شورش خوارج پس از جنگ نهروان
مقدمه
- الکامل فی التاریخ: آنگاه که نهروانیان کشته شدند، اشرس بن عوف شیبانی در دَسْکره، با دویست تن بر علی(ع) شورید و به انبار روانه شد. علی(ع)، ابرش بن حسان را با سیصد تن به سوی وی فرستاد و او با ایشان به نبرد پرداخت و اشرس در ربیع ثانی سال ۳۸ [هجری] کشته شد. سپس هلال بن عُلفه از [قبیله] تیم الرباب، همراه برادرش مُجالد، بر آشوبید و به ماسَبَذان[۱] درآمد. علی(ع)، معقل بن قیس ریاحی را به جانبش روانه ساخت و معقل، او و یارانش را که بیش از دویست تن بودند، بکشت. قتل اینان در جمادی اول به سال ۳۸ [هجری] رخ داد. آنگاه، اشهب بن بشر (وگفته شده: اشعث بن بشر) از [قبیله] بُجَلیه، با یکصد و هشتاد تن شورش کرد و به همان عرصه درآمد که هلال [بن عُلفه] و یارانش از پای درآمده بودند. پس بر ایشان نماز گزارْد و به قدر توان، آنان را دفن کرد. پس علی(ع)، جاریة بن قُدامه سعدی (و گفته شده: حُجْر بن عَدی) را به سوی ایشانروانه کرد. پساشهب به جانب آنان برون شد و در جَرجَرایا[۲] از منطقه جوخا[۳] به نبرد پرداختند و اشهب و یارانش در جمادی ثانی سال ۳۸ [هجری] از پایدرآمدند.
آنگاه، سعید بن قفل تیمی، از [قبیله] تیم الله بن ثعلبه، در ماه رجب، همراه دویست مرد در بندنیجین شورش کرد و به درزنجان[۴]، در دو فرسنگی مدائن، درآمد. سعد بن مسعود به جانب ایشان روان شد و در رجب سال ۳۸ هجری، هلاکشان ساخت.
سپس ابو مریم سعدی تمیمی خروج کرد و به شهرزور[۵] درآمد. بیشینه همراهان وی، از عجم بودند و گفته شده که همراه وی جز شش تن عرب نبودند که او، خود، یکی از ایشان بود. با وی دویست و به نقلی چهارصد تن، گرد آمدند. سپس حرکت کرد تا به پنج فرسنگی کوفه رسید. پس علی(ع) سفیری نزد وی فرستاد و او را به بیعت و داخل شدن در کوفه فرا خواند. او نپذیرفت و گفت: میان ما، جز جنگ نیست. آنگاه، علی(ع)، شریح بن هانی را با هفتصد تن به سوی او فرستاد. خوارج بر شُرَیح و یارانش هجوم آوردند و اینان از هم گسیختند و شریح با دویست تن باقی ماند و به روستایی روی آورْد. سپس برخی از یارانش به سوی وی بازگشتند و باقیمانده آنان به کوفه درآمدند. پس علی(ع)، خود، حرکت کرد و پیشاپیش، جاریة بن قدامه سعدی را فرستاد. جاریه، خوارج را به فرمانبرداری از علی(ع) فرا خواند و از کشته شدن بیمشان داد؛ اما اجابت نکردند. علی(ع) هم به آنان پیوست و دعوتشان کرد؛ اما ایشان از او و یارانش سرپیچیدند. پس یاران علی(ع)، آنها را کشتند و از آنان جز پنجاه تن زنده نماندند که امان خواستند و علی(ع) امانشان داد. در میان خوارج چهل مجروح افتاده بودند که علی(ع) فرمان داد تا ایشان را به کوفه آوردند و مداوا کردند تا بهبود یافتند. قتل آن گروه از خوارج در ماه رمضان سال ۳۸ [هجری] رخ داد و آنان، دلیرترین رزمندگانِ خوارج بودند و از سر بیباکیشان، به کوفه نزدیک شده بودند[۶][۷].
جستارهای وابسته
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ماسَبَذان، از شهرهای پیشکوه در استان لرستان از ایران است که به آن سیروان گویند و شهری استکهن میان کوهها و درهها، با چشمههایی که درون شهر جاری است (تقویم البلدان، ص ۴۱۵).
- ↑ جَرجَرایا، سرزمینی است نزدیک دجله میان بغداد و واسط، از توابع نهروانِ پایین (تقویم البلدان، ص ۳۰۵).
- ↑ جوخا، نام رودخانهای است در اطراف بغداد، که آبادی بزرگی بر کناره آن است. این رود میان خانقین و خوزستان جاری است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۱۷۹).
- ↑ در مأخذ چنین آمده، اما درستِ آن، چنان که در أنساب الاشراف و معجم البلدان آمده، درزیجان است کهروستای بزرگی در غرب دجله و پایین بغداد، در فاصله سه فرسنگی آن است و از شهرهای هفتگانه و شهر کسراها به شمار میرفته و نام اصلیاش درزبندان بوده است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۴۵۰).
- ↑ شهری میان موصل و همدان است که زور بن ضحاک آن را ساخته و اکنون به نام زور شناخته میشود ودر جنوب شرقی سلیمانیه، در نزدیکی مرزهای ایران و عراق قرار دارد (ر.ک: تقویم البلدان، ص ۴۱۳).
- ↑ الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۴۲۳.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۵۰۷.