حجة الوداع: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط | | موضوع مرتبط | ||
| عنوان مدخل = حجة الوداع | | عنوان مدخل = حجة الوداع | ||
| مداخل مرتبط = [[حجة الوداع در تاریخ اسلامی]] - [[حجة الوداع در فقه سیاسی]] - [[حجة الوداع در معارف و سیره نبوی]] - [[حجة الوداع در معارف و سیره فاطمی]] - [[حجة الوداع در معارف و سيره علوی]] - [[حجة الوداع از دیدگاه اهل سنت]] | | مداخل مرتبط = [[حجة الوداع در قرآن]] - [[حجة الوداع در تاریخ اسلامی]] - [[حجة الوداع در فقه سیاسی]] - [[حجة الوداع در معارف و سیره نبوی]] - [[حجة الوداع در معارف و سیره فاطمی]] - [[حجة الوداع در معارف و سيره علوی]] - [[حجة الوداع از دیدگاه اهل سنت]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} |
نسخهٔ ۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۹
حجة الوداع عبارت است از آخرین حج پیامبر (ص) که در سال دهم هجری انجام گرفت و از آن به "حجة الاسلام"، "حجة البلاغ"، "حجة الکمال" و "حجة التمام" نیز یاد میشود. در این حج پیامبر (ص) برنامههای اساسی دین اسلام از جمله چگونگی انجام حج تمتع و اعلام جانشینی حضرت علی (ع) در غدیر خم را به گوش همگان رساند.
معناشناسی
حج، در لغت به معنای قصد زیارت است و در عرفِ شرع، زیارت خانه خدا در مکه و طواف بر گرد کعبه و برنامههای دیگری که در این شهر و در منا و عرفات انجام میگیرد، "حج" نام دارد. این عبادت از زمان حضرت ابراهیم (ع) و پیش از او نیز انجام میگرفت[۱]. واژه وداع نیز در لغت به معنای خداحافظی است[۲].
جریان و وقایع
از روزی که پیامبر (ص) به مدینه آمده بود تا سال دهم هجری، امکان حج برای آن حضرت فراهم نشده و او تنها سه عمره به جا آورده بود[۳]. پس از تثبیت اسلام در شبهجزیره و گرایش مردم مناطق مختلف آن به این آیین و در پی نازل شدن آیه ﴿وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ﴾[۴]. پیامبر (ص)، آهنگ سفر حج کرد[۵] و این تصمیم به مسلمانان ابلاغ شد[۶].
مسلمانان که از تصمیم حضرت برای سفر حج آگاه شده بودند، در مدینه، اجتماع کردند که شمارشان از صدهزار نفر متجاوز بود و خود را برای سفر با رسول خدا (ص) آماده نمودند تا در این سفر، پیامبر (ص) را همراهی کنند و به پیشوایی ایشان، حج را به جای آورند[۷]. چون این سفر، آخرین حج پیامبر (ص) بود، به "حجة الوداع" معروف شد[۸] و چون در این حج، مسئله مهم امامت امام علی (ع) به فرمان خدا به مسلمانان ابلاغ شد و با این ابلاغ، دین اسلام به کمال رسید، این حج، به "حجة الاسلام"، "حجة البلاغ"، "حجة الکمال" و "حجة التمام" نامگذاری شد. آن حضرت از این فراخوان عمومی قصد داشت برنامههای اساسی دین اسلام به گوش همگان برسد[۹].
آغاز حرکت
پیامبر (ص) در این سفر، ابن اممکتوم[۱۰] یا ابودجانه ساعدی را جانشین خود در مدینه قرار داد[۱۱] و روز دوشنبه، پنج شب مانده از ماه ذیالقعده از مدینه حرکت کردند[۱۲]. زمانی که کاروانیان به سرزمین "ذوالحلیفه" رسیدند، پیامبر (ص) با پوشیدن دو برد یمانی و علامتدار کردن شتران قربانی که همراه آورده بود، در این وادی، مُحرِم شد[۱۳]. مسلمانان نیز به تبعیت از ایشان، لباس احرام به تن کردند[۱۴].[۱۵]
ورود به مکه
پیامبر (ص) روز چهارم ماه، وارد مکه شد و یکسره راه مسجد را در پیش گرفت. از باب "بنی شیبه" وارد مسجدالحرام شد، در حالی که خدا را حمد و ثنا میگفت و بر ابراهیم (ع) درود میفرستاد.
