امر به معروف و نهی از منکر در معارف و سیره رضوی
امر به معروف و نهی از منکر یعنی به کارهای نیک فرمان دادن و از کارهای بد جلوگیری و نهی کردن. وجوب شرعی و عقلی امر به معروف و نهی از منکر به اثبات رسیده است؛ البته شرایطی نیز برای آن در نظر گرفتهاند از جمله شناخت معروف و منکر. این فریضه دارای مراتب سهگانۀ قلبی، زبانی و عملی است و انجام آن، آثار مهمی را برای فرد و جامعه به همراه دارد؛ همچنان که برای ترک آن نیز عواقب خطرناکی ذکر شده است.
معناشناسی
امر به معروف و نهی از منکر اصطلاحی فقهی و کلامی است به معنی واداشتن به نیکی و بازداشتن از بدی. لغتشناسان در معنای لغوی معروف و منکر به این اشاره کردهاند که معروف و منکر، افعالی هستند که از ناحیه شرع و عقل، پسندیده یا ناپسندیده دانسته شوند[۱]. معنای اصطلاحی این دو نیز در راستای معنای لغوی آن تعریف شده است. امر به معروف، دلالت و هدایت و بلکه امر و الزام به اموری است که شرع و عقل آن را نیکو و پسندیده میداند و بدان فرمان میدهد. معنای نهی از منکر عبارت است از بازداشتن از اموری که طبق موازین شرعی و عقلی قبیح و ناپسند است و عقل و شرع پرداختن به آن را صحیح نمیداند. برای این دو اصطلاح تعاریف متعددی را برشمردهاند که جرجانی به خلاصهای از آنها اشاره کرده است که بازگشت اغلب آنها به تعریف پیشگفته است. برای نمونه وی در تعریف امر به معروف میگوید: "آن عبارت است از راهنمایی به کارها و سخنانی که مورد رضایت خداوند متعال است، و نهی از منکر عبارت است از ناپسند شمردن و نهی از آنچه مخالف دین بوده و در شریعت الهی جایز نیست"[۲][۳]
امر به معروف و نهی از منکر در قرآن کریم و کلام امام رضا (ع)
در سخنان امام رضا (ع) پیرامون اهمیت امر به معروف و نهی از منکر و فواید پرداختن به آن و عواقب ترک آن، نکات متعدد و مهمی دیده میشود که به تبع آیات قرآن کریم و روایتهای مروی از رسول خدا (ص) و ائمه معصومین (ع) است. این دو فریضه در کلام امام رضا (ع) از برترین اعمال شمرده شده است. از حضرت نقل شده که شخصی نزد رسول خدا (ص) آمد و از برترین اعمال در اسلام پرسید؛ پیامبر (ص) پس از ایمان به خداوند متعال و اقرار به یگانگی او و صله رحم، امر به معروف و نهی از منکر را برترین اعمال معرفی کرد. آن شخص از ناپسندترین امور پرسش نمود و پیامبر (ص) پس از شرک به خدا و قطع رحم، امر به منکر و نهی از معروف را ناپسندترین اعمال بیان نمود[۴]. این روایت که در منابع متعدد از امام صادق (ع) نقل شده[۵] حکایت از اهمیت این دو فریضه در اسلام دارد. در قرآن کریم آیات فراوانی در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد. مؤمن بودن[۶] و نیز صالح بودن حتی برای اهل کتاب[۷] منوط به امر به معروف و نهی از منکر دانسته شده و کسانیکه در مورد این دو فریضه سستی میورزند از شمار اهل ایمان و صالحان خارج دانسته شدهاند[۸]. در قرآن کریم توجه به این دو فریضه در کنار اقامه نماز و پرداخت زکات صفتی برای جماعت نیکان بیان شده است[۹]. حتی در توصیف بهترین امّت، پیش از اشاره به ایمان به خدا از توجه مردم به امر به معروف و نهی از منکر سخن رفته است[۱۰]. در تفسیر ملازمتِ بهترین امّتبودن و توجه به این دو فریضه در آثار مفسران توجیهات متعددی ملاحظه میشود. برخی مفسران بر آناند در امّتی که خیر و نیکی، معروف و شر و بدی، منکر است و نه بالعکس، زمینه رشد و تعالی برای آحاد دینداران وجود دارد و ایمان راستین هم مجال رشد مییابد[۱۱].
