برهان لطف چگونه عصمت پیامبران و ائمه را اثبات میکند؟ (پرسش)
برهان لطف چگونه عصمت پیامبران و ائمه را اثبات میکند؟ | |
---|---|
![]() | |
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت پیامبران |
مدخل اصلی | اثبات عصمت پیامبران - قاعده لطف |
مدخل وابسته | پیامبران |
تعداد پاسخ | ۲ پاسخ |
آیا عصمت داشتن با بشر بودن منافات دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخ جامع اجمالی
هشام بن حکم نخستین متکلم امامی است که این قاعده را در مناظره با عمرو بن عبید برای اثبات ضرورت امامت به کار گرفت[۱]. امام رضا (ع) نیز برای اثبات ضرورت نبوت به قاعده لطف استناد کرد[۲].
در رایجترین تقریب از قاعده لطف و استفاده از آن در اثبات عصمت معصومان توسط متکلمان شیعه که در کلام امامان شیعه (ع) مانند امام صادق (ع) و امام رضا (ع)[۳] نیز به کار گرفته شده[۴] و بر «نقض غرض» تکیه شده است؛ به این بیان که اگر انبیا معصوم نباشند، نقض غرض میشود و مقصود آنها از نقض غرض، از بین رفتن و از دست دادن اغراضی است که بر بعثت انبیا و ارسال رسل مترتب است. اکنون با توجه به اینکه اهداف و اغراض گوناگونی برای بعثت پیامبران معرفی شده است، به اهم این اغراض اشاره میکنیم.
شماری از آیات قرآن کریم به فلسفه نبوت و اهداف بعثت پیامبران پرداختهاند که با مطالعه آنها میتوان اهداف چندی را برشمرد:تعلیم و تربیت[۵]، ابلاغ پیام الهی و وحی خداوند به مردم[۶]، اتمام حجت خدا بر مردم[۷]، ایجاد زمینه برپایی عدالت در جامعه[۸] و متحقق ساختن الگوها و نمونههای تربیتی برای افراد بشر[۹] حال با وجود این اغراض، هرگونه ویژگی، صفت، فعل یا موقعیتی از انبیا که به این اهداف و متحقق ساختن آنها آسیب برساند، مصداق نقض غرض رسالت رسولان و نبوت انبیا خواهد بود؛ بنابراین هر صفتی در انبیا و عمل یا اعتقادی از آنها که مانع ابلاغ پیام الهی و وحی خداوندی به مردم باشد یا مانع تعلیم دین و شریعت و احکام الهی به مردم باشد یا مخلّ تربیت پذیری و تزکیه مردم باشد یا مانع تمام شدن حجت خدا بر مردم و انذار خلق خدا و تذکر آنها باشد یا به الگو و اسوه بودن پیامبران خدشه وارد کند، نقض کننده غرض بعثت پیامبران خواهد بود.
جواز ارتکاب گناه از سوی پیامبران، نه تنها با غرض بعثت ناسازگار است، بلکه سبب تشویق مردم به معصیت میشود و ازآنجاکه نقض غرض و ترغیب به معصیت، هیچ یک با حکمت الهی سازگار نیست، لازم است پیامبران الهی از ارتکاب هر گناهی مصون باشند. شایان ذکر است که این دلیل، لزوم عصمت انبیا را حتی پیش از بعثت ثابت میکند؛ زیرا بدیهی است وجود پیامبری که هیچ سابقه گناه و معصیت ندارد، تأثیر بیشتری در تحصیل کامل اهداف تربیتی بعثت دارد[۱۰]. برخی، نکته دیگری را به این بیان افزودهاند: اهمیت این بیان وقتی روشن میشود که دریابیم مردمی که انبیا برای آنها مبعوث میشوند، استعدادها و درجات مختلفی دارند؛ بنابراین پیامبران باید در سطحی باشند که بتوانند تربیت مستعدترین و والاترین افراد را نیز بر عهده گیرند و این ممکن نخواهد شد جز آنکه خود معصوم و برخوردار از بالاترین درجات کمالات انسان باشند[۱۱].[۱۲]
برخی دیگر با بیانی دیگر با استناد به این قاعده گفتهاند: چنانکه وجود پیامبران لطف است، عصمت آنها نیز لطف است. بلکه لطف بودن متحقّق نشود مگر به عصمت؛ زیرا پیامبران غیر معصوم، از حیف و میل که موجب وقوع خلل و فتن در امر دین و دنیا شود مصون نیستند و این لامحاله منافی لطف است. ایضاً غرض از نصب پیامبران حصول اطاعت و انقیاد است و هرگاه معصوم نباشند و خطا و معصیت بر آنها روا باشد، اطاعتشان واجب نیست، بلکه مخالفتشان واجب بوده و این مناقض لطف و غرض نبوت است[۱۳].[۱۴]
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
1. بهروز مینایی؛ |
---|
2. محمد تقی فیاضبخش؛ |
---|
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۰.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۵۱؛ همو، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۹۹؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۱، ص۴۰؛ ج۶، ص۶۰.
