ادب: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ادب در قرآن]] - [[ادب در حدیث]] - [[ادب در فقه اسلامی]] - [[ادب در نهج البلاغه]] - [[ادب در معارف و سیره نبوی]] - [[ادب در معارف و سیره رضوی]] - [[ادب در معارف و سیره پیامبران]] - [[ادب در معارف و سیره فاطمی]]| پرسش مرتبط  = }}
| موضوع مرتبط = فضیلت اخلاقی
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[ادب در لغت]] - [[ادب در قرآن]] - [[ادب در حدیث]] - [[ادب در نهج البلاغه]] - [[ادب در فقه اسلامی]] - [[ادب در معارف و سیره پیامبران]] - [[ادب در معارف و سیره نبوی]] - [[ادب در معارف و سیره فاطمی]] - [[ادب در معارف و سیره رضوی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


[[آداب]] مربوط به ساختمان [[روحی]] [[انسان]] نیست، قراردادهای افراد انسان است در میان یکدیگر<ref>اسلام و مقتضیات زمان جلد دوم، ص۲۴۸.</ref>. آداب مربوط به سهم‌بندی [[غرائز]] نیست، بلکه مربوط به این است که انسان غیر از مسأله [[اخلاق]] به  امور اکتسابی که باید اسم آنها را [[فنون]] گذاشت نیز احتیاج دارد. یعنی به [[سلسله]] هنرها و صنعت‌ها احتیاج دارد و باید آنها را یاد بگیرد<ref>اسلام و مقتضیات زمان، جلد اول، ص۲۸۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۴۲.</ref>
'''ا‌د‌ب''' به‌ معنای تبدیل حالات بد به حالات خوب و بروز [[اخلاق]] پسندیده، از جمله [[برترین]] [[کمالات انسانی]] است یکی از [[آداب]] مورد توجّه [[قرآن]]، ادب است که انواع و اقسام مختلفی دارد مانند: حضور در مکان‌های مقدس؛ ادب برخورد با [[اولیای الهی]]؛ ادب برخورد با پدر و مادر؛ ادب [[سلام]]؛ ادب برخورد با سفیهان و [[نادانان]]؛ ادب [[انفاق]] و برخورد با [[فقیران]]؛ ادب برخورد [[زنان]] با مردان نامحرم؛ ادب راه رفتن و غیره.


==مقدمه==
== مقدمه ==
ادب به معنای تبدیل حالات بد به حالات خوب و بروز [[اخلاق]] [[پسندیده]]، از جمله [[برترین]] [[کمالات انسانی]] است و [[انسان]] در صورت کسب آن می‌تواند سرمنشأ امر خیر و نیک شود. ادب، [[بهترین]] خوی انسانی و نشانه [[تربیت]] فطری در زمینه وجودی [[انسان]] است. از این‌رو [[آدمی]] اگر مؤدب به ادب الهی شود راه رشد و [[کمال انسانی]] را در خود پدید آورده است و در غیر این صورت، [[کمال انسانی]] در او بروز نمی‌یابد و از انسانیّت فاصله می‌گیرد. [[امام]]{{ع}} فرمود: "هیچ میراثی چون ادب نیست"<ref>نهج البلاغه، حکمت ۵٤: {{متن حدیث|لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَب‏}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 96.</ref>.
ادب به معنای تبدیل حالات بد به حالات خوب و بروز [[اخلاق]] پسندیده، از جمله [[برترین]] [[کمالات انسانی]] است و [[انسان]] در صورت کسب آن می‌تواند سرمنشأ امر خیر و نیک شود. ادب، [[بهترین]] خوی انسانی و نشانه [[تربیت]] فطری در زمینه وجودی [[انسان]] است. از این‌رو [[آدمی]] اگر مؤدب به ادب الهی شود راه رشد و [[کمال انسانی]] را در خود پدید آورده است و در غیر این صورت، [[کمال انسانی]] در او بروز نمی‌یابد و از انسانیّت فاصله می‌گیرد. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمود: "هیچ میراثی چون ادب نیست"<ref>نهج البلاغه، حکمت ۵۴: {{متن حدیث|لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَب‏}}.</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)| دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۹۶.</ref>


اهمیت موضوع نزد [[امام]]{{ع}} به‌قدری است که در [[مقام]] [[دولت]] [[اسلامی]]، هنگامی که [[وظایف دولت]] را در ابتدای [[نامه]] ۵۳ برمی‌شمرد، به مسئله [[تعلیم و تربیت]] و [[اصلاح]] حال [[مردم]] اشاره دارد. یعنی دستگاه [[حکومت]] [[وظیفه]] دارد مقدمات [[اصلاح]] [[مردم]] را فراهم کند. این امر در دو بُعد صورت می‌پذیرد: نخست، [[دولت]] [[اسلامی]]، خود، باید به تمام و کمال آراسته به ادب [[اخلاقی]] و برای [[مردم]] [[الگو]] باشد؛ دوم، زمینه ایجاد [[دانش]] و [[آگاهی]] را برای [[مردمان]] فراهم کند تا در سایه آن همگی بتوانند به [[فضایل]] و [[رفتار]] نیکو و ادب کمالی آراسته شوند. در فرازی دیگر آن‌گاه که [[حق]] [[مردم]] را بر گردن خود به‌عنوان [[رئیس]] [[حکومت]] برمی‌شمرد، می‌فرماید: "(موظفم شما را)... [[تعلیم]] دهم تا [[نادان]] نمانید و ادب آموزم تا بدانید"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۴: {{متن حدیث|وَ تَعْلِيمُكُمْ كَيْلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِيبُكُمْ كَيْمَا تَعْلَمُوا}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 96.</ref>.
== معناشناسی ==
اصل واژه أ‌د‌ب به‌ معنای [[دعا]] (فرا خواندن) بوده<ref>لسان‌العرب، ج‌۱، ص‌۹۳.</ref> و اَدْب به‌ معنای [[دعوت]] و جمع کردن [[مردم]] بر سر سفره خود<ref>مقاییس‌اللغه، ج‌۱، ص‌۷۴.</ref> نیز از همین ریشه است. مفهوم متعارف اَدَب نیز با معنای لغوی آن ارتباط دارد. گویا، ادب سفره‌ای از [[نیکی‌ها]] است که [[مردم]] بر گرد آن جمع می‌شوند و همگان آن را [[نیکو]] می‌شمارند<ref>مقاییس‌اللغه، ج‌۱، ص‌۷۴.</ref>.


