عزاداری در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==[[مراسم عزاداری]] از دیدگاه [[متون دینی]]== | == [[مراسم عزاداری]] از دیدگاه [[متون دینی]] == | ||
در [[قرآن]]، آیاتی که به طور صریح و مستقیم، بیان کننده [[حکم]] [[عزاداری]] باشد، وجود ندارد، اما آنچه اکنون تحت عنوان مراسم عزاداری انجام میشود، دست [[تأیید]] چند گروه از [[آیات]] را بالای سر خود دارد: الف) آیاتی که به فریاد کردن علیه [[ظلم]]، امر میکند یا مجوز میدهد<ref>مثل {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ}} «خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است» سوره نساء، آیه ۱۴۸؛ و آیات دیگر.</ref>؛ ب) آیاتی که [[تحکیم]] [[ولایت]] را [[هدف]] خود قرار داده اند<ref>مثل {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵؛ و آیات دیگر.</ref>؛ ج) آیاتی که [[مودت اهل بیت]] را تأکید کردهاند<ref>مثل {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳؛ و آیات دیگر.</ref>؛ د) آیاتی که دلالت بر [[سوگواری]] بعضی از [[انبیا]] یا دیگر [[اولیای الهی]] داشتهاند، مثل سوگواری [[حضرت یعقوب]] در [[فراق]] [[حضرت یوسف]]<ref>مثل {{متن قرآن|وَقَالَ يَا أَسَفَى عَلَى يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ}} «و گفت: دریغا یوسف! و دیدگانش از اندوه، نابینا شد در حالی که اندوه خود را فرو میخورد» سوره یوسف، آیه ۸۴؛ و آیات دیگر.</ref>؛ﻫ) آیاتی که [[بزرگداشت]] [[شعائر الهی]] را تأکید میکنند<ref>مثل {{متن قرآن|وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ}} «و هر کس نشانههای (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بیگمان، این (کار) از پرهیزگاری دلهاست» سوره حج، آیه ۳۲؛ و آیات دیگر.</ref>. | در [[قرآن]]، آیاتی که به طور صریح و مستقیم، بیان کننده [[حکم]] [[عزاداری]] باشد، وجود ندارد، اما آنچه اکنون تحت عنوان مراسم عزاداری انجام میشود، دست [[تأیید]] چند گروه از [[آیات]] را بالای سر خود دارد: الف) آیاتی که به فریاد کردن علیه [[ظلم]]، امر میکند یا مجوز میدهد<ref>مثل {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ}} «خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است» سوره نساء، آیه ۱۴۸؛ و آیات دیگر.</ref>؛ ب) آیاتی که [[تحکیم]] [[ولایت]] را [[هدف]] خود قرار داده اند<ref>مثل {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵؛ و آیات دیگر.</ref>؛ ج) آیاتی که [[مودت اهل بیت]] را تأکید کردهاند<ref>مثل {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳؛ و آیات دیگر.</ref>؛ د) آیاتی که دلالت بر [[سوگواری]] بعضی از [[انبیا]] یا دیگر [[اولیای الهی]] داشتهاند، مثل سوگواری [[حضرت یعقوب]] در [[فراق]] [[حضرت یوسف]]<ref>مثل {{متن قرآن|وَقَالَ يَا أَسَفَى عَلَى يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ}} «و گفت: دریغا یوسف! و دیدگانش از اندوه، نابینا شد در حالی که اندوه خود را فرو میخورد» سوره یوسف، آیه ۸۴؛ و آیات دیگر.</ref>؛ﻫ) آیاتی که [[بزرگداشت]] [[شعائر الهی]] را تأکید میکنند<ref>مثل {{متن قرآن|وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ}} «و هر کس نشانههای (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بیگمان، این (کار) از پرهیزگاری دلهاست» سوره حج، آیه ۳۲؛ و آیات دیگر.</ref>. | ||
