شأن نزول آیه مباهله چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '}}↵↵== منبعشناسی جامع امامت ==↵{{منبع جامع}}↵* کتابشناسی امامت؛↵* مقالهشناسی امامت؛↵* پایاننامهشناسی امامت.↵{{پایان منبع جامع}}↵↵==' به '}} ==') |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = [[امامت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ امامت]] | ||
| تصویر = 110050.jpg | |||
| تصویر | | مدخل بالاتر = [[آیه مباهله]] | ||
| مدخل اصلی = [[شأن نزول آیه مباهله]] | |||
| مدخل بالاتر | | مدخل وابسته = | ||
| مدخل اصلی | | تعداد پاسخ = ۱ | ||
| مدخل وابسته | |||
| | |||
}} | }} | ||
'''شأن نزول آیه مباهله چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[امامت (پرسش)|امامت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[امامت]]''' مراجعه شود. | '''شأن نزول آیه مباهله چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[امامت (پرسش)|امامت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[امامت]]''' مراجعه شود. | ||
خط ۱۵: | خط ۱۲: | ||
[[پرونده:محمد ساعدی.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[محمد ساعدی]]]] | [[پرونده:محمد ساعدی.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[محمد ساعدی]]]] | ||
آقای دکتر '''[[محمد ساعدی]]''' در کتاب ''«[[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]»'' در اینباره گفته است: | آقای دکتر '''[[محمد ساعدی]]''' در کتاب ''«[[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«در [[روایات اسلامی]] آمده است [[مسیحیان نجران]] برای تحقیق درباره [[اسلام]] نمایندگانی را به [[مدینه]] فرستادند و وقتی برای شرفیابی حضور [[رسول خدا]] {{صل}} حرکت کردند، سه نفر از بزرگان آنان به نامهای «اهتم، عاقب و [[سید]]»، آنها را [[همراهی]] میکردند. در مدینه وقتی موقع نمازشان فرا رسید، طبق [[مراسم]] خود، ناقوس را نواخته به [[نماز]] ایستادند. [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} عرضه داشتند: یا [[رسول الله]]! این [[مسجد]] تو است، مسجد اسلام است، چرا باید در اینجا ناقوس بنوازند؟ رسول خدا {{صل}} فرمود: به آنها کاری نداشته باشید. | |||
بعد از آنکه [[مسیحیان]] از نمازشان فارغ شدند به رسول خدا {{صل}} نزدیک شده، پرسیدند: [[مردم]] را به چه [[دینی]] [[دعوت]] میکنی؟ فرمود: به [[شهادت]] دادن به اینکه جز [[الله]] معبودی نیست و اینکه من فرستاده خدایم و اینکه [[عیسی]] بندهای است مخلوق که میخورد و مینوشید و سخن میگفت. پرسیدند: اگر عیسی مخلوق و [[بنده]] بود، پدرش که بود؟ | |||
در اینجا به رسول خدا {{صل}} [[وحی]] شد که به ایشان بگو: شما درباره [[آدم]] چه میگویید؟ آیا بندهای مخلوق بود، میخورد و مینوشید و سخن میگفت و عمل [[زناشویی]] انجام میداد یا نه؟ رسول خدا {{صل}} که این سؤالات را از ایشان پرسید، آنها جواب دادند: بله؛ بندهای مخلوق بود و کارهایی که برشمردی را میکرد. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: اگر بنده و مخلوق بود پدرش که بود؟ مسیحیان مبهوت و مغلوب شدند و [[خدای تعالی]] این [[آیه]] را فرستاد: {{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بیدرنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.</ref> و نیز این آیه را نازل فرمود: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>. | |||
از این رو [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: پس با من [[مباهله]] کنید؛ اگر من صادق بودم [[لعنت خدا]] بر شما نازل شود و اگر کاذب بودم لعنتش بر من نازل گردد. [[مسیحیان]] گفتند: با ما از در [[انصاف]] درآمدی و قرار گذاشتند همین کار را انجام دهند. | |||
آنان وقتی به [[منزل]] خود بازگشتند با رؤسا و بزرگانشان [[مشورت]] کردند. رؤسای آنان سید، عاقب، اهتم گفتند: اگر [[پیامبر اسلام]] در [[روز]] مباهله با [[اصحاب]] و [[یاران]] سرشناس و شخصیتهای معروف [[مسلمانان]] آمد با او مباهله میکنیم، چون معلوم میشود در [[نبوت]] خود صادق نیست؛ ولی اگر با [[فرزندان]] و خانوادهاش بیاید با او مباهله نمیکنیم، چون هیچ کس علیه [[زن]] و فرزند خود اقدامی نمیکند، مگر آنکه [[ایمان]] و [[یقین]] داشته باشد که خطری در بین نیست؛ در این صورت او در دعوایش صادق است. | |||
[[ | مسیحیان صبح روز بعد به سوی رسول خدا {{صل}} روانه شدند. آنها دیدند که رسول خدا {{صل}} و [[علی بن ابیطالب]]، [[فاطمه]]، حسن و حسین {{عم}} برای مباهله آمدهاند. مسیحیان پرسیدند: اینان چه کسانی هستند؟ به آنها گفته شد: این [[مرد]] [[پسر عم]] و [[وصی]] و داماد او است و این زن دخترش فاطمه {{س}} است و این دو [[کودک]] [[فرزندان فاطمه]]، حسن و حسین {{عم}}، هستند. | ||
