نزول مسیح چگونه سبب تقویت جبهه مهدوی می‌شود؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
نزول مسیح چگونه سبب تقویت جبهه مهدوی می‌شود؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / عصر ظهور امام مهدی / قیام امام مهدی / حضرت عیسی در کنار امام مهدی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

نزول مسیح چگونه سبب تقویت جبهه مهدوی می‌شود؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..

پاسخ نخست

میرتقی حسینی گرگانی

حجت الاسلام و المسلمین میرتقی حسینی گرگانی، در کتاب «نزول مسیح و ظهور موعود» در این‌باره گفته است:

«فرود مسیح (ع) از آسمان با توجه به آمادگی و توانایی پذیرش مردم است که انقلاب جهانی منجی را باعث خواهد شد و نیز این امر، یکی از بزرگ‌ترین عوامل موقعیت‌ساز برای تحکیم و تقویت جبهه مهدویت است؛ زیرا، بخش‌های جهان به یکدیگر نزدیک شده، و بلکه ارتباطات، جهان را یک‌پارچه نموده و فاصله‌ای وجود ندارد تا مانع پیوند میان انسان‌ها شود. پس، فرود آمدن مسیح و نماز گزاردن پشت سر مهدی (ع)، پشتیبانی از او در میدان جهاد و مبارزه، داوری کردن برای حکومتش، شکستن صلیب به‌وسیله عیسی بن مریم (ع)، و مواردی از این قبیل، مردم را به سمت امام زمان (ع) سوق می‌دهد و پذیرش اسلام از سوی آنان نیاز به نبرد و جنگ و درگیری ندارد[۱]. هم‌چنین می‌توان گفت فرود آمدن مسیح (ع) برای یاری کردن خود امام زمان (ع) است؛ چرا که هدف بزرگ، یعنی حکومت جهانی، نیاز به تلاش و افراد شایسته و کارآمد دارد، و چه کسی بهتر از پیامبر اولوالعزمی چون مسیح؛ پیامبری که همه اهل کتاب از یهود و نصاری به وی ایمان می‌آورند.شیخ صدوق در امالی به اِسنادش از رسول خدا (ص) نقل می‌کند که ایشان فرمود: " مِنْ‏ ذُرِّيَّتِي‏ الْمَهْدِيُ‏ إِذَا خَرَجَ‏ نَزَلَ‏ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِنُصْرَتِهِ فَقَدَّمَهُ وَ صَلَّى خَلْفَهُ"[۲]؛ علامه مجلسی در بحارالانوار از گنجی شافعی، صاحب کفایة الطالب، نقل می‌کند: سبب بقای عیسی (ع) ایمان آوردن اهل کتاب به او و تصدیق سید انبیا از سوی ایشان است؛ و او ادعای مهدی (ع) را نزد اهل طغیان تصدیق خواهد کرد به دلیل این‌که پشت سرش به نماز ایستاده، او را یاری کرده و مردم را به دین محمد (ص) دعوت می‌کند. بنابراین، بقای مهدی (ع) اصل، و بقای عیسی فرع می‌شود، ‌ای مردمی که طول عمر، مهدی آل‌محمد (ص) را مورد انکار خویش قرار داد‌ه‌اید - چگونه می‌شود که فرع باقی بماند بدون بقای اصل؟ بنابراین، وجود عیسی بی‌آن‌که یاور ملت اسلام باشد و امام را تصدیق نماید، صحیح نیست؛ به سبب آن‌که اگر این مطلب صحیح باشد، لازم می‌آید که مسیح در دعوت به دولت جداگانه و منفرد و یگانه شود و کار ایشان، مستلزم ابطال دولت اسلام می‌گردد؛ و حال آن‌که رسول الله (ص) فرموده است: " لَا نَبِيَ‏ بَعْدِي‏ " و نیز فرمود: " الْحَلَالُ‏ مَا أَحَلَ‏ اللَّهُ‏ عَلَى‏ لِسَانِي‏ إِلَى‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَةِ وَ الْحَرَامُ‏ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَى لِسَانِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ"[۳]. یادآور شدیم که عیسی بن مریم (ع) به‌عنوان داور و وزیر می‌آید. وزارت همان معاونت و همکاری و نصرت است؛ طبیعی است که اگر مسیح در قبال امام زمان به تبلیغ و ارشاد انجیل پرداخته و مسیحیت را تبلیغ نماید، درگیری و اختلاف به‌وجود می‌آید و حکومت جهانی مهدی برقرار نخواهد شد و دیگر وعده الهی تحقق نمی‌یابد. اگر بگویید آنان، یعنی مسیح و مهدی، اختلاف و درگیری ندارند، گفته می‌شود پیروان و هواداران برخورد