معنا و مفهوم دجال چیست؟ (پرسش)
معنا و مفهوم دجال چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / نشانههای ظهور امام مهدی |
مدخل اصلی | مسیح دجال |
مدخل وابسته | ؟ |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
معنا و مفهوم دجال چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آیتالله محمد محمدی ریشهری، در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در اینباره گفته است:
«دجال در لغت به صیغه مبالغه و به معنای بسیار دروغگو و بسیار گمراهکننده، است[۱]. این کار غالباً با استفاده از راههایی انجام میشود که در منابع لغت به عنوان ریشههای این واژه شناخته شدهاند. این ریشهها عبارت اند از: دروغ، زراندود کردن، طلا و آب طلا، و گروه بزرگ همسفران[۲] صاحب تاج العروس در جمعبندی این معانی میگوید: دجال به معنای بسیار دروغگوست و دروغ او سحر، فریب، تهمت، حقپوشی و اظهار مطالبی است که در دل او وجود ندارد[۳]. دجال کسی است که با فریب و دروغ، کسانی را به کفر میکشاند و با پیروانش زمین را در مینوردد» [۴].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله طبسی؛ |
---|
آیتالله نجمالدین طبسی، در کتاب «تا ظهور ج۱» در اینباره گفته است:
«در قاموس[۵] آمده است: " دَجَلَ البعيرَ: طَلاه به، و قيل: عَمَّ جسمَه بالهِناء " او را روغنمالی کرد. " الدَّجَّالُ المَسيحُ الكَذَّابُ، لأنَّه يَعُمُّ الأَرْضَ ". "او دجل، ای کذب و أحرق و جامع و قطع نواحی الأرض سیرا". در "مجمع البحرین" طریحی[۶] آمده است: " لَمْ يَصِلِ الدَّجَّالُ مَكَّةَ وَ لَا الْمَدِينَة ". فِي آخَرَ الدَّجَّالُ لَا يُبْقِي سَهْلًا مِنَ الْأَرْضِ إِلَّا وَطِئَهُ إِلَّا مَكَّةَ وَ الْمَدِينَةَ". فِيهِ "لَيَزْرَعُنَّ الزَّرْعَ بَعْدَ خُرُوجِ الدَّجَّالِ". در روایت آمده است که ابو بکر نزد پیامبر (ص) از فاطمه (س) خواستگاری کرد. حضرت فرمود: من فاطمه (س) را به علی وعده دادهام و من فردی حیلهگر و دغلباز نیستم که به گفتهام عمل نکنم"[۷] سید محمد صدر، در تاریخ غیبت کبری، دو مورد درباره دجال بحث کرده است[۸]: بعد از آنکه دوازده مطلب را در جلد ۲ کتاب خود، از کتب اهل سنت درباره دجال مطرح کرده، چند مطلب مهم را بیان میکند و در آخر میگوید: روایات دجال را خواه بپذیریم و حمل بر صحت کنیم یا اصلا نپذیریم، وجود دجال واقعیت دارد؛ ولی او یک شخص نیست. وی، دجال را یک پدیده اجتماعی و فرهنگی میداند و از فرهنگ غربی و فرهنگ کفر، به دجال یاد میکند. جایی دیگر[۹] میگوید: دجال یک فرهنگ و تمدن مادی و غربی است". برداشت سنتی آن است که بگوییم: دجال یک شخص است. البته روایاتی نیز بر این موضوع دلالت دارد. برداشت دیگری نیز میگوید: "دجال عبارة عن مستوی حضاری ایدئولوجیة معادیة للاسلام". بعد میافزاید: ما با برهان و استدلال، برداشت نخست را رد کردیم. عمده روایات آن، از اهل سنت است. روایات ما گرچه در این زمینه فراوان نیست؛ ولی برداشت دوم را تأیید میکند. که دجال یک فرهنگ الحادی است. اکثر پیروان دجال: طیالسه[۱۰] (مترفین) و زنازادگان هستند. یعنی کسانی که از پدران خود بریدهاند. (احتمالاً غربزدگان) نتیجه فرهنگ مادی بیاعتقادی به حدود شرع، محرمات و احکام و ... است و یا بر ظاهر حمل کنیم و بگوئیم: منظور همان فرزندان نامشروع هستند. به هرحال، دجالی که منظور ماست: "مجموع الحضارة المادیة" (فرهنگ فروید که غرب را پوک و پوشالی کرده است). ظاهراً نظر حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی نیز همین است که دجال، فرهنگ غرب و فرهنگ کفر است، چنانچه از خودشان نیز شنیدم»[۱۱]. |