قرآن کریم همچنین کفر و لعن جماعتی از بنیاسرائیل را به جهت بیتوجهی به نهی از منکر میداند[۱۲].
در سخنان امام رضا (ع) نیز مکرر آمده که هلاک امّتهای پیشین به جهت گناه عاصیان و ترک امر به معروف و نهی از منکر توسط صالحان و عالمان بوده است و هر امّتی که در آن این دو امر ترک شود، حتی دعای نیکان نیز تأثیری نخواهد داشت. از حضرت نقل شده که خداوند دو فرشته را برای هلاک قومی گنهکار فرستاد؛ اما آن دو فرشته در آن شهر مردی را در حال عبادت و مناجات با خدا دیدند و گمان کردند که میتوان با وساطت او مردم آن شهر را از عذاب الهی نجات داد. یکی از آن دو فرشته پس از مشاهده آن فرد از خداوند خواست که آن قوم را عفو نماید و از آنان درگذرد. خداوند درخواست او را نپذیرفت و از آنان خواست که دستور پیشین را اجرا کنند. خداوند به آن فرشته فرمود: این مرد عابد که دیدید نهی از منکر نمیکرد و هنگامیکه کارهای ناپسند قومش را میدید، از آنان روی نمیگرداند و بیتفاوت است[۱۳].
در اهمیت این دو فریضه گفته شده امر به معروف و نهی از منکر بزرگترین محور دین است که خداوند برای آن تمام پیامبران را به سوی مردم فرستاده است و اگر امر به معروف و نهی از منکر برچیده و از حیث عملی و علمی مورد بیتوجهی قرار میگرفت، امر نبوّت و آثار مترتّب بر آن بیهوده و دینداری نابود میشد و سستی، گمراهی، نادانی و فساد همه را فرا میگرفت و انحراف و بدعت فراگیر میشد و شهرها ویران و مردمان هلاک میگشتند[۱۴][۱۵]
وجوب امر به معروف و نهی از منکر در سخنان امام رضا (ع)
روایتهایی از امام رضا (ع) درباره واجب بودن امر به معروف و نهی از منکر نقل شده است. حضرت در نامهای که در بیان کلیات شریعت به مأمون نوشته است، میفرماید: «امر به معروف و نهی از منکر در صورت امکان و در موضعی که خطر جانی در پی نداشته باشد، واجب است»[۱۶]. در روایتی متفاوت از همین نامه که ابنشعبه حرانی آن را نقل کرده، آمده که امر به معروف و نهی از منکر به زبان واجب است[۱۷].
وجوب این دو فریضه از قرآن کریم و روایتهای معصومین (ع) استفاده میشود. هر چند بیشتر فرقههای اسلامی، وجوب این دو فریضه را از طریق نقل دانستهاند، برخی از دانشمندان مسلمان وجوه و ادلهای عقلی نیز برای وجوب آنها بیان کرده و گفتهاند که چون امر به معروف و نهی از منکر دربردارنده هدایت بندگان و قرب به حق است و این هدف و غایت عالی شارع به شمار میآید، حتی بدون نیاز به نقل، میتوان وجوب آنها را از طریق عقل دانست. البته برخی به عقلی بودن وجوب آنها اشکال کردهاند[۱۸]. علما آیات متعددی از قرآن کریم مانند: ﴿لَوْلَا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ﴾[۱۹]، ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ﴾[۲۰]، ﴿وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا﴾[۲۱]، ﴿الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ﴾[۲۲]، ﴿يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ﴾[۲۳]، ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾[۲۴]، ﴿فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَكَانُوا مُجْرِمِينَ﴾[۲۵] را حمل به وجوب امر به معروف و نهی از منکر کردهاند. روایتهای متعددی نیز تصریح به وجوب این فریضه الهی میکنند[۲۶].