آیات بسیار زیادی از قرآن نیز هست که از طریق [[روایات]] [[معصومان]]، به گونهای درباره [[امام حسین]] است؛ اما از آنجا که در باب نیست، به آنها نمیپردازیم. مثل [[آیه مباهله]]، که آن [[حضرت]]{{ع}} یکی از مصادیق آن هستند، یا [[آیه]] [[نفس مطمئنه]]<ref> {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي}} «ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! * آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! * و به بهشت من پا بگذار!» ۲۷-۳۰.</ref> که به [[امام حسین]]{{ع}} [[تفسیر]] میشود؛ یا آیهای که [[خداوند]] از بندگانش، درباره [[خون ریزی]] و... [[پیمان]] میگیرد<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم که خون همدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانههاتان آواره نسازید» سوره بقره، آیه ۸۴.</ref>، در [[تفسیر برهان]] در ذیل این آیه آمده است که وقتی این آیه نازل شد، [[پیامبر]] فرمود: [[یهود]]، [[عهد]] [[خدا]] را نقض و [[رسولان]] او را [[تکذیب]] کردند و [[اولیای الهی]] را کشتند، آیا به شما خبر بدهم به مشابه آنان از یهود این [[امت]]؟ گفتند بله یا [[رسول الله]]، [[حضرت رسول]]{{صل}} فرمود: قومی از امت من که خود را از [[اهل]] [[ملت]] من میدانند، افاضل [[ذریه]] مرا میکشند، [[شریعت]] و [[سنت]] مرا عوض میکنند، فرزندانم حسن و حسین را میکشند، همان طور که یهود، [[زکریا]] و [[یحیی]] را کشتند<ref>برای مطالعه بیشتر در باب اینگونه آیات که بسیار زیاد هستند، مراجعه شود به کتاب «الحسین{{ع}}، من خلال القرآن الکریم»، تألیف «دکتر عبدالرسول الغفار».</ref>. | آیات بسیار زیادی از قرآن نیز هست که از طریق [[روایات]] [[معصومان]]، به گونهای درباره [[امام حسین]] است؛ اما از آنجا که در باب نیست، به آنها نمیپردازیم. مثل [[آیه مباهله]]، که آن [[حضرت]] {{ع}} یکی از مصادیق آن هستند، یا [[آیه]] [[نفس مطمئنه]]<ref> {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي}} «ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! * آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! * و به بهشت من پا بگذار!» ۲۷-۳۰.</ref> که به [[امام حسین]] {{ع}} [[تفسیر]] میشود؛ یا آیهای که [[خداوند]] از بندگانش، درباره [[خون ریزی]] و... [[پیمان]] میگیرد<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم که خون همدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانههاتان آواره نسازید» سوره بقره، آیه ۸۴.</ref>، در [[تفسیر برهان]] در ذیل این آیه آمده است که وقتی این آیه نازل شد، [[پیامبر]] فرمود: [[یهود]]، [[عهد]] [[خدا]] را نقض و [[رسولان]] او را [[تکذیب]] کردند و [[اولیای الهی]] را کشتند، آیا به شما خبر بدهم به مشابه آنان از یهود این [[امت]]؟ گفتند بله یا [[رسول الله]]، [[حضرت رسول]] {{صل}} فرمود: قومی از امت من که خود را از [[اهل]] [[ملت]] من میدانند، افاضل [[ذریه]] مرا میکشند، [[شریعت]] و [[سنت]] مرا عوض میکنند، فرزندانم حسن و حسین را میکشند، همان طور که یهود، [[زکریا]] و [[یحیی]] را کشتند<ref>برای مطالعه بیشتر در باب اینگونه آیات که بسیار زیاد هستند، مراجعه شود به کتاب «الحسین {{ع}}، من خلال القرآن الکریم»، تألیف «دکتر عبدالرسول الغفار».</ref>. | ||
[[روایات]] زیادی نیز داریم که دلالت بر جواز [[گریه]] و [[عزاداری]] میکنند؛ [[امام صادق]]{{صل}} میفرماید: [[بانوان]] در [[مصیبتها]]، نیاز به [[نوحه سرایی]] و [[شیون]] و [[زاری]] دارند و باید اشکهایشان جاری شود، اما نباید سخنان [[باطل]] و [[بیهوده]] بگویند...<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا تَحْتَاجُ الْمَرْأَةُ إِلَى النَّوْحِ لِتَسِيلَ دَمْعَتُهَا وَ لَا يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تَقُولَ هُجْراً...}} (وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۹۰، باب جواز الکسبه النائمه الحق لا بالباطل).</ref> آن [[حضرت]] در جای دیگر میفرمایند: گریهکنندگان پنج نفر بودند، [[آدم]] و [[یعقوب]] و [[یوسف]] و فاطمه بنت محمد و [[علی بن الحسین]]. [[گریه]] آدم به جهت [[خطا]] و [[اخراج]] از [[بهشت]]، یعقوب در [[فراق]] یوسف و یوسف در دوری [[پدر]] و [[حضرت زهرا]] برای پدرش و [[امام سجاد]]{{ع}} نیز برای [[شهادت]] پدرش گریه میکردند<ref>وسائل الشیعه، ج۲، ص۹۲۲.