امر به معروف و نهی از منکر در معارف دعا و زیارات

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

در دین اسلام، انسان نسبت به اجتماعی که در آن زندگی می‌کند دارای مسئولیت است و چون مسئولیت دارد می‌بایست بر امورات اجتماعی خویش نظارت داشته باشد.

در قرآن کریم آمده است: وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۱][۲]. همچنین می‌فرماید: وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ...[۳]

پیامبر (ص) می‌فرمایند: "هیچ گروهی نیستند که مرتکب گناهی شوند و در میان ایشان کسی باشد که بتواند آنها را نهی از منکر کند و نکند، مگر اینکه به زودی خداوند همه آنها را به عذابی از جانب خود گرفتار می‌سازد"[۴].

علی (ع) نیز می‌فرمایند: "...و همانا امر به معروف و نهی از منکر، از صفت‌های پروردگارند..."[۵].

انسانیت انسان از این نقطه شروع می‌شود که از غفلت خارج شده، به مرحله آگاهی قدم بگذارد و متوجه شود که سرنوشتی دارد. حقایق دیگری هم وجود دارد که انسان نسبت به آنها مسئول بوده، ناگزیر از پذیرش و تسلیم و التزام به لوازم آنها خواهد بود[۶].

زندگی دنیا اجتماعی است و در زندگی اجتماعی همبستگی و وحدت حکم‌فرماست. کارهای خوب نیکوکاران در سعادت دیگران مؤثر است و کارهای بد بدکاران نیز در جامعه اثر می‌گذارد و به همین دلیل است که مسئولیت‌های مشترک نیز وجود دارد. افراد یک جامعه مانند اعضا و جوارح بدن، کم و بیش باید جور یکدیگر را بکشند و اختلال یکی از آنها موجب زوال سلامت از عضوهای دیگر می‌گردد[۷][۸].

دین اسلام، رسالت هدایت همه انسان‌ها را در تمام ادوار و نسل‌ها به عهده دارد و به نظر می‌رسد که امر به معروف و نهی از منکر یکی از اهرم‌های تحقق این رسالت است.

از عواملی که برای کنترل انسان ذکر کرده‌اند، نظارت ملی است و مراد از نظارت ملی همان امر به معروف و نهی از منکر است. در اسلام به امر به معروف و نهی از منکر به اندازه‌ای اهمیت داده شده است که قرآن آن را ملاک برتری امت اسلامی بر سایر امم می‌داند[۹] و می‌فرماید: "شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید؛ از کار ناپسند بازمی‌دارید، و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند قطعاً برایشان بهتر بود، برخی از آنان مؤمن‌اند ولی بیشترشان نافرمانندكُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ[۱۰].

معروف در لغت، عبارت است از چیزی است که مورد پذیرش عرف قرار گرفته و به عبارتی، عرفی شده است و مقصود از آن در اینجا رفتاری است که فرد یا شریعت آن را بپذیرد و بپسندد. منکر در لغت، عبارت است از چیزی که پذیرفته نشده، مورد انکار قرار گیرد و مقصود از آن در اینجا، رفتاری است که فرد یا شریعت آن را ناپسند بشمارد و پذیرای آن نباشد[۱۱][۱۲].

برخی از معاصران در این‌باره گفته‌اند: امر به معروف و نهی از منکر، یعنی وادار کردن مردم بر انجام کارهای پسندیده و خوب و مشروع و اطاعت خدا قولاً وفعلاً، و نهی از منکر، یعنی از کارهای زشت و معاصی قولاً و فعلاً و مانع شدن. هر دو واجب‌اند عقلاً و نقلاً به وجوب کفایی با شرایطی خاص[۱۳].

بنابراین تمام دستورهای الهی معروف و تمام آنچه که در شریعت منع شده منکر است[۱۴].

در نظام حقوقی اسلام امر به معروف و نهی از منکر تکلیفی واجب است و چنانچه مسلمانان به معروف و کار نیک امر نکنند یا در برابر اعمال ناپسند و منکر سکوت نمایند و از آن نهی نکنند، گناه بزرگی مرتکب شده‌اند. امر به نیکی‌ها و نهی از بدی‌ها، علاوه بر اینکه واجب شرعی است، نوعی عبادت نیز است. بنابراین کسانی که به این امر مهم مبادرت می‌ورزند، باید مانند عبادت‌های دیگر نیت خود را خالص کنند[۱۵].

بین مسلمان در خصوص وجوب امر به معروف و نهی از منکر اختلاف نظر است.

برخی امر به معروف و نهی از منکر را خاص می‌دانند نه همگانی و عمومی؛ همانگونه که خداوند می‌فرمایند: "از میان قوم موسی دسته‌ای بودند که به سوی حق می‌خواندند و به آن هدایت شده بودند". نفرموده: همه امت موسی و همه قوم او[۱۶][۱۷].

به نوشته احمد نراقی، امر به معروف و نهی از منکر، بر هر فرد مکلف واجب است و نیازی به عدالت فرد امر به معروف کننده نیست، ولی شرایطی برای آنان در نظر می‌گیرد که نیازمند قدرت و تبحر در دین است و در اینجا است که طرح حکومت فقیهان را تأیید می‌کند[۱۸].

