خیانت در جامعه‌شناسی اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = خیانت
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = خیانت
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[خیانت]]''' است. "'''خیانت'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[خیانت در قرآن]] - [[خیانت در فقه سیاسی]] - [[خیانت در معارف دعا و زیارات]] - [[خیانت در معارف و سیره سجادی]] - [[خیانت در جامعه‌شناسی اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[خیانت در قرآن]] | [[خیانت در حدیث]] | [[خیانت در کلام اسلامی]]| [[خیانت در فقه سیاسی]] | [[خیانت در معارف دعا و زیارات]] | [[خیانت در معارف و سیره سجادی]] | [[خیانت در معارف و سیره رضوی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[خیانت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==[[خیانت]] در [[امانت]]==
== [[خیانت]] در [[امانت]] ==
“خیانت” به معنای عام، دخالت بی‌مورد و [[تعدی]] به [[حقوق]] و قلمرویی است که فرد را در آن [[امین]] دانسته‌اند؛ از این‌رو، [[خیانت]]، نقطه مقابل [[امانت‌داری]] است. اگر [[امانت‌داری]] نماد [[صدق]] باشد، [[خیانت]] نماد [[غدر]] و [[بی‌وفایی]] است. به بیان دیگر، [[خیانت]]، عمل کردن قولی، فعلی و [[ذهنی]] ([[نیت]]) بر خلاف [[تعهد]] و توقع و [[وظیفه]] است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۳، ص۱۶۹.</ref>.
“خیانت” به معنای عام، دخالت بی‌مورد و [[تعدی]] به [[حقوق]] و قلمرویی است که فرد را در آن [[امین]] دانسته‌اند؛ از این‌رو، [[خیانت]]، نقطه مقابل [[امانت‌داری]] است. اگر [[امانت‌داری]] نماد [[صدق]] باشد، [[خیانت]] نماد [[غدر]] و [[بی‌وفایی]] است. به بیان دیگر، [[خیانت]]، عمل کردن قولی، فعلی و [[ذهنی]] ([[نیت]]) بر خلاف [[تعهد]] و توقع و [[وظیفه]] است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۳، ص۱۶۹.</ref>.
از دید راغب، [[خیانت]] و [[نفاق]] با یکدیگر تداخل معنایی دارند، با این تفاوت که “خیانت” بیشتر در شکستن [[عهد]] و [[پیمان]] و [[تصرف]] در [[امانت]] به کار می‌رود، و “نفاق” بیشتر خلاف [[انحراف]] در [[دین]] است؛ پس “خیانة” [[مخالفت]] با [[حق]] و [[پیمان‌شکنی]] پنهانی است و نقطه مقابل آن، [[امانت]] است<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۰۵.</ref>.
از دید راغب، [[خیانت]] و [[نفاق]] با یکدیگر تداخل معنایی دارند، با این تفاوت که “خیانت” بیشتر در شکستن [[عهد]] و [[پیمان]] و [[تصرف]] در [[امانت]] به کار می‌رود، و “نفاق” بیشتر خلاف [[انحراف]] در [[دین]] است؛ پس “خیانة” [[مخالفت]] با [[حق]] و [[پیمان‌شکنی]] پنهانی است و نقطه مقابل آن، [[امانت]] است<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۰۵.</ref>.