۲. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «فرهنگنامه مهدویت» در اینباره گفته است:
«"دجّال" در زبان عربی به معنای "آب طلا" و طلا اندود کردن است و به همین علت، افراد بسیار دروغگو که باطل را حق جلوه میدهند "دجّال" نامیده میشوند[۱۲][۱۳]. از روایات استفاده میشود دجّال ستمکاری است که در آخر الزمان، مردم را گمراه خواهد کرد. البته در آموزههای هر سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام از آن سخن به میان آمده است. افرادی در هر سه جامعه دینی میگویند: دجّال تولد یافته و زنده است[۱۴][۱۵]. در روایاتی چند از خروج "دجّال" به عنوان نشانه ظهور و در برخی دیگر از آن به عنوان یکی از "اشراط الساعه" یاد شده است. این نشانه، در کتابهای اهل سنت بیشتر، یکی از نشانههای برپایی قیامت دانسته شده است[۱۶]؛ ولی در منابع روایی شیعه، بیشتر از آن به عنوان حادثهای مهّم که مقارن ظهور حضرت مهدی (ع) رخ خواهد داد؛ یاد شده است[۱۷][۱۸]. درباره دجّال، چند احتمال وجود دارد[۱۹]:
برخی از اهل نظر، این احتمال را تقویت کرده و همه ویژگیهایی را که برای دجّال بیان شده، با ویژگیهای استکبار جهانی برابر دانستهاند. "استکبار" به معنای واقعی، دجّال است که خود را قیم ملتها میداند و با تکیه به ثروت انبوه و قدرت عظیم، در همه جای زمین دخالت میکند و همه را به زیر سلطه خویش میآورد[۳۱][۳۲]. از نکات شگفآور و تأملبرانگیز در انبوه روایات شیعه و سنّی ارتباط تنگاتنگی است که بین دجّال و یهودیان مطرح شده است. در روایات بیشتر پیروان دجال یهودی معرفی شدهاند[۳۳]. در منابع اهل سنت به صورت عمده، سخن از کشته شدن دجّال به دست حضرت عیسی (ع) است[۳۴]»[۳۵]. |
۳. حجت الاسلام و المسلمین روحی برندق؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر کاوس روحی برندق و دیگر نویسندگان مقاله «دجال در نگاه احادیث فریقین» در اینباره گفتهاند:
|
۴. مجتبی تونهای؛ |
---|
آقای مجتبی تونهای، در کتاب «موعودنامه» در اینباره گفته است:
از "نزّال بن سبره" آوردهاند که میگوید: امیر مؤمنان (ع) برای ما سخن میگفت که: نخست سپاس خدا را بهجا آورد و او را ستود و بر پیامبر و خاندانش (ع) درود فرستاد، انگاه سه بار فرمود: "سلونی -ایها النّاس!- قبل أن تفقدونی..." یعنی: مردم! تا مرا از دست ندادهاید، هر آنچه میخواهید بپرسید. "صعصعة بن صوحان" بپا خاست و گفت: چه زمانی "دجّال" خواهد آمد؟ علی (ع) فرمود: "بنشین! خدا سخن تو را شنید و منظورت را دانست... برای خروج "دجّال" نشانهها و علایمی است که دستهدسته هرکدام پس از دیگری روی خواهد داد اگر میخواهی تو را از آنها آگاه سازم؟" صعصعة پاسخ داد: "آری! ای امیر مؤمنان!" فرمود: پس به خاطر بسپار و حفظ کن که اینها علایم و نشانههای آن است: هنگامی که مردم راه و رسم و فرهنگ و معنویت نماز را نابود ساختند و به پوسته آن قناعت کردند و ویژگی امانت و امانتداری را ضایع ساختند و دروغپردازی را روا شمردند و رباخوارگی و ربا را مباح دانستند و رشوه دادند و گرفتند و دین به دنیا فروختند و سفیهان و کمخردان را به اداره امور جامعه گماشتند و قطعرحم کردند و هواهای دل را پیروی کردند و ریختن خونها را آسان ساختند. هنگامی که بردباری، ناتوانی شمرده شد و بیدادگری، باعث افتخار گردید و زمامداران فاجر و