</ref>؛ [[امام صادق]]{{ع}} به فرزندش سفارش میکند که برایش [[مجالس عزاداری]] برگزار نماید<ref>بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۸۹، باب ثواب البکاء علی مصیبة الحسین{{ع}}.</ref>. روایاتی از این نوع، بسیار فراوان است و مهمترین اهدافش، [[مبارزه با ظلم]] و [[ستم]] [[بنی امیه]] و [[بنی عباس]] بوده است<ref>حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۸۷.</ref>. | [[روایات]] زیادی نیز داریم که دلالت بر جواز [[گریه]] و [[عزاداری]] میکنند؛ [[امام صادق]] {{صل}} میفرماید: [[بانوان]] در [[مصیبتها]]، نیاز به [[نوحه سرایی]] و [[شیون]] و [[زاری]] دارند و باید اشکهایشان جاری شود، اما نباید سخنان [[باطل]] و [[بیهوده]] بگویند...<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا تَحْتَاجُ الْمَرْأَةُ إِلَى النَّوْحِ لِتَسِيلَ دَمْعَتُهَا وَ لَا يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تَقُولَ هُجْراً...}} (وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۹۰، باب جواز الکسبه النائمه الحق لا بالباطل).</ref> آن [[حضرت]] در جای دیگر میفرمایند: گریهکنندگان پنج نفر بودند، [[آدم]] و [[یعقوب]] و [[یوسف]] و فاطمه بنت محمد و [[علی بن الحسین]]. [[گریه]] آدم به جهت [[خطا]] و [[اخراج]] از [[بهشت]]، یعقوب در [[فراق]] یوسف و یوسف در دوری [[پدر]] و [[حضرت زهرا]] برای پدرش و [[امام سجاد]] {{ع}} نیز برای [[شهادت]] پدرش گریه میکردند<ref>وسائل الشیعه، ج۲، ص۹۲۲.</ref>؛ [[امام صادق]] {{ع}} به فرزندش سفارش میکند که برایش [[مجالس عزاداری]] برگزار نماید<ref>بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۸۹، باب ثواب البکاء علی مصیبة الحسین {{ع}}.</ref>. روایاتی از این نوع، بسیار فراوان است و مهمترین اهدافش، [[مبارزه با ظلم]] و [[ستم]] [[بنی امیه]] و [[بنی عباس]] بوده است<ref>حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۸۷.</ref>. | ||
البته بعضی از [[روایات اهل سنت]] با [[عزاداری]] [[مخالفت]] کردهاند، اما از خود روایات اهل سنت، پاسخ آنها نیز داده شده است. پاسخ این است که این [[روایات]] جمعشدنی هستند، و وجه جمع آنها این است که روایات مخالف، برای [[نفی]] بعضی از کارهای ناصحیح که در عزاداری انجام میشود، آمده است؛ مثل داد و فریاد کردن، گریبان دریدن، [[سخن باطل گفتن]]...، اما آنها که موافق هستند، نظر به اصل عزاداری دارند<ref>حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۱۰۱ - ۹۰.</ref>. | البته بعضی از [[روایات اهل سنت]] با [[عزاداری]] [[مخالفت]] کردهاند، اما از خود روایات اهل سنت، پاسخ آنها نیز داده شده است. پاسخ این است که این [[روایات]] جمعشدنی هستند، و وجه جمع آنها این است که روایات مخالف، برای [[نفی]] بعضی از کارهای ناصحیح که در عزاداری انجام میشود، آمده است؛ مثل داد و فریاد کردن، گریبان دریدن، [[سخن باطل گفتن]]... ، اما آنها که موافق هستند، نظر به اصل عزاداری دارند<ref>حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۱۰۱ - ۹۰.</ref>. | ||
در [[سیره معصومان]]{{ع}} و [[سیره مسلمانان]] نیز عزاداری، دارای سابقه بوده است. [[مسلمانان]] در [[جنگ احد]] ۷۰ [[شهید]] دادند؛ در [[مدینه]]، هر کسی برای بستگان شهید خود گریه میکرد. چشمان [[پیامبر]]{{صل}} با دیدن این صحنه، پر از [[اشک]] شد و فرمودند: «اما عمویم [[حمزه]] گریه کننده ندارد»<ref>سیرة الحلبیه، ج۲، ص۲۰۶.</ref>. [[ابن مسعود]] میگوید: «پیامبر{{صل}} در سوگ حمزه بسیار گریه کرد، جنازه حمزه را رو به [[قبله]] نهاد و ایستاد و با صدای بلند گریه کرد و صفات خوب حمزه را برشمرد»<ref>سیرة الحلبیه، ج۲، ص۶۰.</ref>. | در [[سیره معصومان]] {{ع}} و [[سیره مسلمانان]] نیز عزاداری، دارای سابقه بوده است. [[مسلمانان]] در [[جنگ احد]] ۷۰ [[شهید]] دادند؛ در [[مدینه]]، هر کسی برای بستگان شهید خود گریه میکرد. چشمان [[پیامبر]] {{صل}} با دیدن این صحنه، پر از [[اشک]] شد و فرمودند: «اما عمویم [[حمزه]] گریه کننده ندارد»<ref>سیرة الحلبیه، ج۲، ص۲۰۶.</ref>. [[ابن مسعود]] میگوید: «پیامبر {{صل}} در سوگ حمزه بسیار گریه کرد، جنازه حمزه را رو به [[قبله]] نهاد و ایستاد و با صدای بلند گریه کرد و صفات خوب حمزه را برشمرد»<ref>سیرة الحلبیه، ج۲، ص۶۰.</ref>. | ||
