جزیرة العرب

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از جزيرة العرب)

مقدمه

جزيرة العرب، شبه جزیره بزرگی است، واقع در منتهی‌الیه جنوب غربی آسیا که از سه طرف در حصار آب قرار دارد؛ از غرب به دریای سرخ که حدّ فاصل جزیرة العرب و قارّه آفریقا است؛ از جنوب به اقیانوس هند و از شرق به دریای عمان و خلیج فارس. تنها از شمال با کویت، عراق و شامات ارتباط زمینی دارد. به سبب جریان رودها، از جمله فرات در قسمت شمالی آن ـ که شبه جزیره را تقریباً به صورت جزیره در آورده است ـ اکثر جغرافی نویسان و مورخان آنجا را جزیرة العرب نامیده‌‏اند.

جزیرة العرب از نظر جغرافیایی به پنج بخش تقسیم می‏‌شود: حجاز (بخشی از ساحل شرقی دریای سرخ با شهرهایی چون مکّه، مدینه، جدّه و طائفتهامه (واقع در جنوب حجاز)، نجد (واقع در شرق حجاز)، عروض (واقع در ناحیه شرقی شبه جزیره) و یمن (واقع در قسمت جنوبی شبه جزیره). امروزه بخش بزرگی از شبه جزیرة العرب را کشور "عربستان سعودی" تشکیل می‏‌دهد. کشورهای "یمن"، "کویت"، "امارات متحده عربی"، "قطر" و "عمان" از دیگر سرزمین‌های تشکیل دهنده آن هستند[۱].[۲]

در مجموع در حدود این جزیره اختلاف شده است، بعضی محدوده جغرافیایی سرزمین عرب را سرزمین‌های بین دریای سرخ و خلیج فارس و اقیانوس هند و بادیه شام گفته‌اند و برخی دیگر، ضمن بر شمردن این حدود، قائل به امتداد این حد از جانب شمال، از شرق تا فرات و از جانب غرب تا نهر اردن شده‌اند که با این وصف، بلاد شام شرقی مانند: بلقا و حوران و آنچه در شمال شرقی دمشق قرار دارد هم در محدوده جغرافیایی جزیرة العرب قرار می‌‌گیرد. نویسندگان امروزی از شبه جزیره عربستان و عراق و کل بلاد شام با نام «بلاد العرب» یاد می‌‌کنند و چنانچه بخواهند عرب‌های آفریقا را بر آن اضافه کنند، بدان «العالم العربی» می‌‌گویند[۳].

بنابر قول مشهور، سکونت کفّار در جزیرة العرب جایز نیست[۴]. در اینکه مراد از جزیرة العرب چیست، اختلاف است. برخی، آن را خصوص حجاز دانسته‌‏اند[۵]؛ لکن برخی دیگر، اعم از آن دانسته و سکونت کفّار را در تمامی جزیرة العرب جایز ندانسته‏‌اند[۶].[۷]

جزیرةالعرب

سرزمینی خشک است که به آن شبه جزیره عربستان نیز می‌گویند. به آن شبه جزیره گویند زیرا از سه سوی در حصار آب قرار گرفته است. از غرب دریای سرخ که حد فاصل جزیرةالعرب و قاره آفریقاست؛ جنوب آن اقیانوس هند و در شرق، دریای عمان و خلیج فارس قرار گرفته است که جزیرةالعرب را از ایران جدا می‌سازد. تنها در قسمت شمالی با کویت و عراق و شامات پیوند زمینی دارد. دریاهایی که این شبه جزیره را محاصره کرده‌اند عبارتند از:

  1. دریای سرخ یا قلزم (بحر احمر) در مغرب
  2. دریای عرب در جنوب
  3. خلیج عدن در جنوب
  4. دریای عمان در شرق
  5. خلیج فارس در شرق
  6. دریای مدیترانه در شمال غرب. جزیرة العرب، شکلی مربع مستطیل با اضلاع نامتساوی دارد و مجموع مساحت آن به بیش از سه میلیون کیلومتر مربع می‌رسد[۸].

