مرجعیت دینی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'ائمۀ معصومین' به 'ائمۀ معصومین')
 
(۲۰۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۱ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = مرجعیت| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مرجعیت دینی در قرآن]] - [[مرجعیت دینی در حدیث]] - [[مرجعیت دینی در کلام اسلامی]] - [[مرجعیت دینی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[مرجعیت دینی از دیدگاه اهل سنت]] | پرسش مرتبط  = }}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[مرجعیت]]''' است. "'''مرجعیت دینی'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[مرجعیت دینی در قرآن]] | [[مرجعیت دینی در حدیث]] | [[مرجعیت دینی در کلام اسلامی]] | [[مرجعیت دینی در عرفان اسلامی]] | [[مرجعیت دینی معصوم]] | [[مقام مرجعیت دینی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[مرجعیت دینی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مرجعیت دینی یکی از [[مناصب]] [[معصومین]]==
'''مرجعیت دینی''' به معنای محل رجوع بودن [[پیامبران]] و [[اوصیا]] در [[امور دینی]] است. از آنجا که [[دین اسلام]] آخرین و کامل‌ترین [[ادیان]] است و با توجه به اینکه در زمان حیات [[پیامبر]] {{صل}}، امکان بیان تمام احکام وجود نداشت، لذا بعد از ایشان باید [[مرجع]] و راهنمای [[معصوم]] وجود داشته باشد تا [[احکام اسلامی]] را برای [[مردم]] بیان کرده و آنان را [[هدایت]] کند. براساس ادلۀ عقلی و [[نقلی]] این [[شأن]] برای [[اهل بیت]] {{ع}} ثابت شده است.
*یکی از [[مناصب]] مهم و آسمانی [[پیامبر]]{{صل}} [[تبیین آموزه‌های دینی]] است که به [[دلیل]] [[ارتباط]] ایشان با [[وحی]]، [[تبیین]] و [[تفاسیر]] وی از [[آموزه‌های دین]] به منزلۀ [[حجت الهی]] برای [[مسلمانان]] تلقی شده و همه باید قلباً و عملاً [[مطیع]] و ملتزم به آن شوند، در اصطلاح [[تبیین]] چنین [[آموزه‌های دینی]] را به عنوان "[[مرجعیت]] علمی‌ و [[دینی]]" یاد می‌‌کنند<ref>ر.ک. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۲.  </ref>.
*[[شیعه]] [[معتقد]] است [[پیامبر اسلام]] این [[منصب]] را به [[امامان]] [[تفویض]] کرده و به [[دلیل عصمت]] و [[ارتباط]] [[ائمه]] با [[عالم غیب]] از طریق [[الهام]] نه [[وحی]]، [[تبیین]] و [[تفسیر]] چنین آموزه‌هایی مانند آموزهایی [[پیامبر]]{{صل}}، [[حجیت]] دارد<ref>ر.ک. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۲. </ref>.
*[[انتصاب]] [[امامان معصوم]] بعد از [[پیامبر]]{{صل}} به این [[دلیل]] است که با وجود [[پیامبر]]{{صل}} احتمال [[تفسیر]] ناصواب از [[دین]] در حد صفر بود، امّا بعد از [[رحلت]] آن [[حضرت]]، احتمال ارائۀ قرائت‌های متنوع و ناصواب از [[دین]]، احتمال بالایی داشت و با [[رسوخ]] [[تفاسیر]] و [[بدعت]] و تحریف‌های ناصواب در آخرین کتاب و [[شریعت آسمانی]]، اصالت آن و در نتیجه اعتبار آن مخدوش می‌‌شد، از این‌رو [[تعیین]] یک مرجع علمی‌ معتبر و [[معصومانه]] که دارای [[حجت]] باشد امر ضروری به نظر می‌‌رسید، در واقع می‌‌توان گفت نبودن [[حجیت]] بعد از [[پیامبر]]{{صل}} به منزلۀ نابودی  [[هدف بعثت]] یعنی [[هدایت]] [[انسان]] هاست<ref>ر.ک. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۲؛ فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت ص: ۲۲۲ - ۲۳۵.  </ref>.
==[[آیه اولی الامر]] و [[اثبات]] [[مرجعیت]] [[امامان]]==
*ادعای [[شیعه]] مبنی بر [[مرجعیت]] [[ائمه]] بعد از [[رسول اکرم]]{{صل}} ادعایی است مبتنی بر [[دلیل]] و از جمله [[آیات قرآن]] است که ثابت می‌‌کند [[امامان]] در تمام [[شئون]] از جملۀ مرجعیت دینی و [[علمی]]، [[جانشین پیامبر]]{{صل}} است. یکی از این [[آیات]] آیۀ [[اولوالامر]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.
*واژه "[[اولی‌الامر]]" به معنای [[صاحبان امر]] است؛ اما اینکه مصادیق [[صاحبان امر]] چه کسانی هستند در بین [[عالمان شیعه]] و [[اهل سنت]] [[اختلاف]] وجود دارد. جدای از آراء [[علما]] [[شیعه]] و [[سنی]] و با نگاه کلی به [[آیه]] می‌‌توان به این [[قطع]] رسید که مصادیق [[اولی الامر]] نمی‌توانند [[معصوم]] نباشند چراکه اولاً: در [[آیه]] امر به [[اطاعت]] از [[اولی‌الامر]] به طور مطلق آمده و ثانیاً: این امر در کنار امر به [[اطاعت]] از [[خداوند]] و [[پیامبر]]{{صل}} آمده است. بنابراین [[اطاعت از اولی الامر]] مانند [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} است و از آنجا که [[پیامبر]]{{صل}} نسبت به هرگونه [[خطا]] و اشتباهی [[معصوم]] بودند، [[اولی الامر]] هم باید دارای [[عصمت]] باشند<ref>ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت ص: ۲۲۲ ـ ۲۳۵. </ref>.
*[[دانشمندان شیعه]] معتقدند براساس [[روایات]]، مصادیق اصلی [[اولی الامر]] در [[آیه]] [[ائمه معصومین]]{{ع}} هستند، با این وجود می‌‌توان مرجعیت دینی را با توجه به این [[آیه]] برای [[ائمه معصومین]] [[ثابت]] کرد چراکه [[آیه]] درصدد آن است که [[اولی الامر]] از جانب [[خداوند]]، مسئولیت‌هایی دارند و الا امر به [[اطاعت]] از آنان، لغو و [[بیهوده]] میشد. در این [[آیه]] مقارنت امر به [[اطاعت از پیامبر]]{{صل}} و [[اولی‌الامر]] نشان دهندۀ این مطلب است، همانگونه که [[پیامبر]]{{صل}} از جانب [[خداوند]] مسئولیت‌هایی از جمله مرجعیت دینی و [[علمی]] را عهده دار بود و [[مردم]] باید [[مطیع]] امر [[پیامبر]]{{صل}} می‌‌شدند، می‌توان به این نتیجه رسید که تمام مسئولیت‌هایی که برای [[پیامبر]]{{صل}} [[الزام]] آور است از جمله مرجعیت دینی، برای [[اولی الامر]] هم [[واجب]] و الزامآاور است، زیرا امری که از جانب [[خداوند]] در این [[آیه]] نازل شد تنها با یک [[بیان]] از طرف [[خداوند]] نازل شده و معنا ندارد [[متکلم]] [[حکیم]]، از دو نفر که هیچ سنخیتی از جهت [[مسئولیت]] ندارند، [[امر]] به [[اطاعت]] از آنها را بدون هیچگونه استثنائی، در [[کلامی]] [[واحد]] و با یک سیاق، [[بیان]] کند<ref>ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت ص: ۲۲۲ - ۲۳۵.</ref>.
==دیدگاه [[عقل]] نسبت به [[مرجعیت]] [[معصومین]]==
*با استفاده از نگاه [[عقلی]] هم می‌‌توان مرجعیت دینی را همانطور که برای [[پیامبر]]{{صل}}[[ثابت]] شد برای [[ائمه]]{{ع}} هم ثابت کرد: از طرفی در مدت زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} نقش [[رسالت]] و [[پیامبری]] را عهده دار بود، این ظرفیت وجود نداشت که همۀ [[احکام]] برای [[مردم]] [[بیان]] شود؛ از طرفی دیگر ممکن نیست چنین [[دینی]] ناقص و ابتر [[بیان]] شود، لذا [[نیاز]] به یک [[راهنما]] و [[مرجع]] [[دینی]] در [[جامعه]] کاملا [[احساس]] می‌‌شد.
*با توجه به آیۀ [[اولوالامر]] و [[روایات]] مربوط به [[آیه]] در می‌‌یابیم خلاء این [[مرجعیت]] تنها به واسطۀ [[ائمۀ معصومین]] است که پر می‌‌شود؛ البته این نظریه با مقولۀ [[ختم نبوت]] و [[اتمام دین]]، منافاتی ندارد، زیرا [[اتمام دین]] و [[بیان تمام احکام]] به این معنی نیست که [[پیامبر]]{{صل}} تمام [[احکام]] را برای [[مردم]] [[نقل]] کرده است، بلکه بدان معناست که [[پیامبر]]{{صل}} [[احکام اسلامی]] را به [[شاگرد]] خاص خود یعنی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[بیان]] کرده و تمامی این [[احکام]] از طریق ایشان به [[امامان]] بعدی منتقل شده است<ref>ر.ک. امینی، علیرضا؛ جوادی، محسن، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۰۱ ـ ۱۰۴. </ref>.


