حجت الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۸: خط ۸:
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[حجت الهی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[حجت الهی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==[[ولی الله]]؛ مبیّن اعتباریّات [[شرعی]]==
*[[امر الهی]] در تکوینیات، به منزله اعطای هستی و [[کمالات]] هستی به موجودات است؛ چنان‌که می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.</ref>
*[[امر الهی]] در اعتباریّات، به معنای انطباق مأمورٌبه با [[مصالح]] [[حقیقی]] است. [[نهی]] [[الهی]] نیز به معنای انطباق مأمورٌبه با [[مفاسد]] [[حقیقی]] است؛ که شخص در صورت ارتکاب آن، [[مبتلا]] به [[مفاسد]] آن در [[دنیا]] و [[آخرت]] می‌شود؛ مثلاً [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«و به مال یتیم نزدیک نشوید جز به گونه‌ای که (برای یتیم) نیکوتر است» سوره انعام، آیه ۱۵۲.</ref>.
*ظاهر این [[نهی]]، فرمانی اعتباری است که مکلّف می‌تواند [[امتثال]] کند و یا نکند؛ ولی [[نهی]] [[الهی]]، [[کشف]] از مفسده‌ای می‌کند که اگر مکلّف آن را مرتکب بشود، در گرفتاری [[سختی]] قرار می‌گیرد. به عنوان مثالی دیگر، [[خداوند]] درباره تصرّف غاصبانه و ظالمانه در [[مال یتیم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا}}<ref>«آنان که دارایی‌های یتیمان را به ستم می‌خورند جز این نیست که در شکم خود آتش می‌انبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.</ref>.
*[[حقیقت]] این [[مفسده]] در جهان‌های بعد از [[مرگ]] برای او روشن می‌شود و در این عالم، که ظرف اعتباریّات است، [[خداوند]] تنها خبر از آن [[مفسده]] می‌دهد. همچنین [[خداوند]] درباره کسانی که حریصانه در جمع [[مال]] می‌کوشند و از پرداخت [[حقوق الهی]] آن اجتناب می‌کنند، در ابتدا می‌فرماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴.</ref>.
*سپس در [[آیه]] بعد، [[حقیقت]] [[عذاب الهی]] را این‌چنین [[تبیین]] می‌نماید: {{متن قرآن|يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ}}<ref>«روزی که آن را در آتش دوزخ بگدازند و با آن بر پیشانی و پهلو و پشت آنان داغ نهند» سوره توبه، آیه ۳۵.</ref>.
*نکته مهم آن است که در ادامه [[آیه]]، [[خداوند]] رابطه [[عذاب الهی]] و [[عمل حرام]] در [[دنیا]] را، رابطه [[باطن]] و ظاهر یک [[حقیقت]] بیان می‌نماید و می‌فرماید: {{متن قرآن|هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ}}<ref>«این همان چیزی است که برای خود می‌انباشتید اکنون آنچه را می‌انباشتید بچشید!» سوره توبه، آیه ۳۵.</ref>
*همچنین درباره [[مصلحت]] [[امتثال]] [[فرامین الهی]]، خطاب به [[مؤمنین]] می‌فرماید:{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ}}<ref>«و کسانی که به خداوند و پیامبرانش ایمان آورده‌اند، نزد پروردگار خویش همان راستگویان و شهیدانند؛ آنان راست پاداش و فروغشان؛ و آن کسان که کافر شدند و آیات ما را دروغ شمردند دوزخی‌اند» سوره حدید، آیه ۱۹.</ref>.
