علت غیبت امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'متعالی' به 'متعال')
جز (جایگزینی متن - '،[[' به '، [[')
خط ۱۵: خط ۱۵:
*اکنون به دیدگاه برخی از [[عالمان شیعه]]، درباره علت اصلی [[غیبت]] اشاره می‌کنیم:
*اکنون به دیدگاه برخی از [[عالمان شیعه]]، درباره علت اصلی [[غیبت]] اشاره می‌کنیم:
*[[شیخ مفید]] می‌نویسد: "[[خداوند]]، [[غیبت]] را برای [[مصالح]] خلقش قرار داد و علّت آن را کسی جز خودش نمی‌داند"<ref>الفصول العشره، ص۸۳.</ref>.
*[[شیخ مفید]] می‌نویسد: "[[خداوند]]، [[غیبت]] را برای [[مصالح]] خلقش قرار داد و علّت آن را کسی جز خودش نمی‌داند"<ref>الفصول العشره، ص۸۳.</ref>.
*[[آیت‌الله]] [[جوادی آملی]] می‌نویسد: "بحث و بررسی در حوزه حکمت‌های نهفته در مسئله [[غیبت]]، [[پسندیده]] است، ولی نباید رهزن مقصود نهایی گردد؛ چرا که [[هدف]] از گفت‌و‌گو درباره [[غیبت امام عصر]] اولاً و بالذات، [[کشف]] [[چرایی غیبت]] آن وجود [[مبارک]] نیست، بلکه آن است که مؤمنِ [[منتظِر]]، [[وظیفه]] خویش را در زمان این [[غیبت]] حکیمانه باز شناسد و آن‌گاه دریابد که آیا به [[وظیفه]] خویش عمل می‌کند یا نه"<ref>ر.ک: امام مهدی، موجود موعود، ص۱۲۸.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]،[[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۹۹-۲۰۰.</ref>.
*[[آیت‌الله]] [[جوادی آملی]] می‌نویسد: "بحث و بررسی در حوزه حکمت‌های نهفته در مسئله [[غیبت]]، [[پسندیده]] است، ولی نباید رهزن مقصود نهایی گردد؛ چرا که [[هدف]] از گفت‌و‌گو درباره [[غیبت امام عصر]] اولاً و بالذات، [[کشف]] [[چرایی غیبت]] آن وجود [[مبارک]] نیست، بلکه آن است که مؤمنِ [[منتظِر]]، [[وظیفه]] خویش را در زمان این [[غیبت]] حکیمانه باز شناسد و آن‌گاه دریابد که آیا به [[وظیفه]] خویش عمل می‌کند یا نه"<ref>ر.ک: امام مهدی، موجود موعود، ص۱۲۸.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۹۹-۲۰۰.</ref>.
*در [[روایات]] به [[حکمت‌های غیبت]] اشاره شده است:
*در [[روایات]] به [[حکمت‌های غیبت]] اشاره شده است:
===[[ترس]] از کشته شدن===
===[[ترس]] از کشته شدن===
خط ۲۲: خط ۲۲:
*برخی [[روایات]] به این نکته تصریح دارد که [[ترس]] از کشته‌ شدن، علّت [[غیبت]] است:
*برخی [[روایات]] به این نکته تصریح دارد که [[ترس]] از کشته‌ شدن، علّت [[غیبت]] است:
*[[امام کاظم]]{{ع}} می‌فرمایند: "غیبتی طولانی دارد، به دلیل ترس از کشته‌ شدن خود"<ref>{{متن حدیث|لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ}}؛ بحارالأنوار، ج۵۱، ص۱۵۱؛ </ref>. [[ترس]] یاد شده، هرگز [[ناپسند]] نیست؛ زیرا از [[ضعف نفس]] بر نمی‌خیزد، بلکه هراسی [[عقلی]] است که امری بس [[پسندیده]] و در برخی موارد لازم و ضروری است.
*[[امام کاظم]]{{ع}} می‌فرمایند: "غیبتی طولانی دارد، به دلیل ترس از کشته‌ شدن خود"<ref>{{متن حدیث|لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ}}؛ بحارالأنوار، ج۵۱، ص۱۵۱؛ </ref>. [[ترس]] یاد شده، هرگز [[ناپسند]] نیست؛ زیرا از [[ضعف نفس]] بر نمی‌خیزد، بلکه هراسی [[عقلی]] است که امری بس [[پسندیده]] و در برخی موارد لازم و ضروری است.
*[[ترس]] برخاسته از بستر خوددوستی، که سبب [[گریز]] از خطر کردن به روز حادثه در مسیر [[حفظ دین]] و [[مکتب]] می‌گردد، [[ضعف]] [[نفسانی]] و صفتی [[ناپسند]] در برابر [[شجاعت]] است، ولی خوفی که سبب [[حفظ جان]] آدمی‌و هدر نشدن و بی‌اثر نمردن گردد، ممدوح و عاقلانه، بلکه [[واجب]] است؛ زیرا مهم آن است که نثار [[خون]] نتیجه دهد و به ثمر بنشیند. آنکه [[خون]] می‌دهد، ولی به مثمر بودنش نمی‌اندیشد، متهوِّر است نه [[شجاع]]؛ زیرا [[شجاعت]]، در سنجیده عمل کردن و به‌جا [[کارزار]] کردن است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]،[[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۲۰۰-۲۰۱.</ref>.
*[[ترس]] برخاسته از بستر خوددوستی، که سبب [[گریز]] از خطر کردن به روز حادثه در مسیر [[حفظ دین]] و [[مکتب]] می‌گردد، [[ضعف]] [[نفسانی]] و صفتی [[ناپسند]] در برابر [[شجاعت]] است، ولی خوفی که سبب [[حفظ جان]] آدمی‌و هدر نشدن و بی‌اثر نمردن گردد، ممدوح و عاقلانه، بلکه [[واجب]] است؛ زیرا مهم آن است که نثار [[خون]] نتیجه دهد و به ثمر بنشیند. آنکه [[خون]] می‌دهد، ولی به مثمر بودنش نمی‌اندیشد، متهوِّر است نه [[شجاع]]؛ زیرا [[شجاعت]]، در سنجیده عمل کردن و به‌جا [[کارزار]] کردن است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۲۰۰-۲۰۱.</ref>.
===[[آزمایش الهی]]===
===[[آزمایش الهی]]===
*بر پایه برخی از [[روایات]]، یکی دیگر از حکمت‌های [[غیبت امام زمان]]، [[امتحان]] [[مردم]] است:
*بر پایه برخی از [[روایات]]، یکی دیگر از حکمت‌های [[غیبت امام زمان]]، [[امتحان]] [[مردم]] است:
*[[امام صادق]]{{ع}} در روایتی می‌فرماید: "همانا این امر برای شما نیاید، مگر پس از [[ناامیدی]] و نه، به [[خدا]] تا از هم تمییز داده شوید و نه، به [[خدا]] تا [[امتحان]] گردید"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَيَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَحَّصُوا}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۷۰.</ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} در روایتی می‌فرماید: "همانا این امر برای شما نیاید، مگر پس از [[ناامیدی]] و نه، به [[خدا]] تا از هم تمییز داده شوید و نه، به [[خدا]] تا [[امتحان]] گردید"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَيَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَحَّصُوا}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۷۰.</ref>.
*در برخی [[روایات]]، به واژه [[امتحان]] تصریح شده و از قطعی بودن [[غیبت]] سخن به میان آمده است:
*در برخی [[روایات]]، به واژه [[امتحان]] تصریح شده و از قطعی بودن [[غیبت]] سخن به میان آمده است:
*[[امام کاظم]]{{ع}} می‌فرماید: "چاره‌ای از این [[غیبت]] برای [[صاحب]] امر نیست. این [[غیبت]]، آزمونی [[الهی]] است که مخلوقاتش را با آن می‌آزماید"<ref>{{متن حدیث|لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ}}؛ بحار‌الأنوار، ج۱، ص۱۵۰.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]،[[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۲۰۱-۲۰۲.</ref>.
*[[امام کاظم]]{{ع}} می‌فرماید: "چاره‌ای از این [[غیبت]] برای [[صاحب]] امر نیست. این [[غیبت]]، آزمونی [[الهی]] است که مخلوقاتش را با آن می‌آزماید"<ref>{{متن حدیث|لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ}}؛ بحار‌الأنوار، ج۱، ص۱۵۰.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۲۰۱-۲۰۲.</ref>.
===جاری‌ شدن [[سنت]] [[غیبت انبیا]]{{عم}}===
===جاری‌ شدن [[سنت]] [[غیبت انبیا]]{{عم}}===
*به درازای [[تاریخ]] [[بعثت]] [[انبیای الهی]]{{عم}}[[سنت]]<ref>سنت، یعنی طریق و روشی که غالباً یا دائماً جریان دارد. این طریق معمول، گاهی طریق و روش گذشتگان و گاهی طریق و روش الهی است.</ref> [[خداوند]] متعال بر این بوده که اگر اُمتی در [[حق]] [[حجت خدا]] [[ظلم]] روا داشته و قصد کشتن او را داشته باشند، [[خداوند]] او را به [[وسیله]] [[غیبت]] محافظت می‌کند او [[اراده]] نموده است که این [[سنت الهی]] را برای [[امام عصر]]{{ع}} این قرار دهد.
*به درازای [[تاریخ]] [[بعثت]] [[انبیای الهی]]{{عم}}[[سنت]]<ref>سنت، یعنی طریق و روشی که غالباً یا دائماً جریان دارد. این طریق معمول، گاهی طریق و روش گذشتگان و گاهی طریق و روش الهی است.</ref> [[خداوند]] متعال بر این بوده که اگر اُمتی در [[حق]] [[حجت خدا]] [[ظلم]] روا داشته و قصد کشتن او را داشته باشند، [[خداوند]] او را به [[وسیله]] [[غیبت]] محافظت می‌کند او [[اراده]] نموده است که این [[سنت الهی]] را برای [[امام عصر]]{{ع}} این قرار دهد.
*برخی [[روایات]] علاوه بر اجرای [[سنت انبیا]]{{عم}} در [[غیبت]]، [[سنت]] [[طول عمر]] را اضافه می‌کند:
*برخی [[روایات]] علاوه بر اجرای [[سنت انبیا]]{{عم}} در [[غیبت]]، [[سنت]] [[طول عمر]] را اضافه می‌کند:
*[[امام عسکری]]{{ع}} در روایتی می‌فرماید: "برای فرزندم سنت‌های [[انبیا]] از [[طول عمر]] و [[غیبت]]، جاری است"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ ابْنِي هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الَّذِي يَجْرِي فِيهِ سُنَنُ الْأَنْبِيَاءِ{{عم}} بِالتَّعْمِيرِ وَ الْغَيْبَةِ}}؛
*[[امام عسکری]]{{ع}} در روایتی می‌فرماید: "برای فرزندم سنت‌های [[انبیا]] از [[طول عمر]] و [[غیبت]]، جاری است"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ ابْنِي هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الَّذِي يَجْرِي فِيهِ سُنَنُ الْأَنْبِيَاءِ{{عم}} بِالتَّعْمِيرِ وَ الْغَيْبَةِ}}؛
بحارالأنوار، ج۱، ص۲۲۴.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]،[[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۲۰۲.</ref>.
بحارالأنوار، ج۱، ص۲۲۴.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۲۰۲.</ref>.
===عهده‌دار نبودن [[بیعت]] [[حاکمان]]===
===عهده‌دار نبودن [[بیعت]] [[حاکمان]]===
*[[امیرمؤمنان]]{{ع}} در روایتی می‌فرمایند: "هنگامی‌ که [[قائم]] ما [[قیام]] کند، [[بیعت]] احدی بر گردن او نیست و به این [[دلیل]] است که ولادتش [[پنهان]] است و شخص او [[غایب]] می‌شود"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ تَخْفَى وِلَادَتُهُ وَ يَغِيبُ شَخْصُهُ}}؛ بحارالأنوار، ج۱، ص۱۹.</ref>.
