عایشه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: واگردانی دستی
خط ۸۲: خط ۸۲:


=== [[عایشه]] و [[خلافت علی]] {{ع}} ===
=== [[عایشه]] و [[خلافت علی]] {{ع}} ===
چون [[عایشه]] در "سرف"<ref>سرف محلی است در ۶ میلی مکه. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۱۲.</ref>، از [[قتل عثمان]] و [[بیعت مردم]] با [[علی]] {{ع}} [[آگاه]] شد، بسیار متأثر شد و به [[مکه]] بازگشت<ref>ابن شهر آشوب، المناقب فی آل ابی‌طالب، ج۳، ص۱۴۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۵۸-۴۵۹.</ref>؛ چرا که [[انتظار]] داشت [[مردم]] با [[طلحه]] [[بیعت]] کنند و او را به [[خلافت]] برگزینند<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۹۹.</ref>. او در حالی که می‌گفت به [[خدا]] [[عثمان]] مظلومانه کشته شد به [[مکه]] وارد شد. دیگران گفتند: "به [[خدا]] قسم! اول کسی که از حرفش برگشت تویی<ref>ابن العبری، تاریخ مختصرالدول، ص۱۰۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۵۹.</ref>. مگر تو نبودی که [[مردم]] را بر قتلش تحریک و عیبش را آشکار می‌کردی<ref>ابن عثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۳۷.</ref> و می‌گفتی [[نعثل]] را بکشید که [[کافر]] شده است"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۵۹؛ ابن العبری، تاریخ مختصر الدول، ص۱۰۵؛ ابن عثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۳۷.</ref>. [[عایشه]] گفت: "بله، به جانم [[سوگند]]، گفتم؛ اما گفتند که [[عثمان]] از آنچه گفت [[توبه]] کرده است و چون این خبر را دریافتم از سخنم برگشتم"<ref>ابن عثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۳۷.</ref>.
زمانی که [[عایشه]] در "سرف"<ref>سرف محلی است در ۶ میلی مکه. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۱۲.</ref>، از [[قتل عثمان]] و [[بیعت مردم]] با [[علی]] {{ع}} [[آگاه]] شد، بسیار متأثر شد و به [[مکه]] بازگشت<ref>ابن شهر آشوب، المناقب فی آل ابی‌طالب، ج۳، ص۱۴۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۵۸-۴۵۹.</ref>؛ چرا که [[انتظار]] داشت [[مردم]] با [[طلحه]] [[بیعت]] کنند و او را به [[خلافت]] برگزینند<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۹۹.</ref>. او در حالی که می‌گفت به [[خدا]] [[عثمان]] مظلومانه کشته شد به [[مکه]] وارد شد. دیگران گفتند: "به [[خدا]] قسم! اول کسی که از حرفش برگشت تویی<ref>ابن العبری، تاریخ مختصرالدول، ص۱۰۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۵۹.</ref>. مگر تو نبودی که [[مردم]] را بر قتلش تحریک و عیبش را آشکار می‌کردی<ref>ابن عثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۳۷.</ref> و می‌گفتی [[نعثل]] را بکشید که [[کافر]] شده است"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۵۹؛ ابن العبری، تاریخ مختصر الدول، ص۱۰۵؛ ابن عثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۳۷.</ref>. [[عایشه]] گفت: "بله، به جانم [[سوگند]]، گفتم؛ اما گفتند که [[عثمان]] از آنچه گفت [[توبه]] کرده است و چون این خبر را دریافتم از سخنم برگشتم"<ref>ابن عثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۳۷.</ref>.


[[عایشه]] پس از ورود به [[مکه]] به سوی حجر رفت و در آنجا پرده زد. [[مردم]] دورش جمع می‌شدند. او به بهانه اینکه عثمان به [[ستم]] کشته شد [[مردم]] را به [[خون‌خواهی]] او [[دعوت]] می‌کرد و علیه [[حکومت]] [[علی]] {{ع}} می‌شوراند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۵۹.</ref>. تا اینکه با [[پیوستن]] [[طلحه]] و [[زبیر]] و دیگران به او به سوی [[بصره]] حرکت کرد و مقدمات [[جنگ جمل]] را پدید آورد<ref>ابن شهر آشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۳، ص۱۴۹؛ دینوری، اخبار الطوال، ص۱۴۴-۱۵۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۱-۲۷۵؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۳۵۷-۳۷۴ به بعد.</ref>. این [[جنگ]] به [[شکست]] او و یارانش و کشته شدن بسیاری از [[مسلمانان]] از جمله [[طلحه]] و [[زبیر]] و... انجامید؛ اما آثار بد و زیان‌بخش آن در [[روح]] و [[افکار]] [[مسلمانان]] باقی ماند. این جنگ در میان [[مردم]]، [[تفرقه]] و [[اختلافات]] شدید عقیده‌ای به وجود آورد و بروز و [[ظهور]] مذهب‌ها و مسلک‌ها را در پی داشت<ref>سید مرتضی عسکری، عایشه در دوران علی {{ع}}، ص۲۵۵-۲۵۹.</ref>.
[[عایشه]] پس از ورود به [[مکه]] به سوی حجر رفت و در آنجا پرده زد. [[مردم]] دورش جمع می‌شدند. او به بهانه اینکه عثمان به [[ستم]] کشته شد [[مردم]] را به [[خون‌خواهی]] او [[دعوت]] می‌کرد و علیه [[حکومت]] [[علی]] {{ع}} می‌شوراند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۵۹.</ref>. تا اینکه با [[پیوستن]] [[طلحه]] و [[زبیر]] و دیگران به او به سوی [[بصره]] حرکت کرد و مقدمات [[جنگ جمل]] را پدید آورد<ref>ابن شهر آشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۳، ص۱۴۹؛ دینوری، اخبار الطوال، ص۱۴۴-۱۵۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۱-۲۷۵؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۳۵۷-۳۷۴ به بعد.</ref>. این [[جنگ]] به [[شکست]] او و یارانش و کشته شدن بسیاری از [[مسلمانان]] از جمله [[طلحه]] و [[زبیر]] و... انجامید؛ اما آثار بد و زیان‌بخش آن در [[روح]] و [[افکار]] [[مسلمانان]] باقی ماند. این جنگ در میان [[مردم]]، [[تفرقه]] و [[اختلافات]] شدید عقیده‌ای به وجود آورد و بروز و [[ظهور]] مذهب‌ها و مسلک‌ها را در پی داشت<ref>سید مرتضی عسکری، عایشه در دوران علی {{ع}}، ص۲۵۵-۲۵۹.</ref>.