در بعضی از [[روایات]] آمده است که [[پیامبر]]{{صل}} با [[مسیحیان]] بدین گونه [[مصالحه]] کرد که آنان دو هزار [[حله]](دو هزار طاقه پارچه) که حداقل قیمت هر حله چهل درهم باشد، سی دست [[زره]]، سی نیزه و سی رأس اسب را ترد پیامبر به عرایت گذارند، در صورتی که در [[سرزمین | [[نصارا]] [[وحشت]] کردند و به رسول خدا {{صل}} عرضه داشتند: ما حاضریم تو را [[راضی]] کنیم، ما را از مباهله معاف بدار. رسول خدا {{صل}} با ایشان به شرط [[جزیه]] و شرایط [[ذمه]] [[مصالحه]] نمود و نصارا به دیار خود برگشتند<ref>ر.ک: القمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۰۴؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۲۸ و ۲۲۹. البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۳-۵۲؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۴۳ – ۵۳؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن (تفسیر ابوالفتوح رازی)، ج۴، ص۳۶۰ - ۳۶۳.</ref>. | ||
در بعضی از [[روایات]] آمده است که [[پیامبر]] {{صل}} با [[مسیحیان]] بدین گونه [[مصالحه]] کرد که آنان دو هزار [[حله]](دو هزار طاقه پارچه) که حداقل قیمت هر حله چهل درهم باشد، سی دست [[زره]]، سی نیزه و سی رأس اسب را ترد پیامبر به عرایت گذارند، در صورتی که در [[سرزمین یمن]] توطئهای علیه [[مسلمانان]] رخ دهد، و پیامبر {{صل}} ضامن این عاریتها خواهد بود تا آن را باز گرداند. عهدنامهای در این زمینه نوشته شد<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۵۲؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳۲.</ref>. | |||
نیز در روایتی دیگر آمده است که [[اسقف]] مسیحیان به آنها گفت: ای گروه [[نصارا]] من صورتهایی را مینگرم که اگر [[خدا]] بخواهد به خاطر آنها کوهی را از جا بر میکند! پس هرگز با آنها [[مباهله]] نکنید که هلاک خواهید شد و تا [[روز قیامت]] روی [[زمین]] یک [[نصرانی]] هم باقی نخواهد ماند<ref>الآلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۳، ص۳۰۱؛ البیضاوی تفسیر البیضاوی (انوارالتنزل و اسرارالتأویل)، ج۲، ص۴۷؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۶۲؛ سبط بن الجوزی، تذکرة الخواص، ص۲۴؛ الشبلنجی، نور الابصار (بهامشه اسعاف الراغبین فی سیدة المصطفی)، ص۱۲۲-۱۲۳؛ الزمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۳۶۲؛ تفسر البغوی (معالم التنزیل)، ج۲، ص۴۸؛ البغدادی، تفسیر الخازن، ج۱، ص۲۵۴؛ الخطیب الشربینی، تفسیر القرآن الکریم (السراج المنیر)، ج۱، ص۲۲۲؛ المراغی، تفسیر المراغی، ج۱، ص۵۱۷؛ التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ج۳، ص۲۴۷.</ref>. | نیز در روایتی دیگر آمده است که [[اسقف]] مسیحیان به آنها گفت: ای گروه [[نصارا]] من صورتهایی را مینگرم که اگر [[خدا]] بخواهد به خاطر آنها کوهی را از جا بر میکند! پس هرگز با آنها [[مباهله]] نکنید که هلاک خواهید شد و تا [[روز قیامت]] روی [[زمین]] یک [[نصرانی]] هم باقی نخواهد ماند<ref>الآلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۳، ص۳۰۱؛ البیضاوی تفسیر البیضاوی (انوارالتنزل و اسرارالتأویل)، ج۲، ص۴۷؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۶۲؛ سبط بن الجوزی، تذکرة الخواص، ص۲۴؛ الشبلنجی، نور الابصار (بهامشه اسعاف الراغبین فی سیدة المصطفی)، ص۱۲۲-۱۲۳؛ الزمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۳۶۲؛ تفسر البغوی (معالم التنزیل)، ج۲، ص۴۸؛ البغدادی، تفسیر الخازن، ج۱، ص۲۵۴؛ الخطیب الشربینی، تفسیر القرآن الکریم (السراج المنیر)، ج۱، ص۲۲۲؛ المراغی، تفسیر المراغی، ج۱، ص۵۱۷؛ التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ج۳، ص۲۴۷.</ref>. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۳: | ||
این [[شأن نزول]] [[متواتر]] است و در بسیاری از [[منابع تفسیر]] و [[حدیثی]] [[فریقین]] - با تفاوتهای اندک و [[قریب]] به همین مضمون - نقل شده که طرق متعددی نیز دارد. در ادامه به برخی از منابع، مصادر و [[راویان]] اشاره میکنیم. | این [[شأن نزول]] [[متواتر]] است و در بسیاری از [[منابع تفسیر]] و [[حدیثی]] [[فریقین]] - با تفاوتهای اندک و [[قریب]] به همین مضمون - نقل شده که طرق متعددی نیز دارد. در ادامه به برخی از منابع، مصادر و [[راویان]] اشاره میکنیم. | ||
'''[[ادله]] شأن نزول''': [[حدیث مباهله]] از [[احادیث]] [[قطعی]] و متواتری است که بزرگان [[شیعه]] و [[سنی]] به اتفاق معتقدند در [[شأن]] [[اصحاب کساء]]{{عم}} نازل شده و بالاترین [[مقام]] و فضل را برای آنان بیان فرموده است. [[شاهد]] این [[حقیقت]] روایات فراوانی است که در منابع دست اول [[اهل سنت]] و [[شیعه]] آمده و به [[صراحت]] [[شأن نزول]] یاد شده را [[تصدیق]] میکند. | '''[[ادله]] شأن نزول''': [[حدیث مباهله]] از [[احادیث]] [[قطعی]] و متواتری است که بزرگان [[شیعه]] و [[سنی]] به اتفاق معتقدند در [[شأن]] [[اصحاب کساء]] {{عم}} نازل شده و بالاترین [[مقام]] و فضل را برای آنان بیان فرموده است. [[شاهد]] این [[حقیقت]] روایات فراوانی است که در منابع دست اول [[اهل سنت]] و [[شیعه]] آمده و به [[صراحت]] [[شأن نزول]] یاد شده را [[تصدیق]] میکند. | ||
