مدح: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{خرد}} +)) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> |
نسخهٔ ۱۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۳۳
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مدح (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
رابطه مدح با زیارت
- نقش شعر و مرثیه و به کارگیری این سلاح مؤثر در عصرِ نتوانستنها، ابعاد دیگری از مسأله احیای خطّ ائمه(ع) را داراست که در نهایت، به مسأله زیارت، پیوند میخورد. «شعر» که از جوهره تخیّل قوی و ترسیم زنده و تصویر جاندار، نسبت به آنچه در دل و جان میگذرد برخوردار است، رساتر و نافذتر و ماندگارتر است. ارزش شعر خوب و متعهد، وقتی روشنتر میشود که به تأثیرات منفی شعرِ هجو و لغو و فاسد توجه کنیم. سود و تأثیر شعرِ حق، وقتی معلوم میشود که به تباه گری سرودههای منفی و اشعار ویرانگر و قالبهای ادبیِ در استخدام کفر و ستم و گناه دقت شود. در هر صورت، هر دو، سلاح است، یکی با حق، یکی بر حق و هر دو شمشیر است، یکی بر فرق باطل، دیگری بر چهره حق. و شعر بد و منفی و ضدّ ارزش را جز با شعر خوب و پرمحتوا و آرمانگرا و حق گوی نمیتوان پاسخ گفت. اگر شعرهای لغو و مبتذل و در خدمت فساد و طغیان، «سیئه» باشد، شعر خوب و استوار و زیبا در دفاع از حق، «حسنه» است و «سیئاتِ شعری» را باید با «حسناتِ شعری و هنری» از میدان به در برد. باز میگردیم به بیان نقش شعر در عصر امامان شیعه(ع) که برای مبارزه با خفقانِ اموی و عباسی است. دربارهای خلافت، هم برای توجیه شرعی خلافت و حاکمیت خویش، هم برای تبلیغ به نفع کارها و هموار کردن راه برای اقداماتِ خودکامه شان و هم برای از صحنه بیرون کردن رقبا و دشمنان و مخالفان، از شاعران استفاده میکردند. شعرای وابسته به دربار، در دفاع و تبلیغ و حمایت و ستایش از حکومت امویان و عباسیان، شعر میگفتند و پول میگرفتند. نمونههای آنان: کعب بن جُعیل، متوکّل لیثی، عبداللهِ بن هُمام سلولی، ابوالعبّاس اعمی، مسکین دارمی، اخطل، عدیّ بن رقاع و... است که در تمجید و ستایش و تملّق خاندان اموی و درباریان شام و مروانیان، معاویهها، مروانها، ولیدها و... شعر میسرودند و به دریافت درهم و دینار و کیسههای زر و جامههای گران و خلعتهای ویژه نایل میشدند[۱].
- در مقابل، شاعران مکتبی و پروردگان دامن اسلام و پیروان صدیق حق نیز، با شمشیر شعر به میدان میآمدند و در عرصه ادب و بیان و حوزه کلام و بلاغت و شعر، علاوه بر آنکه مظالم و خلافها و فسادهای دشمن را افشا میکردند، به تمجید و ستایش حق و راستی و عدل و کمال و علم و فضل، که در وجود ائمه(ع) و در خطّ اهل بیت(ع) تجلّی داشت میپرداختند. از این رو میبینیم کسانی همچون «فرزدق»، «عوف بن عبدالله»، «کمیت»، «عبدالله بن کثیر»، «دعبل» و... با زیباترین و مؤثّرترین وجهی، مفاخر و فضایل و صفات والای ائمه(ع) را در قالب شعر بیان میکردند و با جانسوزترین تعبیرات و مهیّجترین شکل، مظلومیت «آل علی» و شهیدان راه حق و کشتگان وادی عشق در کربلا و... را ترسیم میکردند[۲].