در منظر [[امام]]{{ع}} ادب نیکو از لوازم [[خردمندی]] است و [[علم]] و ادب موجب [[اصلاح]] [[عقل]] می‌شود. از این‌رو یکی از خصوصیات شخص خردمند را [[محاسبه]] و بررسی خصلت‌های زشت در [[دین]]، [[عقیده]]، [[اخلاق]] و ادب برمی‌شمارد تا درصدد رفع آنها برآید. در واقع، محصول و نتیجه به‌کارگیری [[خرد]]، در قالب ادب خودنمایی می‌کند.
تعاریف متعدّدی از این واژه در فرهنگ‌نامه‌های فارسی ارائه شده که در عمده آنها، به عناصری مانند: [[نیکی]] احوال و [[رفتار]]<ref>لغت‌نامه، ج‌۱، ص‌۱۳۱۳.</ref> پسندیده و شایسته‌ بودن<ref>لغت‌نامه، ج‌۱، ص‌۱۳۱۳.</ref> و [[حُسن]] [[معاشرت]] و رعایت [[حرمت]] اشخاص<ref>فرهنگ فارسی، ص‌۱۷۸.</ref> توجّه شده است<ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ادب (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۳۹۰.</ref>.


نتیجه کسب ادب در سیمای [[آدمی]] بروز لطافت، نرمی و خوش‌خویی است. از این‌رو شخص مؤدب افزون بر اینکه راه رسیدن به [[کمالات انسانی]] را بر خود هموار کرده، در اجتماع نیز فردی عزیز و مورد [[احترام]] و از اقبال عمومی برخوردار است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 96.</ref>.
== ادب از دیدگاه اسلام ==
[[دین اسلام]] در کنار تأکید بر [[اخلاقیات]] و تخلق به [[اخلاق پسندیده]]، توجه ویژه‌ای به [[رعایت ادب]] در موقعیت‌ها و وضعیت‌های مختلف دارد، به گونه‌ای که از برخی [[روایت‌ها]] استفاده می‌شود که ادب مقوّم یا دست‌کم لازمه [[دینداری]] است و کسی که فاقد ادب است، دیندار نیست. چنین سخنی درباره [[عقل]] نیز گفته و بیان شده کسی‌که ادب ندارد، عقل ندارد<ref>غرر الحکم، ص۲۴۸.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} در روایتی ضمن بیان کارکردهای ادب، [[انسان‌ها]] را بدان [[تشویق]] و [[تحریض]] می‌کند. ایشان می‌فرماید: بر شما باد به ادب پسندیده که اگر [[فرمانروا]] باشید، برجسته می‌شوید و اگر از طبقه متوسط و [[مردم]] عادی باشید، بالا می‌روید و [[برتری]] می‌یابید و اگر [[زندگی]] بر شما تنگ شود، با ادب خویش روزگارتان را به خوبی و [[خوشی]] سپری خواهید کرد<ref>شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج۲۰، ص۳۰۴.</ref>. از [[معصوم]]{{عم}} نقل شده که فرمود: آن کس که ادب ندارد حیوان بی‌فایده‌ای بیش نیست<ref>إرشاد القلوب، ج۱، ص۱۶۰؛ أعلام الدین، ص۸۴.</ref>. مواضع مختلفی از [[قرآن]]، [[تعلیم]] ادب به [[بندگان]] است. برای نمونه، [[خداوند]] از [[موسی]]{{ع}} می‌خواهد چون به [[وادی مقدس]] «[[طوی]]» پای گذاشته است کفش‌ها را از پای در آورد و با ادب در محضر [[خداوند]] حاضر شود<ref>{{متن قرآن|إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى}} «بی‌گمان این منم پروردگار تو، پای‌پوش‌های خویش را درآور که تو در سرزمین مقدس «طوی» یی» سوره طه، آیه ۱۲.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[ادب - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص۲۶-۳۱.</ref>
 
== ادب در [[قرآن]] ==
{{اصلی|ادب در قرآن}}
=== ادب حضور در مکان‌های مقدس ===
یکی از [[آداب]] مورد توجّه [[قرآن]]، ادب حضور در مکان‌هایی است که نوعی تقدّس دارند. این مکان‌ها یا همانند [[مساجد]] و معابد از آغاز، مکانی [[مقدّس]] در نظر گرفته شده‌اند؛ چنان‌که [[خداوند]] به [[موسی]] {{ع}} [[فرمان]] می‌دهد هنگام حضور در سرزمین [[مقدّس]] {{متن قرآن|طُوًى}} کفش‌ها را درآورده، پای برهنه باشد:<ref>سوره طه، آیه ۱۲.</ref> یا به واسطه حضور اولیای خاصّ [[الهی]] مانند [[پیامبران]]، [[قداست]] یافته‌اند؛ چنان‌که افراد با [[ایمان]] موظّف‌اند هنگام حضور در خانه‌های [[پیامبر]] {{صل}} ادب را رعایت کرده، با اجازه وارد شوند<ref>سوره احزاب، آیه ۵۳.</ref>.<ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ادب (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۳۹۱.</ref>
 
