امامت امام هادی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '{{یادآوری پانویس}} {{پانویس2}}' به '{{پانویس}}') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{ویرایش غیرنهایی}} +)) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> |
نسخهٔ ۲۱ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۴:۴۷
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امامت امام هادی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- دهمین امام و جانشین رسول خدا(ص) حضرت علی بن محمد(ع) در سال ۲۱۲ هجری در مدینه منوره به دنیا آمد مادرش بانوی بزرگوار به نام سوسن یا سمانه مغربیه بود و معروفترین کنیه آن حضرت ابوالحسن ثالث[۱] و از القاب ایشان هادی، ابن الرضا، نقی، عسکری[۲] و رضی است. در سن کودکی در حدود ۸ سالگی به امامت رسید و مدت امامتش ۳۳ سال بود و در حدود ۴۲ سالگی به شهادت نائل گشت[۳].
- معرفی ایشان هم در ضمن نصوص امامت امام دوازدهم به عنوان هو الثالث من ولدی[۴] و هم به صورت ویژه به عنوان امام و پیشوای امت اسلامی رسیده است[۵]. در اینجا به برخی از نصوص اشاره میشود: صقر بن ابی دلف از حضرت جواد(ع) شنید که میفرمود: "امام بعد از من پسرم علی است دستور او دستور من و سخنش سخن من است فرمانبرداری از او فرمانبرداری از من است و امامت پس از او در فرزندش حسن خواهد بود. و بعد از حسن فرزندش قیام کننده به حق و مورد انتظار است"[۶].
- اسماعیل بن مهران گوید: حضرت ابی جعفر امام جواد(ع) دو مرتبه به بغداد رفت[۷]. هنگام رفتن نخستین، به حضرت عرض کردم: قربانت گردم، من در این راه بر شما نگرانم، امر امامت پس از شما با کیست؟ حضرت با لبی خندان به من متوجه شد و فرمود: آن غیبتی که گمان میکنی در این سال نیست. چون نوبت دوم آن حضرت را به سوی معتصم میبردند، نزدش رفتم و عرض کردم: قربانت گردم، شما بیرون میروید، امر امامت پس از شما با کیست؟ حضرت به قدری گریست که محاسنش تر شد، سپس بمن متوجه شد و فرمود: "در این سفر باید بر من نگران بود، امر امامت پس از من با پسرم علی است"[۸]. خیرانی نقل میکند که امام جواد(ع) در ایام بیماری به اصحابش پیام داد: "من در میگذرم و امر امامت به پسرم علی میرسد و او بعد از من بر گردن شما همان حق دارد که من بعد از پدرم بر شما داشتم"[۹]. أمیة بن علی قیسی گوید از امام ابوجعفر ثانی سؤال کردم: بعد از شما چه کسی جانشین است؟ فرمود: ابنی علی[۱۰].
افضلیت
برتری امام هادی(ع) در برخوردها و مباحثات علمی به وضوح برای همه قابل مشاهده بود در این جا به یک مورد اشاره میشود:
جواب امام به سؤال یحیی بن أکثم: در مجلس واثق بالله خلیفه عباسی یحیی بن أکثم از فقیهان سؤال کرد: حضرت آدم که حج انجام داد چه کسی سر او را حلق کرد؟ همه از جواب درماندند. خلیفه عباسی گفت من فردی را میآورم که شما را به جواب این سؤال آگاه میسازد. امام هادی(ع) را احضار نمود و با اصرار تقاضا کرد به سؤال پاسخ دهد. امام هادی(ع) در جواب فرمود: "فَإِنَّ أَبِي حَدَّثَنِي عَنْ جَدِّي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): أُمِرَ جَبْرَئِيلُ أَنْ يُنْزِلَ بِيَاقُوتَةٍ مِنَ الْجَنَّةِ، فَهَبَطَ بِهَا فَمَسَحَ بِهَا رَأْسَ آدَمَ(ع)، فَتَنَاثَرَ الشَّعْرُ مِنْهُ"[۱۱].
امام هادی(ع) از نگاه دیگران
اعتراف به برتری و تفوق امام عسکری(ع) را حتی در سخنان اهل سنت به خوبی میتوان یافت برای مثال به چند مورد اشاره میشود: یافعی (م ۷۶۸) در مرآت الجنان مینویسد: "العَسکَرِيُّ أبوالحسن عليٍّ الهاديّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوَادِ بْنِ عليٍّ الرِّضَا بْنِ موسی الکاظمِ بْنِ جَعْفَرِ الصَّادِقِ العلويّ الحسینيّ عَاشَ أربعین سَنَةً وَ کان مُتَعَبِّداً فقیهاً إِمَاماً"[۱۲].
