نام مادر امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '<ref>مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص' به '<ref>تونه‌ای، مجتبی، [[موعودنامه (کتا...)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
| تصویر            = 7626626268.jpg
| تصویر            = 7626626268.jpg
| اندازه تصویر      = 200px
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل بالاتر      = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[عصر غیبت کبری]]  
| مدخل بالاتر      = [[مهدویت]] / [[آشنایی با امام مهدی]] / [[معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی)]] / [[خاندان و نیاکان امام مهدی]]  
| مدخل اصلی    = [[آثار انتظار]]
| مدخل اصلی    =  
| مدخل وابسته    = ؟
| مدخل وابسته    =
| پاسخ‌دهنده        =[[مجتبی تونه‌ای]]
| پاسخ‌دهنده        =  
| پاسخ‌دهندگان      =  
| پاسخ‌دهندگان      = 4 پاسخ
}}
}}
'''نام [[مادر امام مهدی]]{{ع}} چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''نام [[مادر امام مهدی]]{{ع}} چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
خط ۲۱: خط ۲۱:
::::::[[آیت الله]] '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[آیت الله]] '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«مادر آنجناب را به نام‌های متعدد معرفی نموده‌اند مانند: [[نرجس]]، [[صیقل]]، [[ریحانه]]، [[سوسن]]، [[خمط]]، [[حکیمه]]، [[مریم]]. بدو نکته زیر اگر توجه کنید منشأ [[اختلاف]] مذکور را [[درک]] خواهید نمود:
::::::«مادر آنجناب را به نام‌های متعدد معرفی نموده‌اند مانند: [[نرجس]]، [[صیقل]]، [[ریحانه]]، [[سوسن]]، [[خمط]]، [[حکیمه]]، [[مریم]]. بدو نکته زیر اگر توجه کنید منشأ [[اختلاف]] مذکور را [[درک]] خواهید نمود:
:::::*[[امام حسن عسکری]] {{ع}} کنیزهای متعددی داشته به نام‌های مختلف. موضوع تعدد کنیزها را [[حکیمه خاتون]] در دو مورد [[بیان]] نموده است. در یک‌جا [[حکیمه خاتون]] می‌گوید: روزی خدمت [[امام حسن]] {{ع}} رسیدم دیدم در حیاط خانه نشسته و کنیزانش بدورش اجتماع نموده‌اند. عرض کردم فدایت شوم، جانشینت از کدام کنیزان به وجود خواهد آمد؟ فرمود: از سوسن‌<ref>بحار، ج ۵۱، ص ۱۷.</ref>.
:::::*[[امام حسن عسکری]] {{ع}} کنیزهای متعددی داشته به نام‌های مختلف. موضوع تعدد کنیزها را [[حکیمه خاتون]] در دو مورد [[بیان]] نموده است. در یک‌جا [[حکیمه خاتون]] می‌گوید: [[روزی]] خدمت [[امام حسن]] {{ع}} رسیدم دیدم در حیاط خانه نشسته و کنیزانش بدورش اجتماع نموده‌اند. عرض کردم فدایت شوم، جانشینت از کدام کنیزان به وجود خواهد آمد؟ فرمود: از سوسن‌<ref>بحار، ج ۵۱، ص ۱۷.</ref>.
::::::در [[حدیث]] دیگر باز همان [[حکیمه خاتون]] می‌گوید: روزی به خانه [[امام حسن عسکری]] رفته بودم، وقتی خواستم مراجعت نمایم فرمود: افطار را در خانه ما باش، زیرا [[خدا]] امشب فرزندی به من عطا خواهد کرد عرض کردم: از کدام کنیزانت؟ جواب داد از [[نرجس]]، عرض کردم: ای آقا! منهم [[نرجس خاتون]] را بیش از تمام کنیزانت [[دوست]] دارم‌<ref>بحار، ج ۵۱، ص ۲۵.</ref> از این دو [[حدیث]] و [[احادیث]] دیگر استفاده می‌شود که [[امام حسن]] دارای کنیزان متعددی بوده است.
::::::در [[حدیث]] دیگر باز همان [[حکیمه خاتون]] می‌گوید: [[روزی]] به خانه [[امام حسن عسکری]] رفته بودم، وقتی خواستم مراجعت نمایم فرمود: افطار را در خانه ما باش، زیرا [[خدا]] امشب فرزندی به من عطا خواهد کرد عرض کردم: از کدام کنیزانت؟ جواب داد از [[نرجس]]، عرض کردم: ای آقا! منهم [[نرجس خاتون]] را بیش از تمام کنیزانت [[دوست]] دارم‌<ref>بحار، ج ۵۱، ص ۲۵.</ref> از این دو [[حدیث]] و [[احادیث]] دیگر استفاده می‌شود که [[امام حسن]] دارای کنیزان متعددی بوده است.