نسخهٔ ‏۳ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۴۳

مقدمه

از جمله شخصیت‌هایی که در عرصه‌های گوناگون سیاسی ـ اجتماعی تاریخ اسلام، نقشی فعال ایفا کرده، "عایشه" دختر "ابوبکر بن ابی‌قحافه" است. او پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) نیز در اکثر صحنه‌های سیاسی ـ مذهبی مسلمانان و همچنین در نقل احکام و حدیث، حضور همه جانبه داشته است؛ به گونه‌ای که چگونگی این حضورها و اندیشه‌های او باعث شده است تا درباره عایشه، با نهایت احترامی که نسبت به وی اعمال می‌شود، نظرهای مختلفی در تاریخ اسلام به وجود آید. وی در سال چهار یا پنج بعثت[۱]، از مادری به نام "ام‌رومان، بنت عویمر کنانی" در مکه زاده شد[۲]. بنابر گفته خود عایشه، رسول اکرم (ص) او را در سال دهم بعثت ـ سه سال قبل از هجرت ـ در حالی که شش ساله بوده، تزویج کرده است و هشت ماه پس از هجرت که عایشه به سن بلوغ رسیده، زندگی مشترک آنها در مدینه شروع می‌شود[۳]. زبیر می‌گوید: رسول خدا (ص) سه سال بعد از وفات حضرت خدیجه با عایشه ازدواج کرد[۴]. البته بین مؤرخان درباره اینکه ازدواج رسول خدا (ص) با سوده قبل از ازدواج عایشه بوده یا بعد از آن، اختلاف است[۵].

نقل شده، زمان ازدواج رسول خدا (ص) با عائشه در ماه شوال بوده است و عایشه اصرار داشت که زنان خاندان وی در ماه شوال ازدواج کنند. عایشه هنگام وفات رسول خدا (ص) هجده سال داشته است[۶]. مشهور است که تنها زن باکره رسول خدا (ص) عایشه بوده است[۷]

البته درباره زمان عقد و ازدواج عایشه، اقوال متعددی وجود دارد؛ چنان که برخی سن او را هنگام عقد، هفت سال و آغاز زندگی مشترک او را در ده سالگی می‌دانند[۸]. پس از ازدواج، رسول خدا (ص) کنیه ام‌عبدالله[۹] را به او دادند[۱۰]. او نُه سال با رسول اکرم (ص) زندگی کرد و هنگام رحلت رسول اکرم (ص) هجده ساله بود[۱۱].[۱۲]

شخصیت عایشه

عایشه به لحاظ روحی، زنی بلند پرواز، جاه‌طلب، تندخو و بانویی سخت غیرتمند و حسود بوده است[۱۳]. نمونه بارز این اوصافِ او را در زندگانی زناشویی‌اش با پیامبر خدا (ص)[۱۴] و چگونگی برخورد و روابطش با سایر همسران آن حضرت[۱۵] و سایر افراد خانواده و نزدیکان او می‌توان سراغ گرفت. او با همان شدّت و حدّت، به حفظ منافع و مصالح بستگان، نزدیکان، همفکران و خانواده‌اش سخت غیرتمند بود و به آنها تعصبی شدید داشت. وی در این تعصب تا آنجا اوج گرفته بود که همه حدود و مقررات را زیر پای می‌نهاد. رفتار تند و خشنش، او را به ارتکاب کارهای منقلب‌ کننده وا می‌داشت[۱۶].

عایشه در خانه رسول خدا (ص) برای خود حزبی تشکیل داده بود؛ چنان‌که خود می‌گوید: "زنان پیامبر (ص) به دو حزب تقسیم می‌شدند؛ حزبی مربوط به عایشه، حفصه، سوده و صفیه بود و حزب دیگر را ام‌سلمه و سایر زنان حضرت رسول (ص) تشکیل می‌دادند"[۱۷].

او سراسر زندگی خود را صرف حفظ منافع و مصالح خویشان و پیشرفت حزب خویش کرد. شاید به علت همین اوصاف و خصلت‌های اخلاقی بوده است که پیامبر اسلام (ص) درباره‌اش فرمود: "وای بر او، اگر از دستش برمی‌آمد چه‌ها که نمی‌کرد"[۱۸].

عایشه در سخن‌سرایی مهارت عجیبی داشت و با رموز سخنوری کاملاً آشنا بود؛ به گونه‌ای که می‌توان او را در ردیف یکی از معروف‌ترین و مشهورترین سخن‌سرایان جهان به شمار آورد[۱۹]. صفحات تاریخ از سخنرانی‌های او بسیار دارد. او نه تنها در خطابه، سرآمد بود؛ بلکه در فصاحت و بلاغت نیز جزء بزرگ‌ترین و معروف‌ترین فصیحان و بلیغان عرب محسوب می‌شود[۲۰]. او در فقه، طب و شعر نیز از نوابغ عرب به شمار می‌آمد[۲۱]. نقل است عایشه از زمان ابوبکر و عمر و عثمان تا زمان مرگش فتوا می‌داده است[۲۲].

از دیگر امتیازات و خصوصیات عایشه، نفوذ و قدرت فوق‌العاده اجتماعی او بود. این قدرت و نفوذ اجتماعی برای وی از دوران شیخین فراهم شده بود و تا دوران علی (ع) ادامه داشت. گذشته از آن، استفاده بسیار او از عنوان "ام‌المؤمنین" و به رخ مردم کشیدن آن بیش از پیش بر این نفوذ می‌افزود[۲۳].

منابع تاریخی از سخاوت‌های عایشه، سخن‌ها گفته‌اند[۲۴]؛ اما به نظر می‌رسد او از این بذل و بخشش‌ها منظوری دیگر، داشته است. عایشه، خواهان بزرگی، نام، آبرو و احترام بود و برای به دست آوردن و حفظ آنها، بذل و بخشش، بهترین راه بود. او سختی‌ها را به تن می‌خرید و با تنگدستی می‌ساخت تا بتواند از اختیاراتش دفاع کند[۲۵][۲۶].

فضائل عایشه!!

در کُتب تراجم اهل سنت فضایل زیادی درباره عایشه نقل شده، به طوری که بعضی از نویسندگان، وی را از پدرش بالاتر دانسته‌اند[۲۷]. احادیثی که بیشتر درباره فضایل همسر رسول خدا (ص) سخن گفته‌اند و اکنون اهل سنت به آنها استناد می‌کنند، معمولا از عایشه با لفظ "حمیراء" یاد شده است مانند: قال رسول الله(ص): «خذوا شوار دينكم عن هذه الحميراء»[۲۸]؛ یا نقل شده که رسول خدا (ص) به خاطر علاقه به عایشه وی را حمیراء نامیده است[۲۹].

