علم ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== پاسخ نخست== +== پاسخ نخست ==))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{جمع شدن| +{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ))
خط ۲۰: خط ۲۰:


==پاسخ‌های دیگر==
==پاسخ‌های دیگر==
{{جمع شدن|۱. آیت‌الله تحریری؛}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. آیت‌الله تحریری؛}}
[[پرونده:tahriri.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد باقر تحریری|تحریری]]]]
[[پرونده:tahriri.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد باقر تحریری|تحریری]]]]
::::::آیت‌الله '''[[محمد باقر تحریری]]''' در کتاب ''«[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]»'' در این باره گفته است:  
::::::آیت‌الله '''[[محمد باقر تحریری]]''' در کتاب ''«[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]»'' در این باره گفته است:  
خط ۲۶: خط ۲۷:
::::::و همچنین:[[علی]]{{ع}} با حق است و حق با [[علی]]{{ع}} است<ref>{{عربی|"عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي‏"}}؛ موسوعة الامام علی‌ بن ابی‌ طالب{{ع}}، ج۲، ص۲۳۷-۲۴۲.</ref>. [[ائمه]]{{عم}} نیز با نیل به این مرتبه منیع و فانی شدن در ذات حضرت حق که با صفات ذاتیش عینیّت دارد گنجینه‌ها و خزائن علم ذاتی او گشته‌اند و آن علم مشهود آنان است بدون اینکه بین ذات او و علم و قدرت و حیاتش تعددی مشاهده شود حتی اینکه خود را به او عالم بدانند بلکه در این حالت او را عالم به خود می‌یابند لذا بیانات و فرمایشات ایشان از این مرتبه عالی خبر می‌دهد و [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: به راستی خداوند علم است که جهل در او راه ندارد، حیات است که موت ندارد، نور است که تاریکی ندارد<ref>{{عربی|"إِنَّ اللَّهَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيه"}}؛توحید صدوق، ص۱۳۷، روایت۱۳-۱۱.</ref>. [[ائمه]]{{عم}} به جهت اهمیتِ معرفی صحیح ذات مقدس الهی، علاوه بر اهتمام به لزوم اعتقاد صحیح در رابطه با ذات الهی، خواسته‌اند حتی در توجهات ذهنی در مقام عبادت نیز از توجه شرک‌آلود اگر چه به صورت شرک مخفی، بر حذر باشیم لذا [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: کسی که خدا را با توهّم "صورت یا شکلی برای او" بندگی کند یقیناً کافر شده است و کسی که اسم "خداوند را از جهت ظهور کمالاتش" نه معنا "ذات مطلق الهی" را بندگی نماید قطعاً کافر است، و کسی که اسم و معنا را با هم بندگی کند، به تحقیق مشرک است. و کسی که معنا را بندگی کند با واقع کردن اسماء بر او با صفاتی که خویش را به آن توصیف کرده است و قلبش را به آن معتقد ساخته و زبانش به آن در باطن و آشکارش گویا باشد پس ایشان اصحاب حقیقی [[امیر المؤمنین]]{{ع}} می‌باشند<ref>{{عربی|"مَنْ عَبَدَ اللَّهَ بِالتَّوَهُّمِ فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنَى فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَى فَقَدْ أَشْرَكَ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى بِإِيقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَيْهِ بِصِفَاتِهِ الَّتِي وَصَفَ بِهَا نَفْسَهُ فَعَقَدَ عَلَيْهِ قَلْبَهُ وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ فِي سَرَائِرِهِ وَ عَلَانِيَتِهِ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} حَقّا"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۸۷، روایت ۱-۳.</ref>»<ref>[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج ۱، ص۲۵۰.</ref>.
::::::و همچنین:[[علی]]{{ع}} با حق است و حق با [[علی]]{{ع}} است<ref>{{عربی|"عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي‏"}}؛ موسوعة الامام علی‌ بن ابی‌ طالب{{ع}}، ج۲، ص۲۳۷-۲۴۲.</ref>. [[ائمه]]{{عم}} نیز با نیل به این مرتبه منیع و فانی شدن در ذات حضرت حق که با صفات ذاتیش عینیّت دارد گنجینه‌ها و خزائن علم ذاتی او گشته‌اند و آن علم مشهود آنان است بدون اینکه بین ذات او و علم و قدرت و حیاتش تعددی مشاهده شود حتی اینکه خود را به او عالم بدانند بلکه در این حالت او را عالم به خود می‌یابند لذا بیانات و فرمایشات ایشان از این مرتبه عالی خبر می‌دهد و [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: به راستی خداوند علم است که جهل در او راه ندارد، حیات است که موت ندارد، نور است که تاریکی ندارد<ref>{{عربی|"إِنَّ اللَّهَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيه"}}؛توحید صدوق، ص۱۳۷، روایت۱۳-۱۱.</ref>. [[ائمه]]{{عم}} به جهت اهمیتِ معرفی صحیح ذات مقدس الهی، علاوه بر اهتمام به لزوم اعتقاد صحیح در رابطه با ذات الهی، خواسته‌اند حتی در توجهات ذهنی در مقام عبادت نیز از توجه شرک‌آلود اگر چه به صورت شرک مخفی، بر حذر باشیم لذا [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: کسی که خدا را با توهّم "صورت یا شکلی برای او" بندگی کند یقیناً کافر شده است و کسی که اسم "خداوند را از جهت ظهور کمالاتش" نه معنا "ذات مطلق الهی" را بندگی نماید قطعاً کافر است، و کسی که اسم و معنا را با هم بندگی کند، به تحقیق مشرک است. و کسی که معنا را بندگی کند با واقع کردن اسماء بر او با صفاتی که خویش را به آن توصیف کرده است و قلبش را به آن معتقد ساخته و زبانش به آن در باطن و آشکارش گویا باشد پس ایشان اصحاب حقیقی [[امیر المؤمنین]]{{ع}} می‌باشند<ref>{{عربی|"مَنْ عَبَدَ اللَّهَ بِالتَّوَهُّمِ فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنَى فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَى فَقَدْ أَشْرَكَ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى بِإِيقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَيْهِ بِصِفَاتِهِ الَّتِي وَصَفَ بِهَا نَفْسَهُ فَعَقَدَ عَلَيْهِ قَلْبَهُ وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ فِي سَرَائِرِهِ وَ عَلَانِيَتِهِ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} حَقّا"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۸۷، روایت ۱-۳.</ref>»<ref>[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج ۱، ص۲۵۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛}}