:::::*فرزند [[امام حسن]] {{ع}} در محیطی تولد یافته بسیار خطرناک و وحشتزا، زیرا خلفای [[بنی عباس]] و حتی بعضی از [[بنی هاشم]] احساس‌ نموده بودند که زمان تولد [[مهدی]] [[دادگستر]] یعنی بزرگترین [[مبارز]] [[حکومت]] [[ستمکاران]]، نزدیک شده است، از این جهت به وسیله مأمورین سری و علنی خود از خانه [[امام حسن]] بلکه تمام خانه‌های [[علویین]] مراقبت [[کامل]] به عمل می‌آوردند.
:::::*[[فرزند]] [[امام حسن]] {{ع}} در محیطی تولد یافته بسیار خطرناک و وحشتزا، زیرا خلفای [[بنی عباس]] و حتی بعضی از [[بنی هاشم]] احساس‌ نموده بودند که زمان تولد [[مهدی]] [[دادگستر]] یعنی بزرگترین [[مبارز]] [[حکومت]] [[ستمکاران]]، نزدیک شده است، از این جهت به وسیله مأمورین سری و علنی خود از خانه [[امام حسن]] بلکه تمام خانه‌های [[علویین]] مراقبت [[کامل]] به عمل می‌آوردند.
::::::کارآگاهان زبردست [[بنی عباس]] در جدیت و کوشش بودند که نوزاد تازه‌ای را در آن خانه‌ها پیدا کنند و تحویل [[خلیفه]] بدهند.
::::::کارآگاهان زبردست [[بنی عباس]] در جدیت و کوشش بودند که نوزاد تازه‌ای را در آن خانه‌ها پیدا کنند و تحویل [[خلیفه]] بدهند.
::::::بعد از تذکر این دو مقدمه: از جانب [[خداوند متعال]] مقدر شده بود که در چنین محیط رعب‌آور و خانه مورد توجهی فرزندی برای [[امام حسن عسکری]] {{ع}} متولد گردد و جانش از خطرات محفوظ بماند از این جهت تمام پیش‌بینی‌های لازم به عمل آمد. اولا چنانکه در [[روایات]] وارد شده آثار آبستنی در مادرش ظاهر نشد، ثانیا [[امام حسن]] {{ع}} برای مراعات احتیاط نام مادر آنجناب را برای کسی فاش نکرد، ثالثا در موقع وضع حمل جز [[حکیمه خاتون]] عمه [[امام حسن]] {{ع}} و شاید بعضی از کنیزان، کسی حضور نداشت با اینکه معمولا زنها در موقع وضع حمل به قابله و چندین زن مددکار نیازمندند، اصلا کسی نمی‌دانست [[امام حسن]] {{ع}} [[ازدواج]] کرده یا نه و اگر [[ازدواج]] نموده کدامیک از زنان همسرش می‌باشند.
::::::بعد از تذکر این دو مقدمه: از جانب [[خداوند متعال]] مقدر شده بود که در چنین محیط رعب‌آور و خانه مورد توجهی فرزندی برای [[امام حسن عسکری]] {{ع}} متولد گردد و جانش از خطرات محفوظ بماند از این جهت تمام پیش‌بینی‌های لازم به عمل آمد. اولا چنانکه در [[روایات]] وارد شده آثار آبستنی در مادرش ظاهر نشد، ثانیا [[امام حسن]] {{ع}} برای مراعات احتیاط نام مادر آنجناب را برای کسی فاش نکرد، ثالثا در موقع وضع حمل جز [[حکیمه خاتون]] عمه [[امام حسن]] {{ع}} و شاید بعضی از کنیزان، کسی حضور نداشت با اینکه معمولا زنها در موقع وضع حمل به قابله و چندین [[زن]] مددکار نیازمندند، اصلا کسی نمی‌دانست [[امام حسن]] {{ع}} [[ازدواج]] کرده یا نه و اگر [[ازدواج]] نموده کدامیک از زنان همسرش می‌باشند.
::::::در شب [[نیمه شعبان]] هنگامی که تاریکی شب همه‌جا را فراگرفت، در کمال خفا و پنهانی و با ترس‌ولرز، نوزادی برای [[امام حسن]] {{ع}} به [[دنیا]] آمد آنهم در خانه‌ای که چندین کنیز در آن وجود داشت و آثار حمل در هیچیک از آنها ظاهر نبود و در موقع وضع حمل جز [[حکیمه خاتون]] کسی حضور نداشت و هیچکس جرئت نداشت قضیه را اظهار نماید.
::::::در شب [[نیمه شعبان]] هنگامی که [[تاریکی]] شب همه‌جا را فراگرفت، در کمال خفا و پنهانی و با ترس‌ولرز، نوزادی برای [[امام حسن]] {{ع}} به [[دنیا]] آمد آنهم در خانه‌ای که چندین کنیز در آن وجود داشت و آثار حمل در هیچیک از آنها ظاهر نبود و در موقع وضع حمل جز [[حکیمه خاتون]] کسی حضور نداشت و هیچکس جرئت نداشت قضیه را اظهار نماید.
