بحث:الکافی (کتاب)

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

«از آثار متعدد و ارزشمند مرحوم کلینی، تنها کتاب کافی ایشان به دست ما رسیده، اثری که مؤلف بیست سال از عمر خویش را صرف تألیف آن نموده است. کافی جامع‌ترین و مهم‌ترین کتاب در میان کتب اربعه شیعه است. علامه مجلسی کتاب کافی را دقیق‌ترین، جامع‌ترین، بزرگترین و بهترین تألیفات شیعه معرفی کرده است. احتمالا نام "کافی" به عنوان نام اثر کلینی از خطبه وی در شروع کتاب اقتباس گشته است، آنجا که در پاسخ شخصی که از او تقاضای تدوین چنین کتابی را کرده بود می‌‌نویسد: گفته بودی که علاقه‌مندی کتابی در اختیار تو قرار گیرد که تو را کفایت کند و تمام فنون علم دین در آن گردآمده باشد[۱]. مرحوم کلینی در ابتدای کافی انگیزه خود را از تألیف کتاب بیان کرده است و از مطالعه این مقدمه که ظاهراً پس از تألیف کتاب نوشته شده است، روشن می‌گردد که او جامع خود را به تقاضای یکی از دوستانش نوشته است و علت درخواست آن شخصی از کلینی حل دو مشکل اساسی در آن زمان بوده است:

  1. در برخی از امور، اختلاف روایات، مشکل‌ساز شده است و حقیقت شناخته نمی‌شود.
  2. کتابی که جامع تمام فنون علم دین باشد لازم است، تا طالبان علم دین از طریق اخبار صحیح به علوم و سنن دین دسترسی پیدا کنند».

در ادامه معرفی آمده است: «شروع و پایان تألیف کتاب کافی دقیقاً مشخص نیست، اما نجاشی به نگاشته شدن آن در بیست سال، تصریح کرده است. کافی حدود ۱۶۰۰۰ حدیث دارد و در سه بخش اصلی تنظیم گردیده است: (۱): اصول؛ (۲): فروع؛ (۳): روضه.

در برخی از متون کهن برای جدا ساختن بخش‌ها به جای تعابیری همچون "فصل" یا "بخش" از تعبیر "کتاب" استفاده می‌‌شد. اصول و فروع کافی نیز دارای بخش‌های متعددی است که با تعبیر "کتاب" از یکدیگر متمایز شده است؛ مانند کتاب التوحید، کتاب الحجة و کتاب الطهارة اما روضه باب‌بندی ندارد و روایات، یکی پس از دیگری ذکر شده است.

در ادامه معرفی آمده است: «برخی از ویژگی‌های کافی عبارت‌اند از:

  1. تألیف کافی در عصر غیبت صغری و نزدیک بودن تألیف آن به عصر حضور ائمه(ع)
  2. جامعیت کتاب "اشتمال بر روایات اعتقادی، اخلاقی، فقهی" که این ویژگی در دیگر کتب اربعه وجود ندارد.
  3. بیشتر بودن روایات آن نسبت به دیگر جوامع حدیثی متقدم شیعه و نیز صحاح اهل سنت.
  4. صرف ۲۰ سال وقت برای گردآوری، تدوین و پیرایش کتاب که این امر موجب شده است؛ کافی نسبت به دیگر کتب اربعه از استحکام و دقت بیشتری در نقل اسناد و متون برخوردار گردد.
  5. ذکر کامل اسناد: در کافی غالبا سندها به صورت کامل نقل شده است، برخلاف دیگر کتب اربعه، خصوصا کتاب من لایحضره الفقیه که سند بسیاری از احادیث در متن این کتب کامل نیست و برای کامل کردن سند لازم است به بخش پایانی کتاب به نام "مشیخه" مراجعه شود.
  6. عنوان دهی دقیق ابواب با عناوین کوتاه و رسا: عناوین انتخابی برای هر دسته از احادیث معمولاً کوتاه، رسا و کاربردی است»[۲].