=== ادب برخورد با [[اولیای الهی]] ===
[[خداوند]] در [[قرآن]] به [[مؤمنان]] [[فرمان]] می‌دهد هنگام [[سخن گفتن]] با [[پیامبر]] {{صل}}، صدای خود را بلند نکنند<ref>سوره حجرات، آیه ۲.</ref>، افزون بر این [[سخن گفتن]] آرام و مؤدّبانه با حضرت، [[نشانه]] [[پرهیزکاری]] دانسته شده<ref>سوره حجرات، آیه ۳.</ref> و کسانی‌که بدون رعایت [[حرمت]] [[پیامبر]]، وی را از فراسوی حجره‌ها (از‌درون خانه‌های خود) صدا می‌زنند، افرادی نابخرد و [[نادان]] شمرده شده‌اند<ref>سوره حجرات، آیه ۴.</ref>.<ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ادب (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۳۹۱-۳۹۲.</ref>
 
=== ادب برخورد با پدر و مادر ===
یکی از مهم‌ترین آدابی که [[اسلام]] بر آن تأکید فراوان دارد، ادب برخورد با پدر و مادر است. در آیاتی از [[قرآن کریم]] به این مسأله اشاره شده؛ از‌جمله سفارش [[خداوند]] به گفتار کریمانه با والدین و [[لزوم]] پرهیز از تندخویی با آنان است<ref>سوره اسراء، آیه ۲۳-۲۴.</ref>. پدر و مادر بی‌ایمان نیز از نگاه [[قرآن]] دارای ارج ویژه‌ای هستند و [[رعایت ادب]] و ملاطفت با آنها نیز لازم شمرده شده است<ref>سوره لقمان، آیه ۱۵.</ref>.<ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ادب (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۳۹۲.</ref>
 
=== ادب پدر در برابر [[فرزند]] ===
همان‌طور که رعایت [[احترام]] والدین و مراعات ادب در محضر آنان برای [[فرزندان]] لازم شمرده شده، در برابر، مراعات ادب در برخورد پدر و مادر با [[فرزندان]] نیز لازم و پسندیده است. برخی [[مفسّران]]، نظرخواهی [[ابراهیم]] {{ع}} از فرزندش [[اسماعیل]] درباره [[فرمان الهی]] مبنی بر [[ذبح]] او را ادبی از ناحیه پدر در برابر [[فرزند]] برشمرده‌اند<ref>سوره صافات، آیه ۱۰۲.</ref>.<ref>المیزان، ج‌۶‌، ص‌۲۷۳.</ref>.<ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ادب (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۳۹۲.</ref>
 
=== ادب شاگرد در برابر استاد ===
براساس [[آیات قرآن]]، [[شکیبا]] بودن و [[اطاعت]] از استاد، ادب و شرط [[تعلّم]] است<ref>راهنما، ج‌۱۰، ص‌۴۶۲.</ref>؛ چنان‌که [[موسی]] {{ع}} بر [[اطاعت]] کامل خود از [[خضر]] {{ع}} و [[سرپیچی]] نکردن از فرمان‌های او تأکید کرد. به گفته برخی [[مفسّران]]<ref>المیزان، ج‌۱۳، ص‌۳۴۳.</ref>.<ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ادب (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۳۹۲-۳۹۳.</ref>
 
=== ادب ورود به [[خانه]] دیگران ===
[[مؤمنان]] باید هنگام ورود به [[خانه]] دیگران اجازه بگیرند و چنان‌چه به عللی به آنها اجازه ورود داده ‌نشد، برگردند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ...}}<ref>«ای مؤمنان! به خانه‌هایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه) ها سلام کنید؛ ...» سوره نور، آیه ۲۷-۲۸.</ref>.<ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ادب (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۳۹۳.</ref>
 
=== ادب [[سلام]] ===
تحیّت ویژه [[مسلمانان]] به استناد [[آیات]] و [[روایات]] بسیار، [[سلام]] کردن است<ref>کنزالعمال، ج‌۹، ص‌۱۱۴.</ref>. [[سلام]] کردن، خود، [[رفتاری]] [[مستحب]]، ولی پاسخ به آن، [[واجب]] است<ref>الکافی، ج‌۲، ص‌۶۴۴‌ـ‌۶۴۷; بحارالانوار، ج‌۷۶، ص‌۱۰.</ref>.
 
در [[آیات قرآن]] در موارد ذیل از تحیت "[[سلام]]" یاد ‌شده است: [[سلام]] کردن هنگام ورود به [[خانه]]<ref>سوره نور، آیه۶۱.</ref>؛ اظهار ادب [[فرشتگان]] مهمان [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} با [[سلام]] کردن بر [[ابراهیم]] و پاسخ حضرت<ref>سوره نور، آیه ۶۱.</ref>؛ پاسخ [[سلام]] با عبارتی بهتر و نیکوتر<ref>سوره نساء، آیه ۸۶.</ref>؛ سفارش [[خداوند]] به [[پیامبر]] مبنی بر [[سلام]] به [[مؤمنان]]<ref>سوره انعام، آیه ۵۴.</ref>؛ اظهار ادب [[فرشتگان]] در برابر [[مؤمنان]]، هنگام [[مرگ]] با [[سلام]] کردن<ref>سوره نحل، آیه ۳۲.</ref>؛ تحیّت و اظهار ادب [[بهشتیان]] به یک‌دیگر با [[سلام]] کردن<ref>سوره یونس، آیه ۱۰.</ref>؛ اظهار ادب [[فرشتگان]] در برابر [[بهشتیان]] با [[سلام]] کردن بر آنان<ref>سوره رعد، آیه ۲۳-۲۴.</ref>؛ اظهار ادب [[اصحاب اعراف]] در برابر [[بهشتیان]] با [[سلام]] به آنان<ref>سوره اعراف، آیه ۴۶.</ref>.<ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ادب (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۳۹۳-۳۹۴.</ref>
 
