سنت الهی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
# '''مطلب دوم:''' میان [[قوانین]] و اعتبارات [[دینی]] و [[احکام]] و [[سنن الهی]] در [[نظام تکوین]]، رابطهای [[حقیقی]] برقرار است. بنابراین، [[حقیقت]] [[دین]] و [[سنّتهای الهی]] در [[کتاب مکنون]]، دو جلوه یک [[حقیقت]] هستند. اوّلاً، [[سنن الهی]] اموری [[حقیقی]] هستند و مانند [[قوانین اجتماعی]]، صرفاً پدیدههایی اعتباری نیستند و ثانیاً، تنزّل [[حقیقت]] [[دین]] و [[سنّتهای الهی]] در [[تکوین]]، هنگام تعیّن در عالم [[دنیا]]، به صورت [[احکام شریعت]] و [[ظاهر قرآن]] است؛ رابطه آن [[حقیقت]] با این تعیّن، رابطه ظاهر با [[باطن]] و [[جسم]] با [[روح]] و رقیقت با [[حقیقت]] است. بنابراین، اگر [[سنن الهی]] در [[نظام تکوین]]، تحت [[ولایت]] و مجرای [[اولیاء الهی]] {{عم}} عمل میکنند، [[ولایت]] آنان فوق همه ولایتها است. با این توضیح میتوان گفت در [[نظام]] [[تشریع]] نیز، [[ولایت]] آنان ـ به [[اذن الهی]] ـ فراتر از همه ولایتها است. | # '''مطلب دوم:''' میان [[قوانین]] و اعتبارات [[دینی]] و [[احکام]] و [[سنن الهی]] در [[نظام تکوین]]، رابطهای [[حقیقی]] برقرار است. بنابراین، [[حقیقت]] [[دین]] و [[سنّتهای الهی]] در [[کتاب مکنون]]، دو جلوه یک [[حقیقت]] هستند. اوّلاً، [[سنن الهی]] اموری [[حقیقی]] هستند و مانند [[قوانین اجتماعی]]، صرفاً پدیدههایی اعتباری نیستند و ثانیاً، تنزّل [[حقیقت]] [[دین]] و [[سنّتهای الهی]] در [[تکوین]]، هنگام تعیّن در عالم [[دنیا]]، به صورت [[احکام شریعت]] و [[ظاهر قرآن]] است؛ رابطه آن [[حقیقت]] با این تعیّن، رابطه ظاهر با [[باطن]] و [[جسم]] با [[روح]] و رقیقت با [[حقیقت]] است. بنابراین، اگر [[سنن الهی]] در [[نظام تکوین]]، تحت [[ولایت]] و مجرای [[اولیاء الهی]] {{عم}} عمل میکنند، [[ولایت]] آنان فوق همه ولایتها است. با این توضیح میتوان گفت در [[نظام]] [[تشریع]] نیز، [[ولایت]] آنان ـ به [[اذن الهی]] ـ فراتر از همه ولایتها است. | ||
# '''مطلب سوم:''' [[سنن الهی]] در [[تکوین]] و [[تشریع]]، اموری درهم تنیدهاند. لذا [[تولّی]] به [[امور شرعی]]، به منزله هماهنگ ساختن خود با [[سنن]] [[تکوینی]] [[الهی]] و درنتیجه، بهرهمندی از [[برکات]] آن در [[نظام تکوین]] است. مثلاً [[خداوند]] درباره رابطه [[تقوا]] و [[نزول]] [[برکات]] آسمانی میفرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۴۶۸-۴۷۱.</ref>. | # '''مطلب سوم:''' [[سنن الهی]] در [[تکوین]] و [[تشریع]]، اموری درهم تنیدهاند. لذا [[تولّی]] به [[امور شرعی]]، به منزله هماهنگ ساختن خود با [[سنن]] [[تکوینی]] [[الهی]] و درنتیجه، بهرهمندی از [[برکات]] آن در [[نظام تکوین]] است. مثلاً [[خداوند]] درباره رابطه [[تقوا]] و [[نزول]] [[برکات]] آسمانی میفرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۴۶۸-۴۷۱.</ref>. | ||
==اثبات حق== | |||
[[شناخت]] [[سنتها]] و [[قوانین الهی]] [[حاکم]] بر هستی، بسیار مهم و اساسی است؛ زیرا شناخت این سنتها به معنای شناخت از چرایی و چگونگی وقوع حوادث و رخدادها، بهرهگیری از آنها در [[زندگی]]، [[رهایی]] از آثار زیانبار، درمان و ساماندهی [[بحران]] و حوادث تلخ و [[مدیریت]] آنها است. وقتی [[انسان]] مثلا با سنت و [[قانون]] [[جاذبه]] آشنا میشود، نه تنها خود را از تاثیرات مخرب و زیانبار احتمالی آن در [[امان]] نگه میدارد، بلکه از این سنت و قانون [[حاکم الهی]] بر هستی برای رسیدن به اهداف مادی و [[معنوی]] خویش بهره میگیرد. | |||
یکی از [[سنتهای الهی]] حاکم بر هستی، سنت اثبات حق و محو [[باطل]] است. شناخت این سنت به معنای [[امیدواری]] به [[برپایی عدالت]] قسطی در [[جهان]] و از میان [[ظلم]] و [[استکبار]] به عنوان دو مصداق اساسی [[حق و باطل]] است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا با تبیین این [[سنت الهی]]، نگاهی به [[فلسفه]] جبری و سنت الهی در [[پایان تاریخ]] اشاره داشته و فلسفه تاریخ را از این منظر تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا (مقاله)|اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا]].</ref>. | |||
==[[لزوم]] شناخت سنتهای الهی== | |||
از نظر [[قرآن]]، هستی در چارچوب سنتها و قوانین الهی اداره میشود که در آن تبدیل و تحویلی نیست.<ref>{{متن قرآن|سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا}} «بنا بر سنتی (انجام یافته) با پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمییابی» سوره اسراء، آیه ۷۷؛ {{متن قرآن|سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا}} «بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیشتر درگذشتهاند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۲.</ref> شناخت این سنتها و [[قوانین]] حاکم بر هستی که شامل سنتهای حاکم بر جهان، [[جان]] و حتی [[جامعه انسانی]] است، به انسان کمک میکند تا زندگی خویش را بهبود بخشد و از [[محیط زیست]] خویش بهترین بهره را ببرد و نه تنها دنیای خویش را بسازد، بلکه [[آخرتی]] بهتر برای خود فراهم آورد. | |||
بر اساس [[آموزههای وحیانی قرآن]]، [[سنتهای الهی]] محدود به سنتهای [[حاکم]] بر [[جهان مادی]] و [[محسوسات]] نمیشود، بلکه دامنه آن همه هستی را در بر میگیرد و [[خدا]] از [[عرش]] تا فرش بر اساس این [[سنتها]] که اسباب عمل هستند، بهره میگیرد و استفاده میکند. چنان که یکی از سنتهای الهی که حاکم بر کل هستی است، [[سنت]] [[رحمت]] است؛ خدا میفرماید: {{متن قرآن|كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ}}<ref>«بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است» سوره انعام، آیه ۱۲.</ref> مقتضای این [[سنت الهی]] آن است که خدا هر کاری میکند بر اساس رحمت است؛ از همین روست که جمع کردن و [[حشر]] [[روز قیامت]] را به عنوان یک رحمت و در چارچوب همین سنت میداند؛ در ادامه همین [[آیه]] میفرماید: {{متن قرآن|لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ}}<ref>«بیگمان (او) شما را به (هنگام) رستخیز که در (برپایی) آن تردیدی نیست فراهم میآورد» سوره نساء، آیه ۸۷.</ref>. با این که در این گردآوری برخی که [[ایمان]] نیاوردهاند، از خودباختگان و [[اهل]] [[زیان]] و [[خسران]] خواهند بود، با این همه خدا این را جزو اصول رحمت خویش معرفی میکند؛ زیرا [[مجازات]] و [[کیفر]] خودباختگان، برخاسته از [[رحمت رحمانی]] برای همه [[مخلوقات]] و آفریدهها است؛ زیرا بدون مجازات و کیفر آنان، نمیتوان سخن از [[سعادت]] و رحمت [[اکثریت]] به نسبت مطلقی گفت که به سبب کارهای [[ظالمانه]] و [[مستکبران]] ایشان آسیب دیدند؛ زیرا از نظر [[قرآن]]، [[ظلم]] [[ظالمان]] تنها محدود به خودشان نبوده است؛ بلکه نه تنها به سایر [[انسانها]] آسیب رساندند، بلکه حتی به محیط زیست و همه موجودات و آفریدههای ساکن در [[زمین]] و [[دنیا]] آسیب رسانیدهاند. از همین روست که میفرماید: {{متن قرآن|ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«برای کارهایی که مردم کردهاند در خشکی و دریا تباهی به چشم میخورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کردهاند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.</ref> | |||
بنابراین، از نظر [[قرآن]]، اصل [[حاکم]] بر هستی و همه آفریدههای [[الهی]]، اصل [[رحمت واسع]] الهی است که حتی خاستگاه [[مجازات]] [[ظالمان]] نیز است؛ چنان که [[خدا]] در [[سوره رحمن]] [[دوزخ]] را نعمتی از نعمتهای [[خدای رحمان]] معرفی میکند. | |||