بدکار! و وزیران، ستمکار شدند و مأموران و مجریان عدالت، خیانت پیشه ساختند و گویندگان و قاریان قرآن، به فسق و گناه روی آوردند و شهادتهای دروغین در جامعه پدیدار شد و کارهای ناپسند و تهمتتراشیها و گناهکاری و تجاوزگری علنی گردید، انگاه که قرآن به صورت زیبایی چاپ و جلد و تزیین گردید و مسجدها آراسته شد و منارهها سر به آسمان سایید و اشرار مورد تجلیل قرار گرفتند و صفهای جماعت فشرده و دلها از هم دور شد و عهدها و پیمانها گسسته و آن وعده بزرگ نزدیک گردید و زنان به خاطر حرص به دنیا، در کسب و کار همسران خود شرکت کردند و به بازارها و مغازهها و کارخانهها سرازیر گشتند. صدای آواز فاسقان، همهجا پخش و به گوشها رسید و هرچه گفتند و خواندند از آنان پذیرفته شد. رهبری جامعهها به دست اراذل واگذاشته شد و با فاجر به خاطر ترس از شرارتش، مدارا گردید و دروغساز و دروغپرداز، تصدیق و تأیید شد و خیانتکار، امین شمرده شد. هنگامی که کنیزان آوازهخوان و رقاصهها و آلات لهو و موسیقی، به کار گرفته شد و نسلهای آخرین به نسلهای پیشین نفرین کردند و زنان بر زینها سوار شدند و تلاش کردند خود را شبیه مردان سازند و مردان نیز خود را در ظاهر و اخلاق بسان زنان ساختند، و شاهد بیآنکه از او شهادت بخواهند به دادگاه رفت و شهادت داد، و دیگری برخلاف حق و عدالت و بدون آگاهی، به خاطر رفاقت با کسی، به نفع او به دروغ گواهی کرد... آری! در این شرایط منحطّ و وخامتبارو گناهآلود جامعهها و تمدّنهای اسلامی و جهانی است که دجّال ظاهر میگردد و درآمدن شتاب میکند...[۵۳]»[۵۴].
دجّال در روایات اسلامی اینچنین توصیف شده است: "او دارای قدرت و تأثیر عجیبی است، چشم راست ندارد و چشم دیگرش در وسط پیشانی اوست و مانند ستاره صبح میدرخشد. چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است. داخل دریاها میشود و آاز اصفهان یا بجستان و یا خراسان گفتهاند[۵۸]. اصل داستان دجّال در کتابهای مقدس مسیحیان آمده و بارها واژه "دجال" در انجیل به کار رفته است. درباره دجال، صرفنظر از ویژگیهای او، چند احتمال وجود دارد:
|
۵. آقای دکتر سروستانی؛ |
---|
آقای دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی، در کتاب «پرسش از موعود» در اینباره گفته است:
«"دجال" بر وزن فعال صیغه مبالغه است که در ادبیات عرب برای دلالت بر زیادی انجام کار از سوی فاعل، به کار میرود. در کتابهای لغت، احتمالهای متعددی برای ریشه و معنای این واژه مطرح شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
|
6. آقای کامل (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
آقای حیدر کامل ، در کتاب «دجال آخرالزمان» در اینباره گفته است:
«در روایات، از دجال بسیار سخن گفته شده است. دجال به معنای هر انسان دغلباز و فریبکاری است که امور را بر مردم، به ویژه در دین و اعتقادشان، مشتبه سازد. اصل معنای دجل، آمیختگی است و هنگامی دَجَلَ گفته میشود که شخصی، فریبکاری یا دغلبازی کند. دجال و دجاله از همین ریشه به معنای گروه و دسته بزرگ است. شاعر میگوید: " دَجَّالَة من أَعْظم الرِّفاق"[۷۲]؛ معنای دیگر دجال، مسیح دروغگو است. از همین ریشه ترکیب شتر مُدَجَّل به معنای شتر قطران[۷۳] اندود شده است. وقتی گفته میشود، دَجَلَ الرّجل به معنای مرد دغلبازی کرد. پس او دجال دروغگو است. علت نامگذاری آن شخص خاص بدین نام به دلیل فریبکاری او و پوشاندن حق با باطل است[۷۴]. مسیح دجال؛ او یک شخص یهودی بوده که