اهداف قرآن در علوم قرآنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

«هدف» در لغت به هر چیز بلند، مانند کوه، تپه[۱]، ساختمان مرتفع[۲] و نیز به غرض[۳] و نشانه هدف‌گیری و تیراندازی[۴] گفته می‌‌شود؛ همچنین عبارت "اَهدَفَ الشيء" نیز هنگامی به کار می‌‌رود که چیزی در جایی نصب[۵] و به آن روی آورده شود. گاه به جای کلمه «اهداف»، واژگان «اغراض» و «مقاصد» به کار می‌‌روند؛ غرض در لغت به معنای شدت شوق و علاقه در حرکت به سوی چیزی[۶] و فرجامی است که برای رسیدن به آن تلاش می‌شود[۷]؛ واژه قصد نیز به معنای توجه کردن به سمت چیزی است[۸].

اهداف قرآن در اصطلاح، مقاصدی است که این کتاب آسمانی در پی تحقق آنهاست؛ همچنین با توجه به روایات، این مقاصد و اغراض، نه تنها مقطعی نبوده و دارای تداوم است، بلکه رشد انسان و دانش بشری، چیزی از ارزش و کارآمدی‌های قرآن نکاسته و هدایت‌گری، تعالی آفرینی، شفابخشی و دیگر اهداف مورد توجه در نزول قرآن پایانی ندارد[۹]. آشنایی با اهداف نزول قرآن در بینش تفسیری مفسران تأثیرگذار است؛ زیرا باورهای مفسر از اهداف کلان و جزئی قرآن، با پدید آوردن پیش‌فرض‌هایی موجب می‌‌شود تا فهم خود از سوره‌ها و آیات را همسو و سازگار با آنها سامان دهد[۱۰].

قرآن خود نخستین منبعی است که به بیان اهداف و رسالت‌های خرد و کلان توجه کرده است: آیات مربوط گاه مستقیم الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ[۱۱] و در مواردی با توصیف قرآن وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ[۱۲] به توضیح رسالت و اهداف خود پرداخته‌اند؛ مفسران نیز در ذیل این آیات درباره رسالت قرآن اظهارنظر کرده‌اند[۱۳]؛ همچنین در روایاتی که با عنوان «فضل قرآن» در دست است، برخی از پیام‌های بنیادین و کارکردهای قرآن یا اغراض و اهداف نزول آیات، بیان شده است[۱۴].

تاکنون کتاب یا بخش مستقلی درباره اهداف و رسالت‌های قرآن در مباحث مقدماتی آثار تفسیری سده‌های پیشین گزارش نشده است؛ حتی در کتاب‌های نامدار در علوم قرآن، همچون البرهان فی علوم القرآن، اثر زرکشی، الاتقان فی علوم القرآن، نوشته سیوطی و التمهید فی علوم القرآن، نگارش محمد هادی معرفت نیز به این موضوع پرداخته نشده است؛ تنها گروه اندکی از قرآن پژوهان پیشین و معاصر در لابه لای نانگاشته‌های خود به این موضوع توجه کرده‌اند؛ این نوشته‌ها به دو دسته تقسیم می‌‌شود: در دسته نخست، اهداف کلی قرآن بررسی شده که عبارت‌اند از: تفسیر المنار[۱۵] مناهل العرفان فی علوم القرآن[۱۶]، المیزان فی تفسیر القرآن[۱۷]، علوم القرآن[۱۸]، تفسیر موضوعی قرآن [۱۹]، قرآن‌شناسی[۲۰]، بحوث ندوة اثر القرآن الکریم[۲۱] و همگام با وحی[۲۲]؛ همچنین در دسته دوم در آغاز هر سوره از هدف و غرضی که از فرو فرستادن آن وجود داشته، سخن به میان آمده است؛ مانند التفسیر لکتاب الله المنیر[۲۳]، التحریر والتنویر[۲۴]، الموسوعة القرآنیة خصائص السور[۲۵]، التفسیر المنیر فی العقیدة والشریعة والمنهج[۲۶]، من هدی القرآن[۲۷] و تفسیر من وحی القرآن[۲۸].

