عفت در جامعه‌شناسی اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

رعایت حریم عفاف

“عفت” در کاربرد عام به معنای خویشتن‌داری و حفظ تعادل روانی در برابر زیاده‌خواهی‌های طبیعی، تمایل‌های نفسانی و در کاربرد خاص به معنای خویشتن‌داری و کنترل خود در مقابل تمایل‌های سرکش جنسی است. کاربرد واژه عفاف در معنای دوم غلبه بیشتری دارد. “تعفّف” نیز به معنای کوشش و مبالغه در نگهداری عفت نفس، پاکدامنی، پرهیزکاری، خودداری و حفظ نفس از ارتکاب اعمال بد، مصرف اموال حرام و اخلاق ناپسند است و “استعفاف” طلب خویشتن‌داری از تمایل‌های نفسانی و خواسته‌های شهوانی است[۱].

اسلام با تشریع مجموعه‌ای از راهکارهای تربیتی و اخلاقی، زمینه ایجاد، تثبیت و استمرار این ویژگی نفسانی برتر و دارای کارکردهای اجتماعی مهم را فراهم ساخته است. ایجاد حریم‌های جنسی و توصیه به رعایت آن در تعامل‌های اجتماعی، توصیه به ازدواج در اولین مراحل بلوغ، الزام زنان به حفظ حجاب و پوشش کامل، برحذر داشتن ایشان از آشکارسازی زیبایی‌های طبیعی و مصنوعی در ملأعام، ممنوع‌سازی هر نوع تبرج و خودآرایی جاذب، امر مؤمنان به ترک چشم‌چرانی و نگاه‌های هوس‌آلود، ممنوع ساختن ورود فرزندان به خلوتگاه والدین در اوقات خاص، ممنوعیت هر نوع تبلیغ و اطلاع‌رسانی صریح در خصوص مسائل جنسی با هدف تحریک‌زایی، نهی از منکر عمومی جهت مهار اراده‌های هوس آلود، تقویت روح غیرت‌ورزی در مقابل تعرضات دیگران، تشریع مجازات‌های سخت برای ناقضان حریم عفاف، امر به اجرای حدود شرعی درباره زنان و مردان متخلف و... بخشی از این سیاست‌هاست.

علامه طباطبایی در تفسیر آیه يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا[۲] می‌نویسد: خضوع در کلام به معنای آن است که در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف کنند، تا دل او را دچار ریبه و خیال‌های شیطانی نموده، شهوتش را برانگیزانند و در نتیجه آن مردی که در دل بیمار است به طمع بیفتد[۳]. در ذیل آیه فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ[۴] نیز می‌نویسد: کلمه استحیاء به صورت نکره ـ بدون الف و لام ـ برای رساندن عظمت آن حالت (راه رفتن دختر شعیب) است و مراد از راه رفتن بر استحیاء یعنی عفت و نجابت از طرز راه رفتنش پیدا بود[۵].

تفسیر نمونه نیز در بیانی تکمیلی می‌نویسد: اسلام به اندازه‌ای در مسائل مربوط به عفت عمومی سخت‌گیر و موشکاف است که حتی اجازه اینکه زنان به هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین بکوبند تا صدای خلخال‌هایشان به گوش رسد، نمی‌دهد و البته به طریق اولی عوامل مختلفی که دامن به آتش شهوت جوانان می‌زند؛ مانند نشر عکس‌های تحریک‌آمیز و فیلم‌های اغواکننده و رمان‌ها و داستان‌های جنسی را نخواهد داد و بدون شک، محیط اسلامی باید از این گونه مسائل که مشتریان را به مراکز فساد سوق می‌دهد و پسران و دختران جوان را به آلودگی و فساد می‌کشاند، پاک و مبرا باشد[۶]. شهید مطهری نیز در خصوص حساسیت و ضربه‌پذیری زن در تعامل‌های اجتماعی می‌نویسد: زن به عنوان یک صاحب عفت، حامل یک امانت بزرگ انسانی است، نه دارای یک امر شخصی که اگر از آن بگذرد از شخص خودش گذشته، اگر بگذرد به یک امانت انسانی خیانت کرده است. مرد هم باید عفیف باشد، زن هم باید عفیف باشد،... مزاحمت در امر عفاف همیشه از طرف مرد است و این زن است که در درجه اول باید حافظ و نگهبان این امانت اجتماعی و اخلاقی و انسانی باشد[۷]. “عفت‌ورزی”، بخش از تربیت جنسی در اسلام است که در جای خود به تفصیل از آن سخن رفته است[۸].[۹]

آیات قرآنی مرتبط

  1. نهی زنان مؤمنه از آشکار ساختن زینت‌ها برای نامحرمان: وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى[۱۰].
  2. امر مؤمنان به رعایت عفت در نگاه: قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ...[۱۱]، وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ...[۱۲].
  3. امر مؤمنان به رعایت حریم عفاف در تعامل با نامحرمان: وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ[۱۳].
  4. نهی زنان از القای سخنان عشوه‌آلود با نامحرمان: ...فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ[۱۴].
  5. الزام مؤمنان مجرد به رعایت تعفف: وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ[۱۵].
  6. ممنوعیت رفیق‌بازی به دلیل ناسازگاری آن با موضوع عفاف وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ[۱۶].
  7. برخی آیات به مطلوبیت عفاف حتی برای زنان سالخورده توجه داده[۱۷] و از دختران شعیب به سبب تعفف در مشی تمجید ضمنی کرده است[۱۸].