*[[امیرمؤمنان]]{{ع}} در روایتی می‌فرمایند: "هنگامی‌ که [[قائم]] ما [[قیام]] کند، [[بیعت]] احدی بر گردن او نیست و به این [[دلیل]] است که ولادتش [[پنهان]] است و شخص او [[غایب]] می‌شود"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ تَخْفَى وِلَادَتُهُ وَ يَغِيبُ شَخْصُهُ}}؛ بحارالأنوار، ج۱، ص۱۹.</ref>.
*برخی [[روایات]] دیگر اشاره دارند که [[اهل بیت]]{{عم}}[[بیعت]] [[حاکم]] [[ظالم]] زمان را به‌عهده داشتند، ولی [[امام عصر]]{{ع}}  که برنامه [[گسترش عدالت]] در سراسر [[جهان]] را دارد، هیچ بیعتی از [[حاکمان ظالم]] به عهده ندارد.
*برخی [[روایات]] دیگر اشاره دارند که [[اهل بیت]]{{عم}}[[بیعت]] [[حاکم]] [[ظالم]] زمان را به‌عهده داشتند، ولی [[امام عصر]]{{ع}}  که برنامه [[گسترش عدالت]] در سراسر [[جهان]] را دارد، هیچ بیعتی از [[حاکمان ظالم]] به عهده ندارد.
*در توقیعی از [[امام زمان]] آمده است: "هیچ‌ کدام از [[پدران]] من نبوده، مگر این که به [[بیعت طاغوت]] زمانشان به عهده وی بوده است (به جهت اینکه ایشان به [[تقیه]] [[مأمور]] بوده‌اند)، ولی من وقتی [[قیام]] کنم، [[بیعت]] هیچ یک از [[طواغیت]] به عهده‌ام نیست"<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِي إِلَّا وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي}}بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹۲.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]،[[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۲۰۳.</ref>.
*در توقیعی از [[امام زمان]] آمده است: "هیچ‌ کدام از [[پدران]] من نبوده، مگر این که به [[بیعت طاغوت]] زمانشان به عهده وی بوده است (به جهت اینکه ایشان به [[تقیه]] [[مأمور]] بوده‌اند)، ولی من وقتی [[قیام]] کنم، [[بیعت]] هیچ یک از [[طواغیت]] به عهده‌ام نیست"<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِي إِلَّا وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي}}بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹۲.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۲۰۳.</ref>.
===خالی شدن صلب [[کافران]] از [[مؤمنان]]===
===خالی شدن صلب [[کافران]] از [[مؤمنان]]===
*[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "[[قائم]]{{ع}} [[ظهور]] نمی‌کند تا آنکه ودایع [[خدای تعالی]] خارج شوند. در همین [[روایت]] گفته شده ودایع همان [[مؤمنان]] در صلب [[کفّار]] است"<ref>{{متن حدیث|الْقَائِمُ لَنْ يَظْهَرَ أَبَداً حَتَّى تَخْرُجَ وَدَائِعُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِذَا خَرَجَتْ ظَهَرَ عَلَى مَنْ ظَهَرَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ جَلَالُهُ فَقَتَلَهُمْ}}؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹۷.</ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "[[قائم]]{{ع}} [[ظهور]] نمی‌کند تا آنکه ودایع [[خدای تعالی]] خارج شوند. در همین [[روایت]] گفته شده ودایع همان [[مؤمنان]] در صلب [[کفّار]] است"<ref>{{متن حدیث|الْقَائِمُ لَنْ يَظْهَرَ أَبَداً حَتَّى تَخْرُجَ وَدَائِعُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِذَا خَرَجَتْ ظَهَرَ عَلَى مَنْ ظَهَرَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ جَلَالُهُ فَقَتَلَهُمْ}}؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹۷.</ref>.
*[[آیت‌الله]] [[لطف‌الله صافی گلپایگانی]] در این‌باره می‌نویسد: "چه کسی [[پیش‌بینی]] می‌کرد از صلب [[حجاج بن یوسف ثقفی]]، آن خون‌خوار [[ستمکار]]، فرزندی به نام [[حسین]]، معروف به ابن [[حجاج]]، شاعر و سخنور معروف [[شیعه]] و [[دوستدار اهل بیت]] پرورش یابد؟ آیا کسی چنین می‌پنداشت که از صلب سندی‌بن‌شاهک، که [[قاتل]] موسی‌بن [[جعفر]] است، فرزندی (کشاجم) پدید آید که عمرش را به [[مدیحه‌سرایی]] برای [[امیرمؤمنان]]، [[علی]] و [[اهل بیت]]{{ع}} صرف کند؟<ref>ر.ک: امامت و مهدویت، ج۳، ص۱۴۶.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]،[[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۲۰۳-۲۰۴.</ref>.
*[[آیت‌الله]] [[لطف‌الله صافی گلپایگانی]] در این‌باره می‌نویسد: "چه کسی [[پیش‌بینی]] می‌کرد از صلب [[حجاج بن یوسف ثقفی]]، آن خون‌خوار [[ستمکار]]، فرزندی به نام [[حسین]]، معروف به ابن [[حجاج]]، شاعر و سخنور معروف [[شیعه]] و [[دوستدار اهل بیت]] پرورش یابد؟ آیا کسی چنین می‌پنداشت که از صلب سندی‌بن‌شاهک، که [[قاتل]] موسی‌بن [[جعفر]] است، فرزندی (کشاجم) پدید آید که عمرش را به [[مدیحه‌سرایی]] برای [[امیرمؤمنان]]، [[علی]] و [[اهل بیت]]{{ع}} صرف کند؟<ref>ر.ک: امامت و مهدویت، ج۳، ص۱۴۶.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۲۰۳-۲۰۴.</ref>.