[[اسماء]]، [[همسر]] [[جعفر بن ابی طالب]] که از زنهای با [[ایمان]] و [[فداکار]] [[صدر اسلام]] بوده است، میگوید: «جعفر در [[جنگ موته]] به شهادت رسید؛ بر [[رسول خدا]]{{صل}} وارد شدم، ایشان فرمودند: ای [[اسماء]] [[فرزندان]] جعفر کجا هستند؟ آنان را پیش آن [[حضرت]] آوردم، آنان را در آغوش کشید و [[گریه]] کرد و گفت: جفعر امروز به [[شهادت]] رسید»<ref>ابن سعد، طبقات، ج۸، ص۲۸۲.</ref>. | [[اسماء]]، [[همسر]] [[جعفر بن ابی طالب]] که از زنهای با [[ایمان]] و [[فداکار]] [[صدر اسلام]] بوده است، میگوید: «جعفر در [[جنگ موته]] به شهادت رسید؛ بر [[رسول خدا]] {{صل}} وارد شدم، ایشان فرمودند: ای [[اسماء]] [[فرزندان]] جعفر کجا هستند؟ آنان را پیش آن [[حضرت]] آوردم، آنان را در آغوش کشید و [[گریه]] کرد و گفت: جفعر امروز به [[شهادت]] رسید»<ref>ابن سعد، طبقات، ج۸، ص۲۸۲.</ref>. | ||
[[پیامبر]] به دفعات فراوانی در سوگ یارانش از جمله: در [[عیادت]] آخر و [[بیماری]] [[احتضار]] [[سعد ابن عباده]]، [[رئیس قبیله خزرج]]، در کنار [[مزار]] دختر خود در [[مدینه]]، در سوگ فرزندش ابراهیم، (با بیان این که [[قلب]] از شدت [[اندوه]] میسوزد، اما سخنی بر خلاف رضای [[حق]] نمیگویم)، در سوگ [[عثمان بن مظعون]] در مدینه، در کنار مزار مادرشان در [[ابواء]]، (پس از گذشت سالیان دراز و [[مبعوث]] شدن آن حضرت به [[نبوت]])، به هنگام یادآوری [[شهادت امام علی]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}}، حتی در هنگام [[ولادت امام حسین]]{{ع}} و در مکانهای مختلف؛ مثل منزلهای [[ام المؤمنین]] [[ام سلمه]]، ام المؤمنین [[زینب]]، ام المؤمنین [[عایشه]]، و در [[خانه امام]] علی{{ع}} و...، همه گریه کردهاند. | [[پیامبر]] به دفعات فراوانی در سوگ یارانش از جمله: در [[عیادت]] آخر و [[بیماری]] [[احتضار]] [[سعد ابن عباده]]، [[رئیس قبیله خزرج]]، در کنار [[مزار]] دختر خود در [[مدینه]]، در سوگ فرزندش ابراهیم، (با بیان این که [[قلب]] از شدت [[اندوه]] میسوزد، اما سخنی بر خلاف رضای [[حق]] نمیگویم)، در سوگ [[عثمان بن مظعون]] در مدینه، در کنار مزار مادرشان در [[ابواء]]، (پس از گذشت سالیان دراز و [[مبعوث]] شدن آن حضرت به [[نبوت]])، به هنگام یادآوری [[شهادت امام علی]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}}، حتی در هنگام [[ولادت امام حسین]] {{ع}} و در مکانهای مختلف؛ مثل منزلهای [[ام المؤمنین]] [[ام سلمه]]، ام المؤمنین [[زینب]]، ام المؤمنین [[عایشه]]، و در [[خانه امام]] علی {{ع}} و... ، همه گریه کردهاند. | ||
پس از پیامبر نیز، [[صحابه]] [[عزاداری]] میکردند، علاوه بر گریه مستمر [[حضرت زهرا]]{{س}}، کسان دیگری؛ مثل [[بلال]]، [[قیس]]، [[ام ایمن]]، [[خلیفه اول]] و دوم نیز در سوگ پیامبر گریه کردند<ref>حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۶۱ – ۵۰.</ref>. | پس از پیامبر نیز، [[صحابه]] [[عزاداری]] میکردند، علاوه بر گریه مستمر [[حضرت زهرا]] {{س}}، کسان دیگری؛ مثل [[بلال]]، [[قیس]]، [[ام ایمن]]، [[خلیفه اول]] و دوم نیز در سوگ پیامبر گریه کردند<ref>حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۶۱ – ۵۰.</ref>. | ||
[[زنان]] [[بنی هاشم]] در [[شهادت امام حسن]] و امام حسین، عزاداری و گریه کردند؛ ام سلمه، ام المؤمنین، در [[رؤیا]]، از [[شهادت امام حسین]] با خبر میشود و پس از [[بیداری]] به عزاداری میپردازد و زنان [[هاشمی]] را نیز به عزاداری بر حسین [[دعوت]] میکند! | [[زنان]] [[بنی هاشم]] در [[شهادت امام حسن]] و امام حسین، عزاداری و گریه کردند؛ ام سلمه، ام المؤمنین، در [[رؤیا]]، از [[شهادت امام حسین]] با خبر میشود و پس از [[بیداری]] به عزاداری میپردازد و زنان [[هاشمی]] را نیز به عزاداری بر حسین [[دعوت]] میکند! | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
