سبک زندگی امام سجاد: تفاوت میان نسخهها
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==جلوههایی از [[شخصیت]] [[حضرت امام سجاد]]{{ع}}== | ==جلوههایی از [[شخصیت]] [[حضرت امام سجاد]]{{ع}}== | ||
===بردباری=== | ===بردباری=== | ||
[[امام سجاد]]{{ع}} از | [[امام سجاد]]{{ع}} از بردبارترین [[مردم]] بوده و بسیار [[خشم]] خود را فرو میخورد. تاریخنویسان از موارد [[بردباری]] او نمونههایی ذکر کردهاند: | ||
#آن حضرت کنیزی داشتند که هنگام [[وضو]] آب بر دست مبارکشان میریخت، روزی ظرف آب از دست او افتاده و به | #آن حضرت کنیزی داشتند که هنگام [[وضو]] آب بر دست مبارکشان میریخت، روزی ظرف آب از دست او افتاده و به صورت امام اصابت کرده و صورت ایشان را مجروح ساخت کنیز فورا این [[آیه]] از [[قرآن]] را [[تلاوت]] کرد: {{متن قرآن|وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ}}<ref>«و فروخورندگان خشم» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref>؛ [[امام]] نیز به سرعت فرمودند: خشم خود را فرو خوردم. با شنیدن این [[کلام]] و دیدن بردباری امام، کنیز [[امید]] بست تا چیز بیشتری از امام بخواهد؛ لذا دنباله آیه را تلاوت کرد: {{متن قرآن|وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ}}<ref>«و در گذرندگان از مردم» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref>؛ امام{{ع}} فرمودند: [[خدا]] از تو درگذرد. سپس کنیزک قسمت پایانی آیه [[شریف]] را تلاوت نمود: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref>؛ امام{{ع}} نیز در جواب او فرمودند: برو که تو را [[آزاد]] کردم<ref>امالی صدوق، ص۱۶۸، ح۱۲؛ ارشاد، ج۲، ص۱۴۶؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۵۷؛ تاریخ دمشق، ج۳۶، ص۱۵۵؛ مختصر ابن منظور، ج۱۷، ص۲۴۰؛ سیر الاعلام النبلاء، ج۴، ص۳۹۷؛ نهایة الارب، ج۲۱، ص۳۲۶.</ref>. | ||
#شخص [[پستی]] آن حضرت را [[دشنام]] داد؛ امام{{ع}} از وی روی برگرداند آن شخص گفت: با تو بودم؛ و امام{{ع}} به سرعت جواب داد: من هم روی خود را از تو برگرداندم. و بدین ترتیب امام سجاد{{ع}} از مقابلهبهمثل | #شخص [[پستی]] آن حضرت را [[دشنام]] داد؛ امام{{ع}} از وی روی برگرداند آن شخص گفت: با تو بودم؛ و امام{{ع}} به سرعت جواب داد: من هم روی خود را از تو برگرداندم. و بدین ترتیب امام سجاد{{ع}} از مقابلهبهمثل پرهیز کرده و او را ترک کردند<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۷۱؛ البدایة و النهایة، ج۹، ص۱۰۵.</ref>. | ||
#از نمونههای بارز بردباری امام سجاد{{ع}} این است که مردی به او [[تهمت]] زده و بسیار دشنامش داد امام{{ع}} فرمود: «اگر ما آنچنانیم که گفتی خدا ما را بیامرزد و اگر ما چنانکه گفتی نبودیم [[خداوند]] تو را بیامرزد»<ref>ارشاد، ج۱، ص۱۴۶ به نقل از عبیدلی نسابه م ۲۷۰ه در نسب آل ابی طالب.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، | #از نمونههای بارز بردباری امام سجاد{{ع}} این است که مردی به او [[تهمت]] زده و بسیار دشنامش داد امام{{ع}} فرمود: «اگر ما آنچنانیم که گفتی خدا ما را بیامرزد و اگر ما چنانکه گفتی نبودیم [[خداوند]] تو را بیامرزد»<ref>ارشاد، ج۱، ص۱۴۶ به نقل از عبیدلی نسابه م ۲۷۰ه در نسب آل ابی طالب.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۶]]، ص ۳۱.</ref> | ||
===سخاوت=== | ===سخاوت=== | ||
همه | همه مورخان بر این مطلب اتفاقنظر دارند که [[امام سجاد]] از سخاوتمندترین افراد بوده و دست [[بخشش]] او همواره بر [[فقرا]] و [[مساکین]] گشوده بوده است و از [[جود]] و بخشش وی داستانهایی نقل کردهاند: | ||
# [[محمد بن اسامه]] مریض شد [[امام]]{{ع}} به [[عیادت]] او رفتند چون امام{{ع}} در مجلس نشستند محمد شروع به [[گریه]] کرد امام{{ع}} به او فرمود: «چهچیز تو را به گریه انداخته است»؟ عرضه داشت: [[قرض]] دارم، امام{{ع}} فرمود: «چه مقدار بدهکاری؟» پاسخ داد: پانزده هزار دینار. امام فرمود: «قرضت بر عهده من» و از جابر نخاست تا قرض او را ادا نمود<ref>ارشاد، ج۱، ص۱۴۶؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۳۶؛ و ر.ک: البدایة و النهایة، ج۹، ص۱۰۵؛ سیر الاعلام النبلاء، ج۴، ص۲۳۹.</ref>. | # [[محمد بن اسامه]] مریض شد [[امام]]{{ع}} به [[عیادت]] او رفتند چون امام{{ع}} در مجلس نشستند محمد شروع به [[گریه]] کرد امام{{ع}} به او فرمود: «چهچیز تو را به گریه انداخته است»؟ عرضه داشت: [[قرض]] دارم، امام{{ع}} فرمود: «چه مقدار بدهکاری؟» پاسخ داد: پانزده هزار دینار. امام فرمود: «قرضت بر عهده من» و از جابر نخاست تا قرض او را ادا نمود<ref>ارشاد، ج۱، ص۱۴۶؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۳۶؛ و ر.ک: البدایة و النهایة، ج۹، ص۱۰۵؛ سیر الاعلام النبلاء، ج۴، ص۲۳۹.</ref>. | ||
#در [[کرم]] و سخاوتش همین بس که هرروز ظهر در خانهاش نهار عمومی میداد<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۹ (چاپ بیروت).</ref>. | #در [[کرم]] و سخاوتش همین بس که هرروز ظهر در خانهاش نهار عمومی میداد<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۹ (چاپ بیروت).</ref>. | ||
# امام سجاد{{ع}} به صورت پنهانی متکفل مخارج یکصد [[خانه]] بود که در هرکدام از آن عدهای از [[مردم]] [[زندگی]] میکردند<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶ نقل از امام باقر{{ع}} و احمد بن حنبل، کشف العمة، ج۲، ص۲۸۹ نقل از- مطالب السئول از حلیة الأولیا و در همان کتاب، ج۲، ص۳۱۲ از جنابذی و در همان کتاب، ج۲، ص۳۰۴ به نقل از امام صادق{{ع}} هفتاد خانه آمده است.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، | # امام سجاد{{ع}} به صورت پنهانی متکفل مخارج یکصد [[خانه]] بود که در هرکدام از آن عدهای از [[مردم]] [[زندگی]] میکردند<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶ نقل از امام باقر{{ع}} و احمد بن حنبل، کشف العمة، ج۲، ص۲۸۹ نقل از- مطالب السئول از حلیة الأولیا و در همان کتاب، ج۲، ص۳۱۲ از جنابذی و در همان کتاب، ج۲، ص۳۰۴ به نقل از امام صادق{{ع}} هفتاد خانه آمده است.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۶]]، ص ۳۲.</ref> | ||
=== | ===برخورد امام{{ع}} با فقرا=== | ||
#گرامی داشتن فقیران: امام{{ع}} با [[فقیران]] [[همنشینی]] نموده و مواظب بود تا [[احساسات]] و [[عواطف]] آنان به هیچ نحو جریحهدار نشود، هنگامی که به سائلی چیزی میداد او را میبوسید تا اینکه [[سائل]] [[احساس]] [[ذلت]] نکند<ref>حلیة الأولیا، ج۳، ص۱۳۷؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۷ نیز از همین منبع.</ref> و چون گدایی به سراغش میآمد او را چنین خطاب میکرد: خوش آمدی ای کسی که | #گرامی داشتن فقیران: امام{{ع}} با [[فقیران]] [[همنشینی]] نموده و مواظب بود تا [[احساسات]] و [[عواطف]] آنان به هیچ نحو جریحهدار نشود، هنگامی که به سائلی چیزی میداد او را میبوسید تا اینکه [[سائل]] [[احساس]] [[ذلت]] نکند<ref>حلیة الأولیا، ج۳، ص۱۳۷؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۷ نیز از همین منبع.</ref> و چون گدایی به سراغش میآمد او را چنین خطاب میکرد: خوش آمدی ای کسی که توشه سفر آخرت مرا بر دوش میکشی<ref>کشف الغمة، ج۳، ص۲۸۸ به نقل از مطالب السئول شافعی به نقل از حلیة الأولیا اصفهانی.</ref>. | ||
# [[مهربانی]] امام{{ع}} با مستمندان: ایشان بسیار با فقرا و [[مستمندان]] [[مهربان]] و [[دلسوز]] بود و از اینکه [[یتیمان]]، [[بیچارگان]]، [[مستمندان]]، زمینگیرشدگان و همه بختبرگشتگان [[جامعه]] بر سفرهاش بنشینند بسیار [[خشنود]] میگردید. او با دست خویش لقمه در دهان آنان مینهاد<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶ و ۱۶۷ از امام باقر{{ع}}.</ref> همچنانکه شبها غذا و هیزم را بر دوش خود به درب [[خانه]] ایشان حمل مینمود. [[مهربانی]] [[امام سجاد]]{{ع}} با مستمندان به اندازهای بود که هیچگاه از چیدن محصول نخلستان در شب خوشش نمیآمد؛ چون [[فقرا]] فقط روزها به نخلستانهای در [[حال]] چیدن میرفتند و چیدن محصول در شب باعث [[محروم]] شدن آنان میگردید. هنگامی که خبردار شدند کارپرداز ایشان میوه یک درخت را آخر شب چیده است به او فرمودند: «دیگر چنین کاری نکن آیا نمیدانی که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از این کار [[نهی]] کرده و فرموده است: شاخهای از خرما که به مستمند داده شود همان حقی است که در [[قرآن]] به پرداخت آن در [[روز]] درو امر شده است؟»<ref>بحار الانوار، ج۴۶، ص۶۲.</ref>. | # [[مهربانی]] امام{{ع}} با مستمندان: ایشان بسیار با فقرا و [[مستمندان]] [[مهربان]] و [[دلسوز]] بود و از اینکه [[یتیمان]]، [[بیچارگان]]، [[مستمندان]]، زمینگیرشدگان و همه بختبرگشتگان [[جامعه]] بر سفرهاش بنشینند بسیار [[خشنود]] میگردید. او با دست خویش لقمه در دهان آنان مینهاد<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶ و ۱۶۷ از امام باقر{{ع}}.</ref> همچنانکه شبها غذا و هیزم را بر دوش خود به درب [[خانه]] ایشان حمل مینمود. [[مهربانی]] [[امام سجاد]]{{ع}} با مستمندان به اندازهای بود که هیچگاه از چیدن محصول نخلستان در شب خوشش نمیآمد؛ چون [[فقرا]] فقط روزها به نخلستانهای در [[حال]] چیدن میرفتند و چیدن محصول در شب باعث [[محروم]] شدن آنان میگردید. هنگامی که خبردار شدند کارپرداز ایشان میوه یک درخت را آخر شب چیده است به او فرمودند: «دیگر چنین کاری نکن آیا نمیدانی که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از این کار [[نهی]] کرده و فرموده است: شاخهای از خرما که به مستمند داده شود همان حقی است که در [[قرآن]] به پرداخت آن در [[روز]] درو امر شده است؟»<ref>بحار الانوار، ج۴۶، ص۶۲.