==علت غیبت امام مهدی در درسنامه و فرهنگ‌نامه==
==علت غیبت امام مهدی در درسنامه و فرهنگ‌نامه==

نسخهٔ ‏۲۹ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۲۱

این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

این پرسش را عالمان و اندیشمندان، با مبانی عقلی و استناد به منابع روایی پاسخ گفته‌اند، ولی آنچه می‌توان در پاسخ گفت، این است که فلسفه و علّت غیبت حضرت برای ما روشن نیست و با آمدن حضرت، روشن خواهد شد. آنچه در روایات آمده است نیز، علّت اصلی غیبت نیست، بلکه حکمت‌های ظاهری غیبت به شمار می‌رود.

ترس از کشته شدن

  • یکی از حکمت‌های غیبت امام زمان(ع) ترس از کشته شدن ایشان است.
  • امام صادق(ع) در روایتی می‌فرمایند: "به‌راستی قائم(ع) پیش از آنکه قیام کند، غیبتی دارد؛ زیرا او می‌ترسد و با دست، به خودش اشاره کرد و فرمودند: "یعنی از کشته‌شدن" می‌ترسد[۵].
  • برخی روایات به این نکته تصریح دارد که ترس از کشته‌ شدن، علّت غیبت است:
  • امام کاظم(ع) می‌فرمایند: "غیبتی طولانی دارد، به دلیل ترس از کشته‌ شدن خود"[۶]. ترس یاد شده، هرگز ناپسند نیست؛ زیرا از ضعف نفس بر نمی‌خیزد، بلکه هراسی عقلی است که امری بس پسندیده و در برخی موارد لازم و ضروری است.
  • ترس برخاسته از بستر خوددوستی، که سبب گریز از خطر کردن به روز حادثه در مسیر حفظ دین و مکتب می‌گردد، ضعف نفسانی و صفتی ناپسند در برابر شجاعت است، ولی خوفی که سبب حفظ جان آدمی‌و هدر نشدن و بی‌اثر نمردن گردد، ممدوح و عاقلانه، بلکه واجب است؛ زیرا مهم آن است که نثار خون نتیجه دهد و به ثمر بنشیند. آنکه خون می‌دهد، ولی به مثمر بودنش نمی‌اندیشد، متهوِّر است نه شجاع؛ زیرا شجاعت، در سنجیده عمل کردن و به‌جا کارزار کردن است[۷].

آزمایش الهی

جاری‌ شدن سنت غیبت انبیا(ع)