یادآوری میشود که بعضی از موارد ذکر شده از [[سیره معصومان]] و [[مسلمانان]]، ناظر به [[مراسم عزاداری]] نبوده است بلکه سوگ و داغ دیدگی [[واقعی]] بوده است، اما موارد متعددی هم بوده است که سوگ واقعی نبوده است، بلکه مراسم عزاداری بوده و با [[هدف]] [[تبلیغی]] و [[سیاسی]] نیز انجام میشده است. [[ائمه]] پس از [[امام حسین]]، همه آنان برای آن [[حضرت]] عزاداری کردهاند و [[مصیبت]] آن حضرت را تازه نگه داشتهاند، بهویژه [[امام صادق]] مجلس میگرفت و افراد جمع میشدند و ذکر مصیبت میشد و گریه میکردند<ref>حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۱۲۰- ۱۱۱.</ref>. | یادآوری میشود که بعضی از موارد ذکر شده از [[سیره معصومان]] و [[مسلمانان]]، ناظر به [[مراسم عزاداری]] نبوده است بلکه سوگ و داغ دیدگی [[واقعی]] بوده است، اما موارد متعددی هم بوده است که سوگ واقعی نبوده است، بلکه مراسم عزاداری بوده و با [[هدف]] [[تبلیغی]] و [[سیاسی]] نیز انجام میشده است. [[ائمه]] پس از [[امام حسین]]، همه آنان برای آن [[حضرت]] عزاداری کردهاند و [[مصیبت]] آن حضرت را تازه نگه داشتهاند، بهویژه [[امام صادق]] مجلس میگرفت و افراد جمع میشدند و ذکر مصیبت میشد و گریه میکردند<ref>حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۱۲۰- ۱۱۱.</ref>. | ||
پس از [[زمان ائمه]]{{ع}} نیز [[عزاداری امام حسین]] توسط [[شیعیان]] انجام میشد، اما تا پیش از [[قرن چهارم]] به صورت پنهان بود، همان طور که [[جشن]] و [[سرور]] در [[روز]] [[عید غدیر]] (۱۸ [[ذیحجه]]) نیز پنهان بود و از آن پس آشکار شد. | پس از [[زمان ائمه]] {{ع}} نیز [[عزاداری امام حسین]] توسط [[شیعیان]] انجام میشد، اما تا پیش از [[قرن چهارم]] به صورت پنهان بود، همان طور که [[جشن]] و [[سرور]] در [[روز]] [[عید غدیر]] (۱۸ [[ذیحجه]]) نیز پنهان بود و از آن پس آشکار شد. | ||
[[معز الدوله دیلمی]]، از [[سلاطین]] بزرگ و [[مقتدر]] [[آل بویه]] بود که در آشکار ساختن [[شعائر]] [[شیعه]]، نقش اساسی داشت و [[مردم]] [[بغداد]] را به عزاداری حسین [[تشویق]] میکرد. در سالهای بین ۳۵۲ تا اواسط [[قرن پنجم]]، [[مراسم]] [[عاشورا]]، مهم تلقی میشد و [[اجرا]] میشد. در همین سالها، فاطمیه و [[اسماعیلیه]]، [[مصر]] را به [[تصرف]] درآوردند و [[شهر]] قاهره را بنا نهادند و مراسم عاشورا در مصر نیز برگزار میشد. مراسم عزاداری، به سایر [[کشورهای اسلامی]]، شمال [[آفریقا]]، [[ایران]] و برخی کشورهای [[عربی]] [[رسوخ]] کرد. در ایران از [[قرن اول]] و دوم، [[تعزیه]] رایج بود، ولی گسترش بیشتر یافت. | [[معز الدوله دیلمی]]، از [[سلاطین]] بزرگ و [[مقتدر]] [[آل بویه]] بود که در آشکار ساختن [[شعائر]] [[شیعه]]، نقش اساسی داشت و [[مردم]] [[بغداد]] را به عزاداری حسین [[تشویق]] میکرد. در سالهای بین ۳۵۲ تا اواسط [[قرن پنجم]]، [[مراسم]] [[عاشورا]]، مهم تلقی میشد و [[اجرا]] میشد. در همین سالها، فاطمیه و [[اسماعیلیه]]، [[مصر]] را به [[تصرف]] درآوردند و [[شهر]] قاهره را بنا نهادند و مراسم عاشورا در مصر نیز برگزار میشد. مراسم عزاداری، به سایر [[کشورهای اسلامی]]، شمال [[آفریقا]]، [[ایران]] و برخی کشورهای [[عربی]] [[رسوخ]] کرد. در ایران از [[قرن اول]] و دوم، [[تعزیه]] رایج بود، ولی گسترش بیشتر یافت. | ||