*به این ترتیب، [[خداوند]] درباره اجرکارهای [[پسندیده]] صدّیقین و [[شهداء]]، تنها به ذکر [[پاداش]] اکتفا نمی‌کند: {{متن قرآن|لَهُمْ أَجْرُهُمْ}}؛ بلکه برای آنان [[نور]] نیز قرار می‌دهد: {{متن قرآن|وَنُورُهُمْ}}؛ که مراد از آن، [[حقیقت]] [[نورانی]] اعمالِ به ظاهر اعتباری آنان در [[دنیا]] و [[آخرت]] است<ref>خداوند درباره نورانیت مؤمن و اعمال او در دنیا می‌فرماید: {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}} «و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدین‌گونه آنچه کافران می‌کردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲؛ و در همین ارتباط، درباره نورانیّت مؤمن در قیامت می‌فرماید: {{متن قرآن|يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ}} «روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهره‌ای) بگیریم، (به آنان) گفته می‌شود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی می‌کشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد» سوره حدید، آیه ۱۳.</ref>.
*نتیجه آنکه، همه [[اوامر]] اعتباری [[خداوند]] در [[احکام]] فردی و [[اجتماعی]]، خبر از واقعیّاتی می‌دهند که رابطه آن [[حقیقت]] با این [[احکام]] اعتباری [[شرعی]]، رابطه [[روح]] با [[جسد]] و [[نور]] با سایه و [[باطن]] با ظاهر خود است. بنابراین، رابطه آن دو به حدّی تنگاتنگ و درهم تنیده است که کمترین تغییری در اعتباریّات، موجب بی‌فایده شدن [[حکم]] و [[خروج]] آن از تحت مصلحتی است که [[خداوند]] برای آن قرار داده است. برای مثال، اگر کسی [[فریضه]] [[روزه]] را به جای [[طلوع فجر]]، از هنگام [[طلوع]] [[خورشید]] آغاز کند و یا در پایان روز، قبل از [[مغرب]] [[شرعی]] افطارنماید، هرچند همه روز را در زحمت نخوردن و نیاشامیدن گذرانده و عقلاً زحمت [[روزه]] را کشیده است، ولی نتایج [[معنوی]] از [[روزه]] را دریافت نمی‌کند؛ چنان‌که [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} درباره برخی روزه‌دارانی که [[حریم]] [[معنوی]] [[روزه]] را رعایت نکردند، می‌فرماید:{{متن حدیث|كَمْ مِنْ صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ وَ كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ وَ الْعَنَاءُ حَبَّذَا نَوْمُ الْأَكْيَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ‌}}<ref>نهج البلاغه (للصبحی صالح) (ط. هجرت، ۱۴۱۴ ق.)، ص۴۹۵، حکمت ۱۴۵.</ref>.
*به همین علت است که وقتی [[ابان بن تغلب]] در [[استنباط]] [[حکم]] [[قصاص]]، [[قیاس]] [[عقلانی]] می‌کند، [[امام صادق]]{{ع}} به [[تندی]] به او می‌فرمایند: {{متن حدیث|مَهْلًا يَا أَبَانُ... إِنَّكَ أَخَذْتَنِي بِالْقِيَاسِ وَ السُّنَّةُ إِذَا قِيسَتْ مُحِقَ الدِّينُ}}<ref>الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۷، ص۳۰۰.</ref>.
*بنابراین، اگر رابطه [[دین]] و [[احکام]] آن، با [[حقیقت]] [[دین]] و [[مقام]] مکنون آن، رابطه تصویر با صاحب آن و حتّی دقیق‌تر است، بنابراین، می‌باید [[خداوند]] در تمام مسائل و جزئیّات [[زندگی]]، [[احکام]] خود را به تفصیل بیان نماید؛ تا [[مسلمانان]] در عمل، کمترین زمینه تخطّی از آنها را پیدا کنند و در نتیجه، از نتایج مادّی و [[معنوی]] آن [[محروم]] نگردند.
*از سوی دیگر، در [[قرآن]] تنها به بیان کلیّات [[احکام]] اکتفا شده؛ در حالی که [[مسلمانان]] [[نیازمند]] به دانستن تفصیل [[احکام الهی]] هستند. اکنون می‌توان گفت: [[حکمت بالغه الهی]] ایجاب می‌کند که همیشه در میان [[بشر]] کسانی باشند که جزئیّات [[احکام الهی]] را از [[قرآن]] برای [[امّت اسلام]] [[تبیین]] نمایند؛ تا راه برای عمل صحیح به [[احکام]] و درنتیجه، انطباق میان [[تکوین]] و [[تشریع]] در [[نظام]] [[دینی]] وجود داشته باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۴۷۶-۴۷۸.</ref>.