[[تفسیر نمونه]] در این باره می‌نویسد: [[خیانت]] در اصل به معنای خودداری از پرداخت حقی است که [[انسان]] پرداختن آن را [[تعهد]] کرده و آن ضد [[امانت]] است. [[امانت]] اگر چه معمولاً به امانت‌های [[مالی]] گفته می‌شود، ولی در [[منطق]] [[قرآن]] مفهوم وسیعی دارد که تمام [[شئون زندگی اجتماعی]] و [[سیاسی]] و [[اخلاقی]] را در بر می‌گیرد<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۳۶.</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز در [[تفسیر آیه]] ۲۷ [[سوره انفال]] ضمن کاربرد [[امانت]] و [[خیانت]] در معنایی وسیع می‌نویسد: [[خیانت]] به معنای [[مخالفت]] نهایی با حقی از حقایق و شکستن [[پیمان]] آن است. مجموع دو جمله {{متن قرآن|لَا تَخُونُوا اللَّهَ... وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref> یک [[نهی]] واحدی می‌شود که به یک نوع [[خیانت]] تعلق گرفته و آن [[خیانت]] به [[امانت]] [[خدا]] و [[رسول خدا]]{{صل}} است که خود به عینه [[خیانت]] به [[امانت]] خود [[مؤمنین]] هم هست چون بعضی از [[امانت‌ها]] منحصراً [[امانت]] خداست، مانند [[احکام]] مشروعه [[خدا]]، و بعضی از آنها منحصراً [[امانت]] [[رسول خدا]]{{صل}} است، مانند [[سیره]] [[حسنه]] آن جناب و بعضی از آنها [[امانت]] خود [[مردم]] در میان خودشان است، مانند اماناتی که در [[اموال]] و [[اسرار]] خود به یکدیگر می‌سپارند، و بعضی از [[امانت‌ها]]، آن اماناتی است که [[خدا]] و [[رسول]] و خود [[مؤمنین]] در آن شریکند و آن عبارت است از اموری که [[خداوند]] به آنها امر می‌کند و [[رسول خدا]]، امر آن جناب را [[اجرا]] می‌نماید و [[مردم]] از اجرای آن منتفع گشته و مجتمعشان نیرومند می‌گردد مانند دستورهای [[سیاسی]] و [[اوامر]] مربوط به [[جهاد]] و [[اسرار]] [[جنگی]] که اگر افشا شود آرزوهای [[دینی]] عقیم گشته و مساعی [[حکومت اسلامی]] بی‌نتیجه مانده و قهراً [[حق خدا]] و [[رسول]] هم پایمال می‌شود و ضررش دامنگیر خود [[مؤمنین]] هم می‌گردد<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۶۹.</ref>. در [[منابع روایی]] مصداق‌های متعددی برای [[خیانت]] ذکر شده است؛ از جمله: [[تصرف]] در امانات، [[نقض عهد]] و [[پیمان]]، تضییع [[حقوق]] دیگران، کم‌کاری در انجام [[وظایف]]، [[کتمان]] شهادات، [[افشای]] [[اسرار]]، همسویی با [[دشمنان]]، [[ترک واجبات]] و انجام [[محرمات الهی]] (تحت عنوان [[خیانت به خدا]] و [[رسول]])، نگاه کردن گناه‌آلود به نامحرمان، [[تحریف]] [[وصیت]] یا هر سخن مهم دیگر. [[خیانت]] در [[امانت]] نیز به دلیل [[قبح]] آشکار، از ارزش‌های منفی [[مورد اتفاق]] همه نظام‌های ارزشی است. [[قرآن کریم]] در [[سوره بقره]] از نوعی دیگر از [[خیانت]]، تحت عنوان [[خیانت]] به خود {{متن قرآن|كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ}} یاد کرده است که ظاهراً به معنای [[محروم]] ساختن خود از [[حقوق]] مسلم و [[لذات]] [[شرعی]] و [[معنوی]] است<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۸۲۴.</ref>. بر این اساس، هر اقدامی که [[آدمی]] را از استیفای [[حق]] مسلم خود بازدارد یا [[عزت]] و اعتبار وی را خدشه دار کند، از مصداق‌های [[خیانت]] به خود محسوب می‌شود. در هر حال، [[خیانت]] به خود با همه فروعات و [[صور]] متنوع‌اش، مصداق دیگری از عنوان جامع “ظلم به خود” است<ref>برای آگاهی بیشتر از موضوع خیانت، گونه‌ها و آثار و تبعات اجتماعی آن، ر.ک: سیدروح الله خمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۷۵–۴۸۱؛ مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج۳، ص۱۵.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۰۰.</ref>
[[تفسیر نمونه]] در این باره می‌نویسد: [[خیانت]] در اصل به معنای خودداری از پرداخت حقی است که [[انسان]] پرداختن آن را [[تعهد]] کرده و آن ضد [[امانت]] است. [[امانت]] اگر چه معمولاً به امانت‌های [[مالی]] گفته می‌شود، ولی در [[منطق]] [[قرآن]] مفهوم وسیعی دارد که تمام [[شئون زندگی اجتماعی]] و [[سیاسی]] و [[اخلاقی]] را در بر می‌گیرد<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۳۶.</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز در [[تفسیر آیه]] ۲۷ [[سوره انفال]] ضمن کاربرد [[امانت]] و [[خیانت]] در معنایی وسیع می‌نویسد: [[خیانت]] به معنای [[مخالفت]] نهایی با حقی از حقایق و شکستن [[پیمان]] آن است. مجموع دو جمله {{متن قرآن|لَا تَخُونُوا اللَّهَ... وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref> یک [[نهی]] واحدی می‌شود که به یک نوع [[خیانت]] تعلق گرفته و آن [[خیانت]] به [[امانت]] [[خدا]] و [[رسول خدا]] {{صل}} است که خود به عینه [[خیانت]] به [[امانت]] خود [[مؤمنین]] هم هست چون بعضی از [[امانت‌ها]] منحصراً [[امانت]] خداست، مانند [[احکام]] مشروعه [[خدا]]، و بعضی از آنها منحصراً [[امانت]] [[رسول خدا]] {{صل}} است، مانند [[سیره]] [[حسنه]] آن جناب و بعضی از آنها [[امانت]] خود [[مردم]] در میان خودشان است، مانند اماناتی که در [[اموال]] و [[اسرار]] خود به یکدیگر می‌سپارند، و بعضی از [[امانت‌ها]]، آن اماناتی است که [[خدا]] و [[رسول]] و خود [[مؤمنین]] در آن شریکند و آن عبارت است از اموری که [[خداوند]] به آنها امر می‌کند و [[رسول خدا]]، امر آن جناب را [[اجرا]] می‌نماید و [[مردم]] از اجرای آن منتفع گشته و مجتمعشان نیرومند می‌گردد مانند دستورهای [[سیاسی]] و [[اوامر]] مربوط به [[جهاد]] و [[اسرار]] [[جنگی]] که اگر افشا شود آرزوهای [[دینی]] عقیم گشته و مساعی [[حکومت اسلامی]] بی‌نتیجه مانده و قهراً [[حق خدا]] و [[رسول]] هم پایمال می‌شود و ضررش دامنگیر خود [[مؤمنین]] هم می‌گردد<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۶۹.</ref>. در [[منابع روایی]] مصداق‌های متعددی برای [[خیانت]] ذکر شده است؛ از جمله: [[تصرف]] در امانات، [[نقض عهد]] و [[پیمان]]، تضییع [[حقوق]] دیگران، کم‌کاری در انجام [[وظایف]]، [[کتمان]] شهادات، [[افشای]] [[اسرار]]، همسویی با [[دشمنان]]، [[ترک واجبات]] و انجام [[محرمات الهی]] (تحت عنوان [[خیانت به خدا]] و [[رسول]])، نگاه کردن گناه‌آلود به نامحرمان، [[تحریف]] [[وصیت]] یا هر سخن مهم دیگر. [[خیانت]] در [[امانت]] نیز به دلیل [[قبح]] آشکار، از ارزش‌های منفی [[مورد اتفاق]] همه نظام‌های ارزشی است. [[قرآن کریم]] در [[سوره بقره]] از نوعی دیگر از [[خیانت]]، تحت عنوان [[خیانت]] به خود {{متن قرآن|كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ}} یاد کرده است که ظاهراً به معنای [[محروم]] ساختن خود از [[حقوق]] مسلم و [[لذات]] [[شرعی]] و [[معنوی]] است<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۸۲۴.</ref>. بر این اساس، هر اقدامی که [[آدمی]] را از استیفای [[حق]] مسلم خود بازدارد یا [[عزت]] و اعتبار وی را خدشه دار کند، از مصداق‌های [[خیانت]] به خود محسوب می‌شود. در هر حال، [[خیانت]] به خود با همه فروعات و [[صور]] متنوع‌اش، مصداق دیگری از عنوان جامع “ظلم به خود” است<ref>برای آگاهی بیشتر از موضوع خیانت، گونه‌ها و آثار و تبعات اجتماعی آن، ر. ک: سیدروح الله خمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۷۵–۴۸۱؛ مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج۳، ص۱۵.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۰۰.</ref>