اکنون نیز نه تنها شیعیان، بلکه حتی بسیاری از غیر شیعیان و غیر مسلمانان نیز، امام حسین و مراسم عزاداری [[حسینی]] را به خوبی میشناسند و برای آن [[احترام]] قائلند، امروزه به [[برکت]] [[جمهوری اسلامی ایران]]، مراسم عزاداری، به همان شیوههای مرسوم در [[ایران]] ([[سخنرانی]] و [[روضه]] خوانی و [[مداحی]] و سینه زنی و تشکیل دادن دستههای [[عزاداری]] و...) به زبانهای مختلف دیگری؛ مثل [[انگلیسی]]، آلمانی چینی، ژاپنی و...، نیز رواج یافته است. | اکنون نیز نه تنها شیعیان، بلکه حتی بسیاری از غیر شیعیان و غیر مسلمانان نیز، امام حسین و مراسم عزاداری [[حسینی]] را به خوبی میشناسند و برای آن [[احترام]] قائلند، امروزه به [[برکت]] [[جمهوری اسلامی ایران]]، مراسم عزاداری، به همان شیوههای مرسوم در [[ایران]] ([[سخنرانی]] و [[روضه]] خوانی و [[مداحی]] و سینه زنی و تشکیل دادن دستههای [[عزاداری]] و...) به زبانهای مختلف دیگری؛ مثل [[انگلیسی]]، آلمانی چینی، ژاپنی و... ، نیز رواج یافته است. | ||
ملتهای دیگر، حضور و اثرگذاری این [[مراسم]]، در پدیدههای [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] [[شیعیان]] را [[مشاهده]] کردهاند. هر کسی اندک تأملی کرده باشد، نقش حسین و عزاداری [[حسینی]] را در [[دفاع مقدس]]، به خوبی میشناسد، حسین در انحصار شیعیان نیست؛ [[رهبر]] فقید [[هند]]، گاندی، از حسین بهره گرفته؛ نهضتهای بوسنی و هرزگوین، لبنان، [[فلسطین]]، و... از حسین بهره گرفتهاند. | ملتهای دیگر، حضور و اثرگذاری این [[مراسم]]، در پدیدههای [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] [[شیعیان]] را [[مشاهده]] کردهاند. هر کسی اندک تأملی کرده باشد، نقش حسین و عزاداری [[حسینی]] را در [[دفاع مقدس]]، به خوبی میشناسد، حسین در انحصار شیعیان نیست؛ [[رهبر]] فقید [[هند]]، گاندی، از حسین بهره گرفته؛ نهضتهای بوسنی و هرزگوین، لبنان، [[فلسطین]]، و... از حسین بهره گرفتهاند. |
نسخهٔ ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۰
مراسم عزاداری از دیدگاه متون دینی
در قرآن، آیاتی که به طور صریح و مستقیم، بیان کننده حکم عزاداری باشد، وجود ندارد، اما آنچه اکنون تحت عنوان مراسم عزاداری انجام میشود، دست تأیید چند گروه از آیات را بالای سر خود دارد: الف) آیاتی که به فریاد کردن علیه ظلم، امر میکند یا مجوز میدهد[۱]؛ ب) آیاتی که تحکیم ولایت را هدف خود قرار داده اند[۲]؛ ج) آیاتی که مودت اهل بیت را تأکید کردهاند[۳]؛ د) آیاتی که دلالت بر سوگواری بعضی از انبیا یا دیگر اولیای الهی داشتهاند، مثل سوگواری حضرت یعقوب در فراق حضرت یوسف[۴]؛ﻫ) آیاتی که بزرگداشت شعائر الهی را تأکید میکنند[۵].
آیات بسیار زیادی از قرآن نیز هست که از طریق روایات معصومان، به گونهای درباره امام حسین است؛ اما از آنجا که در باب نیست، به آنها نمیپردازیم. مثل آیه مباهله، که آن حضرت (ع) یکی از مصادیق آن هستند، یا آیه نفس مطمئنه[۶] که به امام حسین (ع) تفسیر میشود؛ یا آیهای که خداوند از بندگانش، درباره خون ریزی و... پیمان میگیرد[۷]، در تفسیر برهان در ذیل این آیه آمده است که وقتی این آیه نازل شد، پیامبر فرمود: یهود، عهد خدا را نقض و رسولان او را تکذیب کردند و اولیای الهی را کشتند، آیا به شما خبر بدهم به مشابه آنان از یهود این امت؟ گفتند بله یا رسول الله، حضرت رسول (ص) فرمود: قومی از امت من که خود را از اهل ملت من میدانند، افاضل ذریه مرا میکشند، شریعت و سنت مرا عوض میکنند، فرزندانم حسن و حسین را میکشند، همان طور که یهود، زکریا و یحیی را کشتند[۸].
روایات زیادی نیز داریم که دلالت بر جواز گریه و عزاداری میکنند؛ امام صادق (ص) میفرماید: بانوان در مصیبتها، نیاز به نوحه سرایی و شیون و زاری دارند و باید اشکهایشان جاری شود، اما نباید سخنان باطل و بیهوده بگویند...[۹] آن حضرت در جای دیگر میفرمایند: گریهکنندگان پنج نفر بودند، آدم و یعقوب و یوسف و فاطمه بنت محمد و علی بن الحسین. گریه آدم به جهت خطا و اخراج از بهشت، یعقوب در فراق یوسف و یوسف در دوری پدر و حضرت زهرا برای پدرش و امام سجاد (ع) نیز برای شهادت پدرش گریه میکردند[۱۰]؛ امام صادق (ع) به فرزندش سفارش میکند که برایش مجالس عزاداری برگزار نماید[۱۱]. روایاتی از این نوع، بسیار فراوان است و مهمترین اهدافش، مبارزه با ظلم و ستم بنی امیه و بنی عباس بوده است[۱۲].