=== ادب ضیافت ===
برخی [[مفسّران]]، از [[آیات قرآن کریم]]، آدابی را برای مهمان داری استفاده کرده‌اند: پس از ورود مهمان، بی‌درنگ به [[پذیرایی]] او مبادرت شود و مهمان کم‌تر در [[انتظار]] [[پذیرایی]] بماند و میزبان، پنهانی و دور از چشم مهمان برای فراهم ساختن غذا [[اقدام]] کند تا او، وی را از این کار باز‌ندارد<ref>سوره ذاریات، آیه ۲۴-۲۶.</ref>.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۲۳۷; الصافی، ج‌۵، ص‌۷۱.</ref>. مهمان نیز نباید بدون [[دعوت]] به [[خانه]] کسی برود و پس از [[پذیرایی]] و تناول غذا نیز بیش از حد معمول در [[خانه]] میزبان نماند تا مزاحم او و خانواده‌اش نشود<ref>سوره احزاب، آیه ۵۳.</ref>.<ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ادب (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۳۹۴.</ref>
 
=== ادب برخورد با سفیهان و [[نادانان]] ===
[[رعایت ادب]] در برخورد با [[جاهلان]] و [[نادانان]] از ویژگی‌های [[بندگان]] ممتاز [[خداوند]] است: {{متن قرآن|وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا}}<ref>«و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمی‌دارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.</ref> و این ادب چیزی جز برخورد و [[رفتاری]] کریمانه با آنان نیست<ref>سوره فرقان، آیه ۷۲.</ref>.<ref>سوره نساء، آیه ۵.</ref>.<ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ادب (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۳۹۴.</ref>
 
=== ادب [[انفاق]] و برخورد با [[فقیران]] ===
[[قرآن کریم]] ضمن سفارش‌های فراوانی که درباره [[انفاق]] [[اموال]] در [[راه خدا]] و رسیدگی به [[مستمندان]] و [[فقیران]] می‌فرماید، رعایت آدابی را در این زمینه لازم شمرده است: برخورد با [[فقیر]] و [[مسکین]] بدون هرگونه منّت و [[ایذاء]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۶۲.</ref> و [[لزوم]] گفتار پسندیده با [[فقیران]]<ref>سوره نساء، آیه ۸.</ref>، [[انفاق]] از [[بهترین]] و محبوب‌ترین [[اموال]] خود<ref>سوره بقره، آیه ۲۶۷.</ref> از دیگر [[آداب]] [[انفاق]]، رعایت حدّ [[اعتدال]] و عدم [[اسراف]] و [[تبذیر]] در آن است<ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ادب (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۳۹۴-۳۹۵.</ref>.
 
=== ادب برخورد با مخالفان [[عقیدتی]] ===
[[اسلام]]، افزون بر آنکه [[مسلمانان]] را به رعایت [[اخلاق]] و [[آداب]]، با یکدیگر می‌خواند، به [[مسلمانان]] سفارش می‌کند که در برخورد با [[مخالفان]] [[عقیدتی]] هم [[آداب]] را رعایت کنند: [[رعایت ادب]] در گفتار و پرهیز از [[سبّ]] و [[ناسزاگویی]]<ref>سوره انعام، آیه ۱۰۸.</ref>؛ [[سخن گفتن]] با آنان با نرمی و [[مدارا]]<ref>سوره طه، آیه ۴۳-۴۴.</ref>؛ [[سخن گفتن]] با مخالفان و [[دعوت]] آنان با بیانی حکیمانه و متقن<ref>سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>؛ [[سخن گفتن]] با آنان با [[دلیل]] و منطق<ref>سوره هود، آیه ۸۸.</ref>؛ رعایت [[انصاف]] و ادب در گفت و گو با آنان و واداشتن آنان به [[تفکّر]] و [[اندیشه]]<ref>سوره سبأ، آیه ۲۴.</ref>؛ [[دعوت]] آنان همراه با [[پند]] [[نیکو]]<ref>سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>؛ [[مجادله]] با مخالف، به‌صورت [[جدال]] احسن<ref>سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>؛ پناه دادن به مخالفان [[عقیدتی]] و فراهم ساختن محیطی [[امن]] برای آنان به منظور تحقیق درباره مسائل [[دینی]]<ref>سوره توبه، آیه ۶.</ref>.<ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ادب (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۳۹۵-۳۹۶.</ref>
 
=== ادب برخورد [[زنان]] با مردان نامحرم ===
[[قرآن کریم]]، [[زنان پیامبر]] را از [[سخن گفتن]] با مردان نامحرم به‌گونه‌ای نرم و هوس‌انگیز که سبب [[طمع]] بیمار دلان می‌شود، [[نهی]] فرموده، و به آنان سفارش کرده است به طرزی شایسته [[سخن]] بگویند: {{متن قرآن|يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا}}<ref>«ای زنان پیامبر! اگر پرهیزگاری ورزید همانند هیچ یک از زنان نیستید (بلکه برترید)؛ پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد و (نیز) سخن به شایستگی گویید» سوره احزاب، آیه ۳۲.</ref> برخی [[مفسّران]] رعایت این ادب را برای تمام [[زنان]] [[مسلمان]]، لازم دانسته‌اند<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۴۹۰.</ref>.<ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ادب (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۳۹۷.</ref>
 