عمده پرسشی که در بحث از وجوب این دو فریضه میان علمای اسلام مطرح شده این است که وجوب آنها، عینی است یا کفایی؟[۲۷] برخی با استناد به آیه ﴿وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۲۸]، وجوب امر به معروف و نهی از منکر را وجوب کفایی دانستهاند و گفتهاند در این آیه نفرموده که همه امر به معروف و نهی از منکر کنید؛ بلکه فرموده باید جمعی از میان شما به این کار اقدام نمایند بنابراین هرگاه یک فرد یا جماعتی به این کار اقدام نمایند، تکلیف از دیگران برداشته میشود. کسانیکه به این دیدگاه قائل شدهاند، «مِن» را در آیه مذکور تبعیضیه دانستهاند[۲۹]. در مقابل این دیدگاه برخی «مِن» را «بیانیه» خواندهاند و خطاب آیه را عام دانستهاند.
قائلان به وجوب عینی امر به معروف و نهی از منکر به آیه ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ﴾[۳۰] و خطاب عام آن استناد کرده و قول به وجوب کفایی را نقد کردهاند[۳۱]. برخی معتقدند قول به وجوب عینی در مقام عمل حتی نزد قائلان آن نیز نمیتواند چندان معتبر باشد؛ زیرا قائلان این دیدگاه نیز معتقدند که اگر افرادی به اندازه کافی به امر و نهی مورد توجه شارع بپردازند و تأثیر مقتضی را در جامعه مسلمانان بگذارند، وجوب آن برای دیگران مرتفع میشود و این همان قول به وجوب کفایی است[۳۲]. فیض کاشانی در این باب میگوید: «هرگاه یک فرد و یا جمعی اقدام به امر به معروف و نهی از منکر کنند، تکلیف از دیگران برداشته شده و رستگاری از آن کسانی خواهد بود که امر به معروف کردهاند، اما اگر تمام مردم از آن خودداری کنند، معصیت متوجه همه کسانی است که توانایی انجام آن را داشتهاند و از آن غفلت کردهاند»[۳۳].
چه دیدگاه وجوب عینی و چه وجوب کفایی را در این بحث بپذیریم، در مقام عمل، همه مؤمنان شرایط امر به معروف و نهی از منکر را ندارند و از اینرو تنها عدهای میتوانند به این فریضه اقدام کنند. در روایتها آمده امر به معروف و نهی از منکر تنها بر کسانی واجب است که نیرومند باشند و مردم از آنان اطاعت کنند و عالم به معروف و منکر باشند، نه بر ضعفایی که راه را نمیشناسند[۳۴]. در روایتی که از امام رضا (ع) گذشت شروطی برای مکلف به این دو فریضه آمده است؛ از جمله این شروط نداشتن خطر جانی برای امر به معروف و ناهی از منکر است[۳۵]. قرآن کریم نیز میفرماید به دست خویش، خود را به هلاکت نیندازید[۳۶]. و نیز فرموده وقتی هارون در غیبت موسی (ع) از خطر بنیاسرائیل نسبت به جان خود بیمناک شد، از ادامه امر به معروف و نهی از منکر اجتناب کرد و چون موسی (ع) عذر او را شنید، پوزشش را پذیرفت و برای او و خود طلب آمرزش و رحمت کرد[۳۷].
علما به این آیات و نیز روایت مذکور از امام رضا (ع) و دیگر روایتها در این باب توجه کردهاند و از قاعده لَا ضَرَرَ و لَا حَرَجَ در این باب سود جسته و حفظ جان را از امر به معروف و نهی از منکر مهمتر دانسته و ضمن شروط این دو فریضه گنجانیدهاند[۳۸]. در روایتها آمده هرکس متعرض حاکمی ظالم شود و از جانب حاکم به او صدمهای برسد، بر این کارش پاداش نمیبرد و برای این عملش صبر را روزی او نمیکنند[۳۹]. در روایتی دیگر در همین باب آمده که سزاوار نیست مؤمن با دستزدن به کاری که از توان او بیرون است، خود را خوار کند[۴۰]. البته برخی از فقها از جمله امام خمینی برای شرط مذکور، استثنائاتی را بیان کردهاند که حاکی از آن است که اگر حفظ مال و جان در تزاحم با حفظ اصل دین یا منکرشدن معروفها و معروفشدن منکرها و تجاوز به نوامیس و ایجاد بدعتها و اموری از این دست گردد، حفظ جان نه تنها واجب نیست، بلکه بذل آن واجب است[۴۱].