نکته قابل ذکر این است که ممکن است برخی شبهه‌ای وارد کنند که امر به معروف و نهی از منکر مداخله در حریم خصوصی افراد و سلب آزادی انسان است.

شهید مطهری می‌فرماید: "امر به معروف و نهی از منکر در اسلام از نظر اجرایی شرایطی دارد. اولین شرطش حسن نیت و اخلاص است. ما فقط در مورد منکراتی که علنی است و به آنها تجاهر می‌شود حق تعرض داریم. دیگر حق تجسس و مداخله در اموری که مربوط به زندگی خصوصی مردم است نداریم..."[۱۹].

در ادامه می‌نویسد: امر به معروف به مصداق دفاع از حقوق انسان است همان‌طوری که در تعریف آزادی گویند به آزادی دیگران لطمه نزند این است خودش محدودیت است، ولی محدودیت معقول است، امر به معروف هم این‌چنین است[۲۰].

بنابراین می‌توان گفت که امر به معروف و نهی از منکر از ارکان تبلیغی اسلامی است[۲۱][۲۲].

بعضی از علما در وجوب آن (امر به معروف و نهی از منکر) تردید کرده‌اند، اما باید توجه داشت که هدف از فرستادن انبیای الهی و کتب آسمانی، هدایت مردم بوده است و احکام و معارف اسلامی، امانتی است در دست علما و فقها که باید به مردم برسانند تا آن هدف والای الهی تحقق یابد و مردم هدایت شوند که اگر در انجام این وظیفه، کوتاهی کنند، طولی نمی‌کشد که هدف انبیا گم می‌شود و غرض خدای متعال از بعثت انبیا نقض می‌گردد[۲۳][۲۴].

نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر

نکته قابل ذکر دیگر این است که حقیقت نصیحت با امر به معروف و نهی از منکر فرق می‌کند. مراد از نصیحت، پند و اندرز است که معمولاً با زبان نرم و لهجه ملایم همراه است، ولی در امر به معروف پس از مرحله تذکار زبانی، نوبت به مرحله عملی و اجرایی آن می‌رسد. در نتیجه امر به معروف و نهی از منکر نوعی از امنیت برای نظام اجتماعی است و علاوه بر آن با امنیت دینی و اخلاقی نیز همراه است.

اجرای امر به معروف و نهی از منکر موجب می‌شود مؤمنان یکدیگر را بیابند و در برابر گناهکاران ایستادگی کنند و به عبارتی موجب وحدت بین مؤمنان خواهد شد.

از طرفی چون مسلمانان دوست یکدیگرند، علامت و معنای دوستی‌شان این است که باید نظارت ملی (امر به معروف و نهی از منکر) داشته باشند[۲۵].

شرایط امر به معروف و نهی از منکر

شرایط امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از:

  1. علم به معروف و منکر بودن فعل[۲۶]. ائمه اطهار (ع) فرموده‌اند[۲۷] که شخص نادان امر به معروف و نهی از منکر نکند زیرا آنچه را ضایع می‌کند بیش از چیزی است که اصلاح می‌کند[۲۸].
  2. احتمال و امید فایده و تأثیر بر امر و نهی. اگر کسی کوچک‌ترین احتمال در تأثیر امر به معروف و نهی از منکر را بدهد، ادای این وظیفه مهم بر او واجب می‌شود.
  3. قدرت بر امر و نهی داشتن و عدم مفسده و ضرر. شهید مطهری می‌نویسد: درست است که در صورتی امر به معروف و نهی از منکر سبب فحش و ریختن آبروی انسان شود واجب نیست... ولی امر به معروف و نهی از منکر در مسائل بزرگ مرز نمی‌شناسد، هیچ چیزی، هیچ امر محترمی نمی‌تواند با امر به معروف و نهی از منکر برابری کند، نمی‌تواند جلویش را بگیرد[۲۹]. امام خمینی در این‌باره می‌نویسد: اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد می‌دهد، مثل اصول دین یا مذهب، حفظ عقاید مسلمانان با احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمی‌شود، پس اگر توفیق داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن[۳۰][۳۱].
  4. تارک معروف و مرتکب منکر و گناه بر استمرار خلاف خود اصرار ورزد[۳۲].
  5. عمل منکر بر محتسب و نهی کننده، بدون تفحص و تجسس، ظاهر و آشکار باشد و الا واجب نیست، و تجسس در آن روا نیست[۳۳].

به نظر می‌رسد که رعایت شرط پنجم، شبهه ورود به حریم خصوصی افراد را در خصوص امر به معروف و نهی از منکر از بین می‌برد[۳۴].