معرفی کتاب

کتاب شریف کافی تألیف ثقةالاسلام محمد بن یعقوب کلینی رازی از مهم‌ترین کتب اربعه است و دیگر نویسندگان کتب اربعه از این کتاب بهره برده‌اند. انتخاب این نام به این سبب است که مؤلف آن را به درخواست شخصی نوشته که خواستار کتابی بوده که در جمیع دانش‌های دینی کافی و کامل باشد که همه به آن مراجعه کنند و مشتمل بر آثار صحیح صادقین(ع) باشد و باعث اقامه دستورهای واجب الهی و سنت نبوی گردد[۳]. نجاشی نام کافی را برای این مجموعه گزارش کرده است[۴]. این اثر دارای سه بخش کلی اصول کافی، فروع کافی و روضه کافی است. کلینی این کتاب را در مدت بیست سال نگاشته است[۵]. کتاب کافی نقش زیادی در تبیین و شرح عقاید و دیدگاه‌های فقهی شیعه و گرایش عقلی تشیع داشته و دارد.[۶]

مؤلف کافی

مؤلف کافی ثقةالاسلام ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی (م ۳۲۹ق) است. او در کلین، روستایی از حسن آباد تابع شهر ری در ۳۵ کیلومتری جنوب تهران[۷] به دنیا آمد و در محل خود به کسب دانش پرداخت؛ سپس به ری رفت و از بزرگان آنجا بهره برد[۸] و از علمای قم نیز استفاده کرده[۹] آن گاه به بغداد رفت و از دانشمندان متعددی در عراق بهره برد؛ به همین جهت به او بغدادی هم گفته می‌شود[۱۰]. ابن عساکر از سفر وی به دمشق و ارائه حدیث در بعلبک لبنان سخن گفته[۱۱] و او را از فقهای شیعه‌ای می‌داند که برابر مذهبشان آثاری را تصنیف کرده است. او می‌گوید کلینی در باب کوفه بغداد در درب سلسله بغداد، ساکن بوده و مقبره وی نیز در باب الکوفه است[۱۲]. مشابه وی ابن حجر نیز به اختصار به معرفی کلینی پرداخته است[۱۳] و نویری در بیان تفاوت کلبی و کلینی او را از شیعیان دانسته است[۱۴]. ذهبی گوید: ابوجعفر کلینی رازی، شیخ فاضل از رؤسای شیعه و فقهای آنان که برابر مذهبشان کتاب نگاشته است[۱۵]. ابن اثیر او را از رهبران امامیه و علمای آنان معرفی کرده است[۱۶]. ابن اثیر در جامع الأصول خود، کلینی را در کنار دیگر فقهای مذاهب چهارگانه اهل سنت از مجددین مذهب امامیه در آغاز قرن سوم دانسته است[۱۷].

علمای شیعه افزون بر توثیق کلینی به تجلیل از او پرداخته‌اند. نجاشی وی را اوثق مردمان دانسته[۱۸] و شیخ طوسی وی را عارف به اخبار[۱۹] و طبرسی از اجلّ روات شیعه[۲۰] و علامه حلی از اوثق مردم به اخبار و اثبت آنان معرفی کرده است[۲۱]. دیگر علمای شیعه نیز هر یک به گونه‌ای به تجلیل وی پرداخته‌اند. نام ۴۵ استاد و شیخ و ۳۵ شاگرد از آثار وی استخراج کرده‌اند[۲۲]. کلینی افزون بر کافی کتاب‌های دیگری نگاشته که چون کمتر مطرح هستند، از آنها یاد می‌کنیم:

  1. رسائل الائمه[۲۳]: این کتاب متأسفانه مفقود است و تا قرن هفتم وجود داشته و سید بن طاووس (م ۶۶۴ق) از آن، نامۀ حضرت علی(ع) به شیعیان را نقل کرده است[۲۴]. بسیاری از توقیعات مهم در آن بوده است. نجاشی چهار کتاب دیگر برای کلینی نام برده که هیچ یک در دسترس نیست.
  2. تعبیر الرؤیا در تعبیر خواب؛
  3. الرد علی القرامطه؛
  4. کتاب الرجال؛
  5. ما قیل فی الائمة من الشعر[۲۵].