در منابع آمده که امام حسین (ع) حرکت خود را به سوی کوفه در راستای چنین اموری میدانسته و صراحتاً از این سخن گفته که برای امر به معروف و نهی از منکر میرود و از این طریق قصد اصلاح امّت رسول خدا (ص) را دارد[۴۲]. آنچه از اوضاع زمانه امام حسین (ع) به دست میآید این است که حضرت با علم به خطری بزرگ، برای خود و خاندانش به جانب کوفه رهسپار شد. یکی از شرایط دیگر مهم آمران به معروف و ناهیان از منکر را شناخت معروف و منکر دانستهاند و گفتهاند کسی که این دو را به دقت نشناسد، معروف را منکر و منکر را معروف میکند. شرط دیگری که بدان توجه شده، احتمال تأثیر در مخاطب است. در سخنان امام رضا (ع) آمده که هرکسی امر به معروف و نهی از منکر را نمیپذیرد و تنها مؤمنی که پندپذیر است و نادانی که جهل خود را میداند و به دنبال آموختن است، امر و نهی را میشنود و میپذیرد و اهل شمشیر و تازیانه یعنی اهل قدرت و شکوه دنیوی، اهل پذیرش امر به معروف و نهی از منکر نیستند[۴۳]. این شرط از یک سو به روحیه مخاطب امر به معروف و نهی از منکر توجه میدهد و از سوی دیگر به عزت آمر به معروف و ناهی از منکر. البته این شرط نیز مانند شرط حفظ جان تنها در جایی است که به اشاعه منکر و حذف معروف نیانجامد و اصل دین و اعتقادات در معرض خطر نباشد. شرط دیگری که به این شروط افزودهاند، این است که کسیکه مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار میگیرد، بر گناه اصرار داشته باشد و حاضر نباشد از آن اجتناب کند[۴۴][۴۵]
عامل بودن به فریضه امر به معروف و نهی از منکر
در روایتهای منقول از معصومین (ع) به عامل بودن آمر به معروف و ناهی از منکر توصیه مؤکد شده است[۴۶]. قرآن کریم مکرر کسانی را که مردم را به چیزهایی امر و نهی میکنند که خود اهل عمل بدان نیستند، مورد انتقاد قرار میدهد. قرآن صراحتاً برای دینداران گفتن چیزی را که عامل بدان نباشند، ناپسند میشمارد[۴۷]. در سخنان امام رضا (ع) هر چند این توصیه به صراحت برای آمران به معروف و ناهیان از منکر ذکر نشده، اما قرائنی دیده میشود که حضرت به این امر توجه خاص داشته است. از حضرت نقل شده که بزرگترین حسرت در قیامت متعلق به کسی است که عدالتی را وصف میکند که خود خلاف آن عمل میکند[۴۸].
نکته مهم در سخنان امام رضا (ع) در این باب آن است که حضرت آن را فضیلتی بزرگ میداند که بالاترین مراتب آن در اختیار مقام امامت است. امام رضا (ع) در توصیف «امام» میفرماید: «امام کسی است که خود به اعمال نیک و پسندیدهای که مردم را بدان امر میکند، بیش از دیگران عمل مینماید و خود از اعمال زشت و ناپسندی که خلق را از انجامش باز میدارد بیش از دیگران دوری میگزیند»[۴۹]. این آیات و روایتها در مقام ذم چنین کسانی است و عامل بودن آمر به معروف و ناهی از منکر داخل در شروط مربوط به انجام این دو فریضه دانسته نشده است[۵۰]. آنچه از روایتهای امام رضا (ع) و دیگر معصومین (ع) به دست میآید، این است که کمال آمران به معروف و ناهیان از منکر، عمل به مقتضای امر و نهی است و این چنین امر و نهیی بیشک تأثیر ژرفتری در مخاطبان خواهد نهاد و آنان را به فضائل و محاسن ترغیب خواهد نمود[۵۱].
مراتب امر به معروف و نهی از منکر
برای امر به معروف و نهی از منکر از سه مرتبه قلبی، زبانی و عملی سخن رفته است[۵۲]. آنچه بر هر مؤمنی واجب است، مرتبه قلبی است. هر مؤمنی در قلب خود باید دوست دار معروف و دشمن منکر باشد و بسته به آنچه در بحث از شرایط امر به معروف و نهی از منکر گفته شد، ممکن است امر و نھی زبانی یا عملی نیز برای او واجب شود. در روایتها آمده که در دل از منکر بیزاری بجویید و با زبان از آن بازدارید و با دست بر پیشانی کسانی که بدان میپردازند، بزنید و در راه خدا از ملامت هیچ ملامتگری نهراسید[۵۳].