در آخرالزمان خروج میکند و به این دلیل دجال نامیده شده است که حق را با باطل میپوشاند و گفته شده به این دلیل دجال نامیده شده که طرفداران زیادش زمین را پر میکنند و آن را میپوشانند. همچنین گفته شده است به این دلیل آن شخص مسیح دجال نامیده شده که وی ظاهرش را با دروغها و گفتههای رنگارنگ میآراید؛ مانند اینکه آن شخص، ادعای ربوبیت (خدایی) میکند و این از جمله بزرگترین دروغها است و مردم را فریب میدهد و چون وی سطح زمین را با پیروان زیادش میپوشاند -همان گونه که قطران بدن را در بر میگیرد- به او دجال گفته میشود. اما درستترین و بهترین تعریف این است که گفته شده: دجال، همان دروغگو است و دروغ او همان جادو و افتراها و پوشاندن حق با دروغهایش و اظهار خلاف آنچه که در دل دارد، است و دجال یعنی دروغگو و فریبکار[۷۵]. او مردی است که در آخرالزمان خروج کرده و ادعا میکند حضرت مسیح (ع) است؛ در حالی که دروغگو است و خروجش از علائم ظهور و نشانه قیامت کبراست.ابوعبید در این مورد گفته است: او بیچشم است و به این دلیل دجال نامیده شده است و دجال مسیح نامیده شده، چون سراسر زمین را طی میکند؛ یعنی سراسر زمین را در مینوردد، جز "مکه"[۷۶]. مسیح، کلمهای بر وزن فعیل و به معنای فاعل است[۷۷]. دجال، همان به وجود آورنده آن فتنه بزرگ است و وی را به دلیل زشتی صورتش، بدخلقت نامیدهاند. ابن فارس گفته است: دجال، مسیح نامیده شده، چون نیمی از صورتش صاف است و چشم و ابرو ندارد. نیز گفته شده: هر دو چشمش معیوب است؛ زیرا یکی از آنها فرو رفته و در گودی افتاده و دیگری برجسته است؛ همانند برجستگی یک دانه انگور در میان سایر حبههای انگور[۷۸]. مسیح دجال به این دلیل، بدین نام نامیده شده که حق را با باطل میپوشاند. دجال از فعل دَجَلَ مشتق شده و دَجَل به معنای پوشاند و پنهان کرد، است؛ برای تمییز میان وی و حضرت عیسی (ع)، مسیح دجال نامیده شده است و حضرت عیسی (ع) به علت گشت و گذارش در زمین، برای پند و عبرت، مسیح نامیده شد؛ نتیجه اینکه، حضرت عیسی (ع)، مسیح هدایت و دجال مسیح گمراهی است[۷۹]. ابوداوود در "سنن" خود میگوید: مسیح با تشدید، دجال و بدون تشدید (مَسیحْ) حضرت عیسی (ع) است. فریری از خلف عامر نقل کرده است که: مسیح با تشدید و بدون تشدید به یک معناست و از آن واژه هم برای دجال و هم برای حضرت عیسی (ع) استفاده میشود و تفاوتی میان آن دو وجود ندارد. جوهری در "الصحاح" میگوید: کسانی که آن را با تخفیف و بدون تشدید تلفظ میکنند، منظورشان سیاحت در زمین است و کسانی که آن را با تشدید میخوانند، منظورشان نداشتن چشم است. حافظ میگوید: برخی واژه مسیح را در مورد دجال با (خ) روایت کردند (مسیخ) و گوینده آن را ناشی از تصحیف دانسته است[۸۰]. در حدیثی آمده است: ابوبکر، حضرت فاطمه (س) را از پیامبر (ص) خواستگاری کرد. پیامبر (ص) فرمودند:"إِنّي وَعَدْتُها لِعَلِيٍّ و لَستُ بدَجَّال"[۸۱] و منظور پیامبر (ص) همین معنی است. گفته شده: چون که با کفرش حقیقت را از مردم میپوشاند، دجال نامیده شده است و گفته شده: چون ادعای پروردگاری میکند، به دلیل این دروغش دجال نامیده شده است. البته تمام این معانی به هم نزدیک هستند. ابن خالویه میگوید: هیچ کس بهتر از ابوعمرو، دجال را شرح و تفسیر نکرده و او گفته است، دجال یعنی فریبنده و کسی که باطل را به صورت حق جلوه دهد، گفته میشود: " دَجَلْت السيفَ "، یعنی شمشیر را رنگاندود کردم و دجاله، گروهی بزرگ است و به این دلیل آن شخص دجال نامیده شد که اشخاص زیادی به دور او جمع میشوند[۸۲]»[۸۳]. |