البته هماره به این نکته باید توجه داشت که [[سنتهای الهی]] حاکم بر هستی و آفریدهها و [[مخلوقات]] الهی است، نه آنکه بر خود خدا حاکم باشد و [[خداوند]] نیز محدود به [[قوانین]] [[تکوینی]] خود باشد که بر [[جهان]] جاری و ساری است؛ زیرا اگر چنین باشد، آن خدا دیگر [[قدیر]] مطلق نیست؛ زیرا [[قدرت]] او محدود به اندازه ای است که قوانین برای او مشخص میکند. بنابراین، وقتی گفته میشود: {{متن قرآن|كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ}}<ref>«بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است» سوره انعام، آیه ۱۲.</ref> به معنای «یجب علیه» نیست، بلکه به معنای «یجب عنه» است؛ یعنی از خدا چیزی جز این بر نمیآید و خداوند از [[وعده]] و قوانین خویش [[تخلف]] نمیکند؛ زیرا تخلف و خلاف وعده از مصادیق [[ظلم]] خواهد بود که خدا این گونه نیست.<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}} «کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستادهای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانییی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد؛ بگو: پیش از من پیامبرانی برهانها (ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند، اگر راست میگویید پس چرا آنان را کشتید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳؛ {{متن قرآن|مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ}} «سخن نزد من دگرگون نمیگردد و من با بندگان، ستمکاره نیستم» سوره ق، آیه ۲۹.</ref> | |||
[[خدا]] در [[قرآن]] نه تنها همه [[سنتها]] و [[قوانین]] [[حاکم]] بر هستی را تبیین کرده و آثار مثبت و منفی آن را در [[زندگی]] [[بشر]] بیان نموده است، بلکه [[مردم]] را به [[شناخت]] دقیق [[سنتهای الهی]] جاری و ساری در [[طبیعت]] و [[محیط زیست]] بشری [[دعوت]] میکند و از آنان میخواهد در این امور نظر دقیق کرده و اطلاعات جامعی را به دست آورند تا بتوانند در زندگی خویش بهره برده و از آسیبهای احتمالی آن در [[امان]] بمانند و [[اجازه]] ندهند تا بستری برای [[فساد]] [[زیست محیطی]] بوجود آید. از همین روست که خدا بارها با واژه «نظر» به معنای تحلیل [[علمی]] دقیق از مردم میخواهد تا نه تنها در [[ملکوت]] [[آسمان]] و [[زمین]] نظر کنند<ref>{{متن قرآن|أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ}} «آیا در گستره آسمانها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریستهاند و در اینکه بسا اجلشان نزدیک شده باشد؛ بنابراین بعد از آن (قرآن) به کدام گفتار ایمان میآورند؟» سوره اعراف، آیه ۱۸۵.</ref>، بلکه در محیط زیست آسمانی<ref>{{متن قرآن|أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ}} «آیا در آسمان بر فراز سرشان ننگریستهاند که چگونه آن را ساختیم و آراستیم و هیچ رخنهای ندارد؟» سوره ق، آیه ۶.</ref> و زمینی و جانوری و مانند آنها نیز دقت نظر داشته باشند. خدا میفرماید: {{متن قرآن|أَفَلا يَنظُرُونَ إِلَى الإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ * وَإِلَى السَّمَاء كَيْفَ رُفِعَتْ * وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ * وَإِلَى الأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ}}<ref>«آیا به شتر نمینگرند که چگونه آن را آفریدهاند؟ * و به آسمان که چگونه آن را برافراشتهاند؟ * و به کوهها که چگونه آنها را برگماردهاند؟ * و به زمین که چگونه آن را گستردهاند؟» سوره غاشیه، آیه ۱۷-۲۰.</ref> | |||
کسی که در [[آسمان]] دقت نظر کند و دریابد که این [[قدرت]] [[جاذبه]] از یک سو و قدرت دافعه از سوی دیگر است که به عنوان ستونهای نامرئی [[ستارگان]] را نگه میدارد تا در مدار خویش گردش کرده و با هم برخورد نداشته باشند، به طور طبیعی میتواند از این [[سنت]] و [[قانون الهی]] برای مقاصد خویش بهره گیرد و جهانی بر اساس این [[قوانین]] و [[سنتهای الهی]] [[مدیریت]] کند و به [[مسئولیت]] [[خلافت الهی]] خویش به عنوان «[[استعمار]] و آبادگر [[زمین]]»<ref>{{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ}} «و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است» سوره هود، آیه ۶۱.</ref> عمل کند. [[خدا]] درباره سنت و [[قانون]] [[حاکم]] بر آسمان میفرماید: {{متن قرآن|خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا}}<ref>«آسمانها را بیستونهایی که ببینید آفرید» سوره لقمان، آیه ۱۰.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا (مقاله)|اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا]].</ref>. | |||
==[[سنت الهی]] [[اثبات حق]] و محو [[باطل]]== | |||
یکی از مهمترین سنتهای الهی اثبات حق و محو باطل است. به این معنا که [[خداوند]] این قانون را بر هستی حاکم ساخته که در نهایت [[حق]] [[اثبات]] شود و باطل محو. خدا میفرماید: {{متن قرآن|فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«یا میگویند: (پیامبر) بر خداوند دروغی بسته است، اگر خداوند بخواهد بر دل تو مهر مینهد: و خداوند باطل را از میان برمیدارد و حقّ را با کلمات خویش استوار میدارد که او به اندیشهها داناست» سوره شوری، آیه ۲۴.</ref> | |||
خدا در [[آیات]] بسیاری به این نکته توجه میدهد که [[احقاق الحق]] امری [[قطعی]] و سنتی بدون تحویل و تبدیل است. از همین روست که میفرماید: {{متن قرآن|لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ}}<ref>«تا حقّ را تحقّق بخشد و باطل را تباه گرداند هرچند بزهکاران نپسندند» سوره انفال، آیه ۸.</ref> | |||
پس از این [[آیات]] و مانند آنها این مطلب به دست میآید که محو [[باطل]] و تثبیت [[حق]]، [[سنّت]] همیشگی [[خداوند]] است و این گونه نیست که باطل بتواند در همه حال [[جولان]] بدهد و [[ظالمان]] و [[مستکبران]] بر [[جهان]] [[حکومت]] کنند. | |||
از نظر [[قرآن]]، زوال باطل نیازمند عواملی است که یکی از مهمترین آنها، آیات و کلمات تدوینی قرآن است که [[حقایق]] را آشکار و در نهایت باطل را محو میکند.<ref>شوری، آیه ۲۴</ref> از آن جایی که [[کلمات الهی]] شامل کلمات وجودی است؛ چنان که خداوند در [[آیه]] ۲۷ [[سوره لقمان]] از موجودات به کلمات الهی تعبیر شده و یا در آیه ۱۷۱ [[سوره نساء]] از [[حضرت عیسی بن مریم]]{{ع}} به عنوان «وَکَلِمَتُهُ» یاد میکند، معلوم میشود که کلمات مختص به کلمات تدوینی نیست و وجودات [[پیامبران]]{{ع}} و به ویژه [[چهارده معصوم]]{{ع}} این کلمات تامات [[الهی]]<ref>{{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}} «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷؛ روایات تفسیری</ref> در احقاق الحق و [[ابطال]] الباطل و محو آن بسیار موثر است. | |||
باید دانست که از نظر قرآن، همه هستی در چارچوب یک از پیش تعیین شده در حال تحقق است و هر چیزی که اتفاق میافتد پیش از این در «[[ام الکتاب]] و [[لوح محفوظ]]» نوشته شده است.<ref>{{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ * لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ}} «هیچ گزندی در زمین و به جانهایتان نمیرسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است * تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید و خداوند هیچ خود پسند خویشتن ستایی را دوست نمیدارد» سوره حدید، آیه ۲۲-۲۳.</ref> بر همین اساس، باید گفت [[فلسفه]] جبری [[تاریخ]] بر این قرار گرفته تا [[حق]] [[اثبات]] و [[باطل]] محو شود، هر چند که [[مردم]] از آن [[آگاه]] نباشند؛ زیرا از نظر [[قرآن]]، آگاه نبودن هیچکس به زیربنای [[قوانین]] ایجابکننده چیزی (اثبات) یا عامل نابودی آن (محو)، دلیلی بر این نیست که چنین فلسفه ای برای تاریخ رقم نخورده باشد؛ بلکه این تاریخ رقم خورده و [[پایان تاریخ]] با [[اثبات حق]] و احقاق آن و نیز [[ابطال]] و محو باطل خواهد بود. [[خدا]] به صراحت میفرماید: {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref>؛ شکی نیست که از مصادیق «امّالکتاب» به قرینه عبارت قبل [[سنتها]] و قوانینی است که بر اساس آن محو و اثبات انجام میگیرد. بنابراین از نظر قرآن، «امّالکتاب» ریشه و [[مرجع]] قوانینی است که بر هستی جاری و ساری است. | |||