- در آن روزگار، شاعران متعهد شیعه، سنگرداران پرشور و مبارزان نستوه میدانِ قلم و بیان به حساب میآمدند و جهادشان مورد حمایت و توجه ائمه(ع) بود و نقش تبلیغی کارشان در حدّی بسیار بالا بود. جایگاه شعر، حساس بود و پایگاه شاعر جبهه حق، در قلبِ حقطلبان و باطل ستیزان، و به همین جهت هم اینگونه چهرهها معمولًا تحت تعقیب قدرتهای حاکم بودند[۳].
- به بیانِ حضرت آیت الله خامنهای در این زمینه توجه کنید: «... با توجه به پایگاه بلندِ «شعر مسلکی» در قرنهای اول و دوم هجری و یادآوری این نکته که شاعرِ متعهد به یک مسلک، برجسته ترین و مؤثرترین نقش را در ترویج گرایشهای مسلک خود و تبیین هدفها و شعارهای آن به کار میبرده است، طبیعی مینماید که حساب ویژه ای برای اظهارات و سرودههای شاعران وابسته به جناحهای سیاسی در نظر گرفته آید. نویسنده کتابِ «العباسیون الأوائل» به درستی نقش حسّاس و تعیین کننده ادبیات را در قرنهای ۱ و ۲ که روزگار شکوفایی شعر و خطابه عربی است در کتاب خود باز نموده است، مینویسد: «ادبیات در دلها اثر میگذاشت و مهر و گرایش مردم را به این یا آن دسته جلب میکرد. شاعران و سخنوران به منزله روزنامههای آن عصر بودند که هر یک جهتگیری سیاسی ویژه ای را مطرح میساخت و از آن دفاع میکرد و با زبانی مؤثّر و شیوه ای رسا، دلایلی بر حقانیّت گرایش سیاسی خود اقامه مینمود و دلایل رقبای خود را مردود میساخت.... شاعرانِ هواخواه علویان در قصاید خود که غالباً سرشار از نوعی عاطفه شورانگیز ناشی از احساس مظلومیت است، این استدلالها را ردّ کرده، استدلالهای دیگری و گاه از نوع همانها بر حقانیّت ادّعای ائمه شیعه(ع) ارائه مینمودند.»..[۴].
- شعرای حقگرا و عدالتخواه و مکتبی شیعه در دفاع از اهل بیت(ع) و بیان مظلومیت شیعه و احیای یاد و فضایل ائمه(ع) و شهدای کربلا و اولیای دین، با استفاده از این سلاح مؤثّر، خدمات ارزندهای به حق نمودند و مردانه و قهرمانانه، از جبهه علویان دفاع کرده و با دشمن ستیز کردند. سرودههای موضع دار اینگونه شاعران در آن عصر، آنچه که به اهل بیت(ع) مربوط میشد، عمدتاً دو محور اساسی داشت:۱. مدایح؛ ۲.مراثی. در مدایح، فضایل ائمه(ع): مطرح میشد و در مراثی، سوگ و رثای شهدای مظلوم خاندان پیامبر عنوان میگردید و روشن بود که جهتگیری این مرثیههای سوزناک و بیان شهادتها- چه به صراحت چه با کنایه- متوجه خلفا و والیان وابسته به قدرتهای مسلط بود که شهیدان، کشته کینه و عداوتِ آنها بودند. ستایش و مدحی هم که در قالب شعر، از امامان شیعه(ع) و اولیای دین و عترت پیامبر(ص) میشد صرفاً مدّاحی و تملّق و ثناگویی نبود، چرا که اینگونه مدحهای تملّق آمیز، معمولًا برای خودشیرینی و کسب زر و سیم و رسیدن به دنیا و دینار بود و نه شاعران شیعه اهل این کار بودند و نه چنین سرودههایی مورد حمایت ائمه(ع) بود. انگیزه و هدف و سبک کار و محتوای آن اشعار با آنچه در دربارهای سلاطین و خلفا و امراء مرسوم و متداول بود فرق میکرد[۵].