الف) '''[[راویان]] [[حدیث مباهله]]''': عده زیادی از [[صحابه]] و [[تابعین]] در [[شأن نزول آیه]] شریفه [[مباهله]] روایاتی را نقل و در همه آنها تصریح کردهاند که [[رسول خدا]]{{صل}} در مباهله فقط علی{{ع}} و دخترش [[فاطمه]]{{س}} و [[فرزندان فاطمه]]، حسن و حسین{{عم}}، برخی از صحابه و تابعینی که [[حدیث]] فوق را با اختلافاتی اندک در تعبیر نقل نمودهاند از این قرارند: | الف) '''[[راویان]] [[حدیث مباهله]]''': عده زیادی از [[صحابه]] و [[تابعین]] در [[شأن نزول آیه]] شریفه [[مباهله]] روایاتی را نقل و در همه آنها تصریح کردهاند که [[رسول خدا]] {{صل}} در مباهله فقط علی {{ع}} و دخترش [[فاطمه]] {{س}} و [[فرزندان فاطمه]]، حسن و حسین {{عم}}، برخی از صحابه و تابعینی که [[حدیث]] فوق را با اختلافاتی اندک در تعبیر نقل نمودهاند از این قرارند: | ||
#امیرمؤمنین علی{{ع}}. | # امیرمؤمنین علی {{ع}}. | ||
#[[عبدالله بن عباس]]، | # [[عبدالله بن عباس]]، | ||
#[[جابر بن عبدالله انصاری]]، | # [[جابر بن عبدالله انصاری]]، | ||
#[[عثمان بن عفان]]، | # [[عثمان بن عفان]]، | ||
#[[طلحة بن عبدالله]]، | # [[طلحة بن عبدالله]]، | ||
#[[زبیر بن عوام]]، | # [[زبیر بن عوام]]، | ||
#[[عبدالرحمان بن عوف]]، | # [[عبدالرحمان بن عوف]]، | ||
#[[سعید بن زید]]، | # [[سعید بن زید]]، | ||
#[[سعدبن ابی وقاص]]، | # [[سعدبن ابی وقاص]]، | ||
#[[حذیف بن الیمان]]، | # [[حذیف بن الیمان]]، | ||
#[[البراء بن عازب]]، | # [[البراء بن عازب]]، | ||
#[[ابوسعید الخدری]]، | # [[ابوسعید الخدری]]، | ||
#[[ام سلمة]]، زوجه رسول خدا{{صل}}، | # [[ام سلمة]]، زوجه رسول خدا {{صل}}، | ||
#جد [[سلمة بن عبدیوشع]] | # جد [[سلمة بن عبدیوشع]] | ||
#[[زید بن علی بن الحسین]]{{ع}}، | # [[زید بن علی بن الحسین]] {{ع}}، | ||
#[[علباء بن احمرالیشکری]]، | # [[علباء بن احمرالیشکری]]، | ||
#[[شعبی]]، | # [[شعبی]]، | ||
#[[حسن البصری]]، | # [[حسن البصری]]، | ||
#[[سدی]]، | # [[سدی]]، | ||
#[[مقاتل]]، | # [[مقاتل]]، | ||
#کلبی، | # کلبی، | ||
#[[قتادة]]، | # [[قتادة]]، | ||
#[[مجاهد]]<ref>الحسینی المیلانی، نفحات الازهار، ج۲۰، ص۲۱۸ و ۲۱۹.</ref>. | # [[مجاهد]]<ref>الحسینی المیلانی، نفحات الازهار، ج۲۰، ص۲۱۸ و ۲۱۹.</ref>. | ||
ب) '''[[داستان مباهله]] و [[کتب حدیث]] و [[تفسیر]]''': نویسندگان مشهور [[کتابهای تفسیر]]، حدیث و [[کلام]] درباره شأن نزول آیه یاد شده و حدیث مباهله [[اتفاق نظر]] دارند، متنهی بعضی این [[شأن]] با سند ذکر کردهاند و برخی دیگر آن را از مسلمات قرار داده، سند آن را حذف نمودهاند. | ب) '''[[داستان مباهله]] و [[کتب حدیث]] و [[تفسیر]]''': نویسندگان مشهور [[کتابهای تفسیر]]، حدیث و [[کلام]] درباره شأن نزول آیه یاد شده و حدیث مباهله [[اتفاق نظر]] دارند، متنهی بعضی این [[شأن]] با سند ذکر کردهاند و برخی دیگر آن را از مسلمات قرار داده، سند آن را حذف نمودهاند. | ||
[[قاضی نور الله تستری]] در کتاب نفیس [[احقاق الحق (کتاب)|احقاق الحق]] میگوید: [[مفسران]] در این مسئله اتفاق نظر دارند که {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} در [[آیه]] فوق اشاره به حسن و حسین{{عم}}و {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} اشاره به فاطمه{{س}} و {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} اشاره به علی{{ع}} است<ref>التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۶-۶۲.</ref>. مرحوم [[آیتالله]] مرعشی نجفی در پاروقی کتاب مزبور در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت را ذکر نموده که تصریح کردهاند [[آیه مباهله]] درباره [[اهل بیت]]{{عم}} نازل شده است. وی نام و کتب آنان را مشروحاً آورده است<ref>التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۶-۶۲.</ref>. | [[قاضی نور الله تستری]] در کتاب نفیس [[احقاق الحق (کتاب)|احقاق الحق]] میگوید: [[مفسران]] در این مسئله اتفاق نظر دارند که {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} در [[آیه]] فوق اشاره به حسن و حسین {{عم}}و {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} اشاره به فاطمه {{س}} و {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} اشاره به علی {{ع}} است<ref>التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۶-۶۲.</ref>. مرحوم [[آیتالله]] مرعشی نجفی در پاروقی کتاب مزبور در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت را ذکر نموده که تصریح کردهاند [[آیه مباهله]] درباره [[اهل بیت]] {{عم}} نازل شده است. وی نام و کتب آنان را مشروحاً آورده است<ref>التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۶-۶۲.</ref>. | ||