محمد اسد (یهودی مسلمان شده لهستانی) در کتابی که سال ۱۹۸۰ میلادی با نام پیام قرآن (The Message of the Qur'an) نگاشت، عنوان پیام و رسالت را در تحقیقات قرآنی برجسته کرد؛ در دائرة المعارف قرآن راتلج و دائرة المعارف قرآن لايدن نیز بارها به این کتاب ارجاع داده شده است؛ در دائرة المعارف قرآن لایدن مقاله ای مستقل با نام اهداف قرآن» وجود ندارد؛ اما از بررسی‌های انجام شده می‌‌توان دریافت که مفاهیم و مصادیقی همچون «هدایت و مشتقات آن» (guide، guidance، hidāya، hudā، ihtida، etc) ۷۶ بار، «مقصد و پیام) (message) ۶۳ بار، «حرکت به سوی نور» (light) ۱۸ بار، «نقش قرآن» (role of the Qur'an) ۱۱ مورد و «پیام قرآن» ۴۰ بار به کار رفته است؛ البته در مقاله «نام‌های قرآن» (Names of the Qur'an) نوشته مستنصر میر، به سبب توضیح اسامی و اوصاف قرآن، به رابطه برخی نامها و اهداف قرآن توجه شده است[۲۹]، در دائرة المعارف قرآن راتلج نیز مقاله ای با این عنوان وجود ندارد؛ تنها در ذیل مقاله «قرآن»، عنوان فرعی «پیام قرآن» (The Qur'anic Message) آمده که در آن، چهار اصل توحید، نبوت، معاد و ثواب و عقاب، در شمار پیام‌های قرآن آمده است [۳۰].

تنوع اهداف قرآن به پیدایش اختلافاتی در تعیین آنها انجامیده است که مهم‌ترین آنها از دیدگاه مسلمانان و سپس خاورشناسان گزارش می‌‌شود[۳۱].

اندیشمندان مسلمان و اهداف قرآن

برخی از ایشان به اهداف شناخت شناسانه و گروهی ـ افزون بر آن ـ به اهداف تربیتی و شماری دیگر به اهداف عینی ـ تحولی قرآن توجه کرده‌اند؛ سپس در تقریر و انتظام این اهداف و تعیین اصل و فرع یا کلی و جزئی آنها، از سوی پژوهشگران تقریرهای متفاوتی ارائه شده است.

اهداف معرفتی

علامه مجلسی از نخستین اندیشورانی است که به تحلیل اهداف و مقاصد قرآن توجه کرده و با گزارش از برخی، مقاصد قرآن را در سه هدف معرفی نموده است:

  1. معرفت خدای متعال
  2. شناخت سعادت و شقاوت اخروی،
  3. علم به وسایلی که انسان را به سعادت می‌‌رساند و از شقاوت دور می‌‌کند؛ از نگاه وی سوره حمد دربردارنده هر سه هدف و سورۀ اخلاص مشتمل بر مقصد نخست، یعنی شناخت خداوند، توحید و منزه دانستن پروردگار از هرگونه شباهتی به آفریدگان و نفی وجود اصل (پدر) و فرع (فرزند) برای اوست[۳۲]؛ این دیدگاه به گونه ای دیگر در سخنان برخی از مفسران معاصر نیز آمده است[۳۳]. زمخشری سوره اخلاص را همتای قرآن دانسته است؛ چراکه این سوره صفات خدا، عدل و توحید را در خود دارد[۳۴]؛ گویی به باور وی، عصاره قرآن توحید، عدل و صفات خداست.

زرقانی در همین راستا، «هدایت» را هدف اصلی نزول قرآن دانسته و با استناد به آیات دیگر، ویژگی‌های فراگیر قرآن، مانند جامعیت و گستردگی هدایت: لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ[۳۵]، عمومی بودن مخاطبان: قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ[۳۶]، وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ[۳۷]، قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ[۳۸]، يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ[۳۹]، وَمَنْ لَا يُجِبْ دَاعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَلَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءُ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۴۰]، هشداردهندگی و نور بودن: قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لَا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ[۴۱]، وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ[۴۲] آن را نیز ملازم هدایت (هدف اصلی) به شمار آورده است؛ از نگاه وی معجزه بودن و پاداش دادن در ازای قرائت، دو هدف فرعی قرآن است[۴۳].