- استاد محمد رضا حکیمی در این باره مینویسد: «... شاعرانِ سلف ### 313### که در دامان این تعالیم، تربیت یافته بودند، هرگز به سوی مدح گویی- به معنای متعارف- نمیگراییدند و آن را مذموم میدانستند و از نظر شرع، منهیّ. بعدها بیشترِ شاعرانِ مذهبی، به ویژه در زبان پارسی از اصالت کار دور ماندند و در مدایح دینی نیز غرضِ اصلی را رها کردند. باری، در شعر مذهبی نظر کلی بر نشر مبادی دین بود و احیای حقایق ایمان و زنده کردن دلها و جانها و جاری ساختن خون حماسه و تعهّد در رگها و پیها. از این رو شاعران بزرگ شیعه همیشه برای حکومتهای فاسد، خطری بزرگ محسوب میشدند؛ زیرا آنان در خلال مدح آل محمد(ص) حقایق دین و صفات لازم حاکم دینی را یاد میکردند و با ذکر صفات اسلامی امامان(ع) و مقایسه و تحقیر زمامداران، دلها را به حق و حکومت حق توجه میدادند.»..[۶] این شیوه و پیمودن این راه، الهام گرفته از رهنمودهای خود ائمه(ع): بود و آن حضرات، هم با صراحت، مشوّق و فراخواننده صاحبان این هنر به دفاع از حق و فضیلت بودند و هم رفتار و سیره عملی آنان در زندگی، مؤیّد اینگونه شاعران بود. ائمه شیعه(ع)، لفظاً و عملًا، با صراحت و کنایه، مدافع شاعران متعهد و مدیحه سرایان متّقی و مرثیه خوانان حق شعار بودند[۷].
- امام جواد(ع) به «عبدالله بن صلت» نوشت که: در سوگ من و پدرم حضرت رضا(ع) مرثیه بسرای[۸]امام رضا(ع) فرموده است: «ما قال فینا مؤمنٌ شِعراً یَمْدحُنا به إِلّا بَنَی الله له فی الجنهِ أَوسعَ مِنَ الدّنیا سَبْعَ مَرّاتٍ»[۹]هیچ مؤمنی درباره ما شعری در ستایش ما نمیگوید، جز آنکه خداوند در بهشت، برای او به اندازه بیش از هفت برابر دنیا بنا نهد. پیشوای ششم حضرت صادق(ع) فرموده است: «مَن قالَ «فینا» بیتَ شِعرٍ بَنی اللهُ لهُ بیتاً فی الجَنهِ»[۱۰] هرکس درباره ما یک بیت شعر بسراید، خداوند به پاداش آن خانه ای در بهشت برایش میسازد. توجه و عنایتی که در اینگونه روایات- که مکرّر هم نقل شده- روی تعبیرِ «فینا» است، یعنی درباره ما و در حق و شأن ما، نشان دهنده بعد تعهّد و حماسه و جنبه حق گرایانه شعر است که ارزش دهنده شعر و بیانِ ادبی است. تجلیل شعری از ائمه(ع)، تجلیل و ستایش حق و اسلام و عدالت است و بیان مظلومیتهای آنان و مرثیه سرایی برای شهیدان اهل بیت(ع)، به طور ضمنی مبارزه با ستم و خفقانِ حکّام جور است و آنچنان مقدس و ارزشمند است که هم تراز و هم پایه با عبادت، در ارزشمندترین لحظهها و مکانهای مقدس عبادت به حساب آمده است و گوش کردن به آن هم عبادت است. «کمیت»، در موسم حج و ایام تشریق در «منا» خدمت امام صادق(ع) میرسد و از حضور امام(ع) اجازه میطلبد تا شعری را که سروده است بخواند. امام(ع) میفرماید: این ایام، ایام بزرگی است (یعنی شعر خواندن در این موقعیت عبادی و حساس، مناسب نیست). کمیت میگوید: «انّها فیکم!»-شعر، درباره شماست (یعنی مکتبی و موضع دار و مبین حق است). امام(ع) میفرماید: بخوان![۱۱]. چنین برخورد و اجازه گرفتنی را هم در «ایام البیض» با امام باقر(ع) داشته و سروده خویش را درباره شهدای کربلا خوانده است و حاضرین با شعر او گریستهاند و امام باقر(ع) او را دعا کرده است[۱۲] قالب مدح و مرثیه، معمولًا برای بیان گفتنیها- از فضایل اهل بیت(ع) و مظالم امویان- مورد استفاده قرار میگرفته است و اینگونه اشعار هم دست به دست و دهان به دهان میگشته و نقل میشده است[۱۳].
