقِيلَ لَهُ وَ يَكُونُ ذَلِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ كَيْفَ بِكُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْكَرِ وَ نَهَيْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ كَيْفَ بِكُمْ إِذَا رَأَيْتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْكَراً وَ الْمُنْكَرَ مَعْرُوفاً»؛ اصول کافی، ج ۵، ص ۵۹.
- ↑ « قَالَ النَّبِيُّ(ص) إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعِيفَ الَّذِي لَا دِينَ لَهُ فَقِيلَ لَهُ وَ مَا الْمُؤْمِنُ الَّذِي لَا دِينَ لَهُ قَالَ الَّذِي لَا يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ»؛اصول کافی، ج ۵، ص ۵۹.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۷۱-۷۴.
- ↑ «مِنْ كَلَامِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا فِي الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُرْوَى عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) اعْتَبِرُوا أَيُّهَا النَّاسُ بِمَا وَعَظَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِيَاءَهُ مِنْ سُوءِ ثَنَائِهِ عَلَى الْأَحْبَارِ إِذْ يَقُولُ لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ قَالَ لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ إِلَى قَوْلِهِ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ وَ إِنَّمَا عَابَ اللَّهُ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ لِأَنَّهُمْ كَانُوا يَرَوْنَ مِنَ الظَّلَمَةِ الَّذِينَ بَيْنَ أَظْهُرِهِمُ الْمُنْكَرَ وَ الْفَسَادَ فَلَا يَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذَلِكَ رَغْبَةً فِيمَا كَانُوا يَنَالُونَ مِنْهُمْ وَ رَهْبَةً مِمَّا يَحْذَرُونَ وَ اللَّهُ يَقُولُ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ قَالَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَبَدَأَ اللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ فَرِيضَةً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّيَتْ وَ أُقِيمَتْ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ كُلُّهَا هَيِّنُهَا وَ صَعْبُهَا وَ ذَلِكَ أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ دُعَاءٌ إِلَى الْإِسْلَامِ مَعَ رَدِّ الْمَظَالِمِ وَ مُخَالَفَةِ الظَّالِمِ وَ قِسْمَةِ الْفَيْءِ وَ الْغَنَائِمِ وَ أَخْذِ الصَّدَقَاتِ مِنْ مَوَاضِعِهَا وَ وَضْعِهَا فِي حَقِّهَا ثُمَّ أَنْتُمْ أَيُّهَا الْعِصَابَةُ عِصَابَةٌ بِالْعِلْمِ مَشْهُورَةٌ وَ بِالْخَيْرِ مَذْكُورَةٌ وَ بِالنَّصِيحَةِ مَعْرُوفَةٌ وَ بِاللَّهِ فِي أَنْفُسِ النَّاسِ مَهَابَةٌ يَهَابُكُمُ الشَّرِيفُ وَ يُكْرِمُكُمُ الضَّعِيفُ وَ يُؤْثِرُكُمْ مَنْ لَا فَضْلَ لَكُمْ عَلَيْهِ وَ لَا يَدَ لَكُمْ عِنْدَهُ تَشْفَعُونَ فِي الْحَوَائِجِ إِذَا امْتَنَعَتْ مِنْ طُلَّابِهَا وَ تَمْشُونَ فِي الطَّرِيقِ بِهَيْبَةِ الْمُلُوكِ وَ كَرَامَةِ الْأَكَابِرِ أَ لَيْسَ كُلُّ ذَلِكَ إِنَّمَا