آیا اعتقاد به مهدویت اختصاص به شیعه دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..
«اجمال مسأله حضرت مهدی (ع) در اسلام این است که همه فرقههای اسلامی - چه شیعه و چه سنی - متفقند که در پایان دوره جهان، یک دورهای وجود خواهد داشت که در آن یک حکومت الهی کامل و جامع با سیطره بر شرق و غرب عالم به عنوان حکومتمهدی تشکیل خواهد شد و در این دوران احکام اسلامی به طور کامل و جامع اجرا خواهد شد[۱]»[۲].
اعتقاد به ظهور مهدی در دورانی از تاریخ، مخصوص شیعه نیست؛ همه مسلمانان، اعم از شیعه و سنی به این معنا معتقدند؛ بلکه غیر مسلمانان هم به یک صورت معتقدند. منتها امتیاز شیعه در این است که این شخصیت نجاتبخش بشریت را با نام و نشان و خصوصیات میشناسد و معتقد است او همواره برای دریافت دستور الهی، حاضر و آماده است. هر وقت پروردگارعالم به او دستور دهد، او آماده شروع آن کار عظیمی است که بناست بشریت و تاریخ را متحول کند. آنچه ما به عنوان یک درس و تعلیم معرفتی و عملی از این قضیه باید بگیریم، مهم است[۳]»[۴].
ظهور میکند؛ اما این مطلب را که حضرت از کدام پدر و مادر و در چه زمانی متولد میشود، ذکر نمیکنند یا به آن معتقد نیستند. میان اهل تسنن هستند کسانی که درباره حضرت مهدی (ع)اعتقادی همچون اعتقاد ما شیعیان دارند؛ یعنی اعتقاد دارند که مهدی موعود (ع) یازدهمین فرزند از خاندانعلی بن ابی طالب (ع) و فاطمه زهرا (س) است. بین عالماناهل تسنن، کسانی تصریح کردهاند که حضرت مهدی (ع) حیات دارد و افرادی نیز به حضور وی شرفیاب شدهاند. حتی نام برخی از بزرگان خودشان را در زمره کسانی ذکر کردهاند که زمان غیبت، به حضورحضرت ولی عصر (ع) نایل آمدهاند. در کتابهای فراوانی از اهل تسنن، نام کسانی برده شده است که ادعا کردهاند به خدمت حضرت شرفیاب شدهاند. منظور از ذکر این چند جمله، این بود که میان عالماناهل تسنن هم کسانی افزون بر اصل وجود حضرت با همین ویژگیهایی که ما میگوییم، معتقدند: حضرت متولد شده و اکنون غایب است و زمان غیبت حضرت نیز کسانی میتوانند خدمت ایشان شرفیاب شوند؛ بنابراین، در این زمینه، با فرقههای دیگر اسلامی به بحث فراوان نیاز نیست؛ البته کسانی از اهل تسنن، اساساً مسأله اعتقاد به مهدی را انکار کرده، و روایات خودشان را نیز در این باره روایاتی جعلی انگاشتهاند؛ ولی کسانی از عالمان و محدثان آنها که عده شان کم هم نیست، به وجود مهدی (ع) تصریح کردهاند. بعضی از طوایف اهل تسنن، مانند بسیاری از شافعیه و نیز بسیاری از اهل تسنن به ویژه در کشورهای ایران، مصر و تونس، دوازده امامشیعه را بزرگترین فقیهان پس از پیامبر (ص) و مراجع دینی خود میدانند. این گروه از اهل تسنن، به اماماندوازده گانه ما شیعیان در جایگاهعالمان و فقیهانی اعتقاد دارند که سخنانشان برای امت، راهگشا و معتبر است. مردم باید در امور زندگی خویش به دستورهای، ایشان مراجعه کنند. این دسته از اهل تسنن معتقدند که پیامبر اکرم (ص) این دوازده نفر را در جایگاهمراجع دینی مردم تعیین فرموده است و مردم باید در مسائل دینی و اخلاقی خود به آنها مراجعه کنند. این همان عقیدهای است که میتوان نخستین جوانه تفکیک دین از سیاست در اسلام به شمار آورد. زمان حضورپیامبر اکرم (ص) هیچ اختلافی بین مسلمانها در یکی بودن مرجع دینی و مرجع سیاسی دیده نمیشود؛ چرا که همه مسلمانانمعتقد بودند: شخص پیامبر اکرم (ص) هم مرجع دینی مردم و هم رهبر سیاسی