آخر الزمان در کلام اسلامی
مقدمه
آخر الزمان عبارت است از دوره پایانی دنیا و مرتبط با بعثت پیامبر (ص) و ظهور منجی موعود. تاریخ دقیق آخرالزمان نامعلوم است و تنها میتوان آن را به بخش واپسین روزگار که به قیامت متّصل میگردد تعریف نمود.
اصطلاح آخرالزمان در روایات اسلامی در دو معنا به کار رفته است:
- نخست آن قسمت از زمان که از آغاز نبوت پیامبر اسلام (ص) تا وقوع قیامت را شامل میشود. در بعضی روایات، پیامبر اسلام (ص) به پیامبر آخرالزمان توصیف شده است[۱]. چنین اتصافی با این مطلب ارتباط دارد که وی خاتم الانبیاء بوده و شریعت وی به دلیل کامل بودن تا پایان این عالَم اعتبار دارد و او پیامبر آخرین قسمت از زمان است.
- دوم در بسیاری از روایات اسلامی[۲] اصطلاح آخرالزمان عبارت است از زمانی که در آن منجی بشریت مهدی موعود (ع) ظهور میکند[۳] و رویدادهای خاصی در سه مقطع زمانی روی میدهد:
- آزمونهای سخت و فتنههای آخرالزمان[۴].
- ظهور منجی و جدال بین حق و باطل[۵].
- غلبه حق بر باطل و عصر طلایی جهان[۶].
به تاریخ دقیق این مقطع زمانی در روایات نه تنها اشاره ای نشده، بلکه تعیین تاریخ دقیق آن تکذیب شده است[۷].
اصولاً وقت ظهور منجی را کسی جز خدا نمیداند و از مصادیق علم غیب به شمار میآید. امام رضا (ع) از پیامبر (ص) نقل میکند که زمان قیام موعود، مانند قیامت است که کسی جز خداوند آن را نمیداند و فرا نمیرسد مگر ناگهانی[۸].
با این حال در روایات اسلامی برای این دوران، نشانههایی بیان شده است که به نشانههای آخرالزمان معروف است و از این لحاظ ظهور موعود به قیامت تشبیه شده است، زیرا همچنان که قیامت علائمی دارد (اشراط الساعه)، ظهور موعود نیز دارای نشانههایی است که قبل از آن رخ میدهد[۹] در بعضی از کتابها هم این نشانهها به علائم ظهور معروفند[۱۰] و این بدان علت است که یکی از رویدادهای مهم این عصر همان ظهور منجی میباشد. برخی از این نشانهها عبارتند از: خروج سفیانی[۱۱]، قتل سید حسنی، اختلاف بنی عباس در ملک و ریاست[۱۲]، کسوف خورشید در نیمه ماه رمضان و خسوف ماه در پایان آن[۱۳]، طلوع خورشید از مغرب[۱۴]، قتل نفس زکیّه[۱۵]، خرابی مسجد کوفه، خروج یمانی، حلال شمرده شدن خون و مال مردم[۱۶]، خروج دجال[۱۷] که در روایات اسلامی آمده است وی چهل روز در زمین درنگ میکند[۱۸] و بسیاری از افراد سست ایمان به او گرایند و این به علت کارهای خارقالعاده ای است که انجام میدهد[۱۹]، پدید آمدن جنگها و کشتارها و از میان رفتن نشانههای حق[۲۰]، ظهور فسادهای بزرگ در دنیا[۲۱]، ناقص شدن عقول مردم[۲۲] که ظاهراً مقصود عقل معاد است نه عقل معاش، کثرت هرج و مرج و سست شدن ایمان مردم[۲۳] قرار گرفتن افراد نالایق در مدیریت جامعه، اطاعت مرد از همسر خویش، بزرگ شمردن مال دنیا، عدم امنیت[۲۴]، ظهور فتنههای مختلف در میان عرب[۲۵] از بین رفتن حیا در زنان و کودکان[۲۶]، رواج ربا[۲۷]، وقوع قتلهای عظیم در دنیا و ظهور فتنهها[۲۸]، مستغنی شدن مرد از زن و زن از مرد[۲۹]، شرب خمر و پوشیدن لباسهای حریر[۳۰].