مراتب امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر به تناسب موقعیت و شرایط گناه گناهکار و تعداد ارتکاب گناه، مراتبی دارد که عبارت است از:

  1. انکار قلبی، بدین معنی که خود فرد امر کننده به معروف و نهی کننده از منکر، قلباً از آن منکر و گناه بیزار یا برعکس به معروف علاقه‌مند باشد.
  2. راهنمایی و شناساندن.
  3. اظهار کراهت و نفرت از مرتکب گناه و کناره‌جویی از او. البته اگر این کار جنبه تشویق گناهکار را داشته باشد، صحیح نیست.
  4. منع و انکار به زبان. ممکن است فردی که مرتکب گناهی می‌شود در اثر جهالت یا تحت تأثیر محیط اطراف قرار گرفته باشد، بنابراین چنین شخصی نیاز به راهنمایی و ارشاد دارد. بدیهی است زبان نرم و مهربانی با فرد گناهکار در این مرحله کارساز است.
  5. باز داشتن به قهر و تسلط.
  6. تهدید و ترساندن.
  7. زدن با دست و پا بدون سلاح.
  8. مجروح کردن با بعضی سلاح‌ها[۳۵].

البته مرحله پنجم تا هشتم متوقف بر حکم قاضی است[۳۶].

نکته مهم این است که در مراتب امر به معروف و نهی از منکر جایز نیست با احتمال حاصل شدن مقصود از مرتبه پایین به مرتبه بالاتر رفت.

امام خمینی می‌فرماید: در مراتب امر به معروف و نهی از منکر جایز نیست با احتمال حاصل شدن مقصود از مرتبه پایین به مراتب دیگر عمل شود؛ یعنی اگر انسان بداند یا احتمال دهد که با ترک مراوده با گناهکار، او اصلاح می‌شود، لازم نیست مراتب بالاتر دیگر عمل شود...[۳۷].

نکته دیگر این‌که چنانچه نیاز باشد باید از مراتب هفتم و هشتم استفاده کرد، در انجام این مهم نباید ترسید و به خاطر وحشت و رعب و قدرت طرف مقابل، انجام این وظیفه تعطیل نمی‌شود، چنانچه حضرت علی (ع) در این خصوص می‌فرمایند: "امر به معروف و نهی از منکر مرگ را نزدیک نمی‌شود و روزی را کم نمی‌کند"[۳۸].

طبق این حدیث، انسان نباید از ترس کشته شدن یا زیان‌های مادی دست از امر به معروف و نهی از منکر بردارد، زیرا تا خدا نخواهد کسی نمی‌تواند آسیبی به دیگری برساند[۳۹].

نکته مهم این است که با توجه به وضعیت کنونی جوامع اسلامی برای جلوگیری از هرج و مرج ممکن است گفته شود اجرای مراحل پایانی به عهده نیروی انتظامی واگذار و متوقف بر حکم قاضی است، که این موضوع جای بررسی بیشتری دارد و می‌بایست فقهای بزرگ اسلامی در این خصوص تحقیقات بیشتری را انجام دهند[۴۰].

شیخ ابو جعفر طوسی معروف به شیخ الطائفه در کتاب نهایه که از متون معتبر فقهی ماست می‌فرماید: "امر به معروف هم به وسیله دست می‌شود و هم به وسیله زبان، اما به وسیله دست معنایش این است که خودش شخصاً عامل کار خیر باشد و در عمل از منکرات اجتناب کند تا مردم خود به خود به او تأسی جویند"[۴۱][۴۲].

آفات ترک امر به معروف و نهی از منکر

ملا احمد نراقی می‌نویسد: سبب ترک امر به معروف و نهی از منکر یا ضعف نفس است یا طمع مال و آن از جمله مهلکات و ضرر آن عام و فساد آن تام است. چه اگر بساط امر به معروف و نهی از منکر پیچیده شود و اساس آن برچیده شود آیات نبوت از مابین مردم برطرف و احکام دین و ملت ضایع و تلف می‌گردد و جهل و نادانی عالم را فرا می‌گیرد و ضلالت و گمراهی ظاهر می‌شود، آثار شریعت رب العالمین فراموش، و چراغ آیین سیدالمرسلین خاموش، فتنه و فساد شایع، و ولایات و اهل آنها نابود و ضایع می‌گردد. در روزگاری که علمای صاحب دیانت یا امرای صاحب سعادت بر این کار خطیر همت نگماشته‌اند، امر مردم فاسد و بازار علم و عمل کاسته گشته، مردم به لهو و لعب مشغول و به هوا و هوس گرفتار و خودسر شدند. یاد خدا و فکر روز جزا را فراموش و از باده معاصی مست و مدهوش گشتند و به این سبب در آیات و اخبار، مذمت بسیار بر ترک امر به معروف و نهی از منکر شده است[۴۳].

در روایت است که به پیغمبر (ص) گفتند: "آیا قریه‌ای که در آن مردمی صالح باشند ممکن است در آن هلاک و نابودی افتد؟"، فرمودند: آری! گفتند: برای چه یا رسول الله؟ فرمود: "به سبب سستی و سکوتشان در برابر معاصی خدا"[۴۴][۴۵].

در یکی از اخبار نبوی آمده است: "هرگاه امت من در امر به معروف و نهی از منکر سستی و کوتاهی کنند به خدا اعلان جنگ داده‌اند"[۴۶].