نِلْتُمُوهُ بِمَا يُرْجَى عِنْدَكُمْ مِنَ الْقِيَامِ بِحَقِّ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُمْ عَنْ أَكْثَرِ حَقِّهِ تُقَصِّرُونَ فَاسْتَخْفَفْتُمْ بِحَقِّ الْأَئِمَّةِ فَأَمَّا حَقَّ الضُّعَفَاءِ فَضَيَّعْتُمْ وَ أَمَّا حَقَّكُمْ بِزَعْمِكُمْ فَطَلَبْتُمْ فَلَا مال مَالًا بَذَلْتُمُوهُ وَ لَا نَفْساً خَاطَرْتُمْ بِهَا لِلَّذِي خَلَقَهَا وَ لَا عَشِيرَةً عَادَيْتُمُوهَا فِي ذَاتِ اللَّهِ أَنْتُمْ تَتَمَنَّوْنَ عَلَى اللَّهِ جَنَّتَهُ وَ مُجَاوَرَةَ رُسُلِهِ وَ أَمَانَهُ مِنْ عَذَابِهِ لَقَدْ خَشِيتُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الْمُتَمَنُّونَ عَلَى اللَّهِ أَنْ تَحُلَّ بِكُمْ نَقِمَةٌ مِنْ نَقِمَاتِهِ لِأَنَّكُمْ بَلَغْتُمْ مِنْ كَرَامَةِ اللَّهِ مَنْزِلَةً فُضِّلْتُمْ بِهَا وَ مَنْ يُعْرَفُ بِاللَّهِ لَا تُكْرِمُونَ وَ أَنْتُمْ بِاللَّهِ فِي عِبَادِهِ تُكْرَمُونَ وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلَا تَقْرَعُونَ وَ أَنْتُمْ لِبَعْضِ ذِمَمِ آبَائِكُمْ تَقْرَعُونَ وَ ذِمَّةُ رَسُولِ اللَّهِ مَحْقُورَةٌ وَ الْعُمْيُ وَ الْبُكْمُ وَ الزَّمِنُ فِي الْمَدَائِنِ مُهْمَلَةٌ لَا تَرْحَمُونَ وَ لَا فِي مَنْزِلَتِكُمْ تَعْمَلُونَ وَ لَا مِنْ عَمَلٍ فِيهَا تَعْتِبُونَ وَ بِالادِّهَانِ وَ الْمُصَانَعَةِ عِنْدَ الظَّلَمَةِ تَأْمَنُونَ كُلُّ ذَلِكَ مِمَّا أَمَرَكُمُ اللَّهُ بِهِ مِنَ النَّهْيِ وَ التَّنَاهِي وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ وَ أَنْتُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ مُصِيبَةً لِمَا غُلِبْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ مَنَازِلِ الْعُلَمَاءِ لَوْ كُنْتُمْ تَسْمَعُونَ ذَلِكَ بِأَنَّ مَجَارِيَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْكَامِ عَلَى أَيْدِي الْعُلَمَاءِ بِاللَّهِ الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ فَأَنْتُمْ الْمَسْلُوبُونَ تِلْكَ الْمَنْزِلَةَ وَ مَا سُلِبْتُمْ ذَلِكَ إِلَّا بِتَفَرُّقِكُمْ عَنِ الْحَقِّ وَ اخْتِلَافِكُمْ فِي السُّنَّةِ بَعْدَ الْبَيِّنَةِ الْوَاضِحَةِ وَ لَوْ صَبَرْتُمْ عَلَى الْأَذَى وَ تَحَمَّلْتُمُ الْمَئُونَةَ فِي ذَاتِ اللَّهِ كَانَتْ أُمُورُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ تَرِدُ وَ عَنْكُمْ تَصْدُرُ وَ إِلَيْكُمْ تَرْجِعُ وَ لَكِنَّكُمْ مَكَّنْتُمُ الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِكُمْ وَ أَسْلَمْتُمْ أُمُورَ اللَّهِ فِي أَيْدِيهِمْ يَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ وَ يَسِيرُونَ فِي الشَّهَوَاتِ سَلَّطَهُمْ عَلَى ذَلِكَ فِرَارُكُمْ مِنَ الْمَوْتِ وَ إِعْجَابُكُمْ بِالْحَيَاةِ الَّتِي هِيَ مُفَارِقَتُكُمْ فَأَسْلَمْتُمُ الضُّعَفَاءَ فِي أَيْدِيهِمْ فَمِنْ بَيْنِ مُسْتَعْبَدٍ مَقْهُورٍ وَ بَيْنِ مُسْتَضْعَفٍ عَلَى مَعِيشَتِهِ مَغْلُوبٍ يَتَقَلَّبُونَ فِي الْمُلْكِ بِآرَائِهِمْ وَ يَسْتَشْعِرُونَ الْخِزْيَ بِأَهْوَائِهِمْ اقْتِدَاءً بِالْأَشْرَارِ وَ جُرْأَةً عَلَى الْجَبَّارِ فِي كُلِّ بَلَدٍ مِنْهُمْ عَلَى مِنْبَرِهِ خَطِيبٌ يَصْقَعُ فَالْأَرْضُ لَهُمْ شَاغِرَةٌ وَ أَيْدِيهِمْ فِيهَا مَبْسُوطَةٌ وَ النَّاسُ لَهُمْ خَوَلٌ لَا يَدْفَعُونَ يَدَ لَامِسٍ فَمِنْ بَيْنِ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ ذِي سَطْوَةٍ عَلَى الضَّعَفَةِ شَدِيدٍ مُطَاعٍ لَا يَعْرِفُ الْمُبْدِئَ وَ الْمُعِيدَ فَيَا عَجَباً وَ مَا لِي لَا أَعْجَبُ وَ الْأَرْضُ مِنْ غَاشٍّ غَشُومٍ وَ مُتَصَدِّقٍ ظَلُومٍ وَ عَامِلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ بِهِمْ غَيْرِ رَحِيمٍ فَاللَّهُ الْحَاكِمُ فِيمَا فِيهِ تَنَازَعْنَا وَ الْقَاضِي بِحُكْمِهِ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَنَا اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنْ مَا كَانَ مِنَّا تَنَافُساً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاساً مِن فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنُرِيَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ وَ يَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ يُعْمَلَ بِفَرَائِضِكَ وَ سُنَّتِكَ وَ أَحْكَامِكَ فَإِنَّكُمْ إِلَّا تَنْصُرُونَا وَ تُنْصِفُونَا قَوِيَ الظَّلَمَةُ عَلَيْكُمْ وَ عَمِلُوا فِي إِطْفَاءِ نُورِ نَبِيِّكُمْ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْهِ أَنَبْنَا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ»؛ تحف العقول: ص ۲۳۷ ـ ۲۳۹، بحار الأنوار: ج ۱۰۰، ص ۷۹ ح ۳۷.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث ج۱۵، ص۱۱۶ و ۱۱۷.
- ↑ «مَنْ رَأَى مُنْكَراً فَلْيُنْكِرْهُ بِيَدِهِ وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ وَ لِذَلِكَ اضعف كَارِهٌ.» (محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۹۷، ص۸۵).
- ↑ «رَوَى ابْنُ جَرِيرٍ الطَّبَرِيُّ فِي تَارِيخِهِ: عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى الْفَقِيهِ وَ كَانَ مِمَّنْ خَرَجَ لِقِتَالِ الْحَجَّاجِ مَعَ ابْنِ الْأَشْعَثِ أَنَّهُ قَالَ فِيمَا كَانَ يَحُضُّ بِهِ النَّاسَ عَلَى الْجِهَادِ إِنِّي سَمِعْتُ عَلِيّاً رَفَعَ اللَّهُ دَرَجَتَهُ فِي الصَّالِحِينَ وَ أَثَابَهُ ثَوَابَ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّيقِينَ يَقُولُ يَوْمَ لَقِينَا أَهْلَ الشَّامِ أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ إِنَّهُ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً يُعْمَلُ بِهِ وَ مُنْكَراً يُدْعَى إِلَيْهِ فَأَنْكَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِالسَّيْفِ لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا وَ كَلِمَةُ الظَّالِمِينَ هِيَ السُّفْلَى فَذَلِكَ الَّذِي أَصَابَ سَبِيلَ الْهُدَى وَ قَامَ عَلَى الطَّرِيقِ وَ [نُوِّرَ] نَوَّرَ فِي قَلْبِهِ الْيَقِينُ» (ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۹۷، ص۸۹).