ج) '''[[احادیث اهل سنت]]''': [[غالب]] [[مفسران]]، [[محدثان]] و [[مورخان]] [[اهل سنت]] [[شأن نزول]] یاد شده درباره [[آیه مباهله]] را - با تفاوتهای مختصری در تعبیر - به [[تواتر]] نقل کرده، تأکید نمودهاند که آیه مباهله درباره علی {{ع}}، [[فاطمه]] {{س}} و حسن و حسین {{عم}} نازل شده است. | |||
۱. در [[صحیح مسلم]] در بخش فضائل الصحابه باب «فضائل [[علی بن ابیطالب]] {{ع}}» از [[سعدبن ابی وقاص]] نقل شده است که [[معاویه]] به سعد گفت: شنیدهام که تو علی {{ع}} را [[لعن]] نمیکنی! چرا [[علی بن ابی طالب]] را [[سب]] و [[دشنام]] نمیگویی؟ سعد در پاسخ به معاویه گفت: من سه سخن از [[پیامبر گرامی]] {{صل}} به یاد دارم که به سبب آنها نمیتوانم علی {{ع}} را دشنام دهم! چنانچه من یکی از این سه [[فضیلت]] را میداشتم برای من از تعداد زیادی شتران سرخ موی محبوبتر بود. سپس داستان «[[حدیث منزلت]]» [در جریان [[جنگ تبوک]]] و داستان سپردن [[پرچم]] به دست علی {{ع}} [در جریان [[جنگ خیبر]]] را ذکر میکند و بعد میافزاید: {{متن حدیث|وَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ {{متن قرآن|...فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ...}}دَعَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً {{عم}} وَ قَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي}}<ref>القشیری، صحیح مسلم، جرء ۱۵، ص۱۷۱.</ref>؛ یعنی هنگامی که آیه مباهله نازل شد، [[رسول خدا]] {{صل}} علی و فاطمه و حسن و حسین {{عم}} را فراخواند، سپس عرضه داشت: بار الها ایناناند [[اهل بیت]] من. | |||
این [[حدیث]] را [[ترمذی]] در صحیح خود نقل نموده و میافزاید: «ابوعیسی میگوید: این [[حدیث حسن صحیح]] و [[غریب]]<ref>{{عربی|الغريب اسناداً او متناً: و هو ما تفرد برواية متنه واحد من الرواة، و يليق أن يوصف بالغريب المطلق أي الفريد من الجهتين: السند و المتن}}.</ref> است»<ref>الترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۴۵۵-۴۵۶ و ص۷۱.</ref> | |||
د) '''[[احادیث]] [[امامیه]]''' | |||
[[مفسران]] و [[محدثان]] امامیه نیز در [[نزول]] این [[آیه شریفه]] درباره [[اصحاب کساء]] [[اتفاق نظر]] دارند. در ادامه چند نمونه از این احادیث را ذکر میکنیم: | |||
# در [[تفسیر نورالثقلین]] [[روایات]] فراوانی در این زمینه نقل شده است، از جمله به نقل از [[عیون اخبار الرضا]] از [[امام رضا]] {{ع}} روایتی را نقل میکند: [[حضرت]] و عدهای از [[علما]] در مجلس [[مأمون]] درباره فرق بین [[عترت]] {{عم}} و [[امت]] و [[فضیلت]] عترت بر امت بحث میکردند. علمای حاضر در جلسه پرسیدند: آیا [[خدا]] کلمه «اصطفانا» را در کتاب خود [[تفسیر]] کرده است؟ حضرت فرمود: ظاهر این کلمه را در [[دوازده]] جا تفسیر کرده، غیر از [[باطن]] آن... اما سوم در آنجا است که [[خداوند]] [[پاکان]] [[خلق]] خود را از دیگران متمایز ساخته، به [[رسول]] خود دستور میدهد که با [[اهل]] بیتش به درگاه خدا [[ابتهال]] و با [[نصارا]] [[مباهله]] کند و میفرماید: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ...}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> پس [[پیامبر]] {{صل}} علی، [[حسنین]]، و [[فاطمه]] {{س}} را آورد. آیا معنا و مراد {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ}} را میدانید چیست و کیست؟ علمای حاضر در جلسه گفتند: مقصود از {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}}، خود آن حضرت {{صل}} است. امام رضا {{ع}} فرمود: [[اشتباه]] کردید، مقصود از {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}}، [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} است. یکی از [[ادله]] این معنا [[کلام]] [[رسول خدا]] {{صل}} است که به «بنی ولیعه» فرمود {{عربی|او لأبعثن إليهم رجلا كنفسی}} [یعنی بنی ولیعه باید از خلافکاری خود دست بردارند، در غیر این صورت مردی را که نفس من و مانند من است، به سوی آنان خواهم فرستاد] و منظورش [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} بود. مقصود از {{متن قرآن|أَبْنَائِنَا} حسن و حسین {{عم}} و مراد از {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}}، [[فاطمه]] {{س}} است و این خصوصیت و امتیازی است که احدی از [[امت]]، مقدم بر ایشان نیست و فضیلتی است که احدی از افراد [[بشر]] به آن نمیرسد و شرافتی است که هیچ فردی نمیتواند به آن نائل گردد؛ یعنی نفس علی {{ع}} را مانند نفس خود قرار داد<ref> تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۳۴۹؛ ر.ک: الصدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۰۹ و ۲۱۰.</ref>. | |||
# در [[تفسیر عیاشی]] از حریز، از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده که فرمود: «اشخاصی از امیرمؤمنین {{ع}} پیرامون فضائلش پرسیدند، [[حضرت]] شمهای از فضائلش را بر شمرد. سؤال کنندگان تقاضا کردند که باز بشمارد، فرمود: دو نفر از [[احبار]] و کشیشهای [[نصارا]] نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمدند و درباره [[عیسی]] {{ع}} با آن جناب صحبت کردند و [[خدای عزوجل]] این [[آیه]] را نازل نمود: {{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ...}}<ref>«داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بیدرنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.</ref> رسول خدا {{صل}} به [[خانه]] آمد و دست علی {{ع}} (و شاید صحیح دست من بوده و به [[اشتباه]] نام [[مقدس]] علی {{ع}} ضبط شده باشد) و حسن و حسین و فاطمه {{س}} را گرفت و بیرون آمد و در حالی که دست به [[آسمان]] بلند کرده و انگشتانش را باز نموده بود، نصارا را [[دعوت]] به [[مباهله]] کرد»<ref>تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۱۰.</ref>. | |||
# مرحوم [[شیخ مفید]] در اختصاص [[حدیثی]] را از [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} نقل میکند که حضرت فرمود: تمام امت بر این مطلب [[اتفاق نظر]] دارند، که وقتی رسول خدا {{صل}} [[مردم]] [[نجران]] را برای مباهله فرا خواند، در کساء (یعنی پوششی که [[خاندان]] حضرت زیر آن قرار گرفتند) هیچ کسی جز [[پیامبر]] {{صل}}، علی، فاطمه، حسن و حسین {{عم}} قرار نداشت؛ لذا در قول [[خدای متعال]]: {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ...}} [[تأویل]] {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} حسن و حسین {{عم}}، {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} [[فاطمه]] {{س}} و {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}}، [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} است<ref>شیخ المفید، الاختصاص، ج۱۲، ص۵۶.</ref>. | |||
این [[ | [[قریب]] به این مضمون [[احادیث متواتر]] دیگری نیز از بزرگان [[شیعه امامیه]] در کتب [[تفسیری]] و [[حدیثی]] نقل شده است<ref>ر.ک: الشریف الرضی، حقائق التأویل فی متشابه التنزیل، ص۱۱۰؛ الطوسی، الامالی، ص۳۰۷، و ص۵۶۴؛ ابن فرات الکوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۸۵ - ۹۰؛ الفتال النیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۶۴؛ الطبرسی، الفضل بن الحسن، اعلام الوری، ص۳۱۶؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۳ – ۵۲؛ الراوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۱۳۴ و۱۳۵؛ بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۵۱ – ۲۷۱؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۱۱ – ۳۱۳؛ تفسیر القمی، ج۱، ص۱۱۲ و ۱۱۳.</ref>.»<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۳۰۳.</ref> | ||
== | == پرسشهای وابسته == | ||
{{ | {{پرسمان آیه مباهله}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۸۴: | خط ۸۶: | ||
[[رده:پرسش]] | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسمان امامت]] | [[رده:پرسمان امامت]] | ||
[[رده:(اا): پرسشهای امامت با ۱ پاسخ]] | [[رده:(اا): پرسشهای امامت با ۱ پاسخ]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۲
شأن نزول آیه مباهله چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ امامت |
مدخل بالاتر | آیه مباهله |
مدخل اصلی | شأن نزول آیه مباهله |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
شأن نزول آیه مباهله چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث امامت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آقای دکتر محمد ساعدی در کتاب «آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار» در اینباره گفته است:
«در روایات اسلامی آمده است مسیحیان نجران برای تحقیق درباره اسلام نمایندگانی را به مدینه فرستادند و وقتی برای شرفیابی حضور رسول خدا (ص) حرکت کردند، سه نفر از بزرگان آنان به نامهای «اهتم، عاقب و سید»، آنها را همراهی میکردند. در مدینه وقتی موقع نمازشان فرا رسید، طبق مراسم خود، ناقوس را نواخته به نماز ایستادند. اصحاب رسول خدا (ص) عرضه داشتند: یا رسول الله! این مسجد تو است، مسجد اسلام است، چرا باید در اینجا ناقوس بنوازند؟ رسول خدا (ص) فرمود: به آنها کاری نداشته باشید.
بعد از آنکه مسیحیان از نمازشان فارغ شدند به رسول خدا (ص) نزدیک شده، پرسیدند: مردم را به چه دینی دعوت میکنی؟ فرمود: به شهادت دادن به اینکه جز الله معبودی نیست و اینکه من فرستاده خدایم و اینکه عیسی بندهای است مخلوق که میخورد و مینوشید و سخن میگفت. پرسیدند: اگر عیسی مخلوق و بنده بود، پدرش که بود؟
در اینجا به رسول خدا (ص) وحی شد که به ایشان بگو: شما درباره آدم چه میگویید؟ آیا بندهای مخلوق بود، میخورد و مینوشید و سخن میگفت و عمل زناشویی انجام میداد یا نه؟ رسول خدا (ص) که این سؤالات را از ایشان پرسید، آنها جواب دادند: بله؛ بندهای مخلوق بود و کارهایی که برشمردی را میکرد. پیامبر (ص) فرمود: اگر بنده و مخلوق بود پدرش که بود؟ مسیحیان مبهوت و مغلوب شدند و خدای تعالی این آیه را فرستاد: إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱] و نیز این آیه را نازل فرمود: فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ[۲].