</ref>. | ||
# نهی [[امام]]{{ع}} از راندن سائل: امام{{ع}} به دلیل تبعات سوئی که این کار داشت از قبیل از بین رفتن [[نعمتها]]، یا [[نزول]] ناگهانی [[عذاب]]، از این کار به شدت نهی میکردند. ایشان در بسیاری از [[احادیث]] نقلشده بر [[ضرورت]] این کار [نراندن سائل] تأکید کردهاند: [[ابو حمزه ثمالی]] میگوید: روز جمعهای [[نماز صبح]] را با امام سجاد{{ع}} بهجا آوردم پس از [[نماز]] با هم به سمت خانه آن حضرت روانه شدیم، ایشان کنیزک خود به نام [[سکینه]] را فراخواندند و فرمودند: «امروز [[جمعه]] است، هیچ سائلی از در خانه من نمیگذرد مگر اینکه او را [[اطعام]] میکنید». [[ابو حمزه]] عرض کرد: هرسائلی به در خانه میآید که مستحق نیست. امام{{ع}} فرمودند: «[[بیم]] آن دارم که بعضی از آنان مستحق باشند و ما او را برانیم و به واسطه این عمل آنچه بر [[یعقوب]] و [[آل یعقوب]] نازل گردید بر ما [[اهل بیت]] نازل شود، آنان را اطعام کنید، آنان را [[اطعام]] کنید، [[یعقوب پیامبر]] همه [[روزه]] برای [[خوراک]] خود و خانوادهاش یک قوچ [[ذبح]] میکرد. [[روز]] جمعهای در هنگام [[افطار]] [[سائل]] مؤمنی از در [[خانه]] [[یعقوب]] میگذشت ندا درداد که سائل گرسنه و [[غریب]] را از بقیه غذای خود اطعام کنید، آنان با آنکه صدای او را میشنیدند، گفتههایش را راست نپنداشته و او را [[تصدیق]] نکردند، آن مستمند چون از ایشان [[ناامید]] شد و شب فرارسید به راه خود رفت و شب را با شکم خالی در حالی که از [[گرسنگی]] خود به [[خدا]] [[شکایت]] میکرد به صبح رساند، یعقوب و خانوادهاش نیز با شکم [[سیر]] و در حالیکه هنوز مقداری از غذای آنان باقی بود خوابیدند، صبح فردا [[خداوند]] به یعقوب [[وحی]] کرد: [[بنده]] مرا چنان [[ذلیل]] کردی که مستحق [[غضب]] و [[تأدیب]] من و [[نزول عذاب]] و ابتلای خود و پسرانت گشتی، ای یعقوب از میان پیامبرانم آنانی نزد من محبوبتر هستند که بر [[بندگان]] [[مسکین]] من رحم کنند، آنان را به خود نزدیک ساخته و اطعامشان نموده و [[پناهگاه]] آنان باشند، ای یعقوب چرا بر بنده من رحم نکردی، بندهای که عبادتش بسیار و به اندکی از متاع [[دنیا]] [[راضی]] بود، به عزتم [[سوگند]] تو را [[مبتلا]] خواهم ساخت، تو و پسرانت را آماج مصیبتها قرار خواهم داد». [[ابو حمزه]] عرض کرد: یوسف آن [[خواب]] معروف را چهوقت دید؟ [[امام]]{{ع}} فرمودند: «در همان شبی که [[خانواده]] یعقوب، سیر خوابیدند و مستمند، گرسنه»<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۶۱، ب ۴۲، ح۱ (چاپ بیروت).</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، | # نهی [[امام]]{{ع}} از راندن سائل: امام{{ع}} به دلیل تبعات سوئی که این کار داشت از قبیل از بین رفتن [[نعمتها]]، یا [[نزول]] ناگهانی [[عذاب]]، از این کار به شدت نهی میکردند. ایشان در بسیاری از [[احادیث]] نقلشده بر [[ضرورت]] این کار [نراندن سائل] تأکید کردهاند: [[ابو حمزه ثمالی]] میگوید: روز جمعهای [[نماز صبح]] را با امام سجاد{{ع}} بهجا آوردم پس از [[نماز]] با هم به سمت خانه آن حضرت روانه شدیم، ایشان کنیزک خود به نام [[سکینه]] را فراخواندند و فرمودند: «امروز [[جمعه]] است، هیچ سائلی از در خانه من نمیگذرد مگر اینکه او را [[اطعام]] میکنید». [[ابو حمزه]] عرض کرد: هرسائلی به در خانه میآید که مستحق نیست. امام{{ع}} فرمودند: «[[بیم]] آن دارم که بعضی از آنان مستحق باشند و ما او را برانیم و به واسطه این عمل آنچه بر [[یعقوب]] و [[آل یعقوب]] نازل گردید بر ما [[اهل بیت]] نازل شود، آنان را اطعام کنید، آنان را [[اطعام]] کنید، [[یعقوب پیامبر]] همه [[روزه]] برای [[خوراک]] خود و خانوادهاش یک قوچ [[ذبح]] میکرد. [[روز]] جمعهای در هنگام [[افطار]] [[سائل]] مؤمنی از در [[خانه]] [[یعقوب]] میگذشت ندا درداد که سائل گرسنه و [[غریب]] را از بقیه غذای خود اطعام کنید، آنان با آنکه صدای او را میشنیدند، گفتههایش را راست نپنداشته و او را [[تصدیق]] نکردند، آن مستمند چون از ایشان [[ناامید]] شد و شب فرارسید به راه خود رفت و شب را با شکم خالی در حالی که از [[گرسنگی]] خود به [[خدا]] [[شکایت]] میکرد به صبح رساند، یعقوب و خانوادهاش نیز با شکم [[سیر]] و در حالیکه هنوز مقداری از غذای آنان باقی بود خوابیدند، صبح فردا [[خداوند]] به یعقوب [[وحی]] کرد: [[بنده]] مرا چنان [[ذلیل]] کردی که مستحق [[غضب]] و [[تأدیب]] من و [[نزول عذاب]] و ابتلای خود و پسرانت گشتی، ای یعقوب از میان پیامبرانم آنانی نزد من محبوبتر هستند که بر [[بندگان]] [[مسکین]] من رحم کنند، آنان را به خود نزدیک ساخته و اطعامشان نموده و [[پناهگاه]] آنان باشند، ای یعقوب چرا بر بنده من رحم نکردی، بندهای که عبادتش بسیار و به اندکی از متاع [[دنیا]] [[راضی]] بود، به عزتم [[سوگند]] تو را [[مبتلا]] خواهم ساخت، تو و پسرانت را آماج مصیبتها قرار خواهم داد». [[ابو حمزه]] عرض کرد: یوسف آن [[خواب]] معروف را چهوقت دید؟ [[امام]]{{ع}} فرمودند: «در همان شبی که [[خانواده]] یعقوب، سیر خوابیدند و مستمند، گرسنه»<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۶۱، ب ۴۲، ح۱ (چاپ بیروت).</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۶]]، ص ۳۳.</ref> | ||
===[[صدقه]] دادن=== | ===[[صدقه]] دادن=== | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
#تقسیم اموال: امام{{ع}} دو مرتبه [[اموال]] خود را دو قسمت کرده یک قسمت را برای خود نگاه داشته و قسمت دیگر را بر [[فقرا]] و [[مستمندان]] [[تصدق]] کرد<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۷؛ حلیة الأولیا، ج۳، ص۱۴۰؛ جمهرة الأولیا، ج۲، ص۷۱؛ تهذیب الکمال، ص۲۳۱.</ref>. | #تقسیم اموال: امام{{ع}} دو مرتبه [[اموال]] خود را دو قسمت کرده یک قسمت را برای خود نگاه داشته و قسمت دیگر را بر [[فقرا]] و [[مستمندان]] [[تصدق]] کرد<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۷؛ حلیة الأولیا، ج۳، ص۱۴۰؛ جمهرة الأولیا، ج۲، ص۷۱؛ تهذیب الکمال، ص۲۳۱.</ref>. | ||
# [[صدقه دادن]] پنهانی: محبوبترین چیز نزد [[امام سجاد]]{{ع}} صدقه دادن پنهانی بود تا کسی او را نشناسد، او میخواست تا تنها پیوندش با نیازمندانی که به آن کمک میکرد [[محبت]] [[خدای متعال]] و [[برادری]] مستحکم [[اسلامی]] با [[نیازمندان]] [[جامعه]] باشد، [[امام]]{{ع}} در راه [[ترغیب]] به این عمل میفرمودند: «[[صدقه]] پنهان [[آتش]] [[غضب خداوند]] را فرو مینشاند»<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۵ از ثمالی و ثوری، و تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۷۵ و اخبار الدول، ص۱۱۰ و نهایة الارب، ج۲۱، ص۳۲۶ و کشف الغمة، ج۲، ص۲۸۹ به نقل از مطالب السئول از حلیة الأولیا. و در کشف، ج۲، ص۳۱۲ به نقل از جنابذی از ثوری از امام سجاد{{ع}} که میفرمود: {{متن حدیث|إِنَّ الصَّدَقَةَ تُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ}} که کلمه «سر» در آن نیست.</ref>. [[مستمندان]] نیز به این کار امام{{ع}} [[عادت]] کرده بودند جوری که هرشب بر در خانههای خود میایستادند و [[منتظر]] او میشدند و هنگامی که او را میدیدند با [[خوشحالی]] به هم مژده میدادند که: {{متن حدیث|صَاحِبُ الْجِرَابِ}} یا «انبان به دوش» آمد، [چون آنها نمیدانستند که این شخص کیست]<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶.</ref>. امام سجاد{{ع}} پسر عمویی داشتند که بعضی از شبها به در خانهاش رفته و مقداری [[پول]] به او میدادند، آن شخص که ایشان را نمیشناخت به ایشان میگفت: [[علی بن الحسین]] اصلا توجهی به [[حال]] من ندارد و آن حضرت را [[نفرین]] میکرد، امام{{ع}} این کلمات را میشنید ولی از وی درگذشته و خود را به او معرفی نمیکرد، وقتی که امام سجاد{{ع}} از [[دنیا]] رفتند آن کمکهای شبانه قطع شد و آن مرد فهمید آنکه در [[دل]] شب به او کمک میکرده [[امام علی بن الحسین]]{{ع}} بوده است؛ لذا همیشه به حالت [[گریه]] و برای [[عذرخواهی]] به سر [[قبر]] ایشان میآمد<ref>کشف العمة، ج۲، ص۳۱۹ به نقل از نثر الدرر آبی.</ref>. ابن [[عایشه]] گوید: از [[اهل]] [[مدینه]] شنیدم: تا [[علی بن الحسین]]{{ع}} زنده بود [[صدقه]] پنهان از ما قطع نشد<ref>حلیة الأولیا و به نقل از آن در مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶؛ کشف الغمة، ج۲، ص۲۹۰ به نقل از مطالب السئول، ج۴، ص۱۳۶؛ البدایة و النهایة ابن کثیر، ج۹، ص۱۱۴؛ صفة الصفوة، ج۲، ص۵۴؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص۴۹؛ ألأغانی، ج۱۵، ص۳۲۶.</ref>. [[امام]]{{ع}} بسیار در عطایای خود کتوم بود و هنگامی که چیزی به کسی میداد صورت خود را میپوشانید تا طرف مقابل او را نشناسد<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶ از امام از امام باقر{{ع}}.</ref>. [[ذهبی]] گوید: او در خفا بسیار صدقه میداد<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۷۵.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} غذایی را که میان [[نیازمندان]] پخش میکرد در انبانی ریخته و بر دوش خود میکشید که به مرور [[زمان]] جای آن انبان در پشت ایشان باقی مانده بود<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۳ چاپ بیروت.</ref>. | # [[صدقه دادن]] پنهانی: محبوبترین چیز نزد [[امام سجاد]]{{ع}} صدقه دادن پنهانی بود تا کسی او را نشناسد، او میخواست تا تنها پیوندش با نیازمندانی که به آن کمک میکرد [[محبت]] [[خدای متعال]] و [[برادری]] مستحکم [[اسلامی]] با [[نیازمندان]] [[جامعه]] باشد، [[امام]]{{ع}} در راه [[ترغیب]] به این عمل میفرمودند: «[[صدقه]] پنهان [[آتش]] [[غضب خداوند]] را فرو مینشاند»<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۵ از ثمالی و ثوری، و تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۷۵ و اخبار الدول، ص۱۱۰ و نهایة الارب، ج۲۱، ص۳۲۶ و کشف الغمة، ج۲، ص۲۸۹ به نقل از مطالب السئول از حلیة الأولیا. و در کشف، ج۲، ص۳۱۲ به نقل از جنابذی از ثوری از امام سجاد{{ع}} که میفرمود: {{متن حدیث|إِنَّ الصَّدَقَةَ تُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ}} که کلمه «سر» در آن نیست.</ref>. [[مستمندان]] نیز به این کار امام{{ع}} [[عادت]] کرده بودند جوری که هرشب بر در خانههای خود میایستادند و [[منتظر]] او میشدند و هنگامی که او را میدیدند با [[خوشحالی]] به هم مژده میدادند که: {{متن حدیث|صَاحِبُ الْجِرَابِ}} یا «انبان به دوش» آمد، [چون آنها نمیدانستند که این شخص کیست]<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶.</ref>. امام سجاد{{ع}} پسر عمویی داشتند که بعضی از شبها به در خانهاش رفته و مقداری [[پول]] به او میدادند، آن شخص که ایشان را نمیشناخت به ایشان میگفت: [[علی بن الحسین]] اصلا توجهی به [[حال]] من ندارد و آن حضرت را [[نفرین]] میکرد، امام{{ع}} این کلمات را میشنید ولی از وی درگذشته و خود را به او معرفی نمیکرد، وقتی که امام سجاد{{ع}} از [[دنیا]] رفتند آن کمکهای شبانه قطع شد و آن مرد فهمید آنکه در [[دل]] شب به او کمک میکرده [[امام علی بن الحسین]]{{ع}} بوده است؛ لذا همیشه به حالت [[گریه]] و برای [[عذرخواهی]] به سر [[قبر]] ایشان میآمد<ref>کشف العمة، ج۲، ص۳۱۹ به نقل از نثر الدرر آبی.</ref>. ابن [[عایشه]] گوید: از [[اهل]] [[مدینه]] شنیدم: تا [[علی بن الحسین]]{{ع}} زنده بود [[صدقه]] پنهان از ما قطع نشد<ref>حلیة الأولیا و به نقل از آن در مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶؛ کشف الغمة، ج۲، ص۲۹۰ به نقل از مطالب السئول، ج۴، ص۱۳۶؛ البدایة و النهایة ابن کثیر، ج۹، ص۱۱۴؛ صفة الصفوة، ج۲، ص۵۴؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص۴۹؛ ألأغانی، ج۱۵، ص۳۲۶.</ref>. [[امام]]{{ع}} بسیار در عطایای خود کتوم بود و هنگامی که چیزی به کسی میداد صورت خود را میپوشانید تا طرف مقابل او را نشناسد<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶ از امام از امام باقر{{ع}}.</ref>. [[ذهبی]] گوید: او در خفا بسیار صدقه میداد<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۷۵.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} غذایی را که میان [[نیازمندان]] پخش میکرد در انبانی ریخته و بر دوش خود میکشید که به مرور [[زمان]] جای آن انبان در پشت ایشان باقی مانده بود<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۳ چاپ بیروت.</ref>. | ||
# [[اخلاص]] امام{{ع}}: امام{{ع}} در تمام [[نیکوکاریها]] و کمکهایی که به [[فقرا]] میکرد جز [[خدا]] و [[آخرت]] چیز دیگری را نمیجست و [[صدقات]] و بخششهای او [[آلوده]] به هیچ غرض [[دنیوی]] نبود. [[زهری]] که از [[اصحاب امام سجاد]]{{ع}} است میگوید: در شبی سرد آن حضرت را دیدم که کیسه آردی را بر دوش خود حمل مینماید، پیش رفتم و گفتم: ای [[پسر رسول خدا]] این چیست؟ امام پاسخ دادند: «قصد [[سفر]] دارم و [[توشه]] آن را به جای امنی حمل مینمایم» زهری گفت: [[غلام]] من آن را به جای شما حمل میکند، امام{{ع}} [[امتناع]] فرمودند، زهری التماس کرد تا خود به جای امام آن کیسه را حمل کند ولی امام{{ع}} با [[اصرار]] بر تصمیم خود فرمودند: «کسی جز من نمیتواند آنچه باعث [[نجات]] من در این سفر بوده و رسیدن مرا به مقصد [[نیکو]] میگرداند حمل کند، تو را به خدا [[سوگند]] میدهم که به راه خود بروی». زهری بازگشت، پس از چند [[روز]] امام{{ع}} را دید در حالیکه او [[گمان]] داشت که امام به سفر رفته است، عرض کرد: ای پسر [[پیامبر]] اثری از آن سفری که فرمودید نمیبینم، و [[امام]] در پاسخ او فرمودند: «ای [[زهری]] آن [[سفر]] چنانکه تو پنداشتی نیست بلکه این [[مرگ]] است که خود را برای آن مهیا میکنم، همانا [[آمادگی برای مرگ]] [[خودداری از حرام]] و سخاوتمندی در [[خیرات]] است»<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۲۷ و به نقل از آن در بحار، ج۴۶، ص۶۵- ۶۶.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، | # [[اخلاص]] امام{{ع}}: امام{{ع}} در تمام [[نیکوکاریها]] و کمکهایی که به [[فقرا]] میکرد جز [[خدا]] و [[آخرت]] چیز دیگری را نمیجست و [[صدقات]] و بخششهای او [[آلوده]] به هیچ غرض [[دنیوی]] نبود. [[زهری]] که از [[اصحاب امام سجاد]]{{ع}} است میگوید: در شبی سرد آن حضرت را دیدم که کیسه آردی را بر دوش خود حمل مینماید، پیش رفتم و گفتم: ای [[پسر رسول خدا]] این چیست؟ امام پاسخ دادند: «قصد [[سفر]] دارم و [[توشه]] آن را به جای امنی حمل مینمایم» زهری گفت: [[غلام]] من آن را به جای شما حمل میکند، امام{{ع}} [[امتناع]] فرمودند، زهری التماس کرد تا خود به جای امام آن کیسه را حمل کند ولی امام{{ع}} با [[اصرار]] بر تصمیم خود فرمودند: «کسی جز من نمیتواند آنچه باعث [[نجات]] من در این سفر بوده و رسیدن مرا به مقصد [[نیکو]] میگرداند حمل کند، تو را به خدا [[سوگند]] میدهم که به راه خود بروی». زهری بازگشت، پس از چند [[روز]] امام{{ع}} را دید در حالیکه او [[گمان]] داشت که امام به سفر رفته است، عرض کرد: ای پسر [[پیامبر]] اثری از آن سفری که فرمودید نمیبینم، و [[امام]] در پاسخ او فرمودند: «ای [[زهری]] آن [[سفر]] چنانکه تو پنداشتی نیست بلکه این [[مرگ]] است که خود را برای آن مهیا میکنم، همانا [[آمادگی برای مرگ]] [[خودداری از حرام]] و سخاوتمندی در [[خیرات]] است»<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۲۷ و به نقل از آن در بحار، ج۴۶، ص۶۵- ۶۶.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۶]]، ص ۳۵.</ref> | ||
=== | ===عزت نفس=== | ||
از دیگر [[صفات امام]] [[زین العابدین علی بن الحسین]]{{ع}} [[عزت نفس]] ایشان بود که این صفت را از پدر بزرگوارش [[امام حسین]]{{ع}} به [[ارث]] برده بود که خطاب به [[قدرتمندان]] و گردنکشان [[زمان]] خود میفرمود: به [[خدا]] قسم همچون دونان دست [[بیعت]] به سوی شما دراز نمیکنم و چون [[بردگان]] در [[اطاعت]] شما درنمیآیم<ref>وقعة الطف، ص۲۰۹.</ref>. | از دیگر [[صفات امام]] [[زین العابدین علی بن الحسین]]{{ع}} [[عزت نفس]] ایشان بود که این صفت را از پدر بزرگوارش [[امام حسین]]{{ع}} به [[ارث]] برده بود که خطاب به [[قدرتمندان]] و گردنکشان [[زمان]] خود میفرمود: به [[خدا]] قسم همچون دونان دست [[بیعت]] به سوی شما دراز نمیکنم و چون [[بردگان]] در [[اطاعت]] شما درنمیآیم<ref>وقعة الطف، ص۲۰۹.</ref>. | ||
این صفت ممتاز در [[شخصیت امام زین العابدین]] اینگونه در کلامش جلوهگر شده است: [[دوست]] نمیدارم به قیمت [[خواری]] خود صاحب شتران سرخموی شوم<ref>کافی، ج۲، ص۱۰۹ و ۱۱۱؛ خصال، ج۱، ص۲۳ و از کافی در بحار الانوار، ج۷۱، ص۴۰۶ نقل شده که مؤلف بحار یک صفحه درباره آن توضیح داده است.</ref>. | این صفت ممتاز در [[شخصیت امام زین العابدین]] اینگونه در کلامش جلوهگر شده است: [[دوست]] نمیدارم به قیمت [[خواری]] خود صاحب شتران سرخموی شوم<ref>کافی، ج۲، ص۱۰۹ و ۱۱۱؛ خصال، ج۱، ص۲۳ و از کافی در بحار الانوار، ج۷۱، ص۴۰۶ نقل شده که مؤلف بحار یک صفحه درباره آن توضیح داده است.</ref>. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
{{متن حدیث|مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ الدُّنْيَا}}؛ | {{متن حدیث|مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ الدُّنْيَا}}؛ | ||
کسی که [[ارزش]] خود را بداند [[دنیا]] برایش بیارزش میشود<ref>بحار الانوار، ج۷۸، ص۱۳۵.</ref>. | کسی که [[ارزش]] خود را بداند [[دنیا]] برایش بیارزش میشود<ref>بحار الانوار، ج۷۸، ص۱۳۵.</ref>. | ||
در [[تاریخ]] آمده است: در زمان [[خلافت]] ولید بن | در [[تاریخ]] آمده است: در زمان [[خلافت]] ولید بن عبد الملک کسی از وابستگان [[حکومت]]، [[مالی]] را از آن حضرت [[غصب]] کرده بود، در ایام [[حج]] که ولید به [[مکه]] آمده بود به ایشان گفته شد: کاش از ولید درخواست میکردید تا [[حق]] شما را بازگرداند، حضرت در پاسخ ایشان این [[کلام]] جاوید را در عالم عزتنفس بیان فرمودند: وای بر تو آیا در [[حرم]] [[خداوند]] عز و جل از غیر او [[حاجت]] بخواهم؟ من از اینکه دنیا را از [[خالق]] آن طلب کنم ابا میکنم حال چگونه از مخلوقی چون خود دنیا را طلب کنم<ref>بحار الانوار، ج۴۶، ص۶۴ از علل الشرایع، ج۱، ص۲۷۰ چاپ بیروت.</ref>. | ||
در [[عزت]] او همین بس که هرگز درهمی از راه نسبتش با [[پیامبر]]{{صل}} نخورد<ref>مجالس ثعلبی، ج۲، ص۴۶۲ و به نقل از آن در حیاة الامام زین العابدین نوشته قرشی، ج۱، ص۸۱ و در مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۷۵ از نافع به جای {{متن حدیث|دِرْهَماً}} کلمه {{متن حدیث|شَيْئاً}} آورده.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، | در [[عزت]] او همین بس که هرگز درهمی از راه نسبتش با [[پیامبر]]{{صل}} نخورد<ref>مجالس ثعلبی، ج۲، ص۴۶۲ و به نقل از آن در حیاة الامام زین العابدین نوشته قرشی، ج۱، ص۸۱ و در مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۷۵ از نافع به جای {{متن حدیث|دِرْهَماً}} کلمه {{متن حدیث|شَيْئاً}} آورده.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۶]]، ص ۳۹.</ref> | ||
=== | ===زهد امام سجاد{{ع}}=== | ||
ایشان در [[زمان]] خود به | ایشان در [[زمان]] خود به زاهدترین [[مردم]] مشهور بودند تا جایی که وقتی از [[زهری]] سؤال شد: زاهدترین مردم کیست؟ پاسخ داد: [[علی بن الحسین]]<ref>بحار الانوار، ج۴۶، ص۶۲ نقل از علل الشرایع، ج۱، ص۲۷۰ (چاپ بیروت).</ref>. | ||
روزی مستمندی را در | روزی مستمندی را در حال [[گریه]] دید، دلش برای او سوخت و گفت: اگر همه [[دنیا]] در دست این شخص میبود و به یکباره از دست او میرفت سزاوار نبود که برای آن گریه کند<ref>کشف الغمة، ج۲، ص۳۱۸ نقل از نثر الدرر آبی و الفصول المهمة، ص۱۹۲.</ref>. | ||
[[سعید بن مسیب]] گوید: علی بن الحسین{{ع}} در هرروز [[جمعه]] در [[مسجد پیامبر]] مردم را با این کلمات که عینا [[حفظ]] و نوشته شده است [[موعظه]] میکرد و آنان را به [[بیرغبتی به دنیا]] و [[رغبت]] به [[آخرت]] [[تشویق]] مینمود: | [[سعید بن مسیب]] گوید: علی بن الحسین{{ع}} در هرروز [[جمعه]] در [[مسجد پیامبر]] مردم را با این کلمات که عینا [[حفظ]] و نوشته شده است [[موعظه]] میکرد و آنان را به [[بیرغبتی به دنیا]] و [[رغبت]] به [[آخرت]] [[تشویق]] مینمود: | ||