در احادیث دیگری از قول رسول خدا (ص) نقل شده که ایشان فرمود: «خذوا نصف دينكم عن الحميراء»؛ البته در روایتی آمده است دو ثلث دینتان را از حمیراء بیاموزید[۳۰]. از عایشه ۲۲۱۰ حدیث در کتب روایی اهل سنت نقل شده است[۳۱].

معروف‌ترین شاگردان عایشه نیز عبارت‌اند از: عمره بنت عبدالرحمن، حفصه بنت سیرین و عایشه بنت طلحه[۳۲]. اما واقعیت این است که بعضی دیگر از بزرگان اهل سنت سخنانی مخالف با آنچه گفته شد، می‌گویند؛ مثلا نقل شده، هر روایتی که در آن لفظ حمیراء باشد، قابل استناد نیست و ضعیف است و تنها حدیثی که در آن لفظ حمیراء آمده و قابل قبول است، حدیثی است که کلامی از رسول خدا (ص) فرمود: ای حمیراء! مواظب باش تو جزء گروهی نباشی که بر ضد علی بن ابی طالب (ع) خروج می‌کند[۳۳].

ابن حجر عسقلانی نیز می‌گوید: در احادیث فضیلت هیچ حدیثی دیده نمی‌شود که با لفظ "حمیراء" آمده باشد مگر این حدیث که نسائی نقل کرده است: دخل الحبشه يلعبون فقال لي النبي يا حميراء اتحبين أن تنظري اليهم فقلت نعم[۳۴]؛ لذا روایاتی که بر علم زیاد عایشه دلالت دارد، محل تأمل خواهد بود[۳۵]. همچنین در بعضی از کتب آمده است عایشه هنگام مرگ سعد بن ابی وقاص فتوا داد که جنازه را داخل مسجد بیاورند اما مردم به فتوای وی عمل نکردند[۳۶].[۳۷]

عایشه در کلام رسول خدا (ص)

نقل شده، روزی رسول خدا (ص) هنگامی که از خانه عایشه خارج شدند، فرمودند: "این خانه محل آشکار شدن شاخ شیطان است"[۳۸] و در بعضی از روایات، خانه عایشه محل آشکار شدن فتنه دانسته شده است[۳۹]. در تعداد دیگری از احادیث نبوی، رأس الکفر، خانه عایشه معرفی شده است[۴۰]. رسول خدا (ص) به عایشه نسبت به آینده مخصوصاً مخالفت در مقابل امیرالمؤمنین علی (ع) هشدار داده بودند چنان که حدیث "کلاب حوأب" را اجماع شیعه و سنی نقل کرده‌اند[۴۱]. همچنین نقل شده، رسول خدا (ص) می‌فرمودند: من آرزوی مرگ عایشه را دارم[۴۲] و در حدیثی دیگر فرمودند: هر کسی به من در خانه دارو بخوراند، این کار او از کارهای شیطان است[۴۳].[۴۴]

عایشه و بدرفتاری با رسول خدا (ص)

در بعضی از متون نقل شده که عایشه بارها به رسول خدا (ص) توهین کرده و آن حضرت را با عبارات ناپسند خطاب قرار داده است؛ مثلا روزی به رسول خدا (ص) گفت: تو کسی هستی که ادعا می‌کنی رسول خدا(ص) هستی[۴۵] و در نقل دیگری آمده است که روزی بین رسول خدا (ص) و عایشه مشاجره پیش آمد تا اینکه ابوبکر مجبور به مداخله شد. عایشه خطاب به رسول خدا (ص) می‌گفت: آری، اگر می‌خواهی سخن بگوئی باید حق را بگویی. در این حال، ابوبکر وی را کتک زد به طوری که خون از دهانش جاری شد[۴۶]. در بعضی از روایات نیز نقل شده که عایشه رسول خدا (ص) را به رعایت عدالت و حق دعوت می‌کند[۴۷].

عایشه خود می‌گوید: "روزی در حالی که رسول خدا (ص) از خانه من خارج می‌شد، من یاد خدیجه (ع) افتادم و به او توهین کردم. پس رسول خدا (ص) غضبناک شد و فرمود:" هیچ خیری در ازدواج با تو نیست"[۴۸]. داستان ریختن دارو در دهان رسول خدا (ص) هنگام بیماری آن حضرت نیز محل دقت و تأمل است که چرا وی قصد داشت مخفیانه در دهان رسول خدا (ص) دارو بریزد[۴۹].[۵۰]

عایشه در روایات شیعه

علت اینکه مبنای بسیاری از احادیث اهل سنت، کلام عایشه است، برای چیست؟ شاید جواب دهند. به خاطر قرب او با رسول خداست و دختر ابوبکر بودن عامل قرب اوست؛ پس چرا این حرف را درباره حفصه نمی‌گویند؟ و یا چرا درباره فاطمه زهرا (ع) این کلام را نمی‌گویند؛ زیرا دختر رسول خدا از هر کسی نسبت به رسول خدا (ص) نزدیک‌تر بوده و همچنین دیگر زنان رسول خدا (ص) نیز مدت زیادی با رسول خدا بوده‌اند! پس باید علت را در عامل دیگری جستجو کرد.

در فضای فرهنگی و روایی شیعه درباره رفتارهای عایشه سؤالات بسیاری مطرح است. چنان که او را مستحق توبیخ و حد، هنگام ظهور امام زمان (ع) می‌دانند[۵۱].

