وضعیت سیاسی حجاز در دوران پیش از ظهور امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
وضعیت سیاسی حجاز در دوران پیش از ظهور امام مهدی چگونه است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت کبری / وضعیت جهان در عصر غیبت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

وضعیت سیاسی حجاز در دوران پیش از ظهور امام مهدی چگونه است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید نذیر حسنی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در این‌باره گفته است:

«روایت‌های تاریخی اشاره به این دارد که ترکیب و ساختار سیاسی حاکم در این منطقه در دوران ظهور قبیلگی است که براساس نظام یک خانواده واحد استوار است و بدیهی است که حکومتی با این ویژگی، به محض اینکه مشکلی داخل این خانواده اصلی پیش بیاید، بسیار تند در معرض طوفان سهمگین نابودی قرار می‌گیرد و به این خاطر برخی از احادیث به این موضوع اشاره دارند که ضعف سیاسی در حجاز سرآغاز و علت کشته شدن یکی از پادشاهانشان است. برخی از روایات می‌گوید: اما هنگامی که عبد الله بمیرد، مردم پس از او در مورد فرمانبرداری از هیچ کسی، به توافق نمی‌رسند و این اختلافات همچنان ادامه می‌یابد و تا زمان قائم (ع) اوضاع چنین خواهد بود. در آن روزها، پادشاهان و امیران مانند گذشته، سال‌ها، حکومت نمی‌کنند، بلکه مدت حکومت آنها ممکن است چند ماه یا چند روز باشد[۱].

عصبیت قبیلگی شروع به لرزان ساختن پایه‌های حکومت آن زمان می‌کند و در این خانواده کشتار پیش می‌آید. روایات می‌گویند: از جمله نشانه‌های فرج و گشایش حوادثی است که در بین الحرمین رخ می‌دهند. کسی سؤال می‌کند: این حوادث چیست؟ گفته شد: عصبیتی که در بین الحرمین است و فلانی حدود ۱۵ فرزند از فلانی را می‌کشد[۲].

و این وضعیت باعث عدم استقرار سیاسی و نابسامانی در کشور می‌شود و همین‌ امر، زمینه را برای ظهور امام (ع) فراهم می‌کند. پس از آن، ایشان ظهور می‌کنند و مردم خود را آماده می‌کنند. به‌ویژه اینکه در آن زمان درگیری‌های سیاسی، ثبات اجتماعی و اقتصادی را از بین برده است.

با توجه به موقعیت سوق الجیشی و استراتژیک حجاز، لشکریان سفیانی برای آرام کردن اوضاع و تسلط بر آن فراخوانده می‌شوند. بعضی از روایات می‌گویند: سفیانی فرمانده‌ای که همراه با سربازانش وارد کوفه شده و جنگ و کشتار زیادی در آنجا کرده، دستور می‌دهد که به سمت حجاز حرکت کند و او هم به سمت مدینه حرکت می‌کند و با شمشیر در میان قریش حکم می‌راند و شماری از قریشی‌ها را به قتل می‌رساند و از انصار حدود ۴۰۰ مرد را می‌کشد و شکم‌ها را پاره می‌کند و بچه‌ها را می‌کشد و برادر و خواهری از قریش را به قتل می‌رساند. اسم آن خواهر فاطمه است.

ما می‌توانیم از این روایت‌ها نتایج زیر را بگیریم:

  1. پرچم‌های سیاهی که از خراسان خارج می‌شود، در مقابل سپاهیان سفیانی مأموریتی آسان دارند. سپاهیان سفیانی به سمت مدینه حرکت کرده‌اند و این علت اصلی به وجود نیامدن جنگ سخت میان طرفین (در عراق) است. آری، یک درگیری روی می‌دهد که در آن پرچم‌های سیاه بر سفیانی پیروز می‌شوند و این نکته‌ای است که ما می‌توانیم آن را علت اصلی قتل و کشتاری که سپاهیان سفیانی در مدینه به جای می‌گذارند، به شمار آوریم، به‌ویژه کشتار بنی هاشم و علویان که به علت انتقام‌گیری از آنها به خاطر تسلط و غلبه یاران پرچم‌های سیاه بر کوفه است و به خاطر همین بعضی روایت‌ها می‌گویند: سفیانی سپاهی را به سوی مدینه می‌فرستد و دستور قتل و کشتار تمام قوم بنی هاشم حتی زنان باردار می‌دهد و این بدان علت است که هاشمی همراه با یارانش از جانب مشرق خروج می‌کند[۳].
  2. آن برادر و خواهر (محمد و فاطمه) که سپاهیان سفیانی آنها را در مدینه به قتل می‌رسانند و به صلیب می‌کشند افرادی مهم و صاحب نفوذ نیستند و به احتمال قوی، محمد پرچمدار انقلابی است که زمینه‌ساز ظهور امام در مدینه است یا حداقل مردم را به این کار دعوت می‌کند.

به‌هرحال، لشکریان سفیانی پس از کشتار و ویرانی مدینه، بر آنجا تسلط می‌یابند و امام (ع) همانند حضرت موسی (ع)، ترسان و با بیم از شهر خارج می‌شود. روایت می‌گوید: و گروهی را به سوی مدینه می‌فرستد و آنها در آنجا به کشتار مردم می‌پردازند و مهدی منصور از آنجا می‌گریزد. سپاهیان برای یافتن دو مرد تلاش می‌کنند و مهدی (ع) از آن شهر ترسان و با بیم همانند حضرت موسی (ع) از شهر خارج می‌شود و به مکه می‌روند[۴].

امام در مکه ظهور می‌کنند و شروع به دعوت کردن به رسالت جدید خود می‌نمایند.