۷. آقای کریمی (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
آقای محمد علی کریمی، در کتاب «آیا ظهور نزدیک است» در اینباره گفته است:
«(دجال)، از ریشه (دجل) به معنای دروغگوی حیلهگر است. در روایات، از این (دجال)ها و دروغگویان فراوان نام برده شده است. از میان این (دجال)ها، فردی که در دروغگویی و حیلهگری و مردمفریبی سرآمد همه دجالان و فتنه او از همه بزرگتر است، نشانه ظهور مهدی (ع) و یا برپایی قیامت است. بر این اساس، باید گفت: ما دو نوع دجال داریم: یکی همان دجال حقیقی و واقعی است که پس از همه (دجال)ها میآید و دیگری گروهی شیاد و دروغگویند که دست به فریبکاری و تحمیق و گمراهی مردم میزنند. بنابراین احتمال، با توجه به معنای لغوی دجال و نیز فراوانی آنان در روایات، فرد خاصی منظور نیست بلکه هر آدم حقهباز دروغگویی که با فریفتن مردم، به فتنهانگیزی بپردازد، دجال است، منتهی ممکن است یکی از آنان که تبلور این صفات در وی، از همه بیشتر است، نشانه ظهور باشد»[۸۴].
|
- دجال که خروجش از نشانههای غیرحتمی ظهور است کیست؟ (پرسش)
- معنا و مفهوم دجال چیست؟ (پرسش)
- تعبیر مسیخ دجال به چه معناست؟ (پرسش)
- چرا دجال مسیح نامیده شده است؟ (پرسش)
- چرا لقب مسیح به عیسی بن مریم داده شده است؟ (پرسش)
- ویژگیها و اوصاف مسیح چیست؟ (پرسش)
- بهترین امتها و آنکه به زودی با دجال پیکار خواهد کرد کیست؟ (پرسش)
- چه تفاوتی میان دو اسم مسیح و دجال وجود دارد؟ (پرسش)
- دجال در منابع شیعی و سنی چگونه بیان شده است؟ (پرسش)
- یک چشم بودن دجال به چه معناست؟ (پرسش)
- آیا دجال همان سفیانی است؟ (پرسش)
- خروج دجال در چه زمان و مکانی خواهد بود؟ (پرسش)
- چه ارتباطی بین دجال و فتح قسطنطنیه وجود دارد؟ (پرسش)
- چه ارتباطی میان دجال و اشراط الساعة وجود دارد؟ (پرسش)
- خروج دجال چه ارتباطی با رویداد آخر الزمان و ظهور دارد؟ (پرسش)
- هشدار پیامبران درباره خروج دجال چیست؟ (پرسش)
- اولین سرزمینی که دجال وارد آن میشود کجاست؟ (پرسش)
- چه کسانی از دجال پیروی میکنند و چه سرنوشتی در انتظار آنان است؟ (پرسش)
- صفات و ویژگیهای یاران دجال چیست؟ (پرسش)
- آیا پیش از ظهور دجال آسمان نمیبارد؟ (پرسش)
- نشانه خروج دجال چیست؟ (پرسش)
- چند دروغگو پیش از ظهور دجال ظهور خواهند کرد؟ (پرسش)
- چگونه نسبت به فتنه دجال هشدار داده شده است؟ (پرسش)
- ویژگیهای جسمانی دجال چیست؟ (پرسش)
- چه ویژگیهای برای دجال شمرده شده است؟ (پرسش)
- وضعیت مردم در زمان خروج دجال چگونه است؟ (پرسش)
- پناهگاه مسلمانان هنگام خروج دجال کجاست؟ (پرسش)
- مدت اقامت دجال در زمین چقدر است؟ (پرسش)
- آیا یهودیان دجال را از نژاد خود میدانند؟ (پرسش)
- آیا امکان دارد در زمانهای مختلف دجالهای متعددی وجود داشته باشد؟ (پرسش)
- مقصود از خروج دجال که از نشانههای ظهور به حساب آمده چیست؟ (پرسش)
- آیا دجال واقعا به جنگ با امام مهدی خواهد پرداخت؟ (پرسش)
- از آنجا که دجال قبل از امام مهدی میآید آیا میتوانیم به سخنان او گوش دهیم؟ (پرسش)
- در روایات چه صفاتی برای دجال بیان شده است؟ (پرسش)
- نظر مهدیپژوهان معاصر درباره دجال چیست؟ (پرسش)
- حضرت عیسی در کجا دجال را به هلاکت میرساند؟ (پرسش)
- دجال در اندیشه مسیحیت چگونه معرفی شده است؟ (پرسش)
- سرانجام دجال چیست؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ النهایة، ج ۲، ص ۱۲.