خواهند نمود و این خود، اول جنگ و نزاع است. در نتیجه، هدف‌های هیچ‌یک از آن‌ها تحقق نخواهد یافت. پیش از این، دلیل‌های برتری حضرت مهدی (ع) بر عیسی بن مریم را ذکر نمودیم، به آن‌جا مراجعه نمایید. هم‌چنین مرحوم علامه مجلسی از امالی شیخ طوسی نقل می‌کند به سندش از عبدالله بن سلیمان (وی از عالمان و دانشمندانی بود که کتاب‌های آسمانی از قبیل تورات و انجیل را مطالعه کرده بود) وی می‌گوید: من کتاب انجیل را خواندم و در آن ویژگی‌های رسول خاتم ذکر شده بود، تا این‌که گفت: خدای تعالی به عیسی بن مریم فرمود: می‌خواهم تو را از زمین به سوی خودم به آسمان آورم. پس از آن در آخر زمان بر زمین برگردانم برای این‌که از امت پیغمبر اسلام کارهای شگفتی را ملاحظه کنید و در جریان دجال لعین ایشان را یاری نمایید، تو را در وقت نماز فرود می‌آورم برای این‌که با آن‌ها نماز بگذاری، همانا آن‌ها امت مرحومه‌اند[۴]. نعمانی در غیبت می‌نویسد: "مهدی آنی است که زمین را دگرگون می‌کند و عیسی بن مریم با اوست در حالی‌که احتجاج می‌کند بر علیه نصارای روم و چین... و قائم آل‌ محمد (ص) غیبتی دارد مانند غیبت یوسف و رجعت و بازگشتی چون بازگشت عیسی بن مریم"[۵]. حضور افراد مؤمن و معتقد در جبهه‌های حق علیه باطل در همیشه تاریخ مؤثر بوده است. کافی است شما به حضور شهیدان محراب، یا عالم وارسته پرهیزکار و اسوه فقاهت و تقوا مرحوم آیت الله میرزا جواد آقای تهرانی در جبهه نبرد هشت سال دفاع مقدس نگاه کنید، نیز بنگرید به جنگ صفین، که برخی از افرادی که به حقیقت و حقانیت و عظمت معنوی امیرالمؤمنین (ع) پی نبرده بودند، به دنبال آن بودند که ببینند عمار یاسر در کدام جبهه قرار گرفته است و با کدامین سپاه می‌جنگد. چون رسول خدا (ص) فرموده بود:"يَا عَمَّارُ تَقْتُلُكَ‏ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ ". حضور و نزول مسیح، تأثیر شایانی در مردم دارد؛ به‌ویژه در مسیحیان و مسلمانان دیگراندیش و از صراط مستقیم منحرف گردیده و شاید هم در عده‌ای از یهودیان؛ چون دورانی را برای انتظارش سپری کرده‌اند. اساس کار خداوند آن است که به‌طور آشکار و مستقیم با مردم سخن نمی‌گوید، بلکه به‌واسطه پیامبران و سفیران الهی این کارها را انجام می‌دهد. پس، فرود آمدن مسیح (ع) خود اعجازی بزرگ برای قائم آل‌محمد (ص) به‌شمار می‌آید و برای جذب قلب‌ها و توجه مردم، نقشی بسیار بزرگ دارد. افزون بر مسیح، حضور خضر پیامبر، همان معلم موسی و الیاس و ادریس، برای همراهی، هم‌یاری و یاری امام زمان و پیاده نمودن فرمان‌ها و دستورالعمل‌های آن‌جناب، جایگاهی رفیع و ارجمند دارد. اینان همان انیسان و دلباختگانی هستند که در موارد حساس غمگسار مهدی خواهند بود. امام رضا (ع) فرمود: "خداوند به‌زودی غربت قائم ما را به‌وسیله خضر به انس و دوستی، و تنهایی او را به پیوند و آشنایی مبدل می‌سازد"[۶]. کفعمی درباره جایگاه خضر (ع) در آستان مهدی (ع) چنین می‌گوید: "زمین چونان خیمه‌ای است که مهدی محور و عمود آن است و میخ‌های چهارگانه چهار طناب آنند و حضرت خضر یکی از آن میخ‌ها است که همواره همراه قطب هستند[۷]. حسن بن علی بن فضال می‌گوید: شنیدم حضرت رضا (ع) می‌فرمود: "حضرت خضر[۸] از آب حیات خورد و تا نفخ صور زنده است، و نزد ما می‌آید و بر ما سلام می‌کند، ما صدایش را می‌شنویم و خودش را نمی‌بینیم تا آن‌جا که فرمود: خداوند به وسیله او وحشت قائم ما را در زمان غیبتش زایل می‌کند و تنهایی او را رفع می‌فرماید"[۹]. از این حدیث، استفاده می‌شود که حضرت خضر جزء سی نفری است که همواره در محضر حضرت بقیة الله (ع) هستند و رتق و فتق امور به فرمان آن حضرت در دست آن‌هاست[۱۰].