ای مردم [[تقوای الهی]] پیشه خود سازید. بدانید که به سوی او بازخواهید گشت... ای فرزند [[آدم]] سریعترین چیزی که به سوی تو میآید و نزدیک است به تو برسد و تو را دریابد [[مرگ]] تو است، گویا هماکنون است که اجلت رسیده، [[ملک الموت]] جانت را گرفته و تنها در [[خانه]] قبرت گذاشتهاند، آنگاه است که روحت به بدن بازمیگردد و [[نکیر و منکر]] برای سؤال و جواب و [[امتحانات سخت]] به سویت [[هجوم]] میآورند... پس ای [[بندگان خدا]] از [[خدا]] پرواکنید و بدانید که [[خداوند متعال]] [[زیور]] زود گذر دنیا را نه برای اولیای خود میپسندد و نه ایشان را بدان [[ترغیب]] کرده است بلکه دنیا و [[اهل]] آن را فقط برای این [[آفریده]] است تا آنان را بیازماید که کدامیک بهترین عمل را برای آخرت خویش دارند، به [[خدا]] [[سوگند]] که [[خداوند]] در کتاب خود برای شما همه این مسائل را در قالب مثال بیان داشته و نشانههای آشکار را برای آنان که [[تعقل]] میکنند شناسانده است و هیچ نیرویی جز به [[توفیق]] خدا نیست، پس در [[زندگی]] فانی [[دنیا]] که خداوند شما را در آن به [[زهد]] امر کرده زهد ورزید... چونان کسی که دنیا را [[وطن]] و محل استقرار دائمی دانسته است به آن تکیه نکنید که دنیا محل عبور و [[منزل]] عاریت و جای عمل است پس قبل از پراکنده شدن روزهای دنیا و [[اجازه]] خداوند برای نابودی آن از [[اعمال]] [[نیکو]] در آن [[توشه]] بردارید... خداوند شما و ما را درباره زیورهای زودگذر دنیا از زاهدان قرار دهد که [[رغبت]] ایشان در [[ثواب]] [[پایدار]] [[آخرت]] است که ما را برای آن آفریدهاند<ref>کافی، ج۸، ص۷۲- ۷۶؛ تحف العقول، ص۲۴۹- ۲۵۲.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، | ای مردم [[تقوای الهی]] پیشه خود سازید. بدانید که به سوی او بازخواهید گشت... ای فرزند [[آدم]] سریعترین چیزی که به سوی تو میآید و نزدیک است به تو برسد و تو را دریابد [[مرگ]] تو است، گویا هماکنون است که اجلت رسیده، [[ملک الموت]] جانت را گرفته و تنها در [[خانه]] قبرت گذاشتهاند، آنگاه است که روحت به بدن بازمیگردد و [[نکیر و منکر]] برای سؤال و جواب و [[امتحانات سخت]] به سویت [[هجوم]] میآورند... پس ای [[بندگان خدا]] از [[خدا]] پرواکنید و بدانید که [[خداوند متعال]] [[زیور]] زود گذر دنیا را نه برای اولیای خود میپسندد و نه ایشان را بدان [[ترغیب]] کرده است بلکه دنیا و [[اهل]] آن را فقط برای این [[آفریده]] است تا آنان را بیازماید که کدامیک بهترین عمل را برای آخرت خویش دارند، به [[خدا]] [[سوگند]] که [[خداوند]] در کتاب خود برای شما همه این مسائل را در قالب مثال بیان داشته و نشانههای آشکار را برای آنان که [[تعقل]] میکنند شناسانده است و هیچ نیرویی جز به [[توفیق]] خدا نیست، پس در [[زندگی]] فانی [[دنیا]] که خداوند شما را در آن به [[زهد]] امر کرده زهد ورزید... چونان کسی که دنیا را [[وطن]] و محل استقرار دائمی دانسته است به آن تکیه نکنید که دنیا محل عبور و [[منزل]] عاریت و جای عمل است پس قبل از پراکنده شدن روزهای دنیا و [[اجازه]] خداوند برای نابودی آن از [[اعمال]] [[نیکو]] در آن [[توشه]] بردارید... خداوند شما و ما را درباره زیورهای زودگذر دنیا از زاهدان قرار دهد که [[رغبت]] ایشان در [[ثواب]] [[پایدار]] [[آخرت]] است که ما را برای آن آفریدهاند<ref>کافی، ج۸، ص۷۲- ۷۶؛ تحف العقول، ص۲۴۹- ۲۵۲.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۶]]، ص ۴۰.</ref> | ||
===[[تضرع]] [[امام سجاد]]{{ع}} به درگاه خدا=== | ===[[تضرع]] [[امام سجاد]]{{ع}} به درگاه خدا=== | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
امام سجاد{{ع}} در [[محبت خدا]] ذوب شده بود و در برابر ذات اقدسش نهایت [[اخلاص]] را داشت و این امر کاملا در همه حرکات و سکنات او انعکاس یافته بود. | امام سجاد{{ع}} در [[محبت خدا]] ذوب شده بود و در برابر ذات اقدسش نهایت [[اخلاص]] را داشت و این امر کاملا در همه حرکات و سکنات او انعکاس یافته بود. | ||
در [[تاریخ]] آوردهاند: | در [[تاریخ]] آوردهاند: روزی امام سجاد{{ع}} بر مردی گذر کردند که بر درب [[خانه]] یکی از [[مرفهان]] بیدرد نشسته بود، او را مخاطب ساخته فرمودند: «چهچیز تو را بر در خانه این [[ثروتمند]] جبار نشانده است؟» [[مرد]] پاسخ داد: [[فقر]]، [[امام]]{{ع}} فرمودند: «برخیز تا تو را به در خانهای بهتر از در [[خانه]] او و پروردگاری که برای تو بهتر از او باشد [[راهنمایی]] کنم.».. سپس او را به [[مسجد پیامبر]] برد و دستوراتی را از [[دعا]] و [[نماز]] و [[تلاوت قرآن]] برای [[طلب حاجت]] از [[خدا]] و [[پناه بردن]] به قلعه مستحکم او به وی دادند<ref>حیاة الامام زین العابدین{{ع}} دراسة و تحلیل، ج۱، ص۹۳.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۶]]، ص ۴۲.</ref> | ||
روزی امام سجاد{{ع}} بر مردی گذر کردند که بر درب [[خانه]] یکی از [[مرفهان]] بیدرد نشسته بود، او را مخاطب ساخته فرمودند: «چهچیز تو را بر در خانه این [[ثروتمند]] جبار نشانده است؟» [[مرد]] پاسخ داد: [[فقر]]، [[امام]]{{ع}} فرمودند: «برخیز تا تو را به در خانهای بهتر از در [[خانه]] او و پروردگاری که برای تو بهتر از او باشد [[راهنمایی]] کنم.».. سپس او را به [[مسجد پیامبر]] برد و دستوراتی را از [[دعا]] و [[نماز]] و [[تلاوت قرآن]] برای [[طلب حاجت]] از [[خدا]] و [[پناه بردن]] به قلعه مستحکم او به وی دادند<ref>حیاة الامام زین العابدین{{ع}} دراسة و تحلیل، ج۱، ص۹۳.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، | |||
=== | ===روش زندگی خانوادگی=== | ||
[[امام زین العابدین]]{{ع}} در برخورد با [[اهل]] خانه خود از رئوفترین، نیکوکارترین و | [[امام زین العابدین]]{{ع}} در برخورد با [[اهل]] خانه خود از رئوفترین، نیکوکارترین و مهربانترین افراد به حساب میآمد و چیزی را بر آن ترجیح نمیداد از ایشان نقل شده که فرمود: «اگر [[خانواده]] من میل به گوشت داشته و من هم چند درهمی [[پول]] باشم، بیشتر دوست دارم که به [[بازار]] بروم و برایشان گوشت تهیه کنم تا اینکه با آن پول بندهای بخرم و در [[راه خدا]] [[آزاد]] کنم»<ref>بحار الانوار، ج۴۶، ص۹۷ به نقل از کافی، ج۲، ص۱۲.</ref>. | ||
امام{{ع}} هرروز صبح زود در [[طلب روزی]] برای خانوادهاش از خانه بیرون میآمد سؤال شد: به کجا میروید؟ فرمود: «پیش از اینکه [[مال]] خود را در راه خدا [[انفاق]] کنم برای خانوادهام از پول [[حلال]] خود [[خرج]] میکنم چون [[روزی حلال]] صدقهای از طرف [[خداوند]] بر آن است»<ref>بحار الانوار، ج۴۶، ص۶۷ به نقل از کافی، ج۲، ص۱۲.</ref>. | امام{{ع}} هرروز صبح زود در [[طلب روزی]] برای خانوادهاش از خانه بیرون میآمد سؤال شد: به کجا میروید؟ فرمود: «پیش از اینکه [[مال]] خود را در راه خدا [[انفاق]] کنم برای خانوادهام از پول [[حلال]] خود [[خرج]] میکنم چون [[روزی حلال]] صدقهای از طرف [[خداوند]] بر آن است»<ref>بحار الانوار، ج۴۶، ص۶۷ به نقل از کافی، ج۲، ص۱۲.</ref>. | ||
آن حضرت در کارهای [[منزل]] نیز شخصا به اهل منزل کمک میکرد و امور شخصی خود را به احدی از آنان واگذار نمیکرد همچنانکه در [[امور عبادی]] خویش از احدی [[طلب یاری]] نمینمود | آن حضرت در کارهای [[منزل]] نیز شخصا به اهل منزل کمک میکرد و امور شخصی خود را به احدی از آنان واگذار نمیکرد همچنانکه در [[امور عبادی]] خویش از احدی [[طلب یاری]] نمینمود<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۶]]، ص ۴۳.</ref>. | ||
===با پدر و مادر=== | ===با پدر و مادر=== | ||
[[امام سجاد]]{{ع}} زحمات و خوبیهای مادر گرامیاش را با همه توان و انواع نیکوییها پاسخ داد. از [[زیباترین]] نیکیهای او به مادرش این بود که هرگز با مادرش بر سر یک سفره غذا نخورد، بعضی از [[مردم]] ایشان را مورد [[سرزنش]] قرار داده و میگفتند: تو نیکوکارترین مردم و [[فامیل]] دوستترین آنانی چگونه است که با مادر خود غذا نمیخوری؟ آن حضرت جوابی به آنان دادند که [[دنیا]] مانند چنین [[ادب]] و کمالی را از کسی جز گوینده این جواب ندیده است: «[[بیم]] آن دارم که دستم را به سوی لقمهای دراز کنم که مادرم به آن چشم داشته باشد و بدین ترتیب عاقّ او شوم»<ref>کامل مبرد، ج۱، ص۳۰۲؛ شذرات الذهب، ج۱، ص۱۰۵؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۷۶ به نقل از امالی نیشابوری.</ref>. | [[امام سجاد]]{{ع}} زحمات و خوبیهای مادر گرامیاش را با همه توان و انواع نیکوییها پاسخ داد. از [[زیباترین]] نیکیهای او به مادرش این بود که هرگز با مادرش بر سر یک سفره غذا نخورد، بعضی از [[مردم]] ایشان را مورد [[سرزنش]] قرار داده و میگفتند: تو نیکوکارترین مردم و [[فامیل]] دوستترین آنانی چگونه است که با مادر خود غذا نمیخوری؟ آن حضرت جوابی به آنان دادند که [[دنیا]] مانند چنین [[ادب]] و کمالی را از کسی جز گوینده این جواب ندیده است: «[[بیم]] آن دارم که دستم را به سوی لقمهای دراز کنم که مادرم به آن چشم داشته باشد و بدین ترتیب عاقّ او شوم»<ref>کامل مبرد، ج۱، ص۳۰۲؛ شذرات الذهب، ج۱، ص۱۰۵؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۷۶ به نقل از امالی نیشابوری.</ref>. | ||
از دیگر نمونههای [[نیکی]] آن حضرت به [[والدین]] [[دعا کردن]] در [[حق]] آنان بود که خود یکی از [[برترین]] آموزههای [[تربیت]] هدفمند [[اسلامی]] است، اینک گوشهای از دعای جاویدان آن حضرت در اینباره: خدایا پدر و مادرم را به [[کرامت]] نزد خود، و [[رحمت]] از جانب خود اختصاص ده، ای [[مهربانترین]] مهربانان... و [[علم]] آنچه را که درباره ایشان بر من [[واجب]] است به من [[الهام]] نما، و [[آموختن]] آن [[واجبات]] را بیکموکاست برایم فراهم ساز و آنگاه مرا خود بر آن دار که هرچه به من الهام کردهای به کار بندم... | |||
از دیگر نمونههای [[نیکی]] آن حضرت به [[والدین]] [[دعا کردن]] در [[حق]] آنان بود که خود یکی از [[برترین]] آموزههای [[تربیت]] هدفمند [[اسلامی]] است، اینک گوشهای از دعای جاویدان آن حضرت در اینباره: خدایا پدر و مادرم را به [[کرامت]] نزد خود، و [[رحمت]] از جانب خود اختصاص ده، ای [[مهربانترین]] مهربانان... و [[علم]] آنچه را که درباره ایشان بر من [[واجب]] است به من [[الهام]] نما، و [[آموختن]] آن [[واجبات]] را بیکموکاست برایم فراهم ساز و آنگاه مرا خود بر آن دار که هرچه به من الهام کردهای به کار بندم... . | |||