همچنین برخورد زشت عایشه هنگام تشییع جنازه امام حسن (ع)، نوه رسول خدا (ص)، نیز از مواردی است که قابل اغماض نیست[۵۲]. لذا اسم حمیراء اسمی دچار غضب الهی معرفی شده است[۵۳]. در بعضی روایات از رسول خدا (ص) نقل شده که فرموده است: ای حمیراء مرا درباره علی (ع) اذیت مکن؛ زیرا علی (ع) امیرالمؤمنین و سید المسلمین است[۵۴]. یا اینکه رسول خدا (ص) او را از اذیت کردن حضرت زهرا (ص) منع می‌فرمود و به او می‌فرمود که زهرا (ع) مانند دیگر زنان نیست[۵۵].[۵۶]

عایشه و قرآن

برخی آیات قرآن درباره عایشه نازل شده است. از جمله:

  1. از موارد بسیار معروفی که در قرآن آمده، داستان افک است که در این داستان یکی از زنان رسول خدا (ص) مورد تهمت قرار گرفته است. در روایات عامه داستان افک از فضایل عایشه آمده است که مورد تهمت واقع شده است اما روایات شیعیان دال بر این است که تهمت زننده عایشه بوده است و ماریه قبطیه مورد تهمت واقع شده است[۵۷]. پس این داستان، فضیلتی برای عایشه نیست؛ داستان افک مربوط است به سوره نور، آیه ﴿إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۵۸] که اگر بخواهیم بگوئیم حرف اهل سنت صحیح است، اشکالات مهمی بر آن وارد است:
    1. در این داستان رسول خدا (ص) بی جهت عایشه را مورد سوء ظن قرار می‌دهد که این حرف نسبت به رسول خدا (ص) قبیح است؛
    2. تهمت زنندگان به عایشه چند نفر هستند که فقط عبدالله بن ابی مورد توبیخ قرار می‌گیرد و دیگران رها می‌شوند[۵۹].
  2. سوره تحریم: در این سوره دو تن از همسران رسول خدا (ص) توبیخ شده‌اند؛ این دو نفر عایشه و حفصه هستند[۶۰]. همچنین این دو تن به عنوان خائن به رسول خدا (ص) معرفی شده‌اند[۶۱] و این دو تن قلوبی زنگار گرفته دارند[۶۲].[۶۳]

عایشه پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)

عایشه پس از وفات رسول خدا (ص) زندگی پرفراز و نشیبی را تجربه کرده و در بسیاری از جریانات سیاسی و اتفاقات پس از وفات پیامبر اکرم (ص) به نوعی دخیل بوده است.

عایشه و شیخین

عایشه از سرسخت‌ترین و بزرگ‌ترین طرفداران حکومت پدرش ابوبکر و یار باوفای او، عمر بوده است. احادیثی که در دوران خلافت ابوبکر و عمر، از عایشه نقل شده، در ترغیب مردم برای بیعت با آنها و تثبیت حکومتشان بسیار مؤثر بوده است[۶۴]. برای پایدار ماندن خلافت آنان در قلوب مردم، چیزی بهتر از این نبود که حدیثی در شأن و مقامشان از جانب رسول خدا (ص) نقل شود و عایشه، این کار را با جعل احادیث بسیار، به خوبی انجام داد[۶۵]. او احادیث زیادی در مدح ابوبکر و در تأیید خلافتش از قول رسول اکرم (ص) نقل کرده است[۶۶].

در مقابل، شیخین، عایشه را مورد توجه و احترام خاص قرار می‌دادند؛ به گونه‌ای که عمر، حقوق ماهیانه عایشه را از بیت‌المال بیشتر از سایر همسران پیامبر تعیین کرد[۶۷] و در موارد مختلف، تنها از او سنت و روش پیامبر (ص) را می‌پرسید[۶۸].

فروتنی و تواضع عایشه به مقام خلافت، نقش مهمی را در تسلیم و رضای مسلمانان به پیشگاه خلیفه ایفا می‌کرد. خلفا هم از احترام به وی و ترجیح او بر سایر بانوان رسول خدا (ص)، اندکی غفلت نمی‌ورزیدند. این احترامات متقابل در سراسر مدت خلافت شیخین رعایت می‌شد و به ویژه تا آستانه مرگ عمر بن خطاب دوام داشت[۶۹]. میزان احترام و دوستی طرفین نسبت به یکدیگر در آخرین پیام عُمر و پاسخ عایشه به او، کاملاً اشکار است.

وقتی عمر بن خطاب احساس کرد زمان چندانی از عمرش باقی نمانده، فرزندش "عبدالله" را نزد عایشه فرستاد و گفت: "سلام مرا به عایشه برسان و از او تقاضا کن تا اجازه دهد، مرا نزد رسول اکرم (ص) دفن کنند".

عبدالله نزد عایشه آمد و پیام پدرش را به او ابلاغ کرد. عایشه که درخواست وی از خود را برتری می‌دانست با خواسته عمر بن خطاب موافقت کرد و گفت: "سلام مرا به عمر برسان و بگو: امت محمد (ص) را بدون سرپرست رها مکن و کسی را به عنوان خلیفه برای آنان قرار بده"[۷۰].

خلیفه دوم، خانه عایشه را مجلس شورا قرار داد تا در آنجا سرنوشت خلافت و حکومت تعیین شود[۷۱].[۷۲]

مناسبات عایشه و عثمان

هنگامی که عثمان به خلافت رسید، عایشه همچون سایر خلفا، پشتیبان و حامی او بود و احادیث بسیاری برای حمایت از او نقل کرد[۷۳]. نقل شده است که سال‌های آغاز خلافت عثمان؛ عایشه، همچون زمان حکومت ابوبکر و عمر بن خطاب از امتیازات خاصی برخوردار بود و همچنان در حل و فصل امور دخالت می‌کرد؛ از این‌رو عایشه همانند دیگر سران قریش به پشتیبانی از عثمان برخاست و با آوردن احادیثی درباره عثمان، او و خلافتش را از پشتیبانی بی‌دریغ خود به مدت شش سال برخوردار کرد[۷۴].

روایت شده است که در این ایام، عایشه نیز همچون دیگر بانوان رسول خدا (ص) برای ادای حج از عثمان اجازه گرفت[۷۵]؛ اما این ارتباط صمیمانه دیری نپایید و در نیمه دوم خلافت عثمان، اختلافاتی بین عایشه و عثمان بروز کرد و سبب شد عثمان دو هزار دیناری را که عمر بن خطاب بر مستمری عایشه افزوده بود بکاهد و او را از این لحاظ با دیگر زنان پیامبر (ص) برابر سازد[۷۶]. عایشه نیز در مناسبت‌های مختلف، آشکارا با او به مخالفت برخاسته، مردم را علیه عثمان تحریک می‌کرد[۷۷].