کشورهای تشکیل دهنده شبه جزیره عبارتند از: عربستان سعودی، یمن، قطر، امارات، بحرین، عمان، کویت و اردن. جزیرةالعرب از جهت جغرافیایی به چند بخش تقسیم می‌شود:

  1. حجاز؛ سواحل شرقی دریای سرخ و طبعاً شامل بخشی از ناحیه غربی جزیرةالعرب است.
  2. تهامه؛ آن بخش از جزیرةالعرب است که در جنوب حجاز قرار دارد.
  3. نجد؛ قسمت میانی جزیرةالعرب از شمال به جنوب است که در شرق حجاز قرار دارد.
  4. عروض؛ بخش وسیعی از جزیرةالعرب را که در ناحیه شرقی آن قرار دارد، اصطلاحاً عروض می‌نامند. مهم‌ترین شهرهای منطقه شرقی، شهرهای احساء و قطیف است که مرکز شیعیان عربستان می‌باشد. در حاشیه شرقی و جنوب شرقی جزیره، کشورهای قطر، به را بحرین و عمان قرار دارند.
  5. یمن؛ شامل نواحی جنوبی جزیرةالعرب است که به دو قسمت یمن جنوبی و یمن شمالی تقسیم گردیده و در حال حاضر یک کشور به حساب می‌آید.
  6. حضرموت؛ ناحیه وسیعی در شرق عدن و در کناره دریا است که صحرای احقاف در مجاورت آن بوده است.

بدین ترتیب، جزیرةالعرب افزون بر آنکه از لحاظ جغرافیایی به مناطق مختلف می‌شود، به لحاظ سیاسی مشتمل بر چندین واحد مستقل سیاسی است. امروزه گسترده‌ترین و مهم‌ترین بخش جزیرةالعرب را کشور عربستان سعودی تشکیل می‌دهد.

بیشتر قسمت این شبه جزیره را صحرا و کویرهای خشک و سوزان تشکیل می‌دهند که نه تنها قابل سکونت نیستند بلکه اغلب دست‌یابی و گذر از آنها نیز محال و ناممکن است. زمین‌شناسان، عربستان را دنباله صحرای بزرگ آفریقا می‌دانند که به وسیله رود نیل و دریای سرخ جدا شده است. صحراهای جزیرةالعرب عبارتند از: بادیة الشام، صحرای نفود، صحرای الدّهناء، الرُّبعُ الخالی و صحرای احقاف. جزیرةالعرب از هزاره اول قبل از میلاد مسیح به سه قسمت عمده تقسیم می‌شده است:

  1. عربستان سعید، یکی از متمدن‌ترین قسمت‌های سه‌گانه بوده که از هزاره اول قبل از میلاد دارای تمدن با شکوهی بوده است. عربستان سعید در منتهی الیه جنوب شبه جزیره قرار داشته و دارای موقعیتی به شکل مثلث است. در این قسمت دولت‌های مَعینیان، قَتَبان، سَبا، حضرموت، حمیریان و حبشیان یکی پس از دیگری به حکومت رسیده و آخرین دولت آن مقارن ظهور اسلام، «دیلمیان» دست نشانده دولت ساسانی ایران بودند که اولین حاکم آن «و هرز دیلمی» و آخرین آن «بازان» است. پس از نامه‌ای که رسول خدا(ص) برای بازان نوشت، وی و ایرانیان ساکن در این منطقه همگی مسلمان شدند. آنان نقش به سزایی در دفع فتنه «اسود عنسی» پیامبر دروغین داشتند.
  2. عربستان صخره‌ای؛ چون کاخ‌ها و خانه‌های مردم این منطقه در دل کوه حفاری شده آن را عربستان سنگی نامیده‌‌اند. در قرن نهم قبل از میلاد، حد شمالی آن تا دمشق می‌رسیده است.
  3. عربستان صحرایی؛ حدود آن بیابان‌های وسیع حد فاصل میان عراق و شام یعنی همان «بادیة الشام» بوده است. رودخانه «فرات» مرز شرقی آن، مرزهای «عربستان سعید» مرز جنوبی آن بوده و در سمت شمال غربی و غرب، به «عربستان صخره‌ای» متصل می‌شده است. دولت‌های غساسنه و لَخَمیان در این مناطق حکومت می‌کرده‌اند که هنگام ظهور اسلام و انجام فتوحات در شمال شبه جزیره، منقرض و بسیاری از مردم آن به اسلام‌گراییدند[۹].[۱۰]