از این رو رسول خدا (ص) فرمود: پس با من مباهله کنید؛ اگر من صادق بودم لعنت خدا بر شما نازل شود و اگر کاذب بودم لعنتش بر من نازل گردد. مسیحیان گفتند: با ما از در انصاف درآمدی و قرار گذاشتند همین کار را انجام دهند.
آنان وقتی به منزل خود بازگشتند با رؤسا و بزرگانشان مشورت کردند. رؤسای آنان سید، عاقب، اهتم گفتند: اگر پیامبر اسلام در روز مباهله با اصحاب و یاران سرشناس و شخصیتهای معروف مسلمانان آمد با او مباهله میکنیم، چون معلوم میشود در نبوت خود صادق نیست؛ ولی اگر با فرزندان و خانوادهاش بیاید با او مباهله نمیکنیم، چون هیچ کس علیه زن و فرزند خود اقدامی نمیکند، مگر آنکه ایمان و یقین داشته باشد که خطری در بین نیست؛ در این صورت او در دعوایش صادق است.
مسیحیان صبح روز بعد به سوی رسول خدا (ص) روانه شدند. آنها دیدند که رسول خدا (ص) و علی بن ابیطالب، فاطمه، حسن و حسین (ع) برای مباهله آمدهاند. مسیحیان پرسیدند: اینان چه کسانی هستند؟ به آنها گفته شد: این مرد پسر عم و وصی و داماد او است و این زن دخترش فاطمه (س) است و این دو کودک فرزندان فاطمه، حسن و حسین (ع)، هستند.
نصارا وحشت کردند و به رسول خدا (ص) عرضه داشتند: ما حاضریم تو را راضی کنیم، ما را از مباهله معاف بدار. رسول خدا (ص) با ایشان به شرط جزیه و شرایط ذمه مصالحه نمود و نصارا به دیار خود برگشتند[۳].
در بعضی از روایات آمده است که پیامبر (ص) با مسیحیان بدین گونه مصالحه کرد که آنان دو هزار حله(دو هزار طاقه پارچه) که حداقل قیمت هر حله چهل درهم باشد، سی دست زره، سی نیزه و سی رأس اسب را ترد پیامبر به عرایت گذارند، در صورتی که در سرزمین یمن توطئهای علیه مسلمانان رخ دهد، و پیامبر (ص) ضامن این عاریتها خواهد بود تا آن را باز گرداند. عهدنامهای در این زمینه نوشته شد[۴].
نیز در روایتی دیگر آمده است که اسقف مسیحیان به آنها گفت: ای گروه نصارا من صورتهایی را مینگرم که اگر خدا بخواهد به خاطر آنها کوهی را از جا بر میکند! پس هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و تا روز قیامت روی زمین یک نصرانی هم باقی نخواهد ماند[۵].
این شأن نزول متواتر است و در بسیاری از منابع تفسیر و حدیثی فریقین - با تفاوتهای اندک و قریب به همین مضمون - نقل شده که طرق متعددی نیز دارد. در ادامه به برخی از منابع، مصادر و راویان اشاره میکنیم.
ادله شأن نزول: حدیث مباهله از احادیث قطعی و متواتری است که بزرگان شیعه و سنی به اتفاق معتقدند در شأن اصحاب کساء (ع) نازل شده و بالاترین مقام و فضل را برای آنان بیان فرموده است. شاهد این حقیقت روایات فراوانی است که در منابع دست اول اهل سنت و شیعه آمده و به صراحت شأن نزول یاد شده را تصدیق میکند.
الف) راویان حدیث مباهله: عده زیادی از صحابه و تابعین در شأن نزول آیه شریفه مباهله روایاتی را نقل و در همه آنها تصریح کردهاند که رسول خدا (ص) در مباهله فقط علی (ع) و دخترش فاطمه (س) و فرزندان فاطمه، حسن و حسین (ع)، برخی از صحابه و تابعینی که حدیث فوق را با اختلافاتی اندک در تعبیر نقل نمودهاند از این قرارند:
- امیرمؤمنین علی (ع).
- عبدالله بن عباس،
- جابر بن عبدالله انصاری،
- عثمان بن عفان،
- طلحة بن عبدالله،
- زبیر بن عوام،
- عبدالرحمان بن عوف،
- سعید بن زید،
- سعدبن ابی وقاص،
- حذیف بن الیمان،
- البراء بن عازب،
- ابوسعید الخدری،
- ام سلمة، زوجه رسول خدا (ص)،
- جد سلمة بن عبدیوشع
- زید بن علی بن الحسین (ع)،
- علباء بن احمرالیشکری،
- شعبی،
- حسن البصری،
- سدی،
- مقاتل،
- کلبی،
- قتادة،
- مجاهد[۶].
ب) داستان مباهله و کتب حدیث و تفسیر: نویسندگان مشهور کتابهای تفسیر، حدیث و کلام درباره شأن نزول آیه یاد شده و حدیث مباهله اتفاق نظر دارند، متنهی بعضی این شأن با سند ذکر کردهاند و برخی دیگر آن را از مسلمات قرار داده، سند آن را حذف نمودهاند.