گفتنی است برخی آیات اصالتاً در حوزه‌ای عمیق‌تر از عفت، تحت عنوان “پاکدامنی” (حفظ فروج) جای می‌گیرند؛ برای نمونه، معرفی پاکدامنی به عنوان یکی از ویژگی‌های اولیای خداوند[۱۹] و مؤمنان راستین[۲۰]؛ توصیه به ازدواج با زنان پاکدامن که خود نماد برتری موقعیت و جایگاه این زنان در جامعه است[۲۱]؛ توصیه پاکدامنان و آلوده دامنان به ازدواج با هم‌کفو خود[۲۲]؛ در آیاتی نیز ضمن تحسین و تمجید از پاکدامنی زنان بر اولویت ازدواج با ایشان توجه داده است[۲۳] و در برخی، بر لزوم کیفر دنیوی و وعده عذاب سخت اخروی به کسانی که بی‌مورد پاکدامنان را به گناه و زشتی متهم می‌سازند، تأکید کرده[۲۴] و مؤمنان پاکدامن را به دریافت آمرزش الهی و پاداش عظیم بشارت داده است[۲۵].[۲۶]

عفت نفس در نیازهای مادی

برای عفت نفس دو مصداق یکی در مقام ارضای نیاز جنسی و دیگری در ارتباط با سایر نیازهای مادی ذکر شده است. این ویژگی در سطح فردی به کنترل، خویشتن‌داری، ضابطه‌مندی، قطع طمع از دارایی دیگران و عزت نفس، منجر می‌شود و در سطح اجتماعی از بروز بسیاری از اعمال سوء ناشی از زیاده‌خواهی و طمع‌ورزی جلوگیری می‌کند. علامه طباطبایی در ضمن بحثی اخلاقی در ذیل آیه ۱۵۶ سوره بقره[۲۷] می‌نویسد: عفت نفس یعنی کنترل خواسته‌های شهوانی و قناعت یعنی اکتفا به آنچه خود دارد، و قطع طمع از آنچه مردم دارند، دو صفت پسندیده است، چون فواید خوبی دارد، آدمی را در دنیا عزت می‌دهد و در چشم همگان عظیم می‌نماید و نزد عموم مردم محترم و موجه می‌سازد. شره یعنی حرص در شهوت باعث پستی و فقر می‌شود[۲۸]. و در بیانی دیگر در ذیل آیه لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ[۲۹] که فقرای عفت‌پیشه را تمجید کرده، می‌نویسد: يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ یعنی کسی که از حال ایشان اطلاع ندارد، از شدت عفتی که دارند، ایشان را توانگر می‌پندارد؛ چون با اینکه فقیرند، ولی تظاهر به فقر نمی‌کنند، پس جمله نامبرده دلالت دارد بر اینکه مؤمنین تا آنجا که می‌توانند تظاهر به فقر نمی‌کنند و از علامت‌های فقر به غیر آن مقداری که نمی‌توان پنهان داشت، پنهان می‌دارند و مردم پی به حال آنان نمی‌برند، مگر اینکه شدت فقر رنگ و رویشان را زرد کند[۳۰]. گفتنی است صفت طمع در مقابل استغنای نفسانی، به معنی تمایل شدید و آزمندانه به چیزی[۳۱] از جمله نشانه‌های دنیاگرایی و از علایم ذلت و حقارت نفس است که انسان را به چشمداشت نابه‌حق نسبت به اموال و دارایی‌های دیگران و خروج از حریم عفاف، ترغیب می‌کند[۳۲].

