امر به معروف و نهی از منکر در سیره معصوم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

یکی از مهم‌ترین نکاتی که بر یک پژوهشگر تیزبین هنگام بررسی تاریخ زندگی معصومان (ع) آشکار می‌شود، این نکته است که امر به معروف و نهی از منکر، پیوندی ناگسستنی با تمامی مقاطع زندگی ایشان داشته است و ایشان همواره برپادارنده این فریضه بزرگ الهی بوده‌اند. این امر حتی در آخرین لحظات عمر پیشوایان معصوم نیز مورد غفلت واقع نمی‌شد. به گفته ام‌سلمه پیامبر اکرم در آخرین بیماری خود و در حالی که اصحاب را به دور خویش جمع کرده بود، در مورد کتاب خدا و اهل‌بیتش به آنان سفارش کرد و دوباره تأکید فرمود: علی (ع) و قرآن کریم از یکدیگر جدایی ناپذیرند. پس با این دو درست رفتار کنید[۱].

امام صادق (ع) در گزارش آخرین خطبه رسول خدا (ص) می‌فرماید: پیامبر در آخرین فصل سخنانش فرمود: خدای را پس از خویش به یاد والی و حاکم می‌آورم تا بر امت من رحم آورد، بزرگانشان را محترم دارد بر ضعیفانشان ترحم کند، دانشمندانشان را بزرگ شمارد، آزارشان نرساند تا ذلیل شوند و به تنگدستی مبتلایشان نکند تا به کفر گرایند. در خانه خویش را به رویشان نبندد تا قدرتمندان، ضعیفان را بخورند. آنان را در مرزها بسیار نگه ندارد تا نسل امت من قطع شود. سپس فرمود: گواه باشید که من (رسالت خویش را) ابلاغ کردم[۲].

آخرین وصیت امام باقر (ع) به بازماندگان چنین بود: باید بر حق پایدار بود؛ اگرچه تلخ و مرارت‌بار باشد[۳]. و در بخشی دیگر فرمود: از ستم کردن بپرهیزید به ویژه در مورد کسانی که جز خدا یاری ندارند[۴].

دلیل اهمیت امر به معروف و نهی از منکر آن است که امت اسلامی افزون بر جنگ نظامی و مسلحانه، همواره با دشمنان در دو جبهه سیاسی و فرهنگی در پیکار قرار داشته‌اند. مهم‌ترین ابزار برای مقابله در این دو جبهه، آگاهی بخشیدن به امت اسلامی از طریق فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر است. امام حسین (ع) هنگامی که قیام تاریخی خود را آغاز می‌کرد، فرمود: من به سبب هوس و جاه‌طلبی قیام نکرده‌ام، خروج و قیام من به خاطر اصلاح امت جدم است. قصد من، اجرای امر به معروف و نهی از منکر بوده است[۵].

پیشوایان معصوم در اجرای این فریضه از دو شیوه قولی و عملی استفاده می‌کردند. امام علی (ع) می‌فرمود: تمام کارهای نیک و جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهی از منکر همچون قطره‌ای در برابر دریاست و از همه اینها مهم‌تر، سخنی است که برای دفاع از عدالت در برابر پیشوای ظالم و ستمگر بر زبان آورده می‌شود[۶]. بر این اساس آن حضرت و سایر پیشوایان معصوم به امر به معروف و نهی از منکر در برابر خلفای جور روی می‌آوردند و به همین دلیل هم آنان همواره مورد حمله و تهدیدهای حاکمان ستمگر و غاصب قرار می‌گرفتند. ایشان هرگز عمل به این فریضه را فدای برخی ملاحظه‌کاری‌های سیاسی و نابه‌جا نمی‌کردند. روزی امام صادق (ع) به دلیل برخی مصالح مجبور شد دعوت منصور دوانیقی را بپذیرد و سر سفره او حاضر شود اما به محض آنکه مشاهده فرمود سر سفره شراب آورده‌اند، فوراً برخاست و فرمود: ملعون است کسی که کنار سفره‌ای بنشیند که در آن شراب نوشیده می‌شود[۷].

پیشوایان معصوم با عمل به این فریضه از رشد مظاهر کفر و شرک و نفاق در جامعه اسلامی جلوگیری می‌کردند. مخالفت ایشان با فرقه‌ها و جریانات منحرف و سرزنش عالم‌نمایان درباری، اقدامی در این راستا بود، زیرا احساس می‌کردند حاکمان ستمگر قصد دارند فضایی در جامعه اسلامی به وجود آورند که مردم نتوانند مظاهر کفر و شرک و نفاق را به درستی از هم تمیز دهند و به همین دلیل ایشان جریان‌های فکری جامعه را به شدت زیر نظر داشتند تا خطرساز نشوند. در روایتی امام صادق (ع) می‌فرماید: بنی‌امیه راه قرارگرفتن ایمان را برای مردم باز گذاشتند، اما راه فراگرفتن شرک را بستند؛ تا وقتی مردم را به شرک کشاندند، متوجه نشوند[۸]. یعنی آنان اجازه می‌دادند مفاهیم صوری و ظاهری عبادات بیان شود و مردم را به این ظواهر مشغول می‌کردند، اما اجازه نمی‌دادند مفاهیمی چون توحید و شرک، تولی و تبری و مانند آن در جامعه مطرح شود و به همین دلیل ائمه اطهار (ع) با اشراف و نظارت کامل، با بیان معارف و احکام دین به شیوه‌های مختلف و عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر، توطئه آنان را خنثی می‌کردند.[۹]