- علامه امینی درباره «سید حمیری» که یکی از این وارسته مردان مخلص اهل بیت(ع) و شاعران نامآور و صاحب ولایت و توانا و بلندپایه و چیره دست و پاکدل شیعه و یادآور بزرگ حماسه عاشورا بود و نزد امام صادق(ع) منزلتی عظیم داشت و سرودههای انقلابی و مرثیههای سوزناک و پرمحتوایش از نفوذ و شهرت و قوت کم نظیری بهرهمند بود. میگوید: «... از بسیاری از شاعران، در جدیت و دعوت به بنیاد استوار، پیشی گرفت و در ستایش عترت پاک پیامبر(ص)، فراوان شعر گفت و با ایثار جان و هستی در راه تقویت روح ایمان در جامعه و احیای دلهای مرده، با پراکندن و نشر فضایل «آل الله» و گسترش فضایل این خاندان و نکوهش و انتقاد از دشمنانشان، از دیگر شاعران، برتر و بالاتر گشت.... و به گفته «ابوالفرج اصفهانی» شعرهایش یا آمیخته به مدح بنی هاشم، یا بدگویی و انتقاد از دشمنان و مخالفانشان بود.»..[۱۴]این، نمونهای از «تولّی» و «تبرّی» در محتوای شعری اوست. البته تنها به مرحله قلبی و زبانی اکتفا نمیکرد و این موضع، در عمل و رفتار اجتماعی و گسستنها و پیوستنهای او هم مشهود بود، که علامه امینی در این مورد هم مینویسد: «سید حمیری، همه فضایل علی(ع) را بهگونهای در قالب اشعارش گنجانید. حضور در هر مجلسی که در آن آل محمد یاد نمیشد او را ملول و خسته میکرد و هرگز به محفلی که خالی از ذکر آنان بود انس و الفت نداشت»[۱۵] «دِعبل» نیز یکی از این شاعران والامقام و بلندپایه است که سرودههایش آوازه و شهرت و نفوذ خاصّی داشت و مورد تکریم شایسته حضرت رضا(ع) قرار گرفت. قصیده معروفِ «مدارسُ آیاتٍ.».. او، که در سوگ شهدای آل محمد(ع) و به خون خفتگان دشت کربلا و بیان فضایل اهل بیت(ع) عصمت و عترت طاهره پیامبر(ص) است، یکی از بهترین کارها و زیباترین شعرهای اوست[۱۶] و در مسائل دیگر، به خصوص در مدح امیرالمؤمنین(ع) و مرثیه اباعبدالله الحسین(ع) و ستایش از ائمه(ع)، شعرهای فراوانی دارد[۱۷] روشن است که حرکت در چنین خطّی و داشتن چنین موضعی متعهّدانه و قاطع و صریح، برای شاعران، گران تمام میشده است و زندگی سراسر سختی و فشار و هراس اینگونه فرزانگان شیردل و شعرای بیباک، نشان این حقیقت است. برای این سخن نمونههای فراوان میتوان یاد کرد. از جمله کمیت بن زید- شاعر معروف اهل بیت(ع) که تاکنون به صورت مکرر نامش آورده شده- یکی از آنان است. کمیت، به خاطر قصیده بلند و بالایی که در بعضی از ابیات آن، به مدح بنی هاشم و بیان سوگنامه برای زید بن علی و پسرش یحیی بن زید پرداخته بود، وقتی گزارش این قصیده تعهدبار به «هشام بن عبدالملک» رسید، به والی آن روز کوفه (خالد بن عبدالله قسری) نوشت و سوگند داد که دست و زبان کمیت را قطع کند... که ناگهان، کمیت، خانه خود را در محاصره نیروهای سواره والی دید، کمیت را دستگیر کردند و به زندان افکندند[۱۸][۱۹].