خدایا مرا چنان کن که هیبت والدینم را همچون کسانی که هیبت [[پادشاهان]] [[ستمکار]] را رعایت میکنند رعایت کنم، و همچون [[مادری]] [[مهربان]] درباره ایشان خوشرفتاری کنم، [[فرمانبرداری]] و [[نیکوکاری]] درباره ایشان را در نظرم از [[لذت]] [[خواب]] در چشم خوابآلوده لذیذتر، و در کام دلم از شربت گوارا در مذاق [[تشنه]] گواراتر ساز تا آرزوی ایشان را بر آرزوی خود ترجیح دهم و خشنودیشان را بر [[خشنودی]] خود بگزینم، و نیکوییهای ایشان را درباره خود- هرچند کم باشد- بسیار بینم و نیکویی خویش را درباره ایشان- گرچه بسیار باشد- کم شمارم. | خدایا مرا چنان کن که هیبت والدینم را همچون کسانی که هیبت [[پادشاهان]] [[ستمکار]] را رعایت میکنند رعایت کنم، و همچون [[مادری]] [[مهربان]] درباره ایشان خوشرفتاری کنم، [[فرمانبرداری]] و [[نیکوکاری]] درباره ایشان را در نظرم از [[لذت]] [[خواب]] در چشم خوابآلوده لذیذتر، و در کام دلم از شربت گوارا در مذاق [[تشنه]] گواراتر ساز تا آرزوی ایشان را بر آرزوی خود ترجیح دهم و خشنودیشان را بر [[خشنودی]] خود بگزینم، و نیکوییهای ایشان را درباره خود- هرچند کم باشد- بسیار بینم و نیکویی خویش را درباره ایشان- گرچه بسیار باشد- کم شمارم. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
اللَّهُمَّ اشْكُرْ لَهُمَا تَرْبِيَتِي، وَ أَثِبْهُمَا عَلَى تَكْرِمَتِي، وَ احْفَظْ لَهُمَا مَا حَفِظَاهُ مِنِّي فِي صِغَرِي... | اللَّهُمَّ اشْكُرْ لَهُمَا تَرْبِيَتِي، وَ أَثِبْهُمَا عَلَى تَكْرِمَتِي، وَ احْفَظْ لَهُمَا مَا حَفِظَاهُ مِنِّي فِي صِغَرِي... | ||
اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِي ذِكْرَهُمَا فِي أَدْبَارِ صَلَوَاتِي، وَ فِي إِنًى مِنْ آنَاءِ لَيْلِي، وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ مِنْ سَاعَاتِ نَهَارِي. | اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِي ذِكْرَهُمَا فِي أَدْبَارِ صَلَوَاتِي، وَ فِي إِنًى مِنْ آنَاءِ لَيْلِي، وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ مِنْ سَاعَاتِ نَهَارِي. | ||
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اغْفِرْ لِي بِدُعَائِي لَهُمَا، وَ اغْفِرْ لَهُمَا بِبِرِّهِمَا بِي...}}؛ [[صحیفه سجادیه]]، دعای آن حضرت برای پدر و مادرش.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، | اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اغْفِرْ لِي بِدُعَائِي لَهُمَا، وَ اغْفِرْ لَهُمَا بِبِرِّهِمَا بِي...}}؛ [[صحیفه سجادیه]]، دعای آن حضرت برای پدر و مادرش.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۶]]، ص ۴۳.</ref> | ||
===با | ===با فرزندان=== | ||
رفتار امام]سجاد{{ع}} با [[فرزندان]] نیز به برخورداری از آموزههای بلند [[تربیت اسلامی]] ممتاز بود، آن حضرت نهالهای خیر و گرایشهای بزرگ اصلاحگرانه را در [[نفوس]] آنان میکاشت و آنان نیز در اثر [[تربیت]] آن امام همام از نامدارترین رجال [[دانش]]، [[تفکر]] و [[جهاد]] در عالم [[اسلام]] گردیدند. | |||
یکی از فرزندان ایشان [[امام محمد باقر]]{{ع}} مشهورترین [[امام]] [[مسلمانان]] است کسی که بیشترین بهره [[علمی]] از او به [[مردم]] رسید. | یکی از فرزندان ایشان [[امام محمد باقر]]{{ع}} مشهورترین [[امام]] [[مسلمانان]] است کسی که بیشترین بهره [[علمی]] از او به [[مردم]] رسید. | ||
دیگر فرزند ایشان عبدالله باهر است که او هم از بارزترین [[دانشمندان]] [[مسلمان]] و دارای [[فضیلت]] و جایگاه بلند [[علمی]] است. | دیگر فرزند ایشان عبدالله باهر است که او هم از بارزترین [[دانشمندان]] [[مسلمان]] و دارای [[فضیلت]] و جایگاه بلند [[علمی]] است. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
#فرزندم، بنگر تا با پنج کس [[همنشین]]، همکلام و همسفر نشوی عرض کرد این [[پنج تن]] چه کسانی هستند؟ فرمود: از [[همنشینی]] با [[دروغگو]] بر [[حذر]] باش که او به مانند سراب است دور را به تو نزدیک مینمایاند و نزدیک را دور، و از همنشینی با [[فاسق]] بپرهیز چراکه او تو را به لقمه نانی یا کمتر از آن خواهد فروخت، و از همنشینی با [[بخیل]] بپرهیز چراکه او تو را در شرایطی که سخت به [[کمک مالی]] نیاز داری از [[مال]] خود [[محروم]] خواهد ساخت، و از همنشینی با [[احمق]] بپرهیز چراکه چون خواهد به تو نفعی رساند ضرر میرساند، و از همنشینی با کسی که [[قطع رحم]] میکند بپرهیز که من او را در [[کتاب خدا]] لعنتشده یافتم...<ref>اصول کافی، ج۲، ص۳۷۶؛ الاختصاص، ص۲۳۹؛ تحف العقول، ص۲۷۹؛ البدایة و النهایة، ج۹، ص۱۰۵.</ref>. | #فرزندم، بنگر تا با پنج کس [[همنشین]]، همکلام و همسفر نشوی عرض کرد این [[پنج تن]] چه کسانی هستند؟ فرمود: از [[همنشینی]] با [[دروغگو]] بر [[حذر]] باش که او به مانند سراب است دور را به تو نزدیک مینمایاند و نزدیک را دور، و از همنشینی با [[فاسق]] بپرهیز چراکه او تو را به لقمه نانی یا کمتر از آن خواهد فروخت، و از همنشینی با [[بخیل]] بپرهیز چراکه او تو را در شرایطی که سخت به [[کمک مالی]] نیاز داری از [[مال]] خود [[محروم]] خواهد ساخت، و از همنشینی با [[احمق]] بپرهیز چراکه چون خواهد به تو نفعی رساند ضرر میرساند، و از همنشینی با کسی که [[قطع رحم]] میکند بپرهیز که من او را در [[کتاب خدا]] لعنتشده یافتم...<ref>اصول کافی، ج۲، ص۳۷۶؛ الاختصاص، ص۲۳۹؛ تحف العقول، ص۲۷۹؛ البدایة و النهایة، ج۹، ص۱۰۵.</ref>. | ||
#فرزندم بر [[مصیبت]] [[بردباری]] کن، به [[حقوق دیگران]] [[تجاوز]] مکن، و خواسته برادرت را در چیزی که ضررش برایت از نفعش بیشتر است [[اجابت]] مکن<ref>البیان و التبیین، ج۲، ص۷۶؛ العقد الفرید، ج۳، ص۸۸.</ref>. | #فرزندم بر [[مصیبت]] [[بردباری]] کن، به [[حقوق دیگران]] [[تجاوز]] مکن، و خواسته برادرت را در چیزی که ضررش برایت از نفعش بیشتر است [[اجابت]] مکن<ref>البیان و التبیین، ج۲، ص۷۶؛ العقد الفرید، ج۳، ص۸۸.</ref>. | ||
#فرزندم [[خداوند]] تو را بر من ترجیح نداده لذا تو را به مراعات [[حال]] من سفارش کرده است و مرا بر تو ترجیح داده لذا مرا از تو [[بیم]] داده است، بدانکه بهترین پدر برای فرزند آن است که [[محبت]] فرزند او را به [[تفریط]] در محبت نکشاند و بهترین فرزند آن است که کوتاهیاش او را به حد [[عاق والدین]] نرساند<ref>العقد الفرید، ج۳، ص۸۹.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، | #فرزندم [[خداوند]] تو را بر من ترجیح نداده لذا تو را به مراعات [[حال]] من سفارش کرده است و مرا بر تو ترجیح داده لذا مرا از تو [[بیم]] داده است، بدانکه بهترین پدر برای فرزند آن است که [[محبت]] فرزند او را به [[تفریط]] در محبت نکشاند و بهترین فرزند آن است که کوتاهیاش او را به حد [[عاق والدین]] نرساند<ref>العقد الفرید، ج۳، ص۸۹.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۶]]، ص ۴۶.</ref> | ||
===با بردگان=== | ===با بردگان=== | ||
[[امام سجاد]]{{ع}} با [[بندگان]] خود نیز با [[عطوفت]]، [[مهربانی]] و [[مدارا]] [[رفتار]] کرده و با آنان چون [[فرزندان]] خود برخورد مینمود، محبت و مدارایی که آنان زیر [[سایه]] امام سجاد{{ع}} میدیدند حتی در سایه [[پدران]] خود هم ندیده بودند، آن حضرت حتی بردگانی را که [[مرتکب گناه]] میشدند نیز [[مجازات]] نمیکرد<ref>اقبال الاعمال، ج۱، ص۴۴۳- ۴۴۵ مسندا از تلعکبری از ابن عجلان از امام صادق{{ع}} و به نقل از اقبال در بحار الانوار، ج۴۶، ص۱۰۳- ۱۰۵ و ج۹۸، ص۱۸۶- ۱۸۷.</ref>. | [[امام سجاد]]{{ع}} با [[بندگان]] خود نیز با [[عطوفت]]، [[مهربانی]] و [[مدارا]] [[رفتار]] کرده و با آنان چون [[فرزندان]] خود برخورد مینمود، محبت و مدارایی که آنان زیر [[سایه]] امام سجاد{{ع}} میدیدند حتی در سایه [[پدران]] خود هم ندیده بودند، آن حضرت حتی بردگانی را که [[مرتکب گناه]] میشدند نیز [[مجازات]] نمیکرد<ref>اقبال الاعمال، ج۱، ص۴۴۳- ۴۴۵ مسندا از تلعکبری از ابن عجلان از امام صادق{{ع}} و به نقل از اقبال در بحار الانوار، ج۴۶، ص۱۰۳- ۱۰۵ و ج۹۸، ص۱۸۶- ۱۸۷.</ref>. | ||
روزی یکی از بندگان خود را صدا کرد و او جواب آن حضرت را نداد بار دوم او را صدا کرد و باز جواب نداد بار سوم با کمال [[لطف]] و مدارا به او فرمود: «پسرم آیا صدای مرا نشنیدی؟» پاسخ داد: چرا شنیدم، [[امام]]{{ع}}فرمود: «پس چرا جواب مرا ندادی؟» گفت: چون از تو در [[امان]] بودم. امام{{ع}} در حالیکه [[شکر]] خدای را اینچنین بهجای میآورد از آنجا خارج شد: «شکر خدایی را که بندگان مرا از من در [[امنیت]] قرار داده است»<ref>ارشاد، ج۲، ص۱۴۷؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۷۱؛ تاریخ دمشق، ج۳۶، ص۱۵۵.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، | روزی یکی از بندگان خود را صدا کرد و او جواب آن حضرت را نداد بار دوم او را صدا کرد و باز جواب نداد بار سوم با کمال [[لطف]] و مدارا به او فرمود: «پسرم آیا صدای مرا نشنیدی؟» پاسخ داد: چرا شنیدم، [[امام]]{{ع}}فرمود: «پس چرا جواب مرا ندادی؟» گفت: چون از تو در [[امان]] بودم. امام{{ع}} در حالیکه [[شکر]] خدای را اینچنین بهجای میآورد از آنجا خارج شد: «شکر خدایی را که بندگان مرا از من در [[امنیت]] قرار داده است»<ref>ارشاد، ج۲، ص۱۴۷؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۷۱؛ تاریخ دمشق، ج۳۶، ص۱۵۵.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۶]]، ص ۴۷.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
[[رده:امام سجاد]] | [[رده:امام سجاد]] | ||
[[رده:سبک زندگی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۱
جلوههایی از شخصیت حضرت امام سجاد(ع)
بردباری
امام سجاد(ع) از بردبارترین مردم بوده و بسیار خشم خود را فرو میخورد. تاریخنویسان از موارد بردباری او نمونههایی ذکر کردهاند:
- آن حضرت کنیزی داشتند که هنگام وضو آب بر دست مبارکشان میریخت، روزی ظرف آب از دست او افتاده و به صورت امام اصابت کرده و صورت ایشان را مجروح ساخت کنیز فورا این آیه از قرآن را تلاوت کرد: ﴿وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ﴾[۱]؛ امام نیز به سرعت فرمودند: خشم خود را فرو خوردم. با شنیدن این کلام و دیدن بردباری امام، کنیز امید بست تا چیز بیشتری از امام بخواهد؛ لذا دنباله آیه را تلاوت کرد: ﴿وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ﴾[۲]؛ امام(ع) فرمودند: خدا از تو درگذرد. سپس کنیزک قسمت پایانی آیه شریف را تلاوت نمود: ﴿وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾[۳]؛ امام(ع) نیز در جواب او فرمودند: برو که تو را آزاد کردم[۴].