==[[نگاه]] [[اهل سنت]] به مسئله [[مرجعیت]]==
پس از [[غیبت]] امام‌زمان{{ع}} مرجعیت فقها در راستای مرجعیت [[پیامبر]]{{صل}} و اهل بیت {{ع}} بوده و آنان [[حجت]] بر [[مردم]] از سوی [[ائمه اطهار]]{{ع}} به‌شمار می آیند. نهاد مرجعیت در آغاز منطقه‌ای و غیر متمرکز بود و به‌تدریج به صورت یک نهاد متمرکز در جهان تشیع درآمد. [[گزینش]] [[فقیه]] برای مرجعیت بر عهده [[مسلمانان]] است. [[مسئولیت]] مرجعیت سنگین و برای آن، شرایطی مانند: [[بلوغ]]، [[عقل]]، [[شیعه]]، مرد بودن، حریص نبودن بر جاه، اعلمیت، [[دین‌شناسی]] و [[تسلط]] بر مسائل [[سیاسی]] لازم است.
*[[اهل سنت]] معتقدند [[پیامبر]]{{صل}} همه آنچه را که برای [[سعادت بشر]] لازم بود را [[بیان]] کردند و با رفتن او [[بیان]] واقعی [[احکام]] به دور از از هرگونه [[خطا]] و اشتباهی به پایان رسید و به تدریج این [[اندیشه]] که صحابۀ [[پیامبر]]{{صل}} در [[تفسیر دین]] از صلاحیت بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند، [[قوت]] گرفت تا جایی که این افراد تمام تلاششان را برای از بین بردن موقیعت [[اجتماعی]] [[ائمه]] به کار گرفتند، اما [[غافل]] از این بودند که نداشتن [[عصمت]] و صرفا هم زمانی این افراد با [[پیامبر]]{{صل}} نمی‌تواند مبنای صلاحیت [[علمی]] و [[اخلاقی]] [[صحابه]] باشد<ref>ر.ک. سعیدی مهر، محمد؛ دیوانی، امیر، معارف اسلامی، ج۲، ص۹۱ ـ ۹۵؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۲. </ref>.
==حوزه‌های [[مرجعیت]] [[ائمه معصومین]]==
*حوزه‌هایی که [[ائمه]]{{ع}} در آن [[مرجع دینی]] [[مسلمین]] شناخته شده‌اند به دو بخش تقسیم می‌‌شود:
#حوزه‌های [[اعتقادی]]، [[فقهی]] و [[اخلاقی]]: [[محدثان شیعی]] معتقدند [[ائمه]]{{ع}} در حوزه‌های [[اعتقادی]]، [[فقهی]] و [[اخلاقی]] [[مرجع]] [[امت]] اسلامی‌اند به طوری که [[محدثین]] به صورت ویژه به ضبط [[روایات]] [[امامان]] پرداخته‌اند. برای نمونه کتاب التوحید [[شیخ صدوق]] دربردارنده [[روایات]] [[اعتقادی]] در [[باب]] [[توحید]] است. کتاب‌هایی همچون [[فروع کافی]]، [[من لا یحضره الفقیه]]، [[تهذیب]] و [[استبصار]] همگی دربارۀ [[روایات]] [[فقهی]] است و کتاب‌هایی همچون الزهد، [[ثواب الاعمال]] و [[عقاب الاعمال]]، [[الخصال]] و [[مکارم الاخلاق]] به طور عمده دربردارنده [[روایات]] [[اخلاقی]] است. افزون بر آن، [[ائمۀ اطهار]] نیز گاه به نقش خود در این سه بُعد، به ویژه در [[احکام فقهی]] تأکید کرده‌اند. برای نمونه، در [[روایات]] متعددی از پاسخ‌گویی [[امام]] نسبت به [[حلال و حرام]] [[مردم]] سخن به میان آمده است. چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «همواره [[زمین]] به گونه‌ای است که برای [[خداوند]] در آن حجتی است که [[حلال و حرام]] را شناسانده و [[مردم]] را به سمت [[خدا]] [[دعوت]] می‌کنند»<ref>{{متن حدیث|مَا زَالَتِ الْأَرْضُ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِیهَا حُجَّةٌ یَعْرِفُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ یَدْعُو النَّاسَ إِلَی سَبِیلِ اللَّهِ}}؛ الغیبة نعمانی، ص۱۳۸. </ref>.<ref>ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت ص: ۲۲۲ - ۲۳۵. </ref>
#حوزۀ نظارتی [[ائمۀ معصومین]] برای جلوگیری از [[انحرافات دینی]]: در [[روایات]] تصریح شده است [[امام]] [[وظیفه]] دارند بر [[دین]] [[مردم]] [[نظارت]] داشته باشد تا اگر بدعتی توسط [[مؤمن]] و یا غیر [[مؤمن]] ایجاد شد بتواند [[دین]] را به حالت اول و صحیح برگرداند. چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «همانا [[زمین]] خالی نمی‌شود، مگر آنکه در آن [[امامی]] است تا هرگاه [[مؤمنان]] چیزی را به [[دین]] افزودند، آن را برگرداند و اگر از آن چیزی را کم کردند، آن را تمام کند»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو إِلَّا وَ فِیهَا إِمَامٌ کَیْمَا إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَیْئاً رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَیْئاً أَتَمَّهُ لَهُمْ}}؛ کافی، ج۱، ص۱۷۸.</ref>.  [[ائمه]] علاوه بر [[جلوگیری از انحراف در دین]]، وظیفۀ رفع اختلاف‌های [[مردم]] در [[تفسیر دین]] را هم عهده دار بودند؛ چنانکه هشام ([[شاگرد]] [[امام صادق]]{{ع}}) در [[مناظره]] ای با [[عمرو بن عبید]] با [[تشبیه]] [[وظیفه]] [[قلب]]، نسبت به اعضای [[بدن]] با [[وظیفه امام]] نسبت به [[مردم]]؛ اینچنین [[بیان]] کردند [[خداوند]]، اعضای [[بدن]] را رها نکرد و برای آنها [[امامی]] قرار داد تا صحیح را [[بیان]] و نسبت به آنچه در آن تردید وجود دارد، [[یقین]] ایجاد کند. حال آیا ممکن است [[مردم]] را در [[حیرت]] و تردید و اختلافشان رها کند و برای آنها [[امامی]] قرار ندهد<ref>کافی، ج۱، ص۱۶۹ و ۱۷۰؛ امالی صدوق، ص۵۸۹ و ۵۹۰؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۷ و ۲۰۸. </ref>.<ref>ر.ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۲۲۲ تا ۲۳۵. </ref>


==نتیجه گیری==
== مقدمه ==
*با توجه به اینکه در زمان [[حیات]] محدود [[پیامبر]]{{صل}}، امکان [[بیان]] تمام [[احکام]] به [[دلیل]] وجود نداشت لذا بعد از [[پیامبر]]{{صل}} باید [[مرجع]] و راهنمای [[معصوم]] وجود داشته باشد که [[احکام]] [[مقدس]] [[اسلامی]] را برای [[مردم]] [[بیان]] کرده و آنان را [[هدایت]] کند و براساس [[آیات]] و [[روایات]] [[مراجع]] [[دینی]] [[امامان]]{{ع}} هستند<ref>ر.ک. امینی، علی رضا؛ جوادی، محسن، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۰۱ - ۱۰۴ </ref>.
از جمله شئونی که برای [[انبیا]] و [[اوصیا]] به ویژه [[پیامبر خاتم]] و [[اهل بیت]] {{ع}} او مطرح شده است، [[مرجع دین]] بودن آنان در [[احکام]] و معارف است که با قطع شدن [[وحی]] و [[رحلت پیامبر]] به ایشان که [[جانشینان]] آن حضرتند، منتقل شده است<ref>ر.ک: [[سید محمد جعفر سبحانی |سبحانی، سیدمحمد جعفر]]، [[مرجعیت علمی امامان (مقاله)|مرجعیت علمی امامان]]، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲.</ref>. این [[شأن]] برای نایبان امام (خاص یا عام) نیز قابل اثبات است.