پس از ظهور این نشانهها نوبت به ظهور منجی میرسد که از مهمترین رویدادهای آخرالزمان است.[۳۱]. اولین حرکت منجی، مبارزه با ظلم و فساد و ریشه کن کردن آن است[۳۲]. نجات بشریت از تنگنای گناه و ظلم و جور و فساد یکی از آرمانهای اوست که در این زمان تحقق مییابد، چنان که حضرت علی (ع) میفرماید: در عصر حکومت مهدی (ع) بساط زنا، شراب خواری و رباخواری برچیده خواهد شد[۳۳]، بر قرار شدن و برپایی اسلام حقیقی و پرستش خداوند و یکتاپرستی در سراسر جهان[۳۴] عمومیت و گستردگی دین[۳۵]، عمل به فضایل و ارزشهای دینی و اهتمام به احکام و دستورهای دین به صورت دقیق[۳۶]، برقراری عدالت و مساوات؛ به گونه ای که اموال در جامعه میان مردم به طور یکسان تقسیم میگردد[۳۷]، برقراری امنیت؛ به گونهای که جان، مال و حیثیت افراد جامعه از تجاوز دیگران در امان است[۳۸] و به واسطه منجی راهها امنیت مییابد[۳۹].
برقرار شدن آسایش و رفاه برای عموم مردم[۴۰] به گونهای که همه خوردنیها در اختیار بشر قرار میگیرد و افراد به سهولت میتوانند از اموال استفاده کنند[۴۱]، توسعه یافتن عمران و آبادی در سراسر جهان[۴۲]، ایجاد محبت و دوستی و صمیمیت در میان مردم؛ به گونهای که فردی از اندوخته برادر دینیاش آنچه که نیاز دارد بدون اینکه منعی در کار باشد برمی دارد[۴۳]، متکامل شدن عقول و آمادگی بشر برای بهره مندی از تعالیم الهی[۴۴]، تکامل و گسترش یافتن علم و دانش در همه ابعاد و برخوردار شدن افراد جامعه از کامل ترین مواهب علمی[۴۵] وعمل به کتاب خدا و سنت رسول خدا (ص)[۴۶] از جمله رویدادهایی است که در زمان منجی به وقوع میپیوندد و از ویژگیهای این عصر به شمار میروند. البته طبق روایات اسلامی پس از ظهور منجی، از رویدادهای مهم آن عصر نزول عیسی از آسمان است[۴۷]. از این روایات برمی آید که حضرت عیسی (ع) در انقلاب جهانی آخرالزمان شرکت و حضور دارد و برای اقامه قسط و عدل از آسمان فرود میآید، اما زیر لوای مهدی (ع) است و مستقلاً عمل نمیکند. عیسی (ع) در سرزمین فلسطین فرود میآید و بر مهدی (ع) سلام میکند و پشت سر آن حضرت نماز میگزارد و او را در کشتن دجال، کمک میکند[۴۸].
از رویدادهای بسیار مهم در عصر طلایی جهان و پس از ظهور منجی و فعالیتهای وی، رجعت است[۴۹].
در مجموع آخر الزمان به معنای دوران نبوت پیامبر اسلام (ص) از هنگام بعثت تا دامنه قیامت است؛ اما به طور اخص، زمان ظهور حضرت مهدی (ع) را از آن اراده میکنند.