- شخص پستی آن حضرت را دشنام داد؛ امام(ع) از وی روی برگرداند آن شخص گفت: با تو بودم؛ و امام(ع) به سرعت جواب داد: من هم روی خود را از تو برگرداندم. و بدین ترتیب امام سجاد(ع) از مقابلهبهمثل پرهیز کرده و او را ترک کردند[۵].
- از نمونههای بارز بردباری امام سجاد(ع) این است که مردی به او تهمت زده و بسیار دشنامش داد امام(ع) فرمود: «اگر ما آنچنانیم که گفتی خدا ما را بیامرزد و اگر ما چنانکه گفتی نبودیم خداوند تو را بیامرزد»[۶].[۷]
سخاوت
همه مورخان بر این مطلب اتفاقنظر دارند که امام سجاد از سخاوتمندترین افراد بوده و دست بخشش او همواره بر فقرا و مساکین گشوده بوده است و از جود و بخشش وی داستانهایی نقل کردهاند:
- محمد بن اسامه مریض شد امام(ع) به عیادت او رفتند چون امام(ع) در مجلس نشستند محمد شروع به گریه کرد امام(ع) به او فرمود: «چهچیز تو را به گریه انداخته است»؟ عرضه داشت: قرض دارم، امام(ع) فرمود: «چه مقدار بدهکاری؟» پاسخ داد: پانزده هزار دینار. امام فرمود: «قرضت بر عهده من» و از جابر نخاست تا قرض او را ادا نمود[۸].
- در کرم و سخاوتش همین بس که هرروز ظهر در خانهاش نهار عمومی میداد[۹].
- امام سجاد(ع) به صورت پنهانی متکفل مخارج یکصد خانه بود که در هرکدام از آن عدهای از مردم زندگی میکردند[۱۰].[۱۱]
برخورد امام(ع) با فقرا
- گرامی داشتن فقیران: امام(ع) با فقیران همنشینی نموده و مواظب بود تا احساسات و عواطف آنان به هیچ نحو جریحهدار نشود، هنگامی که به سائلی چیزی میداد او را میبوسید تا اینکه سائل احساس ذلت نکند[۱۲] و چون گدایی به سراغش میآمد او را چنین خطاب میکرد: خوش آمدی ای کسی که توشه سفر آخرت مرا بر دوش میکشی[۱۳].
- مهربانی امام(ع) با مستمندان: ایشان بسیار با فقرا و مستمندان مهربان و دلسوز بود و از اینکه یتیمان، بیچارگان، مستمندان، زمینگیرشدگان و همه بختبرگشتگان جامعه بر سفرهاش بنشینند بسیار خشنود میگردید. او با دست خویش لقمه در دهان آنان مینهاد[۱۴] همچنانکه شبها غذا و هیزم را بر دوش خود به درب خانه ایشان حمل مینمود. مهربانی امام سجاد(ع) با مستمندان به اندازهای بود که هیچگاه از چیدن محصول نخلستان در شب خوشش نمیآمد؛ چون فقرا فقط روزها به نخلستانهای در حال چیدن میرفتند و چیدن محصول در شب باعث محروم شدن آنان میگردید. هنگامی که خبردار شدند کارپرداز ایشان میوه یک درخت را آخر شب چیده است به او فرمودند: «دیگر چنین کاری نکن آیا نمیدانی که پیامبر اکرم(ص) از این کار نهی کرده و فرموده است: شاخهای از خرما که به مستمند داده شود همان حقی است که در قرآن به پرداخت آن در روز درو امر شده است؟»[۱۵].
- نهی امام(ع) از راندن سائل: امام(ع) به دلیل تبعات سوئی که این کار داشت از قبیل از بین رفتن نعمتها، یا نزول ناگهانی عذاب، از این کار به شدت نهی میکردند. ایشان در بسیاری از احادیث نقلشده بر ضرورت این کار [نراندن سائل] تأکید کردهاند: ابو حمزه ثمالی میگوید: روز جمعهای نماز صبح را با امام سجاد(ع) بهجا آوردم پس از نماز با هم به سمت خانه آن حضرت روانه شدیم، ایشان کنیزک خود به نام سکینه را فراخواندند و فرمودند: «امروز جمعه است، هیچ سائلی از در خانه من نمیگذرد مگر اینکه او را اطعام میکنید». ابو حمزه عرض کرد: هرسائلی به در خانه میآید که مستحق نیست. امام(ع) فرمودند: «بیم آن دارم که بعضی از آنان مستحق باشند و ما او را برانیم و به واسطه این عمل آنچه بر یعقوب و آل یعقوب نازل گردید بر ما اهل بیت نازل شود، آنان را اطعام کنید، آنان را اطعام کنید، یعقوب پیامبر همه روزه برای خوراک خود و خانوادهاش یک قوچ ذبح میکرد. روز جمعهای در هنگام افطار سائل مؤمنی از در خانه یعقوب میگذشت ندا درداد که سائل گرسنه و غریب را از بقیه غذای خود اطعام کنید، آنان با آنکه صدای او را میشنیدند، گفتههایش را راست نپنداشته و او را تصدیق نکردند، آن مستمند چون از ایشان ناامید شد و شب فرارسید به راه خود رفت و شب را با شکم خالی در حالی که از گرسنگی خود به خدا شکایت میکرد به صبح رساند، یعقوب و خانوادهاش نیز با شکم سیر و در حالیکه هنوز مقداری از غذای آنان باقی بود خوابیدند، صبح فردا خداوند به یعقوب وحی کرد: بنده مرا چنان ذلیل کردی که مستحق غضب و تأدیب من و نزول عذاب و ابتلای خود و پسرانت گشتی، ای یعقوب از میان پیامبرانم آنانی نزد من محبوبتر هستند که بر بندگان مسکین من رحم کنند، آنان را به خود نزدیک ساخته و اطعامشان نموده و پناهگاه آنان باشند، ای یعقوب چرا بر بنده من رحم نکردی، بندهای که عبادتش بسیار و به اندکی از متاع دنیا راضی بود، به عزتم سوگند تو را مبتلا خواهم ساخت، تو و پسرانت را آماج مصیبتها قرار خواهم داد». ابو حمزه عرض کرد: یوسف آن خواب معروف را چهوقت دید؟ امام(ع) فرمودند: «در همان شبی که خانواده یعقوب، سیر خوابیدند و مستمند، گرسنه»[۱۶].[۱۷]
صدقه دادن
از کارهایی که امام(ع) در زندگی شریف خود به آن اشتیاق بسیار داشتند تصدق بر فقیران برای رفع ناراحتی و نشاط بخشیدن به زندگی آنان بوده و دیگران را نیز به این کار تشویق مینمودند، به اینجهت که این عمل نزد خداوند دارای اجری بس بزرگ است، میفرمود: هیچکسی بر مستمند مستضعفی صدقه نمیدهد مگر اینکه دعای مسکین در همان ساعت در حق وی به اجابت میرسد[۱۸]. اکنون به بعضی از خصلتهای نیکو و انواع صدقات آن حضرت اشاره میکنیم:
- صدقه دادن لباس: آن حضرت در زمستان جبه خز و در تابستان دو جامه مصری به تن میکردند و در پایان زمستان یا پایان تابستان آن جامهها را در راه خدا صدقه میدادند یا فروخته و با پولش صدقه میدادند[۱۹] و میفرمودند: «من از خدای خود شرم دارم که پول لباسی را که در آن عبادت خدا را کردهام به مصرف شخصی برسانم»[۲۰].
- صدقه دادن چیزهایی که بیشتر دوست داشت: امام(ع) بادام و شکر صدقه میداد در اینباره سؤال شد، این آیه را تلاوت فرمودند: ﴿لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ﴾[۲۱][۲۲]. روایت شده که ایشان از انگور خوشش میآمد در روزی که روزهدار بود وقت افطار کنیز آن حضرت خوشه انگوری نزد وی آورد در همین هنگام مستمندی نزد امام(ع) آمد و امام خوشه انگور را به او دادند، کنیز کسی را فرستاد تا آن خوشه انگور را از آن سائل خریداری کرده و دوباره نزد امام نهاد، در این هنگام باز سائل دیگری آمد و امام خوشه انگور را بدو بخشید و کنیز هم باز کسی را فرستاد تا آن را از او خریداری کرده و نزد امام نهاد در این وقت مستمند سوم درب خانه را نواخت و باز امام خوشه انگور را به او داد[۲۳].
- تقسیم اموال: امام(ع) دو مرتبه اموال خود را دو قسمت کرده یک قسمت را برای خود نگاه داشته و قسمت دیگر را بر فقرا و مستمندان تصدق کرد[۲۴].
- صدقه دادن پنهانی: محبوبترین چیز نزد امام سجاد(ع) صدقه دادن پنهانی بود تا کسی او را نشناسد، او میخواست تا تنها پیوندش با نیازمندانی که به آن کمک میکرد محبت خدای متعال و برادری مستحکم اسلامی با نیازمندان جامعه باشد، امام(ع) در راه ترغیب به این عمل میفرمودند: «صدقه پنهان آتش غضب خداوند را فرو مینشاند»[۲۵]. مستمندان نیز به این کار امام(ع) عادت کرده بودند جوری که هرشب بر در خانههای خود میایستادند و منتظر او میشدند و هنگامی که او را میدیدند با خوشحالی به هم مژده میدادند که: «صَاحِبُ الْجِرَابِ» یا «انبان به دوش» آمد، [چون آنها نمیدانستند که این شخص کیست][۲۶]. امام سجاد(ع) پسر عمویی داشتند که بعضی از شبها به در خانهاش رفته و مقداری پول به او میدادند، آن شخص که ایشان را نمیشناخت به ایشان میگفت: علی بن الحسین اصلا توجهی به حال من ندارد و آن حضرت را نفرین میکرد، امام(ع) این کلمات را میشنید ولی از وی درگذشته و خود را به او معرفی نمیکرد، وقتی که امام سجاد(ع) از دنیا رفتند آن کمکهای شبانه قطع شد و آن مرد فهمید آنکه در دل شب به او کمک میکرده امام علی بن الحسین(ع) بوده است؛ لذا همیشه به حالت گریه و برای عذرخواهی به سر قبر ایشان میآمد[۲۷]. ابن عایشه گوید: از اهل مدینه شنیدم: تا علی بن الحسین(ع) زنده بود صدقه پنهان از ما قطع نشد[۲۸]. امام(ع) بسیار در عطایای خود کتوم بود و هنگامی که چیزی به کسی میداد صورت خود را میپوشانید تا طرف مقابل او را نشناسد[۲۹]. ذهبی گوید: او در خفا بسیار صدقه میداد[۳۰]. امام سجاد(ع) غذایی را که میان نیازمندان پخش میکرد در انبانی ریخته و بر دوش خود میکشید که به مرور زمان جای آن انبان در پشت ایشان باقی مانده بود[۳۱].