جامعه است. پس از وجود حضرت، شیعیانمعتقد شدند که هم مرجع دینی و هم مرجع سیاسی، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (ع)است. بعضی از اهل تسنن، مرجعیتامیرمؤمنان (ع) را در امور مذهبی قبول دارند و میگویند: چون علم حضرت بیش از دیگران بود، پیامبر اکرم (ص) او را برای رهبری و مرجعیت دینیمردم معرفی کرد؛ به همین علت بود که پس از پیامبر هر وقت عالمانامت در حل مسألهای میماندند، به او مراجعه میکردند؛ ولی این به معنای رهبری سیاسی نیست؛ بلکه مردم ابتدا خلیفه اول، بعد خلیفه دوم، سپس خلیفه سوم، آنگاه امیرمؤمنان (ع) را در جایگاه خلیفه چهارم خویش برگزیدند. دست کم بعضی از اهل تسنن، پس از پیامبر، بین مرجعیت در امور دینی و امور سیاسی، تفکیک قائل شدند و تعیین مرجعیت سیاسی را به عهده خود مردم یا خلیفه پیشین نهادند بدین صورت که خلیفه اول را مردم برگزیدند؛ آن گاه خلیفه دوم را خلیفه اول تعیین کرد. خلاصه آن که بعضی از اهل تسنن، اماماندوازده گانه (ع) از فرزندان حضرت فاطمه (س) را مرجع دینی مردم دانسته، سخنان ایشان را در امور مذهبی معتبر میدانند؛ به ویژه بعضی از طوایف شافعیه که بر این مسأله تصریح کردهاند»[۶].
شیخ ناصر الدین البانی، از شیوخ معاصر حدیث، در مجله التمدن الاسلامی مینویسد: "اما مسأله مهدی، باید دانست که درباره خروج (قیام) وی احادیث صحیح فراوانی نقل شده است. بخش وسیعی از آنها دارای سندهای تأیید شدهای است که نمونههایی از آنها را نقل میکنیم..."»[۱۳].
شیعیان بنابر روایات بسیاری که از پیامبر و امامانمعصوم (ع) نقل شده است، مهدی (ع) را دوازدهمین پیشوای خود میدانند. آنها معتقدند که او از سلاله پاکفاطمه زهرا (س) و نهمین فرزند امام حسین (ع) است. به جهت این باور عمیق است که شیعه در راه حفظ و بزرگداشت این اصل، تلاشهای فراوانی کرده است.
دانشمندانشیعه در طول تاریخ، به مرزبانی این باور پاک برخاستند و از جنبههای گوناگون علمی، روایی، تفسیری و کلامی، به تحلیل آن پرداختند و کتابهای بسیار ارزشمندی نوشتند. این تلاشها پیش از آن که امام مهدی (ع) متولد شود، آغاز شد و تاکنون ادامه دارد.
«مهدویت در نگاه روایات و باورهای اهل سنت.
اندیشه ظهور مهدی موعود (ع) - بر خلاف پندار برخی- نه فقط ویژه شیعه نیست؛ بلکه بخش مهمّی از باورهای اسلامی به شمار میآید، که بر پایه بشارتهای پیامبر گرامی اسلام (ص)، میان همه گروهها و مذاهب اسلامی شکل گرفته است. در حوزه اعتقادات اسلامی، کمتر موضوعی را میتوان یافت که تا این اندازه به آن اهمیت داده شده باشد، از اینرو در اصل اعتقاد به ظهور مهدی موعود (ع)، نوعی اتفاق نظر و وحدت فکر، شکل گرفته است.
در مراجعه به منابع اهل سنت به روشنی به دست میآید در بسیاری از آنها- با وجود برخی تحریفاتی که بهویژه در دهههای اخیر در روایات مربوط به اهل بیتپیامبر (ص) در این منابع صورت گرفته است - احادیث مربوط به حضرت مهدی (ع)، در کانون توجه قرار گرفته است؛ به گونهای که در بیشتر این کتابها، از اوصاف و زندگی حضرت مهدی (ع)، نشانههای ظهور، محل ظهور و بیعت، شمار یاران و دیگر موضوعات سخن به میان آمده است. این بدان گونه است که برخی از کسانی که به نوعی در بحثهای مهدویتتردید کردهاند، درباره اساس آن، چنین گفتهاند:
البته عده کمشماری، از پذیرفتن اصل "مهدویت" سر باز زده، با دلایلی سست و واهی، به انکار آن پرداخته و آن را فکری شیعی معرفی کردهاند.