رسالت جدید ایشان احیای رسالت جدش محمد (ص) است و سفیانی گروهی را برای مقابله با ایشان به مکه روانه می‌سازد و امام به یارانش مژده خسف و فرو بلعیده شدن سپاهیان سفیانی که به سمت مکه حرکت می‌کند، را می‌دهند. رویداد خسف بیداء اتفاق می‌افتد و شروع حرکت امام از کعبه است. سپس امام (ع) بیانیه نخست خود را صادر می‌کند و آن چنین است:

ای مردم! هرکس با من در مورد خداوند محاجه کند، بداند که من سزاوارترین مردم نزد خدا هستم.

ای مردم! هرکس با من در مورد حضرت آدم (ع) محاجه کند، بداند که من نزدیک‌ترین به آدم (ع) هستم.

ای مردم! هرکس با من در مورد حضرت نوح (ع) محاجه کند، بداند که من نزدیک‌ترین مردم به اویم.

ای مردم! هرکس با من در مورد حضرت ابراهیم (ع) محاجه کند، باید بداند که من نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم (ع) هستم.

ای مردم! هرکس با من در مورد حضرت موسی (ع) محاجه کند، باید بداند که من نزدیک‌ترین مردم به موسی (ع) هستم.

ای مردم! هرکس با من در مورد حضرت عیسی (ع) محاجه کند، باید بداند که من نزدیک‌ترین مردم به عیسی (ع) هستم.

ای مردم! هرکس با من در مورد حضرت محمد (ص) محاجه کند، باید بداند که من نزدیک‌ترین مردم به محمد (ص) هستم.

ای مردم! هرکس با من در مورد کتاب خداوند محاجه کند، باید بداند که من نزدیک‌ترین مردم در نزد کتاب خدا هستم.

فریاد الله اکبر طنین‌افکن می‌شود و فریاد بلال نیز بلند می‌شود و می‌گوید الله اکبر، أشهد ان لا اله الا الله ... الخ. و همه سپاهیان سفیانی، در زمین فرو بلعیده می‌شوند. ام سلمه می‌گوید: رسول الله (ص) فرمود: پناهنده‌ای به خانه خدا پناه می‌برد و سپاهی برای مقابله با او فرستاده می‌شود، تا اینکه سپاه به بیداء در مدینه می‌رسد و بیداء، آنها را در خود فرو می‌بلعد.

زمخشری در تفسیر آیه‌ ‌وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ و ای کاش می‌دیدی هنگامی را که [کافران‌] وحشت‌زده‌اند [آنجا که راه‌] گریزی نمانده است و از جایی نزدیک، گرفتار آمده‌اند. می‌گوید[۵].

از ابن عباس روایت شده که این آیه در مورد حادثه خسف بیداء نازل شده است.

روایت‌های بسیار دیگری نیز در این زمینه از شیعیان و اهل تسنن نقل شده است.

پس از این نقش سفیانی در عراق و حجاز کم‌رنگ می‌شود و تنها باقی‌مانده‌های لشکر شکست‌خورده او که توانایی سازماندهی نیروهای خود را ندارد، وجود خواهد داشت. امام (ع) حجاز را آزاد می‌کند و وارد مدینه می‌شود و اوضاع داخلی آنجا را سر و سامان می‌دهد و برای آزادی مناطق دیگر حرکت می‌کند. گفته شده است که ایشان به سمت جنوب ایران حرکت می‌کنند و از آنجا پس از جنگ‌هایی پراکنده، وارد عراق می‌شوند و اوضاع حجاز و ایران و عراق سر و سامان می‌گیرد و آرام می‌شود. سفیانی سپس سپاهیان خود را برای روانه کردن به سوی مناطق دیگر جهان مهیا می‌سازد و سفیانی دوباره باز می‌گردد تا نیروهایش را در سرزمین شام جمع کند»[۶].

پرسش‌های وابسته

  1. وضعیت حاکم بر جامعه در عصر نزدیک به ظهور چگونه است؟‌ (پرسش)
  2. وضعیت دینی مردم در دوران پیش از ظهور چگونه است؟ (پرسش)
  3. اخلاق در دوران پیش از ظهور چه وضعیتی دارد؟ (پرسش)
  4. وضعیت اقتصادی جهان در دوران پیش از ظهور چگونه است؟ (پرسش)
  5. وضعیت جهان پیش از ظهور امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
    1. وضعیت فکری جهان در دوران پیش از ظهور چگونه است؟ (پرسش)
    2. وضعیت فرهنگی جهان در دوران پیش از ظهور چگونه است؟ (پرسش)
    3. وضعیت اجتماعی جهان در دوران پیش از ظهور چگونه است؟ (پرسش)
    4. وضعیت سیاسی جهان در دوران پیش از ظهور چگونه است؟ (پرسش)
      1. وضعیت سیاسی شام در دوران پیش از ظهور امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
      2. وضعیت سیاسی ایران در دوران پیش از ظهور امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
      3. وضعیت سیاسی عراق در دوران پیش از ظهور امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
      4. وضعیت سیاسی حجاز در دوران پیش از ظهور امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
      5. وضعیت سیاسی فلسطین در دوران پیش از ظهور امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
    5. وضعیت طبیعت جهان در دوران پیش از ظهور چگونه است؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. الطوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۴۷.
  2. الشیخ عزیز الله عطاردی، مسند الإمام الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۲۷.
  3. ابن حماد، کتاب الفتن، ص ۲۰۱.
  4. العلامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۳.
  5. سوره سبأ، آیه ۵۱.
  6. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۴۲-۲۴۵.