اهداف معرفتی ـ تربیتی

ملا حویش آل غازی، مقاصد قرآن را سه گونه دانسته است:

  1. آنچه در پیوند با ایمان به خداوند، فرشتگان، کتاب‌های آسمانی، پیامبران و روز رستاخیز است.
  2. آنچه مربوط به افعال قلوب، ملکات روحی انسان و در پیوند با برانگیختن انسان به سوی دستیابی به برتری‌های اخلاقی است.
  3. آنچه در پیوند با افعال جوارحی است که اوامر و نواهی مورد بحث در علم فقه را دربر می‌‌گیرد[۴۴]؛ همچنین کرمی، بر سه هدف یاد شده، هدف چهارمی را افزوده است: از نگاه وی بیان سیره انبیاء با رویکردی تربیتی از جمله اهداف نزول قرآن است[۴۵].

اهداف عینی ـ تحولی

گروهی از مفسران بر جهت‌گیری قرآن در راستای تحقق و شکل‌گیری عینی و خارجی جامعه و پرورش افرادی با ویژگی‌هایی الهی تأکید می‌‌کنند؛ در این میان دیدگاه‌هایی از تلاش قرآن برای ایجاد تحولی همه جانبه سخن گفته‌اند؛ گروهی به تشکیل جامعه الهی و نورانی بودن آن اولویت داده و برخی نیز به نورانی شدن انسان‌ها نظر داده‌اند. رشیدرضا در تفسیر المنار با بیانی مبسوط، هدف‌گذاری قرآن را مورد توجه قرار داده است؛ از نگاه وی قرآن در جامعه انسانی، انقلاب و دگرگونی ایجاد کرده انقلابی که با تأثیرگذاری بر روح و جان امت عربی پدیدار شد[۴۶]؛ اسلام در آغاز، مردم را به خود جذب کرد و سپس به تزکیه و تغییر همه جانبه آنها پرداخت؛ جهت‌گیری قرآن در راستای اصلاح افراد بشر، اجتماع و تحقق برادری، وحدت و ترقی عقول و تزکیه نفس مردم بود.

رشید رضا مقاصد قرآن را به ده دسته تقسیم کرده است:

  1. اصلاح دینی در ارکان سه گانه ایمان به خدا، اعتقاد به معاد و پاداش، عقاب و عمل صالح؛
  2. بیان رسالت و وظایف پیامبران و برخی امور مرتبط که بشر با آنها آشنا نبود[۴۷]؛
  3. اشاره به این نکته که اسلام دین فطرت پاک، خرد و اندیشه، دانش و حکمت، برهان و محبت، وجدان، آزادی و استقلال است؛
  4. انجام اصلاحات اجتماعی، انسانی و سیاسی[۴۸]؛
  5. بیان مزایای عمومی اسلام در تکالیف شخص؛ مانند عبادت‌ها و کارهای ممنوع و حرام؛
  6. بیان حکم حکومتی اسلام (نوع، اساس و اصول عمومی آن) [۴۹]؛
  7. راهنمایی مردم برای اصلاح امور مالی؛
  8. اصلاح نظام جنگی و دفع مفاسد آن؛
  9. اعطای همه حقوق انسانی، دینی و اجتماعی زنان؛
  10. ازمیان برداشتن برده‌داری؛ مقاصد پیش گفته، برای اصلاحبشر و کمال‌یابی نوع انسان درنظر گرفته شده‌اند و نیز به آنها می‌‌توان پس از باور به رسالت پیامبر اکرم(ص) و ضرورت پیروی از او برای دستیابی به رستگاری دنیا و آخرت تحقق بخشید[۵۰].