از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است: زمانی که [[شب قدر]] فرا رسد، [[فرشتگان]] [[روح]] و نویسندگان [[الهی]] به [[آسمان]] [[دنیا]] فرود میآیند. پس مینویسند آنچه را که در آن سال از [[قضای الهی]] باشد. پس زمانی که [[خداوند]] [[اراده]] کند چیزی را مقدّم یا مؤخّر سازد، یا آن را بکاهد یا بر او بیفزاید، امر میکند که محو کنند آنچه را او بخواهد، سپس محقّق میسازد آنچه را اراده کرده است.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص۳۶۶؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۲</ref> | |||
از همین [[آیه]] ۳۹ [[سوره رعد]] همچنین این معنا به دست میآید که [[کتاب محو و اثبات]] غیر از کتاب [[ام الکتاب]] است؛ در [[حقیقت]] ام الکتاب مرجعی برای کتابهای محو و [[اثبات]] است. از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] شده است که آنها [محو و اثبات] دو کتابند: کتابی غیر از امّالکتاب که [[خداوند]] هر چه را بخواهد از آن محو میکند و [آنچه را بخواهد در آن] ایجاد میکند و [دیگری] «امّالکتاب» که چیزی در آن [[تغییر]] داده نمیشود. <ref>مجمعالبیان، ج ۵ – ۶، ص۴۵۸؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص۵۱۷، ح ۱۸۴</ref> | |||
از نظر [[قرآن]]، در همین چارچوب [[سنت]] [[اثبات حق]] و محو [[باطل]] میتوان جا به جایی شب و [[روز]] را [[تفسیر]] و تبیین کرد: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً}}<ref>«و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم آنگاه نشانه شب را زدودیم و نشانه روز را روشنی بخش آوردیم تا بخششی از پروردگارتان بجویید و شمارگان سالها و حساب را بدانید و هر چیز را نیک روشن داشتهایم» سوره اسراء، آیه ۱۲.</ref> بر اساس همین [[آیه]] [[هدف]] از چنین محو و اثباتی، بهرهگیری [[مردم]] از [[نعمتهای الهی]] و ساماندهی [[زندگی]] در [[نظم]] حسابی است که از طریق این شب و روز به دست میآید. در حقیقت [[تدبیر الهی]] در این نوع محو و اثبات خود [[گواهی]] از [[فضل الهی]] برای [[انسانها]] است و باید انسانها این امر را به عنوان یک نمونه بشناسد و از آن بهره گیرند. | |||
البته محو و اثبات هر چیزی مناسب با آن چیز است؛ و نمیتوان همه انواع و اقسام امور را به یک نوع محو و اثبات کرد. بنابراین با توجه به مصادیق و امور، انواع محو و اثبات خواهیم داشت. همچنین باید توجه داشت که محو و اثبات به [[دست خدا]] است و میتواند کم و زیاد کند.<ref>رعد، آیه ۳۹؛ و روایات تفسیری</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا (مقاله)|اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا]].</ref>. | |||
==[[پایان تاریخ]] با زوال [[ظلم]] و [[استکبار]]== | |||
از نظر قرآن، پایان [[تاریخی]] که برای [[بشریت]] و [[جهان مادی]] رقم خورده است، [[ابطال]] [[باطل]] و محو آن و [[پیروزی]] و [[احقاق الحق]] و [[اثبات]] آن است. بر همین اساس، باید گفت که [[عدالت]] قسطی به عنوان اصل [[الحق]] در [[جهان]] بشری اجرایی خواهد شد<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> و [[مؤمنان]] [[صالح]] و [[مصلح]] که «قوامین بالقسط» هستند<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}} «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref> بر جهان [[حکومت]] خواهند کرد.<ref>نور، آیه ۵۵؛ انبیاء، آیه ۱۰۵؛ مائده، آیه ۵۶؛ صافات، آیه ۱۷۳</ref> | |||
از نظر [[قرآن]]، [[سنت الهی]] بر این قرار گرفته [[ظالمان]] و [[مستکبران]] در همین [[دنیا]] نیز [[عذاب]] ببیند و سرانجام [[زشت]] و [[فرجام بد]] خویش را [[درک]] کنند. | |||
البته این که در [[پایان تاریخ]] چنین چیزی رقم میخورد شکی نیست؛ اما این گونه نیست که [[خدا]] تا پیش از پایان تاریخ و ظهور [[عدالت مهدوی]]{{ع}} هیچ مجازاتی را برای ظالمان و مستکبران رقم نزده باشد؛ بلکه خدا با ارجاع به سنتهای خویش که تبدیل و تحویلی در آن راه ندارد، به [[ظالمان]] و [[مستکبران]] هشدار و به [[مؤمنان]] و مقسطین [[بشارت]] میدهد که ظالمان و مستکبران در همین [[دنیا]] مجازاتی را خواهند چشید چنان که در طول [[تاریخ]] اتفاق افتاده است. [[خدا]] میفرماید: {{متن قرآن|اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا * أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا}}<ref>«از سر گردنکشی در [[زمین]] و [[نیرنگ]] [[زشت]]؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمیگردد؛ پس آیا جز [[سنّت]] پیشینیان (خود) را چشم میدارند؟ هرگز برای [[سنت]] [[خداوند]] دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابهجایی نخواهی یافت * و آیا در زمین گردش نکردهاند تا بنگرند سرانجام کسانی که پیش از ایشان و توانمندتر از آنان بودند چگونه بوده است؟ و خداوند چنان نیست که چیزی در [[آسمانها]] و زمین او را به ستوه آورد، بیگمان او [[دانایی]] تواناست» [[سوره فاطر]]، [[آیه]] ۴۳-۴۴.</ref> | |||
از این [[آیات]] به دست میآید که سنت [[احقاق الحق]] و [[ابطال]] الباطل در چارچوب سنت محو واثبات محدود به آخر و [[پایان تاریخ]] نیست، بلکه هماره این سنت در حال جریان است؛ تنها چیزی که در آخر و پایان تاریخ اتفاق میافتد [[غلبه]] و [[چیرگی]] مطلق نسبی [[حق]] بر [[باطل]] است. | |||
همچنین خدا نیز میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ * حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَنْ نَشَاءُ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی از مردم شهرها را که به آنان وحی میکردیم نفرستادیم؛ آیا روی زمین گردش نکردهاند تا بنگرند سرانجام پیشینیانشان چگونه بوده است؟ و به راستی سرای واپسین برای پرهیزگاران بهتر است؛ آیا خرد نمیورزید؟ * تا آنجا که پیامبران به آستانه نومیدی رسیدند و پنداشتند که (مردم در وعده پشتیبانی) به آنان دروغ گفتهاند، (ناگهان) یاری ما به آنان رسید و هر کس را که میخواستیم رهایی یافت و عذاب ما از گروه گنهکاران بازگردانده نمیشود» سوره یوسف، آیه ۱۰۹-۱۱۰.</ref> | |||
همچنین [[خدا]] میفرماید: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ * فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«آیا در زمین نگشتهاند تا بنگرند سرانجام پیشینیان آنان چگونه بوده است؟ آنان که بیشتر و توانمندتر از اینان بودند و بر زمین آثار فراوانتری داشتند اما دستاوردهای آنان به کارشان نیامد * آنگاه چون پیامبرانشان برهانهای روشن برای آنان آوردند به دانشی که خود داشتند شادی کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند میگرفتند آنان را فرا گرفت» سوره غافر، آیه ۸۲-۸۳.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا (مقاله)|اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا]].</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۸۴: | خط ۱۳۰: | ||
# [[پرونده:1379151.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱''']] | # [[پرونده:1379151.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱''']] | ||
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']] | # [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']] | ||
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا (مقاله)|'''اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۵ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۱
سنت الله عبارت است از قانون و معاملهای که خداوند در عالم هستی دارد. این واژه در آیات مختلفی آمده است مانند: ﴿فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا﴾. جریان امور هستی بر اسباب و مسببات و درگیری حق و باطل و نابودی باطل از جمله سنن الهی محسوب میشود.