همچنان‌که قبلاً ذکر شد اجرای امر به معروف و نهی از منکر موجب وحدت و اتحاد مسلمین و ترک آن، موجب تفرقه و انحطاط مسلمین خواهد شد.

در قرآن کریم سرنوشت اقوامی که امر به معروف و نهی از منکر می‌کردند و اقوامی که از امر به معروف و نهی از منکر دست برداشته بودند آمده است، که یکی از عوامل انحطاط تمدن‌ها را ترک امر به معروف و نهی از منکر معرفی کرده است[۴۷].

اگر امتی امر به معروف و نهی از منکر نداشته باشند، براساس آموزه‌های دینی، حاکمان پست بر آنها مسلط خواهند شد و همچنین دعاهای آنان مستجاب نمی‌گردد[۴۸][۴۹].

عوامل تعالی و انحطاط تمدن‌ها

هر مکتب اجتماعی علی‌القاعده درباره علل تعالی و انحطاط اجتماع‌ها نظر می‌دهد. از طرفی اظهار نظر هر مکتب به این بستگی دارد که چه چیزهایی را عامل اساسی ترقی و انحطاط می‌داند و این خود بیانگر این جهت است که با چه دیدی به جامعه و تاریخ و جنبش‌های تکاملی وسیرهای نزولی می‌نگرد.

قرآن کریم، ضمن بیان قصص و حکایات، عوامل مؤثر در اعتلا و انحطاط جوامع را چنین برمی‌شمارد:

  1. عدالت و بی‌عدالتی[۵۰]؛
  2. اتحاد و تفرقه[۵۱]؛
  3. فسق و فجور و فساد اخلاق[۵۲]؛
  4. اجرا یا ترک امر به معروف و نهی از منکر[۵۳].

قرآن درباره ضرورت امر به معروف و نهی از منکر، بسیار سخن گفته است. از یکی از آیات صریحاً استنباط می‌شود که ترک این فریضه بزرگ در هلاکت و انهدام یک قوم مؤثر است. در سوره مائده آیه كَانُواْ لاَ يَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ [۵۴]. یکی از علل دور افتادن کافران بنی‌اسرائیل از رحمت خدا را بازنداشتن یکدیگر از منکرات، یعنی ترک نهی از منکر ذکر کرده است: "و از کار زشتی که آن را مرتکب می‌شدند، یکدیگر را بازنمی داشتند. راستی، چه بد بود آنچه می‌کردند"[۵۵].

در تاریخ اسلام یکی از علل مهم شکست مسلمین در اندلس همین فساد اخلاقی مسلمین ذکر شده است. در کتاب مناظره دکتر و پیر آمده است: یکی از قدم‌های بزرگی که زمامداران مسیحی در اندلس برای اضمحلال مسلمین برداشتند، این بود که مشروبات الکلی را به طور مجانی وارد آنجا گردید و در دسترس جوانان مسلمان قرار دادند. به طوری که یکی از کشیشان مسیحی در یک سال، تمام انگورهای قرطبه را پیش خرید کرده، همه آنها را شراب انداخت و قسم یاد نمود که آن شراب‌ها را جز به دانشجویان اسلامی و جوانان مسلمان ندهد. بالاخره مسلمین می‌خواره شدند و پدران خود را مرتجع و لباس‌های ساده خود را بیرون آورده، لباس حریر و دیبای اروپاییان، یعنی جامه تن‌پروری پوشیدند؛ مساجد جای پیره‌زنان و پیرمردان شد؛ دختران طناز و دلربای مسیحی مأمور ربودن دل جوانان مسلمان گردیدند؛ خوش‌گذرانی و عیاشی باب شد و بالاخره، خیانت و تن‌پروری و انحراف اخلاقی موجب شکست مسلمین گردید[۵۶][۵۷].

شهید مطهری می‌نویسد: ممکن است افراد به فساد گرایش پیدا کنند یا جامعه از مسیر عدالت منحرف شود. همچنین ممکن است تفرق و تشتت به عللی در جامعه اسلامی رخ بدهد؛ سپس یک جریانی لازم است که بیاید اصلاح کند. اگر اخلاق فاسد شد، امر به معروف و نهی از منکر بشتابد برای اصلاح اخلاق، اگر عدالت و مساوات از بین رفت، امر به معروف و نهی از منکر بشتابد برای اصلاح مفاسدی که از این راه پیدا شده. اگر تفرق و تشتت پیدا شد، باز امر به معروف و نهی از منکر بشتابد و به جای تفرق، از نو وحدت را ایجاد کند[۵۸].

آیت الله جوادی آملی نیز در این‌باره می‌نویسد: در بینش توحیدی و جهان‌بینی اسلامی همه جهان و پدیده‌هایش از جمله عزت و پیشرفت و انحطاط جوامع به دست خداوند سبحان است و اوست مؤثر حقیقی و واقعی. اما سنت خداوند چنین است که افراد جوامع را براساس سعی و تلاش و اعمال اختیاری خودشان به نتیجه‌ای برساند. اگر زمینه رشد را داشتند رشد کنند و اگر نه، انحطاط و ذلت در آنها به وجود آید. و این مطلب به صورت یک قاعده کلی در سوره مبارکه رعد آمده است: لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ[۵۹][۶۰].