بنا به قول صحیح و نقل نجاشی کلینی در بغداد در سال ۳۲۹ قمری -سال درگذشت علما، مشهور به تناثر النجوم- درگذشت[۲۶].[۲۷]

دیدگاه علما درباره کافی

باید توجه داشت بسیاری از تعابیری که درباره کلینی ذکر شده، به جهت اهمیت کتاب شریف کافی است. هر یک از علمای شیعه که درباره کافی اظهار نظر کرده‌اند، به تجلیل از کلینی پرداخته‌اند. ما به چند نمونه از اظهارنظرهای علمای بزرگ شیعه درباره کافی اکتفا می‌کنیم. شیخ مفید درباره کافی می‌نویسد: کافی از بزرگ مرتبه‌ترین کتب شیعه و بافایده‌ترین آنهاست[۲۸]. شهید ثانی درباره کافی می‌نویسد: کافی کتابی است که در دنیا مانند آن نزد ما نیست، به جهت گردآوری، باب‌بندی و ترتیب احادیث. این کتاب را در بیست سال نگاشته است. خداوند تلاشش را بپذیرد[۲۹]. فیض کاشانی در مقدمه وافی می‌نویسد: کافی شریف‌ترین کتب اربعه و مطمئن‌ترین و کامل‌ترین و جامع‌ترین آنهاست؛ زیرا مشتمل بر اصول، بدون داشتن مطالب اضافی است[۳۰]. ملاصدرا در آغاز شرح اصول کافی می‌نویسد: اصول کافی مشتمل بر پایه‌های معارف دینی است که اصحاب امامیه از امامان معصوم دریافت کرده‌اند. دیگر نوشته‌ها قابل مقایسه با این کتاب نیستند. آنها گاهی اشتباه می‌کنند و گاهی به درستی نظر می‌دهند و دانش و معارف آنان دارای صحت نیست. در این اثر حقایق عجیب و دلیل‌های آشکاری است که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب کسی خطور کرده است[۳۱]. علامه مجلسی درباره علت آغاز شرح کتب اربعه و مقدم داشتن کافی می‌نویسد: زیرا کافی منضبط‌ترین اصول و جامع‌ترین آنهاست و بهترین تألیف فرقه ناجیه و عظیم‌ترین آنهاست[۳۲]. شیخ عباس قمی پس از تجلیل از کلینی، درباره کافی می‌نویسد: کافی از جلیل‌ترین کتاب‌های اسلامی و بزرگ‌ترین تصنیفات امامیه است؛ کتابی که مانند آن نگارش نیافته است[۳۳].[۳۴]

ساختار کلی کافی

کتاب کافی متشکل از اصول، فروع و روضه کافی است. کافی دارای ۳۴ کتاب و ۳۲۶ باب است[۳۵] به این ترتیب:

  1. الأصول من الکافی: چندین کتاب دارد. کتاب العقل و الجهل، کتاب العلم، کتاب التوحید، کتاب الحجه، کتاب الایمان و الکفر (که بسیاری از مسائل اخلاقی را ذکر کرده است)، کتاب الدعاء، کتاب فضل القرآن و کتاب العشره، اصول کافی شامل دو جلد از نسخه عربی است.
  2. الفروع من الکافی؛ شامل کلیه کتاب‌های فقهی است؛ البته ترتیب آن با آنچه رایج و برگرفته از شرائع محقق حلی است، متفاوت است. با کتاب الطهاره آغاز می‌شود و در بخش پایانی، کتاب القضایا و الاحکام را قرار داده و بعد با کتاب النذور و الأیمان و الکفارات پایان می‌یابد. این بخش شامل جلد سوم تا هفتم چاپ مشهور کافی است.
  3. الروضة من الکافی: مشتمل بر سخنان امامان، سیره پیامبران و معصومان(ع) است و جلد هشتم را در بر می‌گیرد. در چاپ دارالحدیث جلد پانزدهم روضۀ کافی است. در مقدمه این چاپ بحثی راجع به روضۀ کافی وجود دارد و در آن بیان شده که از جهت شیوه نگارش و شهرت اسناد آن به کلینی توسط متقدمانی نظیر نجاشی[۳۶] و شیخ طوسی در فهرست که روضه را آخرین کتاب کافی معرفی می‌کند[۳۷] و نقل مستقیم قدما از روضه دلیل بر آن است که این کتاب جزوی از کافی است[۳۸].