از مجموع روایات درباره آخرالزمان برمیآید که نشانه عمده و عمومی آغاز این دوران، فراگیری فساد و تباهی در جامعه انسانی است. در این هنگام است که حضرت مهدی (ع) ظهور میکند و تحول ژرف و شگرفی روی میدهد و تباهی و ستم از میان میرود و جامعه آرمانی اسلام جان میگیرد. زمین آباد میشود، خردمندی و بالندگی بر جامعه انسانی حاکم میگردد و میان انسان و طبیعت آشتی و سازگاری کامل پدید میآید[۵۰].[۵۱]
آخرالزمان در قرآن
اصطلاح آخرالزمان در قرآن کریم نیامده است، ولی آیاتی وجود دارد که نظر به آینده جوامع انسانی دارد و بر حکومت توحید و عدل در آینده زندگی انسان و خلافت و وراثت صالحان بر زمین و پیروزی حق بر باطل دلالت میکند. ﴿قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۵۲]، ﴿وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ﴾[۵۳]، ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۵۴]، ﴿إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ﴾[۵۵]، ﴿وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا﴾[۵۶]، ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾[۵۷]، ﴿وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ﴾[۵۸]، ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾[۵۹]، ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ﴾[۶۰]، ﴿وَلَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذَلِكَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِي وَخَافَ وَعِيدِ﴾[۶۱]، ﴿وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ﴾[۶۲]، ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا﴾[۶۳]، ﴿وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ﴾[۶۴]، ﴿إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ﴾[۶۵]، ﴿وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ﴾[۶۶]، ﴿وَإِنْ يُرِيدُوا خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۶۷]، ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۶۸]، ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾[۶۹]، ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۷۰]، ﴿الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ﴾[۷۱].
شایان ذکر است که در قرآن ﴿فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ﴾[۷۲] و روایات اسلامی، اصطلاح مشابه دیگری به نام اشراط الساعه وجود دارد که به معنای مجموعه حوادثی است که تحقق آنها نشانه وقوع قیامت است[۷۳]. در بسیاری از منابع اهل سنت و برخی جوامع حدیثی شیعه، نشانههای ظهور مهدی (ع) با علامتهای نزدیک شدن برپایی قیامت آمیخته شده است و حتی گاهی اصل ظهور مهدی (ع) به عنوان علامت قیامت یاد میشود. به طور کلی صاحبان جوامع حدیثی اهل سنت بابی با عنوان اشراط الساعة گشودهاند[۷۴]. البته اگر چه مضمون این روایات، مطالب مشترک بسیاری با روایات آخرالزمان دارد و بسیاری از علائم در هر دو دسته از روایات ذکر شده است، ولی همواره مسئله آخرالزمان به صورت آشکاری، از قیامت تفکیک شده است، زیرا آخرالزمان ناظر به قسمت پایانی همین عالم است ولی اشراط الساعة نشانههای برپایی قیامت است.
آخرالزمان در ادیان مختلف
موضوع آخرالزمان در ادیان دیگر نیز به صورتهای مختلف مطرح شده است.
در میان مسیحیان از دورانی سخن گفته میشود که در آن بازگشت حضرت عیسی (ع) روی خواهد داد. رجعت مسیح در کتاب مقدس بیش از سیصد بار ذکر شده است و چندین باب کامل به این موضوع اختصاص دارد[۷۵]. حتی بعضی ادعا کردهاند که درک صحیح رجعت مسیح، کلید کتاب مقدس است[۷۶]. طبق عقیده ایشان، مسیح دوباره در آخرالزمان میآید و برنامه نجات را کامل خواهد کرد[۷۷] آنان بر این باورند که در بازگشت مسیح، جهان روی سعادت را خواهد دید و جهان پس از ظهور آن منجی در صلح و صفای کامل به سر خواهد برد[۷۸]. و جنگ و خون ریزی از جهان رخت برمی بندد و امتی بر امتی شمشیر نخواهد کشید[۷۹]. در فرهنگ مسیحی و کتاب مقدس اعتقاد غلبه حق بر باطل در این دوران روشن است[۸۰] و از دیدگاه ایشان منجی کل، مسیح است[۸۱] و اوست که پایان جهان را بسیار نزدیک میدید و مردمان را به توبه و بازگشت به سوی خدا دعوت میکرد و میگفت تنها کسانی بخشوده و رستگار خواهند شد که پیش از رسیدن آن روز، خود را از گناه شسته و شایسته برخورداری از رحمت الهی باشند[۸۲].