شرایط ترک امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر دارای شرایطی است که بررسی مجموعه آن شرایط مجال دیگری را می‌طلبد. در این بخش تنها به یک شرط که ارتباط بیشتری به موضوع این نوشتار دارد اشاره می‌شود و آن، در پی نداشتن پیامدهای ناروا است. توضیح اینکه، گاهی ممکن است بازداشتن فرد یا جامعه از یک گناه و یا واداشتن آنان به یک وظیفه الهی عواقب و پیامدهای ناگواری به همراه داشته باشد که این پیامدها، شخص آمر و ناهی، جامعه مسلمانان و یا دین الهی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در این وضعیت، بر اساس عمل به قاعده اهم و مهم باید به آن وظیفه‌ای عمل کرد که از اولویت برخوردار است.

در سیره پیشوایان معصوم (ع) موارد فراوانی را مشاهده می‌کنیم که به دلیل درپی داشتن عواقب سوء و پیامدهای ناگوار، امر به معروف و نهی از منکر را ترک کرده‌اند و دیگران را نیز به تأسی از این شیوه فراخوانده‌اند. به طور مثال امیر مؤمنان علی (ع) در مواقعی پس از غصب خلافت و با مشاهده برخی منکرات متفرع بر آن، برای حفظ بنیان اسلام سکوت می‌کردند. آن حضرت حتی در زمان حکومت خویش نیز زمانی که مردم را در ناآگاهی غوطه‌ور یافته و اعلام راه صحیح و امر به معروف و نهی از منکر را بی‌فایده یا دارای پیامدهای خطرناک دید، از انجام آن صرف‌نظر کرده و آنان را در جهل خودساخته خویش رها ساخت تا اساس اسلام بماند و به مرور، زمینه برطرف‌شدن منکرات فراهم آید. آن حضرت در سخنی دردمندانه می‌فرماید: به خدا سوگند اگر در میانه لشکرم فریاد آورم و حقی را که خدای بر پیامبرش فرو فرستاده است بیان کنم و مردم را به آن بخوانم و شرح و تفسیرش را چنان که از رسول خدا (ص) شنیدم بیان کنم، در لشکرم جز کم‌ترین و پست‌ترین و خوارترین افراد باقی نخواهند ماند. همه از آن بیمناک شده از گردم پراکنده خواهند شد و اگر عهد رسول خدا (ص) و سخنی که از او شنیدم نبود، این کار را می‌کردم. ولی رسول خدا (ص) فرمود: آنچه را بنده بدان مضطر شود، خدای بر او حلال کرده است و شنیدم که پیامبر (ص) فرمود: تقیه از دین خداست و کسی که تقیه نمی‌کند، دین ندارد[۱۰].

و یا آن حضرت در خطبه‌ای دیگر فرمود: والیان پیش از من اعمالی را مرتکب شدند، به عمد برخلاف شیوه رسول خدا (ص) رفتار کردند، پیمان او را شکستند و سنتش را دگرگون ساختند. اگر مردم را مجبور به ترک این اعمال کنم، لشکرم پراکنده می‌شوند تا آن‌که خود تنها بمانم یا با گروه اندکی از شیعیانم.... به خدا سوگند به مردم فرمان دادم در ماه رمضان نمازی جز نماز واجب را به جماعت نخوانند و به آنان گفتم که نماز مستحبی را به جماعت گزاردن بدعت است. برخی لشکریانم که در کنار من می‌جنگیدند، فریاد کشیدند. ای اهل اسلام، سنت عمر تغییر یافت، ما را از نماز خواندن در ماه رمضان باز می‌دارند، و می‌ترسیدم که در گوشه لشکرم بر ضد من بشورند...

ایشان در بخش پایانی این سخنان با کلماتی دردمندانه خطبه خویش را به پایان می‌رساند: آزاری که پس از وفات پیامبر (ص) بر ما اهل‌بیت (ع) رفت، بر خاندان هیچ پیامبری نرفته است و ما در برابر آنان که بر ما ستم روا داشته‌اند از خدا مدد می‌جوییم. «وَ لَاحَوْلَ‏ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‏ الْعَلِيِ‏ الْعَظِيمِ‏»[۱۱].

بنابراین بر این نکته باید توجه داشت، اگرچه امر به معروف و نهی از منکر از اصول محوری در سیره سیاسی و اصلاحی پیشوایان معصوم است، اما کاربرد آن در مواردی است که مصلحت اسلام و مسلمانان به خطر نیفتد و جامعه اسلامی در معرض تباهی قرار نگیرد.[۱۲]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۲، ص۴۷۶.
  2. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۲، ص۴۹۵.
  3. ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۹۱ و ۳۳۱.
  4. ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۹۱ و ۳۳۱.
  5. شیخ عباس قمی، نفس‌المهموم فی مصیبة سیدنا الحسین (ع)، ص۴۵.
  6. نهج‌البلاغه، حکمت ۳۷۴.
  7. ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (فروع کافی)، ج۶، ص۲۶۷.
  8. ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تصحیح و تعلیق علی‌اکبر غفاری، ج۲، ص۴۱۵.
  9. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۲۲۸.
  10. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۴۱۳.
  11. ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۵۹-۶۳.
  12. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۲۳۱.