امر به معروف و نهی از منکر در نهج البلاغه
مقدمه
امر به معروف به مفهوم تلاش برای تحقق تعالیم دین و اعمال پسندیده و صفات نیکو و نهی از منکر بهمعنای تلاش برای از بین بردن کژیها و اعمال ناشایست و صفات نکوهیده، از فروع دین مبین اسلاماند. این موضوع علاوه بر جایگاه فقهی خود، در بحثهای علم کلام نیز جای گرفته و ناظر به اعمال دینی انسان است. از اینرو در فرهنگ نهج البلاغه بر تأثیر این فریضه در اصلاح حال امتها تأکید شده است:خداوند سبحان گذشتگان را که پیش از شما بودند، از رحمت خود دور نساخت، مگر بدین سبب که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردند. خداوند سفیهان را به دلیل ارتکاب معاصی و اهل خرد را به سبب واگذاشتن نهی از منکر، لعنت کرده است[۱][۲].
قرآن کریم در آیات متعدد از این فریضه الهی نام برده و آن را در کنار فرایضی چون نماز و زکات و نیز ایمان به مبدأ و معاد قرار داده است[۳].
امام علی (ع) نیز در نهج البلاغه از این فریضه با اهمیت یاد کرده است. امام در بیان ضرورت وجوب این فریضه میفرماید: امر به معروف را برای اصلاح مردمان و نهی از منکر را برای بازداشت سفیهان از زشتیها واجب کرد[۴]. امام مردمان را به این فریضه فرامیخواند و آنان را از بیم و امید میرهاند و به این امر تشویق میکند: امر به معروف و نهی از منکر، دو صفت از صفات پروردگار عزّوجلّاند که نه نزدیک شدن اجل را سبب میشود و نه از رزق کاهد[۵][۶].
امر به معروف و نهی از منکر امری اجتماعی و در پیوند با جامعه است. در مکتب تشیع، دامنه این فریضه از ابعاد فردی خارج میشود و بُعد اجتماع را نیز در برمیگیرد. امام علی (ع) میفرماید: همه اعمال نیکو در برابر امر به معروف و نهی از منکر، همانند دمیدنی است بر دریای موّاج. امر به معروف و نهی از منکر نه مرگ کسی را نزدیک میسازد و نه از روزی کسی میکاهد. از همه اینها برتر، سخن از دادگری گفتن است، رو در روی حاکمی ستمکار[۷].
قیام حسین بن علی (ع) نیز با انگیزه امر به معروف و نهی از منکر محقق میشود. از اینرو در طول تاریخ، دستگاههای حاکم و عامل سیاست در شکلگیری این فریضه الهی نقش داشتهاند. این فریضه در فقه شیعی از فروع دین و پس از فریضه جهاد، در ردیف مباحث عبادی قرار دارد که البته تأثیر عمیق اجتماعی نیز بر آن مترتب است. از اینرو امام (ع) ترک این فریضه را موجب عدم استجابت دعای مردمان و تسلط بدترین افراد بر مردمان دانسته است[۸]. امر به معروف با توجه به ماهیت "معروف" به دو قسم واجب و مستحب تقسیم شده، اما نهی از منکر با توجه به حرام بودن فعل منکر، امری واجب دانسته شده است. در عین حال بر کفایی بودن این فریضه تأکید شده و برای وجوب آن نیز، شروطی مطرح شده است[۹].
شرایط امر به معروف و نهی از منکر
وجوب امر به معروف و نهی از منکر تابع شرایطی است:
- آگاهی و عاملیت فرد از حقیقت فعل منکر یا معروف[۱۰]؛
- احتمال اثرگذاری؛
- مواجهه با اصرار فرد بر انجام منکر یا ترک معروف؛
- اطمینان در عدم وجود فساد در عمل؛ برای مثال انجام فریضه موجب ضرر عملکننده یا ضرب و جرح وی نشود.
امام علی (ع) میفرماید: کسی که کار زشت را نکوهیده دارد و به دست و زبان و دل خود از آن اعراض کند، خصال نیکو را به کمال رسانیده و کسی که به زبان و دل انکارش کند نه به دست، دو خصلت از خصال نیکو را داراست که یک خصلت را ضایع گذاشته و کسی که فقط به دل انکار کند، نه به دست و زبان، دو خصلت را که شریفترند، تباه کرده و کسی که منکر را نه به زبان انکار کند و نه به دست و نه به دل، مردهای است در میان زندگان[۱۱][۱۲].
مراتب امر به معروف و نهی از منکر
- تَبرّی و بیزاری جستن در دل نسبت به منکر و دوستداشتن معروف و کارهای نیک بهگونهای که پرتوی از این حالت قلبی در رفتار فرد ظاهر شود. برای مثال بیتوجهی یا کمتوجهی نسبت به عامل به منکر؛
- امر و نهی زبانی؛
- امر و نهی عملی، یعنی در صورت تحقق شرایط اگر اصلاح با زبان میسر نشد، جلوی وقوع و تحقق منکر را بگیرد[۱۳].
منابع
پانویس
- ↑ «فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَلْعَنِ الْقَرْنَ الْمَاضِيَ [الْقُرُونَ الْمَاضِيَةَ] بَيْنَ أَيْدِيكُمْ إِلَّا لِتَرْكِهِمُ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ١٩٢
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۳۵.
- ↑ ﴿ وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۴، ﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ﴾؛ آیه ۱۱۰ و ﴿يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴾؛ آیه ۱۱۴؛ ﴿يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ ﴾؛ سوره لقمان، آیه ۱۷.
- ↑ «وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ، وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ٢٥٢
- ↑ «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ، لَخُلُقَانِ مِنْ خُلُقِ اللَّهِ سُبْحانَهُ؛ وَ إِنَّهُمَا لَايُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ، وَ لَايَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵٦
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۱۳۵-۱۳۶.
- ↑ «وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ، إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ؛ وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ، لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ؛ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ»؛ نهج البلاغه، حکمت ٣٧٤
- ↑ «لَاتَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ، ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ»؛ نهج البلاغه، نامه ۴۷
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۱۳۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۹
- ↑ «فَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ لِلْمُنْكَرِ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ، فَذلِكَ الْمُسْتَكْمِلُ لِخِصَالِ الْخَيْرِ؛ وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَالتَّارِكُ بِيَدِهِ، فَذلِكَ مُتَمَسِّكٌ بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ وَمُضَيِّعٌ خَصْلَةً؛ وَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِقَلْبِهِ، وَالتَّارِكُ بِيَدِهِ وَلِسَانِهِ، فَذلِكَ الَّذِي ضَيَّعَ أَشْرَفَ الْخَصْلَتَيْنِ مِنَ الثَّلَاثِ، وَتَمَسَّكَ بِوَاحِدَةٍ، وَمِنْهُمْ تَارِكٌ لِإِنْكَارِ الْمُنْكَرِ بِلِسَانِهِ وَقَلْبِهِ وَ يَدِهِ، فَذلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۷۴
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۳۶-۱۳۷.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۳۷.