[[پرونده:11720.JPG|100px|right|بندانگشتی|[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]]]
[[پرونده:11720.JPG|100px|right|بندانگشتی|[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]'''، در کتاب ''«[[ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه (کتاب)|ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه]]»'' و مقاله ''«[[قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن (مقاله)|قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]'''، در کتاب ''«[[ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه (کتاب)|ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه]]»'' و مقاله ''«[[قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن (مقاله)|قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
خط ۳۷: خط ۳۹:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین بخارایی‌زاده؛}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین بخارایی‌زاده؛}}
[[پرونده:11805.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید حبیب بخارایی‌زاده|بخارایی‌زاده]]]]
[[پرونده:11805.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید حبیب بخارایی‌زاده|بخارایی‌زاده]]]]
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید حبیب بخارایی‌زاده]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید حبیب بخارایی‌زاده]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::«علم هر عالمی از هر قسمی از اقسام علوم که باشد. از دو حال خارج نیست: یا علتی خارج از ذات عالم آن را به عالم افاضه کرده است به این معنا که خود عالم در ذات خویش فاقد هرگونه علمی است و تا موجود دیگری علوم را به وی افاضه نکند جاهل محض است و یا آنکه علوم عالم، از درون ذات خود عالم نشأت گرفته است و هیچ علتی خارج از ذاتش آنها را به وی افاضه نکرده است این چنین عالمی در مرتبه ذات خود عالم است و هیچ نیازی به غیر خود ندارد. قسم دوم از علم؛ علم ذاتی و قسم اول علم عرضی نام دارد. فلاسفه وجود عالمی که علم ذاتی داشته باشد را ضروری می‌دانند. بخاطر اینکه بر اساس قاعده "کل ما بالعرض لا بد ان ینتهی الی ما بالذات"<ref>ابراهیمی دینانی، قواعد كلی فلسفی،ج ۲،صص۳۸۲-۳۸۶.</ref>  هر ما بالعرضی بالضروره باید به مابالذات منتهی شود و الا دور و تسلسل پیش خواهد آمد. این نوع از علم منحصر در وجود حق تعالی است و چون فقط اوست که ذاتش عین علم است و در مرتبه ذاتش هیچگونه جهلی راه ندارد و به هیچ نحو محتاج به غیر نیست اما سایر صاحبان علوم؛ که همه ممکنات از صدر تا ساقه را در میگیرد علومشان عرضی است بخاطر اینکه اصل وجودشان از خودشان نیست و از ناحیه خداوند به آنان افاضه شده است چه رسد به صفات و اعراضشان<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳ ،ص۲۲۹؛ حكیم سبزواری، شرح المنظومه، تهـران، ۱۳۸۴ ش، ج۳،ص۵۹۷.</ref>»<ref>[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]، ص ۱۹.</ref>.
::::::«علم هر عالمی از هر قسمی از اقسام علوم که باشد. از دو حال خارج نیست: یا علتی خارج از ذات عالم آن را به عالم افاضه کرده است به این معنا که خود عالم در ذات خویش فاقد هرگونه علمی است و تا موجود دیگری علوم را به وی افاضه نکند جاهل محض است و یا آنکه علوم عالم، از درون ذات خود عالم نشأت گرفته است و هیچ علتی خارج از ذاتش آنها را به وی افاضه نکرده است این چنین عالمی در مرتبه ذات خود عالم است و هیچ نیازی به غیر خود ندارد. قسم دوم از علم؛ علم ذاتی و قسم اول علم عرضی نام دارد. فلاسفه وجود عالمی که علم ذاتی داشته باشد را ضروری می‌دانند. بخاطر اینکه بر اساس قاعده "کل ما بالعرض لا بد ان ینتهی الی ما بالذات"<ref>ابراهیمی دینانی، قواعد كلی فلسفی،ج ۲،صص۳۸۲-۳۸۶.</ref>  هر ما بالعرضی بالضروره باید به مابالذات منتهی شود و الا دور و تسلسل پیش خواهد آمد. این نوع از علم منحصر در وجود حق تعالی است و چون فقط اوست که ذاتش عین علم است و در مرتبه ذاتش هیچگونه جهلی راه ندارد و به هیچ نحو محتاج به غیر نیست اما سایر صاحبان علوم؛ که همه ممکنات از صدر تا ساقه را در میگیرد علومشان عرضی است بخاطر اینکه اصل وجودشان از خودشان نیست و از ناحیه خداوند به آنان افاضه شده است چه رسد به صفات و اعراضشان<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳ ،ص۲۲۹؛ حكیم سبزواری، شرح المنظومه، تهـران، ۱۳۸۴ ش، ج۳،ص۵۹۷.</ref>»<ref>[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]، ص ۱۹.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۴. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛}}
[[پرونده:765454.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مصطفی سلطانی|سلطانی]]]]
[[پرونده:765454.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مصطفی سلطانی|سلطانی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی سلطانی]]''' در کتاب ''«[[امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه (کتاب)|امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه]]»'' در این باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی سلطانی]]''' در کتاب ''«[[امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه (کتاب)|امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه]]»'' در این باره گفته است:

نسخهٔ ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۵۲

علم ذاتی معصوم چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل بالاترعلم معصوم / ویژگی علم معصوم
مدخل اصلیعلم ذاتی
مدخل وابستهعلم غیر ذاتی / علم استقلالی / علم غیر استقلالی

علم ذاتی معصوم(ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

عبدالله جوادی آملی
آیت‌الله عبدالله جوادی آملی، در کتاب «ادب فنای مقربان» در این‌باره گفته است:
«ذاتی بودن کمالات ائمه(ع) به این معنا نیست که آن‏ها به همین کمالات اکتفا می‏‌کنند و راهی را که دیگران باید با جهاد نفسگیر بپیمایند آنان بی‏‌هیچ رنجی به قله آن می‏رسند، بلکه آن‏ها از یک سو برای حفظ همان مقام موهبتی و از دست ندادن آن در رنجی بیشتر از رنج جهاد اکبر دیگران قرار می‏‌گیرند و از سوی دیگر، برای تحصیل کمالات اکتسابی بیش از دیگران مجاهده می‏‌کنند و بدین ترتیب تبعیضی درباره آن‏ها نیست»[۱].

پاسخ‌های دیگر

۱. آیت‌الله تحریری؛
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
تحریری
آیت‌الله محمد باقر تحریری در کتاب «جلوه‌های لاهوتی» در این باره گفته است:
«علم ذاتی: علم حضوری خداوند است به خویش و به اشیا قبل از ایجاد آنان که در مرتبه ذات او عین آن است، یعنی موجودات قبل از ظهورشان از ذات نامتناهی حق تعالی بدون کثرت "عینی و ذهنی" و با بساطت مطلق، با او تحقق داشته که این تحقق عین ذات بسیط مطلق او و عین حضور ذاتش برای خویش می‌باشد. حال باید دید چگونه می‌توان به آن ذات مقدس نامحدود راه پیدا کرد؟ باید دقت کرد که فقط کسانی توانایی راه‌یابی به کمالات ذاتی حضرت حق را آن‌گونه که هست "یعنی متحد با ذات" دارند که از تمام تعلقات و تعینات وجودی رهایی یافته و نه تنها کمالات وجودی خویش و موجودات بلکه ذات و آنها را نیز ندیده و در ذات احدیّت فانی گردیده باشند و بالاتر از آن، اینکه به جنبه فنا و مظهریت خود از ذات الهی نیز توجهی نداشته و تنها در شهود ذات نامتناهی او مستغرق باشند به گونه‌ای که به این استغراق نیز توجهی نداشته باشند، لذا ایشان علاوه بر این استغراق آیینه تمامی کمالات او نیز هستند به گونه‌ای که توجه و مشاهده آنان و کلام و گفتار ایشان، کاملاً با حقیقت و واقعیت منطبق است. از حضرت رسول اکرم(ص) روایت شده است که درباره خویش فرمود:کسی که مرا ببیند به تحقیق حق را دیده است[۲]. و آن حضرت درباره امیرالمؤمنین علی(ع) نیز فرموده است:علی دیوانه "از خود گذشته، فانی" در ذات خداوند است. [۳].
و همچنین:علی(ع) با حق است و حق با علی(ع) است[۴]. ائمه(ع) نیز با نیل به این مرتبه منیع و فانی شدن در ذات حضرت حق که با صفات ذاتیش عینیّت دارد گنجینه‌ها و خزائن علم ذاتی او گشته‌اند و آن علم مشهود آنان است بدون اینکه بین ذات او و علم و قدرت و حیاتش تعددی مشاهده شود حتی اینکه خود را به او عالم بدانند بلکه در این حالت او را عالم به خود می‌یابند لذا بیانات و فرمایشات ایشان از این مرتبه عالی خبر می‌دهد و امام صادق(ع) می‌فرماید: به راستی خداوند علم است که جهل در او راه ندارد، حیات است که موت ندارد، نور است که تاریکی ندارد[۵]. ائمه(ع) به جهت اهمیتِ معرفی صحیح ذات مقدس الهی، علاوه بر اهتمام به لزوم اعتقاد صحیح در رابطه با ذات الهی، خواسته‌اند حتی در توجهات ذهنی در مقام عبادت نیز از توجه شرک‌آلود اگر چه به صورت شرک مخفی، بر حذر باشیم لذا امام صادق(ع) می‌فرماید: کسی که خدا را با توهّم "صورت یا شکلی برای او" بندگی کند یقیناً کافر شده است و کسی که اسم "خداوند را از جهت ظهور کمالاتش" نه معنا "ذات مطلق الهی" را بندگی نماید قطعاً کافر است، و کسی که اسم و معنا را با هم بندگی کند، به تحقیق مشرک است. و کسی که معنا را بندگی کند با واقع کردن اسماء بر او با صفاتی که خویش را به آن توصیف کرده است و قلبش را به آن معتقد ساخته و زبانش به آن در باطن و آشکارش گویا باشد پس ایشان اصحاب حقیقی امیر المؤمنین(ع) می‌باشند[۶]»[۷].