افزون بر روایات فراوانی که در منابع اهل سنت به صورت پراکنده به چشم میخورد، تدوین و نگارش کتابهای حدیثی ویژه حضرت مهدی (ع)، به وسیله دانشمنداناهل سنت، نیز کتابهای مفصل تحلیلی، گویای جایگاه والای "مهدویت" نزد آنان است؛ از این رو منابع روایی اهل سنت را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
در این منابع روایات مربوط به مهدویت و حضرت مهدی (ع) در کنار دیگر روایات ذکر شده است. برخی از این کتابها عبارتند از:
المصنف، اثر ابو بکر عبد الرزاق بن همام صنعانی، وی در این کتاب فصلی را با عنوان "باب المهدی" سامان داده و در آن بیش از ده حدیثنقل کرده است. وی پس از این باب، با عنوان باب "اشراط الساعه" به برخی موضوعات دیگر اشاره کرده است. این اثر، از نخستین کتابهای اهل سنت است که احادیث مربوط به حضرت مهدی (ع) را به شکلی منظم، گرد آورده است.
المصنف فی الاحادیث و الآثار، اثر حافظ عبد اللّه بن محمد بن ابی شیبه کوفی؛ وی در فصل ۳۷ این کتاب، بخشی را با عنوان "الفتن" قرار داده است. در این بخش، احادیثی را در رابطه با حضرت مهدی (ع) و مباحث مربوط به او ذکر کرده است. از موضوعاتی که در این روایات مورد اشاره قرار گرفته است، میتوان به ویژگیهای نسبی و اخلاقی امام مهدی
«برخی تصور میکنند که اعتقاد به مهدیمنتظر (ع) ویژه شیعیان است در حالی که اصل این عقیده از نظر اهل سنت، با شیعه همسان بوده و بین این دو فرقه از حیث بشارتهای پیامبر (ص) راجع به ظهور آن حضرت و مأموریت جهانی وی و درباره شخصیت برجسته و نفوس آن بزرگوار و حتی نشانههای ظهور و ویژگیهای انقلاب او، تفاوتی وجود ندارد. تنها تفاوتی که وجود دارد این است که اغلب دانشمنداناهل سنت میگویند: حضرت هنوز متولد نشده و غایب نیست، بلکه به زودی متولد خواهد شد و به آنچه پیامبر (ص) بشارت داده جامه عمل میپوشاند و عدّه کمی از آنان در مورد ولادت و غیبت او، با شیعه همعقیدهاند[۱۷]. آنچه از مجموع منابع تاریخی و حدیثی اهل سنت استفاده میشود این است که مسأله ظهور حضرت مهدی (ع) مورد اتفاق و اجماعمسلمین است. مؤلف کتاب "الإمام المهدی" استاد علی محمد علی دخیل، اسامی ٢٠٥ نفر از بزرگان اهل سنت را در کتاب خود آورده، به این ترتیب که تعداد سی نفر از آنها مستقلا درباره حضرت مهدی (ع) کتاب نوشتهاند و سی و یک نفر دیگر فصلی را در کتابهای خود به روایاتحضرت مهدی (ع) اختصاص دادهاند و ١٤٤ نفرشان به تناسبهای مختلف، روایاتحضرت مهدی (ع) را در کتابهای خود آوردهاند[۱۸]. حتی این اعتقاد در معروفترین و معتبرترین کتب روایی اهل سنت، یعنی "صحاح ستّه"[۱۹] آمده است.
↑وی متأسفانه از جمله افرادی است که بدون داشتن تخصص در زمینه «حدیثشناسی» و با چشمپوشی از تواتر روایات مهدویت، به تضعیف و تردید در آنها پرداخته است!! البته از سوی اندیشمندان شیعه و سنی، دیدگاه وی رد شده است. ر. ک: در انتظار ققنوس، سید ثامر العمیدی، مترجم مهدی علیزاده. (ناشر)
↑عنوان کامل این کتاب العبر و دیوان المبتدأ و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر است. (مترجم)