در روایتهای منقول از امام رضا (ع) نیز امر به معروف و نهی از منکر دارای مراتب است و منحصر در شکل زبانی آن نیست. حضرت نه تنها صراحتاً از وجوب این دو فریضه به زبان سخن میگوید[۵۴]، میفرماید مؤمن باید قلب نیز از منکر بیزار باشد و از آن تبرّی جوید[۵۵]. امام رضا (ع) اصل هر رفتار و گفتاری را در ساحت آگاهی و عقل و قلب میداند، از اینرو میگوید حتی اگر شخصی سخنی را نگفت و عملی را انجام نداد، اما در درون خود بدان گفتار و کردار رضایت داشت، مانند آن است که آن قول و فعل مستقیماً از وی صادر شده باشد. از حضرت نقل شده همه کسانی که به شهادت امام حسین (ع) رضایت داشتند و دارند، حتی اگر قرنها پس از واقعه کربلا زیسته باشند، در قتل سیدالشهدا (ع) شریک هستند. به بیان امام رضا (ع) اگر شخصی در مشرق کشته شود و دیگری در مغرب خشنود بدان کار باشد، شخص راضی با شخص قاتل نزد خدا شریک در قتل است[۵۶]. در بحث از امر به معروف و نهی از منکر قلبی گفته شده در عزّت مؤمن همین بس که هرگاه منکری را ببیند، خداوند بداند که او در دل از آن بیزار است[۵۷].
همچنین از رسول خدا (ص) منقول است هر که کار بدی را ببیند و از آن بیزار شود، مانند کسی است که در آنجا حضور نداشته و هر که هنگام انجام کاری نبوده، ولی از آن خوشنود است، مانند کسی است که در آن حضور داشته است[۵۸]. مرتبه قلبی امر به معروف و نهی منکر را از شمار امر به معروف و نهی از منکر ندانستهاند[۵۹]. این مرتبه به شکل اعراض از فاعل منکر خود را نمایان میکند[۶۰]. از امام رضا (ع) در تفسیر آیه ۱۴۰ سوره نساء: ﴿وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا﴾[۶۱]، منقول است که هرگاه شنیدی کسی حق را انکار و تکذیب میکند و زبان به بدگویی از اهل حق میگشاید، از نزد او برخیز و با او همنشینی مکن[۶۲].
از مرحله قلبی که بگذریم، امر به معروف و نهی از منکر وارد مرحله زبانی و حتی عملی میشود؛ یعنی برای اصلاح امور جامعه باید صراحتاً موارد معروف و منکر را بیان کرد و حتی برای پاسداشت آنها به اقدام عملی پرداخت. علما برای تبیین این مراحل به آیه ﴿وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ﴾[۶۳] توجه ویژه نمودهاند و آن را نمونه قرآنی دو مرحله اخیر دانسته و گفتهاند باید این مراتب را در نظر داشت و اگر آمر و ناهی این مراتب را در نظر نگیرد، موجب زیان به مؤمنان شده که کاری ناپسند است[۶۴]. در بحث از مرحله زبانی در سیره امام رضا (ع) موارد متعددی از امر به معروف و نهی از منکر مشاهده میشود. امام، طبقات و افراد مختلف جامعه را به معروف و منکر آشنا میساخت و آنان را دعوت به پاسداشت حدود الهی و اصول اخلاقی میکرد. منقول است که چون امام دید برخی از غلامان میوهها را نیمخورده رها میکنند، ناراحت شد و فرمود: «اگر شما از آن میوهها بینیازید، آن را به کسانی بدهید که نیازمند آناند و در خوردن آنها چنین اسراف نکنید»[۶۵]. امام اطرافیان خود را امر به معروف و نهی از منکر میکرد و به آنان متذکر میشد که جز رعایت حدود الهی چیزی به کار نمیآید. شخصی از آن حضرت در مورد این آیه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا﴾[۶۶] سؤال کرد. حضرت فرمود: «آنان را به امر الهی فرمان دهد و از گناهان نهی کند. پس اگر فرمانش را پذیرفتند، جان آنان را از آتش رهانیده و اگر فرمانش را زیر پا گذاشتند، وظیفهاش را ادا کرده است»[۶۷]. نقل شده پس از اینکه برادر امام رضا (ع) زید بن موسی در برخی شهرها آشوب به پا کرد و برخی خانهها را آتش زد، او را دستگیر کرده و نزد مأمون بردند. مأمون، وی را به دست امام رضا (ع) سپرد و حضرت در گفتوگو با زید او را از مخالفت با اوامر الهی منع کرد؛ به او فرمود ما اهل بیت، با تقوا و پرهیزکاری به این جایگاه رسیدهایم و هرکس تقوا نداشته باشد از ما نیست و ما از او نیستیم[۶۸].