::::::تا مدتی موضوع کاملا سری و مکتوم ماند بعدا در بین [[خواص]] [[اصحاب]] [[امام حسن]] بگومگو شروع شد بعضی می‌گفتند [[خدا]] به [[امام حسن]] نوزادی عطا فرموده و بعضی منکر می‌شدند. چون کنیزان مساوی بودند و آثار حمل در هیچ‌کدام ظاهر نبود طبعا داستان [[اختلاف]] به مادر آنجناب سرایت نمود. بعضی مادرش را [[صیقل]] می‌دانستند، بعضی [[سوسن]]، بعضی [[ریحانه]] و بعضی غیر اینها. کسی هم از واقع مطلب خبر نداشت جز معدودی که مأذون نبودند واقع را ابراز نمایند. حتی [[حکیمه خاتون]] که [[شاهد]] و حاضر ولادت آن‌جناب بود، برای مراعات احتیاط گاهی مادر آن حضرت را [[نرجس]] معرفی می‌نمود، گاهی [[سوسن]] و گاهی هم برای مصالحی که در نظر داشت خبر وجود و تولد آنحضرت را بمادر [[امام حسن]] نسبت می‌داد.
::::::تا مدتی موضوع کاملا سری و مکتوم ماند بعدا در بین [[خواص]] [[اصحاب]] [[امام حسن]] بگومگو شروع شد بعضی می‌گفتند [[خدا]] به [[امام حسن]] نوزادی عطا فرموده و بعضی منکر می‌شدند. چون کنیزان مساوی بودند و آثار حمل در هیچ‌کدام ظاهر نبود طبعا داستان [[اختلاف]] به مادر آنجناب سرایت نمود. بعضی مادرش را [[صیقل]] می‌دانستند، بعضی [[سوسن]]، بعضی [[ریحانه]] و بعضی غیر اینها. کسی هم از واقع مطلب خبر نداشت جز معدودی که مأذون نبودند واقع را ابراز نمایند. حتی [[حکیمه خاتون]] که [[شاهد]] و حاضر ولادت آن‌جناب بود، برای مراعات احتیاط گاهی مادر آن [[حضرت]] را [[نرجس]] معرفی می‌نمود، گاهی [[سوسن]] و گاهی هم برای مصالحی که در نظر داشت خبر وجود و تولد آنحضرت را بمادر [[امام حسن]] نسبت می‌داد.
::::::[[احمد بن ابراهیم]] می‌گوید: در سال دویست و شصت و دو خدمت [[حکیمه خاتون]] دختر [[امام جواد]] {{ع}} رسیدم و از پشت پرده با وی صحبت نمودم و از عقائدش جویا شدم. او امام‌های خودش را معرفی نمود و در آخر آنان [[محمد بن حسن]] را ذکر کرد. گفتم: خودت [[شاهد]] قضیه بودی یا اینکه بواسطه [[اخبار]] می‌گویی؟ پاسخ داد: قضیه را [[امام حسن]] {{ع}} به مادرش نوشته است: عرض کردم: در این صورت [[شیعیان]] باید به چه شخصی مراجعه نمایند؟ پاسخ داد: به مادر [[امام حسن]] {{ع}} گفتم: در این [[وصیت]] باید از یک زن [[پیروی]] نمود!! فرمود: آری، [[امام حسن]] در این [[وصیت]]، به جدش [[حسین بن علی]] [[اقتدا]] کرد، زیرا [[امام حسین]] {{ع}} هم در [[کربلا]] زینب را [[وصی]] خویش قرار داد و [[علوم]] [[علی بن الحسین]] به زینب نسبت داده میشود. [[امام حسین]] {{ع}} این عمل را انجام داد تا موضوع [[امامت]] [[علی بن الحسین]] {{ع}} مخفی بماند. سپس [[حکیمه]] فرمود: شما [[اصحاب]] اخبارید مگر برایتان [[روایت]] نشده که نهم از فرزندان [[حسین]] میراثش تقسیم می‌شود در حالیکه زنده است‌<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۱۷۸.</ref>. چنانکه ملاحظه می‌فرمایید: [[حکیمه]] در این [[حدیث]] از جواب دادن صریح طفره رفته و داستان فرزند را به [[مادر امام حسن]] نسبت داده است یا به جهت اینکه از شنونده [[ترس]] داشته و [[تقیه]] نموده است یا می‌خواسته عمدا موضوع را مشتبه سازد.