- میبینیم که داستان خونبار شیعه در ادبیات و شعرش، فقط در ائمه معصوم(ع) خلاصه نمیشود، بلکه به بیان فضایل علویون دیگر هم که در مبارزه با امویان شربت شهادت مینوشیدند میپرداختند. نام و چهره کسانی همچون: «حِمّانی افَوه»، «سدیف بن میمون»، «عبدی کوفی»، «صنوبری»، «ابی فراس»، «کشاجم»، «سید رضی»، «سید مرتضی»، «مهیار دیلمی»، «خطیب خوارزمی»، «صاحب بن عباد» و دهها تن دیگر در این رواق خونین میدرخشد و آثارشان سرشار از لطافت و ظرافت و زیبایی در سوگ شهیدان و مدح ائمه است[۲۰] علاوه بر بهکارگیری شعر در قالب «مدایح و مراثی» شیوههای دیگری هم در «احیای امر» ائمه(ع) مرسوم بوده است، که برپا کردن مراسم عزاداری و گریه و نوحه بر مظلومیت اهل بیت(ع) و شهدای کربلا یکی از آنها است. از پرداختن به این بحث هم چشم میپوشیم، چرا که نیازمند تألیفی مستقل است[۲۱].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۹۷-۱۰۴.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۹۷-۱۰۴.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۹۷-۱۰۴.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۹۷-۱۰۴.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۹۷-۱۰۴.
- ↑ ادبیات و تعهد در اسلام، محمدرضا حکیمی، ص ۲۷۴.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۹۷-۱۰۴.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۶۸، حدیث۵.
- ↑ وسائل الشیعه، ص ۴۶۷، حدیث ۳؛ بحار الانوار چاپ بیروت، ج ۷۶، ص ۲۹۱.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۶۷.
- ↑ الغدیر، علامه امینی، ج۲، ص۱۹۲.
- ↑ الغدیر، ج ۲، ص۲۴۲.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۹۷-۱۰۴.
- ↑ الغدیر، ج ۲، ص۲۴۰.
- ↑ الغدیر، ج ۲، ص۱۰۲.
- ↑ به بحث تحلیلی علامه امینی درباره این قصیده، رجوع شود به: الغدیر، ج ۲، ص ۳۵۰.
- ↑ برخی از اشعار دعبل در موارد یاد شده، در الغدیر، ج ۲، ص ۳۸۱ به بعد نقل شده است.
- ↑ الغدیر، ج ۲، ص ۱۹۵.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۹۷-۱۰۴.
- ↑ برای آشنایی به شعر و زندگینامه این شاعران به مجلّداتِ الغدیر جلدهای ۲ و ۳ و ۴ مراجعه کنید. همچنین بحث مستوفا و عالمانه و تحقیقی مرحوم علامه امینی درباره شعر در تاریخ اسلام و شاعرانِ متعهد شیعه و مقام و احترامشان نزد ائمه، موضع امامان در این رابطه، برخورد خوب و شایسته عالمان بزرگ دین با عنصر شعر موضع دار و مکتبی و در خدمت هدف متعالی، در الغدیر، ج ۲، صفحات ۲ تا ۲۴ یا در ترجمه فارسی الغدیر، بسیار مفید و مطالعهاش برای علاقمندان به اینگونه مباحث، آموزنده و راهگشاست.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۹۷-۱۰۴.