امام در مواجهه با حاکمان عصر خود نیز این فرائض را به جا آورد و آنان را به راه دین و اخلاق دلالت نمود. نقل شده که امام در محفلی صراحتاً مأمون را به تقوای الهی و مراعات خلق امر نمود و او را از برخی امور ناپسند، نهی کرد و از او خواست که از ستم کارگزارانش در حق رعایا جلوگیری کند و مظلومان و مستضعفان را دریابد و دادرس ستمدیدگان باشد و بداند که چه مسؤولیت گرانی بر دوش دارد[۶۹]. در سخنان امام رضا (ع) مصادیق متعددی برای معروف و منکر بیان شده که در واقع طیف عظیمی از سخنان حضرت درباره ایمان، تفکر، توکل، صبر، تقوا، انفاق، فروبردن خشم، عفو، احسان، توبه، عدالت، وفای به عهد، مراقبت از واجبات، توجه به قرآن، مبارزه با نفاق، عدم اطاعت از طاغوتها و پرهیز از رذایل اخلاقی و اموری از این دست را شامل میشود[۷۰].
عواقب ترک امر به معروف و نهی از منکر در بیان امام رضا (ع)
در سخنان امام رضا (ع) برای ترک این دو فریضه و بیتوجهی به آنها عواقب ناگواری ذکر شده است. مهمترین عواقب بیتوجهی به این دو فریضه از نظر حضرت، تسلط اشرار بر جامعه و عذاب الهی به جهت عدم پاسداشت حدود است. حضرت به نقل از پیامبر (ص) میفرماید: «هرگاه امّت من امر به معروف و نهی از منکر را به یکدیگر واگذارند، باید خود را منتظر حادثهای سخت از جانب خداوند متعال کنند»[۷۱]. در این باب حکایت شگفتی از علی بن موسیالرضا (ع) بیان شده است؛ بر اساس این روایت عابدی که نسبت به آزار حیوانات بیاعتنا بود و از اینکار نهی نمیکرد مورد خشم خداوند و عذاب الهی قرار میگیرد[۷۲]. مهمترین عقوبت بیتوجهی به این دو فریضه از منظر روایتها این است که زشتی فراگیر و نیکی فراموش میشود و اشرار و بدکرداران امور را به دست میگیرند و نیکان و خوبان به حاشیه رانده میشوند. حتی گفته شده پس از این اگر پاکان نیز دعا کنند که اوضاع سامان گیرد خداوند متعال دعای آنان را مستجاب نخواهد کرد[۷۳][۷۴]
منابع
پانویس
- ↑ المفردات، ص۵۶۱؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۹۸.
- ↑ کتاب التعریفات، ص۱۶.
- ↑ کمپانی زارع، مهدی، مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۵۶۱-۵۶۹.
- ↑ فقه الرضا (ع)، ص۳۷۶.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۷۶؛ روضة الواعظین، ج۲، ص۳۶۵؛ مشکاة الأنوار، ص۴۹؛ تنبیه الخواطر، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و نماز را برپا میدارند و زکات میپردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان میبرند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش میآورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۷۱.
- ↑ ﴿يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ﴾ «به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و به کارهای خیر میشتابند و آنان از شایستگانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۴.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۶۵-۵۶۶؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۳۳۳-۳۳۴؛ ج۱۶، ص۱۰۰- ۱۰۱.
- ↑ ﴿الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ﴾ «(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا میدارند و زکات میپردازند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناپسند باز میدارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.