::::::[[احمد بن ابراهیم]] می‌گوید: در سال دویست و شصت و دو خدمت [[حکیمه خاتون]] دختر [[امام جواد]] {{ع}} رسیدم و از پشت پرده با وی صحبت نمودم و از عقائدش جویا شدم. او امام‌های خودش را معرفی نمود و در آخر آنان [[محمد بن حسن]] را ذکر کرد. گفتم: خودت [[شاهد]] قضیه بودی یا اینکه بواسطه [[اخبار]] می‌گویی؟ پاسخ داد: قضیه را [[امام حسن]] {{ع}} به مادرش نوشته است: عرض کردم: در این صورت [[شیعیان]] باید به چه شخصی مراجعه نمایند؟ پاسخ داد: به مادر [[امام حسن]] {{ع}} گفتم: در این [[وصیت]] باید از یک [[زن]] [[پیروی]] نمود!! فرمود: آری، [[امام حسن]] در این [[وصیت]]، به جدش [[حسین بن علی]] [[اقتدا]] کرد، زیرا [[امام حسین]] {{ع}} هم در [[کربلا]] [[زینب]] را [[وصی]] خویش قرار داد و [[علوم]] [[علی بن الحسین]] به [[زینب]] نسبت داده میشود. [[امام حسین]] {{ع}} این عمل را انجام داد تا موضوع [[امامت]] [[علی بن الحسین]] {{ع}} مخفی بماند. سپس [[حکیمه]] فرمود: شما [[اصحاب]] اخبارید مگر برایتان [[روایت]] نشده که نهم از [[فرزندان]] [[حسین]] میراثش تقسیم می‌شود در حالیکه زنده است‌<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۱۷۸.</ref>. چنانکه ملاحظه می‌فرمایید: [[حکیمه]] در این [[حدیث]] از جواب دادن صریح طفره رفته و داستان [[فرزند]] را به [[مادر امام حسن]] نسبت داده است یا به جهت اینکه از شنونده [[ترس]] داشته و [[تقیه]] نموده است یا می‌خواسته عمدا موضوع را مشتبه سازد.
::::::اما همین [[حکیمه خاتون]] در جای دیگر داستان [[ازدواج]] [[امام حسن]] {{ع}} را با [[نرجس خاتون]] به‌طور تفصیل شرح میدهد و داستان تولد [[مهدی]] را که خودش [[شاهد]] بوده مفصلا [[بیان]] می‌کند. سپس می‌گوید: من اکنون مرتبا آن حضرت را مشاهده می‌نمایم و با وی صحبت می‌کنم‌<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۹۹؛ ۱۰۳.</ref>.
::::::اما همین [[حکیمه خاتون]] در جای دیگر داستان [[ازدواج]] [[امام حسن]] {{ع}} را با [[نرجس خاتون]] به‌طور تفصیل شرح میدهد و داستان تولد [[مهدی]] را که خودش [[شاهد]] بوده مفصلا [[بیان]] می‌کند. سپس می‌گوید: من اکنون مرتبا آن [[حضرت]] را مشاهده می‌نمایم و با وی صحبت می‌کنم‌<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۹۹؛ ۱۰۳.</ref>.
::::::خلاصه: اختلافی که در نام [[مادر حضرت]] [[صاحب الامر]] {{ع}} دیده می‌شود مطلب غریبی نیست بلکه اوضاع وحشتناک آن زمان و تعدد کنیزهای [[امام]] حسن‌ و شدت اختفائی که به عمل می‌آمد همین اقتضا را داشت. بعید نیست داستان [[اختلاف]] شدیدی که در موضوع [[ارث امام]] [[حسن]] {{ع}} در بین مادر آنجناب و برادرش [[جعفر کذاب]] اتفاق افتاد، توطئه و تحریکی بوده از طرف [[خلیفه]] وقت شاید بدان وسیله از فرزند [[امام حسن]] اطلاعی کسب کند.
::::::خلاصه: اختلافی که در نام [[مادر حضرت]] [[صاحب الامر]] {{ع}} دیده می‌شود مطلب غریبی نیست بلکه اوضاع وحشتناک آن زمان و تعدد کنیزهای [[امام]] حسن‌ و شدت اختفائی که به عمل می‌آمد همین اقتضا را داشت. بعید نیست داستان [[اختلاف]] شدیدی که در موضوع [[ارث امام]] [[حسن]] {{ع}} در بین مادر آنجناب و برادرش [[جعفر کذاب]] اتفاق افتاد، توطئه و تحریکی بوده از طرف [[خلیفه]] وقت شاید بدان وسیله از [[فرزند]] [[امام حسن]] اطلاعی کسب کند.
::::::[[صدوق]] در کمال الدین می‌نویسد: هنگامیکه [[جده]]، با [[جعفر]] در [[ارث]] [[نزاع]] کرد و [[محاکمه]] به [[خلیفه]] ارجاع شد، یکی از کنیزان [[امام حسن]] {{ع}} بنام [[صیقل]] ادعای آبستنی نمود. آن کنیز را به خانه [[معتمد]] یعنی [[خلیفه]] وقت جلب کردند و زن‌های [[خلیفه]] و خدمتگزاران او و زن‌های موفق و خدمتکارانش و زن‌های [[قاضی]]، پیوسته مراقب آن کنیز بودند تا موضوع آبستنی او روشن گردد. اما در همین ایام حوادث خطرناکی مانند [[خروج]] صفار و [[مرگ عبد الله]] بن یحیی و [[خروج]] [[صاحب]] [[زنج]] پیش‌آمد نمود. این حوادث سبب شد که از [[سامره]] خارج گردند. بدین‌جهت به خودشان مشغول گشتند و از موضوع مراقبت از [[صیقل]] منصرف شدند<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۱۴۹.</ref>.