- ↑ لسان العرب، ج ۱۱، ص ۲۳۶.
- ↑ تاج العروس، ج ۱۴، ص ۲۲۸.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص ۴۵۶.
- ↑ بحار الانوار، ج ۳، ص ۳۸۵.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵، ص ۳۶۵.
- ↑ "و خروجه عقيب ظهور المهدي (ع) كما جاءت به الرواية. يقال سمي دَجَّالًا لتمويهه من الدَّجْلِ و التغطية. يقال دَجَلَ الحقَّ أي غطاه بالباطل. و دَجَلَ: إذا لبس و موه. وَ فِي الْخَبَرِ" إِنَّ أَبَا بَكْرٍ خَطَبَ فَاطِمَةَ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ وَعَدْتُهَا لِعَلِيٍّ وَ لَسْتُ بِدَجَّالٍ"؛ بحار الانوار، ج ۵، ص ۳۶۹.
- ↑ ج ۲، ص ۱۷، و ج ۳، ص ۱۴۴.
- ↑ ج ۳، ص ۱۴۴.
- ↑ نوعی لباس به نام تیلشان که روی شانه میاندازند. لباس سفید زرتشت.
- ↑ طبسی، نجمالدین، تا ظهور، ج۱، ص ۳۶۱-۳۶۲.
- ↑ ر. ک: ابن منظور، لسان العرب، ج ۴، ص ۲۹۴
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ ر. ک: متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۴، ص ۳۲۳- ۲۸۲
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ مسلم، صحیح، باب فی الآیات التی تکون قبل الساعة، ح ۱؛ ترمذی، سنن، ج ۴، ص ۵۰۷؛ ابو داوود، سنن، ج ۴، ص ۱۱۵
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۵۰
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ " لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَخْرُجَ الْمَهْدِيُ مِنْ وُلْدِي وَ لَا يَخْرُجُ الْمَهْدِيُ حَتَّى يَخْرُجَ سِتُّونَ كَذَّاباً كُلُّهُمْ يَقُولُ أَنَا نَبِيٌ "، شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۱
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹؛ متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۴، ص ۱۹۸- ۲۰۰
- ↑ متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۴، ص ۲۰۰
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۱۳، ح ۸۶
- ↑ حسین توفیقی، هزارهگرایی در فلسفه تاریخ مسیحیت، ص ۲۶
- ↑ رساله یوحنا، باب ۲،: ۱۸ و ۲۲
- ↑ در پارهای روایات محل خروج او سجستان ذکر شده است؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۵۰
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۵۲۷، ح ۱؛(با فرض پذیرش روایت، بعید نیست بسیاری از آنچه ذکر شده است، معنایی کنایی داشته باشد).
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۶۳
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۵۲۸، ح ۲؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۸، ص ۶۶۱
- ↑ تفسیر طبری، ج ۳، ص ۲۹۰، تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۵۷۹
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۰۱ - ۲۰۵.
- ↑ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۶، ۸۰.
- ↑ رازی (ابنفارس)، أحمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ۳۲۹.
- ↑ ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۲۰، ۱۰۲؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموسالمحیط، ج۳، ۳۷۴.
- ↑ نک: فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۵، ۹۶.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۱، ۲۳۶؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموسالمحیط، ج۳، ۳۷۴؛ زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۴، ۲۲۸.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۱، ۲۳۷.
- ↑ ابنحنبل، احمد بن محمد، المسند، ج۱، ۹۸؛ هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۷، ۳۳۴.
- ↑ طیالسی، سلیمان بن داوود، مسند، ۳۰۶؛ ابنحنبل، احمد بن محمد، المسند، ج۱، ۱۸۲ و ۲۴۰، ج۳، ۳۳۳.
- ↑ الدانی، عثمان بن سعید، السنن الواردة فی الفتن و غوائلها و الساعة و أشراطها، ۱۱۹۱.