عهده‌دار نبودن بیعت حاکمان

خالی شدن صلب کافران از مؤمنان

علت غیبت امام مهدی در درسنامه و فرهنگ‌نامه

  • پیش از آن‏که به برخی حکمت‏‌ها و علت‏‌های ظاهری غیبت آن حضرت اشاره شود، لازم یادآوری است در بررسی‌‏هایی که در روایات انجام شده است، نخستین نکته‌‏ای که در این‌‏باره به چشم می‌‏خورد، این است که پنهان‌‏زیستی آخرین ذخیره الهی، به طور قطع از اسرار خداوند سبحانه و تعالی است. حقیقت سرّ بودن این امر را رسول گرامی اسلام(ص) چنین بیان فرموده است: "ای جابر! همانا این امر، امری است از امر خداوند سبحانه و تعالی و سرّی است از سرّ خدا که بر بندگان او پوشیده است؛ پس برحذر باش که دچار تردید نشوی. همانا شک درباره خدا کفر است"[۲۰].
  • بی‌‏گمان این حکمت، اساسی‌‏ترین دلیل بر این رخداد بزرگ است؛ امّا از آن‏جا که برخی شیعیان، همواره این پرسش را مطرح می‏‌کردند، در سخنان پیشوایان معصوم(ع) به برخی حکمت‏‌های ظاهری غیبت آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از این رو بدان‏‌ها نیز اشاره‏‌ای گذرا می‏‌کنیم.
  1. برای حفظ جان آن حضرت‏: در بررسی روایات مربوط به غیبت حضرت مهدی(ع)‏ می‌‏یابیم یکی از حکمت‏‌های ظاهری پنهان‌‏زیستی حضرت مهدی(ع)‏، امان ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان و ستمگران است[۲۱]. شیخ طوسی در کتاب الغیبة، ابتدای فصل پنجم، چنین نگاشته است: "هیچ علتی جز بیم حضرت از کشته شدن خویش، مانع ظهور وی نیست. اگر این‏گونه نباشد، نهان بودن در پس پرده غیبت برایش روا نخواهد بود. آن محبوب دل‏ها، دشواری‏‌ها و آزار و اذیت را تحمل می‏‌کند؛ زیرا مقام و جایگاه والای امامان و پیامبران(ع) به سبب تحمل رنج و دشواری‌‏های بزرگ آنان در راه خدا بوده است. البته این نه بدان معنا است که آن حضرت، از شهادت و کشته شدن در راه خدا هراس دارد؛ بلکه آن حضرت، چون آخرین ذخیره الهی در زمین است و آن حاکمیت فراگیر و جهانی که در تمام ادیان وعده داده شده است، فقط به دست او تحقق می‌‏یابد؛ بنابراین بر خداوند سبحانه و تعالی است که به هر وسیله ممکن، او را تا روز موعود حفاظت نماید و حکمت الهی نیز بر پنهان‌‏زیستی او تعلق گرفته است. شبیه این پنهان‌‏زیستی با ویژگی‏‌های خاص خود درباره برخی از پیامبران- هنگامی که بر جان خویش بیم داشتند- اتفاق افتاده بود که می‌‏توان به پنهان شدن پیامبر اکرم(ص) در شعب ابی طالب و نیز در غار حرا در برخی زمان‏‌ها اشاره کرد. می‏‌دانیم هیچ دلیلی برای چنین پنهان ‏شدنی نبود، مگر ترس از ضررهایی که آن حضرت را تهدید می‏‌کرد.
  2. آزمایش انسان‌‏ها: یکی دیگر از حکمت‌‏های غیبت حضرت مهدی(ع)‏ آزمایش مردم است. از آن‏جا که این نوع آزمایش، به دلیل عدم حضور ظاهری امام، بسیار مشکل و طاقت ‏فرسا است، در تکامل روحی انسان‏‌ها نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. با این آزمایش است که آشکار می‌‏شود چه کسی ثابت ‏قدم و استوار، و چه کسی در ایمان و اعتقاد سست و مردد است. جابر جعفی گوید: "به امام باقر(ع) عرض کردم فرج شما چه هنگام خواهد بود؟ حضرت فرمود: هیهات، هیهات، فرج ما فرا نمی‌‏رسد، تا زمانی که شما غربال شوید، تا خداوند سبحانه و تعالی ناخالصی‌‏ها را محو و نابود کند و آنچه خالص و زلال است، باقی نهد"[۲۲]. روشن است در این امتحان بزرگ کسانی سربلند خواهند بود که دارای جایگاه والایی از ایمان و عمل شایسته باشند و کسانی که در این امور دچار کاستی باشند، بیشتر دچار لغزش و سقوط خواهند شد.