==[[ضرورت]] وجود [[حجّت الهی]] ([[ولی الله]]) برای [[امتثال]] [[اوامر]] [[خداوند]]==
==[[ضرورت]] وجود [[حجّت الهی]] ([[ولی الله]]) برای [[امتثال]] [[اوامر]] [[خداوند]]==

نسخهٔ ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۵۲

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حجت الهی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

ضرورت وجود حجّت الهی (ولی الله) برای امتثال اوامر خداوند

﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ[۴][۵].

ضرورت وجود ولی الله برای تنفیذ تصرّفات

ویژگی‌های حجت‌الله

حجت‌شناسی

حجت در ادبیات شیعه

  • در ادبیات گفتاری و نوشتاری شیعه، حجت دو مفهوم وصفی‏ هم‏سنگ دارد[۲۱]:
  1. مفهومی وصفی و عام که درباره هر دلیل و برهان الهی چون پیامبران و امامان(ع) یا عقل به کار برده می‌‏شود و این دلیل همواره در زمین بر انسان آشکار است؛ ازاین ‏رو در روایت امام کاظم(ع) آمده است که فرمود: خداوند سبحانه و تعالی را بر مردم دو حجّت است: یکی ظاهر که آن عبارت است از پیامبران و رهبران دینی و دیگری باطن که آن عقول مردم است[۲۲]. پیامبران و اوصیای آنان(ع) به این دلیل حجّت نامیده شده‌‏اند که خداوند سبحانه و تعالی به وجود ایشان، بر بندگان خود احتجاج کند. آنان همچنین دلیل بر وجود خدا هستند و گفتار و کردارشان دلیل بر نیاز مردم به قانون آسمانی است. بر اساس روایات فراوانی، زمین هرگز از حجّت خالی نیست؛ چنان که از امام رضا(ع) پرسیده شد: آیا زمین از حجّت خالی می‌‏ماند؟ حضرت فرمود: "اگر زمین از حجّت خالی باشد، اهلش را فرو می‌‏برد"[۲۳][۲۴].
  2. مفهوم وصفی خاصی که از نگاه شیعه، حضرت مهدی(ع)‏ آخرین حجّت الهی است؛ ازاین ‏رو به حجة بن الحسن العسکری(ع) شهرت دارد[۲۵]. داود بن قاسم گوید: از امام دهم(ع) شنیدم که فرمود: "جانشین من، پسرم حسن است. شما نسبت به جانشین پس از جانشین من چه حالی خواهید داشت؟ عرض کردم: خداوند سبحانه و تعالی مرا قربانت کند؛ چرا؟ فرمود: برای آن که شخص او را نمی‌‏توانید ببینید و ذکر او به نام مخصوصش روا نیست. عرض کردم: پس چطور او را یاد کنیم؟ فرمود: بگویید حجّت از خاندان محمد(ص)"[۲۶]. در بیشتر روایات، این لقب به صورت الحجّة من آل محمّد به کار رفته است[۲۷][۲۸].

حجة الله در موعودنامه

  • از القاب حضرت مهدی (ع) ذکر شده و به معنی غلبه یا سلطنت خدا بر خلایق است، و این سلطنت به واسطه آن حضرت به ظهور خواهد رسید. نقش انگشتر آن حضرت "أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ" است و به روایتی "أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ وَ خَالِصَتُهُ" و به همین مهر، روی زمین حکومت می‌کند[۲۹]