یکی از عوامل پیشرفت، هماهنگی مردم با مسئولان است و در مقابل اختلاف و تفرقه، عامل انحطاط و سقوط یک جامعه به شمار می‌آید.

پیامبر (ص) درباره علت انقراض جوامع گذشته می‌فرمایند: اقوام و ملل پیشین از آن جهت سقوط کردند و منقرض شدند که در اجرای قانون خدا تبعیض می‌کردند؛ هرگاه یکی از اقویا و زیردستان مرتکب جرم می‌شدند معاف می‌شد و اگر ضعیف و زیر دستی مرتکب جرمی می‌شد، مجازات می‌گشت[۶۱].

از منظر علی (ع) علت پیشرفت و سقوط تمدن‌ها این است که: دولت‌ها و جوامع زمانی به انحطاط گرایش پیدا می‌کنند که اصول ارزشی از بین برود و نیرنگ به عنوان اصل ارزشی مورد قبول قرار گیرد، فرومایگان سمت‌ها و مسئولیت‌ها را به عهده گیرند و کسانی که فاضل‌اند منزوی گردند[۶۲].

همچنین می‌توان گفت که یکی از علل انحطاط تمدن‌ها و سقوط حکومت‌های گذشته فاصله گرفتن از دعا و معنویت است که با تجربه و آثار به جای مانده از آنها ثابت می‌شود[۶۳][۶۴].

قرآن کریم در اهمیت دعا می‌فرماید: قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ...[۶۵]

علامه طباطبایی در تفسیر آیه‌ای دیگر از قرآن می‌نویسد: "منظور از دعا - در آیه وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ [۶۶] که ترک آن موجب قهر الهی خواهد شد، عبادت است"[۶۷].

سازمان طبی لورد (محل مقدس نزد مسیحیان) درباره جایگاه رفیع دعا می‌گوید: "هیچ ملتی در تاریخ و هیچ تمدنی در گذشته به زوال قطعی فرو نرفت، مگر آنکه پیش از آن در سنت نیایش ضعیف شده بود"[۶۸][۶۹].

نظارت اجتماعی (امر به معروف و نهی از منکر) در صحیفه سجادیه

در روایتی از امام سجاد (ع) چنین آمده: "کسی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کند همانند کسی است که قرآن را کنار نهاده و پشت به آن کرده باشد، به جز آنکه در حال تقیه باشد"[۷۰].

زنده نگه داشتن یاد عاشورا، دعا و مناجات و کتاب‌هایی که امام سجاد (ع) در طول زندگی پربرکت خود نگاشته‌اند، جلوه‌ها و مصادیق امر به معروف و نهی از منکر ایشان هستند. به طوری که آثار امر به معروف و نهی از منکر ایشان به همراه فلسفه قیام پدر بزرگوارشان (ع) به ثمر نشست و در قیام‌های پس از واقعه عاشورا و کلاس‌های چند هزار نفری امام صادق (ع) هویدا گردید[۷۱].

امام سجاد (ع) در دعای ششم و در عبارت هجدهم آن می‌فرمایند: "بار خدایا بر محمد و و آل او درود فرست؛ و ما را در این روز و این شب و همه روزهایمان توفیق عطا فرما برای انجام نیکی و دوری از بدی و سپاس‌گزاری از نعمت‌ها و پیروی از سنت‌ها (واجبات و مستحبات) و ترک بدعت‌ها (احداث چیزهایی در دین که از دین نیست) و امر به معروف (واداشتن بپسندیده: واجب و مستحب) و نهی از منکر (بازداشتن از زشتی‌ها: حرام و مکروه) و حفظ و نگهداری (اصول و فروع) اسلام، و نکوهش باطل و خوار نمودن آن و یاری حق و گرامی گردانیدن آن؛ و راهنمایی گمراه؛ و کمک ناتوان، و رسیدن به فریاد ستم رسیده"[۷۲]؛

امام (ع) در دعای چهل و هفتم و در عبارت نود و چهارم آن پیشی گرفتن در معروف را از خداوند متعال طلب می‌نمایند و می‌فرمایند: "الهی، راه‌های خیر به سوی خود را پیش پای من هموار نمای؛ در رسیدن به نیکی‌ها سبقت را بر من آسان کن و تلاش برای دست‌یابی به آنها را بدان گونه که خود خواسته‌ای نصیب من فرما"[۷۳][۷۴].