یکی از مهم‌ترین امتیازات کتاب کافی بخش اصول کافی است که در آن عقاید شیعه بیان شده است. شروع آن با کتاب عقل و جهل و بعد کتاب علم، نشانۀ اهتمامی است که رهبران شیعه به تعقل و تفکر و علم و دانش دارند و تفاوت اساسی تفکر شیعه با تسنن اشعری است. بحث توحید و مناظرات امامان با دیگر فِرق و حتی دهریان این اندیشه را پویا کرده و با دیگر مذاهب متفاوت ساخته است. در این اثر مباحث نبوت و امامت در کتاب الحجه بیان شده است. به نظر می‌رسد کلینی در این تنظیم از کتاب بصائر الدرجات بهره برده است. جزو اول آن کتاب در باب علم است و سه باب اول آن در مطلق برتری علم و عالم و از باب چهارم ائمه به عنوان علما و شیعیان به عنوان متعلمان معرفی می‌شوند[۳۹]. با صرف نظر از دیگر امتیازات کلی کافی، اکنون به برخی از جزئیات ساختار و ویژگی‌های این کتاب می‌پردازیم.شیوه کلینی در این کتاب در ارائه حدیث از جهت سند و متن با دیگر نویسندگان کتب اربعه متفاوت است. این تفاوت‌ها کافی را از دیگر کتب اربعه ممتاز می‌کند.[۴۰]

اسناد کافی

در ساختار اسناد کافی چند نکته مهم وجود دارد:

  1. کلینی سند احادیث را بیان کرده و از این جهت تفاوت اساسی با من لایحضره الفقیه دارد که اسناد اخبار را در بیشتر موارد در متن کتاب حذف کرده و در مشیخه سند خود را به کتاب یک راوی آورده است. روش شیخ در تهذیب الأحکام و إستبصار نیز مشابه من لا یحضره الفقیه است که سند خود را به برخی اخبار در پایان بیان کرده است.
  2. کلینی در مواردی از روش اختصار در سند استفاده کرده است؛ مانند این تعبیر که دارد و “بهذا الأسناد” و در مواردی نیز از تعبیر “عدﺓ من اصحابنا” آورده که بعد از آن عبارت، نام چند نفر ذکر شده است[۴۱] که در کتب رجال و حدیث به توضیح درباره آنان پرداخته‌اند[۴۲].
  3. با اینکه کلینی سند احادیث را نقل می‌کند، در مواردی که خبری مرسل یا مرفوع است، از نقل آن خوداری نمی‌کند و به جهت اعتمادی که به کتاب منبع داشته، آن را نقل می‌کند؛ مثلاً در باب ترک اطاعت زنان، چندین روایت مرفوع و با تعبیر “باسناده” و “بهذا الاسناد” آورده است[۴۳]. مامقانی مراسیل کلینی را مانند مراسیل ابن ابی عمیر قابل اعتماد می‌داند[۴۴].
  4. اگر روایتی دو سند داشته باشد، به هر دو اشاره می‌کند و در صورت یکسانی متن، آن را تکرار نمی‌کند[۴۵].[۴۶]

متن کافی

روش کلینی در تنظیم کتاب‌ها و ابواب فروع با دیگر کتب اربعه تفاوت دارد:

  1. عنوان‌های کتاب‌های فقهی کافی در مواردی تفاوت کلی با دیگر کتب اربعه دارد؛ مثلاً شیخ صدوق پس از کتاب حج، کتاب القضایا و الاحکام را قرار داده و برخی کتاب‌های دیگر را نیز ذیل این عنوان آورده است. شیخ طوسی هم مشابه آن عمل کرده و پس از کتاب جهاد، کتاب قضایا را آورده است؛ اما کلینی در کافی، کتاب قضاء را پس از دیات و شهادات در آخر فروع کافی آورده است. از آنجا که کلینی در اصول کافی در کتاب الحجه مسائل امامت را ذکر کرده است، روایات خمس، انفال و فیء را در بابی مستقل در اصول کافی در پایان کتاب الحجه آورده است[۴۷]؛ زیرا خمس حق امام و حجت به حق است.
  2. همان‌گونه که از اظهارات بزرگان استفاده می‌شود، مرحوم کلینی در باب‌بندی کافی بسیار دقیق عمل کرده است و این باب‌ها را می‌توان فتوای وی نیز دانست. ایشان گاهی در آغاز بابی به توضیح موضوع پرداخته است؛ مانند باب فیء و انفال و خمس که آیات مربوط به آن را بیان کرده و یک تقسیم‌بندی از مصرف خمس دارد[۴۸] یا اول باب‌های تاریخ ائمه که با عنوان “مولد النبی”[۴۹] آغاز و با “مولد الصاحب”[۵۰] پایان می‌یابد، با گزارش‌های تاریخی درباره تاریخ تولد، وفات، دوران امامت، نام پدر و مادر آنان همراه است و پس از آن، به نقل حدیث می‌پردازد یا در آغاز کتاب میراث به نظر می‌رسد تقسیم آن از کلینی است؛ همچنین باب وجوه فرایض و بیان فرایض در کتاب[۵۱]. در مواردی که حدیث یا احادیث تحت عنوان خاصی ارائه نشده، با عنوان باب “نادر” یا “نوادر” از دیگر احادیث مربوطه یاد می‌کند.
  3. کلینی در عین اینکه ناقل حدیث است، گاهی به توضیح احادیث هم می‌پردازد؛ مثلاً در موردی می‌نویسد: لازم است احترام ماه رمضان را حفظ کند[۵۲] و در مواردی نکات فقهی را از دیگر علمای شیعه نقل می‌کند؛ مثلاً پس از نقل روایتی درباره قراردادن اذخر در دهان برای دخول حرم، می‌نویسد: از برخی اصحاب از این مسئله پرسیدم؛ پاسخ دادند این کار مستحب است تا دهان خوشبو شود برای بوسیدن حجر[۵۳] یا کلینی در مواردی نظر یونس بن عبدالرحمان[۵۴] و دیدگاه‌های فضل بن شاذان را در مسائل مختلف نقل می‌کند[۵۵].
  4. کلینی به تناسب باب، بخشی از یک حدیث را در باب دیگر نقل می‌کند؛ ولی چنانچه به تلخیص روایتی بپردازد، سعی می‌کند سخن معصوم را با تعبیر “قال” جدا کند؛ برای مثال روایت مفصل حمّاد را در باب خمس و فیء و انفال به تفصیل نقل کرده[۵۶]؛ اما همان حدیث را در کتاب جهاد باب غنائم، گزینش کرده و فرازهای مورد نیاز آن را آورده است[۵۷].
  5. کلینی در عین اینکه بر نقل روایات معصومان اصرار دارد، بیشتر از دیگر کتب اربعه، به سیره و تاریخ صدر اسلام بها داده است؛ به گونه‌ای که شیخ طوسی قسمتی از اخبار کلینی را در فروع کافی نقل نکرده است. کلینی از نقل سیره پیامبران مانند خضر و موسی[۵۸]، یحیی و عیسی[۵۹] و لقمان[۶۰] و بزرگان صحابه مانند سلمان[۶۱] و ابوذر[۶۲] نیز از طریق معصومین امتناع نمی‌ورزد که این مسئله توجه وی را به سیره در ابعاد مختلف نشان می‌دهد.
  6. کلینی در کافی دقت داشته است که فقط از شیعیان حدیث نقل کند و در نقل حدیث توجه کرده که اخبار شنیده شده و روایت شده را به طریقی که در آن زمان معتبر بوده و باعث اتهام به شیعه نباشد، نقل نماید و از نقل توقیعات امام زمان(ع) که ممکن است مورد تردید برخی قرار گیرد، اجتناب ورزیده است. وی برای این گونه مسائل کتاب دیگری به نام رسائل الائمه نگاشته است. این نکته مهمی است که علامه امینی در پاسخ به شبهات رشید رضا درباره شیعه بیان می‌کند که علمای شیعه در کتب اربعه با اینکه نامه‌های دیگر ائمه را نقل کرده‌اند، از نقل توقیعات امام زمان(ع) به این جهت خودداری کرده‌اند، با اینکه کلینی در بغداد و در زمان سفرای حضرت حجت زندگی کرده است و در کافی احادیث زیادی آمده و بسیاری از توقیعات در اختیار او بوده است، همین طور شیخ صدوق با اینکه توقیعات متعددی در اختیار داشته است[۶۳] و نیز شیخ طوسی؛ زیرا می‌دانستند که گروهی منکر حضرت حجت هستند و نگران بودند مبادا شیعه را به کسی نسبت دهند که به عقیده عامه وجود خارجی ندارد و به تعبیر علامه امینی، به خاطر اینکه مذهب عترت پیامبر(ص) را از جعفریه به مهدویه تغییر ندهند و آن را وهمی ندانند، توقیعات را نقل نکرده‌اند[۶۴].[۶۵]