استاد مصباح یزدی در یکی از گسترده‌ترین دیدگاه‌ها در این باره، اهداف قرآن را به سه دسته بینشی، گرایشی و رفتاری تقسیم کرده و برای هریک از آنها به آیاتی از قرآن استناد جسته است؛ وی نُه مورد از اهداف بینشی رابه ترتیب زیر برمی شمرد: غفلت‌زدایی: تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ[۵۱]، لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ[۵۲]، یادآوری و پند: ٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ[۵۳]، ارائه بینش‌های درست و بایسته: وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ[۵۴]، ارائه دلیل‌های روشن بر بینش‌های صحیح و ضروری: شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۵۵]، يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا[۵۶]، تبیین حق از باطل: وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ[۵۷]، تدبر در آیه‌های قرآن: كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الأَلْبَابِ[۵۸]، اندیشیدن: بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۵۹]، خردورزی: إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۶۰] و آگاهی از یگانگی پروردگار: هَذَا بَلاغٌ لِّلنَّاسِ وَلِيُنذَرُواْ بِهِ وَلِيَعْلَمُواْ أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ[۶۱].[۶۲]؛ او همچنین در بُعد گرایش، پنج هدف را یادآور شده است: پند و موعظه: يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ[۶۳]، انذار و تبشیر: قَيِّمًا لِيُنْذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِنْ لَدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا[۶۴]، شفابخشی: يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ[۶۵]، هدایت و پندپذیری: أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ[۶۶] و تقوا: قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ[۶۷].[۶۸]؛ وی در بُعد عمل و رفتار نیز به نُه هدف اشاره کرده است که عبارت‌اند از: شکرگزاری، داوری به حق در مسائل مورد اختلاف: كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۶۹]، تثبیت مؤمنان: قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ[۷۰]، برپایی جامعه عادلانه: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ[۷۱]، حاکمیت قوانین خدا: إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا[۷۲]، چیرگی دین حق بر همه ادیان: هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا[۷۳]، بیرون بردن مردم از تیرگی‌ها به سوی نور: الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ[۷۴]، هدایت به راه‌های امن و صراط مستقیم: يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ[۷۵]، يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۷۶]، و ورود به رحمت ویژه الهی و هدایت به ذات او: يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا[۷۷]، يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَنِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۷۸]؛ از نگاه وی بیشتر اهداف یاد شده، بر یکدیگر مترتب‌اند؛ برخی ابتدایی، پاره ای متوسط و گروهی از اهداف نهایی‌اند؛ همچنان که برخی از آنها، مانند رهایی از تاریکی‌ها به سوی نور و هدایت، از چنان گسترهای برخوردارند که همه اهداف دیگر و مراتب قرب پروردگار را دربر می‌‌گیرند، از این منظر قرآن نخست انسان را به لحاظ خردمندی و بینش سیراب می‌‌کند و سپس به انگیزه قلبی او جهت می‌‌دهد تا در پی تلاش و جهاد در راه خدا باشد؛ بدین ترتیب انسان به اهداف نهایی خویش دست می‌‌یابد[۷۹].

برخی در تبیین اهداف عینی ـ تحولی اصالت را به جامعه داده‌اند؛ از جمله شهید صدر که هدف از نزول را تشکیل پایگاه اسلامی معاصر نزول به شمار آورده تا عهده دار نقش راه برنده و تشکیل دهندة امت اسلامی شود؛ مسئله مهم در این باره، اصلاح گرایش‌های نادرست و مشرکانه در موضوع پرستش[۸۰]، رهایی عقل انسان از اسارت جهل و نجات انسان از بند شهوات است[۸۱]. از نگاه سید محمد باقر حکیم در قرآن شش هدف جزئی مورد توجه قرار گرفته اند: انذار و پند قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لَا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ[۸۲]؛ بیان تمثيل و عبرت: وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا[۸۳]؛ ارائه حجت، برهان و معجزه: يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا[۸۴]، دستور، شریعت و تفصيل احکام: وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ[۸۵]؛ داوری، پایان دادن به کشمکش‌ها و جداسازی حق از باطل: وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ[۸۶]؛ تصدیق رسالت‌های پیشین و نیز تأیید، تصحیح و مراقبت از آنها: وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۸۷]؛ به باور وی اهداف جزئی قرآن در راستای تحقق هدف اصلی نزول، یعنی دگرگونی بنیادین در جامعه بشری است که در آیه الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ[۸۸] و آیه لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ[۸۹] مورد توجه قرار گرفته است؛ ایشان در ادامه به بیان چگونگی پیوند اهداف جزئی با هدف کلی می‌‌پردازد[۹۰].