==منابع==
یکی از شؤون پیغمبر، ابلاغ وحی بود، [[مردم]] متن [[اسلام]] را از پیغمبر می‌پرسیدند، آنچه در [[قرآن]] نبود از پیغمبر سؤال می‌کردند، اما مسأله این است که آیا همه [[احکام]] و [[دستورات]] و [[معارف اسلامی]] همان است که در قرآن آمده و پیغمبر به مردم گفته است؟ یا نه، پیغمبر آنچه گفته مقداری از [[دستورات اسلام]] بوده و [[زمان]]، اجازه نداده همه احکام را به عموم مردم برساند؟ قهراً چنین بوده است، و لذا [[پیامبر خدا]] {{صل}} تمام آنچه را که زمان، اجازه گفتن آنها را نداد به علی {{ع}} که [[وصی]] او بود، آموخت و او را به عنوان یک عالم ممتاز و سرآمد همه [[صحابه]] که حتی در گفته و عمل، [[خطا]] و [[اشتباه]] ندارد به مردم معرفی کرد و فرمود: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌...}}؛ «مردم! هر کس را من مولای او هستم علی مولای اوست. هر چه را که درباره اسلام می‌خواهید از من بپرسید بعد از من از علی سؤال کنید»؛ لذا لحظه آخر [[عمر]] مبارکش سر بر گوش علی گذاشت و [[هزار باب علم]] به او آموخت که از هر بابش [[هزار باب]] دیگر [[علم]] گشوده شد. بر همین اساس بود که علی {{ع}} تا آخرین لحظه عمر می‌فرمود: {{متن حدیث|سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي‌}}، «تا من هستم از من [[احکام خدا]] را سؤال کنید».
{{ستون-شروع|2}}  
 
در [[حقیقت]] [[امام]] پس از [[پیامبر]]، یک کارشناس و اسلام شناس کامل، از جانب خداست، البته به او [[وحی]] نمی‌شود. و پس از او هم [[امامان]] دیگر تا [[امام زمان]] {{ع}} [[جانشین پیامبر]] {{صل}} می‌باشند، نه این که کارشناسی امام [[معصوم]] مثل یک [[مجتهد]] و یا بهتر از مجتهد باشد بلکه به معنای این که او تمام [[علوم]] اسلام را از پیغمبر گرفته است و بدون هیچ خطا و اشتباهی به مردم [[ابلاغ]] کرده است و این مقام از هر امامی به امام بعد منتقل شده است<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۳۴؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص ۴۲؛ [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]؛ [[امیر دیوانی|دیوانی، امیر]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج۲، ص ۱۰۵.</ref>.
 
== معناشناسی==
[[مرجعیت]] در لغت به معنای محل رجوع بودن است<ref>ابن‌منظور، مصباح المنیر، ۸/۱۱۴، ۱۱۷؛ دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۲/۱۸۲۰۹.</ref>. افراد هر [[جامعه]] با توجه به تخصص‌هایی که دارند محل رجوع دیگران بوده و گفته ایشان در آن امور مورد قبول همگان است. [[پیامبران]] نیز با توجه به ارتباطشان با [[عالم غیب]] از [[طریق وحی]]، محل رجوع دیگران در [[امور دینی]] هستند. که از آن به مرجعیت دینی تعبیر می‌‌شود و گفته ایشان در [[ابلاغ]] و [[تبیین آموزه‌های دینی]] [[حجت]] بر دیگران است. و بعد از ایشان به [[دلیل]] [[جلوگیری از انحراف در دین]] و آموزه‌های آن کسانی که همچون [[پیامبران]]، [[معصوم]] بوده و همچنان ارتباطشان با [[عالم غیب]] از طریق [[الهام]] و نه [[وحی]]، برقرار است می‌‌توانند عهده دار این مسؤولیت باشند<ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص ۴۲؛ [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۲۲ ـ ۲۳۵؛ [[سید محمد جعفر سبحانی |سبحانی، سیدمحمد جعفر]]، [[مرجعیت علمی امامان (مقاله)|مرجعیت علمی امامان]]، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲؛ [[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات (کتاب)|مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات]]، ص۱۳.</ref>.
 
این واژه در اصطلاح کنونی، به [[فقیه]] جامع شرایطی گفته می‌شود که [[مکلفان]] غیر [[مجتهد]]، برای [[شناخت]] [[احکام شرعی]] به او رجوع می‌کنند. این مراجعه، در اصطلاح [[شرعی]]، [[تقلید]] نامیده می‌شود که به معنای شناخت و دریافت احکام [[شرع]] از فقیه جامع شرایط است و در نگاه بیشتر فقهای شیعه مبتنی بر یک اصل عقلایی است<ref>امام‌ خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۶–۷.</ref>.<ref>[[حسین صالحی|صالحی، حسین]]، [[مرجعیت (مقاله)|مقاله «مرجعیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۹]]، ص۱۹۲ – ۱۹۹.</ref>
 
== پیشینه ==
خاستگاه حجیت و [[مشروعیت]] مرجعیت [[عالمان]] افزون بر ارتکاز و رویه عقلا، قرآن کریم است که از هر [[قوم]] و گروهی، دسته‌ای را موظف شمرده است که از محل زندگی خود برای فهم عمیق [[دین]] [[مهاجرت]] کنند و پس از بازگشت، پیام‌های الهی را به [[مردم]] برسانند<ref>سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref>، چنان‌که [[توقیع]] امام مهدی{{ع}} به عموم مردم دستور داده شده در مسائل دینی و شرعی خود به عالمان [[حدیث]] «رجوع» کنند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۷/۱۴۰؛ حسینیان، چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه، ۱۱۷.</ref>. مرجعیت به معنای رایج و امروزی آن، پس از [[غیبت امام زمان]]{{ع}} آغاز شد، اما برخی از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} در [[زمان]] حضور آن بزرگواران و به امر آنان، مرجعیت مردم را در مناطقی از حوزه [[اسلام]] بر عهده داشتند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۱۳۸ و ۱۶۴.</ref>.
 
پرورش [[فقیه]] و [[مجتهد]] به دست [[امامان معصوم]]{{ع}} و ارجاع مردم به آنان برای گرفتن [[فتوا]] با توجه به گرفتاری و دوران [[حبس]] و دوری [[شیعیان]] از آنان، امری ضروری برای تضمین [[سلامت]] [[دینی]] [[جامعه]] و تحریف‌نشدن [[دین]] به دست بدخواهان بود<ref>ذبیح‌زاده، مرجعیت و سیاست، ۱/۴۷.</ref>. مرجعیت فقهای شیعه در دوره غیبت مهم‌ترین پایگاه دینی و [[شرعی]] در تبیین و گسترش مسائل شرعی و [[فقهی]] بوده است<ref>[[حسین صالحی|صالحی، حسین]]، [[مرجعیت (مقاله)|مقاله «مرجعیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۹]]، ص۱۹۲ – ۱۹۹.</ref>.
 
== [[ضرورت]] مرجعیت دینی ==
[[دین]] یعنی راه و رسم [[زندگی]] که [[مؤمن]] و [[کافر]] همه دارای [[دین]] هستند چراکه هیچ کس از داشتن راه و روشی برای رسیدن به [[هدف]] خویش بی نیاز نیست و از آنجایی که سازنده، کاملترین [[شناخت]] را نسبت به شیء ساخته شده دارد، فقط اوست که می‌‌تواند برنامه‌ای بی‌نقص را برای آن تهیه کند و در مورد [[انسان]] [[خداوند]] که [[خالق]] اوست برنامه ای ارائه داده که از آن به [[دین]] تعبیر می‌‌شود و چون ارتباط مستقیم میان [[خداوند]] با [[انسان‌ها]] امکان‌پذیر نیست این [[دستورات]] در قالب [[کتاب آسمانی]] توسط [[پیامبران]] برای [[انسان]] فرستاده شده است و ایشان را به محتویات کتاب [[آگاه]] ساخته تا آن را به [[انسان‌ها]] [[ابلاغ]] کند و بعد از ایشان نیز از روی [[لطف]] این کار را به [[جانشینان]] آنها که همچون خودشان [[معصوم]] و [[آگاه]] به [[تفسیر]] کتاب الهی هستند سپرده است. لذا [[خلقت]] با [[پیامبر]] آغاز و با [[خلیفه]] وی پایان می‌‌پذیرد، تا [[انسان]] در هیچ برهه ای از زمان بدون کتاب و مُبیّن آن نباشد<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین طباطبایی| طباطبایی، سید محمد حسین]]، قرآن در اسلام؛ [[محسن رفیعی|رفیعی، محسن]] و [[معصومه شریفی|شریفی، معصومه]]، [[مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت (مقاله)|مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت]]، ص ۱۸.</ref>.
 