- ↑ راوندی، قطبالدین، الخرائج و الجرائح، ج۳، ۱۱۳۳؛ حلی، حسن بن سلیمان بن محمد، مختصر البصائر، ۱۲۸؛ جزائری، نعمتالله، ریاض الأبرار، ج۳، ۱۶۰.
- ↑ مروزی، نعیم بن حماد، الفتن، ج۲، ۵۱۹؛ الدانی، عثمان بن سعید، السنن الواردة فی الفتن و غوائلها و الساعة و أشراطها، ۱۱۹۱.
- ↑ ابنحنبل، عبدالله بن احمد، السنة، ج۱، ۴۴۳.
- ↑ ابنحنبل، احمد بن محمد، المسند، ج۳، ۳۶۷، ج۵، ۱۹۵ و ۳۹۳؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۴، ۱۴۳، ج۸، ۱۰۲.
- ↑ روحی برندق، کاوس، نیلساز، نصرت، صدری،سحر؛ دجال در نگاه احادیث فریقین، ص127-159.
- ↑ سنن ترمذی، ج ۴، ص ۵۰۷؛ صحیح مسلم، ج ۱۸، ص ۴۶ و ۸۱.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۳؛ کمال الدین، ص ۵۲۵.
- ↑ برترینهای فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص ۲۳۳.
- ↑ کمال الدین، ج ۲، ص ۵۲۵ و ۵۲۶.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۲۹۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹؛ کنز العمال، ج ۱۴، ص ۱۹۸.
- ↑ طبق کتب شیعه.
- ↑ طبق کتب اهل تسنن.
- ↑ آخرین امید، داود الهامی، ص ۳۲۳.
- ↑ غیبة طوسی، ص ۴۶۳.
- ↑ برترینهای فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص ۲۳۹.
- ↑ آخرین امید، داود الهامی، ص ۳۲۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۰.
- ↑ رساله یوحنا، باب ۲، آیه ۲۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۳۱۸.
- ↑ آخرین امید، داود الهامی، ص ۳۲۶.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۴۷.
- ↑ "قطران" ماده رقیق و چسبنده و سیاه رنگی است که با جوشاندن چوب و زعال و مانند آن به میآید و برای نگهداری چوب از پوسیدگی به کار میرود. خلیل جر، فرهنگ لاروس ترجمه: سید حمید طبیبیان، چاپ نهم: تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۷، ج ۲، ص ۱۱.
- ↑ ر.ک: تاج العروس من جواهر القاموس، ج ۱۴، ص ۲۲۸، ماده "دجل"؛ سعید الخوری الشرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، قم، مکتبة آیت الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۳ ه.ق، ج ۱، ص ۳۲۰؛ مجمع البحرین، ج ۵، ص ۳۶۹؛ لغتنامه (دهخدا)، ج ۷، ص ۱۰۴۸۱.
- ↑ تاج العروس، ج ۱۴، ص ۲۲۸.
- ↑ محمد خزائلی، اعلام قرآن، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۸، ص ۴۷۹.
- ↑ شفیعی سروستانی؛ ابراهیم، پرسش از موعود، ص ۱۲۹ -۱۳۰.
- ↑ دجال از بزرگترین گروههاست؛ ابن منظور، جمال الدین، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۲۳۷؛ زیبدی، محمد تقی، تاج العروس، ج ۷، ص ۳۱۸.
- ↑ صمغی که از تقطیر چوب درخت کاج و سرو به دست میآید و سخت قابل اشتعال است.
- ↑ نووی، محی الدین، المجموع، ج ۳، ص ۴۶۸.
- ↑ ابو حبیب، سعدی، القاموس الفقهی و لفقه، ص ۱۲۹.
- ↑ شربینی، محمد خطیب، مغنی المحتاج، ج ۱، ص ۱۷۶.
- ↑ المجموع، ج ۳، ص ۴۶۸.
- ↑ مازندارانی، مولی محمد صالح، شرح اصول کافی، ج ۲۱، ص ۸۲.
- ↑ آبی ازهری، الثمر الدانی، ص ۱۲۳.
- ↑ شوکانی، محمد بن علی، نیل الاوطاری من احادیث سید الاخیار، ج ۲، ص ۳۳۰.
- ↑ من وعدهاش را به علی دادهام و دجال نیستم.
- ↑ نک: العمری، ابوالعلاء.
- ↑ حیدر کامل، دجال آخرالزمان، ص 31 -35.
- ↑ کریمی، محمد علی، آیا ظهور نزدیک است، ص ۷۷.