=== ادب راه رفتن ===
یکی از ویژگی‌های [[بندگان]] ممتاز [[خداوند]] در [[قرآن]]، راه رفتن بدون [[تکبّر]] و با [[تواضع]] شمرده شده است: {{متن قرآن|وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا}}<ref>«و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمی‌دارند» سوره فرقان، آیه ۶۳.</ref>. از آنجا که [[رفتار]] ظاهری [[انسان]]، به تدریج حالتی درونی متناسب با آن [[رفتار]] پدید‌ می‌آورد، شایسته است هر حرکت و [[رفتاری]] که نشان دهنده نوعی غرور و [[تکبّر]] در [[انسان]] است، کنترل شود تا به صفتی درونی تبدیل نشود؛ از‌جمله راه رفتن همراه با [[تکبّر]]؛ به همین مناسبت، یکی از آدابی که [[لقمان]] به فرزندش سفارش می‌کند، آن است که با غرور و بی‌خبری راه مرو؛ بلکه همواره در راه رفتن [[معتدل]] و میانه‌رو باش: {{متن قرآن|وَلا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلا تَمْشِ فِي الأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ}}<ref>«و روی خود را از مردم مگردان و بر زمین خرامان گام برمدار که خداوند هیچ خود پسند خویشتن‌ستایی را دوست نمی‌دارد و در راه رفتنت میانه‌رو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگ‌ها بانگ درازگوشان است» سوره لقمان، آیه ۱۸-۱۹.</ref>.<ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ادب (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۳۹۸.</ref>
 
== آداب در فقه ==
{{اصلی|ادب در فقه اسلامی}}
آداب در ابواب متعدّد [[فقه]] در معنای لغوی به کار رفته است، هرچند آنچه در بیشتر ابواب فقه منظور [[فقیهان]] است، مجموع [[رفتارها]] و هیئت‌هایی است که فعل یا ترک آنها از دیدگاه شارع مقدّس، موجب [[حسن]] و کمال فعل یا موضوعی می‏‌شود که [[حکم شرعی]] به آن تعلّق گرفته است، مانند آداب [[نماز]]، [[روزه]]، [[زیارت]]، [[جهاد]] و تخلّی. از بررسی کلمات فقیهان و کاربرد این واژه در فقه بر می‏‌آید که آداب، اعم از [[احکام]] لزومی و غیر لزومی است؛ یعنی هم مستحبّات و مکروهات را در بر می‏گیرد و هم [[واجبات]] و [[محرّمات]] را<ref>الحدائق الناضرة، ج۲، ص۲.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]]، ج۱، ص ۱۲۳-۱۲۴.</ref>


==واژه‌شناسی لغوی==
==ادب در [[قرآن]]==
==ادب حضور در [[مکان‌های مقدس]]==
==ادب برخورد با [[اولیای الهی]]==
==ادب برخورد با [[پدر]] و [[مادر]]==
==ادب [[پدر]] در برابر [[فرزند]]==
==ادب [[شاگرد]] در برابر استاد==
==ادب ورود به [[خانه]] دیگران==
==ادب [[سلام]]==
==ادب [[ضیافت]]==
==ادب نشستن درمجالس عمومی==
==ادب برخورد با سفیهان و [[نادانان]]==
==ادب [[انفاق]] و برخورد با [[فقیران]]==
==ادب برخورد با [[مخالفان]] [[عقیدتی]]==
==ادب برخورد با [[خطاکار]]==
==ادب [[نامه]] نگاری==
==ادب برخورد [[زنان]] با مردان نامحرم==
==ادب در امور جنسی==
==ادب برخورد بامالیات دهندگان==
==ادب [[راه رفتن]]==
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
خط ۴۳: خط ۷۶:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1368945.jpg|22px]] [[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|'''فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت''']]
# [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ادب (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۲''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']]
# [[پرونده: 1100515.jpg|22px]] [[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[ادب - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «ادب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۵۰: خط ۸۵:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{علم اخلاق}}
{{فضایل اخلاقی}}
{{فضایل اخلاقی}}


[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۱

ا‌د‌ب به‌ معنای تبدیل حالات بد به حالات خوب و بروز اخلاق پسندیده، از جمله برترین کمالات انسانی است یکی از آداب مورد توجّه قرآن، ادب است که انواع و اقسام مختلفی دارد مانند: حضور در مکان‌های مقدس؛ ادب برخورد با اولیای الهی؛ ادب برخورد با پدر و مادر؛ ادب سلام؛ ادب برخورد با سفیهان و نادانان؛ ادب انفاق و برخورد با فقیران؛ ادب برخورد زنان با مردان نامحرم؛ ادب راه رفتن و غیره.

مقدمه

ادب به معنای تبدیل حالات بد به حالات خوب و بروز اخلاق پسندیده، از جمله برترین کمالات انسانی است و انسان در صورت کسب آن می‌تواند سرمنشأ امر خیر و نیک شود. ادب، بهترین خوی انسانی و نشانه تربیت فطری در زمینه وجودی انسان است. از این‌رو آدمی اگر مؤدب به ادب الهی شود راه رشد و کمال انسانی را در خود پدید آورده است و در غیر این صورت، کمال انسانی در او بروز نمی‌یابد و از انسانیّت فاصله می‌گیرد. امیرالمؤمنین (ع) فرمود: "هیچ میراثی چون ادب نیست"[۱].[۲]

معناشناسی

اصل واژه أ‌د‌ب به‌ معنای دعا (فرا خواندن) بوده[۳] و اَدْب به‌ معنای دعوت و جمع کردن مردم بر سر سفره خود[۴] نیز از همین ریشه است. مفهوم متعارف اَدَب نیز با معنای لغوی آن ارتباط دارد. گویا، ادب سفره‌ای از نیکی‌ها است که مردم بر گرد آن جمع می‌شوند و همگان آن را نیکو می‌شمارند[۵].