به بیانی دیگر [[پیروی]] صحیح از چیزی یا کسی به عنوان "[[مرجع]]" عبارت است از [[پیروی]] ناقص از کامل ([[جاهل]] از عالم) که در آیۀ {{متن قرآن|أَ فَمَن يهَدِى إِلىَ الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يهَدِّى إِلَّا أَن يهُدَى‏‏}}<ref>«آيا آنكه به حقّ رهنمون مى‏ گردد سزاوارتر است كه پيروى شود يا آنكه راه نمى ‏يابد»؛ سورۀ یونس، آیۀ ۳۵. </ref> به آن اشاره شده است و باید دانست شرط [[بی‌نیازی]] [[انسان]] از [[هدایت]] دیگران این‌ است‌ که‌ از [[هدایت]] ویژۀ [[خداوند]] برخوردار باشد. علاوه بر [[دلیل نقلی]]، استدلال عقلی نیز بر [[ضرورت]] مرجعیّت و [[لزوم]] استمرار مرجعیّتی‌ مصون‌ از‌ [[خطا]] دلالت دارد: یک‌ [[جامعه]] [[نیازمند]] مرجعیّتی پی‌درپی و مصون از خطاست. از جمله [[دلایل]] [[نیازمندی]] جامعۀ دینی به مرجعیّت، این است که‌ مردم‌ در شناخت‌، شناساندن و [[اجرای دین]]، از [[خطا]] مصون نیستند. بنابراین اگر مرجع‌ نیز از [[خطا]] و [[لغزش]] مصون نباشد، به [[مرجع]] دیگری نیاز است و اگر او نیز مصون نباشد، باز هم مرجع‌ دیگری‌ نیاز‌ است و لازمۀ آن [[تسلسل]] بوده که [[باطل]] است<ref>برای آگاهی بیشتر، ر.ک: ربـّانی گلپایگانی، علی، عقاید استدلالی و خواجه نصیرالدین طوسی، کـشف المراد شرح تجرید الاعتقاد، شرح: جمال الدین علاّمه حلّی. </ref>. روش و سیرۀ عقلا نیز از گذشته‌، بر‌ این بوده که برای یافتن پاسخ پرسش‌های خویش، همواره به متخصصان و خبرگان در همان‌ دانش‌ و حرفه‌ مراجعه می‌کرده‌اند<ref>ر.ک: [[محسن رفیعی|رفیعی، محسن]] و [[معصومه شریفی|شریفی، معصومه]]، [[مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت (مقاله)|مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت]]، ص ۱۳ ـ ۱۵. </ref>.
 
== ساحت‌های [[مرجعیت]] [[دینی]] ==
ساحت‌ها و حوزه‌هایی که [[معصومین]] {{ع}} در آن [[مرجع دینی]] [[مسلمین]] شناخته شده‌اند به گستره خود [[دین]] برخوردار از وسعت و گستردگی است که شامل همه عرصه‌های دین؛ اعم از حوزه‌های [[اعتقادی]]، [[فقهی]]، [[اخلاقی]] و غیره می‌شود. علاوه براینکه [[ائمه]] {{ع}} نیز به نقش خود در این سه بُعد، به ویژه در [[احکام فقهی]] تأکید کرده‌اند<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ۲۲۲ ـ ۲۳۵.</ref>.
 
=== نخست: مرجعیت فرهنگی ===
==== مرجعیت اخلاقی ====
{{اصلی|مرجعیت اخلاقی}}
[[ائمه]] {{ع}} در حوزۀ [[اخلاقی]] [[مرجع]] [[امت اسلامی]] اند، به طوری که محدثین به صورت ویژه به ضبط [[روایات]] [[اخلاقی]] ایشان پرداخته‌اند. برای نمونه کتاب‌هایی مانند: الزهد، [[ثواب الاعمال و عقاب الاعمال (کتاب)| ثواب الاعمال و عقاب الاعمال]]، الخصال و [[مکارم الاخلاق]] به طور عمده دربردارندۀ [[روایات]] [[اخلاقی]] است<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص ۲۲۲ ـ ۲۳۵. </ref>.
 
=== دوم: مرجعیت علمی ===
{{اصلی|مرجعیت علمی}}
[[مرجعیت علمی]] بدین‌معناست که [[ائمه]] {{ع}} به عنوان خلفای راستین [[پیامبر اسلام]] {{صل}}، [[مفسر]] و [[مبیّن]] [[دین]] و بیان‌کنندۀ معارف و [[احکام الهی]] و حافظان و شارحان [[دین]] هستند<ref>ر.ک: [[سید محمد جعفر سبحانی |سبحانی، سیدمحمد جعفر]]، [[مرجعیت علمی امامان (مقاله)|مرجعیت علمی امامان]].</ref>. به عبارت دیگر [[مرجعیت‌ علمی]] عبارت است از مورد رجوع قرار گرفتن افرادی به عنوان أعلم و صاحب‌نظر، در مسائلی همچون [[سنت]] نبوی‌، [[تفسیر]] قرآن‌، قضاوت‌، فرایض‌ و... به گونه‌ای‌ که‌ عموم [[مردم]] و دانشمندان‌ به‌ این برتری‌های علمی اعتراف داشته باشند<ref>ر.ک: [[محسن رفیعی|رفیعی، محسن]] و [[معصومه شریفی|شریفی، معصومه]]، [[مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت (مقاله)|مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت]]، ص ۱۸.</ref>.
 
مرجعیت علمی به چند قسم تقسیم می‌شوند:
==== مرجعیت اعتقادی ====
{{اصلی|مرجعیت اعتقادی معصوم}}
[[ائمه]] {{ع}} در حوزۀ [[اعتقادی]] [[مرجع]] [[امت اسلامی]] اند، به طوری که محدثین به صورت ویژه به ضبط [[روایات]] [[اعتقادی]] ایشان پرداخته‌اند. برای نمونه کتاب التوحید [[شیخ صدوق]] دربردارندۀ [[روایات]] [[اعتقادی]] در باب [[توحید]] است<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص ۲۲۲ تا ۲۳۵. </ref>.
 
==== مرجعیت فقهی ====
{{اصلی|مرجعیت فقهی معصوم}}
[[ائمه]] {{ع}} در حوزۀ [[فقهی]] [[مرجع]] [[امت اسلامی]] اند، به طوری که محدثین به صورت ویژه به ضبط [[روایات]] [[فقهی]] [[امامان معصوم]] پرداخته‌اند. برای نمونه کتاب‌هایی همچون فروع کافی، من لا یحضره الفقیه، [[تهذیب]] و [[استبصار]] همگی درباره [[روایات]] [[فقهی]] است. افزون بر آن، [[ائمۀ اطهار]] نیز گاه به نقش خود در این بُعد تأکید کرده‌اند. برای نمونه، در [[روایات]] متعددی از پاسخ‌گویی [[امام]] نسبت به [[حلال و حرام]] [[مردم]] [[سخن]] گفته شده است، چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: «همیشه [[زمین]] به‌ گونه‌ای است که برای [[خداوند]] در آن حجتی است که [[حلال و حرام]] را به [[مردم]] می‌‌شناسانند و آنان را به سوی [[خدا]] [[دعوت]] می‌کنند»<ref>{{متن حدیث|مَا زَالَتِ الْأَرْضُ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِیهَا حُجَّةٌ یَعْرِفُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ یَدْعُو النَّاسَ إِلَی سَبِیلِ اللَّهِ}}؛ الغیبة نعمانی، ص۱۳۸. </ref>.<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص ۲۲۲ تا ۲۳۵. </ref>
 
=== سوم: مرجعیت قضایی ===
{{اصلی|مرجعیت قضایی معصوم}}
[[حق]] [[قانون]] گذاری از جمله اموری است که اولاً و بالذات به [[خداوند]] اختصاص دارد. در [[قرآن کریم]]، بارها از [[حکم]] کردن [[پیامبران]] [[سخن]] به میان آمده که مقصود از آن، همان [[داوری]] و [[قضاوت]] میان [[مردم]] است؛ ضمن آنکه همان [[حکم]] کردن نیز در آیاتی به {{متن قرآن|بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ}} مقید است؛ چنان‌که [[خداوند متعال]] خطاب به [[رسول اکرم]] {{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ}}<ref>«و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن» سوره مائده، آیه 48.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۱۷۹. </ref>
 
=== چهارم: مرجعیت نظارتی ===
{{اصلی|مرجعیت نظارتی معصوم}}
[[ائمه]] {{ع}} همان‌گونه که دارای منصب [[مرجعیت]] هستند، در امر [[تبلیغ]] و تبیین و اثبات حقایق الهی، برای دفاع و جلوگیری از انحرافات دینی منصب مرجعیت نظارتی نیز دارند. [[امام]] [[وظیفه]] دارد بر [[دین]] [[مردم]] [[نظارت]] داشته باشد تا اگر بدعتی ایجاد شد بتواند [[دین]] را به حالت صحیح برگرداند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: «همانا [[زمین]] خالی نمی‌شود، مگر آنکه در آن امامی است تا هرگاه [[مؤمنان]] چیزی را به [[دین]] افزودند، آن را برگرداند و اگر از آن چیزی را کم کردند، آن را تمام کند»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو إِلَّا وَ فِیهَا إِمَامٌ کَیْمَا إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَیْئاً رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَیْئاً أَتَمَّهُ لَهُمْ}}؛ کافی، ج۱، ص۱۷۸. </ref>. همچنین ایشان وظیفۀ رفع اختلاف‌های [[مردم]] در [[تفسیر دین]] و جلوگیری از جریان‌های انحرافی را هم عهده دار بودند<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص ۲۲۲ تا ۲۳۵. </ref>.
 