گفته شده در جریان محاصره عثمان، او همراه طلحه و زبیر، بیشترین نقش را در تحریک و تحریض مردم، علیه عثمان داشتند[۷۸]. وی پیوسته، مردم را به کشتن عثمان تشویق می‌کرد و می‌گفت: "این نعثل را بکشید که کافر شده است"[۷۹]. در شدت کینه او از عثمان، نقل شده است زمانی که مردم، خانه عثمان را محاصره کرده بودند، گروهی از مردم نزد عایشه رفتند و گفتند: "ای ام‌المؤمنین! ای کاش میان این مرد و مردم سازش می‌دادی". عایشه گفت: "من وسایل سفرم را آماده کرده‌ام و می‌خواهم به حج بروم". مروان گفت: "به جای هر درهمی که خرج کرده‌ای، دو درهم به تو داده می‌شود". عایشه گفت: "شاید تو گمان می‌کنی که من عثمان را نمی‌شناسم. به خدا قسم! دوست داشتم او پاره‌پاره در جوالی (پارچه ضخیم) از جوال‌های من بود و می‌توانستم او را حمل کنم و به دریا بیفکنم". سپس به سوی مکه حرکت کرد[۸۰].[۸۱]

عایشه و خلافت علی (ع)

زمانی که عایشه در "سرف"[۸۲]، از قتل عثمان و بیعت مردم با علی (ع) آگاه شد، بسیار متأثر شد و به مکه بازگشت[۸۳]؛ چرا که انتظار داشت مردم با طلحه بیعت کنند و او را به خلافت برگزینند[۸۴]. او در حالی که می‌گفت به خدا عثمان مظلومانه کشته شد به مکه وارد شد. دیگران گفتند: "به خدا قسم! اول کسی که از حرفش برگشت تویی[۸۵]. مگر تو نبودی که مردم را بر قتلش تحریک و عیبش را آشکار می‌کردی[۸۶] و می‌گفتی نعثل را بکشید که کافر شده است"[۸۷]. عایشه گفت: "بله، به جانم سوگند، گفتم؛ اما گفتند که عثمان از آنچه گفت توبه کرده است و چون این خبر را دریافتم از سخنم برگشتم"[۸۸].

عایشه پس از ورود به مکه به سوی حجر رفت و در آنجا پرده زد. مردم دورش جمع می‌شدند. او به بهانه اینکه عثمان به ستم کشته شد مردم را به خون‌خواهی او دعوت می‌کرد و علیه حکومت علی (ع) می‌شوراند[۸۹]. تا اینکه با پیوستن طلحه و زبیر و دیگران به او به سوی بصره حرکت کرد و مقدمات جنگ جمل را پدید آورد[۹۰]. این جنگ به شکست او و یارانش و کشته شدن بسیاری از مسلمانان از جمله طلحه و زبیر و... انجامید؛ اما آثار بد و زیان‌بخش آن در روح و افکار مسلمانان باقی ماند. این جنگ در میان مردم، تفرقه و اختلافات شدید عقیده‌ای به وجود آورد و بروز و ظهور مذهب‌ها و مسلک‌ها را در پی داشت[۹۱].

بعد از جنگ جمل و شکست سنگین عایشه، وی از مسائل حکومتی کنار کشید اما همواره نسبت به علی (ع) کینه داشت. چنان که مسروقی می‌گوید: "روزی به دیدن عایشه رفتم. وی غلامی به نام عبدالرحمن داشت. عایشه گفت: " نام او را عبدالرحمن گذاشتم به یاد قاتل علی (ع)"[۹۲]. بغض و کینه عایشه نسبت به علی را می‌توان فضایل بی‌شمار علی (ع) دانست؛ مواردی مانند بستن درها به مسجد، فتح خیبر؛ آیه برائت و...[۹۳]

عایشه پس از بازگشت به مدینه نیز دست از دشمنی‌های خود با علی (ع) برنداشت و مقدمات قیام دیگری را فراهم ساخت که از جنگ جمل نیز به مراتب شدیدتر و آثار و عواقب آن خطرناک‌تر و زیانبارتر بود. این جنگ، جنگ حدیث‌سازی علیه علی (ع) بود. او این کار را تا آخرین روز حیات خود علیه علی (ع) و فرزندانش ادامه داد[۹۴].

عایشه و معاویه

هر چند عایشه و بنی‌امیه مخالف و دشمن یکدیگر بودند؛ اما در یک هدف، اشتراک داشتند و آن، دشمنی با علی (ع) بود. این هدف مشترک، آن دو قطب مخالف را به هم پیوند داد و باعث اتحاد میانشان شد. بنی‌امیه در زیر پرچم عایشه گرد آمدند و دشمنی‌ها و عداوت‌های خود را به دوستی و اتحاد مبدل ساختند. آنان نیروهایشان را در یک جا متمرکز کردند تا علی (ع) را از خلافت براندازند[۹۵]. به همین منظور، جنگ جمل را به راه انداختند؛ اما به شکستشان انجامید.

عایشه و امویان در این جنگ شکست خوردند؛ اما ارتباط و اتحادشان را بیش از پیش مستحکم‌تر ساختند و فعالیت‌های خود را بر ضد علی (ع) دوباره آغاز کردند. عایشه، با جعل احادیث بسیار علیه علی (ع) عملاً به بزرگ‌ترین و قوی‌ترین پشتیبان معاویه درآمده بود[۹۶].

بعد از شهادت علی (ع) این ارتباط دوستانه، به دلایلی از میان رفت و رفته‌ رفته سردی و دشمنی جایگزین آن شد. اولین اختلاف نظر عایشه با معاویه در جریان شهادت حجر بن عدی نمود پیدا کرد. شهادت حجر بن عدی از سوی معاویه، خشم عایشه را برانگیخت و او را به اعتراض علیه این عمل زشت معاویه واداشت[۹۷].

شهادت محمد بن ابوبکر برادر عایشه در مصر نیز از دیگر مواردی بود که باعث اعتراض عایشه شده بود، تا اینکه با تصمیم معاویه برای موروثی کردن خلافت در خانواده خویش، عایشه، آخرین دلبستگی‌هایش به معاویه را از میان برمی دارد و به گروه معارضان و مخالفان او می‌پیوندد.

این اعتراض و دشمنی‌ها بعد از مرگ مشکوک عبدالرحمان بن ابوبکر در زمان بیعت گرفتن معاویه برای پسرش یزید در مدینه شدت می‌گیرد[۹۸]. او با معاویه دیدار می‌کند و مراتب اعتراض خود را به وی اعلام می‌دارد[۹۹]؛ اما سخنان عایشه با معاویه، هرگز از حد یک اعتراض فراتر نرفت. از ادامه برخورد او با معاویه چنین به نظر می‌رسد که او دیگر در خود توان مقابله با معاویه را نمی‌بیند و سخنانش حاکی از پذیرش ضمنی خلافت یزید است. خلاصه سخن اینکه سرانجام، قیام عایشه در جمل به خلافت امویان ختم شد[۱۰۰].[۱۰۱]

عایشه و اهل بیت(ع)

عایشه از زمان حیات پیامبر (ص) پیوسته بغض آن حضرت علی (ع) را در دل داشت و همان‌گونه که ابن عباس گفته بود "هیچ‌گاه نفس عایشه به ذکر خیر از امیرالمؤمنین (ع) خوش نمی‌شد"[۱۰۲]. این کینه و عداوت، به علی (ع) اختصاص نداشت؛ بلکه بسیار عمیق‌تر و وسیع‌تر از آن بود؛ به گونه‌ای که نقل شده است عایشه خود را از حسن (ع) و حسین (ع) که مَحرَم او بودند، مستور می‌ساخت[۱۰۳].