معناشناسی سنت و سنت الله
اصل آن "سنَّ" به معنای جریان چیزی و فراگیری آن در محیط اطراف[۱] و جاری شدن امری سامانمند (اعم از وصف، عمل یا قول) است[۲]. سنت یعنی سیره و روش[۳]، قانون و قاعده. سنت رسول خدا (ص) یعنی سیره ایشان[۴]. گفتار و رفتار پیغمبر را با قرآن قرین نموده و «کتاب و سنت» میگویند. سنی منسوب به سنت است و بر چهار فرقهای که اکثریت مسلمین را تشکیل میدهند، گفته میشود؛ چون خود را پیرو و مطیع اقوال و اعمال پیغمبر میدانند[۵].
آنچه در اصطلاح فلسفه به نام «نظام جهان» و «قانون اسباب» خوانده میشود در زبان دین «سنت الهی» نامیده میشود و مراد از سنت الله عبارت است از قانون و طریقه و معاملهای که خداوند با اقوام گذشته نموده است، مانند: اهلاک، تعذیب کفار، ایجاد طوفان و عذاب قوم نوح. سنت الهی این است، مادامی که مردم وضع و حالت خود را در آنچه به خودشان مربوط است تغییر ندهند، خداوند سرنوشت آنها را تغییر نمیدهد[۶].[۷].
سنت الله در قرآن
در قرآن کریم حدود بیست بار لفظ سنت به صورت مفرد و جمع و با اضافه به خدا و خلق آمده، ولی هیچ گاه در نظام خلقت و قوانین و قواعد حاکم بر جهان آفرینش و خلاصه در امور تکوینی به کار نرفته است. هر چند چنین استعمالی معمول و متداول و صحیح است. همچنین در قرآن در چند جا این کلمه به کار گرفته شده است:
- ﴿فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ﴾[۸].
- ﴿فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ﴾[۹].
- ﴿فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا﴾[۱۰].
- ﴿وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا﴾[۱۱].
- ﴿سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ﴾[۱۲].
قرآن کریم در چند جا گفته است هرگز در سنت خدا تغییری نخواهی یافت، تعبیر به سنة الله اشاره به آن است، سرنوشتی که برای امتهای قبل آمده، براساس یک قانون و سنت و دارای شرایط ثابتی است[۱۳]:
- ﴿قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ﴾[۱۴].
- ﴿وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا * سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا﴾[۱۵].
- ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا﴾[۱۶].
در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- مأموریت پیامبر، ابلاغ سنت الهی هلاکت کافران حق ستیز، به کفار عصر بعثت: ﴿قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ﴾[۱۷].
- تذکر خداوند به هلاکت مشرکان در صورت اخراج پیامبر از مکه بر اساس سنت الهی: ﴿وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا * سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا﴾[۱۸].
- رویگردانی ستمگران و گناهکاران از سنت و راه پیامبر، موجب حسرت آنان در قیامت: ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا﴾[۱۹].
نتیجه اینکه اهمیت شناخت سنت در رابطه با پیامبر اسلام (ص) این است که بفهمیم، قانونی برای دعوت حاکم است، یا نمیتوان نظامی برای آن ترسیم کرد.
از آیات قرآن استفاده میشود رسالت پیامبر نیز در مجموعه نظام و مشیت الهی است. علاوه براینکه در این کتاب حتی یک بار نگفته سنت خدا در امور تکوینی غیرقابل تغییر است، بلکه همواره در این امور میفرماید: خداوند هر چه بخواهد میکند و هرگونه مشیت بالغهاش اقتضا کند، انجام میدهد. از نظر عقل هم هیچ دلیل و برهانی وجود ندارد که خداوند از قوانین طبیعی نظامات تکوینی تخلف نکند. البته معنای آن هرج و مرج نیست. عقل حکم میکند قادر مطلق، طبق حکمت و به مقتضای مصلحت بتواند در مصنوع و مخلوق خود بر اساس طرح و تدبیری که در افکنده ـ که از آن قرآن بارها به عنوان مشیت یاد میکند ـ تصرف کند. بر این اساس پروردگار حکیم، نباید در دستگاه خلقت، نظم جهان را بر هم زند و هر روز وضعی جدید پدید آرد و طرحی نو در اندازد که موجب اختلال و اغتشاش میگردد.
اما سنت تغییرناپذیر خداوند، تنها مربوط به راه و روش خداوند در جوامع انسانی است و در قرآن فقط و فقط سنت در همین معنی به کار رفته است. مثلا در سوره فتح، میفرماید: ﴿وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا * سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا﴾[۲۰] و در سوره احزاب آمده است: ﴿لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا * مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا * سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا﴾[۲۱].[۲۲]
مصادیق سنن الهی در قرآن کریم
از دیدگاه قرآن کریم، عامل اصلی تغییرات و تحولات سیاسی و اجتماعی مهم در تاریخ بشر سنن الهی بودهاند، مانند سنت الهی ظهور انبیا و ارسال رُسل که در تاریخ بشر، نقطه عطف عمده و سوقدهنده بشر به سوی هدایت و تکامل بوده است؛ مانند ظهور ابراهیم و دین حنیف، ظهور موسی و نابودی قبطیان و فرعون و حاکمیت بنیاسرائیل، ظهور عیسی مسیح و همچنین ظهور اسلام و دین خاتم که تحولات اساسی در جهان ایجاد کرد و بر اثر آن، دو امپراتوری عظیم آن دوره متحوّل شدند و جهان دستخوش تغییرات و تحولات عظیمی گردید و تمدن اسلامی قرنها درخشید.
برخی از سنن الهی در قرآن کریم عبارتاند از:
- جریان امور هستی بر اسباب و مسببات: ﴿وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا﴾[۲۳].
- هدایت الهی: ﴿قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى﴾[۲۴].