امام (ع) در دعای یکم و در عبارت بیست و یکم آن در خصوص هدف خداوند از امر به معروف و نهی از منکر می‌فرمایند: "پس از آن ما را (به رفتار طبق احکام خود) فرمان داده تا طاعت و پیروی‌مان را بیازماید و نهی نموده تا شکر و سپاسگزاریمان را آزمایش نماید، پس از راه فرمانش پا بیرون نهادیم (خلاف امرش رفتار کردیم) و بر پشت‌های (مرکب‌های) نهی‌اش سوار شدیم پس (با این رفتارمان) به کیفر ما شتاب نکرد و در انتقام ما تعجیل ننمود، بلکه بر اثر رحمتش از روی کرم و بزرگواری با ما همراهی نمود؛ و به سبب مهربانی‌اش از روی حلم و بردباری بازگشت ما را (به راه راست) انتظار کشید"[۷۵]؛

امام (ع) در دعای چهل و هفتم و در عبارت شصت و هشتم آن در خصوص دخالت شیطان در عدم رعایت امر به معروف و نهی از منکر توسط انسان می‌فرمایند: "سپس او را فرمان دادی پس فرمان نبرد؛ و منع نمودی پس باز نایستاد؛ و از معصیت و نافرمانی نهی فرمودی پس خلاف فرمانت نموده و نهیت را مرتکب گشته، نه از روی دشمنی با تو و نه از روی گردنکشی بر تو، بلکه هوا و خواهش او را به آنچه جدا ساخته (نهی کرده‌ای) و به آنچه ترسانده‌ای خواند؛ و دشمن تو و دشمن او (شیطان) وی را بر آن یاری کرد، پس با شناسایی به ترسانیدن تو و امیدواری به عفو تو و اعتماد به گذشت تو بر نافرمانی‌ات اقدام نمود در حالی‌که با آن نعمت‌هایی که به او بخشیده‌ای سزاوارتر بندگان تو بود که به نافرمانی‌ات اقدام ننماید"[۷۶][۷۷].

امام (ع) در دعای بیست و ششم و در عبارت دوم آن می‌فرمایند: "و آنان را توفیق ده برای برپا داشتن طریقه و روش (نگاهداری احکام) و فراگرفتن [[[اخلاق نیک]] خود (که بندگان را به آن امر فرموده‌ای) در سود رساندن به ناتوانانشان؛ و جلوگیری از فقر و نیازمندیشان؛ و عیادت از بیمارشان؛ و راهنمایی نمودن از راه‌جویشان؛ و اندرز دادن مشورت کنندگانشان؛ و دیدار از مسافرشان؛ و پنهان کردن رازهایشان، و پوشاندن عیب‌هایشان، و یاری کردن ستمدیده‌گانشان؛ و دستگیری از آنان در ابزار خانه(دیگ، تبر، نردبان و مانند آن‌ها) و سود رساندن به ایشان به بخشش فراوان؛ و برآوردن نیازهای آنان پیش از آنکه درخواست کنند"[۷۸][۷۹].

مسلم اینکه در نظر امام (ع) یکی از مصادیق مهم راهنمایی و اندرزدادن "امر به معروف و نهی از منکر" است.