- ↑ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۹۹؛ همو، علل الشرایع، ج۱، ص۲۵۱؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۶، ص۶۰؛ ج۱۱، ص۴۰.
- ↑ ر.ک: شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ص۳۷؛ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمه، ص۴-۷؛ شیخ طوسی، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص۲۶۰-۲۶۲؛ خواجه نصیرالدین طوسی، نقدالمحصّل، «رسالة المفتعة فی اول الواجبات»، ص۴۷۴؛ علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۴۹؛ ابن میثم البحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۲۵؛ علامه حلّی، نهج المسترشدین فی اصول الدین، ص۵۸؛ علی عاملی نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۱؛ فاضل مقداد، ارشادالطالبین الی نهج المسترشدین فی اصول الدین، ص۳۰۰؛ میرزااحمد آشتیانی، نامه رهبران، ص۳۲۹؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیه، ص۱۷۱؛ ابوالحسن شعرانی، اثبات نبوت، ص۱۰۱-۱۰۴؛ ملاعبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص۲۶۷؛ علامه بلاغی نجفی، الهدی الی دین المصطفی، ص۴۵؛ میرزارفیعا نائینی، ثمره شجره الهیه، ص۳۴؛ ملامحسن فیض کاشانی، علم الیقین، ج۱، ص۳۵۷؛ محمدجواد مغنیه، الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعه، ص۱۹۸؛ سیدمحمدحسین طباطبائی، شیعه در اسلام، ص۸۵؛ محمدجواد مغنیه، معالم الفلسفة الاسلامیه، ص۱۴۱؛ جعفر سبحانی، الالهیات، ج۳، ص۱۶۷؛ محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج۱، ص۲۴۳؛ محسن خرازی، بدایة المعارف الالهیه، ج۱، ص۲۶۰-۲۶۱؛ محمدتقی مصباح یزدی، راهنماشناسی، ص۱۰۲-۱۰۳.
- ↑ سوره جمعه، آیه ۲.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۵۱.
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۶۵.
- ↑ سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ سوره احزاب، آیه ۲۱.
- ↑ محمد سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ص۷۵.
- ↑ محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج۱، ص۲۴۳.
- ↑ مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص ۲۸۸-۳۰۷.
- ↑ سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۱۵.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱، ص۱۹۲-۲۰۳.
- ↑ ر.ک: علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۲۴؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی اسفار الاربعة العقلیه، ج۶، ص۳۶۹؛ علی عاملی نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۱۳۸؛ سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۴؛ ج۱۷، ص۳۴۶؛ شیخ بهایی، رساله العروة الوثقی، رسائل شیخ بهایی، ص۴۰۶.
- ↑ برای نمونه ر.ک: ابوالحسن شعرانی، شرح اصول کافی، ج۵، ص۷۹.
- ↑ سیدمحسن خرازی، «قاعده لطف»، المقالات و الرسالات، صص۷ و ۵۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۰.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۵۱؛ همو، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۹۹؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۱، ص۴۰؛ ج۶، ص۶۰.
- ↑ ر.ک: ابواسحاق نوبختی، یاقوت، ص۵۵.
- ↑ ر.ک: ابواسحاق نوبختی، یاقوت، ص۷۵.
- ↑ ابواسحاق نوبختی، یاقوت، ص۵۵.
- ↑ برای نمونه ر.ک: سید مرتضی، الذخیره فی علم الکلام، ص۸۶؛ شافی، ج۱، ص۴۷؛ شیخ طوسی، تمهید الاصول، ص۲۰۸؛ ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص۷۷؛ حمصی رازی، منقذ من التقلید، ج۱، ص۲۹۶.
- ↑ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ص۵۱۸؛ همو، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۳، ص۱۷.
- ↑ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۹۹؛ همو، علل الشرایع، ج۱، ص۲۵۱؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۶، ص۶۰؛ ج۱۱، ص۴۰.
- ↑ شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ص۳۷.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمه، ص۴-۷.
- ↑ شیخ طوسی، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص۲۶۰-۲۶۲.