|}

۲. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
سید علی هاشمی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی، در کتاب «ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه» و مقاله «قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن» در این‌باره گفته‌ است:

«باید بدانیم دو معنا برای ذاتی دانستن علم امام(ع) در کلمات علما بیان شده است: ذاتی به معنای استقلالی و ذاتی به معنای فطری: (...)
  1. ذاتی به معنای استقلالی: ذاتی به معنای استقلالی بودن علم امام(ع) بدین معنا است که تصور شود امام(ع) دانش‌های خود را به طور غیر وابسته به خداوند و صرف نظر از عطای الهی در ذات خود دارد؛ به عبارت دیگر علم او هیچ ارتباطی با خداوند نداشته و ذات امام(ع) به طور مستقل دارای این علوم باشد. کسی که اندک آشنایی با معارف اسلامی داشته باشد، نادرست بودن چنین فرضی برای او کاملا آشکار است. تردیدی نداریم که اساسی‌ترین رکن اعتقادی در اسلام، توحید است که بنابر آن، همه توان‌ها، کمالات و آن چه در جهان ظهور پیدا کرده، وابسته به خداوند متعال است. بنابراین تنها می‌توان کمالات خداوند را به این معنا ذاتی دانست و علوم و کمالاتی که در پیامبران و امامان(ع) و دیگر مخلوقات مشاهده می‌شود، از خداوند متعال و مشروط به اذن و اراده او است: ﴿إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا [۸] همه مخلوقات بندگان خداوند متعال هستند و توان انجام کاری را جز به اراده خداوند ندارند: ﴿وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ [۹]. بنابراین در فضای اندیشه اسلامی، وابسته بودن علوم ائمه(ع) به عطا و اذن الهی کاملا روشن و باور به آن از ضروریات دین به شمار می‌آید. ذاتی دانستن علم غیر خداوند به معنای یاد شده، مستلزم انکار توحید افعالی و شرک است. به همین دلیل، این مطلب در کلمات علمای شیعه معمولا پیش فرض گرفته شده و کمتر به آن تصریح شده است؛ اما می‌توان با اطمینان چنین باوری را به آن‌ها نسبت داد (...)
  2. ذاتی به معنای غیر استقلالی: تفسیر دیگری که بر ذاتی بودن در این مقام قابل تصور است، آن است که علم امام(ع)، اگر چه به معنای اول، غیر ذاتی و وابسته به عطای خداوند متعال است؛ اما خداوند، هرگاه امامی را می‌آفریند، علم ویژه را همراه او در فطرتش قرار می‌دهد. بدین معنا علم امام(ع) ذاتی یعنی فطری است و تصور جهل برای امام محال است. علمای امامیه کمتر به چنین معنایی از ذاتی بودن اشاره کرده‌اند. چنین ویژگی برای علم امام(ع) مورد اختلاف است. مرحوم ملا صالح مازندرانی گویا متمایل به این معنا از ذاتی دانستن علم امام(ع) است. یکی از عبارت‌های او در بحث علم امام(ع) چنین است: بلکه ائمه(ع) همواره عالم بوده‌اند، هیچ‌گاه از ابتدای خلقت و اصل آفرینششان جاهل نبوده‌اند. خداوند آنان را اساس دین و پایه یقین قرار داده است. این تعبیر، فطری بودن علم امام(ع) را می‌رساند.
در غیر ذاتی بودن علوم ائمه(ع) به معنای غیر استقلالی بودن علوم ایشان تردیدی وجود ندارد. اختلافی در این موضوع در دیدگاه علمای امامیه در طول قرن‌های مختلف مشاهده نمی‌شود. آنان با عبارات مختلف بر این مطلب مشترک تأکید کرده‌اند که همه مخلوقات در تمام کمالات خود وابسته به خداوند متعال هستند و بدین دلیل، نه تنها علم امام(ع)، بلکه تمام کمالات ائمه(ع) و دیگر افراد بشر وابسته به لطف و افاضه خداوند است. البته ائمه(ع) انسان‌های برگزیده و حجت‌های خداوند هستند و به عنایت و عطای خداوند دارای علوم ویژه‌ای هستند که افراد عادی از آن بی‌بهره‌اند. ذاتی بودن علم امام در معنای دوم یعنی فطری بودن و همراهی علوم ویژه با امام(ع) از ابتدای آفرینش او، مطلبی مورد اختلاف است. برخی از علما از فطری بودن علم امام(ع) طرفداری کرده‌اند؛ اما عده‌ای دیگر علم امام(ع) را تدریجی و افزایش‌پذیر دانسته‌اند»[۱۰].
  • «منظور از ذاتی بودن علوم برگزیدگان خداوند در برابر الهی دانستن آنها، این تصور است که آنان دانش‌های خود را نه از عطای الهی، که در ذات خود دارند؛ به عبارت دیگر، این علوم هیچ ارتباطی با خداوند ندارند و آنان در کسب این علوم مستقل‌اند. کسی که اندک آشنایی با معارف قرآن دارد، در این امر تردید نمی‌کند که اساسی‌ترین رکن اعتقادی در اسلام، توحید است و بنابر آن، همه توان‌ها، کمالات و آنچه در جهان ظهور یافته، وابسته به خداوند متعال است. بنابراین تنها می‌توان کمالات خداوند را به این معنا ذاتی دانست؛ اما علوم و کمالاتی که در پیامبران(ع) و امامان(ع) و دیگر مخلوقات دیده می‌شود، از خداوند متعال، و مشروط به اذن و اراده اوست: ﴿إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا[۱۱] همه مخلوقات، بندگان خداوند متعال‌اند و توان انجام کاری را جز به اراده او ندارند: ﴿وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ[۱۲] در برخی آیات قرآن به‌صراحت بر وابستگی علمی برگزیدگان خداوند تأکید شده است: خداوند در آیه‌ای درباره برگزیدگان