بدیهی است که پیروزی در انقلاب و فعالیت اجتماعی، فرهنگی و دینی نیاز به شرایط و موقعیت‌های مناسب عینی و خارجی نیز دارد. انقلاب و ظهور امام زمان (ع) مانند همه فعالیت‌ها و انقلاب‌های دنیا به چنین شرایطی نیاز مبرم دارد، گرچه قسمت عمده آن شرایط، آسمانی و خدایی است، ولی اجرای کلی آن وابسته به خود مردم و شرایطی است که به‌وجود می‌آورند. مردم باید از لابه‌لای پیچ‌وخم‌های فراوانی عبور نمایند تا بستر به‌طور کامل آماده شود و ناخالصی‌ها از بین برود و مردم مؤمن از غیرمؤمن و منافق و کافر به‌خوبی شناخته شوند.جابر جعفی می‌گوید: "به امام باقر (ع) عرض کردم فرج شما چه زمانی است؟ فرمود: هیهات، یعنی چه دور است (و ای‌کاش می‌شد)، فرج ما تحقق نمی‌یابد تا این‌که غربال شوید (سه بار این جمله را تکرار نمود) و در نتیجه این غربال شدن‌ها، آنانی که کدورت و ناخالصی دارند، بروند و افراد پاک ‌و صاف ‌باقی بمانند"[۱۱]. آزموده شدن و تفدیده گردیدن برای کار بزرگ، یعنی قیام جهانی مهدی (ع)، امری ضروری و لازم است؛ چون خستگی زودرس و گرسنگی و تشنگی زود هنگام مانع از کار می‌شود و نمی‌گذارد همه هدف‌ها برآورده گردد. به همین جهت است که روایت‌ها روی مسأله آزمایش و آمادگی پس از آن تأکید نموده، و گفته‌اند: مردم و حتی شیعیان و دوستان ما باید غربال شوند و طبیعی خواهد بود که از زیر غربال مردم زیادی ریزش می‌کنند. ابوبصیر از امام ششم (ع) نقل می‌کند که آن بزرگوار فرمود: "مردم ناگزیر هستند از این‌که آزمون و امتحان شوند، بد و خوب از هم سوا و غربال شوند، و از غربال نیز مردم فراوانی بیرون ریخته می‌شوند"[۱۲]؛ بهترین برهان برای اهل کتاب از یهود و نصاری، وجود مسیح و اولیایی چون شمعون و یوشع و اصحاب کهف و دیگر بزرگان از اصحاب موسی است؛ زیرا، زمانی که عیسی از مهدی پیروی کرده، پشت سر او نماز گزارده، و صلیب را با دست خود بشکند، دیگر جای عذر و بهانه‌ای باقی نمی‌ماند و این خود بزرگ‌ترین تقویت و پشتیبانی است. امام صادق (ع) فرمود: "قائم آل‌ محمد (ص) بیرون خواهد آمد از پشت کوفه با بیست‌ وهفت تن که پانزده نفر آن‌ها از قوم موسی (ع) هستند، آنانی که به‌سوی حق هدایت یافته و به عدالت حکم می‌کردند، و هفت نفر از اصحاب کهف و یوشع بن نون و سلمان (فارسی) و مقداد و مالک اشتر و ابودجانه انصاری. این بیست‌وهفت تن تماماً در خدمت آن حضرت (مهدی موعود (ع)) خواهند بود و از انصار و مددکاران آن بزرگوار هستند"[۱۳]. حضرت مسیح (ع) جبهه موعود منتظر را از چند راه‌ پشتیبانی و تقویت می‌کند؛ از آن جمله است: کشتن دجال، باز نمودن دروازه فلسطین، و شکستن صلیب. ثعلبی از رسول خدا (ص) روایت می‌کند که فرمود: "عیسی در هنگام طلوع صبح نازل شود و دست او حربه‌ای باشد که به‌وسیله آن صلیب‌ها را بشکند و خوک‌ها را بکُشد و اموال قائم را ضبط نماید، و او وزیر امین قائم است و حاجب و نایب اوست و این از کرامات حجت بن الحسن است"[۱۴]»[۱۵].