امام (ع) در دعای پنجم و در عبارت پانزدهم آن از خداوند درخواست می‌نماید که ایشان را "آمر به معروف و ناهی از منکر" قرار دهد و می‌فرمایند: "بارخدایا بر محمد و آل او درود فرست؛ و ما را از دعوت کنندگان خود که به سوی تو می‌خوانند؛ و از راهنمایان خود که به راه تو راهنمایی می‌نمایند و از نزدیکان (به رحمت) خود که به تو نزدیک قرار ده، ای بخشنده‌ترین بخشندگان"[۸۰][۸۱].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا می‌خوانند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و اینانند که رستگارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.
  2. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۲۳.
  3. «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند ...» سوره توبه، آیه ۷۱.
  4. محجة البیضاء، ترجمه محمد صادق عارف، ج۴، ص۱۱۹.
  5. نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، خطبه ۱۵۶، ص۱۵۵.
  6. اخلاق در قرآن، ج۲، ص۱۴۹ - ۱۵۰.
  7. مرتضی مطهری، عدل الهی، ص۱۹۷.
  8. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۲۴-۳۲۵.
  9. حسین مظاهری، برنامه زندگی، ص۵۱.
  10. «شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان می‌آوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
  11. مجتبی تهرانی، اخلاق الهی (آفات زبان)، ج۵، ص۶۵.
  12. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۲۵.
  13. فرهنگ معارف اسلامی، ج۱، ص۲۹۸.
  14. اخلاق در قرآن، ج۲، ص۴۷۲.
  15. حسین مظاهری، برنامه زندگی، ص۱۶۱.
  16. علی أحمد ناصح، اعتبار و کاربرد روایات تفسیری، ص۲۱۵. «مسعده بن صدقه از امام صادق (ع) روایت کرد که شنیدم آن حضرت در حالی که در باره امر به معروف و نهی از منکر از ایشان سؤال شده بود که آیا بر همه واجب است یا خیر؟ فرمود: «خیر بر همه واجب نیست». به نقل از وسایل الشیعه، ج۱۶، ص۱۲۶، ح۲۱۱۵۲.
  17. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۲۶.
  18. نجمه کیخا، مناسبات اخلاق و سیاست در اندیشه اسلامی، ص۱۴۷. ملا احمد نراقی در کتاب معراج السعاده (ص ۳۹۴) می‌نویسد: «و مخفی نماند که آنچه از آیات و اخبار مذکوره و سایر آیات عدیده و اخبار متواتر مستفاد می‌شود این است که امر به معروف و نهی از منکر بر هر فردی از افراد مکلفین واجب متواتر است».
  19. مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲، ص۱۹۹.
  20. مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲، ص۲۴۵.
  21. برنامه زندگی، ص۱۶۱.
  22. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۲۷.
  23. اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۴۷. قرآن کریم در سوره آل عمران آیه ۱۰۴ می‌فرماید: وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا می‌خوانند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و اینانند که رستگارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.
  24. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۲۸.
  25. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۲۸.
  26. مولی مهدی نراقی، جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، ج۲، ص۳۲۱.
  27. اصول کافی، ج۱، ص۴۴.
  28. حسین مظاهری، برنامه زندگی، ص۱۷۴.
  29. مرتضی مطهری، حماسه حسینی (تهران: صدرا، ۱۳۷۳)، ج۲، ص۱۲۹ - ۱۳۰.
  30. امام خمینی، توضیح المسائل، مسئله ۲۸۰۱، ص۳۴۳.
  31. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۲۹.
  32. جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، ج۲، ص۳۲۲.
  33. جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، ج۲، ص۳۲۳.
  34. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۳۰.
  35. جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، ج۲، ص۳۲۷ – ۳۲۸.
  36. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۳۰.
  37. امام خمینی، توضیح المسائل، مسئله ۲۸۰۴، ص۳۴۳.
  38. نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، خطبه ۱۵۶، ص۱۵۶.
  39. روابط عمومی دادستانی کل کشور، اخلاق از دیدگاه قرآن و سنت، به اهتمام سید مهدی حسینی زاده، ص۲۴۴.
  40. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۳۱.
  41. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۰، ص۲۰۱ – ۲۰۲.
  42. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۳۲.
  43. ر. ک: معراج السعاده، ج۳۸۹.
  44. جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، ج۲، ص۳۱۳.
  45. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۳۲-۳۳۳.
  46. جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، ج۲، ص۳۱۵.
  47. برنامه زندگی، ص۱۶۴ – ۱۶۶.
  48. برنامه زندگی، ص۱۵۲ – ۱۶۶.
  49. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۳۳.
  50. إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ «بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.
  51. وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید؛ سوره آل عمران، آیه:۱۰۳. وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید؛ سوره انعام، آیه: ۱۵۳. قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَن يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِكُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُم بَأْسَ بَعْضٍ انظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ بگو: او تواناست که عذابی آسمانی یا زمینی بر شما برانگیزد یا شما را گروه گروه به جان هم اندازد و رنج برخی از شما را به برخی دیگر بچشاند؛ بنگر چگونه آیات را گونه گون می‌آوریم باشد که آنان دریابند؛ سوره انعام، آیه:۶۵. وَأَطِيعُواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است؛ سوره انفال، آیه:۴۶.