ابن طلحه شافعی (م ۶۵۲) در مطالب السئوول مینویسد: "وَ أَمَّا مناقبُهُ فَمِنْهَا مَا حَلَّ فی الْآذَانِ مُحِلُّ حلاها بأشنافها، وَ اکتنفه شغفا بِهِ اکتناف اللآلئ الثمینة بأصدافها، وَ أَشْهَدُ لأبی الْحَسَنِ أَنَّ نَفْسِهِ مَوْصُوفَةً بنفائس أوصافها، وَ أَنَّهَا نَازِلَةُ مِنْ الدوحة النبویة ذری أَشْرَفُهَا، وَ شرفات أَعْرِفُهَا"[۱۳].
شمس الدین ذهبی (م ۷۴۸) در سیر اعلام النبلاء مینویسد: "اَلْمُلَقَّبُ بِالْهَادِي شَرِيفٌ جَلِيلٌ"[۱۴]. و در العبر فی خبر من غبر مینویسد: "أَبُو الْحَسنِ عَليّ بن الجَوادِ مُحَمَّدِ بْنِ الرَّضِيِّ عَلِيّ بْن الكاظِم موسي بْنِ الصَّادِقِ جَعْفَرٍ الْعلوِيّ الْحُسَيْنِيّ الْمَعْرُوفُ بِالْهَادِي تُوُفِّيَ بسامرَّا وَلَهُ أَرْبَعُونَ سَنَةً وَ كَانَ فَقِيهاً وَ إِمَاماً مُتَعَبِّداً"[۱۵].
ابن صباغ مالکی (م ۸۵۵) در الفصول المهمه مینویسد: "فَضْلُ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيّ بْنِ مُحمَّد الهادي قد يُضرَبُ عَلَی الْمَجَرَّةَ قِبَابَهُ وَ مَدَّ عَلَی نُجُومِ السَّماءِ أَطنابَهُ فَما تَعُدُّ مَنْقَبَةً إِلاَّ وَ إِلَيْهِ نُحيلُها"[۱۶]. ابن حجر هیتمی مکی (م ۹۷۳) در صواعق مینویسد: "سُمِّيَ بِذلِكَ لِأنَّهُ لَمَّا وَجَّهَ لاشْخَاصهِ مِنَ المَدِينَةِ النَّبَوِيَّةِ الي سرّ مَنْ رَای وَ أسكنهُ بِهَا و كَانَتْ تُسَمِّي الْعَسْكَرَ فَعَرِفَ بِالْعَسْكَرِيِّ وَ كَانَ وَارِثُ أَبِيهِ عِلْماً وَ سَخَاءً"[۱۷]»[۱۸].
پرسشهای وابسته
منابع
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
- هدایت
- ولایت (ولایت تکوینی؛ ولایت تشریعی؛ ولایت امر)
- خلافت
- شهادت
- ملک
- حکم
- وراثت (وراثت زمین؛ وراثت کتاب)
- حجت
- تمکین فی الارض
- امت وسط
- اصطفا
- اجتبا
- امامت در قرآن
- آیات امامت
- امامت در حدیث
- امامت در کلام اسلامی
- امامت در فلسفه اسلامی
- امامت در عرفان اسلامی
- امامت از دیدگاه بروندینی
- امامت امامان دوازدهگانه
- شؤون امام
- صفات امام
- راه تعیین امام
- امامان دوازدهگانه
- آیات امامت
- اثبات امامت
- احکام امامت
- اختلاف در امامت
- اطاعت اولوالامر
- اعلان امامت علی
- امامت ائمه ضلال
- امامت بعد از نبی اکرم
- امامت به بیعت
- امامت به شوکت
- امامت به نص
- امامت تشریعی
- امامت تکوینی
- امامت جاهل
- امامت خاصه
- امامت خلفا
- امامت دو برادر
- امامت ذریه ابراهیم
- امامت رسول الله
- امامت زنان
- امامت صغری
- امامت صغیر
- امامت ظالم
- امامت عالم
- امامت عامه
- امامت غیر قرشی
- امامت غیر معصوم
- امامت فاضل
- امامت قرشی
- امامت مطلقه
- امامت مفضول
- امامت واحد
- امامت کبری
- انحلال امامت
- انقطاع امامت
- اولوا الامر
- اولی به امامت
- ایمان به امامت
- تعلیم غیبی به غیر نبی
- ختم رهبری
- خروج امام از امامت
- دعای ابراهیم
- دعوی امامت
- دفاع از امامت
- دلایل امامت
- روح قدسی
- علم امامت
- علم به آغاز امامت
- عهد الهی
- قبح امامت
- لطف امامت
- مدعی امامت
- مقام امامت
- ملاک امامت
- موروثی بودن امامت
- نشانه امامت
- نص بر امامت
- نص نبی بر خلافت
- نفی امامت
- نور امامت
- ودائع امامت
- وصیت به امامت
پانویس
- ↑ حضرت موسی بن جعفر ابوالحسن اول و امام رضا ابوالحسن ثانی است.