جستارهای وابسته

منابع

  1. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱
  2. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت
  3. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  2. «و به جای او خدایانی را برگزیدند که چیزی نمی‌آفرینند و خود آفریده می‌شوند و اختیار هیچ سود و زیانی برای خویش و اختیار مرگ و زندگی و برانگیختنی را ندارند» سوره فرقان، آیه ۳.
  3. برای بیان نمونه‌ای از ادب بندگی، اشاره می‌کنیم به گوشه‌ای از دعای امام سجاد(ع) در صحیفه: «اللَّهُمَّ... فَإِنِّي عَبْدُكَ وَ فِي قَبْضَتِكَ، نَاصِيَتِي بِيَدِكَ. لَا أَمْرَ لِي مَعَ أَمْرِكَ‌، مَاضٍ فِيَّ حُكْمُكَ، عَدْلٌ فِيَّ قَضَاؤُكَ، وَ لَا قُوَّةَ لِي عَلَى الْخُرُوجِ مِنْ سُلْطَانِكَ، وَ لَا أَسْتَطِيعُ مُجَاوَزَةَ قُدْرَتِكَ، وَ لَا أَسْتَمِيلُ هَوَاكَ، وَ لَا أَبْلُغُ رِضَاكَ، وَ لَا أَنَالُ مَا عِنْدَكَ إِلَّا بِطَاعَتِكَ وَ بِفَضْلِ رَحْمَتِكَ. إِلَهِي أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَيْتُ عَبْداً دَاخِراً لَكَ، لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً إِلَّا بِكَ، أَشْهَدُ بِذَلِكَ عَلَى نَفْسِي، وَ أَعْتَرِفُ بِضَعْفِ قُوَّتِي وَ قِلَّةِ حِيلَتِي، فَأَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي، وَ تَمِّمْ لِي مَا آتَيْتَنِي، فَإِنِّي عَبْدُكَ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ الضَّعِيفُ الضَّرِيرُ الْحَقِيرُ الْمَهِينُ الْفَقِيرُ الْخَائِفُ الْمُسْتَجِيرُ». (الصحیفة السجادیه (ط. الهادی، ۱۳۷۶ ه.ش.)، دعای ۲۱).
  4. «جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند و چون در کاری همگانی همراه او باشند تا از او اجازه نگیرند (به راهی دیگر) نمی‌روند» سوره نور، آیه ۶۲.
  5. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص۴۷۹-۴۸۰.
  6. «آیا آبی را که فرو می‌ریزید، دیده‌اید؟ آیا شما آن را می‌آفرینید یا آفریننده ماییم؟ ما مرگ را میان شما رقم زده‌ایم و ناتوان نیستیم که همگونه‌هایتان را جایگزین شما گردانیم و شما را در آنچه نمی‌دانید، باز آفرینیم و به یقین، شما آفرینش نخستین (خود) را شناخته‌اید، پس چرا پند نمی‌پذیرید؟ آیا آنچه را می‌کارید، دیده‌اید؟ آیا شما آن را می‌رویانید یا رویاننده ماییم؟ اگر می‌خواستیم آن را گیاهی خشک و خرد می‌گرداندیم که به پشیمانی می‌افتید (و بگویید) بی‌گمان ما (زیان دیده و) غرامت زده‌ایم بلکه سخت بی‌بهره‌ایم آیا آبی را که می‌نوشید، دیده‌اید؟ آیا شما آن را از ابر فرو فرستاده‌اید یا فرو فرستنده ماییم؟ اگر می‌خواستیم آن را تلخاب می‌کردیم پس چرا سپاس نمی‌گزارید؟ آیا آتشی را که می‌افروزید دیده‌اید؟ آیا درخت آن را شما آفریده‌اید یا آفریننده ماییم؟ ما آن را مایه اندرز و سرمایه‌ای برای بیابانگردان کرده‌ایم پس نام سترگ پروردگار خویش را به پاکی بستای!» سوره واقعه، آیه ۵۸-۷۴.
  7. «دریابند که تمام توان (ها) از آن خداوند است» سوره بقره، آیه ۱۶۵.
  8. «همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست می‌گزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان می‌جویند با آنکه بی‌گمان عزّت همه از آن خداوند است» سوره نساء، آیه ۱۳۹.
  9. «پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۱۷.
  10. بر این اساس، همه معجزات انبیاء الهی(ع)، اعمال ولایت آنها در مقابل ولایت اسباب ظاهری است: ﴿أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست اگر مؤمن باشید» سوره آل عمران، آیه ۴۹.
  11. در بخشی از زیارت مطلقه سیدالشهداء(ع) از بیان امام صادق(ع) چنین بیان شده: «بِكُمْ تُنْبِتُ الْأَرْضُ أَشْجَارَهَا وَ بِكُمْ تُخْرِجُ الْأَشْجَارُ أَثْمَارَهَا وَ بِكُمْ تُنْزِلُ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ رِزْقَهَا وَ بِكُمْ يَكْشِفُ اللَّهُ الْكَرْبَ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ اللَّهُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ تَسِيخُ الْأَرْضُ الَّتِي تَحْمِلُ أَبْدَانَكُمْ وَ تَسْتَقِرُّ جِبَالُهَا عَنْ مَرَاسِيهَا إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُمْ وَ الصَّادِرُ عَمَّا فَصَلَ مِنْ أَحْكَامِ الْعِبَادِ» (الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۴، ص۵۷۷).
  12. ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.
  13. «و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
  14. «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند» سوره مائده، آیه ۶۶.
  15. «که کوشیدنتان گونه‌گون است امّا آنکه بخشش کند و پرهیزگاری ورزد و آن وعده نیکوترین (بهشت) را راست بشمارد زودا که او را در راه (خیر و) آسانی قرار دهیم و اما آنکه تنگ‌چشمی کند و بی‌نیازی نشان دهد و وعده نیکوترین (بهشت) را دروغ شمرد زودا که او را در راه سختی قرار دهیم» سوره لیل، آیه ۴-۱۰.
  16. «بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند آنانند که آیات و لقای پروردگارشان را انکار کردند و کردارهایشان تباه گردید؛ از این رو روز رستخیز ترازویی برای آنان برپا نمی‌داریم» سوره کهف، آیه ۱۰۳.
  17. در بخش براهین قرآنی، به تفصیل به آیاتی که بیانگر عدم انفکاک ولایت الهی و اولیاء معصوم او(ع)، اعمّ از رسولان الهی(ع) و یا اوصیاء آنان(ع) است، اشاره خواهد شد. برای نمونه رجوع کنید به این آیه: ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.
  18. «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.
  19. «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.
  20. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص۴۸۵-۴۹۰.
  21. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۱۶۳ - ۱۶۵.
  22. " إِنَ‏ لِلَّهِ‏ عَلَى‏ النَّاسِ‏ حُجَّتَيْنِ‏ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ‏ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ (ع) وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ ‏‏‏‏‏‏‏‏"، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۵
  23. " لَوْ بَقِيَتْ‏ بِغَيْرِ إِمَامٍ‏ لَسَاخَتْ‏‏‏‏‏‏‏‏‏"، شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۹۸
  24. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۱۶۳ - ۱۶۵.
  25. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۵، ح ۶ و ج ۹۷، ص ۳۴۳
  26. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۰۲، ح ۱۶۹؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۱۳
  27. ر.ک: شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۵؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۸
  28. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۱۶۳ - ۱۶۵.
  29. نجم الثاقب، باب دوم.