- اخلاص امام(ع): امام(ع) در تمام نیکوکاریها و کمکهایی که به فقرا میکرد جز خدا و آخرت چیز دیگری را نمیجست و صدقات و بخششهای او آلوده به هیچ غرض دنیوی نبود. زهری که از اصحاب امام سجاد(ع) است میگوید: در شبی سرد آن حضرت را دیدم که کیسه آردی را بر دوش خود حمل مینماید، پیش رفتم و گفتم: ای پسر رسول خدا این چیست؟ امام پاسخ دادند: «قصد سفر دارم و توشه آن را به جای امنی حمل مینمایم» زهری گفت: غلام من آن را به جای شما حمل میکند، امام(ع) امتناع فرمودند، زهری التماس کرد تا خود به جای امام آن کیسه را حمل کند ولی امام(ع) با اصرار بر تصمیم خود فرمودند: «کسی جز من نمیتواند آنچه باعث نجات من در این سفر بوده و رسیدن مرا به مقصد نیکو میگرداند حمل کند، تو را به خدا سوگند میدهم که به راه خود بروی». زهری بازگشت، پس از چند روز امام(ع) را دید در حالیکه او گمان داشت که امام به سفر رفته است، عرض کرد: ای پسر پیامبر اثری از آن سفری که فرمودید نمیبینم، و امام در پاسخ او فرمودند: «ای زهری آن سفر چنانکه تو پنداشتی نیست بلکه این مرگ است که خود را برای آن مهیا میکنم، همانا آمادگی برای مرگ خودداری از حرام و سخاوتمندی در خیرات است»[۳۲].[۳۳]
عزت نفس
از دیگر صفات امام زین العابدین علی بن الحسین(ع) عزت نفس ایشان بود که این صفت را از پدر بزرگوارش امام حسین(ع) به ارث برده بود که خطاب به قدرتمندان و گردنکشان زمان خود میفرمود: به خدا قسم همچون دونان دست بیعت به سوی شما دراز نمیکنم و چون بردگان در اطاعت شما درنمیآیم[۳۴]. این صفت ممتاز در شخصیت امام زین العابدین اینگونه در کلامش جلوهگر شده است: دوست نمیدارم به قیمت خواری خود صاحب شتران سرخموی شوم[۳۵].
و از کلمات آن حضرت درباره عزتنفس است: «مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ الدُّنْيَا»؛ کسی که ارزش خود را بداند دنیا برایش بیارزش میشود[۳۶]. در تاریخ آمده است: در زمان خلافت ولید بن عبد الملک کسی از وابستگان حکومت، مالی را از آن حضرت غصب کرده بود، در ایام حج که ولید به مکه آمده بود به ایشان گفته شد: کاش از ولید درخواست میکردید تا حق شما را بازگرداند، حضرت در پاسخ ایشان این کلام جاوید را در عالم عزتنفس بیان فرمودند: وای بر تو آیا در حرم خداوند عز و جل از غیر او حاجت بخواهم؟ من از اینکه دنیا را از خالق آن طلب کنم ابا میکنم حال چگونه از مخلوقی چون خود دنیا را طلب کنم[۳۷]. در عزت او همین بس که هرگز درهمی از راه نسبتش با پیامبر(ص) نخورد[۳۸].[۳۹]
زهد امام سجاد(ع)
ایشان در زمان خود به زاهدترین مردم مشهور بودند تا جایی که وقتی از زهری سؤال شد: زاهدترین مردم کیست؟ پاسخ داد: علی بن الحسین[۴۰]. روزی مستمندی را در حال گریه دید، دلش برای او سوخت و گفت: اگر همه دنیا در دست این شخص میبود و به یکباره از دست او میرفت سزاوار نبود که برای آن گریه کند[۴۱].
سعید بن مسیب گوید: علی بن الحسین(ع) در هرروز جمعه در مسجد پیامبر مردم را با این کلمات که عینا حفظ و نوشته شده است موعظه میکرد و آنان را به بیرغبتی به دنیا و رغبت به آخرت تشویق مینمود: ای مردم تقوای الهی پیشه خود سازید. بدانید که به سوی او بازخواهید گشت... ای فرزند آدم سریعترین چیزی که به سوی تو میآید و نزدیک است به تو برسد و تو را دریابد مرگ تو است، گویا هماکنون است که اجلت رسیده، ملک الموت جانت را گرفته و تنها در خانه قبرت گذاشتهاند، آنگاه است که روحت به بدن بازمیگردد و نکیر و منکر برای سؤال و جواب و امتحانات سخت به سویت هجوم میآورند... پس ای بندگان خدا از خدا پرواکنید و بدانید که خداوند متعال زیور زود گذر دنیا را نه برای اولیای خود میپسندد و نه ایشان را بدان ترغیب کرده است بلکه دنیا و اهل آن را فقط برای این آفریده است تا آنان را بیازماید که کدامیک بهترین عمل را برای آخرت خویش دارند، به خدا سوگند که خداوند در کتاب خود برای شما همه این مسائل را در قالب مثال بیان داشته و نشانههای آشکار را برای آنان که تعقل میکنند شناسانده است و هیچ نیرویی جز به توفیق خدا نیست، پس در زندگی فانی دنیا که خداوند شما را در آن به زهد امر کرده زهد ورزید... چونان کسی که دنیا را وطن و محل استقرار دائمی دانسته است به آن تکیه نکنید که دنیا محل عبور و منزل عاریت و جای عمل است پس قبل از پراکنده شدن روزهای دنیا و اجازه خداوند برای نابودی آن از اعمال نیکو در آن توشه بردارید... خداوند شما و ما را درباره زیورهای زودگذر دنیا از زاهدان قرار دهد که رغبت ایشان در ثواب پایدار آخرت است که ما را برای آن آفریدهاند[۴۲].[۴۳]
تضرع امام سجاد(ع) به درگاه خدا
وجود عنصر تضرع و انقطاع به درگاه خداوند در شخصیت و زندگی امام سجاد(ع) از شهرت ایشان به لقب زین العابدین پیدا است. بهعلاوه اینکه دعاهای صحیفه سجادیه نیز خود دلیل دیگری بر این قضیه میباشد، یک نگاه کوتاه و سریع به عناوین این دعاها نهایت پناهجویی امام را به خداوند متعال در شئون مختلف زندگی بر ما مشخص مینماید، در صحیفه میبینیم که گذشته از مضامین بلندی از دعاها که بیانش از کسی جز آن حضرت ساخته نیست، هیچ کاری از کارهای زندگی نیست که امام سجاد(ع) درباره آن دعا و تضرع به درگاه خداوند متعال نداشته باشد، امام سجاد(ع) در محبت خدا ذوب شده بود و در برابر ذات اقدسش نهایت اخلاص را داشت و این امر کاملا در همه حرکات و سکنات او انعکاس یافته بود.
در تاریخ آوردهاند: روزی امام سجاد(ع) بر مردی گذر کردند که بر درب خانه یکی از مرفهان بیدرد نشسته بود، او را مخاطب ساخته فرمودند: «چهچیز تو را بر در خانه این ثروتمند جبار نشانده است؟» مرد پاسخ داد: فقر، امام(ع) فرمودند: «برخیز تا تو را به در خانهای بهتر از در خانه او و پروردگاری که برای تو بهتر از او باشد راهنمایی کنم.».. سپس او را به مسجد پیامبر برد و دستوراتی را از دعا و نماز و تلاوت قرآن برای طلب حاجت از خدا و پناه بردن به قلعه مستحکم او به وی دادند[۴۴].[۴۵]
روش زندگی خانوادگی
امام زین العابدین(ع) در برخورد با اهل خانه خود از رئوفترین، نیکوکارترین و مهربانترین افراد به حساب میآمد و چیزی را بر آن ترجیح نمیداد از ایشان نقل شده که فرمود: «اگر خانواده من میل به گوشت داشته و من هم چند درهمی پول باشم، بیشتر دوست دارم که به بازار بروم و برایشان گوشت تهیه کنم تا اینکه با آن پول بندهای بخرم و در راه خدا آزاد کنم»[۴۶].
امام(ع) هرروز صبح زود در طلب روزی برای خانوادهاش از خانه بیرون میآمد سؤال شد: به کجا میروید؟ فرمود: «پیش از اینکه مال خود را در راه خدا انفاق کنم برای خانوادهام از پول حلال خود خرج میکنم چون روزی حلال صدقهای از طرف خداوند بر آن است»[۴۷]. آن حضرت در کارهای منزل نیز شخصا به اهل منزل کمک میکرد و امور شخصی خود را به احدی از آنان واگذار نمیکرد همچنانکه در امور عبادی خویش از احدی طلب یاری نمینمود[۴۸].
با پدر و مادر
امام سجاد(ع) زحمات و خوبیهای مادر گرامیاش را با همه توان و انواع نیکوییها پاسخ داد. از زیباترین نیکیهای او به مادرش این بود که هرگز با مادرش بر سر یک سفره غذا نخورد، بعضی از مردم ایشان را مورد سرزنش قرار داده و میگفتند: تو نیکوکارترین مردم و فامیل دوستترین آنانی چگونه است که با مادر خود غذا نمیخوری؟ آن حضرت جوابی به آنان دادند که دنیا مانند چنین ادب و کمالی را از کسی جز گوینده این جواب ندیده است: «بیم آن دارم که دستم را به سوی لقمهای دراز کنم که مادرم به آن چشم داشته باشد و بدین ترتیب عاقّ او شوم»[۴۹].
از دیگر نمونههای نیکی آن حضرت به والدین دعا کردن در حق آنان بود که خود یکی از برترین آموزههای تربیت هدفمند اسلامی است، اینک گوشهای از دعای جاویدان آن حضرت در اینباره: خدایا پدر و مادرم را به کرامت نزد خود، و رحمت از جانب خود اختصاص ده، ای مهربانترین مهربانان... و علم آنچه را که درباره ایشان بر من واجب است به من الهام نما، و آموختن آن واجبات را بیکموکاست برایم فراهم ساز و آنگاه مرا خود بر آن دار که هرچه به من الهام کردهای به کار بندم... .
خدایا مرا چنان کن که هیبت والدینم را همچون کسانی که هیبت پادشاهان ستمکار را رعایت میکنند رعایت کنم، و همچون مادری مهربان درباره ایشان خوشرفتاری کنم، فرمانبرداری و نیکوکاری درباره ایشان را در نظرم از لذت خواب در چشم خوابآلوده لذیذتر، و در کام دلم از شربت گوارا در مذاق تشنه گواراتر ساز تا آرزوی ایشان را بر آرزوی خود ترجیح دهم و خشنودیشان را بر خشنودی خود بگزینم، و نیکوییهای ایشان را درباره خود- هرچند کم باشد- بسیار بینم و نیکویی خویش را درباره ایشان- گرچه بسیار باشد- کم شمارم. خدایا صدایم را در گوششان ملایم ساز و سخنم را برایشان خوشایند کن و خویم را برایشان نرم ساز، و دلم را برایشان مهربان نما، و مرا نسبت به آن دو سازگار و مشفق گردان... خدایا ایشان را در برابر پرورش من جزای نیکو ده و در مقابل گرامی داشتنم مأجور دار، و آنچه را که در کودکیام منظور داشتهاند برایشان منظور فرما... خدایا در پی نمازها و در قسمتی از اوقات شب و در ساعتی از ساعات روزم ذکر ایشان را از یادم مبر. خدایا بر محمد و آل او رحمت فرست، و مرا به وسیله دعایم درباره ایشان، و ایشان را به سبب مهربانیشان درباره من مشمول آمرزش حتمی قرار ده[۵۰].[۵۱]
با فرزندان
رفتار امام]سجاد(ع) با فرزندان نیز به برخورداری از آموزههای بلند تربیت اسلامی ممتاز بود، آن حضرت نهالهای خیر و گرایشهای بزرگ اصلاحگرانه را در نفوس آنان میکاشت و آنان نیز در اثر تربیت آن امام همام از نامدارترین رجال دانش، تفکر و جهاد در عالم اسلام گردیدند. یکی از فرزندان ایشان امام محمد باقر(ع) مشهورترین امام مسلمانان است کسی که بیشترین بهره علمی از او به مردم رسید. دیگر فرزند ایشان عبدالله باهر است که او هم از بارزترین دانشمندان مسلمان و دارای فضیلت و جایگاه بلند علمی است. دیگر فرزند ایشان زید است که او هم دانشمندی بزرگ بوده که در بسیاری از علوم چون فقه، حدیث، تفسیر، کلام و... چیرهدست بوده است، و هم اوست که به طلب حقوق ستمدیدگان برخاست و رهبری قیام خونینی را بر عهده گرفت که بینش سیاسی را در جامعه اسلامی گسترش داده نقش مثبت و فعالی در سرنگونی حکومت اموی ایفا کرد[۵۲].