همچنین در کتاب مقدس برای ظهور منجی که همان آمدن مسیح است نشانههایی ذکر شده است که عبارتند از اینکه: مسیح زمانی ظهور میکند که مردم مجرماند و ظلم دنیا را فرا گرفته است[۸۳]. قومها و ممالک جهان با یکدیگر به ستیز برخواهند خاست و در جاهای مختلف، قحطی و زمین لرزه روی خواهد داد[۸۴]. بعد از آن مصیبتها، خورشید تیره و تار شده و ماه دیگر نور نخواهد داشت[۸۵]. و نیز از وقایعی که در کتاب مقدس بدان اشاره شده که قبل از ظهور عیسی به وقوع میانجامد ظهور دجال است[۸۶].
در دین یهود هم بارها به روزهای آخر یا روز خداوند (یوم یهوه) اشاره شده که دورانی است که در آن عظمت ملی یهود به آخرین حدّ اعتلای خود خواهد رسید و گناه کاران نابود خواهند شد[۸۷] و پادشاهی از نسل یسیّ (پدر داوود) که روح خداوند بر او قرار گرفته و حکیم و خداترس است، ظهور خواهد کرد و جهان را از عدل و خیر و برکت، پُر خواهد نمود؛ چنان که گرگ با برّه سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید[۸۸].
روز خداوند روزی است که سیر تاریخ جهان به نقطه غایت و کمال خود میرسد[۸۹].
این آینده درخشان در اطراف شخصیت ماشیح که از جانب خداوند مأموریت خواهد داشت تا این دوران تازه و پر از شگفتیها را آغاز کند تمرکز خواهد یافت. تلمود صدها بار به ماشیح و مأموریت او اشاره کرده است[۹۰].
اعتقاد عموم بر این است که ماشیح از نسل پادشاه داوود خواهد بود و در ادبیات دانشمندان یهود ملقب به فرزند داوود است[۹۱]. ماشیح به نامهای گوناگونی خوانده شده و آیاتی از کتاب مقدس که طبق تفسیر علمای یهود به ماشیح اشاره میکند این نامهای گوناگون را مشخص ساخته است همچون شیلو[۹۲] بینون[۹۳] حنینا[۹۴] منحم بن حیزقیا[۹۵].
زمان ظهور ماشیح به واسطه بروز ناراحتیهای سیاسی که به جنگهای سخت منجر خواهد گردید، مشخص خواهد شد. چنان که گفته شده است: هر وقت ببینی که دولتها با هم به جنگ میپردازند منتظر قدوم ماشیح باش، چون در دوره ابراهیم نیز چنین شد و هنگامی که دولتها با هم به جنگ پرداختند برای ابراهیم نجات حاصل گردید[۹۶]. ظهور ماشیح با سختیها و مشقتهای طاقتفرسا همراه خواهد بود و پیش از ظهور او آشفتگی و فساد در جهان به حدّ اعلی خواهد رسید و مشکلات و سختیهای زندگی تقریباً غیرقابل تحمل خواهد شد[۹۷]. این کشمکشها و جنگهای میان دولتهای جهان، جنگهای گوگ و ماگوگ (یأجوج و مأجوج) نام دارد[۹۸] اما وضعی که جهان زیر دستِ ماشیح خواهد داشت به بهترین وجه توصیف شده است که شفای بیماران[۹۹] پر ثمر شدن میوههای درختان[۱۰۰] آباد شدن ویرانیها[۱۰۱] تجدید بنای اورشلیم[۱۰۲] برقراری صلح در سراسر طبیعت[۱۰۳] محو شدن گریه و زاری و شیون در جهان[۱۰۴] نبود مرگ در جهان[۱۰۵] از جمله وقایع این دوران است[۱۰۶].
