شورا و مشورت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۱۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

شورا به معنای مشورت و رایزنی در کارها و تصمیم‌ها، تبادل نظر و پرهیز از استبداد به رأی و خودمحوری. شورا به این معنی یک مفهوم اخلاقی و اجتماعی است و قرآن هم بر آن تأکید دارد و به پیامبر هم دستور می‌دهد با مسلمانان مشورت کند. شورا یک مفهوم سیاسی هم دارد و منظور از آن مشورت در انتخاب خلیفه است که اهل سنت به آن تکیه می‌کنند و شیعه مسأله خلافت را انتصابی می‌داند نه انتخابی و از سوی مردم. کتاب‌هایی همچون "نشأة التشیّع و الشیعه" محمّد باقر صدر، "عون المعبود" عظیم‌آبادی، "مسند" ابی یعلی، "طرق حدیث الأئمه ألاثنی عشر"آل نوح، "معالم المدرستین" علامه عسکری و... این واژه را در مفهوم سیاسی آن به کار برده و مسائل سقیفه و انتخاب خلیفه را مطرح کرده‌اند.[۱] عنوان شورای خلافت از همین‌جا وارد فرهنگ سیاسی در اسلام شده است[۲].

مشورت

  • مشورت به‌عنوان نظرخواهی از دیگران به منظور استفاده بهینه از نظرها، مسئله‌ای مطابق با عقل است و امام علی (ع) در مورد عواقب مشورت نکردن و استبداد به رأی چنین هشدار می‌دهد: کسی که استبداد به رأی داشته باشد هلاک می‌شود و کسی که با مردان بزرگ مشورت کند، در عقل و دانش آنان شریک می‌شود[۳][۴].
  • بر اساس سخنان امام (ع) انسان عاقل و خردمند ضمن درک این ضرورت، خود را از مشورت بی‌نیاز نمی‌داند. در بیان امام، هیچ انسان عاقل و خردمندی از مشاوره بی‌نیاز نیست. در نگاه امام یکی از ضرورت‌های اساسی برای اداره امور و تصمیم‌گیری، مشورت است. ایشان مشورت و نظرخواهی از دیگران را قوی‌ترین و محکم‌ترین پشتیبان و حامی می‌داند و می‌فرماید: هیچ حامی، و پشتیبانی، استوارتر و محکم‌تر از مشورت‌کردن نیست[۵][۶].
  • از آن‌جا که با مشورت و نظرخواهی، آگاهی‌های انسان بیشتر می‌شود و زوایا و ابعاد مختلف موضوع برای او روشن خواهد شد، به‌طور طبیعی تصمیم‌هایی که بعد از مشورت اتخاذ می‌شود، معقول‌تر و درست‌تر خواهد بود[۷].

آثار و فواید مشورت

مشورت کردن و استفاده از نظرها و دیدگاه‌های دیگران، پیامدهای مثبت و فواید بسیار دارد. آثار و برکات فراوانی که از مشورت کردن نصیب انسان‌ها می‌شود، هرگز از تفکر فردی و امکانات و منابع فراوان مادی به‌دست نمی‌آید. برخی فواید مشورت عبارت‌اند از:

  1. بهره‌برداری از افکار دیگران: یکی از فواید و پیامدهای مشورت، بهره‌برداری و استفاده از افکار و اندیشه‌های دیگران است. مشورت به انسان کمک می‌کند تا افکار و آرای دیگران، به‌ویژه صاحب‌نظران و متخصصان را به یاری طلبد و با قرار دادن افکار و اندیشه‌های آنان در کنار فکر و نظر خود، بر قدرت، وسعت و عمق اندیشه و بینش خود بیفزاید و از درخشش افکار و اندیشه‌های دیگران بهره‌مند شود. در منظر امام علی (ع) مشورت با صاحبان عقل و خرد موجب بهره‌مندی از درخشش افکار آنان می‌شود[۸].
  2. پیش‌گیری از اضمحلال گروه و سازمان‌های اجتماعی: یکی از دلایل اهمیت و حساسیت تصمیم‌گیری این است که یک تصمیم ممکن است هلاکت فرد یا فروپاشی و نابودی یک مجموعه و سازمان را به دنبال داشته باشد. پس مشورت کردن می‌تواند فردی را از تباهی و هلاکت نجات دهد و از فروپاشی و نابودی سازمانی جلوگیری کند. از نتایج مشورت کردن این است که تصمیم‌ها اصولی و پخته می‌شود. امام علی (ع) می‌فرماید: آن‌کس که مشورت کند، گمراه نمی‌شود[۹][۱۰].
  3. شناسایی خطاها: مشورت موجب شناسایی خطاها و اشتباهات می‌شود. امام (ع) می‌فرماید: کسی که از نظرها و آرای گوناگون استقبال کند، موارد خطا و اشتباه را می‌شناسد[۱۱].[۱۲].
  4. دست‌یابی به راهکار مناسب: مشورت سبب اتخاذ تصمیم معقول و مناسب و انتخاب راه درست می‌شود. امام علی (ع) ضمن توصیه به مشاوره و استفاده از نقطه‌نظرهای دیگران، به این فایده مشورت نیز اشاره می‌کند: نظرها و اندیشه‌ها را با یکدیگر برخورد دهید تا درستی و حقیقت از آن میان متولد شود. مشورت، آن‌گاه که با افراد خردمند، صاحب‌نظر و متخصص صورت گیرد، می‌تواند فرد یا سازمان را به‌سوی دست‌یابی به راه‌های مطلوب و صحیح رهنمون سازد. امام علی (ع) مشورت با صاحبان اندیشه و خرد را وسیله دست‌یابی به راه صحیح می‌داند[۱۳].
  5. پیش‌گیری از پشیمانی: مشورت از ندامت و پشیمانی پیش‌گیری می‌کند. امام علی (ع) ضمن یادآوری این نکته مشورت نکردن را عامل پشیمانی ذکر می‌کند. در مقابل، اگر هنگام تصمیم‌گیری با افراد عاقل و صاحب‌نظر مشورت شود و تمام جوانب و زوایای مسئله مورد نظر، به‌دقت مورد بررسی قرار گیرد، معمولاً تصمیمی درست و معقول گرفته می‌شود و در نتیجه، ندامت و پشیمانی به دنبال نخواهد داشت. امام علی (ع) بر مشورت با افراد خردمند تأکید دارد و آن را عامل دوری از لغزش و پشیمانی می‌داند[۱۴].

صفات و ویژگی‌های مشاوران

در منابع و متون اسلامی، به‌ویژه گزاره‌های علوی، ویژگی‌ها و خصوصیات زیادی، به‌عنوان شرایط طرف مشورت مطرح شده است؛ از جمله؛