- ↑ «فَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ لِلْمُنْكَرِ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ فَذَلِكَ الْمُسْتَكْمِلُ لِخِصَالِ الْخَيْرِ وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ فَذَلِكَ مُتَمَسِّكٌ بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ وَ مُضَيِّعٌ خَصْلَةً وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِقَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ- [فَذَاكَ] فَذَلِكَ الَّذِي ضَيَّعَ أَشْرَفَ الْخَصْلَتَيْنِ مِنَ الثَّلَاثِ وَ تَمَسَّكَ بِوَاحِدَةٍ... وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ» (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۱۳۴).
- ↑ «إِنَّ أَفْضَلَ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ» (ابو جعفر محمد بن حسن طوسی، التهذیب، ج۶، ص۱۷۷).
- ↑ «إنّ النّاس إذا رأوا الظّالم فلم يأخذوا على يديه أوشك أن يعمّهم اللَّه بعقاب» (محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمة، ج۳، ص۲۱۳ و ج۱، ص۲۷۳).
- ↑ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَا مِنْ قَوْمٍ يَكُونُ بَيْنَ أَظْهُرِهِمْ رَجُلٌ يَعْمَلُ بِالْمَعَاصِي هُمْ أَعَزُّ مِنْهُ وَ أَمْنَعُ لَا يُعَيِّرُونَ عَلَيْهِ إِلَّا أَصَابَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِقَابٍ» (ورام بن ابی فراس، مجموعة ورام، ج۲، ص۱۹۸).
- ↑ «ما من رجل یکون فی قوم یعمل فیهم بالمعاصی یقدرون علی ان یغیروا علیه فلا یغیروا الا اصابهم الله بعذاب من قبل ان یموتوا» (ابوالقاسم سلیمان بن احمد بن ایوب الطبرانی، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی بن عبدالحمید السلفی، ج۲، ص۳۳۳).
- ↑ «قال رسول الله(ص)... فحیث ما دار القرآن فدوروا به، یوشک السلطان و القرآن أن یقتتلا و یتفرقا، إنه سیکون علیکم ملوک یحکمون لکم بحکم و لهم بغیره، فإن أطعتموهم أضلوکم، وإن عصیتموهم قتلوکم، قالوا: یا رسول الله فکیف بنا أن أدرکنا ذلک؟ قال: تکونون کأصحاب عیسی، نشروا بالمناشیر، ورفعوا علی الخشب موت فی طاعة خیر من حیاة فی معصیة » (عبدالرحمن بن أبیبکر جلالالدین السیوطی، الدر المنثور فی التأویل بالمأثور، ج۳، ص۴۲۵: موقع التفاسیر:.(http://www.altafsir.com
- ↑ «لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلِّيَ اللَّهُ أُمُورَكُمْ شِرَارَكُمْ ثُمَ تَدْعُونَ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ دُعَاؤُكُمْ» (علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۴۳۱؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۲، ص۲۴۸).
- ↑ «لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ أَوْ لَيُسْتَعْمَلَنَ عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ» (امام حسن عسکری(ع)، تفسیر امام عسکری(ع)، ص۴۸۰؛ ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار، ص۵۰).
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷ (حماسه حسینی، ج۲)، ص۲۱۶.
- ↑ «وَ إِذَا لَمْ يَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ يَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لَمْ يَتَّبِعُوا الْأَخْيَارَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ شِرَارَهُمْ فَيَدْعُوا خِيَارُهُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ» (ابوالفتح کراجکی، معدن الجواهر، ص۶۶؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۲، ص۴۲۰؛ میرزاحسین النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۳۴).
- ↑ میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۱۱۲.