از دیگر سو، برخی دیدگاه‌ها بر دگرگونی فردی تأکید می‌‌کنند؛ از جمله استاد جوادی آملی در آغاز، به هدف از آفرینش توجه کرده و رسیدن به مقام خلیفه اللهی و کمال شایسته انسان را هدف آفرینش برشمرده است؛ وی آن گاه لازمه دستیابی به کمال انسانی را خودشناسی، هدف‌شناسی، راه‌شناسی و راهبری دانسته و هدف انبیاء و کتاب‌های آسمانی را تأمین این نیاز می‌‌داند؛ از نگاه او، قرآن هدایت محض و تنها کتاب برخوردار از هدایت با کارکرد هدایتگری است؛ چراکه قرآن انسان را از خودپرستی و خودبینی رهایی بخشیده و به نور معرفت هدایت می‌‌کند[۹۱]؛ از نگاه وی قرآن هم دارای هدایت تکوینی و هم تشریعی است و تمام چیزهایی که در تأمین سعادت انسان‌ها مؤثرند، در این کتاب بیان شده[۹۲] و به پرورش عقل و جان توجه کرده است[۹۳]؛ از این منظر بشارت و انذار قرآن برای تنظیم، جذب و دفع، تعدیل شهوت و غضب، تصحیح ارادت و کرامت، تسویه محبت و عداوت، و تولی و تبرای انسان‌هاست؛ از این رو هسته مرکزی هدایت، تبلیغ و انذار به شمار می‌‌رود [۹۴]؛ وی هدف اصلی قرآن و کتاب‌های آسمانی دیگر را نورانی‌سازی انسان‌ها برشمرده، اهداف اجتماعی را اهداف جزئی می‌‌داند و بر این باور است که هدایت فردی بر هدایت اجتماعی پیشی دارد و هدایت جامعه بشری از هدایت خانواده‌ها آغاز می‌‌شود؛ چراکه جامعه را قوم، قبیله و گروه می‌‌سازد و هریک از اینها نیز از کانون خانواده و افراد سرچشمه می‌‌گیرند[۹۵].

امام خمینی نیز جامع بودن اهداف قرآن را مورد توجه قرار داده و با عنایت به جایگاه انسان در مقام بندگی[۹۶]، بر این باور است که هدف بنیادین قرآن، شناساندن خداوند با همه صفات جلال و جمال اوست که این هدف، فلسفه آمدن پیامبران بوده و ایجاد حکومت و عدالت، زمینه ای برای این مقصود است[۹۷]؛ از نگاه ایشان، اشاره به «تزکیه» در قرآن و آمدن «تعلیم» در پی آن هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۹۸] برای این است که نفوس تا تزکیه نشوند، نمی‌توانند به معرفت حق تعالی که در رأس همه امور است، دست یابند[۹۹].

امام خمینی در این مسیر، هدف قرآن را به فعلیت رساندن انسان[۱۰۰] و راهنمایی او به راه‌های سلامت و خارج نمودن از همه مراتب تاریکی به عالم نور، و هدایت به راه مستقیم دانسته است؛ از این منظر انسان با اندیشیدن در آیات قرآن، مراتب سلامت را از مرتبة پست ـ که به عالم ملک مربوط است به تا نهایت آن ـ که قلب سلیم است ـ به دست می‌‌آورد[۱۰۱]؛ نکته مهم در دیدگاه ایشان، همسویی اهداف قرآن با هدف‌های عالی موجود در سرشت انسان است و قرآن، انسان را به هدف‌های برتری که در نهاد خود به آن توجه دارند ـ هرچند از آن بی‌اطلاع‌اند ـ هدایت می‌‌کند[۱۰۲].[۱۰۳]