این عمل او اعتراض برخی صحابه از جمله ابن‌عباس را در پی داشت. البته منظور عایشه از حجاب گرفتن در مقابل حسنین (ع) این بود که مقام فرزندی آنان را نسبت به پیامبر (ص) انکار کند؛ وگرنه خود به حکم شرعی مسئله آگاه بود[۱۰۴]. عایشه به علت خشم و کینه بسیاری که از علی (ع) به دل داشت، وقتی خبر شهادت ایشان را شنید اظهار شادمانی کرد و از شادمانی، شعری سرود که مورد توبیخ زینب دختر ام‌سلمه قرار گرفت[۱۰۵].

علاقه فراوان رسول خدا (ص) به فاطمه (س) و توجه‌ها و محبت‌های خاص حضرت به ایشان چنان بود که به نظر می‌رسید از حدود مهر پدر و فرزندی فراتر رفته است. حضرت بارها و در مواقع مختلف، احادیث بسیاری در بزرگی مقام فاطمه بیان فرموده بود و از روی علاقه شدیدش به فرزندان فاطمه (س) آنها را ابنائی (فرزندانم) صدا می‌زد؛ در حالی که عایشه از داشتن نعمت اولاد محروم بود. همچنین بستن درب منزل ابوبکر و باز گذاشتن درب خانه علی (ع)، همه و همه، حسادت و تأثّر شدید عایشه را بر می‌انگیخت. هر اندازه که پیامبر (ص) در مقام تجلیل و احترام[۱۰۶] دخترش می‌افزود، آتش کینه و حسادت در دل عایشه تندتر می‌شد؛ به گونه‌ای که پیوسته حضرت زهرا (س) را با سخنان نیش‌دار خویش می‌آزرد[۱۰۷].

ماجرای دفن امام حسن (ع) نیز از دیگر مواقعی بود که کینه عایشه به اهل بیت (ع) ظهور یافت. او همین که متوجه شد تشییع‌کنندگان قصد دارند امام حسن (ع) را کنار پیامبر (ص) دفن کنند بی‌درنگ بر الاغی نشست و خود را به تشییع‌کنندگان رساند و فریاد زد: "اجازه نمی‌دهم کسی را که دوست ندارم در منزلم دفن کنند"[۱۰۸]. سرانجام او مانع از آن شد که آن امام همام را در کنار جدش رسول خدا (ص) دفن کنند[۱۰۹].

شخصیت روایی

روایت ۱۲۱۰ حدیث[۱۱۰] از رسول خدا (ص) سبب شده است که عایشه یکی از بزرگ‌ترین راویان حدیث پیامبر (ص) شناخته شود؛ اما در کتب صحیحین مسلم و بخاری بیشتر از سیصد حدیث از او ذکر نشده است[۱۱۱]. او از پیامبر خدا (ص)، حضرت فاطمه (س)، ابوبکر، عمر، سعد بن ابی‌وقاص، اسید بن حضیر، جذامه بنت وهب و حمزة بن عمرو روایت نقل کرده است[۱۱۲]. عبدالله بن عمرو، ابوهریره، ابوموسی، ابن‌عباس و... نیز روایت‌های او را نقل کرده‌اند[۱۱۳].[۱۱۴]

سرانجام عایشه

سال مرگ عایشه مشخص نیست؛ بعضی سال ۵۷ هجری[۱۱۵] و عده‌ای دیگر [سال ۵۸ هجری را ذکر کرده‌اند[۱۱۶]؛ عامل مرگ عایشه را نیز معاویه ذکر کرده‌اند[۱۱۷].

بیشتر مؤرخان یا سال مرگ وی را به طور دقیق معین نمی‌کنند و یا سال‌های ۵۸ هجری و حتی سال ۵۹ هجری را ذکر می‌کنند؛ به راستی این سؤال مطرح است که چرا اهل سنت نمی‌توانند سال دقیق مرگ وی را مشخص کنند و چرا ابوهریره بر جنازه او نماز می‌خواند و حاکم مدینه از این کار خودداری می‌کند. عایشه بعد از نیمه شب در قبرستان بقیع دفن شد و ابوهریره بر او نماز گذارد[۱۱۸]. البته بعضی محل دفن وی را شام ذکر کرده‌اند[۱۱۹].[۱۲۰]