- درگیری حق و باطل و نابودی باطل: ﴿وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ﴾[۲۵].
- نصرت مؤمنان: ﴿وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۲۶].
- امتحان و ابتلاء: ﴿وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً﴾[۲۷].
- هلاکت ظالمان، گردنکشان، کفار و مترفین: ﴿وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً﴾[۲۸].
- تغییر ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ﴾[۲۹].[۳۰].[۳۱]
ویژگی سنت الهی
سنتهای الهی دو ویژگی بسیار مهم دارند:
- فراگیر و همگانیاند: ﴿قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾[۳۲].
- ثابت و تغییر ناپذیرند: ﴿سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا﴾[۳۳].[۳۴]
سنت تاریخ درباره آینده جهان
آیاتی وجود دارند که در آنها آینده جهان به طور کلی به عنوان سنتهای الهی و فلسفه تاریخ بیان شده است. این بیان در آیاتی خطاب به پیامبر درباره توجه به سنت خودشان در چند آیه مطرح شده که از جمله آنها آیات زیر است:
- ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ﴾[۳۵]،
- ﴿وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ﴾[۳۶]،
- ﴿وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا﴾[۳۷]
- ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾[۳۸]. جمله ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ﴾ به صورت مضارع میخواهد بیان کند این اراده خدا سنتی ابدی و قانونی اجتماعی و تاریخی است که در برابر هر ستمگری، اگر مردم آن بایستند و قیام کنند و با ظالم همراهی نکنند، خداوند آنانرا پیروز میکند. توضیح اینکه آیه هر چند در سیاق آیات سوره قصص مربوط به داستان حضرت موسی و مبارزه با فرعون آمده، اما شیوه بیان آن کلی و در مقام بیان یکی از سنتهای الهی در تاریخ است و اگر این آیه به امام زمان (ع) تطبیق داده شده، به این جهت است که ایشان یکی از مصادیق مستخلفین زمین و وارثان خواهند بود و خطاب آیه هرچند به حضرت موسی (ع) است، اما به بنی اسرائیل نوید میدهد اراده و سنت الهی بر این تعلق گرفته پیروان حق را که در زمین، فرو دست شدهاند، کمک کند و آنان را پیشوایان مردم و وارث زمین گرداند.
- ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۳۹].
- ﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ﴾[۴۰].
- ﴿قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۴۱].
- ﴿مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ﴾[۴۲]
- ﴿كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ﴾[۴۳]
برخی از نکاتی که از این آیات استفاده میشود عبارتاند از:
- سنت خداوند پیروزی خدا و پیامبرانش است، البته این نافی توجه به قوانین و سنت حاکم بر هستی و جامعه نیست: ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي﴾.
- سنت الهی یاری رساندن به پیامران و پیامبر خاتم (ص) در دنیا و آخرت است: ﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ﴾[۴۴]. این پیروزی اعم است از پیروزی در منطق و بیان، یا پیروزی در جنگها، یا فرستادن عذاب الهی بر مخالفان و نابود کردن آنان و یا امدادهای غیبی که قلب را تقویت و روح را به لطف الهی نیرومند و قوی میسازد[۴۵].
- خداوند به پیامبر میفرماید که بگو جز آنچه خدا مقرر کرده و سنت اوست چیزی به ما نمیرسد: ﴿قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۴۶].
- قانون و سنت نوشته شده خداوند این است، کسی که ولایت شیطان بپذیرد او را گمراه و به جهنم هدایت میکند: ﴿كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ﴾[۴۷].[۴۸].
رابطه سنن الهی با یکدیگر در تکوین و تشریع
- مطلب اوّل: خداوند در آیات فراوانی از قرآن، سخن از سنن و قوانین خود در عالم تکوین نموده است، این آیات در حقیقت بیانگر سنن الهی در نظام تکوین هستند؛ چنانکه در سوره مبارکه یس، هنگامی که سخن از گردش خورشید در مدار خود است، میفرماید: ﴿وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ﴾[۴۹]. سپس حرکت ماه به دور زمین و ملاک قرار گرفتن آن برای سال و ماه قمری را آیه و سنّت الهی دیگری برمیشمارد و میفرماید: ﴿وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ﴾[۵۰]. نظر به اینکه همه سنّتهای تکوینی خداوند، تحت ولایت الهی، در جهان مادّی جاری است و ولایت الهی نیز از طریق ولایت اولیاء خداوند (ع) در پهنه گیتی اجرا میشود، بنابراین، ولایت اولیاء الهی (ع) حاکم بر سنن الهی در نظام تکوین و آفرینش است.
- مطلب دوم: میان قوانین و اعتبارات دینی و احکام و سنن الهی در نظام تکوین، رابطهای حقیقی برقرار است. بنابراین، حقیقت دین و سنّتهای الهی در کتاب مکنون، دو جلوه یک حقیقت هستند. اوّلاً، سنن الهی اموری حقیقی هستند و مانند قوانین اجتماعی، صرفاً پدیدههایی اعتباری نیستند و ثانیاً، تنزّل حقیقت دین و سنّتهای الهی در تکوین، هنگام تعیّن در عالم دنیا، به صورت احکام شریعت و ظاهر قرآن است؛ رابطه آن حقیقت با این تعیّن، رابطه ظاهر با باطن و جسم با روح و رقیقت با حقیقت است. بنابراین، اگر سنن الهی در نظام تکوین، تحت ولایت و مجرای اولیاء الهی (ع) عمل میکنند، ولایت آنان فوق همه ولایتها است. با این توضیح میتوان گفت در نظام تشریع نیز، ولایت آنان ـ به اذن الهی ـ فراتر از همه ولایتها است.
- مطلب سوم: سنن الهی در تکوین و تشریع، اموری درهم تنیدهاند. لذا تولّی به امور شرعی، به منزله هماهنگ ساختن خود با سنن تکوینی الهی و درنتیجه، بهرهمندی از برکات آن در نظام تکوین است. مثلاً خداوند درباره رابطه تقوا و نزول برکات آسمانی میفرماید: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۵۱].[۵۲].
اثبات حق
شناخت سنتها و قوانین الهی حاکم بر هستی، بسیار مهم و اساسی است؛ زیرا شناخت این سنتها به معنای شناخت از چرایی و چگونگی وقوع حوادث و رخدادها، بهرهگیری از آنها در زندگی، رهایی از آثار زیانبار، درمان و ساماندهی بحران و حوادث تلخ و مدیریت آنها است. وقتی انسان مثلا با سنت و قانون جاذبه آشنا میشود، نه تنها خود را از تاثیرات مخرب و زیانبار احتمالی آن در امان نگه میدارد، بلکه از این سنت و قانون حاکم الهی بر هستی برای رسیدن به اهداف مادی و معنوی خویش بهره میگیرد.
یکی از سنتهای الهی حاکم بر هستی، سنت اثبات حق و محو باطل است. شناخت این سنت به معنای امیدواری به برپایی عدالت قسطی در جهان و از میان ظلم و استکبار به عنوان دو مصداق اساسی حق و باطل است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا با تبیین این سنت الهی، نگاهی به فلسفه جبری و سنت الهی در پایان تاریخ اشاره داشته و فلسفه تاریخ را از این منظر تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.[۵۳].
لزوم شناخت سنتهای الهی
از نظر قرآن، هستی در چارچوب سنتها و قوانین الهی اداره میشود که در آن تبدیل و تحویلی نیست.[۵۴] شناخت این سنتها و قوانین حاکم بر هستی که شامل سنتهای حاکم بر جهان، جان و حتی جامعه انسانی است، به انسان کمک میکند تا زندگی خویش را بهبود بخشد و از محیط زیست خویش بهترین بهره را ببرد و نه تنها دنیای خویش را بسازد، بلکه آخرتی بهتر برای خود فراهم آورد.