  1. خداترس بودن: در مورد کسی که باید با او مشورت شود، داشتن این ویژگی مهم، لازم و ضروری است. حضرت امام صادق (ع) از امیرمؤمنان حضرت علی (ع) نقل می‌کند که فرمود: در کارهای خویش با کسانی مشورت کن که از خدا می‌ترسند، تا به راه درست و راست رهنمون شوی[۱۵].
  2. خردمند بودن: امام (ع) در موارد مختلفی سفارش کرده‌اند که با انسان‌های عاقل و خردمند مشورت شود، زیرا مشورت با اهل خرد و صاحب اندیشه، راه صواب را می‌نمایاند و انسان را از لغزش و خطا و پشیمانی مصون می‌دارد و هر کس با صاحبان خرد مشورت کند، به راه راست و درست رهنمون می‌شود[۱۶].
  3. بهره‌مندی از تجربه: مشورت با اهل تجربه می‌تواند انسان را در توانمندی‌های آنان شریک کند و از خطاهای گذشتگان مصون دارد و به مسیر درست رهنمون شود. در کلمات امام علی (ع) به مشورت با اهل تجربه سفارش و تأکید شده است. از نظر ایشان بهترین مشاور کسی است که دارای تجربه باشد و به‌همین دلیل رأی افراد سال‌خورده و مجرب بر دیگران ارجح است. امام (ع) می‌فرماید: اندیشه پیر نزد من دوست‌داشتنی‌تر از سرعت عمل جوان است[۱۷][۱۸].
  4. بخیل نبودن: در نظر امام علی (ع) مشاور نباید بخیل باشد. از این‌رو به مالک اشتر توصیه می‌کنند: افراد بخیل را در مشورت خود دخالت مده، زیرا تو را از احسان منصرف می‌کنند و از تهی‌دستی و فقر می‌ترسانند[۱۹][۲۰].
  5. شجاعت: امام (ع) در عهدنامه مالک اشتر می‌فرماید: و نیز با افراد ترسو مشورت مکن، زیرا در کارها روحیه‌ات را تضعیف می‌کنند[۲۱][۲۲].
  6. حریص نبودن: در منظر امام علی (ع) مشاور نباید حریص باشد. آن حضرت در ادامه ناممه به مالک اشتر می‌فرماید: هم‌چنین حریص را به مشورت مگیر، که حرص را با ستمگری در نظرت زینت می‌دهد[۲۳][۲۴].
  7. راست‌گویی: مشاور باید دارای خصلت راست‌گویی باشد. امام در یکی از سفارش‌های می‌فرماید: با فرد دروغ‌گو مشورت نکن، زیرا او مانند سراب است و دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را در نظر تو دور می‌نمایاند[۲۵][۲۶].

تصمیم‌گیری مشورتی، راهکاری اسلامی و علوی

امام علی (ع) گرچه بر مشاوره تأکید دارد، اما در عین حال فرد را مختار در تصمیم می‌داند، چنان‌که به ابن‌عباس می‌فرماید: تو حق داری نظر مشورتی خود را به من بگویی و من روی آن می‌اندیشم. پس اگر برخلاف نظر تو تصمیم گرفتم باید از من اطاعت کنی[۲۷][۲۸]. از این سخن حضرت می‌توان نوع دیگری از تصمیم‌گیری را استنباط کرد و آن این‌که فرد در مسائل با دیگران مشورت می‌کند و از آنان نظر می‌خواهد، اما پس از جمع‌آوری نظرات، تصمیم‌گیری نهایی با خود اوست. این شیوه تصمیم‌گیری را می‌توان "تصمیم‌گیری مشورتی" نامید[۲۹].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر. ک: «دائرة المعارف تشیّع»، ج ۱۰ ص ۷۵
  2. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۴۴.
  3. «مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ، وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۶۱
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 700.
  5. «وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَة»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۱۳
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 700.
  7. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 700.
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 701.
  9. «ما ضلّ من استشار»؛ غررالحکم، ۲ / ۶۷
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 701.
  11. «مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ، عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَإِ»؛ نهج البلاغه حکمت: ۱۷۳.
  12. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 701.
  13. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 701.
  14. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 701-702.
  15. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 702.
  16. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 702.
  17. «رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلَامِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۸۶
  18. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 702.
  19. «وَلاَ تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِکَ بَخِيلاً يَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَ يَعِدُکَ الْفَقْرَ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳
  20. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 702.
  21. «وَلاَ جَبَاناً يُضْعِفُکَ عَنِ الاُمُورِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳
  22. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 703.
  23. «وَلاَ حَرِيصاً يُزَيِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  24. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 703.
  25. «وَ إِیَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ كَالسَّرَاب ِیُقَرِّبُ عَلَیْكَ الْبَعِیدَ وَ یُبَعِّدُ عَلَیْكَ الْقَرِیبَ»؛ غررالحکم، ۱ / ۵۹۰
  26. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 703.
  27. «لَكَ أَنْ تُشِيرَ عَلَيَّ وَ أَرَى، فَإِنْ عَصَيْتُكَ فَأَطِعْنِي»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۲۱
  28. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 703.
  29. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۷۰۳.