تعاریف متعدّدی از این واژه در فرهنگ‌نامه‌های فارسی ارائه شده که در عمده آنها، به عناصری مانند: نیکی احوال و رفتار[۶] پسندیده و شایسته‌ بودن[۷] و حُسن معاشرت و رعایت حرمت اشخاص[۸] توجّه شده است[۹].

ادب از دیدگاه اسلام

دین اسلام در کنار تأکید بر اخلاقیات و تخلق به اخلاق پسندیده، توجه ویژه‌ای به رعایت ادب در موقعیت‌ها و وضعیت‌های مختلف دارد، به گونه‌ای که از برخی روایت‌ها استفاده می‌شود که ادب مقوّم یا دست‌کم لازمه دینداری است و کسی که فاقد ادب است، دیندار نیست. چنین سخنی درباره عقل نیز گفته و بیان شده کسی‌که ادب ندارد، عقل ندارد[۱۰]. امام علی(ع) در روایتی ضمن بیان کارکردهای ادب، انسان‌ها را بدان تشویق و تحریض می‌کند. ایشان می‌فرماید: بر شما باد به ادب پسندیده که اگر فرمانروا باشید، برجسته می‌شوید و اگر از طبقه متوسط و مردم عادی باشید، بالا می‌روید و برتری می‌یابید و اگر زندگی بر شما تنگ شود، با ادب خویش روزگارتان را به خوبی و خوشی سپری خواهید کرد[۱۱]. از معصوم(ع) نقل شده که فرمود: آن کس که ادب ندارد حیوان بی‌فایده‌ای بیش نیست[۱۲]. مواضع مختلفی از قرآن، تعلیم ادب به بندگان است. برای نمونه، خداوند از موسی(ع) می‌خواهد چون به وادی مقدس «طوی» پای گذاشته است کفش‌ها را از پای در آورد و با ادب در محضر خداوند حاضر شود[۱۳].[۱۴]

ادب در قرآن

ادب حضور در مکان‌های مقدس

یکی از آداب مورد توجّه قرآن، ادب حضور در مکان‌هایی است که نوعی تقدّس دارند. این مکان‌ها یا همانند مساجد و معابد از آغاز، مکانی مقدّس در نظر گرفته شده‌اند؛ چنان‌که خداوند به موسی (ع) فرمان می‌دهد هنگام حضور در سرزمین مقدّس ﴿طُوًى کفش‌ها را درآورده، پای برهنه باشد:[۱۵] یا به واسطه حضور اولیای خاصّ الهی مانند پیامبران، قداست یافته‌اند؛ چنان‌که افراد با ایمان موظّف‌اند هنگام حضور در خانه‌های پیامبر (ص) ادب را رعایت کرده، با اجازه وارد شوند[۱۶].[۱۷]

ادب برخورد با اولیای الهی

خداوند در قرآن به مؤمنان فرمان می‌دهد هنگام سخن گفتن با پیامبر (ص)، صدای خود را بلند نکنند[۱۸]، افزون بر این سخن گفتن آرام و مؤدّبانه با حضرت، نشانه پرهیزکاری دانسته شده[۱۹] و کسانی‌که بدون رعایت حرمت پیامبر، وی را از فراسوی حجره‌ها (از‌درون خانه‌های خود) صدا می‌زنند، افرادی نابخرد و نادان شمرده شده‌اند[۲۰].[۲۱]

ادب برخورد با پدر و مادر

یکی از مهم‌ترین آدابی که اسلام بر آن تأکید فراوان دارد، ادب برخورد با پدر و مادر است. در آیاتی از قرآن کریم به این مسأله اشاره شده؛ از‌جمله سفارش خداوند به گفتار کریمانه با والدین و لزوم پرهیز از تندخویی با آنان است[۲۲]. پدر و مادر بی‌ایمان نیز از نگاه قرآن دارای ارج ویژه‌ای هستند و رعایت ادب و ملاطفت با آنها نیز لازم شمرده شده است[۲۳].[۲۴]

ادب پدر در برابر فرزند

همان‌طور که رعایت احترام والدین و مراعات ادب در محضر آنان برای فرزندان لازم شمرده شده، در برابر، مراعات ادب در برخورد پدر و مادر با فرزندان نیز لازم و پسندیده است. برخی مفسّران، نظرخواهی ابراهیم (ع) از فرزندش اسماعیل درباره فرمان الهی مبنی بر ذبح او را ادبی از ناحیه پدر در برابر فرزند برشمرده‌اند[۲۵].[۲۶].[۲۷]

ادب شاگرد در برابر استاد

براساس آیات قرآن، شکیبا بودن و اطاعت از استاد، ادب و شرط تعلّم است[۲۸]؛ چنان‌که موسی (ع) بر اطاعت کامل خود از خضر (ع) و سرپیچی نکردن از فرمان‌های او تأکید کرد. به گفته برخی مفسّران[۲۹].[۳۰]

ادب ورود به خانه دیگران

مؤمنان باید هنگام ورود به خانه دیگران اجازه بگیرند و چنان‌چه به عللی به آنها اجازه ورود داده ‌نشد، برگردند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ...[۳۱].[۳۲]

ادب سلام

تحیّت ویژه مسلمانان به استناد آیات و روایات بسیار، سلام کردن است[۳۳]. سلام کردن، خود، رفتاری مستحب، ولی پاسخ به آن، واجب است[۳۴].