بر اساس آموزههای وحیانی قرآن، سنتهای الهی محدود به سنتهای حاکم بر جهان مادی و محسوسات نمیشود، بلکه دامنه آن همه هستی را در بر میگیرد و خدا از عرش تا فرش بر اساس این سنتها که اسباب عمل هستند، بهره میگیرد و استفاده میکند. چنان که یکی از سنتهای الهی که حاکم بر کل هستی است، سنت رحمت است؛ خدا میفرماید: ﴿كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ﴾[۵۵] مقتضای این سنت الهی آن است که خدا هر کاری میکند بر اساس رحمت است؛ از همین روست که جمع کردن و حشر روز قیامت را به عنوان یک رحمت و در چارچوب همین سنت میداند؛ در ادامه همین آیه میفرماید: ﴿لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ﴾[۵۶]. با این که در این گردآوری برخی که ایمان نیاوردهاند، از خودباختگان و اهل زیان و خسران خواهند بود، با این همه خدا این را جزو اصول رحمت خویش معرفی میکند؛ زیرا مجازات و کیفر خودباختگان، برخاسته از رحمت رحمانی برای همه مخلوقات و آفریدهها است؛ زیرا بدون مجازات و کیفر آنان، نمیتوان سخن از سعادت و رحمت اکثریت به نسبت مطلقی گفت که به سبب کارهای ظالمانه و مستکبران ایشان آسیب دیدند؛ زیرا از نظر قرآن، ظلم ظالمان تنها محدود به خودشان نبوده است؛ بلکه نه تنها به سایر انسانها آسیب رساندند، بلکه حتی به محیط زیست و همه موجودات و آفریدههای ساکن در زمین و دنیا آسیب رسانیدهاند. از همین روست که میفرماید: ﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ﴾[۵۷] بنابراین، از نظر قرآن، اصل حاکم بر هستی و همه آفریدههای الهی، اصل رحمت واسع الهی است که حتی خاستگاه مجازات ظالمان نیز است؛ چنان که خدا در سوره رحمن دوزخ را نعمتی از نعمتهای خدای رحمان معرفی میکند.
البته هماره به این نکته باید توجه داشت که سنتهای الهی حاکم بر هستی و آفریدهها و مخلوقات الهی است، نه آنکه بر خود خدا حاکم باشد و خداوند نیز محدود به قوانین تکوینی خود باشد که بر جهان جاری و ساری است؛ زیرا اگر چنین باشد، آن خدا دیگر قدیر مطلق نیست؛ زیرا قدرت او محدود به اندازه ای است که قوانین برای او مشخص میکند. بنابراین، وقتی گفته میشود: ﴿كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ﴾[۵۸] به معنای «یجب علیه» نیست، بلکه به معنای «یجب عنه» است؛ یعنی از خدا چیزی جز این بر نمیآید و خداوند از وعده و قوانین خویش تخلف نمیکند؛ زیرا تخلف و خلاف وعده از مصادیق ظلم خواهد بود که خدا این گونه نیست.[۵۹]
خدا در قرآن نه تنها همه سنتها و قوانین حاکم بر هستی را تبیین کرده و آثار مثبت و منفی آن را در زندگی بشر بیان نموده است، بلکه مردم را به شناخت دقیق سنتهای الهی جاری و ساری در طبیعت و محیط زیست بشری دعوت میکند و از آنان میخواهد در این امور نظر دقیق کرده و اطلاعات جامعی را به دست آورند تا بتوانند در زندگی خویش بهره برده و از آسیبهای احتمالی آن در امان بمانند و اجازه ندهند تا بستری برای فساد زیست محیطی بوجود آید. از همین روست که خدا بارها با واژه «نظر» به معنای تحلیل علمی دقیق از مردم میخواهد تا نه تنها در ملکوت آسمان و زمین نظر کنند[۶۰]، بلکه در محیط زیست آسمانی[۶۱] و زمینی و جانوری و مانند آنها نیز دقت نظر داشته باشند. خدا میفرماید: ﴿أَفَلا يَنظُرُونَ إِلَى الإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ * وَإِلَى السَّمَاء كَيْفَ رُفِعَتْ * وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ * وَإِلَى الأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ﴾[۶۲]
کسی که در آسمان دقت نظر کند و دریابد که این قدرت جاذبه از یک سو و قدرت دافعه از سوی دیگر است که به عنوان ستونهای نامرئی ستارگان را نگه میدارد تا در مدار خویش گردش کرده و با هم برخورد نداشته باشند، به طور طبیعی میتواند از این سنت و قانون الهی برای مقاصد خویش بهره گیرد و جهانی بر اساس این قوانین و سنتهای الهی مدیریت کند و به مسئولیت خلافت الهی خویش به عنوان «استعمار و آبادگر زمین»[۶۳] عمل کند. خدا درباره سنت و قانون حاکم بر آسمان میفرماید: ﴿خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا﴾[۶۴].[۶۵].
سنت الهی اثبات حق و محو باطل
یکی از مهمترین سنتهای الهی اثبات حق و محو باطل است. به این معنا که خداوند این قانون را بر هستی حاکم ساخته که در نهایت حق اثبات شود و باطل محو. خدا میفرماید: ﴿فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾[۶۶] خدا در آیات بسیاری به این نکته توجه میدهد که احقاق الحق امری قطعی و سنتی بدون تحویل و تبدیل است. از همین روست که میفرماید: ﴿لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ﴾[۶۷] پس از این آیات و مانند آنها این مطلب به دست میآید که محو باطل و تثبیت حق، سنّت همیشگی خداوند است و این گونه نیست که باطل بتواند در همه حال جولان بدهد و ظالمان و مستکبران بر جهان حکومت کنند.
از نظر قرآن، زوال باطل نیازمند عواملی است که یکی از مهمترین آنها، آیات و کلمات تدوینی قرآن است که حقایق را آشکار و در نهایت باطل را محو میکند.[۶۸] از آن جایی که کلمات الهی شامل کلمات وجودی است؛ چنان که خداوند در آیه ۲۷ سوره لقمان از موجودات به کلمات الهی تعبیر شده و یا در آیه ۱۷۱ سوره نساء از حضرت عیسی بن مریم(ع) به عنوان «وَکَلِمَتُهُ» یاد میکند، معلوم میشود که کلمات مختص به کلمات تدوینی نیست و وجودات پیامبران(ع) و به ویژه چهارده معصوم(ع) این کلمات تامات الهی[۶۹] در احقاق الحق و ابطال الباطل و محو آن بسیار موثر است.
باید دانست که از نظر قرآن، همه هستی در چارچوب یک از پیش تعیین شده در حال تحقق است و هر چیزی که اتفاق میافتد پیش از این در «ام الکتاب و لوح محفوظ» نوشته شده است.[۷۰] بر همین اساس، باید گفت فلسفه جبری تاریخ بر این قرار گرفته تا حق اثبات و باطل محو شود، هر چند که مردم از آن آگاه نباشند؛ زیرا از نظر قرآن، آگاه نبودن هیچکس به زیربنای قوانین ایجابکننده چیزی (اثبات) یا عامل نابودی آن (محو)، دلیلی بر این نیست که چنین فلسفه ای برای تاریخ رقم نخورده باشد؛ بلکه این تاریخ رقم خورده و پایان تاریخ با اثبات حق و احقاق آن و نیز ابطال و محو باطل خواهد بود. خدا به صراحت میفرماید: ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾[۷۱]؛ شکی نیست که از مصادیق «امّالکتاب» به قرینه عبارت قبل سنتها و قوانینی است که بر اساس آن محو و اثبات انجام میگیرد. بنابراین از نظر قرآن، «امّالکتاب» ریشه و مرجع قوانینی است که بر هستی جاری و ساری است.