درباره طول مدت این دوران نیز توسط علمای یهود نظریههای گوناگونی اظهار شده است و به صورت یکصد سال، ششصد سال، چهارصد سال، یک هزار سال، هفت هزار سال، دو هزار سال، چهل سال و هفتاد سال پیش بینی شده است.[۱۰۷]
در آیین زردشت نیز به ظهور مصلح و منجی آخرالزمان تأکید شده است. در کیش زردشتی این مسئله با توجه به اعتقادات ایشان، به نحو خاصی مطرح میشود. در این آیین، یک قدرت کیهانی یا روح خیر به نام اهورامزدا و یک قدرت کیهانی متضاد یا روح بزرگ شر به نام اهریمن خودنمایی میکند. در طول تاریخ، این دو نیرو با هم تا آخرالزمان در ستیز هستند و در آن زمان خوبی بر شرّ غلبه میکند و دوره صلح و پاکی و اعتلای اهورامزدا فرا میرسد و با ظهور سوشیانس، آخرالزمان آغاز میشود[۱۰۸]. در یک بند از گاتها یا گاهان نیز که سرودههای زردشت است سخن از مردی است که در آینده میآید و راه نجات را مییابد[۱۰۹]. همچنین در گاتها چند بار به واژه سوشینت (سودرسان) برمی خوریم که همان منجی زردشت است[۱۱۰] واژه فرشوکرتی (کاملسازی جهان) یکی دیگر از اصطلاحاتی است که در گاهان[۱۱۱] آمده است و اشاره به موضوع آخرالزمان دارد. یعنی زمانی که پس از ضعف و سرانجام نابودی اهریمن و نیروهای اهریمنی، جهان به کمال نخستین خویش بازمی گردد (گاتها یسناوهات). بنابراین سوشیانس یا سوشیانت همان کسی است که در پایان جهان ظهور خواهد کرد و سوشیانت پیروزگر نام دارد و استوت ارت هم نامیده خواهد شد[۱۱۲]. در اوستا کلمه سوشیانت حداقل هشت بار و استوت ارت حداقل دوبار آمده است. از جمله اقدامات این مصلح موعود پس از ظهور، نوکردن جهان و از بین بردن پلیدی و ظلمت است[۱۱۳]. در مورد یاوران این مصلح موعود هم آمده است که آنان نیک اندیش، نیک گفتار، نیک کردار و نیک دیناند و هرگز سخن دروغ بر زبان نیاورند[۱۱۴].[۱۱۵]
منابع
پانویس
- ↑ بحارالانوار، ج۹، ص ۲۸۶.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص ۴۹۱؛ کشف الغمّه، ج۳، ص ۲۶۵ و عقد الدرر، ص ۹۱.
- ↑ صحیح ترمذی، ج۲، ص ۴۶.
- ↑ تفسیر قمی، ج۲، ص ۳۰۷.
- ↑ کشف الغمّه، ج۳، ص ۲۶۶ و ۲۶۷.
- ↑ کشف الغمّه، ج۳، ص ۲۶۲ و ۲۶۳.
- ↑ اصول کافی، ج۳، ص ۱۱.
- ↑ مکیال المکارم، ج۲، ص ۱۶۰.
- ↑ کمال الدین وتمام النعمة، ص ۵۸۸.
- ↑ کتاب الغیبة، ص ۳۴۰.
- ↑ کتاب الغیبة، ص ۳۰۴.
- ↑ کشف الغمّة، ص ۲۴۷ و ۲۵۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۶، ص ۳۰۳.
- ↑ حق الیقین فی معرفة اصول الدین، ص ۱۲۶.
- ↑ کمال الدین، ج۲، ص ۶۴۹.
- ↑ الإمام المهدی من المهد إلی الظهور، ص ۳۱۱؛ کشف الغمّه ص ۲۴۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۵۲، ص ۱۸۱؛ صحیح مسلم، ج۴، ص ۲۲۲۱.
- ↑ اصول الدین، ص ۲۰۱؛ شعب الایمان، ج۱، ص ۳۰۸.
- ↑ الملاحم والفتن، ص ۹۷.
- ↑ الزام الناصب، ص ۱۰۲ به بعد.
- ↑ مشارق انوار الیقین، ص ۷۲.
- ↑ کتاب الفتن، ص ۳۶.
- ↑ النهایه، ص ۴۰ ۴۱.
- ↑ تفسیر قمی، ج۲، ص ۳۰۷.
- ↑ کتاب الفتن، ص ۲۷.
- ↑ تفسیر قمی، ج۲، ص ۳۰۷.
- ↑ مشارق انوار الیقین، ص ۷۲.
- ↑ اصول الدین، ص ۲۰۶.
- ↑ المستدرک، ج۴، ص ۴۸۴.
- ↑ کتاب الفتن، ص ۶۳.