== مصادیق مرجعیت دینی ==
=== مرجعیت دینی پیامبر ===
{{اصلی|مرجعیت دینی پیامبر}}
مرجعیت دینی پیامبر به معنای محل رجوع بودن [[پیامبران]] در [[امور دینی]] است، چراکه ایشان [[مسئول]] [[انسان‌ها]] هستند و [[هدایت]]، از طریق آموزه‌های [[وحیانی]] حاصل می‌شود. [[دلیل عقلی]] و آیاتی مانند آیۀ [[اولوالامر]]، [[اهل الذکر]]، [[صادقین]] و... دال بر مرجعیت دینی [[پیامبران]] است. حوزه‌های مرجعیت دینی آنها هم شامل امور [[اعتقادی]]، [[فقهی]] و [[اخلاقی]] می‌‌شود و هم شامل امور نظارتی تا [[انحرافی]] در [[دین]] حاصل نشود<ref>ر.ک: [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی، سیدمحمد جعفر]]، [[مرجعیت علمی امامان (مقاله)|مرجعیت علمی امامان]]، [[صراط (نشریه)|فصلنامه صراط]]، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲؛ [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص ۲۴۰.</ref>.
 
=== مرجعیت دینی اهل بیت ===
{{اصلی|مرجعیت دینی اهل بیت}}
مرجعیت دینی اهل بیت {{ع}} به معنای محل رجوع بودن ایشان در [[امور دینی]] است. از آنجا که [[دین اسلام]] آخرین و کامل‌ترین [[ادیان]] است و با توجه به اینکه در زمان حیات [[پیامبر]] {{صل}}، امکان بیان تمام احکام وجود نداشت، لذا بعد از ایشان باید [[مرجع]] و راهنمای [[معصوم]] وجود داشته باشد تا [[احکام اسلامی]] را برای [[مردم]] بیان کرده و آنان را [[هدایت]] کند. براساس ادلۀ عقلی و [[نقلی]]، این [[شأن]] برای [[اهل بیت]] {{ع}} ثابت شده است<ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص ۴۲؛ [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص ۲۲۲ ـ ۲۳۵؛ [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی، سیدمحمد جعفر]]، [[مرجعیت علمی امامان (مقاله)|مرجعیت علمی امامان]]، [[صراط (نشریه)|فصلنامه صراط]]؛ [[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات (کتاب)|مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات]]، ص۱۳.</ref>.
 
=== مرجعیت دینی امام ===
{{اصلی|مرجعیت دینی امام}}
مرجعیت دینی امام به معنای محل رجوع بودن ایشان در [[امور دینی]] است، چراکه [[امام]] [[مسئول]] [[هدایت]] انسان‌هاست. [[دلیل عقلی]] و آیاتی مانند آیۀ [[اهل الذکر]] و [[صادقین]] دال بر مرجعیت دینی امام است. حوزه‌های مرجعیت دینی ایشان هم شامل امور [[اعتقادی]]، [[فقهی]] و [[اخلاقی]] می‌‌شود و هم شامل امور نظارتی تا [[انحرافی]] در [[دین]] حاصل نشود<ref>ر.ک: [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی، سیدمحمد جعفر]]، [[مرجعیت علمی امامان (مقاله)|مرجعیت علمی امامان]]، [[صراط (نشریه)|فصلنامه صراط]]، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲؛ [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص ۲۲۲ ـ ۲۳۵.</ref>.
 
=== مرجعیت دینی صحابه ===
[[اهل سنت]] در مقابل [[مرجعیت دینی اهل بیت]] {{ع}} به مرجعیت دینی صحابه [[معتقد]] شده و آن را [[تبلیغ]] می‌‌کنند. یکی از روایاتی که ایشان برای ادعای خود مطرح می‌‌کنند روایتی است که از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نقل]] می‌‌کنند که فرمود: «[[اصحاب]] من مانند ستارگانند به هر کدام از آنها [[اقتدا]] کنید [[هدایت]] می‌‌یابید»<ref>{{عربی|أَصْحَابِی کَالنُّجُومِ بِأَیِّهِمُ اقْتَدَیْتُمُ اهْتَدَیْتُمْ}}</ref>. [[اهل سنت]] با توجه به این [[حدیث]] سمت [[صحابه]] را مصدر [[تشریع]] و [[استنباط]] [[احکام]] قرار داده‌اند. منتها با بررسی سندی و محتوایی [[روایت]] روشن می‌‌شود اولا [[روایت]] از لحاظ سندی [[ضعیف]] است، ثانیا عملکرد برخی از [[صحابه]] بیانگر آن است که نمی‌تواند به عنوان [[حجت]] برای [[احکام]] قرار بگیرد<ref>ر.ک: [[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات (کتاب)|مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات]]، ص۵۹۲ ـ ۶۰۷.</ref>.
 
=== مرجع تقلید ===
یکی از اموری که در دوران [[غیبت کبری]] اهمیت ویژه‌‏ای دارد، [[تقلید]] از [[مجتهد]] جامع الشرایط است. علمای [[شیعه]] [[امامیه]] می‌‏گویند: عمل به [[تقلید]]، به دلایل عقلی و نقلی لازم و [[واجب]] است. [[عقل]]، [[دستور]] می‏‌دهد که فرد ناآگاه، از دانشمندی [[آگاه]] و دانا [[راهنمایی]] بجوید و از او [[تقلید]] کند.
 
مرجع تقلید، مجتهدی [[عادل]] و وارسته است که [[قوانین]] [[اسلام]] را بر اساس [[قرآن]]، [[سنت]]، [[اجماع]] و [[عقل]] [[استنباط]] می‌‏کند. سلسله [[مراجع]] بزرگ [[تقلید]] از رحلت چهارمین [[نایب]] ویژه "[[ابو الحسن علی بن محمد سمری]]" در سال ۳۲۹ ق به بعد آغاز شد. در این زنجیره، نام [[محمد بن یعقوب کلینی]]، [[محمد بن علی بن بابویه قمی]] و [[ابو جعفر محمد بن حسن طوسی]]، تا [[امام خمینی]] که همه از [[مجتهدان]] [[شیعه]] و [[مراجع تقلید]] می‏‌باشند، قابل ذکر است.
 
[[نجف اشرف]]، از زمان [[شیخ طوسی]]، مرکز علمی [[شیعه]] قرار گرفت و [[مجتهدان]] بزرگ بیشتر، آن‏جا به تحصیل [[علم]] پرداختند. به نظر نمی‌‏رسد که نهاد مرجع تقلید، تا پیش از زمان شیخ [[محمد حسن اصفهانی نجفی]] جنبه مرکزیت عام یافته باشد. جانشین بلافصل او شیخ مرتضی انصاری بزرگ‏ترین [[مجتهد]] زمان خود به شمار می‏‌رفت. از آخرین [[مراجع تقلید]] که به [[رحمت]] ایزدی پیوسته و در زمان خود نزد طبقات مختلف [[جامعه]] [[مقبولیت]] عمومی داشتند، سید ابوالحسن اصفهانی، حاج آقا حسین بروجردی و [[امام خمینی|سید روح للّه موسوی خمینی]] را می‌‏توان نام برد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۳۹۰.</ref>.
 
[[امامان معصوم]]، [[پیروان]] خود را در عصر [[غیبت امام زمان]] {{ع}} به فقهای [[عادل]] [[شیعه]] ارجاع داده‌اند و فرموده‌اند در "حوادث واقعه" و رخدادها به راویان احادیث و آشنایان به [[کلام]] و نظر أئمه رجوع کنند. از این رو به فقیه جامع الشرایط "مَرجع" گفته می‌‌شود. [[مردم]] با مراجعه به مرجع تقلید، احکام دینی خود را می‌‌شناسند و به آن عمل می‌‌کنند.
 
مرجعیت، همان مقام علمی و [[دینی]] است که [[عالمان دین]] دارند و [[دلیل]] آن، [[روایات]] أئمه است. نظر [[فقهی]] و [[دینی]] مرجع تقلید، برای [[مردم]] [[دیندار]]، حجت شرعی است و عمل به آن را [[وظیفه]] خود می‌‌دانند. از این رو نهاد مرجعیت در طول [[تاریخ شیعه]] به خصوص در صد سال اخیر، موقعیت و حساسیت مهمی یافته و به عنوان پشتوانه [[همبستگی]] [[دینی]] [[مردم]] به شمار می‌‌رود و سدی محکم در برابر نقشه‌های [[دشمنان]] با تحریف‌های [[دینی]] با گسترش [[مفاسد اجتماعی]] است.
 