امام صادق(ع) تبلور این حقیقت را چنین بیان کرده است: "و این‌‏گونه است که غیبت قائم طولانی خواهد بود، تا این‏که حق محض آشکار شود و ایمان، از کدورت‌‏ها و پیرایه‌‏ها صاف و زلال گردد. این آشکار شدن، با بازگشت افرادی صورت می‏‌پذیرد که دارای طینت ناپاکی هستند، از پیروان ظاهری اهل بیت(ع)؛ یعنی همان‌‏ها که ترس نفاق بر آن‏ها می‌‏رود[۲۳]. از مجموع سخنان معصومان(ع) به دست می‌‏آید که مهم‏ترین ویژگی مرتبط با امتحان و آزمایش انسان‏‌ها در این دوران، گریز آن‏ها از دین و آموزه‌‏های آن و به اوج رسیدن دنیا پرستی است‏[۲۴] ک: شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۲۵۳</ref> که آن را از دوره‌‏های دیگر متمایز کرده است. معصومان(ع) برای این دوران، پس از بیان برخی ویژگی‌‏ها، هشدارهایی نیز داده‏‌اند که با توجه به آن‏ها، آزمایش‏‌های بزرگ از مهم‏ترین ویژگی این دوران است[۲۵]. افرادی که با ویژگی‌‏های این دوران، ایمان خود را به خوبی حفظ کرده، پروای الهی داشته باشند، ارزش والایی دارند. در این‏ باره وقتی پیامبر اکرم(ص) از چهره‏‌های پیروز این دوران یاد می‏‌کند، با شگفتی به حضرت علی(ع) چنین می‏‌فرماید: "ای علی! بدان شگفت‏‌آورترین مردم در ایمان و بزرگ‏ترین آنان در یقین، کسانی هستند که در پایان دوران- با آن‏که پیامبر خود را درک نکرده‌‏اند و از امام خود در پرده‌‏اند- به نوشته‌‏ای سیاه بر صفحه‌‏ای سپید، ایمان می‌‏آورند"[۲۶]. افسوس بر آنان که در این دوران، اسیر وسوسه‌‏های بی‌‏پایان شیطان و هواهای نفسانی شده، در دام تاریک نادانی و عصیان زندگی می‏‌کنند.
  3. آزادگی از بیعت دیگران‏: دیدگاه برخی روایات، این است که آن حضرت، با غیبت خود، از بیعت با طاغوت‏‌های زمان در امان خواهد بود. امام مجتبی(ع)- آن هنگام که برای حفظ مصالح اسلام و مسلمین به سازش با معاویه تن داد و مردم، زبان به سرزنش حضرتش گشودند- چنین فرمود: "آیا ندانستید که هیچ ‏یک از ما امامان نیست، مگر این‏که بیعت با ستمگری بر گردن او قرار می‌‏گیرد؛ جز قائم که عیسی بن مریم(ع) پشت سرش نماز می‌‏گزارد. به درستی که خداوند سبحانه و تعالی ولادتش را پنهان و شخصش را مخفی می‌‏سازد، تا آن‏گاه که قیام می‌‏کند، بیعت هیچ‏کس بر گردنش نباشد[۲۷].حضرت مهدی(ع)‏ در توقیعی در پاسخ به برخی پرسش‏‌ها فرمود: "درباره علت غیبت پرسیده بودید؛ خداوند سبحانه و تعالی در قرآن کریم می‌‏فرماید: ای اهل ایمان! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت می‌‏شوید. بدانید هرکدام از پدران من، بیعت یکی از طاغوت‌‏های زمان خویش را بر گردن داشتند؛ ولی من هنگامی که قیام می‌‏کنم، بیعت هیچ‏ یک از گردنکشان و طاغوت‏‌های زمان را بر گردن ندارم"[۲۸].
  4. تأدیب انسان‏‌ها: ادب کردن انسان‌‏ها- به ‏ویژه مسلمان‏‌ها- یکی دیگر از فلسفه‌‏های غیبت است؛ چرا که بیشتر آن‏ها در زمان زندگی و حضور امامان پیشین، آن‏گونه که شایسته بود از ایشان استفاده و حمایت نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود، سبب محروم شدن جامعه بشری از فیض آن‏ها شدند. امام‏ باقر(ع) در این‏ باره فرمود: " شما مردمی هستید که با دل، ما را دوست می‏‌دارید؛ ولی عمل شما با این محبت، ناسازگار است. به خدا سوگند! اختلاف اصحاب پایان نمی‌‏یابد و به همین دلیل، صاحب شما از دست شما گرفته می‌‏شود ...."[۲۹]