قاضی نور الله تستری در کتاب نفیس احقاق الحق میگوید: مفسران در این مسئله اتفاق نظر دارند که أَبْنَاءَنَا در آیه فوق اشاره به حسن و حسین (ع)و نِسَاءَنَا اشاره به فاطمه (س) و أَنْفُسَنَا اشاره به علی (ع) است[۷]. مرحوم آیتالله مرعشی نجفی در پاروقی کتاب مزبور در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت را ذکر نموده که تصریح کردهاند آیه مباهله درباره اهل بیت (ع) نازل شده است. وی نام و کتب آنان را مشروحاً آورده است[۸].
ج) احادیث اهل سنت: غالب مفسران، محدثان و مورخان اهل سنت شأن نزول یاد شده درباره آیه مباهله را - با تفاوتهای مختصری در تعبیر - به تواتر نقل کرده، تأکید نمودهاند که آیه مباهله درباره علی (ع)، فاطمه (س) و حسن و حسین (ع) نازل شده است.
۱. در صحیح مسلم در بخش فضائل الصحابه باب «فضائل علی بن ابیطالب (ع)» از سعدبن ابی وقاص نقل شده است که معاویه به سعد گفت: شنیدهام که تو علی (ع) را لعن نمیکنی! چرا علی بن ابی طالب را سب و دشنام نمیگویی؟ سعد در پاسخ به معاویه گفت: من سه سخن از پیامبر گرامی (ص) به یاد دارم که به سبب آنها نمیتوانم علی (ع) را دشنام دهم! چنانچه من یکی از این سه فضیلت را میداشتم برای من از تعداد زیادی شتران سرخ موی محبوبتر بود. سپس داستان «حدیث منزلت» [در جریان جنگ تبوک] و داستان سپردن پرچم به دست علی (ع) [در جریان جنگ خیبر] را ذکر میکند و بعد میافزاید: «وَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ ...فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ...دَعَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً (ع) وَ قَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي»[۹]؛ یعنی هنگامی که آیه مباهله نازل شد، رسول خدا (ص) علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) را فراخواند، سپس عرضه داشت: بار الها ایناناند اهل بیت من.
این حدیث را ترمذی در صحیح خود نقل نموده و میافزاید: «ابوعیسی میگوید: این حدیث حسن صحیح و غریب[۱۰] است»[۱۱]
د) احادیث امامیه مفسران و محدثان امامیه نیز در نزول این آیه شریفه درباره اصحاب کساء اتفاق نظر دارند. در ادامه چند نمونه از این احادیث را ذکر میکنیم:
- در تفسیر نورالثقلین روایات فراوانی در این زمینه نقل شده است، از جمله به نقل از عیون اخبار الرضا از امام رضا (ع) روایتی را نقل میکند: حضرت و عدهای از علما در مجلس مأمون درباره فرق بین عترت (ع) و امت و فضیلت عترت بر امت بحث میکردند. علمای حاضر در جلسه پرسیدند: آیا خدا کلمه «اصطفانا» را در کتاب خود تفسیر کرده است؟ حضرت فرمود: ظاهر این کلمه را در دوازده جا تفسیر کرده، غیر از باطن آن... اما سوم در آنجا است که خداوند پاکان خلق خود را از دیگران متمایز ساخته، به رسول خود دستور میدهد که با اهل بیتش به درگاه خدا ابتهال و با نصارا مباهله کند و میفرماید: فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ...[۱۲] پس پیامبر (ص) علی، حسنین، و فاطمه (س) را آورد. آیا معنا و مراد أَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ را میدانید چیست و کیست؟ علمای حاضر در جلسه گفتند: مقصود از أَنْفُسَنَا، خود آن حضرت (ص) است. امام رضا (ع) فرمود: اشتباه کردید، مقصود از أَنْفُسَنَا، علی بن ابی طالب (ع) است. یکی از ادله این معنا کلام رسول خدا (ص) است که به «بنی ولیعه» فرمود او لأبعثن إليهم رجلا كنفسی [یعنی بنی ولیعه باید از خلافکاری خود دست بردارند، در غیر این صورت مردی را که نفس من و مانند من است، به سوی آنان خواهم فرستاد] و منظورش علی بن ابی طالب (ع) بود. مقصود از {{متن قرآن|أَبْنَائِنَا} حسن و حسین (ع) و مراد از نِسَاءَنَا، فاطمه (س) است و این خصوصیت و امتیازی است که احدی از امت، مقدم بر ایشان نیست و فضیلتی است که احدی از افراد بشر به آن نمیرسد و شرافتی است که هیچ فردی نمیتواند به آن نائل گردد؛ یعنی نفس علی (ع) را مانند نفس خود قرار داد[۱۳].
- در تفسیر عیاشی از حریز، از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «اشخاصی از امیرمؤمنین (ع) پیرامون فضائلش پرسیدند، حضرت شمهای از فضائلش را بر شمرد. سؤال کنندگان تقاضا کردند که باز بشمارد، فرمود: دو نفر از احبار و کشیشهای نصارا نزد رسول خدا (ص) آمدند و درباره عیسی (ع) با آن جناب صحبت کردند و خدای عزوجل این آیه را نازل نمود: إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ...[۱۴] رسول خدا (ص) به خانه آمد و دست علی (ع) (و شاید صحیح دست من بوده و به اشتباه نام مقدس علی (ع) ضبط شده باشد) و حسن و حسین و فاطمه (س) را گرفت و بیرون آمد و در حالی که دست به آسمان بلند کرده و انگشتانش را باز نموده بود، نصارا را دعوت به مباهله کرد»[۱۵].