- ↑ ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ «شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
- ↑ المیزان، ج۳، ص۳۷۲.
- ↑ ﴿لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ * كَانُوا لَا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ﴾ «کافران از بنی اسرائیل بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدهاند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکردند * از کار ناپسندی که میکردند باز نمیایستادند بیگمان، زشت است کاری که میکردند» سوره مائده، آیه ۷۸-۷۹.
- ↑ فقه الرضا (ع)، ص۳۷۵؛ بحار الأنوار، ج۹۷، ص۸۱؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۹۸.
- ↑ المحجة البیضاء، ج۴، ص۹۵.
- ↑ کمپانی زارع، مهدی، مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۵۶۱-۵۶۹.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۲۵؛ وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۱۲۹؛ مکاتیب الأئمة (ع)، ج۵، ص۸۴.
- ↑ تحف العقول، ص۴۲۱.
- ↑ شرح الأصول الخمسة، ص۵۰۳-۵۰۴؛ أبکار الأفکار، ج۵، ص۲۹۹؛ الذخیرة فی علم الکلام، ص۵۵۳؛ النهایة، طوسی، ص۲۹۹-۳۰۲؛ کنز العرفان، ج۱، ص۴۰۴-۴۰۶.
- ↑ «چرا دانشوران ربانی و دانشمندان (توراتشناس) آنان را از گفتار گناهآلود و رشوهخواری باز نمیدارند؟ به راستی زشت است آنچه میکردند!» سوره مائده، آیه ۶۳.
- ↑ «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند» سوره توبه، آیه ۷۱.
- ↑ «و آنان که گواهی دروغ نمیدهند و چون بر یاوه بگذرند بزرگوارانه میگذرند» سوره فرقان، آیه ۷۲.
- ↑ «(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا میدارند و زکات میپردازند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناپسند باز میدارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.
- ↑ «پسرکم! نماز را بپا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست باز دار و در آنچه بر سرت آید شکیب کن؛ بیگمان این از کارهایی است که آهنگ آن میکنند» سوره لقمان، آیه ۱۷.
- ↑ «به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز میدارد؛ به شما اندرز میدهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.
- ↑ «پس چرا در میان مردم دورههایی که پیش از شما میزیستهاند خیراندیشانی نبودند که (مردم را) از تباهی در زمین باز دارند -جز گروهی اندک از آنان که ما رهانیده بودیم- و ستمگران در پی ناز و نعمتی افتادند که در آن به سر میبردند و گناهکار بودند» سوره هود، آیه ۱۱۶.
- ↑ الکافی، ج۵، ص۵۵-۶۰؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۷۶-۱۸۲؛ مشکاة الأنوار، ص۴۷-۵۲؛ هدایة الأمة، ج۵، ص۵۷۱-۵۷۲.
- ↑ التنقیح الرائع، ج۱، ص۵۹۱.
- ↑ «و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و اینانند که رستگارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.
- ↑ فقه القرآن، ج۱، ص۳۵۶؛ مختلف الشیعة، ج۴، ص۴۵۸؛ کنز الفوائد، اعرج، ج۱، ص۳۶۷.
- ↑ «شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
- ↑ الإقتصاد الهادی، ص۱۴۷؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۴۹.
- ↑ المیزان، ج۳، ص۳۷۳.
- ↑ المحجة البیضاء، ج۴، ص۹۶.
- ↑ الکافی، ج۵، ص۵۹-۶۰؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۷۷- ۱۷۸.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۲۵؛ مکاتیب الأئمة (ع)، ج۵، ص۸۴.
- ↑ ﴿وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ﴾ «و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید» سوره بقره، آیه ۱۹۵.
- ↑ ﴿وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ * قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِأَخِي وَأَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾ «و چون موسی به نزد قومش خشمگین اندوهناک بازگشت گفت: در نبودن من از من بد جانشینی کردید؛ آیا از فرمان پروردگارتان پیش افتادید؟! (این بگفت) و الواح را فرو افکند و سر برادرش را گرفت، به سوی خود میکشید. (برادرش) گفت: ای فرزند مادرم! این قوم مرا ناتوان شمردند و نزدیک بود مرا بکشند پس دشمنان را به سرزنش من برنیانگیز و مرا با گروه ستمبارگان مگمار! * (موسی) گفت: پروردگارا! من و برادرم را ببخشای و ما را در (کنف) بخشایش خود درآور و تو بخشایندهترین بخشایندگانی» سوره اعراف، آیه ۱۵۰-۱۵۱.