نسخه‌ها و شرح‌های کافی

کتاب کافی دارای نسخه‌های خطی فراوانی است[۶۶] و به جهت اهتمامی که علما به آن داشته‌اند، شرح و چاپ‌های مختلف و ترجمه‌های گوناگونی دارد که به شماری از آنها اشاره می‌کنیم. چاپ‌های قدیمی آن را آقابزرگ معرفی کرده است[۶۷]. کافی چاپ‌های متعددی دارد که دو چاپ آن مشهور است:

  1. چاپ هشت جلدی با تحقیق مرحوم علی‌اکبر غفاری که ما از آن استفاده کرده‌ایم.
  2. چاپ ۱۵ جلدی که دارالحدیث با تحقیقی نو و با استفاده از نسخه‌های خطی متعدد و ذکر نسخه بدل‌ها در سال ۱۴۳۰ قمری منتشر کرده است. در این چاپ شماره احادیث کافی به صورت مسلسل و باب باب آمده که مجموع آن به ۱۵۴۱۳ حدیث رسیده است.
  3. چاپ‌هایی هم همراه دیگر کتب اربعه در دست است که در آنها روایات اعراب‌گذاری شده است. ناشران بیروتی نیز چاپ‌های متعددی دارند که یک نمونه آن هفده مجلد است[۶۸].[۶۹]

شرح‌ها و ترجمه‌ها

  1. شرح ملاصالح مازندرانی (م ۱۰۸۶ق) جزو شرح‌های مطرح بر کافی است که در گذشته فقط بخش اصول آن منتشر شده بود و اخیراً فروع آنکه از پسر ملاصالح، یعنی محمدهادی می‌باشد؛ از سوی انتشارات دارالحدیث در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.
  2. مرآة العقول نوشته علامه مجلسی (م۱۱۱۰ق) یکی از مشهورترین شرح‌های کافی است.
  3. کتاب وافی ملامحسن فیض کاشانی (م ۱۰۹۱ق) را که مجموعه‌ای از احادیث کتب اربعه است، چون نکات مبهم آنها را شرح داده، می‌توان جزو شروح کافی و کتب اربعه دانست.
  4. شرح محمد بن ابراهیم ملاصدرا (م ۱۰۵۰ق) بر کافی که ناتمام است. او بخشی از اصول کافی را شرح داده و در نوع خود بسیار مهم است؛ اما از کتاب الحجه فراتر نرفته است.
  5. درخشان پرتوی از اصول کافی، شرح و ترجمه محمد حسینی همدانی، در شش جلد.