مرجع تقلید، در نظر مقلدان از [[قداست]] و محبوبیت خاصی برخوردار است و نظر او را نظر [[امام]] [[معصوم]] می‌‌دانند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۰۶.</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[مرجعیت اعتقادی]]
* مرجعیت دینی
* [[مرجعیت تربیتی]]
* [[مرجعیت اخلاقی]]
* [[مرجعیت علمی]]
* [[مرجعیت فقهی]]
* [[مرجعیت سیاسی]]
* [[مرجعیت فرهنگی]]
* [[مرجعیت قضایی]]
* [[مرجعیت نظارتی]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:978964298273.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|'''امامت''']]
# [[پرونده:978964298273.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|'''امامت''']]
# [[پرونده:1368903.jpg|22px]] [[علی رضا امینی|امینی، علی رضا]]؛ [[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|'''معارف اسلامی ج۲''']]
# [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']]
# [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']]
# [[پرونده:1368903.jpg|22px]] [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]؛ [[امیر دیوانی|دیوانی، امیر]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|'''معارف اسلامی ج۲''']]
# [[پرونده:1368903.jpg|22px]] [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]؛ [[امیر دیوانی|دیوانی، امیر]]، [[معارف اسلامی ج۲ (کتاب)|'''معارف اسلامی ج۲''']]
{{پایان}}
# [[پرونده:2e5bb 7.jpg|22px]] [[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات (کتاب)|'''مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات''']]
 
# [[پرونده:11131.jpg|22px]] [[محسن رفیعی|رفیعی، محسن]] و [[معصومه شریفی|شریفی، معصومه]]، [[مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت (مقاله)|'''مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت''']]
==جستارهای وابسته ==
# [[پرونده:11126.gif|22px]] [[سید محمد جعفر سبحانی |سبحانی، سیدمحمد جعفر]]، [[مرجعیت علمی امامان (مقاله)|'''مرجعیت علمی امامان''']]
# [[مرجعیت فرهنگی]]:
# [[پرونده:4432.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|'''تجلی امامت''']]
## [[مرجعیت تربیتی]] ([[مرجعیت اخلاقی]]
# [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مهدویت''']]
## [[مرجعیت رفتاری]] ([[مرجعیت مرجعیت سلوکی]]).
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[مرجعیت علمی]] ([[مرجعیت معرفتی]]):
# [[پرونده:IM009912.jpg|22px]] [[حسین صالحی|صالحی، حسین]]، [[مرجعیت (مقاله)|مقاله «مرجعیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۹''']]
## [[مرجعیت اعتقادی]] ([[مرجعیت بینشی]]
{{پایان منابع}}
## [[مرجعیت حقوقی]] ([[مرجعیت فقهی]]).
# [[مرجعیت سیاسی]] ([[مرجعیت حاکمیتی]]):
## [[مرجعیت قضایی]].
 
=='''[[:رده:آثار امامت|منبع‌شناسی جامع امامت]]'''==
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های امامت|کتاب‌شناسی امامت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های امامت|مقاله‌شناسی امامت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های امامت|پایان‌نامه‌شناسی امامت]].


== پانویس ==
{{پانویس}}


==پانویس==
[[رده:ولایت تشریعی]]
{{یادآوری پانویس}}
[[رده:مقاله‌های اولویت یک]]
{{پانویس2}}
[[رده:مرجعیت معصوم]]
{{امامت شناسی}}
[[رده:رهبری]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:شئون امامت]]
[[رده:امامت]]
[[رده:امام]]
[[رده:مرجعیت دینی معصوم]]
[[رده:بررسی انطباق شئون امامت]]
[[رده:مدخل امامت پاسخ به شبهات کلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۷

مرجعیت دینی به معنای محل رجوع بودن پیامبران و اوصیا در امور دینی است. از آنجا که دین اسلام آخرین و کامل‌ترین ادیان است و با توجه به اینکه در زمان حیات پیامبر (ص)، امکان بیان تمام احکام وجود نداشت، لذا بعد از ایشان باید مرجع و راهنمای معصوم وجود داشته باشد تا احکام اسلامی را برای مردم بیان کرده و آنان را هدایت کند. براساس ادلۀ عقلی و نقلی این شأن برای اهل بیت (ع) ثابت شده است.

پس از غیبت امام‌زمان(ع) مرجعیت فقها در راستای مرجعیت پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) بوده و آنان حجت بر مردم از سوی ائمه اطهار(ع) به‌شمار می آیند. نهاد مرجعیت در آغاز منطقه‌ای و غیر متمرکز بود و به‌تدریج به صورت یک نهاد متمرکز در جهان تشیع درآمد. گزینش فقیه برای مرجعیت بر عهده مسلمانان است. مسئولیت مرجعیت سنگین و برای آن، شرایطی مانند: بلوغ، عقل، شیعه، مرد بودن، حریص نبودن بر جاه، اعلمیت، دین‌شناسی و تسلط بر مسائل سیاسی لازم است.

مقدمه

از جمله شئونی که برای انبیا و اوصیا به ویژه پیامبر خاتم و اهل بیت (ع) او مطرح شده است، مرجع دین بودن آنان در احکام و معارف است که با قطع شدن وحی و رحلت پیامبر به ایشان که جانشینان آن حضرتند، منتقل شده است[۱]. این شأن برای نایبان امام (خاص یا عام) نیز قابل اثبات است.

یکی از شؤون پیغمبر، ابلاغ وحی بود، مردم متن اسلام را از پیغمبر می‌پرسیدند، آنچه در قرآن نبود از پیغمبر سؤال می‌کردند، اما مسأله این است که آیا همه احکام و دستورات و معارف اسلامی همان است که در قرآن آمده و پیغمبر به مردم گفته است؟ یا نه، پیغمبر آنچه گفته مقداری از دستورات اسلام بوده و زمان، اجازه نداده همه احکام را به عموم مردم برساند؟ قهراً چنین بوده است، و لذا پیامبر خدا (ص) تمام آنچه را که زمان، اجازه گفتن آنها را نداد به علی (ع) که وصی او بود، آموخت و او را به عنوان یک عالم ممتاز و سرآمد همه صحابه که حتی در گفته و عمل، خطا و اشتباه ندارد به مردم معرفی کرد و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌...»؛ «مردم! هر کس را من مولای او هستم علی مولای اوست. هر چه را که درباره اسلام می‌خواهید از من بپرسید بعد از من از علی سؤال کنید»؛ لذا لحظه آخر عمر مبارکش سر بر گوش علی گذاشت و هزار باب علم به او آموخت که از هر بابش هزار باب دیگر علم گشوده شد. بر همین اساس بود که علی (ع) تا آخرین لحظه عمر می‌فرمود: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي‌»، «تا من هستم از من احکام خدا را سؤال کنید».

در حقیقت امام پس از پیامبر، یک کارشناس و اسلام شناس کامل، از جانب خداست، البته به او وحی نمی‌شود. و پس از او هم امامان دیگر تا امام زمان (ع) جانشین پیامبر (ص) می‌باشند، نه این که کارشناسی امام معصوم مثل یک مجتهد و یا بهتر از مجتهد باشد بلکه به معنای این که او تمام علوم اسلام را از پیغمبر گرفته است و بدون هیچ خطا و اشتباهی به مردم ابلاغ کرده است و این مقام از هر امامی به امام بعد منتقل شده است[۲].

معناشناسی

مرجعیت در لغت به معنای محل رجوع بودن است[۳]. افراد هر جامعه با توجه به تخصص‌هایی که دارند محل رجوع دیگران بوده و گفته ایشان در آن امور مورد قبول همگان است. پیامبران نیز با توجه به ارتباطشان با عالم غیب از طریق وحی، محل رجوع دیگران در امور دینی هستند. که از آن به مرجعیت دینی تعبیر می‌‌شود و گفته ایشان در ابلاغ و تبیین آموزه‌های دینی حجت بر دیگران است. و بعد از ایشان به دلیل جلوگیری از انحراف در دین و آموزه‌های آن کسانی که همچون پیامبران، معصوم بوده و همچنان ارتباطشان با عالم غیب از طریق الهام و نه وحی، برقرار است می‌‌توانند عهده دار این مسؤولیت باشند[۴].

این واژه در اصطلاح کنونی، به فقیه جامع شرایطی گفته می‌شود که مکلفان غیر مجتهد، برای شناخت احکام شرعی به او رجوع می‌کنند. این مراجعه، در اصطلاح شرعی، تقلید نامیده می‌شود که به معنای شناخت و دریافت احکام شرع از فقیه جامع شرایط است و در نگاه بیشتر فقهای شیعه مبتنی بر یک اصل عقلایی است[۵].[۶]

پیشینه

خاستگاه حجیت و مشروعیت مرجعیت عالمان افزون بر ارتکاز و رویه عقلا، قرآن کریم است که از هر قوم و گروهی، دسته‌ای را موظف شمرده است که از محل زندگی خود برای فهم عمیق دین مهاجرت کنند و پس از بازگشت، پیام‌های الهی را به مردم برسانند[۷]، چنان‌که توقیع امام مهدی(ع) به عموم مردم دستور داده شده در مسائل دینی و شرعی خود به عالمان حدیث «رجوع» کنند[۸]. مرجعیت به معنای رایج و امروزی آن، پس از غیبت امام زمان(ع) آغاز شد، اما برخی از اصحاب پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) در زمان حضور آن بزرگواران و به امر آنان، مرجعیت مردم را در مناطقی از حوزه اسلام بر عهده داشتند[۹].