علت غیبت امام مهدی در موعودنامه

  1. آزمایش و امتحان: امام موسی بن جعفر (ع) می‌فرماید: "برای صاحب الامر ناچار غیبتی خواهد بود، به‌طوری که گروهی از مؤمنین از عقیده برمی‌گردند. خدا به وسیله غیبت، بندگانش را امتحان می‌کند"[۳۷].
  2. بیعت نکردن با ستمکاران: علی بن موسی الرضا (ع) فرمود: "گویا شیعیانم را می‌بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم (امام عسکری (ع)) در جست و جوی امام خود همه‌جا را می‌گردند، اما او را نمی‌یابند. عرض کردم برای چه‌؟ فرمود: برای این‌که امامشان غایب می‌شود. عرض کردم چرا غایب می‌شود؟ فرمود: برای این‌که وقتی با شمشیر قیام کرد، بیعت احدی در گردنش نباشد"[۳۸].
  3. نجات از قتل: زراره از امام باقر (ع) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: قائم باید غایب شود، عرض کردم چرا؟ فرمود: از کشته شدن می‌ترسد..."[۳۹].
  4. آمادگی پذیرش[۴۰]: برای تحقق یک انقلاب همه‌جانبه در سطح جهان، علاوه بر وجود رهبری شایسته، آمادگی عمومی نیز لازم است[۴۱].