  52. فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُوْلُواْ بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ پس چرا در میان مردم دوره‌هایی که پیش از شما می‌زیسته‌اند خیراندیشانی نبودند که (مردم را) از تباهی در زمین باز دارند- جز گروهی اندک از آنان که ما رهانیده بودیم- و ستمگران در پی ناز و نعمتی افتادند که در آن به سر می‌بردند و گناهکار بودند، سوره هود، آیه:۱۱۶. لا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ مگریزید و به آنچه که در آن کامرانی یافته‌اید و به خانه‌هایتان باز گردید باشد که از شما بازخواست کنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۳. وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاء الآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ و سرکردگان از قوم او که کفر ورزیده و لقای جهان واپسین را دروغ شمرده بودند و ما در زندگانی این جهان به آنها رفاه بخشیده بودیم گفتند: این (پیامبر) جز بشری مانند شما نیست، از آنچه می‌خورید می‌خورد و از آنچه می‌آشامید می‌آشامد؛ سوره مؤمنون، آیه:۳۳. حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ تا هنگامی که کامروایان ایشان را به عذاب فرو گیریم؛ ناگاه به زاری می‌افتند؛ سوره مؤمنون، آیه:۶۴.
  53. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۳۳-۳۳۴.
  54. از کار ناپسندی که می‌کردند باز نمی‌ایستادند بی‌گمان، زشت است کاری که می‌کردند؛ سوره مائده، آیه:۷۹.
  55. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۰، ص۵۰۰ - ۵۰۲.
  56. سید عبدالکریم هاشمی نژاد، مناظره دکتر و پیر، ص۳۸۶ و ۳۸۹.
  57. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۳۴-۳۳۵.
  58. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۵، ص۳۰۹ - ۳۱۰.
  59. «او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان وی‌اند. بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.
  60. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۳۵-۳۳۶.
  61. همان، ج۲، ص۲۵۷ - ۲۵۸. به نقل از صحیح مسلم، ج۵، ص۱۱۴.
  62. مقاله «علل سقوط و تعالی تمدن‌ها»، آیت الله جوادی آملی. (www.hawzah.net/hawzah/magazines...۴۹۶۵&ID=۴۲۸۸۵)
  63. یدالله زمانی گندمانی، ضرورت آشنایی نسل جوان با صحیفه سجادیه، در سمینار ما و صحیفه سجادیه، مجموعه مقالات و سخنرانی‌های ارائه شده (تهران: شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه، ۱۳۸۵)، ص۲۸۸ – ۲۸۹.
  64. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۳۶.
  65. «بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما بهایی نمی‌دهد ...» سوره فرقان، آیه ۷۷.
  66. و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمی‌کشند به زودی با خواری در دوزخ درمی‌آیند؛ سوره غافر، آیه:۶۰.
  67. تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۲، ص۴۱.
  68. یدالله زمانی گندمانی، «ضرورت آشنایی نسل جوان با صحیفه سجادیه»، در سمینار ما و صحیفه سجادیه، مجموعه مقالات و سخنرانی‌های ارائه شده (تهران: شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه، ۱۳۸۵)، ص۲۸۷.
  69. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۳۷.
  70. رسول جعفریان، اسوه‌های بشریت امام سجاد (ع)، نور علم، ۲۸ (مهر ۶۷)، ص۵۰، (به نقل از ابن سعد، ج۵، ص۲۱۴).
  71. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۳۷-۳۳۸.
  72. « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ وَفِّقْنَا فِي يَوْمِنَا هَذَا وَ لَيْلَتِنَا هَذِهِ وَ فِي جَمِيعِ أَيَّامِنَا لِاسْتِعْمَالِ الْخَيْرِ، وَ هِجْرَانِ الشَّرِّ، وَ شُكْرِ النِّعَمِ، وَ اتِّبَاعِ السُّنَنِ، وَ مُجَانَبَةِ الْبِدَعِ، وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ حِيَاطَةِ الْإِسْلَامِ، وَ انْتِقَاصِ الْبَاطِلِ وَ إِذْلَالِهِ، وَ نُصْرَةِ الْحَقِّ وَ إِعْزَازِهِ، وَ إِرْشَادِ الضَّالِّ، وَ مُعَاوَنَةِ الضَّعِيفِ، وَ إِدْرَاكِ اللَّهِيفِ‌»
  73. « وَ سَهِّلْ لِي مَسْلَكَ الْخَيْرَاتِ إِلَيْكَ، وَ الْمُسَابَقَةَ إِلَيْهَا مِنْ حَيْثُ أَمَرْتَ، وَ الْمُشَاحَّةَ فِيهَا عَلَى مَا أَرَدْتَ»
  74. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۳۸-۳۳۹.
  75. « ثُمَّ أَمَرَنَا لِيَخْتَبِرَ طَاعَتَنَا، وَ نَهَانَا لِيَبْتَلِيَ شُكْرَنَا، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِيقِ أَمْرِهِ، وَ رَكِبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ، فَلَمْ يَبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ يُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَكَرُّماً، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً»
  76. « ثُمَّ أَمَرْتَهُ فَلَمْ يَأْتَمِرْ، وَ زَجَرْتَهُ فَلَمْ يَنْزَجِرْ، وَ نَهَيْتَهُ عَنْ مَعْصِيَتِكَ، فَخَالَفَ أَمْرَكَ إِلَى نَهْيِكَ، لَا مُعَانَدَةً لَكَ، وَ لَا اسْتِكْبَاراً عَلَيْكَ، بَلْ دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَى مَا زَيَّلْتَهُ وَ إِلَى مَا حَذَّرْتَهُ، وَ أَعَانَهُ عَلَى ذَلِكَ عَدُوُّكَ وَ عَدُوُّهُ، فَأَقْدَمَ عَلَيْهِ عَارِفاً بِوَعِيدِكَ، رَاجِياً لِعَفْوِكَ، وَاثِقاً بِتَجَاوُزِكَ، وَ كَانَ أَحَقَّ عِبَادِكَ مَعَ مَا مَنَنْتَ عَلَيْهِ أَلَّا يَفْعَلَ»
  77. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۳۹-۳۴۰.
  78. « وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَةِ سُنَّتِكَ‌، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِكَ فِي إِرْفَاقِ ضَعِيفِهِمْ، وَ سَدِّ خَلَّتِهِمْ، وَ عِيَادَةِ مَرِيضِهِمْ، وَ هِدَايَةِ مُسْتَرْشِدِهِمْ، وَ مُنَاصَحَةِ مُسْتَشِيرِهِمْ، وَ تَعَهُّدِ قَادِمِهِمْ، وَ كِتْمَانِ أَسْرَارِهِمْ، وَ سَتْرِ عَوْرَاتِهِمْ، وَ نُصْرَةِ مَظْلُومِهِمْ، وَ حُسْنِ مُوَاسَاتِهِمْ بِالْمَاعُونِ، وَ الْعَوْدِ عَلَيْهِمْ بِالْجِدَةِ وَ الْإِفْضَالِ، وَ إِعْطَاءِ مَا يَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّؤَالِ»
  79. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۴۰.
  80. « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ دُعَاتِكَ الدَّاعِينَ إِلَيْكَ‌، وَ هُدَاتِكَ الدَّالِّينَ عَلَيْكَ، وَ مِنْ خَاصَّتِكَ الْخَاصِّينَ لَدَيْكَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ»
  81. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۴۱.