::::::[[صدوق]] در [[کمال الدین]] می‌نویسد: هنگامیکه [[جده]]، با [[جعفر]] در [[ارث]] [[نزاع]] کرد و [[محاکمه]] به [[خلیفه]] ارجاع شد، یکی از کنیزان [[امام حسن]] {{ع}} بنام [[صیقل]] ادعای آبستنی نمود. آن کنیز را به خانه [[معتمد]] یعنی [[خلیفه]] وقت جلب کردند و زن‌های [[خلیفه]] و خدمتگزاران او و زن‌های موفق و خدمتکارانش و زن‌های [[قاضی]]، پیوسته مراقب آن کنیز بودند تا موضوع آبستنی او روشن گردد. اما در همین ایام حوادث خطرناکی مانند [[خروج]] صفار و [[مرگ عبد الله]] بن یحیی و [[خروج]] [[صاحب]] [[زنج]] پیش‌آمد نمود. این حوادث سبب شد که از [[سامره]] خارج گردند. بدین‌جهت به خودشان مشغول گشتند و از موضوع مراقبت از [[صیقل]] منصرف شدند<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۱۴۹.</ref>.
::::::در تعدد و [[اختلاف]] نام‌ها، احتمال دیگری هم وجود دارد. ممکن است کسی بگوید: تمام آن اسم‌های متعدد نام یک کنیز بوده. یعنی همان کنیزی که [[مادر حضرت]] [[صاحب الامر]] {{ع}} بوده نام‌های متعدد داشته است. این موضوع چندان استبعادی ندارد زیرا در بین [[عرب]] مرسوم است که افراد مورد توجه را بنام‌های متعدد صدا می‌زدند. [[شاهد]] احتمال روایتی است که در کتاب کمال الدین موجود است. [[صدوق]] بسند خویش از غیاث [[روایت]] کرده که گفت: [[جانشین]] [[امام حسن]] {{ع}} در [[روز جمعه]] به [[دنیا]] آمد. مادر آن حضرت [[ریحانه]] بود که [[نرجس]] و [[صیقل]] و [[سوسن]] نیز نامیده میشد. چون در وقت آبستنی جلا و [[نورانیت]] مخصوصی داشت [[صیقل]] نامیده می‌شد<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۱۰۶.</ref>.
::::::در تعدد و [[اختلاف]] نام‌ها، احتمال دیگری هم وجود دارد. ممکن است کسی بگوید: تمام آن اسم‌های متعدد نام یک کنیز بوده. یعنی همان کنیزی که [[مادر حضرت]] [[صاحب الامر]] {{ع}} بوده نام‌های متعدد داشته است. این موضوع چندان استبعادی ندارد زیرا در بین [[عرب]] مرسوم است که افراد مورد توجه را بنام‌های متعدد صدا می‌زدند. [[شاهد]] احتمال روایتی است که در کتاب [[کمال الدین]] موجود است. [[صدوق]] بسند خویش از غیاث [[روایت]] کرده که گفت: [[جانشین]] [[امام حسن]] {{ع}} در [[روز جمعه]] به [[دنیا]] آمد. مادر آن [[حضرت]] [[ریحانه]] بود که [[نرجس]] و [[صیقل]] و [[سوسن]] نیز نامیده میشد. چون در وقت آبستنی جلا و [[نورانیت]] مخصوصی داشت [[صیقل]] نامیده می‌شد<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۱۰۶.</ref>.
::::::در خاتمه لازم است تذکر دهم که اگرچه در [[تعیین]] نام [[مادر حضرت]] [[صاحب الامر]] {{ع}} مختصر ابهامی وجود دارد لکن این ابهام ضرری باصل وجود آن حضرت نمی‌رساند زیرا چنانکه ملاحظه فرمودید هم [[ائمه اطهار]] و هم‌ [[امام حسن عسکری]] {{ع}} از وجود فرزند خبر داده‌اند، هم‌اینکه [[حکیمه خاتون]] دختر [[حضرت جواد]] {{ع}} که از زنان مورد اعتماد و وثوق بوده جریان تولد آن‌جناب را شرح داده است. علاوه بر این، عده‌ای از موثقین و خدام خانه [[امام حسن]] آن کودک را دیده و به وجودش [[شهادت]] داده‌اند. نام مادرش هرچه باشد»<ref>[[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۱۳-۱۱۸.</ref>.