خود می‌فرماید: ﴿إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا[۱۳] همه مخلوقات، بندگان خداوند متعال‌اند و توان انجام کاری را جز به اراده او ندارند: ﴿وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء[۱۴] این آیه کریمه به‌روشنی نشان می‌دهد علمی که به انسان‌ها و برگزیدگان خداوند می‌رسد، به اذن و خواست الهی است و اگر خداوند نخواهد، دانشی نخواهند داشت. در آیه‌ای دیگر، خداوند به‌صراحت به رسول اعظم(ص) بیان می‌کند که علوم ایشان کاملاً وابسته به خداوند است و اگر او نخواهد، وحی‌ای بر آن حضرت نازل نخواهد شد: ﴿وَلَئِن شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلاً[۱۵] و در آیه‌ای دیگر، به پیامبر(ص) می‌فرماید: "بگو: به شما نمی‏‌گویم گنجینه‌‏های خداوند نزد من است؛ غیب نیز نمی‌‏دانم و به شما نمی‏‌گویم که من فرشته‏‌ام. جز آنچه را که به من وحی می‏‌شود، پیروی نمی‌‏کنم". ﴿قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ[۱۶] و ﴿وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ[۱۷] در این آیه کریمه نیز وابستگی علمی رسول ‌خدا(ص) به وحی الهی کاملاً مشهود است. این‌گونه وابستگی، به‌روشنی نشان می‌دهد که علوم پیامبر(ص) ذاتی نیست و آن حضرت این علوم را از خداوند دریافت کرده‌ است. در آیه‌ای دیگر، خطاب به رسول ‌خدا(ص) آمده است: "بگو: (من) نوآمدی از فرستادگان (خدا) نیستم و نمی‏‌دانم که با من و با شما چه خواهد شد. جز آنچه به من وحی می‌‏شود، پیروی نمی‌‏کنم. من جز هشدارگری روشنگر نیستم". این آیه کریمه نیز مانند آیه پیشین، علم ذاتی به غیب و آینده را از پیامبر اکرم(ص) نفی می‌کند. در آیه‌ای، درباره منشأ الهی علوم قرآنی آمده است: ﴿وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ[۱۸] این‌گونه آیات نیز تأکید دارند که سرچشمه علوم پیامبر(ص)، خداوند است. در آیاتی تأکید شده است که قرآن سخنان بشری نیست و بشر توان آوردن آن را ندارد. قرآن از مخالفان خود خواسته است که اگر در الهی بودن آن شک دارند، دست‌کم سوره‌ای مانند سوره‌های آن بیاورند و خود پیش‌بینی کرده است که اگر جن و انس دست به دست هم دهند، توان این کار را ندارند. این آیات نیز نشان می‌دهند که پیامبر(ص) هم ازآن‌روی که بشر است، توان آوردن قرآن را ندارد. در آیاتی به این نکته توجه داده شده که این سخنان را کسی آورده است که شما او را از پیش می‌شناختید و معارفی که آورده، با سخنان او پیش از بعثت، شباهتی ندارد: ﴿قُل لَّوْ شَاء اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ[۱۹] بنابراین بی‌تردید علوم ویژه پیامبران(ع) ذاتی نبوده، بلکه موهبت و عطای خداوند متعال بوده است و دیگر برگزیدگان خداوند نیز در این حکم با پیامبران(ع) شریک‌اند.
ماهیت و ویژگی‌های علوم ائمه(ع) در روایات: منظور از ذاتی بودن علوم ائمه(ع) در برابر الهی دانستن، این پندار است که آنان دانش‌های خود را صرف‌نظر از عطای الهی، در ذات خود دارند. چنین دیدگاهی ـ آن‌گونه که بیان شد ـ نادرست است. امامان معصوم(ع) حجت‌های خداوند و جانشینان رسول(ص) ‌خدایند. در میان روایات یاد‌شده در مباحث گذشته، جایی برای علم ذاتی ائمه(ع) نمی‌توان یافت؛ بلکه روایات یاد‌شده به‌خوبی بیان‌گر آن بودند که ایشان علوم خود را به شیوه‌های مختلفی که خداوند برای آنان مقدر کرده است، به‌ دست می‌آوردند. بیان شد که علوم اهل‌ بیت(ع) از طریق فراگیری از پیامبر(ص) و امامان پیشین(ع)، بهره‌مندی از کتاب‌های الهی و ویژه، الهام، تحدیث فرشتگان و... به ‌دست می‌آید. بیان این شیوه‌ها، خود نفی‌کننده علم ذاتی برای ائمه(ع) است؛ زیرا در صورتی که علم آنان ذاتی باشد، نیازی به کسب آن به شیوه‌های یاد‌شده نبود. امور ذاتی نیازی به کسب ندارند و از ذات جدا نمی‌شوند. در روایتی از امام صادق(ع)، این نکته به‌زیبایی و روشنی بیان شده است: "خداوند ما را به خودمان وانمی‌گذارد؛ که اگر ما را به خودمان واگذارد، مانند سایر مردم خواهیم بود؛ و ما کسانی هستیم که خداوند می‌فرماید: مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را".[۲۰] از این روایت به‌خوبی رابطه بین ائمه(ع) و خداوند روشن می‌شود. آنان از خود چیزی ندارند؛ اما بندگان برگزیده خداوندند که تحت عنایات ویژه اویند و هرگاه چیزی را از او بخواهند، به آنان عطا می‌کند. در روایتی دیگر از آن حضرت چنین نقل شده است: گاهی (درهای) علم به روی ما گشوده می‌شود و ما (مطالبی را) می‌دانیم و گاهی بسته می‌شود و نمی‌دانیم. آن حضرت در ادامه همین روایت تأکید کرده‌اند که امام فردی مانند دیگر انسان‌هاست؛ همانند آنان به‌ دنیا می‌آید؛ می‌خورد و می‌نوشد؛ مریض می‌شود و سلامتی خود را بازمی‌یابد؛ شاد و محزون می‌شود؛‌ می‌خندد و می‌گرید؛ و... امتیاز او نسبت‌ به دیگران این است که علومی ویژه به او داده شده و دعای او مستجاب است.[۲۱] بنابراین بی‌تردید ائمه(ع) از سرچشمه‌ علوم الهی بهره‌مندند و علمی ذاتی و مستقل از خداوند ندارند»[۲۲]