منابع

پانویس

  1. جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، ج۴، ص۱۴۴۲؛ فیومی، المصباح المنیر، ص۶۳۵.
  2. ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث، ج۵، ص۲۵۱.
  3. فیومی، المصابح المنیر، ص۶۳۵؛ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج ۱۲، ص۵۳۶.
  4. جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، ج ۳، ص۱۰۹۳؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۹، ص۳۴۶.
  5. فراهیدی، العین، ج۴، ص۲۹؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۹، ص۳۴۵.
  6. ابن منظور، لسان العرب، ج۷، ص۱۹۵.
  7. راغب اصفهانی، ت الفاظ القرآن، مفرداج۱، ص۶۰۵.
  8. ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۳۵۴
  9. مجلسی، بحار الانوار، ج۸۹، ص۱۴ و ۲۳.
  10. حکیم، علوم القرآن، ص۴۷؛ کریمی، قرآن و قلمروشناسی دین، ص۲۳ - ۲۴.
  11. «الف، لام، را، (این) کتابی است که بر تو فرو فرستاده‌ایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگی‌ها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه ۱.
  12. «و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
  13. طبرسی، معجم البیان، ج۶، ص۵۸۶؛ فخر رازی، التسیر الکبیر، ج۲۰، ص۲۵۸؛ ر.ک: ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج۱۳، ص۲۰۲ - ۲۰۴؛ طباطبائی، تفسر المیزان، ج۱۲، ص۳۲۴.
  14. هروی، فضائل القران، ص۲۰؛ ر.ک: ابن ضریس بجلی، فضائل القران وما انزل من القرآن، ص۲۵ - ۱۷۷؛ کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۹۶.
  15. ر.ک: رشیدرضا، تفسیر المنار، ج۱۱، ص۱۹۵ - ۱۹۷؛ ج۱۲، ص۱۵۹.
  16. زرقانی، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۳۲.
  17. طباطبائی، تفسر المیزان، ج۱، ص۱۶.
  18. ر.ک: حکیم، علوم القرآن، ص۴۷ - ۴۹.
  19. ر.ک: جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۱، ص۱۸۱ - ۲۷۴.
  20. ر.ک: مصباح یزدی، قرآن‌شناسی، ج۱، ص۳۳ - ۹۳.
  21. جمعی از علما، ص۳۶۹ - ۳۷۰.
  22. ر.ک: بهجت پور، تفسیر تنزیلی، ج۱، ص۱۸۲.
  23. ر.ک: کرمی، التفسیر لکتاب الله المنیر، ج۸، ص۳۳۲ - ۳۳۷.
  24. ر.ک: ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج۱۷، ص۲۸، ۸۸، ۱۶۶.
  25. شرف الدین، الموسوعة القرآنیه، ج۲، ص۵.
  26. ر.ک: زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیده و الشریه و المنهج، ج۲۵، ص۲۸ - ۳۷.
  27. مدرسی، من هدی القرآن، ج۱، ص۹۲ و ۴۹۷؛ ج۲، ص۱۰، ۲۷۹.
  28. ر.ک: فضل الله،تفسیر من وحی القرآن، ج۲۱، ص۷ و ۸۷.
  29. ۵۰۵ /۳،Mir.
  30. Leaman، ۵۲۱.
  31. بهجت‌پور، عبدالکریم، مقاله «اهداف قرآن»، دانشنامه علوم قرآن، ج۲ ص۴۶-۴۹
  32. مرأة العقول، ج۱۵، ص۱۰۵.
  33. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۴۳۰.
  34. تفسیر زمخشری، ج۴، ص۸۱۹.
  35. «نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  36. «بگو: ای مردم! به راستی من فرستاده خداوند به سوی همه شمایم، همان که فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین از آن اوست، هیچ خدایی جز او نیست که زنده می‌دارد و می‌میراند، پس به خداوند و فرستاده او پیامبر درس ناخوانده‌ای که به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید و از او پیروی کنید باشد که راهیاب گردید» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.
  37. «و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از پریان را به سوی تو گرداندیم که به قرآن گوش فرا می‌دادند و چون نزد آن حاضر شدند (به هم) گفتند: خاموش باشید (و گوش فرا دهید!) آنگاه چون به پایان آمد به سوی قوم خود بازگشتند در حالی که (آنان را) بیم می‌دادند» سوره احقاف، آیه ۲۹.
  38. «گفتند: ای قوم! ما (آیات) کتابی را شنیدیم که پس از موسی فرو فرستاده شده است، آنچه را (از کتاب‌های آسمانی) که پیش از آن بوده است راست می‌شمارد، به سوی حق و به راهی راست راهنمایی می‌کند» سوره احقاف، آیه ۳۰.
  39. «ای قوم! پاسخ فراخواننده به خداوند را بدهید و به او ایمان آورید تا (خداوند) پاره‌ای از گناهانتان را بیامرزد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد» سوره احقاف، آیه ۳۱.
  40. «و هر که پاسخ فراخواننده به خداوند را ندهد در زمین به ستوه آورنده (ی خداوند) نیست و در برابر او سرورانی ندارد، آنان در گمراهی آشکاری خواهند بود» سوره احقاف، آیه ۳۲.