- ↑ ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، نقدالمحصّل، «رسالة المفتعة فی اول الواجبات»، ص۴۷۴؛ علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۴۹؛ ابن میثم البحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۲۵؛ علامه حلّی، نهج المسترشدین فی اصول الدین، ص۵۸؛ علی عاملی نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۱؛ فاضل مقداد، ارشادالطالبین الی نهج المسترشدین فی اصول الدین، ص۳۰۰؛ میرزااحمد آشتیانی، نامه رهبران، ص۳۲۹؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیه، ص۱۷۱؛ ابوالحسن شعرانی، اثبات نبوت، ص۱۰۱-۱۰۴؛ ملاعبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص۲۶۷؛ علامه بلاغی نجفی، الهدی الی دین المصطفی، ص۴۵؛ میرزارفیعا نائینی، ثمره شجره الهیه، ص۳۴؛ ملامحسن فیض کاشانی، علم الیقین، ج۱، ص۳۵۷؛ محمدجواد مغنیه، الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعه، ص۱۹۸؛ سیدمحمدحسین طباطبائی، شیعه در اسلام، ص۸۵؛ محمدجواد مغنیه، معالم الفلسفة الاسلامیه، ص۱۴۱؛ جعفر سبحانی، الالهیات، ج۳، ص۱۶۷؛ محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج۱، ص۲۴۳؛ محسن خرازی، بدایة المعارف الالهیه، ج۱، ص۲۶۰-۲۶۱؛ محمدتقی مصباح یزدی، راهنماشناسی، ص۱۰۲-۱۰۳.
- ↑ ر.ک: احمدحسین شریفی و حسن یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۱۰۱ و ۱۹۲-۱۹۳.
- ↑ «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.
- ↑ «چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیههای ما را بر شما میخواند و (جان) شما را پاکیزه میگرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی میآموزد و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد» سوره بقره، آیه ۱۵۱.
- ↑ «پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.
- ↑ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ «بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.
- ↑ محمد سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ص۷۵.
- ↑ محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج۱، ص۲۴۳.
- ↑ محمدرشید رضا، الوحی المحمّدی، ص۲۷-۳۱.
- ↑ محمدتقی مصباح یزدی، راهنماشناسی، ص۱۰۲-۱۰۳؛ ستاد انقلاب فرهنگی، مبانی عقیدتی اسلامی، ص۱۷۸؛ احمدحسین شریفی و حسن یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۱۹۲.
- ↑ به تعبیر برخی این وجوب، وجوب علی الله نیست تا محدودیت خداوند را به همراه داشته باشد، بلکه وجوب عن الله است (ر.ک: عبدالله جوادی آملی، پیرامون وحی و رهبری، ص۱۶۳؛ همو، ولایت فقیه، ص۵۹-۶۰). یعنی با در نظر گرفتن اوصاف الهی افعالی، را از ذات وی استکشاف میکنیم (ر.ک: جعفر سبحانی، الالهیات، ج۲، ص۵۴؛ عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص۳۴۸؛ ملانظرعلی طالقانی، کاشف الاسرار، ج۲، ص۲۹۸).
- ↑ محمدرضا مظفر، عقائد الامامیه، ص۷۶؛ سیداسماعیل طبرسی، کفایةالموحدین، ج۱، ص۵۰۷.
- ↑ محمدجواد بلاغی نجفی، الهدی الی دین المصطفی، ج۱، ص۴۶-۴۸.
- ↑ تقریر کلی این شیوه استدلال در این منابع آمده است: شیخ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ج۴، ص۵۱؛ عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص۲۵۰؛ سیداسماعیل طبرسی، کفایةالموحدین، ج۱، ص۵۰۷؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ص۴۸۸-۴۸۹.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمه، ص۵؛ همو، الذخیرة فی علم الکلام، ص۳۳۹.
- ↑ ر.ک: شیخ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ج۴، ص۵۹. ر.ک: مارتین مکدرموت، اندیشههای کلامی شیخ مفید، ص۴۶۶.
- ↑ ر.ک: ملامحسن فیض کاشانی، محجة البیضاء، ج۱، ص۲۲۲؛ سیدحسین بحرالعلوم، حاشیه تلخیص الشافی، ج۱، ص۵۹. او این تقریب را به شیعه نسبت میدهد، اما اکثر متکلمان شیعه آن را به ملاک حکمت دانستهاند.
- ↑ ر.ک: محمدرضا مظفر، عقائدالامامیه، ص۷۶.
- ↑ مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص ۲۸۸-۳۰۷.
- ↑ سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۱۵.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱، ص۱۹۲-۲۰۳.