پرسش‌های وابسته

  1. آیا حضرت عیسی و امام مهدی یک شخص هستند؟ (پرسش)
  2. دیدگاه مذاهب اسلامی درباره نزول حضرت عیسی‏ چیست؟ (پرسش)
  3. وظایف حضرت عیسی بعد از نزول از آسمان چیست؟ (پرسش)
  4. چرا حضرت مسیح‏ تاکنون زنده مانده است؟ (پرسش)
  5. امام مهدی با حضرت مسیح چه نسبتی دارند؟ (پرسش)
  6. آیا حضرت عیسی به زمین باز می‏‌گردد؟ (پرسش)
  7. حضرت عیسی‏ در کجا فرود خواهد آمد؟ (پرسش)
  8. معنی حدیث «لن تهلک امة انا فی اولها و عیسی فی آخرها و المهدی فی وسطها»؟ (پرسش)
  9. حضرت عیسی‏ بعد از نزول به چه شریعتی عمل می‏‌کند؟ (پرسش)
  10. نقش و برنامه حضرت عیسی در حکومت حضرت مهدی چیست؟ (پرسش)
  11. حضرت عیسی بعد از نزول به چه شریعتی عمل می‏‌کند؟ (پرسش)
  12. زندگانی حضرت عیسی بعد از نزول چه مقدار است؟ (پرسش)
  13. نزول مسیح چگونه سبب تقویت جبهه مهدوی می‌شود؟ (پرسش)
  14. برتری امام مهدی بر حضرت مسیح به چه معناست؟ (پرسش)
  15. حضرت عیسی بعد از نزول به چه شریعتی عمل می‌‏کند؟ (پرسش)
  16. چطور عیسی که یک پیامبر است پشت سر امام مهدی نماز می‏‌خواند؟ (پرسش)
  17. آیا فرود آمدن حضرت عیسی و اقتدای ایشان در نماز به امام مهدی از رخ‏دادهای عصر ظهور است؟ (پرسش)
  18. آیا حضرت مسیح به امام مهدی اقتدا می‌کند؟ (پرسش)
  19. چرا حضرت عیسی باید به امام مهدی در نماز اقتدا کند؟ (پرسش)
  20. آیا اهل کتاب در پذیرش اسلام به حضرت مسیح ایمان می‌آورند؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. ر.ک: امام مهدی؛ حماسه‌ای از نور، صص ۷۵ - ۷۹.
  2. یکی از نوادگان من مهدی است و هرگاه خروج و قیام نماید، عیسی بن مریم برای نصرت و یاری‌اش فرود می‌آید و فرزند مریم او را جلو می‌اندازد و پشت سرش به نماز می‌ایستد؛ علامه مجلسی، بحار‌الانوار، ج۱۴، ص۳۴۹؛ محمد بن حسن حر عاملی، اثبات الهداة، ج۳، صص۴۹۵ و ۵۲۴.
  3. پس، یک راه وجود دارد و آن این که حضرت عیسی (ع) نسبت به امام زمان به منزله فرع و ناصر باشدعلامه مجلسی، بحار‌الانوار، ج۵۱، صص۹۷ - ۱۰۱؛ محمد بن یوسف شافعی، کفایة الطالب، ص۵۳۰.