==[[آیات قرآنی]] مرتبط==
== [[آیات قرآنی]] مرتبط ==
# [[نهی]] [[مؤمنان]] از [[خیانت]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref>.
# [[نهی]] [[مؤمنان]] از [[خیانت]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref>.
#مبرا بودن [[اولیای الهی]] از [[خیانت]]: {{متن قرآن|ذَلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي كَيْدَ الْخَائِنِينَ}}<ref>«(یوسف گفت) آن (پرس و جو، از آن رو) است تا (عزیز مصر) بداند که من در نهان به وی خیانت نورزیده‌ام و اینکه خداوند فریب خیانت‌پیشگان را به جایی نمی‌رساند» سوره یوسف، آیه ۵۲.</ref>.
# مبرا بودن [[اولیای الهی]] از [[خیانت]]: {{متن قرآن|ذَلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي كَيْدَ الْخَائِنِينَ}}<ref>«(یوسف گفت) آن (پرس و جو، از آن رو) است تا (عزیز مصر) بداند که من در نهان به وی خیانت نورزیده‌ام و اینکه خداوند فریب خیانت‌پیشگان را به جایی نمی‌رساند» سوره یوسف، آیه ۵۲.</ref>.
# [[نهی]] [[مؤمنان]] از [[جانب‌داری]] [[خیانت‌پیشگان]]: {{متن قرآن|وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا}}<ref>«و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.</ref>.
# [[نهی]] [[مؤمنان]] از [[جانب‌داری]] [[خیانت‌پیشگان]]: {{متن قرآن|وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا}}<ref>«و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.</ref>.
#برخی [[آیات]] نیز به جواز فسخ پیمان‌های مشترک، در صورت [[خیانت]] طرف مقابل<ref>{{متن قرآن|وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ}} «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.</ref>، و نیز بر [[محرومیت]] [[خیانت‌پیشگان]] از [[دوستی]] و [[محبت]] [[خداوند]] توجه داده است<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا}} «و از آنان که به خویش خیانت می‌ورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.</ref>. آیاتی نیز، پیامدهای [[سوء]] [[خیانت‌پیشگی]] و [[عذاب اخروی]] آن را مورد تأکید قرار است<ref>{{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ}} «خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۰۰.</ref>
# برخی [[آیات]] نیز به جواز فسخ پیمان‌های مشترک، در صورت [[خیانت]] طرف مقابل<ref>{{متن قرآن|وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ}} «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.</ref>، و نیز بر [[محرومیت]] [[خیانت‌پیشگان]] از [[دوستی]] و [[محبت]] [[خداوند]] توجه داده است<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا}} «و از آنان که به خویش خیانت می‌ورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.</ref>. آیاتی نیز، پیامدهای [[سوء]] [[خیانت‌پیشگی]] و [[عذاب اخروی]] آن را مورد تأکید قرار است<ref>{{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ}} «خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۰۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== منابع ==
 