|}

۳. حجت الاسلام و المسلمین بخارایی‌زاده؛
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
بخارایی‌زاده

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید حبیب بخارایی‌زاده در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان «علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت» در این‌باره گفته‌ است:

«علم هر عالمی از هر قسمی از اقسام علوم که باشد. از دو حال خارج نیست: یا علتی خارج از ذات عالم آن را به عالم افاضه کرده است به این معنا که خود عالم در ذات خویش فاقد هرگونه علمی است و تا موجود دیگری علوم را به وی افاضه نکند جاهل محض است و یا آنکه علوم عالم، از درون ذات خود عالم نشأت گرفته است و هیچ علتی خارج از ذاتش آنها را به وی افاضه نکرده است این چنین عالمی در مرتبه ذات خود عالم است و هیچ نیازی به غیر خود ندارد. قسم دوم از علم؛ علم ذاتی و قسم اول علم عرضی نام دارد. فلاسفه وجود عالمی که علم ذاتی داشته باشد را ضروری می‌دانند. بخاطر اینکه بر اساس قاعده "کل ما بالعرض لا بد ان ینتهی الی ما بالذات"[۲۳] هر ما بالعرضی بالضروره باید به مابالذات منتهی شود و الا دور و تسلسل پیش خواهد آمد. این نوع از علم منحصر در وجود حق تعالی است و چون فقط اوست که ذاتش عین علم است و در مرتبه ذاتش هیچگونه جهلی راه ندارد و به هیچ نحو محتاج به غیر نیست اما سایر صاحبان علوم؛ که همه ممکنات از صدر تا ساقه را در میگیرد علومشان عرضی است بخاطر اینکه اصل وجودشان از خودشان نیست و از ناحیه خداوند به آنان افاضه شده است چه رسد به صفات و اعراضشان[۲۴]»[۲۵].

|}

۴. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
سلطانی
حجت الاسلام و المسلمین مصطفی سلطانی در کتاب «امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه» در این باره گفته است:
«نکته‌ای که در بحث علم امام(ع) باید به آن توجه داشت، تفکیک بین علم ذاتی ازلی و ابدی و علم غیر ذاتی است. قرآن مجید در بیان علم و نسبت آن به انبیا و ائمه(ع)، گاهی بیان اثباتی و گاهی بیان سلبی دارد. سیاق اینگونه قرآن، نشان‌دهنده تفکیک بین علم ذاتی و غیرذاتی است. آیات نافی علم از پیامبر(ص) نفی علم ذاتی می‌کند، نه غیر ذاتی[۲۶] به این بیان در صورت وجود مصلحت، خداوند همه علوم غیر ذاتی را در اختیار پیامبر(ص) قرار می‌دهد، از این رو تعارضی بین آیات قرآن نیست[۲۷]. بیان فوق به واسطه روایات نیز تأیید می‌شود. در روایتی آمده است: «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ‏ عِلْمٌ‏ مَكْنُونٌ‏ مَخْزُونٌ‏ لَا يَعْلَمُهُ‏ إِلَّا هُوَ مِنْ ذَلِكَ يَكُونُ الْبَدَاءُ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُه‏‏‏»[۲۸]»[۲۹].