در آیات قرآن در موارد ذیل از تحیت "سلام" یاد ‌شده است: سلام کردن هنگام ورود به خانه[۳۵]؛ اظهار ادب فرشتگان مهمان حضرت ابراهیم (ع) با سلام کردن بر ابراهیم و پاسخ حضرت[۳۶]؛ پاسخ سلام با عبارتی بهتر و نیکوتر[۳۷]؛ سفارش خداوند به پیامبر مبنی بر سلام به مؤمنان[۳۸]؛ اظهار ادب فرشتگان در برابر مؤمنان، هنگام مرگ با سلام کردن[۳۹]؛ تحیّت و اظهار ادب بهشتیان به یک‌دیگر با سلام کردن[۴۰]؛ اظهار ادب فرشتگان در برابر بهشتیان با سلام کردن بر آنان[۴۱]؛ اظهار ادب اصحاب اعراف در برابر بهشتیان با سلام به آنان[۴۲].[۴۳]

ادب ضیافت

برخی مفسّران، از آیات قرآن کریم، آدابی را برای مهمان داری استفاده کرده‌اند: پس از ورود مهمان، بی‌درنگ به پذیرایی او مبادرت شود و مهمان کم‌تر در انتظار پذیرایی بماند و میزبان، پنهانی و دور از چشم مهمان برای فراهم ساختن غذا اقدام کند تا او، وی را از این کار باز‌ندارد[۴۴].[۴۵]. مهمان نیز نباید بدون دعوت به خانه کسی برود و پس از پذیرایی و تناول غذا نیز بیش از حد معمول در خانه میزبان نماند تا مزاحم او و خانواده‌اش نشود[۴۶].[۴۷]

ادب برخورد با سفیهان و نادانان

رعایت ادب در برخورد با جاهلان و نادانان از ویژگی‌های بندگان ممتاز خداوند است: ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا[۴۸] و این ادب چیزی جز برخورد و رفتاری کریمانه با آنان نیست[۴۹].[۵۰].[۵۱]

ادب انفاق و برخورد با فقیران

قرآن کریم ضمن سفارش‌های فراوانی که درباره انفاق اموال در راه خدا و رسیدگی به مستمندان و فقیران می‌فرماید، رعایت آدابی را در این زمینه لازم شمرده است: برخورد با فقیر و مسکین بدون هرگونه منّت و ایذاء[۵۲] و لزوم گفتار پسندیده با فقیران[۵۳]، انفاق از بهترین و محبوب‌ترین اموال خود[۵۴] از دیگر آداب انفاق، رعایت حدّ اعتدال و عدم اسراف و تبذیر در آن است[۵۵].

ادب برخورد با مخالفان عقیدتی

اسلام، افزون بر آنکه مسلمانان را به رعایت اخلاق و آداب، با یکدیگر می‌خواند، به مسلمانان سفارش می‌کند که در برخورد با مخالفان عقیدتی هم آداب را رعایت کنند: رعایت ادب در گفتار و پرهیز از سبّ و ناسزاگویی[۵۶]؛ سخن گفتن با آنان با نرمی و مدارا[۵۷]؛ سخن گفتن با مخالفان و دعوت آنان با بیانی حکیمانه و متقن[۵۸]؛ سخن گفتن با آنان با دلیل و منطق[۵۹]؛ رعایت انصاف و ادب در گفت و گو با آنان و واداشتن آنان به تفکّر و اندیشه[۶۰]؛ دعوت آنان همراه با پند نیکو[۶۱]؛ مجادله با مخالف، به‌صورت جدال احسن[۶۲]؛ پناه دادن به مخالفان عقیدتی و فراهم ساختن محیطی امن برای آنان به منظور تحقیق درباره مسائل دینی[۶۳].[۶۴]

ادب برخورد زنان با مردان نامحرم

قرآن کریم، زنان پیامبر را از سخن گفتن با مردان نامحرم به‌گونه‌ای نرم و هوس‌انگیز که سبب طمع بیمار دلان می‌شود، نهی فرموده، و به آنان سفارش کرده است به طرزی شایسته سخن بگویند: ﴿يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا[۶۵] برخی مفسّران رعایت این ادب را برای تمام زنان مسلمان، لازم دانسته‌اند[۶۶].[۶۷]

ادب راه رفتن

یکی از ویژگی‌های بندگان ممتاز خداوند در قرآن، راه رفتن بدون تکبّر و با تواضع شمرده شده است: ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا[۶۸]. از آنجا که رفتار ظاهری انسان، به تدریج حالتی درونی متناسب با آن رفتار پدید‌ می‌آورد، شایسته است هر حرکت و رفتاری که نشان دهنده نوعی غرور و تکبّر در انسان است، کنترل شود تا به صفتی درونی تبدیل نشود؛ از‌جمله راه رفتن همراه با تکبّر؛ به همین مناسبت، یکی از آدابی که لقمان به فرزندش سفارش می‌کند، آن است که با غرور و بی‌خبری راه مرو؛ بلکه همواره در راه رفتن معتدل و میانه‌رو باش: ﴿وَلا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلا تَمْشِ فِي الأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ[۶۹].[۷۰]