پرورش فقیه و مجتهد به دست امامان معصوم(ع) و ارجاع مردم به آنان برای گرفتن فتوا با توجه به گرفتاری و دوران حبس و دوری شیعیان از آنان، امری ضروری برای تضمین سلامت دینی جامعه و تحریف‌نشدن دین به دست بدخواهان بود[۱۰]. مرجعیت فقهای شیعه در دوره غیبت مهم‌ترین پایگاه دینی و شرعی در تبیین و گسترش مسائل شرعی و فقهی بوده است[۱۱].

ضرورت مرجعیت دینی

دین یعنی راه و رسم زندگی که مؤمن و کافر همه دارای دین هستند چراکه هیچ کس از داشتن راه و روشی برای رسیدن به هدف خویش بی نیاز نیست و از آنجایی که سازنده، کاملترین شناخت را نسبت به شیء ساخته شده دارد، فقط اوست که می‌‌تواند برنامه‌ای بی‌نقص را برای آن تهیه کند و در مورد انسان خداوند که خالق اوست برنامه ای ارائه داده که از آن به دین تعبیر می‌‌شود و چون ارتباط مستقیم میان خداوند با انسان‌ها امکان‌پذیر نیست این دستورات در قالب کتاب آسمانی توسط پیامبران برای انسان فرستاده شده است و ایشان را به محتویات کتاب آگاه ساخته تا آن را به انسان‌ها ابلاغ کند و بعد از ایشان نیز از روی لطف این کار را به جانشینان آنها که همچون خودشان معصوم و آگاه به تفسیر کتاب الهی هستند سپرده است. لذا خلقت با پیامبر آغاز و با خلیفه وی پایان می‌‌پذیرد، تا انسان در هیچ برهه ای از زمان بدون کتاب و مُبیّن آن نباشد[۱۲].

به بیانی دیگر پیروی صحیح از چیزی یا کسی به عنوان "مرجع" عبارت است از پیروی ناقص از کامل (جاهل از عالم) که در آیۀ ﴿أَ فَمَن يهَدِى إِلىَ الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يهَدِّى إِلَّا أَن يهُدَى‏‏[۱۳] به آن اشاره شده است و باید دانست شرط بی‌نیازی انسان از هدایت دیگران این‌ است‌ که‌ از هدایت ویژۀ خداوند برخوردار باشد. علاوه بر دلیل نقلی، استدلال عقلی نیز بر ضرورت مرجعیّت و لزوم استمرار مرجعیّتی‌ مصون‌ از‌ خطا دلالت دارد: یک‌ جامعه نیازمند مرجعیّتی پی‌درپی و مصون از خطاست. از جمله دلایل نیازمندی جامعۀ دینی به مرجعیّت، این است که‌ مردم‌ در شناخت‌، شناساندن و اجرای دین، از خطا مصون نیستند. بنابراین اگر مرجع‌ نیز از خطا و لغزش مصون نباشد، به مرجع دیگری نیاز است و اگر او نیز مصون نباشد، باز هم مرجع‌ دیگری‌ نیاز‌ است و لازمۀ آن تسلسل بوده که باطل است[۱۴]. روش و سیرۀ عقلا نیز از گذشته‌، بر‌ این بوده که برای یافتن پاسخ پرسش‌های خویش، همواره به متخصصان و خبرگان در همان‌ دانش‌ و حرفه‌ مراجعه می‌کرده‌اند[۱۵].

ساحت‌های مرجعیت دینی

ساحت‌ها و حوزه‌هایی که معصومین (ع) در آن مرجع دینی مسلمین شناخته شده‌اند به گستره خود دین برخوردار از وسعت و گستردگی است که شامل همه عرصه‌های دین؛ اعم از حوزه‌های اعتقادی، فقهی، اخلاقی و غیره می‌شود. علاوه براینکه ائمه (ع) نیز به نقش خود در این سه بُعد، به ویژه در احکام فقهی تأکید کرده‌اند[۱۶].

نخست: مرجعیت فرهنگی

مرجعیت اخلاقی

ائمه (ع) در حوزۀ اخلاقی مرجع امت اسلامی اند، به طوری که محدثین به صورت ویژه به ضبط روایات اخلاقی ایشان پرداخته‌اند. برای نمونه کتاب‌هایی مانند: الزهد، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، الخصال و مکارم الاخلاق به طور عمده دربردارندۀ روایات اخلاقی است[۱۷].

دوم: مرجعیت علمی

مرجعیت علمی بدین‌معناست که ائمه (ع) به عنوان خلفای راستین پیامبر اسلام (ص)، مفسر و مبیّن دین و بیان‌کنندۀ معارف و احکام الهی و حافظان و شارحان دین هستند[۱۸]. به عبارت دیگر مرجعیت‌ علمی عبارت است از مورد رجوع قرار گرفتن افرادی به عنوان أعلم و صاحب‌نظر، در مسائلی همچون سنت نبوی‌، تفسیر قرآن‌، قضاوت‌، فرایض‌ و... به گونه‌ای‌ که‌ عموم مردم و دانشمندان‌ به‌ این برتری‌های علمی اعتراف داشته باشند[۱۹].

مرجعیت علمی به چند قسم تقسیم می‌شوند:

مرجعیت اعتقادی

ائمه (ع) در حوزۀ اعتقادی مرجع امت اسلامی اند، به طوری که محدثین به صورت ویژه به ضبط روایات اعتقادی ایشان پرداخته‌اند. برای نمونه کتاب التوحید شیخ صدوق دربردارندۀ روایات اعتقادی در باب توحید است[۲۰].

مرجعیت فقهی

ائمه (ع) در حوزۀ فقهی مرجع امت اسلامی اند، به طوری که محدثین به صورت ویژه به ضبط روایات فقهی امامان معصوم پرداخته‌اند. برای نمونه کتاب‌هایی همچون فروع کافی، من لا یحضره الفقیه، تهذیب و استبصار همگی درباره روایات فقهی است. افزون بر آن، ائمۀ اطهار نیز گاه به نقش خود در این بُعد تأکید کرده‌اند. برای نمونه، در روایات متعددی از پاسخ‌گویی امام نسبت به حلال و حرام مردم سخن گفته شده است، چنانکه امام صادق (ع) فرمودند: «همیشه زمین به‌ گونه‌ای است که برای خداوند در آن حجتی است که حلال و حرام را به مردم می‌‌شناسانند و آنان را به سوی خدا دعوت می‌کنند»[۲۱].[۲۲]

سوم: مرجعیت قضایی

حق قانون گذاری از جمله اموری است که اولاً و بالذات به خداوند اختصاص دارد. در قرآن کریم، بارها از حکم کردن پیامبران سخن به میان آمده که مقصود از آن، همان داوری و قضاوت میان مردم است؛ ضمن آنکه همان حکم کردن نیز در آیاتی به ﴿بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مقید است؛ چنان‌که خداوند متعال خطاب به رسول اکرم (ص) می‌فرماید: ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ[۲۳].[۲۴]

چهارم: مرجعیت نظارتی

ائمه (ع) همان‌گونه که دارای منصب مرجعیت هستند، در امر تبلیغ و تبیین و اثبات حقایق الهی، برای دفاع و جلوگیری از انحرافات دینی منصب مرجعیت نظارتی نیز دارند. امام وظیفه دارد بر دین مردم نظارت داشته باشد تا اگر بدعتی ایجاد شد بتواند دین را به حالت صحیح برگرداند. امام صادق (ع) فرمودند: «همانا زمین خالی نمی‌شود، مگر آنکه در آن امامی است تا هرگاه مؤمنان چیزی را به دین افزودند، آن را برگرداند و اگر از آن چیزی را کم کردند، آن را تمام کند»[۲۵]. همچنین ایشان وظیفۀ رفع اختلاف‌های مردم در تفسیر دین و جلوگیری از جریان‌های انحرافی را هم عهده دار بودند[۲۶].

مصادیق مرجعیت دینی

مرجعیت دینی پیامبر

مرجعیت دینی پیامبر به معنای محل رجوع بودن پیامبران در امور دینی است، چراکه ایشان مسئول انسان‌ها هستند و هدایت، از طریق آموزه‌های وحیانی حاصل می‌شود. دلیل عقلی و آیاتی مانند آیۀ اولوالامر، اهل الذکر، صادقین و... دال بر مرجعیت دینی پیامبران است. حوزه‌های مرجعیت دینی آنها هم شامل امور اعتقادی، فقهی و اخلاقی می‌‌شود و هم شامل امور نظارتی تا انحرافی در دین حاصل نشود[۲۷].