  41. «بگو: چه چیزی در گواهی بزرگ‌تر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی می‌دهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که می‌ورزید بیزارم» سوره انعام، آیه ۱۹.
  42. «و این کتاب خجسته‌ای است که آن را فرو فرستاده‌ایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیم‌دهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان می‌آورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند» سوره انعام، آیه ۹۲.
  43. ر.ک: زرقانی، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۹ - ۲۴.
  44. بیان المعانی علی حسب ترتیب التنزیل (تفسیر القرآن العظیم)، ج۱، ص۲۲
  45. بیان المعانی علی حسب ترتیب التنزیل (تفسیر القرآن العظیم)، ج۸، ص۳۳۴
  46. ر.ک: تفسیر المنار، ج۱۱، ص۱۹۷ - ۱۹۹.
  47. ر.ک: تفسیر المنار، ج۱۱، ص۲۰۲، ۲۰۵ ـ ۲۲۲.
  48. ر.ک: تفسیر المنار، ج۱۱، ص۲۴۴ ـ ۲۵۷.
  49. ر.ک: تفسیر المنار، ج۱۱، ص۲۵۷ ـ ۲۶۹.
  50. ر.ک: تفسیر المنار، ج ۱۱، ص۲۷۲ - ۲۸۸ و ۲۹۳.
  51. «فرو فرستاده خداوند پیروز بخشاینده» سوره یس، آیه ۵.
  52. «تا به گروهی بیم دهی که پدرانشان بیم داده نشده‌اند، از این رو آنان غافلند» سوره یس، آیه ۶.
  53. «این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره تکویر، آیه ۲۷.
  54. «و ما این کتاب را بر تو فرو فرستادیم تا آنچه را در آن اختلاف ورزیدند برای آنها روشن گردانی و تا رهنمود و بخشایشی باشد برای گروهی که ایمان دارند» سوره نحل، آیه ۶۴.
  55. «(روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستاده‌اند؛ به رهنمودی برای مردم و برهان‌هایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل. پس هر کس از شما این ماه را دریافت (و در سفر نبود)، باید (تمام) آن را روزه بگیرد و اگر بیمار یا در سفر بود، شماری از روزهایی دیگر (روزه بر او واجب است)؛ خداوند برای شما آسانی می‌خواهد و برایتان دشواری نمی‌خواهد و (می‌خواهد) تا شمار (روزه‌ها) را کامل کنید و تا خداوند را برای آنکه راهنمایی‌تان کرده است به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاس گزارید» سوره بقره، آیه ۱۸۵.
  56. «ای مردم! به راستی برهانی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و نوری آشکار برای شما فرو فرستاده‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۷۴.
  57. «و ما این کتاب را بر تو فرو فرستادیم تا آنچه را در آن اختلاف ورزیدند برای آنها روشن گردانی و تا رهنمود و بخشایشی باشد برای گروهی که ایمان دارند» سوره نحل، آیه ۶۴.
  58. «(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.
  59. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  60. «ما آن را قرآنی عربی فرو فرستاده‌ایم باشد که خرد ورزید» سوره یوسف، آیه ۲.
  61. «این پیام رسانی برای مردم است تا بدان هشدار داده شوند و تا بدانند که او خدایی یگانه است و تا خردمندان در یاد گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۵۲.
  62. ر.ک: مصباح یزدی، قرآن‌شناسی، ج۲، ص۲۳ - ۳۰.
  63. «ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دل‌ها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است» سوره یونس، آیه ۵۷.
  64. «(کتابی) استوار، تا از عذابی شدید از سوی او بیم دهد و به مؤمنانی که کارهای شایسته می‌کنند نوید بخشد که آنان پاداشی نیکو (در بهشت) دارند» سوره کهف، آیه ۲.
  65. «ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دل‌ها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است» سوره یونس، آیه ۵۷.
  66. «بلکه می‌گویند که آن را خود بربافته است؛ نه بلکه آن (قرآن) از پروردگار تو، راستین است تا گروهی را که پیش از تو بیم‌دهنده‌ای برای آنان نیامده بود بیم دهی، باشد که رهیاب گردند» سوره سجده، آیه ۳.
  67. «قرآن عربی بی‌کژی، باشد که پرهیزگاری ورزند» سوره زمر، آیه ۲۸.
  68. ر.ک: مصباح یزدی، قرآن‌شناسی، ج۲، ص۳۱ - ۳۶.
  69. «مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهان‌های روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
  70. «بگو: آن را روح القدس از نزد پروردگارت، راستین فرو فرستاده است تا مؤمنان را استوار بدارد و برای مسلمانان رهنمود و مژده‌ای باشد» سوره نحل، آیه ۱۰۲.