وقتی هنگام طواف در برابر حجرالاسود قرار گرفت، نخست آن را استلام (مالیدن دست بر حجرالاسود) کرد، آنگاه به طواف مشغول شد. سپس برای ادای نماز طواف پشت مقام ابراهیم (ع) قرار گرفت و دو رکعت نماز گزارد و چون از نماز فراغت یافت، مشغول سعی میان صفا و مروه شد[۱۶].[۱۷]
در این هنگام، با نزول وحی، حضرت به زائران فرمود: "کسانی که قربانی به همراه ندارند، از احرام خارج شوند؛ اما من و افرادی که قربانی به همراه آوردهایم باید به حالت احرام باقی بمانیم تا لحظهای که قربانی خود را سر ببریم". فردی پرسید: آیا این حکم امسال است یا همواره خواهد بود؟ رسول خدا (ص) در پاسخ فرمود: همواره تا روز قیامت خواهد بود. بدین ترتیب، حضرت، حکم داخل شدن عمره در حج را ابلاغ فرمود[۱۸].[۱۹]
پیوستن علی (ع) به رسول خدا (ص)
علی (ع) به امر پیامبر (ص) به نجران (یکی از شهرهای یمن) اعزام شده بود تا علاوه بر جمعآوری صدقات، جزیه (اموالی که غیر مسلمانان به دولت اسلامی میپردازند تا در پناه دولت زندگی کنند) نصارای آن شهر را نیز دریافت کند و نزد آن حضرت بیاورد.
پیامبر اکرم (ص) در نامهای از علی (ع) خواسته بود که از یمن برای حج حرکت کند، اما نفرموده بود که خودش برای چه نوع حجی حرکت کرده است. علی (ع) همراه با سپاهی که از مدینه با وی به یمن رفته بودند، به سوی مکه حرکت کرد و سی و چهار شتر را برای قربانی در نظر گرفت. از نکات قابل توجه اینکه تعداد زیادی حلّه (قطیفه) یمنی همراه آن حضرت بود. ایشان هنگامی که به میقات یلملم رسید، به همان نیت پیامبر (ص) محرم شد و فرمود: "خدایا به همان نیت پیامبر تو محرم میشوم".
وقتی که رسول خدا (ص) از راه مدینه به مکه نزدیک شد، علی (ع) نیز از راه یمن به مکه نزدیک شده بود و امام علی (ع) در منطقه فتق در نزدیکی طائف، ابو رافع قبطی را جانشین خود قرار داد و خودش برای دیدار پیامبر اکرم (ص) به سوی مکه حرکت کرد. و آن حضرت (ص) را که به مکه رسیده بود، ملاقات کرد و پس از دیدار آن حضرت و بیان کارهای خویش، گفت که به شوق دیدن حضرت، از سپاه خود پیش افتاده است. رسول خدا (ص) نیز بسیار خوشحال و با دیدن علی، چهرهاش شکوفا شد. آنگاه از او پرسید: "با چه نیتی محرم شدی، ای علی؟" علی (ع) جواب داد: "ای رسول خدا، شما در نامه ننوشته بودید که با چه نیتی محرم میشوید؛ برای همین، من نیت خود را همانند نیت شما قرار دادم و گفتم: خدایا به همان نیت پیامبر تو محرم میشوم و سی و چهار شتر را برای قربانی مشخص کردهام".
رسول خدا (ص) فرمود: "الله اکبر! و من هم شصت و شش قربانی آوردهام. تو شریک من در حج و مناسک و قربانیام هستی. بر همین احرام باقی باش[۲۰].
مراسم حج
پیامبر (ص) پس از انجام دادن اعمال عمره، راضی نبود در منزل کسی به سر برد؛ از اینرو دستور داد خیمه ایشان را بیرون مکه بزنند. حضرت، روز هشتم احرام بست و بر شتر خویش نشست و راهی "عرفات"” شد[۲۱].[۲۲]
خطبه پیامبر در سرزمین عرفات
در آن روز، سرزمین عرفات، شاهد اجتماعی باشکوه بود. محلی که تا چندی پیش، اقامتگاه مشرکان و بتپرستان بود، برای ابد، پایگاه خداپرستی شد. پیامبر (ص) پس از خواندن نماز ظهر و عصر در عرفات، در حالی که روی شتر خویش قرار گرفته بود، خطبه تاریخی خود را ایراد فرمود، خطبهای معروف که مورخان آن را صحیفة النبی یا قانون اساسی اسلام نامیدهاند و یکی از اصحاب، سخنان حضرت را تکرار میکرد تا به گوش افراد دورتر نیز برسد[۲۳].