از امام صادق(ع) روایت شده است: زمانی که شب قدر فرا رسد، فرشتگان روح و نویسندگان الهی به آسمان دنیا فرود میآیند. پس مینویسند آنچه را که در آن سال از قضای الهی باشد. پس زمانی که خداوند اراده کند چیزی را مقدّم یا مؤخّر سازد، یا آن را بکاهد یا بر او بیفزاید، امر میکند که محو کنند آنچه را او بخواهد، سپس محقّق میسازد آنچه را اراده کرده است.[۷۲] از همین آیه ۳۹ سوره رعد همچنین این معنا به دست میآید که کتاب محو و اثبات غیر از کتاب ام الکتاب است؛ در حقیقت ام الکتاب مرجعی برای کتابهای محو و اثبات است. از رسول خدا(ص) روایت شده است که آنها [محو و اثبات] دو کتابند: کتابی غیر از امّالکتاب که خداوند هر چه را بخواهد از آن محو میکند و [آنچه را بخواهد در آن] ایجاد میکند و [دیگری] «امّالکتاب» که چیزی در آن تغییر داده نمیشود. [۷۳]
از نظر قرآن، در همین چارچوب سنت اثبات حق و محو باطل میتوان جا به جایی شب و روز را تفسیر و تبیین کرد: ﴿وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً﴾[۷۴] بر اساس همین آیه هدف از چنین محو و اثباتی، بهرهگیری مردم از نعمتهای الهی و ساماندهی زندگی در نظم حسابی است که از طریق این شب و روز به دست میآید. در حقیقت تدبیر الهی در این نوع محو و اثبات خود گواهی از فضل الهی برای انسانها است و باید انسانها این امر را به عنوان یک نمونه بشناسد و از آن بهره گیرند.
البته محو و اثبات هر چیزی مناسب با آن چیز است؛ و نمیتوان همه انواع و اقسام امور را به یک نوع محو و اثبات کرد. بنابراین با توجه به مصادیق و امور، انواع محو و اثبات خواهیم داشت. همچنین باید توجه داشت که محو و اثبات به دست خدا است و میتواند کم و زیاد کند.[۷۵].[۷۶].
پایان تاریخ با زوال ظلم و استکبار
از نظر قرآن، پایان تاریخی که برای بشریت و جهان مادی رقم خورده است، ابطال باطل و محو آن و پیروزی و احقاق الحق و اثبات آن است. بر همین اساس، باید گفت که عدالت قسطی به عنوان اصل الحق در جهان بشری اجرایی خواهد شد[۷۷] و مؤمنان صالح و مصلح که «قوامین بالقسط» هستند[۷۸] بر جهان حکومت خواهند کرد.[۷۹]
از نظر قرآن، سنت الهی بر این قرار گرفته ظالمان و مستکبران در همین دنیا نیز عذاب ببیند و سرانجام زشت و فرجام بد خویش را درک کنند.
البته این که در پایان تاریخ چنین چیزی رقم میخورد شکی نیست؛ اما این گونه نیست که خدا تا پیش از پایان تاریخ و ظهور عدالت مهدوی(ع) هیچ مجازاتی را برای ظالمان و مستکبران رقم نزده باشد؛ بلکه خدا با ارجاع به سنتهای خویش که تبدیل و تحویلی در آن راه ندارد، به ظالمان و مستکبران هشدار و به مؤمنان و مقسطین بشارت میدهد که ظالمان و مستکبران در همین دنیا مجازاتی را خواهند چشید چنان که در طول تاریخ اتفاق افتاده است. خدا میفرماید: ﴿اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا * أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا﴾[۸۰]
از این آیات به دست میآید که سنت احقاق الحق و ابطال الباطل در چارچوب سنت محو واثبات محدود به آخر و پایان تاریخ نیست، بلکه هماره این سنت در حال جریان است؛ تنها چیزی که در آخر و پایان تاریخ اتفاق میافتد غلبه و چیرگی مطلق نسبی حق بر باطل است.
همچنین خدا نیز میفرماید: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ * حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَنْ نَشَاءُ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ﴾[۸۱]
همچنین خدا میفرماید: ﴿أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ * فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ﴾[۸۲].[۸۳].
منابع
پانویس
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۶۰.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۵، ص۲۴۰.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۲۲۵: الأَصل فيه الطريقة و السِّيرَة.
- ↑ ابن فارس، معجم مقائیس اللغه، ج۳، ص۶۱: السُّنَّة، و هى السِّيرة. و سُنَّة رسول اللَّه (ص): سِيرته.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۷۳۱-۷۳۹؛ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۳۵۰-۳۵۲.
- ↑ بیست گفتار، ص۳۵۲.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۷۳۱-۷۳۹؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۴۷۶.
- ↑ «به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشتههایشان بخشوده میگردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.
- ↑ «از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمیگردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم میدارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابهجایی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.
- ↑ «از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمیگردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم میدارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابهجایی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.
- ↑ «از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمیگردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم میدارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابهجایی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.
- ↑ «اما همین که عذاب ما را دیدند دیگر ایمانشان برای آنها سودی نداشت- بنابر سنّت (و قانون) خداوند که میان بندگانش برگذشته است- و در آنجا کافران زیان دیدند» سوره غافر، آیه ۸۵.
- ↑ ر. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۱۲۶ - جهان و انسان از دیدگاه قرآن، ش ۵۸، ص ۵۴.
- ↑ «به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشتههایشان بخشوده میگردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.
- ↑ «و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند * بنا بر سنتی (انجام یافته) با پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمییابی» سوره اسراء، آیه ۷۶-۷۷.
- ↑ «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.
- ↑ «به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشتههایشان بخشوده میگردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.
- ↑ «و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند * بنا بر سنتی (انجام یافته) با پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمییابی» سوره اسراء، آیه ۷۶-۷۷.
- ↑ «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.
- ↑ «و اگر کافران با شما به جنگ برمیخاستند واپس میگریختند سپس یار و یاوری نمییافتند * بنابر سنّت خداوند که پیشتر هم بر گذشته است و هرگز برای سنت خداوند، دگرگونی نخواهی یافت» سوره فتح، آیه ۲۲-۲۳.
- ↑ «اگر منافقان و بیماردلان و شایعهافکنان مدینه دست (از کارهایشان) برندارند، تو را بر آنان برمیانگیزیم سپس در آن شهر جز زمانی اندک در کنار تو نخواهند بود * در حالی که لعنتشدگانند؛ هر جا یافته شوند باید بیدرنگ گرفتار و کشته شوند * بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیشتر درگذشتهاند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۰-۶۲.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۷۳۱-۷۳۹.
- ↑ «ما به او روی زمین توانمندی بخشیدیم و سررشته هر کار را به او دادیم» سوره کهف، آیه ۸۴.
- ↑ «بگو تنها رهنمود خداوند، رهنمود است» سوره بقره، آیه ۱۲۰.
- ↑ «خداوند باطل را از میان برمیدارد و حقّ را با کلمات خویش استوار میدارد» سوره شوری، آیه ۲۴.
- ↑ «و یاری مؤمنان بر ما واجب است» سوره روم، آیه ۴۷.
- ↑ «هر کسی (مزه) مرگ را میچشد و شما را با بد و نیک میآزماییم و به سوی ما بازگردانده میشوید» سوره انبیاء، آیه ۳۵.
- ↑ «و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم» سوره انبیاء، آیه ۱۱.
- ↑ «بیگمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمیکند (و از آنان نمیستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند» سوره رعد، آیه ۱۱.
- ↑ مسعود انصاری، «سنتهای الهی در قرآن کریم»، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۲، ص۱۲۲۱-۱۲۳۱.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۳۵۰-۳۵۲.
- ↑ «پیش از شما سنّتهایی (بوده و) از میان رفتهاند پس روی زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۷.
- ↑ «بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیشتر درگذشتهاند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۲.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۳۵۰-۳۵۲.
- ↑ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند ـ چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید ـ و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان ر» سوره نور، آیه ۵۵.
- ↑ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید» سوره نور، آیه ۵۵.
- ↑ «خداوند به كسانى از شما كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند وعده داده است كه آنان را به يقين در زمين جانشين مىگرداند ـ چنان كه كسانى پيش از آنها را جانشين گردانيد ـ و بىگمان دينى را كه براى آنان پسنديده است براى آنها استوار مىدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر مىگرداند (آنان) مرا مىپرستند و چيزى را شريك من نمىگردانند» سوره نور، آیه ۵۵.
- ↑ «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
- ↑ «خداوند مقرّر فرموده است که من و فرستادگانم پیروز خواهیم شد؛ بیگمان خداوند توانایی پیروزمند است» سوره مجادله، آیه ۲۱.