::::::در خاتمه لازم است تذکر دهم که اگرچه در [[تعیین]] نام [[مادر حضرت]] [[صاحب الامر]] {{ع}} مختصر ابهامی وجود دارد لکن این ابهام ضرری باصل وجود آن [[حضرت]] نمی‌رساند زیرا چنانکه ملاحظه فرمودید هم [[ائمه اطهار]] و هم‌ [[امام حسن عسکری]] {{ع}} از وجود [[فرزند]] خبر داده‌اند، هم‌اینکه [[حکیمه خاتون]] دختر [[حضرت جواد]] {{ع}} که از زنان مورد اعتماد و وثوق بوده جریان تولد آن‌جناب را شرح داده است. علاوه بر این، عده‌ای از موثقین و خدام خانه [[امام حسن]] آن کودک را دیده و به وجودش [[شهادت]] داده‌اند. نام مادرش هرچه باشد»<ref>[[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۱۳-۱۱۸.</ref>.


==پاسخ‌های دیگر==
==پاسخ‌های دیگر==
خط ۴۰: خط ۴۰:
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«در کانون خانواده [[امام عسکری]]{{ع}}، آن بانوی گرامی را به نام‏‌های مختلفی از قبیل [[نرجس]]، [[سوسن]]، [[صقیل]] "یا [[صیقل]]"، [[حدیثه]]، [[حکیمه]]، [[ملیکه]]، [[ریحانه]] و [[خمط]] صدا می‏‌زدند.
::::::«در کانون [[خانواده]] [[امام عسکری]]{{ع}}، آن بانوی گرامی را به نام‏‌های مختلفی از قبیل [[نرجس]]، [[سوسن]]، [[صقیل]] "یا [[صیقل]]"، [[حدیثه]]، [[حکیمه]]، [[ملیکه]]، [[ریحانه]] و [[خمط]] صدا می‏‌زدند.
::::::از دیدگاه یکی از پژوهشگران، سبب تعدد نام‏‌های آن بانو، علاقه و [[محبت]] فراوان مالک او به وی بوده است که باعث شده بود با [[بهترین]] اسم‏ها و زیباترین نام‌‏ها، او را صدا بزند؛ از این‌‏رو تمام نام‌‏های آن بانو، از اسامی گل‏ها و شکوفه‌‏ها است؛ چون [[مردم]]، این نام‌‏های مختلف را شنیده بودند، می‌‏پنداشتند همه این‏ها نام‏‌های آن بانوی بزرگوار است.
::::::از دیدگاه یکی از پژوهشگران، سبب تعدد نام‏‌های آن بانو، علاقه و [[محبت]] فراوان مالک او به وی بوده است که باعث شده بود با [[بهترین]] اسم‏ها و زیباترین نام‌‏ها، او را صدا بزند؛ از این‌‏رو تمام نام‌‏های آن بانو، از اسامی گل‏ها و شکوفه‌‏ها است؛ چون [[مردم]]، این نام‌‏های مختلف را شنیده بودند، می‌‏پنداشتند همه این‏ها نام‏‌های آن بانوی بزرگوار است.
::::::دیگر آن‏که این بانوی گرامی، پس از اینکه وارد کانون خانواده [[امام]]{{ع}} شد، خط مشی و مسیر دیگری- بر خلاف سایر کنیزان- داشت؛ زیرا او مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ بود. او، فشار و [[ظلم]] [[ستمگران]] و حکومت‌‏ها را می‌‏دید و می‌‏دانست مدتی باید در زندان به سر برد. او می‌‏دانست باید برای حفظ خود و فرزند گرامی‏اش، نقشه‌‏هایی بیندیشد، تا [[حاکمان]] وقت، ندانند [[صاحب]] کدام نام را باید زندانی کنند و حامل [[نور]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} کدام است. بر این اساس، هرروز نامی تازه‏ برای خود می‏‌نهاد و در خانواده [[امام]]{{ع}} او را به این نام‏‌ها می‏‌خواندند، تا [[دشمنان]] خیال کنند این نام‌‏های مختلف، مربوط به چند نفر است و نفهمند همه مربوط به یک نفر است<ref>  سید محمد صدر، پژوهشی در زندگی امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف و نگرشی به غیبت صغرا، ص ۲۰۴ و ۲۰۵</ref>.
::::::دیگر آن‏که این بانوی گرامی، پس از اینکه وارد کانون [[خانواده]] [[امام]]{{ع}} شد، خط مشی و مسیر دیگری- بر خلاف سایر کنیزان- داشت؛ زیرا او مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ بود. او، فشار و [[ظلم]] [[ستمگران]] و حکومت‌‏ها را می‌‏دید و می‌‏دانست مدتی باید در زندان به سر برد. او می‌‏دانست باید برای حفظ خود و [[فرزند]] گرامی‏اش، نقشه‌‏هایی بیندیشد، تا [[حاکمان]] وقت، ندانند [[صاحب]] کدام نام را باید زندانی کنند و حامل [[نور]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} کدام است. بر این اساس، هرروز نامی تازه‏ برای خود می‏‌نهاد و در [[خانواده]] [[امام]]{{ع}} او را به این نام‏‌ها می‏‌خواندند، تا [[دشمنان]] خیال کنند این نام‌‏های مختلف، مربوط به چند نفر است و نفهمند همه مربوط به یک نفر است<ref>  سید محمد صدر، پژوهشی در زندگی امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف و نگرشی به غیبت صغرا، ص ۲۰۴ و ۲۰۵</ref>.