آداب در فقه

آداب در ابواب متعدّد فقه در معنای لغوی به کار رفته است، هرچند آنچه در بیشتر ابواب فقه منظور فقیهان است، مجموع رفتارها و هیئت‌هایی است که فعل یا ترک آنها از دیدگاه شارع مقدّس، موجب حسن و کمال فعل یا موضوعی می‏‌شود که حکم شرعی به آن تعلّق گرفته است، مانند آداب نماز، روزه، زیارت، جهاد و تخلّی. از بررسی کلمات فقیهان و کاربرد این واژه در فقه بر می‏‌آید که آداب، اعم از احکام لزومی و غیر لزومی است؛ یعنی هم مستحبّات و مکروهات را در بر می‏گیرد و هم واجبات و محرّمات را[۷۱].[۷۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، حکمت ۵۴: «لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَب‏».
  2. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۹۶.
  3. لسان‌العرب، ج‌۱، ص‌۹۳.
  4. مقاییس‌اللغه، ج‌۱، ص‌۷۴.
  5. مقاییس‌اللغه، ج‌۱، ص‌۷۴.
  6. لغت‌نامه، ج‌۱، ص‌۱۳۱۳.
  7. لغت‌نامه، ج‌۱، ص‌۱۳۱۳.
  8. فرهنگ فارسی، ص‌۱۷۸.
  9. ابوطالبی، محمد، مقاله «ادب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص ۳۹۰.
  10. غرر الحکم، ص۲۴۸.
  11. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج۲۰، ص۳۰۴.
  12. إرشاد القلوب، ج۱، ص۱۶۰؛ أعلام الدین، ص۸۴.
  13. ﴿إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى «بی‌گمان این منم پروردگار تو، پای‌پوش‌های خویش را درآور که تو در سرزمین مقدس «طوی» یی» سوره طه، آیه ۱۲.
  14. کمپانی زارع، مهدی، مقاله «ادب»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص۲۶-۳۱.
  15. سوره طه، آیه ۱۲.
  16. سوره احزاب، آیه ۵۳.
  17. ابوطالبی، محمد، مقاله «ادب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص ۳۹۱.
  18. سوره حجرات، آیه ۲.
  19. سوره حجرات، آیه ۳.
  20. سوره حجرات، آیه ۴.
  21. ابوطالبی، محمد، مقاله «ادب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص ۳۹۱-۳۹۲.
  22. سوره اسراء، آیه ۲۳-۲۴.
  23. سوره لقمان، آیه ۱۵.
  24. ابوطالبی، محمد، مقاله «ادب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص ۳۹۲.
  25. سوره صافات، آیه ۱۰۲.
  26. المیزان، ج‌۶‌، ص‌۲۷۳.
  27. ابوطالبی، محمد، مقاله «ادب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص ۳۹۲.
  28. راهنما، ج‌۱۰، ص‌۴۶۲.
  29. المیزان، ج‌۱۳، ص‌۳۴۳.
  30. ابوطالبی، محمد، مقاله «ادب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص ۳۹۲-۳۹۳.
  31. «ای مؤمنان! به خانه‌هایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه) ها سلام کنید؛ ...» سوره نور، آیه ۲۷-۲۸.
  32. ابوطالبی، محمد، مقاله «ادب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص ۳۹۳.
  33. کنزالعمال، ج‌۹، ص‌۱۱۴.
  34. الکافی، ج‌۲، ص‌۶۴۴‌ـ‌۶۴۷; بحارالانوار، ج‌۷۶، ص‌۱۰.
  35. سوره نور، آیه۶۱.
  36. سوره نور، آیه ۶۱.
  37. سوره نساء، آیه ۸۶.
  38. سوره انعام، آیه ۵۴.
  39. سوره نحل، آیه ۳۲.
  40. سوره یونس، آیه ۱۰.
  41. سوره رعد، آیه ۲۳-۲۴.
  42. سوره اعراف، آیه ۴۶.
  43. ابوطالبی، محمد، مقاله «ادب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص ۳۹۳-۳۹۴.
  44. سوره ذاریات، آیه ۲۴-۲۶.
  45. مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۲۳۷; الصافی، ج‌۵، ص‌۷۱.
  46. سوره احزاب، آیه ۵۳.
  47. ابوطالبی، محمد، مقاله «ادب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص ۳۹۴.
  48. «و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمی‌دارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.
  49. سوره فرقان، آیه ۷۲.
  50. سوره نساء، آیه ۵.
  51. ابوطالبی، محمد، مقاله «ادب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۳۹۴.
  52. سوره بقره، آیه ۲۶۲.
  53. سوره نساء، آیه ۸.
  54. سوره بقره، آیه ۲۶۷.
  55. ابوطالبی، محمد، مقاله «ادب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص ۳۹۴-۳۹۵.
  56. سوره انعام، آیه ۱۰۸.
  57. سوره طه، آیه ۴۳-۴۴.
  58. سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  59. سوره هود، آیه ۸۸.
  60. سوره سبأ، آیه ۲۴.
  61. سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  62. سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  63. سوره توبه، آیه ۶.
  64. ابوطالبی، محمد، مقاله «ادب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص ۳۹۵-۳۹۶.
  65. «ای زنان پیامبر! اگر پرهیزگاری ورزید همانند هیچ یک از زنان نیستید (بلکه برترید)؛ پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد و (نیز) سخن به شایستگی گویید» سوره احزاب، آیه ۳۲.
  66. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۴۹۰.
  67. ابوطالبی، محمد، مقاله «ادب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص ۳۹۷.
  68. «و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمی‌دارند» سوره فرقان، آیه ۶۳.
  69. «و روی خود را از مردم مگردان و بر زمین خرامان گام برمدار که خداوند هیچ خود پسند خویشتن‌ستایی را دوست نمی‌دارد و در راه رفتنت میانه‌رو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگ‌ها بانگ درازگوشان است» سوره لقمان، آیه ۱۸-۱۹.
  70. ابوطالبی، محمد، مقاله «ادب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص ۳۹۸.
  71. الحدائق الناضرة، ج۲، ص۲.
  72. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص ۱۲۳-۱۲۴.