ایشان فرزندان خود را با پندها و وصایای تربیتی خود مجهز میکرد تا راهی روشن برای زندگی آنان باشد، از آن جمله میفرمود:
- فرزندم، بنگر تا با پنج کس همنشین، همکلام و همسفر نشوی عرض کرد این پنج تن چه کسانی هستند؟ فرمود: از همنشینی با دروغگو بر حذر باش که او به مانند سراب است دور را به تو نزدیک مینمایاند و نزدیک را دور، و از همنشینی با فاسق بپرهیز چراکه او تو را به لقمه نانی یا کمتر از آن خواهد فروخت، و از همنشینی با بخیل بپرهیز چراکه او تو را در شرایطی که سخت به کمک مالی نیاز داری از مال خود محروم خواهد ساخت، و از همنشینی با احمق بپرهیز چراکه چون خواهد به تو نفعی رساند ضرر میرساند، و از همنشینی با کسی که قطع رحم میکند بپرهیز که من او را در کتاب خدا لعنتشده یافتم...[۵۳].
- فرزندم بر مصیبت بردباری کن، به حقوق دیگران تجاوز مکن، و خواسته برادرت را در چیزی که ضررش برایت از نفعش بیشتر است اجابت مکن[۵۴].
- فرزندم خداوند تو را بر من ترجیح نداده لذا تو را به مراعات حال من سفارش کرده است و مرا بر تو ترجیح داده لذا مرا از تو بیم داده است، بدانکه بهترین پدر برای فرزند آن است که محبت فرزند او را به تفریط در محبت نکشاند و بهترین فرزند آن است که کوتاهیاش او را به حد عاق والدین نرساند[۵۵].[۵۶]
با بردگان
امام سجاد(ع) با بندگان خود نیز با عطوفت، مهربانی و مدارا رفتار کرده و با آنان چون فرزندان خود برخورد مینمود، محبت و مدارایی که آنان زیر سایه امام سجاد(ع) میدیدند حتی در سایه پدران خود هم ندیده بودند، آن حضرت حتی بردگانی را که مرتکب گناه میشدند نیز مجازات نمیکرد[۵۷]. روزی یکی از بندگان خود را صدا کرد و او جواب آن حضرت را نداد بار دوم او را صدا کرد و باز جواب نداد بار سوم با کمال لطف و مدارا به او فرمود: «پسرم آیا صدای مرا نشنیدی؟» پاسخ داد: چرا شنیدم، امام(ع)فرمود: «پس چرا جواب مرا ندادی؟» گفت: چون از تو در امان بودم. امام(ع) در حالیکه شکر خدای را اینچنین بهجای میآورد از آنجا خارج شد: «شکر خدایی را که بندگان مرا از من در امنیت قرار داده است»[۵۸].[۵۹]
منابع
پانویس
- ↑ «و فروخورندگان خشم» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.
- ↑ «و در گذرندگان از مردم» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.
- ↑ «و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.
- ↑ امالی صدوق، ص۱۶۸، ح۱۲؛ ارشاد، ج۲، ص۱۴۶؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۵۷؛ تاریخ دمشق، ج۳۶، ص۱۵۵؛ مختصر ابن منظور، ج۱۷، ص۲۴۰؛ سیر الاعلام النبلاء، ج۴، ص۳۹۷؛ نهایة الارب، ج۲۱، ص۳۲۶.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۷۱؛ البدایة و النهایة، ج۹، ص۱۰۵.
- ↑ ارشاد، ج۱، ص۱۴۶ به نقل از عبیدلی نسابه م ۲۷۰ه در نسب آل ابی طالب.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۶، ص ۳۱.
- ↑ ارشاد، ج۱، ص۱۴۶؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۳۶؛ و ر.ک: البدایة و النهایة، ج۹، ص۱۰۵؛ سیر الاعلام النبلاء، ج۴، ص۲۳۹.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۹ (چاپ بیروت).
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶ نقل از امام باقر(ع) و احمد بن حنبل، کشف العمة، ج۲، ص۲۸۹ نقل از- مطالب السئول از حلیة الأولیا و در همان کتاب، ج۲، ص۳۱۲ از جنابذی و در همان کتاب، ج۲، ص۳۰۴ به نقل از امام صادق(ع) هفتاد خانه آمده است.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۶، ص ۳۲.
- ↑ حلیة الأولیا، ج۳، ص۱۳۷؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۷ نیز از همین منبع.
- ↑ کشف الغمة، ج۳، ص۲۸۸ به نقل از مطالب السئول شافعی به نقل از حلیة الأولیا اصفهانی.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶ و ۱۶۷ از امام باقر(ع).
- ↑ بحار الانوار، ج۴۶، ص۶۲.
- ↑ علل الشرایع، ج۱، ص۶۱، ب ۴۲، ح۱ (چاپ بیروت).
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۶، ص ۳۳.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۹۶.
- ↑ تاریخ دمشق، ج۳۶، ص۱۶۱.
- ↑ مناقب آل بیطالب، ج۴، ص۱۶۷ به نقل از حلیة الأولیا، ج۳، ص۱۳۶- ۱۴۰.
- ↑ «هرگز به نیکی دست نخواهید یافت مگر از آنچه دوست دارید (به دیگران) ببخشید» سوره آل عمران، آیه ۹۲.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۷.
- ↑ محاسن، ج۲، ص۳۶۱ (چاپ مجمع جهانی اهل بیت(ع))؛ فروع کافی، ج۶، ص۳۵۰.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۷؛ حلیة الأولیا، ج۳، ص۱۴۰؛ جمهرة الأولیا، ج۲، ص۷۱؛ تهذیب الکمال، ص۲۳۱.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۵ از ثمالی و ثوری، و تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۷۵ و اخبار الدول، ص۱۱۰ و نهایة الارب، ج۲۱، ص۳۲۶ و کشف الغمة، ج۲، ص۲۸۹ به نقل از مطالب السئول از حلیة الأولیا. و در کشف، ج۲، ص۳۱۲ به نقل از جنابذی از ثوری از امام سجاد(ع) که میفرمود: «إِنَّ الصَّدَقَةَ تُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ» که کلمه «سر» در آن نیست.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶.
- ↑ کشف العمة، ج۲، ص۳۱۹ به نقل از نثر الدرر آبی.
- ↑ حلیة الأولیا و به نقل از آن در مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶؛ کشف الغمة، ج۲، ص۲۹۰ به نقل از مطالب السئول، ج۴، ص۱۳۶؛ البدایة و النهایة ابن کثیر، ج۹، ص۱۱۴؛ صفة الصفوة، ج۲، ص۵۴؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص۴۹؛ ألأغانی، ج۱۵، ص۳۲۶.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶ از امام از امام باقر(ع).
- ↑ تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۷۵.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۳ چاپ بیروت.
- ↑ علل الشرایع، ج۱، ص۲۷ و به نقل از آن در بحار، ج۴۶، ص۶۵- ۶۶.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۶، ص ۳۵.
- ↑ وقعة الطف، ص۲۰۹.
- ↑ کافی، ج۲، ص۱۰۹ و ۱۱۱؛ خصال، ج۱، ص۲۳ و از کافی در بحار الانوار، ج۷۱، ص۴۰۶ نقل شده که مؤلف بحار یک صفحه درباره آن توضیح داده است.
- ↑ بحار الانوار، ج۷۸، ص۱۳۵.
- ↑ بحار الانوار، ج۴۶، ص۶۴ از علل الشرایع، ج۱، ص۲۷۰ چاپ بیروت.
- ↑ مجالس ثعلبی، ج۲، ص۴۶۲ و به نقل از آن در حیاة الامام زین العابدین نوشته قرشی، ج۱، ص۸۱ و در مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۷۵ از نافع به جای «دِرْهَماً» کلمه «شَيْئاً» آورده.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۶، ص ۳۹.
- ↑ بحار الانوار، ج۴۶، ص۶۲ نقل از علل الشرایع، ج۱، ص۲۷۰ (چاپ بیروت).
- ↑ کشف الغمة، ج۲، ص۳۱۸ نقل از نثر الدرر آبی و الفصول المهمة، ص۱۹۲.
- ↑ کافی، ج۸، ص۷۲- ۷۶؛ تحف العقول، ص۲۴۹- ۲۵۲.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۶، ص ۴۰.
- ↑ حیاة الامام زین العابدین(ع) دراسة و تحلیل، ج۱، ص۹۳.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۶، ص ۴۲.
- ↑ بحار الانوار، ج۴۶، ص۹۷ به نقل از کافی، ج۲، ص۱۲.
- ↑ بحار الانوار، ج۴۶، ص۶۷ به نقل از کافی، ج۲، ص۱۲.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۶، ص ۴۳.
- ↑ کامل مبرد، ج۱، ص۳۰۲؛ شذرات الذهب، ج۱، ص۱۰۵؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۷۶ به نقل از امالی نیشابوری.
- ↑ «وَ اخْصُصِ اللَّهُمَّ وَالِدَيَّ بِالْكَرَامَةِ لَدَيْكَ، وَ الصَّلَاةِ مِنْكَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ... وَ أَلْهِمْنِي عِلْمَ مَا يَجِبُ لَهُمَا عَلَيَّ إِلْهَاماً، وَ اجْمَعْ لِي عِلْمَ ذَلِكَ كُلِّهِ تَمَاماً، ثُمَّ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تُلْهِمُنِي مِنْهُ، وَ وَفِّقْنِي لِلنُّفُوذِ فِيمَا تُبَصِّرُنِي مِنْ عِلْمِهِ... اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَهَابُهُمَا هَيْبَةَ السُّلْطَانِ الْعَسُوفِ، وَ أَبَرُّهُمَا بِرَّ الْأُمِّ الرَّءُوفِ، وَ اجْعَلْ طَاعَتِي لِوَالِدَيَّ وَ بِرِّي بِهِمَا أَقَرَّ لِعَيْنِي مِنْ رَقْدَةِ الْوَسْنَانِ، وَ أَثْلَجَ لِصَدْرِي مِنْ شَرْبَةِ الظَّمْآنِ حَتَّى أُوثِرَ عَلَى هَوَايَ هَوَاهُمَا، وَ أُقَدِّمَ عَلَى رِضَايَ رِضَاهُمَا وَ أَسْتَكْثِرَ بِرَّهُمَا بِي وَ إِنْ قَلَّ، وَ أَسْتَقِلَّ بِرِّي بِهِمَا وَ إِنْ كَثُرَ. اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِي، وَ أَطِبْ لَهُمَا كَلَامِي، وَ أَلِنْ لَهُمَا عَرِيكَتِي، وَ اعْطِفْ عَلَيْهِمَا قَلْبِي، وَ صَيِّرْنِي بِهِمَا رَفِيقاً، وَ عَلَيْهِمَا شَفِيقاً. اللَّهُمَّ اشْكُرْ لَهُمَا تَرْبِيَتِي، وَ أَثِبْهُمَا عَلَى تَكْرِمَتِي، وَ احْفَظْ لَهُمَا مَا حَفِظَاهُ مِنِّي فِي صِغَرِي... اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِي ذِكْرَهُمَا فِي أَدْبَارِ صَلَوَاتِي، وَ فِي إِنًى مِنْ آنَاءِ لَيْلِي، وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ مِنْ سَاعَاتِ نَهَارِي. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اغْفِرْ لِي بِدُعَائِي لَهُمَا، وَ اغْفِرْ لَهُمَا بِبِرِّهِمَا بِي...»؛ صحیفه سجادیه، دعای آن حضرت برای پدر و مادرش.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۶، ص ۴۳.
- ↑ حیاة الامام زین العابدین دراسة و تحلیل، ص۵۵- ۵۶.
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۳۷۶؛ الاختصاص، ص۲۳۹؛ تحف العقول، ص۲۷۹؛ البدایة و النهایة، ج۹، ص۱۰۵.
- ↑ البیان و التبیین، ج۲، ص۷۶؛ العقد الفرید، ج۳، ص۸۸.
- ↑ العقد الفرید، ج۳، ص۸۹.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۶، ص ۴۶.
- ↑ اقبال الاعمال، ج۱، ص۴۴۳- ۴۴۵ مسندا از تلعکبری از ابن عجلان از امام صادق(ع) و به نقل از اقبال در بحار الانوار، ج۴۶، ص۱۰۳- ۱۰۵ و ج۹۸، ص۱۸۶- ۱۸۷.
- ↑ ارشاد، ج۲، ص۱۴۷؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۷۱؛ تاریخ دمشق، ج۳۶، ص۱۵۵.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۶، ص ۴۷.