::::::از سرگذشت مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ سخن صریح و روشنی در دست نیست؛ اما طبق قول مشهور که از برخی [[روایات]] به دست می‏‌آید، آن بانو، کنیزی بود که در [[جنگ]] اسیر شد و پس از آن، به خانواده گرامی [[امام عسکری]]{{ع}} پیوست.
::::::از سرگذشت مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ سخن صریح و روشنی در دست نیست؛ اما طبق قول مشهور که از برخی [[روایات]] به دست می‏‌آید، آن بانو، کنیزی بود که در [[جنگ]] [[اسیر]] شد و پس از آن، به [[خانواده]] گرامی [[امام عسکری]]{{ع}} پیوست.
::::::در مجموع می‌‏توان [[روایات]] مربوط به مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ را به چهار دسته تقسیم کرد:
::::::در مجموع می‌‏توان [[روایات]] مربوط به مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ را به چهار دسته تقسیم کرد:
:::::#روایاتی که آن بانوی بزرگوار را شاهزاده‌‏ای رومی معرفی کرده است؛
:::::#روایاتی که آن بانوی بزرگوار را شاهزاده‌‏ای رومی معرفی کرده است؛
خط ۵۳: خط ۵۳:
::::::'''[[روایات]] دسته اول:‏''' این [[روایت]]، نخست از طریق [[شیخ صدوق]]، در کتاب "[[کمال الدین و تمام النعمة]]" [[نقل]] شده است. آن‏گاه [[محمد بن جریر طبری]] آن را با سندی متفاوت، در کتاب "دلائل الامامة"<ref>  محمد بن جریر طبری، دلائل الامامة، ص ۲۶۲</ref> آورده و  [[شیخ طوسی]]" در کتاب "[[الغیبة]]" به [[نقل]] آن پرداخته است<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۰۸، ح ۱۷۸</ref>. وی، [[روایت]] را درست مانند [[روایت]] "[[کمال الدین و تمام النعمة]]" آورده است؛ امّا [[سند]] وی با [[سند]] کتاب [[کمال الدین]] متفاوت است.
::::::'''[[روایات]] دسته اول:‏''' این [[روایت]]، نخست از طریق [[شیخ صدوق]]، در کتاب "[[کمال الدین و تمام النعمة]]" [[نقل]] شده است. آن‏گاه [[محمد بن جریر طبری]] آن را با سندی متفاوت، در کتاب "دلائل الامامة"<ref>  محمد بن جریر طبری، دلائل الامامة، ص ۲۶۲</ref> آورده و  [[شیخ طوسی]]" در کتاب "[[الغیبة]]" به [[نقل]] آن پرداخته است<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۰۸، ح ۱۷۸</ref>. وی، [[روایت]] را درست مانند [[روایت]] "[[کمال الدین و تمام النعمة]]" آورده است؛ امّا [[سند]] وی با [[سند]] کتاب [[کمال الدین]] متفاوت است.
::::::[[فتّال نیشابوری]]، [[ابن شهرآشوب]]<ref>  ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص ۴۴۰</ref>، [[عبد الکریم نیلی‏]]<ref>  عبد الکریم نیلی، منتخب الانوار المضیئة، ص ۱۰۵</ref> و از متأخران [[صاحب]] "إثبات الهداة فی النصوص و المعجزات" از کسانی هستند که این حکایت را [[نقل]] کرده‏‌اند. [[علامه مجلسی]] نیز حکایت را، یک‏جا از [[کتاب الغیبة]] و در جای دیگر، از [[کمال الدین و تمام النعمة]] [[نقل]] کرده است<ref>  محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶</ref>.  
::::::[[فتّال نیشابوری]]، [[ابن شهرآشوب]]<ref>  ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص ۴۴۰</ref>، [[عبد الکریم نیلی‏]]<ref>  عبد الکریم نیلی، منتخب الانوار المضیئة، ص ۱۰۵</ref> و از متأخران [[صاحب]] "إثبات الهداة فی النصوص و المعجزات" از کسانی هستند که این حکایت را [[نقل]] کرده‏‌اند. [[علامه مجلسی]] نیز حکایت را، یک‏جا از [[کتاب الغیبة]] و در جای دیگر، از [[کمال الدین و تمام النعمة]] [[نقل]] کرده است<ref>  محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶</ref>.  
::::::برخی گفته‏‌اند: این حکایت پس از سال ۲۴۲ ق اتّفاق افتاده است؛ در حالی که از سال ۲۴۲ ق به بعد، [[جنگ]] مهمّی میان [[مسلمانان]] و [[رومیان]]، رخ نداده است تا [[نرجس خاتون]] اسیر [[مسلمانان]] شوند<ref>  جاسم حسین، تاریخ سیاسی امام دوازدهم، ص ۱۱۵</ref>. در پاسخ گفته شده: در این دوران و پس از آن، درگیری و جنگ‏هایی میان آنان رخ داده است که در بسیاری از کتاب‏‌های تاریخی، می‌‏توان نمونه‏‌هایی از این درگیری‌‏ها را یافت<ref>ر. ک: محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۹، ص ۲۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۸۰، ۸۱، ۸۵، ۹۳؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۳، ۳۴۳، ۳۴۵، ۳۴۷؛ همچنین در مقدمه کتاب مهدی موعود{{ع}}، ص ۱۵۲ مطلب مستندی در رد کسانی که جنگ در آن دوران را منتفی دانسته‌‏اند، آورده است</ref>.  