مرجعیت دینی اهل بیت

مرجعیت دینی اهل بیت (ع) به معنای محل رجوع بودن ایشان در امور دینی است. از آنجا که دین اسلام آخرین و کامل‌ترین ادیان است و با توجه به اینکه در زمان حیات پیامبر (ص)، امکان بیان تمام احکام وجود نداشت، لذا بعد از ایشان باید مرجع و راهنمای معصوم وجود داشته باشد تا احکام اسلامی را برای مردم بیان کرده و آنان را هدایت کند. براساس ادلۀ عقلی و نقلی، این شأن برای اهل بیت (ع) ثابت شده است[۲۸].

مرجعیت دینی امام

مرجعیت دینی امام به معنای محل رجوع بودن ایشان در امور دینی است، چراکه امام مسئول هدایت انسان‌هاست. دلیل عقلی و آیاتی مانند آیۀ اهل الذکر و صادقین دال بر مرجعیت دینی امام است. حوزه‌های مرجعیت دینی ایشان هم شامل امور اعتقادی، فقهی و اخلاقی می‌‌شود و هم شامل امور نظارتی تا انحرافی در دین حاصل نشود[۲۹].

مرجعیت دینی صحابه

اهل سنت در مقابل مرجعیت دینی اهل بیت (ع) به مرجعیت دینی صحابه معتقد شده و آن را تبلیغ می‌‌کنند. یکی از روایاتی که ایشان برای ادعای خود مطرح می‌‌کنند روایتی است که از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌‌کنند که فرمود: «اصحاب من مانند ستارگانند به هر کدام از آنها اقتدا کنید هدایت می‌‌یابید»[۳۰]. اهل سنت با توجه به این حدیث سمت صحابه را مصدر تشریع و استنباط احکام قرار داده‌اند. منتها با بررسی سندی و محتوایی روایت روشن می‌‌شود اولا روایت از لحاظ سندی ضعیف است، ثانیا عملکرد برخی از صحابه بیانگر آن است که نمی‌تواند به عنوان حجت برای احکام قرار بگیرد[۳۱].

مرجع تقلید

یکی از اموری که در دوران غیبت کبری اهمیت ویژه‌‏ای دارد، تقلید از مجتهد جامع الشرایط است. علمای شیعه امامیه می‌‏گویند: عمل به تقلید، به دلایل عقلی و نقلی لازم و واجب است. عقل، دستور می‏‌دهد که فرد ناآگاه، از دانشمندی آگاه و دانا راهنمایی بجوید و از او تقلید کند.

مرجع تقلید، مجتهدی عادل و وارسته است که قوانین اسلام را بر اساس قرآن، سنت، اجماع و عقل استنباط می‌‏کند. سلسله مراجع بزرگ تقلید از رحلت چهارمین نایب ویژه "ابو الحسن علی بن محمد سمری" در سال ۳۲۹ ق به بعد آغاز شد. در این زنجیره، نام محمد بن یعقوب کلینی، محمد بن علی بن بابویه قمی و ابو جعفر محمد بن حسن طوسی، تا امام خمینی که همه از مجتهدان شیعه و مراجع تقلید می‏‌باشند، قابل ذکر است.

نجف اشرف، از زمان شیخ طوسی، مرکز علمی شیعه قرار گرفت و مجتهدان بزرگ بیشتر، آن‏جا به تحصیل علم پرداختند. به نظر نمی‌‏رسد که نهاد مرجع تقلید، تا پیش از زمان شیخ محمد حسن اصفهانی نجفی جنبه مرکزیت عام یافته باشد. جانشین بلافصل او شیخ مرتضی انصاری بزرگ‏ترین مجتهد زمان خود به شمار می‏‌رفت. از آخرین مراجع تقلید که به رحمت ایزدی پیوسته و در زمان خود نزد طبقات مختلف جامعه مقبولیت عمومی داشتند، سید ابوالحسن اصفهانی، حاج آقا حسین بروجردی و سید روح للّه موسوی خمینی را می‌‏توان نام برد[۳۲].

امامان معصوم، پیروان خود را در عصر غیبت امام زمان (ع) به فقهای عادل شیعه ارجاع داده‌اند و فرموده‌اند در "حوادث واقعه" و رخدادها به راویان احادیث و آشنایان به کلام و نظر أئمه رجوع کنند. از این رو به فقیه جامع الشرایط "مَرجع" گفته می‌‌شود. مردم با مراجعه به مرجع تقلید، احکام دینی خود را می‌‌شناسند و به آن عمل می‌‌کنند.

مرجعیت، همان مقام علمی و دینی است که عالمان دین دارند و دلیل آن، روایات أئمه است. نظر فقهی و دینی مرجع تقلید، برای مردم دیندار، حجت شرعی است و عمل به آن را وظیفه خود می‌‌دانند. از این رو نهاد مرجعیت در طول تاریخ شیعه به خصوص در صد سال اخیر، موقعیت و حساسیت مهمی یافته و به عنوان پشتوانه همبستگی دینی مردم به شمار می‌‌رود و سدی محکم در برابر نقشه‌های دشمنان با تحریف‌های دینی با گسترش مفاسد اجتماعی است.

مرجع تقلید، در نظر مقلدان از قداست و محبوبیت خاصی برخوردار است و نظر او را نظر امام معصوم می‌‌دانند[۳۳].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: سبحانی، سیدمحمد جعفر، مرجعیت علمی امامان، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲.
  2. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت ص ۳۴؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۲؛ سعیدی مهر، محمد؛ دیوانی، امیر، معارف اسلامی، ج۲، ص ۱۰۵.
  3. ابن‌منظور، مصباح المنیر، ۸/۱۱۴، ۱۱۷؛ دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۲/۱۸۲۰۹.
  4. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۲؛ فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۲۲ ـ ۲۳۵؛ سبحانی، سیدمحمد جعفر، مرجعیت علمی امامان، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲؛ رضوانی، علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۱۳.
  5. امام‌ خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۶–۷.
  6. صالحی، حسین، مقاله «مرجعیت»، دانشنامه امام خمینی ج۹، ص۱۹۲ – ۱۹۹.
  7. سوره توبه، آیه ۱۲۲.
  8. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۷/۱۴۰؛ حسینیان، چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه، ۱۱۷.
  9. مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۱۳۸ و ۱۶۴.
  10. ذبیح‌زاده، مرجعیت و سیاست، ۱/۴۷.
  11. صالحی، حسین، مقاله «مرجعیت»، دانشنامه امام خمینی ج۹، ص۱۹۲ – ۱۹۹.
  12. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، قرآن در اسلام؛ رفیعی، محسن و شریفی، معصومه، مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت، ص ۱۸.
  13. «آيا آنكه به حقّ رهنمون مى‏ گردد سزاوارتر است كه پيروى شود يا آنكه راه نمى ‏يابد»؛ سورۀ یونس، آیۀ ۳۵.
  14. برای آگاهی بیشتر، ر.ک: ربـّانی گلپایگانی، علی، عقاید استدلالی و خواجه نصیرالدین طوسی، کـشف المراد شرح تجرید الاعتقاد، شرح: جمال الدین علاّمه حلّی.
  15. ر.ک: رفیعی، محسن و شریفی، معصومه، مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت، ص ۱۳ ـ ۱۵.
  16. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ۲۲۲ ـ ۲۳۵.
  17. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۲۲۲ ـ ۲۳۵.
  18. ر.ک: سبحانی، سیدمحمد جعفر، مرجعیت علمی امامان.
  19. ر.ک: رفیعی، محسن و شریفی، معصومه، مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت، ص ۱۸.
  20. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۲۲۲ تا ۲۳۵.
  21. «مَا زَالَتِ الْأَرْضُ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِیهَا حُجَّةٌ یَعْرِفُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ یَدْعُو النَّاسَ إِلَی سَبِیلِ اللَّهِ»؛ الغیبة نعمانی، ص۱۳۸.
  22. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۲۲۲ تا ۲۳۵.
  23. «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن» سوره مائده، آیه 48.
  24. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۱۷۹.
  25. «إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو إِلَّا وَ فِیهَا إِمَامٌ کَیْمَا إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَیْئاً رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَیْئاً أَتَمَّهُ لَهُمْ»؛ کافی، ج۱، ص۱۷۸.
  26. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۲۲۲ تا ۲۳۵.
  27. ر.ک: سبحانی، سیدمحمد جعفر، مرجعیت علمی امامان، فصلنامه صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲؛ فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۲۴۰.
  28. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۲؛ فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۲۲۲ ـ ۲۳۵؛ سبحانی، سیدمحمد جعفر، مرجعیت علمی امامان، فصلنامه صراط؛ رضوانی، علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۱۳.
  29. ر.ک: سبحانی، سیدمحمد جعفر، مرجعیت علمی امامان، فصلنامه صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲؛ فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۲۲۲ ـ ۲۳۵.
  30. أَصْحَابِی کَالنُّجُومِ بِأَیِّهِمُ اقْتَدَیْتُمُ اهْتَدَیْتُمْ
  31. ر.ک: رضوانی، علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۵۹۲ ـ ۶۰۷.
  32. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۳۹۰.
  33. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۰۶.