محورهای سخنان پیامبر (ص) عبارت بود از:
- اشاره به حرمت خانه کعبه و اینکه خون و اموال مسلمانان تا روزی که خدا را ملاقات کنند، بر هم حرام است، و خونهایی که در جاهلیت ریخته شده است، باید فراموش شود و تعقیب کردنی نیست (انتقام خون نزد اعراب اهمیت ویژهای داشت و درگیریهایی را نیز به همراه میآورد).
- هر کس امانتی نزد اوست، باید به صاحبش رد کند.
- ربا در اسلام حرام است و باید از آن پرهیز شود.
- از شیطان پیروی نکنید. او اکنون از اینکه در سرزمین شما پرستش شود، مأیوس شده است، با تبعیت از او در امور کوچک، وی را دوباره شادمان نسازید.
- زنها بر شما حق دارند و شما بر آنان. من در این وادی، شما را به نیکی در حق زنان سفارش میکنم؛ زیرا آنان امانتهای الهی در دست شمایند.
- من در میان شما دو چیز را به امانت میگذارم که اگر به آنها چنگ زنید، گمراه نخواهید شد: یکی کتاب خدا و دیگری سنت و گفتار من.
- مسلمانان با یکدیگر برادرند[۲۴].
سپس با انگشت سبابه به آسمان اشاره کرد و فرمود: "خدایا! شاهد باش که سخنان تو را رساندم"[۲۵].[۲۶]
غدیر خم
در راه بازگشت به مدینه در پی نازل شدن آیه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾[۲۷] پیامبر (ص) در وادی غدیر خم که موضع مناسبی بود، دستور توقف داد[۲۸]. پس از جمع شدن کاروانیان، حضرت، خطبهای ایراد کرد[۲۹] که محورهای مهم آن عبارت است از:
- خبر دادن از رحلت خود؛
- به یادگار گذاشتن دو چیز گرانبها: کتاب خدا و اهلبیت (ع)؛
- معرفی علی (ع) به جانشینی خود. پیامبر (ص) بازوان علی (ع) را گرفت و بالا برد و فرمود: "هر که را من مولایم، این علی مولای اوست. خداوندا! دوست دار کسی را که وی را دوست دارد و دشمن دار کسی را که با وی دشمنی کند. یاری فرما کسی که وی را یاری کند و خوار ساز کسی که او را خوار سازد"[۳۰].[۳۱]
منابع
- عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابیطالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱
- داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی
- قاضیخانی، حسین، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱
- فروتن، اباصلت و مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی
- محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
- محمدی، داداشنژاد، حسینیان، تاریخ اسلام ج۱
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۰۲۱۸
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۸، ص۳۸۵.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۱۰۸.
- ↑ و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیدهای که از هر راه دوری میرسند، نزد تو آیند؛ سوره حج، آیه: ۲۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۴۵؛ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۰۹.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۳، ص۱۴۹؛ الحمیری المعافری، ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۱.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۱۰۸۸؛ ابن جوزی، ج۴، ص۵.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۵۲.
- ↑ قاضی خانی، حسین، حجه الوداع، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۸۶؛ داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۶۸؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۰۴ و فرهنگنامه دینی، ص۸۳؛ عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابیطالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۸۶-۱۸۹.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۶۸.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۱.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۴۸؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۸۸.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۸۹؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۶۹.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۸۹.
- ↑ قاضی خانی، حسین، حجه الوداع، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۸۷.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ کلینی، اصول کافی، ج۴، ص۲۴۵- ۲۴۶.
- ↑ قاضی خانی، حسین، حجه الوداع، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۸۸.
- ↑ ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص۲۰۷-۲۰۸.
- ↑ قاضی خانی، حسین، حجه الوداع، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۸۸.
- ↑ عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابیطالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۸۶-۱۸۹؛ قاضی خانی، حسین، حجه الوداع، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۸۸-۲۸۹.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۱۰۲-۱۱۰۳.
- ↑ قاضی خانی، حسین، حجه الوداع، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۸۹.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۵۱؛ طبقات ابن سعد، ج۲، ص۱۸۶-۱۸۴؛ بحار الانوار، ج۲۱، ص۴۰۵.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۵۱.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۱۰۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۴.
- ↑ قاضی خانی، حسین، حجه الوداع، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۹۰-۲۹۱؛ داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۶۸؛ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۷۸.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۱۳۰-۱۳۱؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۷۱-۱۷۲؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۱۱-۱۱۲.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲.
- ↑ ر. ک: امینی، ج۱، ص۹ به بعد.
- ↑ قاضی خانی، حسین، حجه الوداع، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۹۱؛ داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۶۸.