{{منابع}}
==منابع==
# [[پرونده:1100695.jpg|22px]] [[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|'''ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1100695.jpg|22px]] [[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|'''ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس2}}
{{پانویس}}


[[رده:خیانت]]
[[رده:خیانت]]
[[رده:مدخل]]
 
{{ارزش‌های اجتماعی}}
{{ارزش‌های اجتماعی}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۳۷

خیانت در امانت

“خیانت” به معنای عام، دخالت بی‌مورد و تعدی به حقوق و قلمرویی است که فرد را در آن امین دانسته‌اند؛ از این‌رو، خیانت، نقطه مقابل امانت‌داری است. اگر امانت‌داری نماد صدق باشد، خیانت نماد غدر و بی‌وفایی است. به بیان دیگر، خیانت، عمل کردن قولی، فعلی و ذهنی (نیت) بر خلاف تعهد و توقع و وظیفه است[۱]. از دید راغب، خیانت و نفاق با یکدیگر تداخل معنایی دارند، با این تفاوت که “خیانت” بیشتر در شکستن عهد و پیمان و تصرف در امانت به کار می‌رود، و “نفاق” بیشتر خلاف انحراف در دین است؛ پس “خیانة” مخالفت با حق و پیمان‌شکنی پنهانی است و نقطه مقابل آن، امانت است[۲].