- ↑ «ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی) برخیزند یاری میکنیم» سوره غافر، آیه ۵۱.
- ↑ «بگو هیچگاه جز آنچه خداوند برای ما مقرّر داشته است به ما نمیرسد، او سرور ماست و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره توبه، آیه ۵۱.
- ↑ «مردم مدينه و تازيان بياباننشين پيرامون آنان حق ندارند از (همراهى) پيامبر بازمانند و نه جانهاى خودشان را از جان او دوستتر بدارند از اين رو كه هيچ تشنگى و سختى و گرسنگى در راه خداوند به آنان نمىرسد و بر هيچ جايگاهى كه كافران را به خشم آورد گام نمىنهند و هيچ زيانى به دشمنى نمىزنند مگر كه در برابر آن، كارى شايسته براى آنان نوشته مىشود بىگمان خداوند پاداش نكوكاران را تباه نمىسازد» سوره توبه، آیه ۱۲۰.
- ↑ «بر او مقرّر است که هر کس او را دوست گیرد وی، گمراهش میکند و او را به عذاب آتش رهنمون میشود» سوره حج، آیه ۴.
- ↑ «ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی) برخیزند یاری میکنیم» سوره غافر، آیه ۵۱.
- ↑ گزیده تفسیر نمونهُ ج ۴، ص ۲۷۷.
- ↑ «بگو هیچگاه جز آنچه خداوند برای ما مقرّر داشته است به ما نمیرسد، او سرور ماست و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره توبه، آیه ۵۱.
- ↑ «بر او مقرّر است که هر کس او را دوست گیرد وی، گمراهش میکند و او را به عذاب آتش رهنمون میشود» سوره حج، آیه ۴.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۷۳۱-۷۳۹.
- ↑ «و خورشید به قرارگاهی که او راست روان است؛ این اندازهگیری (خداوند) پیروزمند داناست» سوره یس، آیه ۳۸.
- ↑ «و برای ماه منزلگاههایی برآورد کردیم (که در آنها سیر میکند) تا مانند شاخه کهنه خوشه خرما (به هلالوارگی) بازگردد نه در خور خورشید است که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی میگیرد و هر یک در سپهری شناورند» سوره یس، آیه ۳۹-۴۰.
- ↑ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص۴۶۸-۴۷۱.
- ↑ منصوری، خلیل، اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا.
- ↑ ﴿سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا﴾ «بنا بر سنتی (انجام یافته) با پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمییابی» سوره اسراء، آیه ۷۷؛ ﴿سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا﴾ «بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیشتر درگذشتهاند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۲.
- ↑ «بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است» سوره انعام، آیه ۱۲.
- ↑ «بیگمان (او) شما را به (هنگام) رستخیز که در (برپایی) آن تردیدی نیست فراهم میآورد» سوره نساء، آیه ۸۷.
- ↑ «برای کارهایی که مردم کردهاند در خشکی و دریا تباهی به چشم میخورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کردهاند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.
- ↑ «بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است» سوره انعام، آیه ۱۲.
- ↑ ﴿الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾ «کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستادهای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانییی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد؛ بگو: پیش از من پیامبرانی برهانها (ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند، اگر راست میگویید پس چرا آنان را کشتید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳؛ ﴿مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ﴾ «سخن نزد من دگرگون نمیگردد و من با بندگان، ستمکاره نیستم» سوره ق، آیه ۲۹.
- ↑ ﴿أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ﴾ «آیا در گستره آسمانها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریستهاند و در اینکه بسا اجلشان نزدیک شده باشد؛ بنابراین بعد از آن (قرآن) به کدام گفتار ایمان میآورند؟» سوره اعراف، آیه ۱۸۵.
- ↑ ﴿أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ﴾ «آیا در آسمان بر فراز سرشان ننگریستهاند که چگونه آن را ساختیم و آراستیم و هیچ رخنهای ندارد؟» سوره ق، آیه ۶.
- ↑ «آیا به شتر نمینگرند که چگونه آن را آفریدهاند؟ * و به آسمان که چگونه آن را برافراشتهاند؟ * و به کوهها که چگونه آنها را برگماردهاند؟ * و به زمین که چگونه آن را گستردهاند؟» سوره غاشیه، آیه ۱۷-۲۰.
- ↑ ﴿وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ﴾ «و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است» سوره هود، آیه ۶۱.
- ↑ «آسمانها را بیستونهایی که ببینید آفرید» سوره لقمان، آیه ۱۰.
- ↑ منصوری، خلیل، اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا.
- ↑ «یا میگویند: (پیامبر) بر خداوند دروغی بسته است، اگر خداوند بخواهد بر دل تو مهر مینهد: و خداوند باطل را از میان برمیدارد و حقّ را با کلمات خویش استوار میدارد که او به اندیشهها داناست» سوره شوری، آیه ۲۴.
- ↑ «تا حقّ را تحقّق بخشد و باطل را تباه گرداند هرچند بزهکاران نپسندند» سوره انفال، آیه ۸.
- ↑ شوری، آیه ۲۴
- ↑ ﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾ «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷؛ روایات تفسیری
- ↑ ﴿مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ * لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ﴾ «هیچ گزندی در زمین و به جانهایتان نمیرسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است * تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید و خداوند هیچ خود پسند خویشتن ستایی را دوست نمیدارد» سوره حدید، آیه ۲۲-۲۳.
- ↑ «خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.
- ↑ تفسیر قمی، ج ۱، ص۳۶۶؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۲
- ↑ مجمعالبیان، ج ۵ – ۶، ص۴۵۸؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص۵۱۷، ح ۱۸۴
- ↑ «و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم آنگاه نشانه شب را زدودیم و نشانه روز را روشنی بخش آوردیم تا بخششی از پروردگارتان بجویید و شمارگان سالها و حساب را بدانید و هر چیز را نیک روشن داشتهایم» سوره اسراء، آیه ۱۲.
- ↑ رعد، آیه ۳۹؛ و روایات تفسیری
- ↑ منصوری، خلیل، اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا.
- ↑ ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾ «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.
- ↑ نور، آیه ۵۵؛ انبیاء، آیه ۱۰۵؛ مائده، آیه ۵۶؛ صافات، آیه ۱۷۳
- ↑ «از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمیگردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم میدارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابهجایی نخواهی یافت * و آیا در زمین گردش نکردهاند تا بنگرند سرانجام کسانی که پیش از ایشان و توانمندتر از آنان بودند چگونه بوده است؟ و خداوند چنان نیست که چیزی در آسمانها و زمین او را به ستوه آورد، بیگمان او دانایی تواناست» سوره فاطر، آیه ۴۳-۴۴.
- ↑ «و پیش از تو جز مردانی از مردم شهرها را که به آنان وحی میکردیم نفرستادیم؛ آیا روی زمین گردش نکردهاند تا بنگرند سرانجام پیشینیانشان چگونه بوده است؟ و به راستی سرای واپسین برای پرهیزگاران بهتر است؛ آیا خرد نمیورزید؟ * تا آنجا که پیامبران به آستانه نومیدی رسیدند و پنداشتند که (مردم در وعده پشتیبانی) به آنان دروغ گفتهاند، (ناگهان) یاری ما به آنان رسید و هر کس را که میخواستیم رهایی یافت و عذاب ما از گروه گنهکاران بازگردانده نمیشود» سوره یوسف، آیه ۱۰۹-۱۱۰.
- ↑ «آیا در زمین نگشتهاند تا بنگرند سرانجام پیشینیان آنان چگونه بوده است؟ آنان که بیشتر و توانمندتر از اینان بودند و بر زمین آثار فراوانتری داشتند اما دستاوردهای آنان به کارشان نیامد * آنگاه چون پیامبرانشان برهانهای روشن برای آنان آوردند به دانشی که خود داشتند شادی کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند میگرفتند آنان را فرا گرفت» سوره غافر، آیه ۸۲-۸۳.
- ↑ منصوری، خلیل، اثبات حق فلسفه تاریخ و سنت خدا.