- ↑ المیزان، ج۷، ص ۳۹۱، کتاب الفتن، ص ۶۰.
- ↑ ینابیع المودة، ج۲، ص ۵۲۸.
- ↑ منتخب الأثر، ص ۴۷۴.
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص ۱۲۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص ۲۵.
- ↑ منتخب الاثر، ص ۴۷۵.
- ↑ نورالابصار، ص ۳۴۷؛ بحارالانوار، ج۵۱، ص ۷۴.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱.
- ↑ الارشاد، ج۲، ص ۳۸۱ و کتاب الغیبة، ص ۴۶۸.
- ↑ عقد الدرر، ص ۲۱۱.
- ↑ المستدرک، ج۴، ص ۵۵۸.
- ↑ امالی، ص ۲۳۱؛ منتخب الأثر، ص ۱۶۸.
- ↑ بحارالانوار ج۵۲، ص ۳۷۲.
- ↑ منتخب الاثر، ص ۴۸۳.
- ↑ الخرائج والجرائح، ج۲، ص ۸۴۱.
- ↑ کافی، ج۸، ص ۳۹۶، عقد الدرر، ص ۷۴.
- ↑ مشارق انوار الیقین، ص ۷۴.
- ↑ بحارالانوار، ج۵۱، ص ۴۸۵.
- ↑ اصغری، محمد جواد، مقاله «آخر الزمان»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۲۸-۳۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۶۶؛ جامعه و تاریخ، ص۶۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص39.
- ↑ «موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بیگمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث میدهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره اعراف، آیه ۱۲۸.
- ↑ «و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده میشدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد و آنچه را فرعون و قومش میساختند و آنچه را بر میافراختند زیر و زبر» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.
- ↑ «و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
- ↑ «همانا در این (کتاب)، برای گروهی پرستنده، پیامی رساست» سوره انبیاء، آیه ۱۰۶.
- ↑ «و بگو حقّ آمد و باطل از میان رفت؛ بیگمان باطل از میان رفتنی است» سوره اسراء، آیه ۸۱.
- ↑ «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
- ↑ «و به آنان در این (سر) زمین توانایی بخشیم و با آنان به فرعون و هامان و سپاه آن دو، چیزی را که از آن میهراسیدند نشان دهیم» سوره قصص، آیه ۶.
- ↑ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند؛ (آنان) مرا میپرستند و چیزی را شریک من نمیگردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.
- ↑ «و کافران به پیامبرانشان گفتند: شما را از سرزمینمان بیرون خواهیم راند مگر به آیین ما باز گردید آنگاه پروردگارشان به آنان وحی کرد که بیگمان ستمگران را نابود خواهیم کرد» سوره ابراهیم، آیه ۱۳.
- ↑ «و شما را پس از آنان در این سرزمین جای خواهیم داد؛ این برای کسی است که از ایستادن در پیشگاه من و از هشدار من میهراسد» سوره ابراهیم، آیه ۱۴.
- ↑ «و (پیامبران) گشایش خواستند و هر گردنکش ستیهندهای نومید شد» سوره ابراهیم، آیه ۱۵.
- ↑ «ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستادهایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
- ↑ «و درباره بندگانی که فرستادهایم، از سوی ما از پیش سخن رفته است» سوره صافات، آیه ۱۷۱.
- ↑ «که آنان یاری شدهاند» سوره صافات، آیه ۱۷۲.
- ↑ «و بیگمان تنها سپاه ماست که پیروز است» سوره صافات، آیه ۱۷۳.
- ↑ «و اگر بخواهند به تو خیانت ورزند (باکی نیست) به خداوند نیز پیش از این خیانت کردهاند و (خداوند تو را) بر آنان دستیابی داد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۷۱.
- ↑ «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.
- ↑ «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد و خداوند، گواه بس» سوره فتح، آیه ۲۸.
- ↑ «خداوند مقرّر فرموده است که من و فرستادگانم پیروز خواهیم شد؛ بیگمان خداوند توانایی پیروزمند است» سوره مجادله، آیه ۲۱.
- ↑ «(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا میدارند و زکات میپردازند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناپسند باز میدارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.