آیات قرآنی مرتبط

  1. تمجید مؤمنان فقیر عفت‌پیشه: يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ[۳۳].
  2. بر حذر داشتن از زیاده‌خواهی و توسعه‌طلبی: وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ...[۳۴].[۳۵]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۷۳؛ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۸، ص۲۲۰.
  2. «ای زنان پیامبر! اگر پرهیزگاری ورزید همانند هیچ یک از زنان نیستید (بلکه برترید)؛ پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد و (نیز) سخن به شایستگی گویید» سوره احزاب، آیه ۳۲.
  3. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۴۶۲.
  4. «آنگاه یکی از آن دو که با شرم گام برمی‌داشت نزد او آمد، گفت: پدرم تو را فرا می‌خواند تا مزد آبی را که برای ما (به گوسفندان) دادی به تو بپردازد و چون (موسی) نزد او آمد و داستان (خود) را برای او بازگفت، (شعیب) گفت: مهراس که از گروه ستمکاران رهایی یافتی» سوره قصص، آیه ۲۵.
  5. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۳۵.
  6. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۵۴.
  7. مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۱۵۲-۱۵۳.
  8. ر.ک: عباس پسندیده، پژوهشی در فرهنگ حیاء، ص۱۵، ۵۹، ۳۶۳ و ۳۶۷.
  9. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۳۱۳.
  10. «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  11. «به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند.».. سوره نور، آیه ۳۰.
  12. «و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند» سوره نور، آیه ۳۱.
  13. «و چون از آنان چیزی خواستید از پشت پرده‌ای بخواهید، این برای دل‌های شما و دل‌های آنان پاکیزه‌تر است» سوره احزاب، آیه ۵۳.
  14. «... پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد» سوره احزاب، آیه ۳۲.
  15. «و کسانی که (توان) زناشویی نمی‌یابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بی‌نیازی دهد» سوره نور، آیه ۳۳.
  16. «نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان» سوره مائده، آیه ۵.
  17. وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «و بر زنان از کار افتاده‌ای که امید زناشویی ندارند گناهی نیست که پوشش خود را وانهند بی‌آنکه زیورنمایی کنند و پاکدامنی پیشه کردن (و پوشش داشتن) برای آنان بهتر است و خداوند شنوایی داناست» سوره نور، آیه ۶۰.
  18. فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «آنگاه یکی از آن دو که با شرم گام برمی‌داشت نزد او آمد، گفت: پدرم تو را فرا می‌خواند تا مزد آبی را که برای ما (به گوسفندان) دادی به تو بپردازد و چون (موسی) نزد او آمد و داستان (خود) را برای او بازگفت، (شعیب) گفت: مهراس که از گروه ستمکاران رهایی یافتی» سوره قصص، آیه ۲۵.
  19. وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ «و (نیز) مریم دختر عمران را که پاکدامن بود و ما از روح خویش در آن دمیدیم؛ و سخنان و کتاب‌های پروردگارش را باور داشت و از فرمانبرداران بود» سوره تحریم، آیه ۱۲.
  20. وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ «و آنان که پاکدامنند» سوره مؤمنون، آیه ۵.
  21. الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
  22. الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ «پلید زنان برای پلید مردان و پلید مردان برای پلید زنانند و پاک زنان، برای پاک مردان و پاک مردان برای پاک زنانند، آنان از آنچه (شایعه سازان) می‌گویند برکنارند، آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره نور، آیه ۲۶.
  23. وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا * وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان، بنابر حکم خداوند که مقرّر بر شماست و جز اینها برایتان حلال شده است که با دارایی خود به دست آورید در حالی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید، کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهره‌مند شده‌اید به عنوان واجب بپردازید و در آنچه پس از تعیین (کابین) واجب، هم‌داستان شوید بر شما گناهی نیست که خداوند دانایی فرزانه است * و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوست‌های پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۴-۲۵.
  24. وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ «و به کسانی که به زنان پاکدامن تهمت (زنا) می‌زنند سپس چهار گواه نمی‌آورند هشتاد تازیانه بزنید و دیگر هرگز گواهی آنان را نپذیرید و آنانند که نافرمانند» سوره نور، آیه ۴؛ إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ «به راستی آنان که به زنان پاکدامن بی‌خبر مؤمن، تهمت (زنا) می‌زنند، در این جهان و در جهان واپسین لعنت شده‌اند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره نور، آیه ۲۳.
  25. إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا «بی‌گمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راست‌گفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزه‌دار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد می‌کنند، آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۳۵.
  26. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۳۱۳.
  27. الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ «همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد می‌گویند: ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
  28. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۳۴.
  29. «(این بخشش‌ها) برای نیازمندانی است که در راه خداوند به تنگنا در افتاده‌اند (و برای کسب و کار) سفر نمی‌توانند کرد، نادان آنان را -از بس که خویشتندارند- توانگر می‌پندارد، ایشان را به چهره باز می‌شناسی، آنها از مردم با پافشاری چیزی نمی‌خواهند؛ و آنچه از دارایی (خود) ببخشید بی‌گمان خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۷۳.
  30. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۱۲.
  31. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۲۴.
  32. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۸، ص۲۲۰.
  33. «نادان آنان را- از بس که خویشتندارند- توانگر می‌پندارد» سوره بقره، آیه ۲۷۳.
  34. «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای.».. سوره نساء، آیه ۳۲.
  35. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۶۹.