منابع

پانویس

  1. ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۲۳۱.
  2. تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۶، ص۴۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۶.
  3. ابن سعد، الطبقات الکبری، جال، ص۴۶-۴۷.
  4. الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۲۳۲؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۱۸۹؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۸۱.
  5. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۴۴.
  6. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۸۲.
  7. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۸؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۱۸۹. البته بعضی از محققان معتقدند که حضرت خدیجه کبری (س) نیز باکره بوده است؛ برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: الصحیح من سیرة النبی، سید جعفر مرتضی، ج۲، ص۱۲۱.
  8. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴.
  9. این کنیه به واسطه نام خواهرزاده‌اش عبدالله بن زبیر بر ایشان نهاده شد. البته بعضی معتقدند که وی برای رسول خدا (ص) فرزندی به نام عبدالله را به دنیا آورد اما آن طفل بعد از مدتی از دنیا رفت، لذا عایشه را ام عبدالله گفته‌اند. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۱۸۹؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۹۱.
  10. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۱۱؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۷۴؛ ابن سعد، ج۸، ص۵۲.
  11. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۱۳۴.
  12. حاجی‌زاده، یدالله، مقاله «عایشه همسر پیامبر»، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۶۱-۶۲؛ روحانی، سید حمید، مقاله «عایشه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۵۹۲-۵۹۳.
  13. سید مرتضی عسکری، نقش عایشه در اسلام، ج۱، ص۷۳ و ۱۰۶.
  14. نمونه غیرت و حسادت شدید او در دوران زناشویی‌اش به ویژه وقتی آشکار می‌شد که رسول خدا (ص) زنی تازه اختیار می‌کرد. و همچنین رجوع شود به کتاب‌های: سید ابن طاووس، اقبال الأعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ ش، ص۷۰۲؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱، ص۸۴۱؛ شیخ صدوق، فضائل الأشهر الثلاثه، قم، مکتبة الدواری، ص۶۱-۶۲.
  15. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۶-۴۵۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲-۱۱۱؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۸؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۲۳۳.
  16. سید مرتضی عسکری، نقش عایشه در اسلام، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷.
  17. البخاری، صحیح بخاری، ج۳، ص۱۳۲.
  18. ابن حنبل، مسند احمد، ج۶ ص۷۶؛ سیلمان بن احمد الطبرانی، المعجم الاوسط، ج۵، ص۹۹.
  19. سید مرتضی عسکری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج۳، ص۲۴۶.
  20. سید مرتضی عسکری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج۳، ص۲۵۵.
  21. تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأحوال و الحفدة و امتاع، ج۶ ص۴۳؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الادب، ج۱۸، ص۱۷۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۲۳۳.
  22. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۸۶.
  23. سید مرتضی عسکری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج۳، ص۲۵۲-۲۵۳ و ۲۵۸.
  24. ابن ابی شیبه کوفی، المصنف، ج۸، ص۱۹۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۲۷، ص۴۱۱؛ شمس الدین محمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۴، ص۲۴۸؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۲۳۴.
  25. سید مرتضی عسکری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج۳، ص۲۱۸-۲۱۹.
  26. حاجی‌زاده، یدالله، مقاله «عایشه همسر پیامبر»، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۶۹-۷۰.
  27. امتاع الاسماع، مقریزی، ج۶، ص۳۵؛ (پاورقی).
  28. البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۹۲.
  29. البدء و التاریخ، بسوی، ج۵، ص۱۱.
  30. شذرات الذهب، ابن عماد حنبلی، ج۱، ص۲۵۸.
  31. امتاع الاسماء، مقریزی، ج۶، ص۱۳۵ (پاورقی).
  32. البدایة والنهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۹۲.
  33. سنن ابن ماجه، ابن ماجه، ج۲، ص۸۷.
  34. فتح الباری، ابن حجر، ج۲، ص۳۷۰؛ عمدة القاری، عینی، ج۶، ص۲۷۰.
  35. تحفة الأحوذی، مبارک فوری، ج۱۰، ص۲۵۹؛ کشف الخفاء، عجلونی، ج۱، ص۳۷۴.
  36. وضوء النبی، شهرستانی، ج۱، ص۲۲۱.
  37. روحانی، سید حمید، مقاله «عایشه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۵۹۳-۵۹۴.
  38. صحیح مسلم، مسلم، ج۸، ص۱۸۱؛ کنز العمال، متقی هندی، ج۱۴، ص۱۲۵؛ تأویل الآیات، شرف الدین حسینی، ص۴۲۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۲، ص۲۸۷.
  39. مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۲، ص۱۸ و صحیح البخاری، بخاری، ج۴، ص۴۶ و ۹۳ و ج۸، ص۹۵.
  40. مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۳، ۲۶ و ۹۲؛ صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۸، ص۱۸۱.
  41. در بخش جنگ جمل خواهد آمد.
  42. السیرة النبویه، نجاح الطائی، ج۲، ص۲۵۹-۲۹۶.
  43. السیرة النبویه، نجاح الطائی، ج۲، ص۲۵۹.
  44. روحانی، سید حمید، مقاله «عایشه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۵۹۴-۵۹۵.
  45. احیاء علوم الدین، غزالی، ج۴، ص۱۳۶.
  46. احیاء علوم الدین، غزالی، ج۴، ص۱۳۶.
  47. قالت عائشة: الست تزعم انک رسول الله فلما عدلت؛ مجمع الزوائد، هیثی، ج۴، ص۳۲۲؛ مسند ابویعلی موصلی، ج۸، ص۳۰؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۹، ص۷۱.
  48. الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۰۳؛ الوافی بالوفیات، صفدی، ج۱۳، ص۱۸۲؛ ینابیع الموده، قندوزی، ج۲، ص۵۱.
  49. تفلیق التعلیق، ابن حجر، ج۴، ص۱۶۴؛ جواهر التاریخ، کورانی، ج۳، ص۲۱۷.
  50. روحانی، سید حمید، مقاله «عایشه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۵۹۵.
  51. المحاسن، برقی، ج۲، ص۳۳۹؛ مختصر بصائر الدرجات، حلی، ص۲۱۳؛ مستدرک، حاکم نیشابوری، ج۱۸، ص۹۲.
  52. أصول کافی، کلینی، ج۱، ص۳۰۲؛ البدایة الکبری، خطیبی، ص۱۸۷؛ وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج۲، ص۸۳۵.
  53. مستدرک سفینه، شاهرودی، ج۲، ص۴۱۱.
  54. کتاب سلیم بن قیس هلالی، ص۲۸۷.
  55. مناقب آل ابی‌طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۱۰.
  56. روحانی، سید حمید، مقاله «عایشه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۵۹۶.
  57. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۰، ص۳۱۶؛ المحاسن، برقی، ج۲، ص۳۳۹؛ مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج۱۸، ص۹۲.
  58. «کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ را (وارد) آوردند دسته‌ای از شمایند؛ آن را شرّی برای خود مپندارید بلکه آن برای شما خیر است؛ هر مردی از آنان را گناهی است که انجام داده است و آنکه بخش بزرگ آن را به گردن گرفته است عذابی سترگ خواهد داشت» سوره نور، آیه ۱۱.
  59. المیزان، علامه طباطبایی (ترجمه: مولوی همدانی)، ج۱۵، ص۱۳۷.
  60. الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۲۶۰؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۱، ص۴۸؛ صحیح البخاری، بخاری، ج۶، ص۶۹ و ۷۱؛ صحیح مسلم، مسلم، ج۴، ص۱۹۰؛ فتح الباری، ابن حجر، ج۹، ص۲۴۳؛ عمدة القاری، عینی، ج۱۹، ص۲۴۹؛ مسند، ابن راهویه، ج۴، ص۲۱؛ سنن الدار قطنی، ج۴، ص۲۹؛ کنز العمال، متقی هندی، ج۲، ص۵۳۳.
  61. الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۲۴۵؛ تخریج الاحادیث و الآثار، زیلعی، ج۴، ص۶۶.