- ↑ «پس آیا جز چشم به راه رستخیزند که ناگهان بر آنان فرا میرسد؟ و به راستی نشانههای آن در رسیده است و چون به سراغشان بیاید یادکردشان، آنان را چگونه سود خواهد داشت؟» سوره محمد، آیه ۱۸.
- ↑ المیزان، ج۸، ص ۲۳۶.
- ↑ بحار، ج۵۲، ص ۱۸۱؛ صحیح مسلم، ج۴، ص ۲۲۴۸.
- ↑ انجیل متی۲۴ و ۲۵، انجیل مرقس ۱۳، انجیل لوقا ۲۱.
- ↑ الاهیات مسیحی، ص ۳۲۷.
- ↑ یوحنا ۴:۴۲ عبرانیان۹:۲۸.
- ↑ اشعیا۲:۷.
- ↑ اشعیا۲:۴.
- ↑ یوحنا۴: ۴۲.
- ↑ اشعیا۲:۷ مرقس۹:۱۱ـ ۱۳.
- ↑ مرقس۱:۱۴ـ ۱۵، متی ۳:۲و۶.
- ↑ اشعیا ۴۸:۱۱.
- ↑ متی۲۴:۷ به بعد.
- ↑ متی۲۴:۲۹؛ لوقا۲۱: ۲۳ـ ۲۵.
- ↑ یوحنا۲:۱۸؛ تسالونیکیان۱:۷ـ ۸.
- ↑ عاموس ۵:۱۸ـ ۲۰، ۲:۱۲ـ ۱۷.
- ↑ عاموس۱۱: ۱ـ۸؛ هوشع۲:۲۰ـ ۲۵؛ میکاه۵:۲ـ۶؛ ارمیا ۲۳:۵ـ۶؛ حزقیال ۱۱:۱۷ـ۲۰، ملاکی۳:۱ـ۶ و ۴:۵.
- ↑ اشعیاء۵۲:۱۳ و ۵۳:۱۲.
- ↑ خدا، جهان، انسان و ماشیح در آموزههای یهود، ص ۲۵۷.
- ↑ خدا، جهان، انسان و ماشیح در آموزههای یهود، ص ۲۵۹.
- ↑ پیدایش ۴۹:۱۰.
- ↑ مزامیر داوود۷۲:۱۷.
- ↑ ارمیاء۱۶:۱۳.
- ↑ ارمیاء۱:۱۶.
- ↑ پیدایش۱۴.
- ↑ اشعیاء۶۰:۲۱، حزقیال۳۸ و ۳۹.
- ↑ اشعیاء۶۰:۲۱، حزقیال۳۸ و ۳۹.
- ↑ حزقیال۴۷:۹
- ↑ حزقیال۴۷:۱۲.
- ↑ حزقیال۱۶:۵۵.
- ↑ اشعیا۵۴:۱۱ و ۱۲.
- ↑ اشعیاء۱۱: ۶، ۷، ۸.
- ↑ اشعیا۶۵:۱۹.
- ↑ اشعیاء۲۵:۸.
- ↑ و نیز پسیقتارباتی، ۱۵۲ ب، یروشلمی تعنیت ۶ دال، سنهدرین۹۷ الف، برشیت ربا۴۳:۴، عوودازارا ۳ ب، تنحوماعقو۷، پساجیم۸۸الف به نقل از: خدا، جهان، انسان و ماشیح در آموزههای یهود
- ↑ خدا، جهان، انسان و ماشیح در آموزههای یهود، ص ۲۷۳.
- ↑ تاریخ جامع ادیان، ص ۳۱۸.
- ↑ گاتها سین۴۳، بند۳.
- ↑ گاتها، سین۴۵ بند۱۱.
- ↑ سین۳۰ بند۹.
- ↑ اوستا، ج۱، ص ۴۰۵ـ ۴۳۰.
- ↑ اوستا، ج۱، ص ۴۸۷.
- ↑ اوستا زامیادیشت، بند ۹۵.
- ↑ اصغری، محمد جواد، مقاله «آخر الزمان»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۲۸-۳۲.