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ عِلْمُهُ مَطْوِيٌّ عَنْ عِبَادِ اللَّهِ إِيَّاكَ وَ الشَّكَّ فِيهِ فَإِنَّ الشَّكَّ فِي أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كُفْرٌ»؛ بحارالأنوار، ج۳۸، ص۱۲۶.
  2. الفصول العشره، ص۸۳.
  3. ر.ک: امام مهدی، موجود موعود، ص۱۲۸.
  4. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۹۹-۲۰۰.
  5. «إِنَّ لِلْقَائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ إِنَّهُ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ يَعْنِي الْقَتْلَ»؛ الکافی، ج۱، ص۳۳۸.
  6. «لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ»؛ بحارالأنوار، ج۵۱، ص۱۵۱؛
  7. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۲۰۰-۲۰۱.
  8. «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَيَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَحَّصُوا»؛ الکافی، ج۱، ص۳۷۰.
  9. «لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ»؛ بحار‌الأنوار، ج۱، ص۱۵۰.
  10. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۲۰۱-۲۰۲.
  11. سنت، یعنی طریق و روشی که غالباً یا دائماً جریان دارد. این طریق معمول، گاهی طریق و روش گذشتگان و گاهی طریق و روش الهی است.
  12. «إِنَّ ابْنِي هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الَّذِي يَجْرِي فِيهِ سُنَنُ الْأَنْبِيَاءِ(ع) بِالتَّعْمِيرِ وَ الْغَيْبَةِ»؛ بحارالأنوار، ج۱، ص۲۲۴.
  13. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۲۰۲.
  14. «إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ تَخْفَى وِلَادَتُهُ وَ يَغِيبُ شَخْصُهُ»؛ بحارالأنوار، ج۱، ص۱۹.
  15. «إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِي إِلَّا وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي»بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹۲.
  16. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۲۰۳.
  17. «الْقَائِمُ لَنْ يَظْهَرَ أَبَداً حَتَّى تَخْرُجَ وَدَائِعُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِذَا خَرَجَتْ ظَهَرَ عَلَى مَنْ ظَهَرَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ جَلَالُهُ فَقَتَلَهُمْ»؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹۷.
  18. ر.ک: امامت و مهدویت، ج۳، ص۱۴۶.
  19. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۲۰۳-۲۰۴.
  20. " يَا جَابِرُ إِنَ‏ هَذَا أَمْرٌ مِنْ‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ سِرٌّ مِنْ‏ سِرِّ اللَّهِ‏ عِلْمُهُ‏ مَطْوِيٌ‏ عَنْ‏ عِبَادِ اللَّهِ‏ إِيَّاكَ‏ وَ الشَّكَ‏ فِيهِ‏ فَإِنَ‏ الشَّكَ‏ فِي‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ كُفْرٌ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۸۷
  21. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۴۲
  22. " هَيْهَاتَ‏ هَيْهَاتَ‏ لَا يَكُونُ‏ فَرَجُنَا حَتَّى‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَ‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَ‏ تُغَرْبَلُوا يَقُولُهَا ثَلَاثاً حَتَّى‏ يَذْهَبَ‏ الْكَدِرُ وَ يَبْقَى‏ الصَّفْوُ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۹
  23. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۷۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۵۵
  24. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۳۰۶، ح ۴۷۶؛ ر
  25. میرزا حسین طبرسی نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۹، ح ۱۳۳۰۵؛ مسلم بن حجاج، صحیح، ج ۱، ص ۱۳۱
  26. " يَا عَلِيُ‏ أَعْجَبُ‏ النَّاسِ‏ إِيمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ‏ يَقِيناً قَوْمٌ‏ يَكُونُونَ‏ فِي‏ آخِرِ الزَّمَانِ‏ لَمْ‏ يَلْحَقُوا النَّبِيَ‏ وَ حُجِبَ‏ عَنْهُمُ‏ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى‏ بَيَاض‏ ‏‏‏‏‏‏‏"، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۶؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۸، باب ۲۵، ح ۸
  27. طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹
  28. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴
  29. " وَ أَنْتُمْ‏ قَوْمٌ‏ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِكُمْ‏ وَ يُخَالِفُ‏ ذَلِكَ‏ فِعْلُكُمْ‏ وَ اللَّهِ‏ مَا يَسْتَوِي‏ اخْتِلَافُ‏ أَصْحَابِكَ‏ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَى‏ صَاحِبِكُم‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏"، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۰
  30. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، باب ۴۴، ح ۱۱
  31. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۴۷-۵۵.
  32. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت ج۲، ص؟.
  33. بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۶.
  34. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۰۰.
  35. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.
  36. بحار الانوار، ج ۵۲، باب علة الغیبة.
  37. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳.
  38. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.
  39. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.
  40. مهدی انقلابی بزرگ، آیت الله مکارم شیرازی، ص ۲۴۰.
  41. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۴۶.

[رده:مدخل فرهنگ‌نامه]]