بلاد العرب

همان جزیرةالعرب است. نامی است که عرب از همان اوائل ظهور اسلام، سرزمین مسکونی خویش را بدان می‌خواند[۱۱].[۱۲]

دین در جزیرةالعرب

پیش از ظهور اسلام، در هر یک از گوشه‌های جزیرةالعرب، نوعی پرستش و دینی خاص رواج داشته است. انواع پرسش و یا ادیان نسبتاً مطرح از ابتدا تا مقارن ظهور اسلام در این شبه جزیره عبارت بوده‌اند از:

۱. پرستش ارواح و مظاهر طبیعت: در جزیرةالعرب نمادهای طبیعت و ارواح مورد پرستش قرار می‌گرفته اند: «ستاره‌پرستی، آفتاب‌پرستی»، پرستش ماه و زهره در میان اعراب جنوبی مرسوم بوده است. آنان ماه را به منزله «پدر»، شمس را به منزله «مادر» و زهره را به منزله «پسر» مورد پرستش قرار می‌دادند. زهره را «عثتر» و ماه را «ورخ» می‌خواندند و گاو را رمز ماه قرار داده بودند. اعتقاد به «روح، جن، ملائکه و غول» از مظاهر پرستش ارواح و اجسام در میان آنان است. در قرآن کریم نیز به پرستش فرشتگان و ملائکه به عنوان «دختران خدا»[۱۳] و نیز پرستش «جن» در میان ایشان اشاره شده است[۱۴]. بنابراین تعدد خدایان و شرک در جزیرةالعرب رواج کاملی داشته است.

۲. یهود: در مورد ورود «یهود» به جزیرةالعرب اختلافات فراوانی است. یهودیان ببیشتر در حجاز یعنی شهرهای «یثرب، تیماء، خیبر» و نیز در یمن زندگی می‌کردند. تعدادی از مردم «حیره» و «غسان» نیز به این دین گرویده بودند. شایان یادآوری است یهودیان یادشده از آرامیان و عربان نو یهودی بوده‌اند از نژاد اسرائیل فرزند ابراهیم(ع). یهودیان یثرب تا مقارن ظهور اسلام از قدرت قابل توجهی برخوردار بودند، ولی پس از آنکه قبایل مختلف آنان علیه رسول خدا(ص) توطئه کرده و پیمان‌شکنی کردند، از مدینه اخراج و یا به قتل رسیدند. بقایای یهودیان نیز در دوران خلیفه دوم به کلی از عربستان اخراج شدند. گفتنی است که یهودیان نیز کعبه و حرم را بزرگ و محترم می‌داشتند.

۳. مسیحیت: امپراتوری روم همواره در پی فرصت بود تا بر بخشی از مناطق شبه جزیره که از لحاظ استراتژیکی و سوق‌الجیشی برای مقابله با دولت ساسانیان دارای اهمیت فراوانی بود، از طریق اقدام نظامی و یا فرهنگی تسلط یابد و چون بسیاری از اقدامات نظامی او به نتیجه نرسید، کوشید تا از طریق اشاعه مسیحیت، جای پایی در این مناطق باز کند. اولین گام را امپراتوری روم «کنستانتین» برداشت و در سال ۳۵۶ میلادی هیأتی مسیحی به ریاست «تئوفیلیوس» به سوی جنوب جزیرةالعرب یعنی یمن اعزام داشت. این هیأت، کلیساهایی در «عدن» (سرزمین حمیریان) ساخت که معروف آنها «کعبه نجران» بود. مردم نجران در سال ۵۰۰ میلادی به وسیله «فیلمون قدیس» با مسیحیت آشنا شدند. این منطقه پس از چندی از مهم‌ترین پایگاه‌های مسیحیت شده و هنگام ظهور اسلام، پیامبر(ص) مسیحیان این مرکز را به «مباهله» دعوت فرمود ولی آنان نپذیرفته و پرداخت جزیه را پذیرا شدند. بعضی معتقدند ابتدا دین مسیح میان اعراب ساکن شام و عراق رواج یافته و سپس به داخل شبه جزیره و نیز یمن نفوذ کرده است. از مراکز دیگر مسیحیت در جزیرةالعرب شهر «حیره» بود که حتی بعضی از پادشاهان عرب این منطقه نیز به آن گرویده بودند. در شهرهای «رُصافه، دومة الجندل، تیماء و اُبُلَّه» نیز مسیحیان می‌زیسته‌اند. البته هنگام ظهور اسلام معدود مسیحیانی نیز در مکه زندگی می‌کرده‌اند. پادشاهان حبشی جنوب نیز عمدتاً مسیحی بودند که ابرهه نیز از جمله آنان بود.

۴. زرتشتی‌گری: در شبه جزیره اقلیتی، پیرو «دین زرتشت» بوده‌اند که میان اعراب به دین «مجوس» اشتهار داشته است. البته بیشتر زرتشتیان ساکن در شبه جزیره، ایرانیانی بودند که در «یمن، عمانو بحرین» سکونت داشته‌اند. همچنین گرایش‌هایی به «مانویت» در بعضی اعراب قریش وجود داشته و در مناطق حیره نیز به سبب نزدیکی به ایران، زرتشتی‌گری رواج داشته است.

۵. حنفا: تاکنون «حنیف» به عنوان دین مطرح نبوده و در مجموع کسانی را که پیرو دین ابراهیم(ع) بوده‌اند «حنیف یا حنفاء» خوانده‌اند. پایه‌های این اعتقاد بر یکتاپرستی و نفی شرک استوار بوده است. خداوند در قرآن کریم، دین ابراهیم(ع) را این گونه وصف می‌کند: ﴿مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۱۵]. پیروان این اعتقاد در جزیرةالعرب، بسیار محدود بوده‌اند. آنان با تعقل و رأی و نظر خود، از پرستش بت‌ها و سایر خدایان خودداری کرده، اعتکاف می‌کرده‌اند. برای بت‌ها قربانی نکرده و از گوشت آنان نمی‌خورده‌اند. از عادات بد جاهلی به دور بوده و به نکوهش بت‌پرستان می‌پرداخته‌اند؛ حج را همانند عصر ابراهیم(ع) انجام می‌دادند. آبا و اجداد رسول خدا(ص) همگی بر این دین بوده‌اند. مقارن ظهور اسلام نام چند تن از حنفاء از جمله «قُسّ بن ساعده، زید بن عمرو بن فُضیل، اُمیة بن ابی صَلت» در منابع آمده است.

۶. بت‌پرستی: از زمان بنای کعبه به دست حضرت ابراهیم(ع)، در جزیرةالعرب، آیین توحیدی و دین حنیف رواجی افته و حضرت اسماعیل(ع) نیز آن را تداوم بخشیده‌اند. مردم آن عصر تقدس و احترام ویژه‌ای نسبت به کعبه قایل بوده و هنگامی که کسانی از آنان به سفر رفته و یا مهاجرت می‌کردند، قطعه‌ای از سنگ‌های کعبه یا حرم را همراه خود برده و به آن تبرک می‌جستند. آنان در هر مکانی که ساکن می‌شدند آن قطعه از سنگ را برای بزرگداشت کعبه نزد خود حفظ کرده و محترم می‌داشتند. دیری نپایید که این سنگ‌ها را تراشیده و به اشکال و صور مختلفی درآوردند. به این صورت بت‌پرستی در شبه جزیره رواج یافت. آغاز بت‌پرستی را باید از زمان تسلط قبیله «خزاعه» بر مکه و تبعید «جُرهمیان» دانست[۱۶].[۱۷]

رُبُع الخالی

نام یکی از بیابان‌های جزیرةالعرب است. در قسمت جنوب شرقی شبه جزیره، کویر وسیعی به نام «الربع الخالی» وجود دارد که تمام قسمت جنوب و جنوب شرقی عربستان به استثنای سواحل عمان را فرا گرفته است. وسعت این صحرا به پانصد هزار کیلومتر مربع می‌رسد و از بزرگ‌ترین صحراهای شنی جهان است[۱۸].[۱۹]