البته بعضی از روایات اهل سنت با عزاداری مخالفت کردهاند، اما از خود روایات اهل سنت، پاسخ آنها نیز داده شده است. پاسخ این است که این روایات جمعشدنی هستند، و وجه جمع آنها این است که روایات مخالف، برای نفی بعضی از کارهای ناصحیح که در عزاداری انجام میشود، آمده است؛ مثل داد و فریاد کردن، گریبان دریدن، سخن باطل گفتن... ، اما آنها که موافق هستند، نظر به اصل عزاداری دارند[۱۳].
در سیره معصومان (ع) و سیره مسلمانان نیز عزاداری، دارای سابقه بوده است. مسلمانان در جنگ احد ۷۰ شهید دادند؛ در مدینه، هر کسی برای بستگان شهید خود گریه میکرد. چشمان پیامبر (ص) با دیدن این صحنه، پر از اشک شد و فرمودند: «اما عمویم حمزه گریه کننده ندارد»[۱۴]. ابن مسعود میگوید: «پیامبر (ص) در سوگ حمزه بسیار گریه کرد، جنازه حمزه را رو به قبله نهاد و ایستاد و با صدای بلند گریه کرد و صفات خوب حمزه را برشمرد»[۱۵].
اسماء، همسر جعفر بن ابی طالب که از زنهای با ایمان و فداکار صدر اسلام بوده است، میگوید: «جعفر در جنگ موته به شهادت رسید؛ بر رسول خدا (ص) وارد شدم، ایشان فرمودند: ای اسماء فرزندان جعفر کجا هستند؟ آنان را پیش آن حضرت آوردم، آنان را در آغوش کشید و گریه کرد و گفت: جفعر امروز به شهادت رسید»[۱۶].
پیامبر به دفعات فراوانی در سوگ یارانش از جمله: در عیادت آخر و بیماری احتضار سعد ابن عباده، رئیس قبیله خزرج، در کنار مزار دختر خود در مدینه، در سوگ فرزندش ابراهیم، (با بیان این که قلب از شدت اندوه میسوزد، اما سخنی بر خلاف رضای حق نمیگویم)، در سوگ عثمان بن مظعون در مدینه، در کنار مزار مادرشان در ابواء، (پس از گذشت سالیان دراز و مبعوث شدن آن حضرت به نبوت)، به هنگام یادآوری شهادت امام علی (ع) و امام حسین (ع)، حتی در هنگام ولادت امام حسین (ع) و در مکانهای مختلف؛ مثل منزلهای ام المؤمنین ام سلمه، ام المؤمنین زینب، ام المؤمنین عایشه، و در خانه امام علی (ع) و... ، همه گریه کردهاند. پس از پیامبر نیز، صحابه عزاداری میکردند، علاوه بر گریه مستمر حضرت زهرا (س)، کسان دیگری؛ مثل بلال، قیس، ام ایمن، خلیفه اول و دوم نیز در سوگ پیامبر گریه کردند[۱۷].
زنان بنی هاشم در شهادت امام حسن و امام حسین، عزاداری و گریه کردند؛ ام سلمه، ام المؤمنین، در رؤیا، از شهادت امام حسین با خبر میشود و پس از بیداری به عزاداری میپردازد و زنان هاشمی را نیز به عزاداری بر حسین دعوت میکند! جابر ابن عبدالله انصاری، پس از غسل در فرات و پوشیدن لباس تمیز، به صورت پابرهنه و اندوهگین به سوی مزار امام حسین میرود و گریه فراوان میکند؛ انس ابن مالک و زید ابن ارقم، از یاران پیامبر، در سوگ امام حسین گریه کردند؛ مختار ثقفی در عزای امام حسین گریه کرد و قسم خورد که انتقام بگیرد؛ توابین با شعار یالثارات الحسین، به رهبری سلیمان ابن صرد خزاعی، برای انتقام جمع میشوند و بر مزار امام حسین رفته و گریه و ناله میکنند، مردم کوفه و شام و مدینه، پس از شهادت امام حسین عزاداری میکنند؛ شعرا و سرایندگان عرب، اشعار فراوانی در سوگواری سرودهاند.
یادآوری میشود که بعضی از موارد ذکر شده از سیره معصومان و مسلمانان، ناظر به مراسم عزاداری نبوده است بلکه سوگ و داغ دیدگی واقعی بوده است، اما موارد متعددی هم بوده است که سوگ واقعی نبوده است، بلکه مراسم عزاداری بوده و با هدف تبلیغی و سیاسی نیز انجام میشده است. ائمه پس از امام حسین، همه آنان برای آن حضرت عزاداری کردهاند و مصیبت آن حضرت را تازه نگه داشتهاند، بهویژه امام صادق مجلس میگرفت و افراد جمع میشدند و ذکر مصیبت میشد و گریه میکردند[۱۸].