تفسیر نمونه در این باره می‌نویسد: خیانت در اصل به معنای خودداری از پرداخت حقی است که انسان پرداختن آن را تعهد کرده و آن ضد امانت است. امانت اگر چه معمولاً به امانت‌های مالی گفته می‌شود، ولی در منطق قرآن مفهوم وسیعی دارد که تمام شئون زندگی اجتماعی و سیاسی و اخلاقی را در بر می‌گیرد[۳]. علامه طباطبایی نیز در تفسیر آیه ۲۷ سوره انفال ضمن کاربرد امانت و خیانت در معنایی وسیع می‌نویسد: خیانت به معنای مخالفت نهایی با حقی از حقایق و شکستن پیمان آن است. مجموع دو جمله ﴿لَا تَخُونُوا اللَّهَ... وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ[۴] یک نهی واحدی می‌شود که به یک نوع خیانت تعلق گرفته و آن خیانت به امانت خدا و رسول خدا (ص) است که خود به عینه خیانت به امانت خود مؤمنین هم هست چون بعضی از امانت‌ها منحصراً امانت خداست، مانند احکام مشروعه خدا، و بعضی از آنها منحصراً امانت رسول خدا (ص) است، مانند سیره حسنه آن جناب و بعضی از آنها امانت خود مردم در میان خودشان است، مانند اماناتی که در اموال و اسرار خود به یکدیگر می‌سپارند، و بعضی از امانت‌ها، آن اماناتی است که خدا و رسول و خود مؤمنین در آن شریکند و آن عبارت است از اموری که خداوند به آنها امر می‌کند و رسول خدا، امر آن جناب را اجرا می‌نماید و مردم از اجرای آن منتفع گشته و مجتمعشان نیرومند می‌گردد مانند دستورهای سیاسی و اوامر مربوط به جهاد و اسرار جنگی که اگر افشا شود آرزوهای دینی عقیم گشته و مساعی حکومت اسلامی بی‌نتیجه مانده و قهراً حق خدا و رسول هم پایمال می‌شود و ضررش دامنگیر خود مؤمنین هم می‌گردد[۵]. در منابع روایی مصداق‌های متعددی برای خیانت ذکر شده است؛ از جمله: تصرف در امانات، نقض عهد و پیمان، تضییع حقوق دیگران، کم‌کاری در انجام وظایف، کتمان شهادات، افشای اسرار، همسویی با دشمنان، ترک واجبات و انجام محرمات الهی (تحت عنوان خیانت به خدا و رسول)، نگاه کردن گناه‌آلود به نامحرمان، تحریف وصیت یا هر سخن مهم دیگر. خیانت در امانت نیز به دلیل قبح آشکار، از ارزش‌های منفی مورد اتفاق همه نظام‌های ارزشی است. قرآن کریم در سوره بقره از نوعی دیگر از خیانت، تحت عنوان خیانت به خود ﴿كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ یاد کرده است که ظاهراً به معنای محروم ساختن خود از حقوق مسلم و لذات شرعی و معنوی است[۶]. بر این اساس، هر اقدامی که آدمی را از استیفای حق مسلم خود بازدارد یا عزت و اعتبار وی را خدشه دار کند، از مصداق‌های خیانت به خود محسوب می‌شود. در هر حال، خیانت به خود با همه فروعات و صور متنوع‌اش، مصداق دیگری از عنوان جامع “ظلم به خود” است[۷].[۸]

آیات قرآنی مرتبط

  1. نهی مؤمنان از خیانت: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۹].
  2. مبرا بودن اولیای الهی از خیانت: ﴿ذَلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي كَيْدَ الْخَائِنِينَ[۱۰].
  3. نهی مؤمنان از جانب‌داری خیانت‌پیشگان: ﴿وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا[۱۱].
  4. برخی آیات نیز به جواز فسخ پیمان‌های مشترک، در صورت خیانت طرف مقابل[۱۲]، و نیز بر محرومیت خیانت‌پیشگان از دوستی و محبت خداوند توجه داده است[۱۳]. آیاتی نیز، پیامدهای سوء خیانت‌پیشگی و عذاب اخروی آن را مورد تأکید قرار است[۱۴].[۱۵]

منابع

پانویس

  1. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۳، ص۱۶۹.
  2. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۰۵.
  3. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۳۶.
  4. «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.
  5. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۶۹.
  6. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۸۲۴.
  7. برای آگاهی بیشتر از موضوع خیانت، گونه‌ها و آثار و تبعات اجتماعی آن، ر. ک: سیدروح الله خمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۷۵–۴۸۱؛ مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج۳، ص۱۵.
  8. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۳۰۰.
  9. «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.
  10. «(یوسف گفت) آن (پرس و جو، از آن رو) است تا (عزیز مصر) بداند که من در نهان به وی خیانت نورزیده‌ام و اینکه خداوند فریب خیانت‌پیشگان را به جایی نمی‌رساند» سوره یوسف، آیه ۵۲.
  11. «و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
  12. ﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.
  13. ﴿وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا «و از آنان که به خویش خیانت می‌ورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.
  14. ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ «خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.
  15. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۳۰۰.