  4. "قَالَ تَعَالَى لِعِيسَى أَرْفَعُكَ‏ إِلَيَ‏ ثُمَ‏ أُهْبِطُكَ‏ فِي آخِرِ الزَّمَانِ لِتَرَى مِنْ أُمَّةِ ذَلِكَ النَّبِيِّ الْعَجَائِبَ وَ لِتُعِينَهُمْ عَلَى اللَّعِينِ الدَّجَّالِ أُهْبِطُكَ فِي وَقْتِ الصَّلَاةِ لِتُصَلِّيَ مَعَهُمْ إِنَّهُمْ أُمَّةٌ مَرْحُومَةٌ"؛ علامه مجلسی، بحار‌الانوار، ج۵۲، ص۱۸۱.
  5. علامه مجلسی، بحار‌الانوار، ج۵۲، ص۲۲۶، به نقل از: غیبت نعمانی.
  6. شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۹۰؛ علامه مجلسی، بحار‌الانوار، ج۵۲، ص۳۳۶.
  7. میرزا حسین نوری، جنة المأوی، ص۳۰۱.
  8. اسم اصلی خضر "تالیا بن ملکان بن عابر بن ارفخشد بن سام بن نوح" است، و علت نام‌گذاری او به خضر آن بود که هر گاه بر چوبی خشک یا زمین بی‌سبزه‌ای می‌نشست، فوراً آن چوب خشک برگ و بار می‌آورد و زمین هم سر سبز می‌شد، از این جهت او را خضر نامیدند. لازم به یادآوری است که این عمل معجزه آن جناب بود برای دعوت مردم به پذیرش خدا، پیامبران و کتاب‌های آسمانی.
  9. احمد سیاح، پیشگویی‌های پیشوایان، ص۶۷۰، ح۱۷۳۲؛ شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۹۰؛ علامه مجلسی، بحار‌الانوار، ج۱۳، ص۲۹۹.
  10. محمد بن ابراهیم نعمانی، غیبت نعمانی، ص۹۹؛ علامه مجلسی، بحار‌الانوار، ج۵۲، ص۱۵۸؛ مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۳۰۰.
  11. " رُوِيَ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (ع) مَتَى يَكُونُ فَرَجُكُمْ فَقَالَ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَا يَكُونُ‏ فَرَجُنَا حَتَّى‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَ‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلُوا يَقُولُهَا ثَلَاثاً حَتَّى يُذْهِبَ اللَّهُ تَعَالَى‏ الْكَدِرَ وَ يُبْقِيَ الصَّفْوَ"؛ علامه مجلسی، بحار‌الانوار، ج۵۲، ص۱۱۳؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۳۳۹.
  12. " لَا بُدَّ لِلنَّاسِ‏ مِنْ‏ أَنْ‏ يُمَحَّصُوا وَ يُمَيَّزُوا وَ يُغَرْبَلُوا وَ سَيَخْرُجُ‏ مِنَ‏ الْغِرْبَالِ‏ خَلْقٌ‏ كَثِيرٌ"؛ علامه مجلسی، بحار‌الانوار، ج۵۲، صص۱۱۴ و ۳۴۸؛ محمد بن حسن حر عاملی، اثبات الهداة، ج۳، ص۵۳۷.
  13. " رَوَى الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: يُخْرِجُ الْقَائِمُ (ع) مِنْ ظَهْرِ الْكُوفَةِ سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ رَجُلًا خَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى (ع) الَّذِينَ كَانُوا يَهْدُونَ‏ بِالْحَقِ‏ وَ بِهِ‏ يَعْدِلُونَ‏ وَ سَبْعَةً مِنْ أَهْلِ الْكَهْفِ وَ يُوشَعَ بْنَ نُونٍ وَ سَلْمَانَ وَ أَبَا دُجَانَةَ الْأَنْصَارِيَّ وَ الْمِقْدَادَ وَ مَالِكاً الْأَشْتَرَ فَيَكُونُونَ بَيْنَ يَدَيْهِ أَنْصَاراً وَ حُكَّاماً"؛ مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ص۷۱۶.
  14. سید اسماعیل طبرسی نوری، کفایة الموحدین، ج۳، ص۲۸۶.
  15. حسینی گرگانی؛میرتقی، نزول مسیح و ظهور موعود، ص 267 - 274.