|}

پرسش‌های وابسته

  1. اقسام و انواع علم معصوم کدام‌اند؟ (پرسش)
  2. علم معصوم مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)
  3. آیا علم معصوم مراتب و درجات دارند؟ (پرسش)
  4. علم ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
  5. علم غیر ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
  6. علم استقلالی معصوم چیست؟ (پرسش)
  7. علم غیر استقلالی معصوم چیست؟ (پرسش)
  8. علم باطنی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
  9. علم فطری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
  10. علم اکتسابی یا علم مستفاد معصوم چیست؟ (پرسش)
  11. علم موهوبی و موهبتی یا علم لدنی معصوم چیست؟ (پرسش)
  12. علم تام یا کامل معصوم چیست؟ (پرسش)
  13. علم محدود معصوم چیست؟ (پرسش)
  14. علم دفعی معصوم چیست؟ (پرسش)
  15. علم تدریجی معصوم چیست؟ (پرسش)
  16. علم اجمالی معصوم چیست؟ (پرسش)
  17. علم تفصیلی معصوم چیست؟ (پرسش)
  18. علم حصولی معصوم چیست؟ (پرسش)
  19. علم حضوری معصوم چیست؟ (پرسش)
  20. علم فعلی یا دائمی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
  21. علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
  22. فرق بین علم فعلی و شأنى معصوم چیست؟ (پرسش)
  23. آیا علم معصوم متوقف بر اراده اوست یا بر صرف التفات و توجه؟ (پرسش)
  24. آیا علم معصوم مراتب و درجات دارد؟ (پرسش)
  25. فرق علم پیامبر با امام چیست؟ (پرسش)
  26. آیا علم پیامبران از لحاظ مرتبه یکسان است؟ (پرسش)
  27. آیا علم پیامبران و امامان از لحاظ مرتبه یکسان یا متفاوت است؟ (پرسش)
  28. فرق بین علم معصوم و علم فرشتگان چیست؟ (پرسش)
  29. آیا پیامبران پیش از آغاز وحی و نبوت و امامان پیش از تصدی امامت از علم ویژه معصوم برخوردار بوده‌اند؟ (پرسش)
  30. آیا علم معصوم در شب قدر نازل می‌شود؟ (پرسش)
  31. آیا علم معصوم در شب جمعه نازل می‌شود؟ (پرسش)
  32. امام معصوم از چه زمانی صاحب علم ویژه می‌شود؟ (پرسش)
  33. آیا غیر معصوم می‌تواند از علوم ویژه معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
  34. تفاوت علم خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)
  35. آیا مقام علم معصوم به غیر معصوم داده می‌شود؟ (پرسش)
  36. شرایط دستیابی غیر معصوم به علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  37. غیر معصوم از چه راهی می‌تواند به علم معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
  38. آیا غیر معصوم وظیفه دارد به دنبال فراگیری علوم معصوم باشد؟ (پرسش)
  39. آیا آگاهی غیر معصوم از علم ویژه معصوم با حکمت الهی در امتحان او منافات ندارد؟ (پرسش)
  40. آیا از راه غیر مشروع می‌توان به علم ویژه معصوم دست یافت؟ (پرسش)
    1. آیا آگاهی از علم معصوم با سحر و جادو قابل دسترسی است؟ (پرسش)
  41. رابطه علم معصوم با علم مکنون یا مستأثر چیست؟ (پرسش)
  42. رابطه علم معصوم با اجتباء الهی چیست؟ (پرسش)
  43. رابطه علم معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