پس از زمان ائمه (ع) نیز عزاداری امام حسین توسط شیعیان انجام میشد، اما تا پیش از قرن چهارم به صورت پنهان بود، همان طور که جشن و سرور در روز عید غدیر (۱۸ ذیحجه) نیز پنهان بود و از آن پس آشکار شد.
معز الدوله دیلمی، از سلاطین بزرگ و مقتدر آل بویه بود که در آشکار ساختن شعائر شیعه، نقش اساسی داشت و مردم بغداد را به عزاداری حسین تشویق میکرد. در سالهای بین ۳۵۲ تا اواسط قرن پنجم، مراسم عاشورا، مهم تلقی میشد و اجرا میشد. در همین سالها، فاطمیه و اسماعیلیه، مصر را به تصرف درآوردند و شهر قاهره را بنا نهادند و مراسم عاشورا در مصر نیز برگزار میشد. مراسم عزاداری، به سایر کشورهای اسلامی، شمال آفریقا، ایران و برخی کشورهای عربی رسوخ کرد. در ایران از قرن اول و دوم، تعزیه رایج بود، ولی گسترش بیشتر یافت.
اکنون نیز نه تنها شیعیان، بلکه حتی بسیاری از غیر شیعیان و غیر مسلمانان نیز، امام حسین و مراسم عزاداری حسینی را به خوبی میشناسند و برای آن احترام قائلند، امروزه به برکت جمهوری اسلامی ایران، مراسم عزاداری، به همان شیوههای مرسوم در ایران (سخنرانی و روضه خوانی و مداحی و سینه زنی و تشکیل دادن دستههای عزاداری و...) به زبانهای مختلف دیگری؛ مثل انگلیسی، آلمانی چینی، ژاپنی و... ، نیز رواج یافته است.
ملتهای دیگر، حضور و اثرگذاری این مراسم، در پدیدههای اجتماعی و سیاسی شیعیان را مشاهده کردهاند. هر کسی اندک تأملی کرده باشد، نقش حسین و عزاداری حسینی را در دفاع مقدس، به خوبی میشناسد، حسین در انحصار شیعیان نیست؛ رهبر فقید هند، گاندی، از حسین بهره گرفته؛ نهضتهای بوسنی و هرزگوین، لبنان، فلسطین، و... از حسین بهره گرفتهاند.
کسانی، میتوانند به خوبی، مراسم عزاداری را درک کنند که اولاً شناختهای لازم درباره آن را داشته باشند، و ثانیا در آن شرکت کرده و آثار عاطفی آن را تجربه درونی کرده باشند. برای شناخت این پدیده، علم حصولی و تحلیل عقلی، لازم است اما بسنده نیست.[۱۹]
منابع
پانویس
- ↑ مثل ﴿لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ﴾ «خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است» سوره نساء، آیه ۱۴۸؛ و آیات دیگر.
- ↑ مثل ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵؛ و آیات دیگر.
- ↑ مثل ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳؛ و آیات دیگر.
- ↑ مثل ﴿وَقَالَ يَا أَسَفَى عَلَى يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ﴾ «و گفت: دریغا یوسف! و دیدگانش از اندوه، نابینا شد در حالی که اندوه خود را فرو میخورد» سوره یوسف، آیه ۸۴؛ و آیات دیگر.
- ↑ مثل ﴿وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ﴾ «و هر کس نشانههای (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بیگمان، این (کار) از پرهیزگاری دلهاست» سوره حج، آیه ۳۲؛ و آیات دیگر.
- ↑ ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي﴾ «ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! * آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! * و به بهشت من پا بگذار!» ۲۷-۳۰.
- ↑ ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ﴾ «و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم که خون همدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانههاتان آواره نسازید» سوره بقره، آیه ۸۴.
- ↑ برای مطالعه بیشتر در باب اینگونه آیات که بسیار زیاد هستند، مراجعه شود به کتاب «الحسین (ع)، من خلال القرآن الکریم»، تألیف «دکتر عبدالرسول الغفار».
- ↑ «إِنَّمَا تَحْتَاجُ الْمَرْأَةُ إِلَى النَّوْحِ لِتَسِيلَ دَمْعَتُهَا وَ لَا يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تَقُولَ هُجْراً...» (وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۹۰، باب جواز الکسبه النائمه الحق لا بالباطل).
- ↑ وسائل الشیعه، ج۲، ص۹۲۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۸۹، باب ثواب البکاء علی مصیبة الحسین (ع).
- ↑ حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۸۷.
- ↑ حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۱۰۱ - ۹۰.
- ↑ سیرة الحلبیه، ج۲، ص۲۰۶.
- ↑ سیرة الحلبیه، ج۲، ص۶۰.
- ↑ ابن سعد، طبقات، ج۸، ص۲۸۲.
- ↑ حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۶۱ – ۵۰.
- ↑ حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۱۲۰- ۱۱۱.
- ↑ کاویانی، محمد، مقاله «روانشناسی عزاداری»، فرهنگ عاشورایی ج۴ ص ۱۵.