مجموعه‌ای از شرح‌ها، حاشیه‌ها و ترجمه‌های کافی توسط دارالحدیث منتشر و در اثری معرفی شده است[۷۰]؛ مانند تحفة الأولیاء: ترجمه اصول کافی در چهار جلد که مترجم آن مرحوم محمد علی بن محمدحسن اردکانی (زنده در سال ۱۲۳۷ق) است. ترجمه‌های متعددی به فارسی از بخش اصول کافی و روضه کافی در دسترس است. ترجمه فروع کافی توسط جمعی از مترجمان همراه با متن عربی و اعراب منتشر شده است. گزیدۀ کافی شامل مجموعه احادیث صحیح کافی به نظر مؤلف آن، همراه با ترجمه منتشر گردیده است[۷۱].[۷۲]

کتاب‌هایی پیرامون کافی

کتاب‌های متعددی هم درباره کافی نگاشته شده که برخی به سند و برخی به شبهات پیرامون کافی پرداخته‌اند که به برخی اشاره می‌شود:

  1. ترتیب أسانید الکافی: آیت الله بروجردی آن را نگاشت و توسط مرکز پژوهش‌های آستان قدس رضوی همراه اسناد دیگر کتب اربعه و برخی کتب حدیثی منتشر شده است.
  2. توضیح الأسناد المشکلة فی الکتب الأربعه: أسناد الکافی، از سیدمحمدجواد شبیری که توسط دارالحدیث منتشر گردیده است.
  3. الکلینی و الکافی: از شیخ عبدالرسول عبدالحسین غفار در سال ۱۴۱۶ قمری منتشر گردید.
  4. دراسات فی الکافی للکلینی و الصحیح للبخاری: از هاشم معروف الحسنی در بیروت منتشر شد و ترجمه آن با نام پژوهشی تطبیقی در احادیث بخاری و کلینی منتشر شده است.
  5. دفاع عن الکافی: از ثامر هاشم حبیب عمیدی در دو جلد که توسط مرکز الغدیر در قم منتشر گردیده و ترجمه آن به فارسی نیز از همین ناشر است.
  6. معجم‌ها: درباره الفاظ کافی و کتب اربعه معجم‌های متعددی نوشته شده است. اولین معجم المفهرس لألفاظ اصول الکافی از الیاس کلانتر است که در سال ۱۳۶۲ شمسی در یک جلد منتشر شده است. معجم المفهرس لألفاظ أحادیث الکتب الأربعه زیر نظر علی رضا برازش و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در ده جلد رحلی منتشر شده است. معجم‌های دیگری نیز وجود دارد.

افزون بر اینها، آثاری درباره برخی از احادیث کافی منتشرشده است؛ مانند شرح جنود عقل و جهل امام خمینی که حدیثی را شرح داده است.[۷۳]