- ↑ جواهر الکلام، ج۳۱، ص۳۷۱-۳۷۲؛ جامع المدارک، ج۵، ص۴۰۴.
- ↑ الکافی، ج۵، ص۶۱؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۷۸.
- ↑ الکافی، ج۵، ص۶۴.
- ↑ تحریر الوسیلة، ج۱، ص۴۷۲-۴۷۳.
- ↑ مثیر الأحزان، ص۴؛ تسلیة المجالس، ج۲، ص۱۶۰؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۳۲۹.
- ↑ فقه الرضا (ع)، ص۳۷۶.
- ↑ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۶۹-۳۷۰؛ تحریر الوسیلة، ج۱، ص۴۷۰.
- ↑ کمپانی زارع، مهدی، مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۵۶۱-۵۶۹.
- ↑ الخصال، ج۱، ص۱۰۹؛ هدایة الأمة، ج۵، ص۵۷۶-۵۷۷.
- ↑ ﴿أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾ «آیا مردم را به نیکی فرا میخوانید و خود را از یاد میبرید با آنکه کتاب (خداوند) را میخوانید؟ آیا خرد نمیورزید؟» سوره بقره، آیه ۴۴؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ﴾ «ای مؤمنان! چرا چیزی میگویید که (خود) انجام نمیدهید؟ * نزد خداوند، بسیار ناپسند است که چیزی را بگویید که (خود) انجام نمیدهید» سوره صف، آیه ۲-۳.
- ↑ فقه الرضا (ع)، ص۳۷۶؛ بحار الانوار، ج۹۷، ص۸۳.
- ↑ معانی الأخبار، ص۱۰۲؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۱۸-۴۱۹.
- ↑ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۷۳-۳۷۴.
- ↑ کمپانی زارع، مهدی، مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۵۶۱-۵۶۹.
- ↑ مسالک الافهام، شهید ثانی، ج۳، ص۱۰۳-۱۰۵.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۸۱؛ عوالی اللئالی، ج۳، ص۱۸۹؛ وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۱۳۱.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۲۵؛ وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۱۲۹؛ مکاتیب الأئمة (ع)، ج۵، ص۸۴.
- ↑ فقه الرضا (ع)، ص۳۷۶.
- ↑ علل الشرایع، ج۱، ص۲۲۹؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۷۳.
- ↑ الکافی، ج۵، ص۶۰.
- ↑ تحف العقول، ص۴۵۶؛ الجعفریات، ص۱۷۱.
- ↑ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۷۷.
- ↑ حاشیة الارشاد، ج۱، ص۵۰۶؛ هدی المتقین، ص۱۸۳.
- ↑ «و (خداوند) در این کتاب بر شما (پیشتر آیهای) فرو فرستاده است که چون شنیدید آیات خداوند (از سوی کسانی) انکار و ریشخند میشود با آنان منشینید تا در گفت و گویی جز آن درآیند که در آن صورت بیگمان شما (نیز) مانند آنان خواهید بود؛ به راستی خداوند همه منافقان و کافران را یک جا در دوزخ فراهم میآورد» سوره نساء، آیه ۱۴۰.
- ↑ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۸۱؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۹۰؛ مجمع البحرین، ج۴، ص۲۰۴.
- ↑ «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.
- ↑ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۷۸.
- ↑ المحاسن، ج۲، ص۴۴۱؛ الکافی، ج۶، ص۲۹۷.
- ↑ «ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست» سوره تحریم، آیه ۶.
- ↑ فقه الرضا (ع)، ص۳۷۵؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۰۰.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۳۵.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۶۰.
- ↑ کمپانی زارع، مهدی، مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۵۶۱-۵۶۹.
- ↑ الکافی، ج۵، ص۵۹؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۷۷.
- ↑ فقه الرضا (ع)، ص۳۷۶؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۸۴.
- ↑ الکافی، ج۵، ص۵۶؛ الأمالی، طوسی، ص۵۳۳.
- ↑ کمپانی زارع، مهدی، مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۵۶۱-۵۶۹.