- ↑ این لقب به این سبب است که امام هادی و فرزند ایشان امام یازدهم تحت کنترل شدید حکومت عباسی در معسکر یعنی پادگان نظامی قرار داشتند.
- ↑ ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۴۹۷ و ارشاد، ج ۲، ص ۲۹۷ و بحار، ج ۵۰، ص ۱۱۳ و باز پژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان، ص ۴۸۳.
- ↑ ر.ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۷۷. کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۸۱.
- ↑ ر.ک: کافی، ج ۱، ص۳۲۳ باب الإشارة و النص علی أبی الحسن الثالث(ع) و ارشاد، ج ۲، ص ۲۹۷ و اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۴۱۶ و بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۱۱۸.
- ↑ «إِنَّ الْإِمَامَ بَعْدِي عَلِيٌّ اِبْنِي، أَمْرُهُ أَمْرِي، وَ قَوْلُهُ قَوْلِي، وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ الْإِمَامَةُ بَعْدَهُ فِي اِبْنِهِ الْحَسَنِ أَمْرُهُ أَمْرُ أَبِيهِ، وَ قَوْلُهُ قَوْلُ أَبِيهِ، وَ طَاعَتُهُ طَاعَةُ أَبِيهِ، ثُمَّ سَكَتَ، فَقُلْتُ لَهُ: يَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ اَلْإِمَامُ بَعْدَ الْحَسَنِ فَبَكَى بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ قَالَ: إِنَّ مِنْ بَعْدِ الْحَسَنِ اِبْنُهُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ الْمُنْتَظَرُ»؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸؛ کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۸۳.
- ↑ نوبت اول مأمون عباسی امام جواد(ع) را از مدینه ببغدادطلبید و دختر ام الفضل را باو تزویج کرد، جضرت همراه ام الفضل بمدینه بازگشت و پس از چندی مأمون درگذشت و برادرش محمد معتصم جانشینش شد، او حضرت را از مدینه طلب کرد و بهدست زوجهاش ام الفضل مسمومش نمود.
- ↑ «عِنْدَ هَذِهِ يُخَافُ عَلَيَّ الْأَمْرُ مِنْ بَعْدِي إِلَى ابْنِي عَلِيٍّ»؛ کافی، ج ۱، ص ۳۲۳.
- ↑ «إِنِّي مَاضٍ وَ الْأَمْرُ صَائِرٌ إِلَى ابْنِي عَلِيٍّ وَ لَهُ عَلَيْكُمْ بَعْدِي مَا كَانَ لِي عَلَيْكُمْ بَعْدَ أَبِي»؛ کافی، ج ۱، ص ۳۲۴.
- ↑ کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۸۴.
- ↑ ر.ک: تاریخ بغداد، ج ۱۲، ص ۵۶ و کافی، ج ۴، ص ۱۹۵. همانا پدرم از جدم، از پدرش از جدش نقل فرمود که رسول الله فرمود: جبرئیل مأمور شد تا یاقوتی را از بهشت برای حضرت آدم بیاورد، و آن را بر سر حضرت آدم کشید و موهای ایشان تراشیده شد.
- ↑ مرآة الجنان و عبرة الیقظان فی معرفة حوادث الزمان، ص ۲۷۶.
- ↑ مطالب السئول، ابن طلحة الشافعی، ص ۳۰۷ الباب العاشر فی أبی الحسن علی بن محمد بن علی ابن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب(ع).
- ↑ سیر أعلام النبلاء، ج ۱۳، ص ۱۲۱.
- ↑ العبر فی خبر من غیر، ج ۲، ص ۱۲.
- ↑ الفصول المهمة ابن صباغ المالکی، ج ۲، ص ۱۰۷۳. گنبد فضل ابوالحسن علی بن محمد هادی بر کهکشانها سرزده و شعاع فضائلش تا ستارگان آسمان امتداد یافته و هیچ منقبت و فضیلتی نیست مگر اینکه افتخار آمیزترین آنها برای اوست.
- ↑ الصواعق المحرقه، ج ۲، ص ۵۹۸.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۸۵-۸۷.