  1. "وقلت انك تحِبّ أن يكون عندك كتاب كاف يجمع فيه من جميع فنون علم الدين".
  2. حدیث نت
  3. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۸: و قلت: إنّك تحبّ أن يكون عندك كتاب كاف يجمع [فيه] من جميع فنون علم الدين، ما يكتفي به المتعلّم و يرجع إليه المسترشد و يأخذ منه من يريد علم الدين و العمل به بالآثار الصحيحة عن الصادقين(ع) و السنن القائمة الّتي عليها العمل و بها يؤدّي فرض الله عزّ و جلّ و سنّة نبيّه(ص).
  4. احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۷۷، ش۱۰۲۶.
  5. احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۷۷، ش۱۰۲۶.
  6. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ؟؟؟.
  7. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی: المقدمه، ج۱، ص۳۳ (چ دارالحدیث).
  8. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی: المقدمه، ج۱، ص۳۳ (چ دارالحدیث).
  9. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی: المقدمه، ج۱، ص۴۱.
  10. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی: المقدمه، ج۱، ص۳۳.
  11. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۵۶، ص۲۹۷، ش۷۱۲۶.
  12. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۵۶، ص۲۹۸.
  13. ابن حجر، لسان المیزان، ج۵، ص۴۳۳.
  14. شهاب الدین احمد نویری، نهایة الإرب، ج۹، ص۲۱۰.
  15. شمس الدین محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۲۴، ص۲۵۰.
  16. ابن اثیر جزری (عزالدین)، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۳۶۴.
  17. ابن اثیر جزری (مبارک)، جامع الأصول، ج۱۱، ص۳۲۳؛ سیدمحسن امین، أعیان الشیعه، ج۲، ص۱۴۴.
  18. احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۷۷: شيخ أصحابنا في وقته بالري و وجههم و كان أوثق الناس في الحديث و أثبتهم.
  19. شیخ طوسی، الفهرست، ص۳۹۳: محمد بن يعقوب الكليني يكني أبا جعفر ثقة عارف بالأخبار.
  20. فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی (چ جدید)، ج۱، ص۴۰۵: و هو من أجلّ رواة الشيعة و ثقاتها.
  21. علامه حلی، خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۱۴۵.
  22. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵-۷۴، (چ دارالحدیث).
  23. احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۷۷، ش۱۰۲۶.
  24. ابن طاووس، کشف المحجة لثمرة المهجه، ص۲۳۵.
  25. احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۷۷، ش۱۰۲۶.
  26. احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۷۷.
  27. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ؟؟؟.
  28. شیخ مفید، تصحیح إعتقادات الإمامیه، ص۷۰.
  29. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۰۵، ص۱۴۱.
  30. محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۱، ص۵.
  31. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، شرح أصول الکافی، ج۱، ص۱۰۸.
  32. محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ج۱، ص۳.
  33. شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج۴، ص۲۵۸، ذیل واژه «کلن».
  34. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ؟؟؟.
  35. شیخ محسن آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۱۷، ص۲۴۵.
  36. احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۷۷، ش۱۰۲۶.
  37. شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعة و أصولهم، ص۳۹۴.
  38. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، مقدمه، ج۱، ص۱۰۴.
  39. ابوجعفر محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۲-۸.
  40. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ؟؟؟.
  41. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۸.
  42. علامه حلی، خلاصة الأقوال (رجال العلامة)، ص۲۷۱، فائده سوم؛ میرزاحسین نوری، خاتمة المستدرک، ج۳، ص۵۰۷.
  43. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۵۱۷، ح۶، ۷، ۹، ۱۱، تعبیر باسناده ح۴، بهذا الاسناد، ح۱۰ و مرسل(بعض اصحابه)، ح۱۲.
  44. عبدالله بن محمدحسن مامقانی، نهایة المقال فی تکمیل غایة الآمال، ص۱۰۹.
  45. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۳۷، بخشی از نامه حضرت به امام حسن(ع) را نقل کرده، سپس سند دیگری را آورده و افزوده است: در این سند ذکر شده که این وصیت را حضرت برای محمد بن حنفیه نگاشته است.
  46. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ؟؟؟.
  47. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۳۸.
  48. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۳۸.
  49. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۳۹.
  50. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۱۴.
  51. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۷۰-۷۵.
  52. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۳۵ و ۹۱.
  53. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۳۹۸.
  54. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۸۳.
  55. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۱۰۵.
  56. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۳۹.
  57. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۴۴.
  58. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۵۹.
  59. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۶۵.
  60. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۴۲.
  61. توصیه سلمان به افشای سلام (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۴۴).
  62. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۵۸.
  63. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۱۵۴. اگر هم گاهی توقیعی نقل کرده‌اند، در مسائلی بوده که روایات دیگر کلیت آن را ذکر کرده‌اند.
  64. علامه عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب، ج۳، ص۳۸۸ و چاپ اعلمی، ص۳۴۰.
  65. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ؟؟؟.
  66. ر.ک: سیداحمد حسینی، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی، ج۱، ص۲۵۹ که ۵۹ نسخه کامل و ناقص در آن معرفی شده است.
  67. شیخ محسن آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۱۷، ص۲۴۶.
  68. مشخصات آنها در کتاب نامه آمده است.
  69. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ؟؟؟.
  70. محمد قنبری، کتاب‌شناسی کلینی و کتاب الکافی، ص۲۷ به بعد.
  71. مترجم در انتخاب حدیث صحیح افزون بر ملاک‌های معروف، عقل خود را هم دخیل دانسته است؛ به همین جهت احادیث صحیح گزینش شدۀ ایشان کمتر از آمار معروف است و به ۴۴۲۸ حدیث می‌رسد. انتشار صحیح من الکافی مخالفت‌هایی را هم در پی داشت که آنچه ایشان صحیح دانسته، نظر ایشان است و نمی‌توان اخبار صحیح کافی را منحصر در این موارد دانست.
  72. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ؟؟؟.
  73. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ؟؟؟.