  1. ادب فنای مقربان ج۶، ص۳۱۸ - ۳۱۹.
  2. " مَنْ رَآني فَقَدْ رَأیَ الْحَق"؛ بحارالانوار، ج۵۸، ص۲۳۵، روایت۱؛ صحیح بخاری، ج۸، ص۷۲؛ مسند احمد، ج۲، ص۲۴۷.
  3. "عَلِیٌّ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ"؛کشف‌ الیقین علامه حلّی، ص۲۱.
  4. "عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي‏"؛ موسوعة الامام علی‌ بن ابی‌ طالب(ع)، ج۲، ص۲۳۷-۲۴۲.
  5. "إِنَّ اللَّهَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيه"؛توحید صدوق، ص۱۳۷، روایت۱۳-۱۱.
  6. "مَنْ عَبَدَ اللَّهَ بِالتَّوَهُّمِ فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنَى فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَى فَقَدْ أَشْرَكَ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى بِإِيقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَيْهِ بِصِفَاتِهِ الَّتِي وَصَفَ بِهَا نَفْسَهُ فَعَقَدَ عَلَيْهِ قَلْبَهُ وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ فِي سَرَائِرِهِ وَ عَلَانِيَتِهِ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) حَقّا"؛ اصول کافی، ج۱، ص۸۷، روایت ۱-۳.
  7. جلوه‌های لاهوتی، ج ۱، ص۲۵۰.
  8. جز این نیست که هر که در آسمان‌ها و زمین است به بندگی به درگاه (خداوند) بخشنده می‌آید؛ سوره مریم، آیه: ۹۳.
  9. و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید؛ سوره تکویر، آیه: ۲۹.
  10. ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه
  11. (جز این نیست که هر که در آسمان‌ها و زمین است به بندگی به درگاه (خداوند) بخشنده می‌آید)، سوره مبارکه مریم، آیه ۹۳.
  12. (و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید)، سوره مبارکه تکویر، آیه ۲۹.
  13. (جز این نیست که هر که در آسمان‌ها و زمین است به بندگی به درگاه (خداوند) بخشنده می‌آید)، سوره مبارکه مریم، آیه ۹۳.
  14. (آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند)، سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۵.
  15. (و اگر بخواهیم بی‌گمان آنچه را بر تو وحی کرده‌ایم از میان می‌بریم آنگاه تو در برابر ما برای خود در آن باره نگهبانی نخواهی یافت)، سوره مبارکه اسرا، آیه ۸۶.
  16. (بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟)، سوره مبارکه انعام، آیه ۵۰.
  17. ( و من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ و غیب نمی‌دانم، و نمی‌گویم که من فرشته‌ام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمی‌گویم که خداوند هیچ‌گاه به آنان خیری نمی‌رساند، خداوند از درون آنان آگاه‌تر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود)، سوره مبارکه هود، آیه ۳۱.
  18. (و بی‌گمان قرآن را از نزد فرزانه‌ای دانا به تو می‌آموزند)، سوره مبارکه نمل، آیه ۶.
  19. (بگو اگر خداوند می‌خواست آن را برای شما نمی‌خواندم و او شما را از آن آگاه نمی‌کرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیسته‌ام پس آیا خرد نمی‌ورزید؟)، سوره مبارکه یونس، آیه ۱۶.
  20. "إِنَّ اللَّهَ لَا یَکِلُنَا إِلَی أَنْفُسِنَا وَلَوْ وَکَلَنَا إِلَی‏ أَنْفُسِنَا لَکُنَّا کَعَرْضِ النَّاسِ وَنَحْنُ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَ‏ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ"؛ محمد‌ بن‌ حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۶۶. سند این روایت، صحیح است. همچنین ر.ک: علی استرآبادی، تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، ص۵۱۹. در این منبع به ‌جای "کعرض الناس"، "کبعض الناس" آمده که تعبیر دقیق‌تری است.
  21. محمدبن‌علی صدوق، الخصال، ج‏۲، ص۵۲۸: یُبْسَطُ لَنَا فَنَعْلَمُ وَیُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ وَالْإِمَامُ یُولَدُ وَیَلِدُ وَیَصِحُّ وَیَمْرَضُ وَیَأْکُلُ وَیَشْرَبُ وَیَبُولُ وَیَتَغَوَّطُ وَیَفْرَحُ وَیَحْزَنُ وَیَضْحَکُ وَیَبْکِی وَیَمُوتُ وَیُقْبَرُ وَیُزَادُ فَیَعْلَمُ وَدَلَالَتُهُ فِی خَصْلَتَیْنِ فِی الْعِلْمِ وَاسْتِجَابَهِ الدَّعْوَهِ وَکُلَّمَا أَخْبَرَ بِهِ مِنَ الْحَوَادِثِ الَّتِی تَحْدُثُ قَبْلَ کَوْنِهَا کَذَلِکَ بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَیْهِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ تَوَارَثَهُ مِنْ آبَائِهِ. مشابه این روایت، از امام رضا(ع) نقل شده است (رک: همو، عیون أخبار الرضا(ع)، ج‏۱، ص۲۱۴). روایات دیگری نیز نزدیک به این محتوا را می‌رسانند (ر.ک: محمد‌بن‌یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۳۶؛ محمد‌بن‌حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۵۱۳).
  22. قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، ص۲۷۶.
  23. ابراهیمی دینانی، قواعد كلی فلسفی،ج ۲،صص۳۸۲-۳۸۶.
  24. ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳ ،ص۲۲۹؛ حكیم سبزواری، شرح المنظومه، تهـران، ۱۳۸۴ ش، ج۳،ص۵۹۷.
  25. علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت، ص ۱۹.
  26. علی نمازی شاهرودی، علم غیب، ص ۱۴ - ۱۵.
  27. رک: بقره، ۲۱۶؛ توبه، ۱۰۱؛ زمر، ۳۹؛ مجادله، ۵۸؛ عنکبوت، ۴۹؛ آل عمران، ۶۱؛ بقره، ۱۲۹.
  28. خداوند دوگونه علم دارد: علم که در خزینه غیبی خود پنهان دارد و کسی جز او خبر نداردو بداء هم در همین حیطه است و علمی که به ملائکه و انبیایش تعلیم داده است؛ بصائر الدرجات، ص۱۰۹؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۶۳.
  29. امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۹.