  62. تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر، ج۸، ص۱۸۴؛ الکشاف، زمخشری، ج۴، ص۵۶۶؛ الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۲۴۲.
  63. روحانی، سید حمید، مقاله «عایشه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۵۹۶-۵۹۷.
  64. سید مرتضی عسکری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۰.
  65. سید مرتضی عسکری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج۱، ص۱۲۰-۱۳۰.
  66. عایشه می‌گوید: چون بیماری رسول خدا (ص) شدت یافت، به «عبدالرحمان» فرزند ابوبکر گفت: استخوان کتف یا لوحی برایم عبدالرحمان بیاورید تا مطالبی در مورد ابوبکر و سفارش او به اسم بنویسم تا کسی به مخالفت با او برنخیزد: اما همین که عبدالرحمان رفت تا دستور پیامبر (ص) را اجرا کند، رسول اکرم (ص) در ادامه سخنانش فرمود: ای ابوبکر خداوند و مؤمنان هرگز اجازه نخواهند داد تا در حق تو اختلافی رخ دهد و باز عایشه می‌گوید: هنگامی که رسول اکرم (ص) در بستر بیماری بود، به من فرمود: پدر و برادرت را بگو که بیایند، می‌خواهم وصیتی بنویسم؛ زیرا از آن می‌ترسم که بعضی طمع و خلافت آرزو کنند و یا کسی در حالی که خدا و مؤمنین جز ابوبکر کس دیگری را شایسته آن نمی‌دانند بگوید که من به خلافت سزاوارترم.
  67. ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۲۳۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۵۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۶۱۴.
  68. سید مرتضی عسکری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج۱، ص۱۴۰.
  69. سید مرتضی عسکری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج۱، ص۱۳۲.
  70. ابن قتیبه دینوری، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۴۱-۴۲.
  71. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۳۰.
  72. حاجی‌زاده، یدالله، مقاله «عایشه همسر پیامبر»، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۶۲-۶۳.
  73. از جمله اینکه پیغمبر (ص) در رختخواب دراز کشیده و عبایی به رویش کشیده بود. در این هنگام ابوبکر اجازه ورود خواست، پیامبر اکرم (ص) اجازه داد و در همان حال خواسته او را اجابت کرد. سپس عمر اجازه خواست و پیامبر (ص) او را اجابت کرد. بعد عثمان اجازه خواست و پیغمبر (ص) به من دستور داد که خودت را بپوشان، گفتم: یا رسول الله از آمدن ابوبکر و عمر، اینچنین دست و پای خود را گم نکردی؛ ولی اکنون برای پذیرایی از عثمان این چنین خود را آماده می‌کنی و جامه‌هایت را می‌پوشی؟ پیامبر اکرم (ص) در جواب فرمودند: چگونه او را ملاحظه نکنم و او را احترام نگذارم، در حالی که به خدا سوگند فرشتگان در محضر عثمان جانب شرم و حیا را نگه می‌دارند.
  74. سید مرتضی عسکری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج۱، ص۱۴۶.
  75. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۶۹.
  76. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۵.
  77. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۵.
  78. ابن العبری، تاریخ مختصر الدول، ص۱۰۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۹۹.
  79. نعثل نام مردی یهودی بود که ریش بلندی داشت و عایشه عثمان را به جهت داشتن ریش بلند نعثل می‌گفت. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۵۹؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۶۲.
  80. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۵-۱۷۶.
  81. حاجی‌زاده، یدالله، مقاله «عایشه همسر پیامبر»، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۶۳-۶۵؛ روحانی، سید حمید، مقاله «عایشه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۵۹۷.
  82. سرف محلی است در ۶ میلی مکه. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۱۲.
  83. ابن شهر آشوب، المناقب فی آل ابی‌طالب، ج۳، ص۱۴۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۵۸-۴۵۹.
  84. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۹۹.
  85. ابن العبری، تاریخ مختصرالدول، ص۱۰۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۵۹.
  86. ابن عثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۳۷.
  87. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۵۹؛ ابن العبری، تاریخ مختصر الدول، ص۱۰۵؛ ابن عثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۳۷.
  88. ابن عثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۳۷.
  89. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۵۹.
  90. ابن شهر آشوب، المناقب فی آل ابی طالب، ج۳، ص۱۴۹؛ دینوری، اخبار الطوال، ص۱۴۴-۱۵۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۱-۲۷۵؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۳۵۷-۳۷۴ به بعد.
  91. سید مرتضی عسکری، عایشه در دوران علی (ع)، ص۲۵۵-۲۵۹.
  92. الجمل، شیخ مفید، ص۱۶۰.
  93. الجمل، شیخ مفید، ص۴۱۰.
  94. حاجی‌زاده، یدالله، مقاله «عایشه همسر پیامبر»، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۶۵-۶۶؛ روحانی، سید حمید، مقاله «عایشه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۵۹۸.
  95. سید مرتضی عسکری، عایشه در دوران علی (ع)، ص۳۱۰-۳۱۱.
  96. سید مرتضی عسکری، عایشه در دوران علی (ع)، ص۳۱۲.
  97. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۶ ص۴۵۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵ ص۲۶۵؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۳۱.
  98. سید مرتضی عسکری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج۳، ص۱۹۷-۲۰۳.
  99. ابن عثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۳۳۷.
  100. ابن عثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۵۳-۲۵۴.
  101. حاجی‌زاده، یدالله، مقاله «عایشه همسر پیامبر»، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۶۶-۶۷.
  102. محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۷۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۷۹.
  103. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۴۳.
  104. سید مرتضی عسکری، عایشه در دوران علی (ع)، ص۳۰۸-۳۰۹.
  105. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۵۰.
  106. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۹۲-۱۹۶.
  107. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۹۳.
  108. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۸؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۲۵.
  109. حاجی‌زاده، یدالله، مقاله «عایشه همسر پیامبر»، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۶۷-۶۸.
  110. سید جمیلی، نساء النبی، ص۴۴؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ج۲۲، ص۷۰۴۰.
  111. دائرة المعارف الاسلامیه، ج۲۲، ص۷۰۴۰.
  112. ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۲۳۴.
  113. ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۲۳۵.
  114. حاجی‌زاده، یدالله، مقاله «عایشه همسر پیامبر»، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۷۰-۷۱.
  115. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۸۵؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۳، ص۲۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۲۳۵.
  116. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۱۹۲؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۹۴؛ تحفة الاحوزی، مبارک فوری، ج۱۰، ص۲۵۵.
  117. السیرة النبویه، نجاح الطائی، ج۲، ص۲۹۲.
  118. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۸۵؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۱۹۲.
  119. امتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۴۱.
  120. روحانی، سید حمید، مقاله «عایشه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۵۹۹؛ حاجی‌زاده، یدالله، مقاله «عایشه همسر پیامبر»، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۷۱.