  71. «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
  72. «ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
  73. «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد و خداوند، گواه بس» سوره فتح، آیه ۲۸.
  74. «الف، لام، را، (این) کتابی است که بر تو فرو فرستاده‌ایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگی‌ها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه ۱.
  75. «ای اهل کتاب! فرستاده ما نزد شما آمده است که بسیاری از آنچه را که از کتاب (آسمانی خود) پنهان می‌داشتید برای شما بیان می‌کند و بسیاری (از لغزش‌های شما) را می‌بخشاید؛ به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.
  76. «خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ‌ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۶.
  77. «ای مردم! به راستی برهانی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و نوری آشکار برای شما فرو فرستاده‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۷۴.
  78. «از تو نظر می‌خواهند بگو: خداوند برای شما درباره کلاله نظر می‌دهد که اگر مردی مرد و دارای فرزندی نبود و خواهری داشت، نصف میراث او به این خواهر می‌رسد و برادر نیز از خواهر (تمام دارایی را) ارث می‌برد، اگر خواهر فرزندی نداشته باشد و اگر خواهران (مرد مرده) دو تن باشند دو سوم از میراث را می‌برند و اگر (میراث‌بران) گروهی برادر و خواهر باشند هر مرد برابر با بهره دو زن ارث می‌برد؛ خداوند (این احکام را) برای شما بیان می‌دارد مبادا که گمراه شوید و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۱۷۶.
  79. ر.ک: مصباح یزدی، قرآن‌شناسی، ج۲، ص۳۶ ـ ۴۴.
  80. مصباح یزدی، قرآن‌شناسی، ج۲، ص۲۳۸.
  81. ر.ک مصباح یزدی، قرآن‌شناسی، ج۲، ص۲۴۳-۲۴۵.
  82. «بگو: چه چیزی در گواهی بزرگ‌تر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی می‌دهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که می‌ورزید بیزارم» سوره انعام، آیه ۱۹.
  83. «و بی‌گمان ما برای مردم در این قرآن از هر مثلی گوناگون آورده‌ایم امّا بیشتر مردم جز سر ناسپاسی ندارند» سوره اسراء، آیه ۸۹.
  84. «ای مردم! به راستی برهانی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و نوری آشکار برای شما فرو فرستاده‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۷۴.
  85. «و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
  86. «و ما این کتاب را بر تو فرو فرستادیم تا آنچه را در آن اختلاف ورزیدند برای آنها روشن گردانی و تا رهنمود و بخشایشی باشد برای گروهی که ایمان دارند» سوره نحل، آیه ۶۴.
  87. «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند» سوره مائده، آیه ۴۸.
  88. «الف، لام، را، (این) کتابی است که بر تو فرو فرستاده‌ایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگی‌ها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه ۱.
  89. «او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان وی‌اند. بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.
  90. ر.ک: علوم القرآن، سید محمد باقر حکیم، ص۴۷ ـ ۵۰ و ۶۰-۶۱.
  91. ر.ک: تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۱، ص۱۸۱ - ۱۸۴.
  92. ر.ک: تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۱، ص۱۹۲ - ۱۹۴.
  93. تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۱، ص۲۲۷.
  94. ر.ک: تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۱، ص۲۴۲ ـ ۲۴۵.
  95. تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۱، ص۲۵۰ ـ ۲۵۱.
  96. ر.ک: صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۵و ج۱۸، ص۵۱۹؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۶۷، ۲۵۶.
  97. صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۰۹ - ۴۱۰.
  98. «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.
  99. صحيفة امام، ج۱۴، ص۳۸۸ و ج۱۹، ص۲۲۵ آداب الصلاة، ص۱۸۶.
  100. تفسیر سوره حمد، ص۱۷۰ ـ ۱۷۱.
  101. آداب الصلاة، ص۲۰۳.
  102. صحیفه امام، ج ۱۲، ص۵۹۶.
  103. بهجت‌پور، عبدالکریم، مقاله «اهداف قرآن»، دانشنامه علوم قرآن، ج۲ ص۴۹- ۵۴