صحرای احقاف

یکی از بیابان‌های جزیرةالعرب است به صحراهای واقع در شمال شرقی «حضرموت» در شرق یمن و «دهنای جنوبی» گفته می‌شود. می‌گویند حادثه تاریخی که در سوره احقاف از آن یاد شده هلاکت قوم عاد در این منطقه رخ داده است. همچنین گفته‌اند: قبر پیامبر آنان حضرت هود نیز در این مکان است[۲۰].[۲۱]

صحرای دَهناء

نام یکی از صحاری جزیرةالعرب است. این صحرا از شمال شرقی به جنوب شرقی عربستان امتداد دارد و در شمال «حضرموت» میان «الرُّبع الخالی و نَفُود» واقع و به صحرای سرخ نیز معروف است؛ کویری بی‌کران و چندان سخت و صعب العبور که پای هیچ کس به آن نرسیده و حتی صحرانشینان نیز از پیمودن آن عاجزند. این منطقه وسیع در عرض دارای هفت کوه بزرگ شنی و رملی است. «دهناء» بین «نجد، کویت و احساء» واقع شده که از شمال غربی به سمت جنوب شرقی امتداد یافته است[۲۲]. الدّهناء به معنای فلات یا مکانی که همه آن رمل و شن باشد، گفته شده است[۲۳].[۲۴]

صحرای نَفود

یکی از صحراهای جزیرةالعرب است. «نفود» صحرایی است وسیع با شن‌های نرم و سرخ که وسعت آن به هفتاد هزار کیلومتر مربع می‌رسد. این صحرا میان «جوف، جبل شَمَّر و نجد» قرار دارد. منطقه مذکور پر از توده‌های بزرگ ریگ و شن بوده و میان آنها دره‌های عمیقی است که هیچ‌گاه آب به اعماق آن نمی‌رسد[۲۵].[۲۶]

منابع

پانویس

  1. معجم البلدان، ج۲، ص۱۳۷
  2. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۳، ص۸۳-۸۴.
  3. بلادی، عاتق بن غیث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة ص۲۷.
  4. جواهر الكلام، ج۲۱، ص۲۸۹ ـ ۲۹۱
  5. المبسوط، ج۲، ص۴۷؛ تحرير الاحكام، ج۲، ص۲۱۲؛ تذكرة الفقهاء، ج۹، ص۳۳۴ ـ ۳۳۵
  6. الدروس الشرعية، ج۲، ص۳۹؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۴۶۵؛ غاية المراد، ج۱، ص۴۹۸.
  7. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۳، ص۸۳-۸۴.
  8. تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره، اصغر قائدان، نشر مشعر، چاپ سوم، ۱۳۷۷، ص۲۵.
  9. تاریخ و آثار اسلامی، مکه مکرمه و مدینه منوره، اصغر قائدان، مشعر، چاپ سوم، ۱۳۷۷، ص۳۰.
  10. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۳۰۳.
  11. فرهنگ اصطلاحات حج، حریری، ص۳۲.
  12. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۹۹.
  13. زخرف / ۱۸ و ۱۹.
  14. سبا / ۳۹ و ۴۰.
  15. «ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.
  16. ابن هشام، سیرة النبویه، ج۱، ص۷۷؛ آنان از فرزندان «جرهم بن قحطان» بوده‌اند که از جنوب شبه جزیره به این مکان آمده و به آنان «قحطانیان» یا اعراب «عاربه» گفته می‌شد.
  17. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۴۹۳.
  18. تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه منوره، اصغر قائدان، ص۲۹.
  19. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۵۰۸.
  20. یاقوت حموی، ج۱، ص۱۱۶.
  21. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۶۱۲.
  22. تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره، اصغر قائدان، ص۲۹.
  23. تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره، اصغر قائدان، پاورقی، ص۲۹.
  24. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۶۱۲.
  25. تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره، اصغر قائدان، ص۲۸.
  26. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۶۱۲.