- مرحوم شیخ مفید در اختصاص حدیثی را از امام موسی بن جعفر (ع) نقل میکند که حضرت فرمود: تمام امت بر این مطلب اتفاق نظر دارند، که وقتی رسول خدا (ص) مردم نجران را برای مباهله فرا خواند، در کساء (یعنی پوششی که خاندان حضرت زیر آن قرار گرفتند) هیچ کسی جز پیامبر (ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) قرار نداشت؛ لذا در قول خدای متعال: فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ... تأویل أَبْنَاءَنَا حسن و حسین (ع)، نِسَاءَنَا فاطمه (س) و أَنْفُسَنَا، علی بن ابی طالب (ع) است[۱۶].
قریب به این مضمون احادیث متواتر دیگری نیز از بزرگان شیعه امامیه در کتب تفسیری و حدیثی نقل شده است[۱۷].»[۱۸]
پرسشهای وابسته
- ماجرای مباهله چیست؟ (پرسش)
- پیام آیه مباهله چیست؟ (پرسش)
- آیه مباهله چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیه مباهله چه جایگاهی را برای اهل بیت اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیه مباهله چگونه بر افضلیت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- آیه مباهله چه جایگاهی برای اهل بیت اثبات میکند؟ (پرسش)
- آیه مباهله چگونه بر افضلیت امام علی دلالت دارد؟ (پرسش)
- آیه مباهله چگونه بر امامت امام علی دلالت دارد؟ (پرسش)
- آیه مراد از نفس پیامبر در آیه مباهله قرابت نسبی امام علی با پیامبر است؟ (پرسش)
- آیه تعبیر أنفسنا در آیه مباهله به دلیل سبقت امام علی در اسلام است؟ (پرسش)
- آیه مراد از نساء در آیه مباهله مطلق زنان است؟ (پرسش)
- اگر دستور خدا در آیه مباهله به میدان آوردن خمسه طیبه بود چرا واژگان أبناء و نساء و أنفس بصورت جمع آورده است؟ (پرسش)
- آیه واژه انفسنا در آیه مباهله در برابر نساءنا است و هیچ فضیلتی را برای امام علی ثابت نمیکند؟ (پرسش)
- واژه ﴿أَبْنَاءَنَا﴾، ﴿نِسَاءَنَا﴾، ﴿أَنْفُسَنَا﴾ به چه معناست و مصادیق آن چه کسانی هستند؟ (پرسش)
- باتوجه به جمع بودن واژه انفسنا در آیه مباهله آیا منظور همه خویشاوندان پیامبر است؟ (پرسش)
- آیا درست است که منظور از انفسنا در آیه مباهله پیامبر است؟ (پرسش)
- آیه مباهله چگونه بر خلافت بلافصل امام علی پس از پیامبر خاتم دلالت میکند؟ (پرسش)
- آیه مباهله چگونه فضیلت اصحاب کساء را اثبات میکند؟ (پرسش)
- شأن نزول آیه مباهله چیست؟ (پرسش)
- مراد از واژه ابناءنا در آیه مباهله چیست؟ (پرسش)
- مراد از واژه انفسنا در آیه مباهله چه کسی است؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ «داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بیدرنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.
- ↑ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ ر.ک: القمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۰۴؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۲۸ و ۲۲۹. البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۳-۵۲؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۴۳ – ۵۳؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن (تفسیر ابوالفتوح رازی)، ج۴، ص۳۶۰ - ۳۶۳.
- ↑ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۵۲؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳۲.
- ↑ الآلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۳، ص۳۰۱؛ البیضاوی تفسیر البیضاوی (انوارالتنزل و اسرارالتأویل)، ج۲، ص۴۷؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۶۲؛ سبط بن الجوزی، تذکرة الخواص، ص۲۴؛ الشبلنجی، نور الابصار (بهامشه اسعاف الراغبین فی سیدة المصطفی)، ص۱۲۲-۱۲۳؛ الزمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۳۶۲؛ تفسر البغوی (معالم التنزیل)، ج۲، ص۴۸؛ البغدادی، تفسیر الخازن، ج۱، ص۲۵۴؛ الخطیب الشربینی، تفسیر القرآن الکریم (السراج المنیر)، ج۱، ص۲۲۲؛ المراغی، تفسیر المراغی، ج۱، ص۵۱۷؛ التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ج۳، ص۲۴۷.
- ↑ الحسینی المیلانی، نفحات الازهار، ج۲۰، ص۲۱۸ و ۲۱۹.
- ↑ التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۶-۶۲.
- ↑ التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۶-۶۲.
- ↑ القشیری، صحیح مسلم، جرء ۱۵، ص۱۷۱.
- ↑ الغريب اسناداً او متناً: و هو ما تفرد برواية متنه واحد من الرواة، و يليق أن يوصف بالغريب المطلق أي الفريد من الجهتين: السند و المتن.
- ↑ الترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۴۵۵-۴۵۶ و ص۷۱.
- ↑ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۳۴۹؛ ر.ک: الصدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۰۹ و ۲۱۰.
- ↑ «داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بیدرنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.
- ↑ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۱۰.
- ↑ شیخ المفید، الاختصاص، ج۱۲، ص۵۶.
- ↑ ر.ک: الشریف الرضی، حقائق التأویل فی متشابه التنزیل، ص۱۱۰؛ الطوسی، الامالی، ص۳۰۷، و ص۵۶۴؛ ابن فرات الکوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۸۵ - ۹۰؛ الفتال النیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۶۴؛ الطبرسی، الفضل بن الحسن، اعلام الوری، ص۳۱۶؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۳ – ۵۲؛ الراوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۱۳۴ و۱۳۵؛ بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۵۱ – ۲۷۱؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۱۱ – ۳۱۳؛ تفسیر القمی، ج۱، ص۱۱۲ و ۱۱۳.
- ↑ ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۳۰۳.