::::::برخی گفته‏‌اند: این حکایت پس از سال ۲۴۲ ق اتّفاق افتاده است؛ در حالی که از سال ۲۴۲ ق به بعد، [[جنگ]] مهمّی میان [[مسلمانان]] و [[رومیان]]، رخ نداده است تا [[نرجس خاتون]] [[اسیر]] [[مسلمانان]] شوند<ref>  جاسم حسین، تاریخ سیاسی امام دوازدهم، ص ۱۱۵</ref>. در پاسخ گفته شده: در این دوران و پس از آن، درگیری و جنگ‏هایی میان آنان رخ داده است که در بسیاری از کتاب‏‌های تاریخی، می‌‏توان نمونه‏‌هایی از این درگیری‌‏ها را یافت<ref>ر. ک: محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۹، ص ۲۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۸۰، ۸۱، ۸۵، ۹۳؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۳، ۳۴۳، ۳۴۵، ۳۴۷؛ همچنین در مقدمه کتاب مهدی موعود{{ع}}، ص ۱۵۲ مطلب مستندی در رد کسانی که جنگ در آن دوران را منتفی دانسته‌‏اند، آورده است</ref>.  
::::::'''[[روایات]] دسته دوم‏:''' در بعضی از احادیث- بدون اشاره به سرگذشت آن بانوی بزرگوار- فقط به [[تربیت]] وی در بیت شریف [[حکیمه]] دختر [[امام جواد]]{{ع}} اشاره شده است<ref>  شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۲</ref>. عموم [[روایات]] این دسته، با [[احادیث]] دسته نخست منافاتی ندارد؛ زیرا می‌‏توان [[روایات]] مربوط به [[نرجس خاتون]] را پس از ورود او به خانه آن بانوی بزرگ دانست.
::::::'''[[روایات]] دسته دوم‏:''' در بعضی از احادیث- بدون اشاره به سرگذشت آن بانوی بزرگوار- فقط به [[تربیت]] وی در بیت شریف [[حکیمه]] دختر [[امام جواد]]{{ع}} اشاره شده است<ref>  شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۲</ref>. عموم [[روایات]] این دسته، با [[احادیث]] دسته نخست منافاتی ندارد؛ زیرا می‌‏توان [[روایات]] مربوط به [[نرجس خاتون]] را پس از ورود او به خانه آن بانوی بزرگ دانست.
::::::'''[[روایت]] دسته سوم‏:''' [[مسعودی]] در "اثبات الوصیة" پس از [[نقل]] [[روایت]] پیشین، افزوده است: [[نرجس خاتون]]، علاوه بر این‏که در بیت شریف عمه [[امام عسکری]]{{ع}} [[تربیت]] یافته بود؛ در همان بیت شریف نیز به [[دنیا]] آمده بود<ref>  مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۲</ref>.  
::::::'''[[روایت]] دسته سوم‏:''' [[مسعودی]] در "اثبات الوصیة" پس از [[نقل]] [[روایت]] پیشین، افزوده است: [[نرجس خاتون]]، علاوه بر این‏که در بیت شریف عمه [[امام عسکری]]{{ع}} [[تربیت]] یافته بود؛ در همان بیت شریف نیز به [[دنیا]] آمده بود<ref>  مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۲</ref>.  
خط ۹۳: خط ۹۳:


==پرسش‌های وابسته==
==پرسش‌های وابسته==
 
{{پرسمان خاندان و نیاکان امام مهدی}}
==منبع‌شناسی جامع مهدویت==
==منبع‌شناسی جامع مهدویت==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پرسش‌های وابسته}}

نسخهٔ ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۲۷

الگو:پرسش غیرنهایی

نام مادر امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی) / خاندان و نیاکان امام مهدی

نام مادر امام مهدی(ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

ابراهیم امینی
آیت الله ابراهیم امینی، در کتاب «دادگستر جهان» در این‌باره گفته است:
«مادر آنجناب را به نام‌های متعدد معرفی نموده‌اند مانند: نرجس، صیقل، ریحانه، سوسن، خمط، حکیمه، مریم. بدو نکته زیر اگر توجه کنید منشأ اختلاف مذکور را درک خواهید نمود:
  • امام حسن عسکری (ع) کنیزهای متعددی داشته به نام‌های مختلف. موضوع تعدد کنیزها را حکیمه خاتون در دو مورد بیان نموده است. در یک‌جا حکیمه خاتون می‌گوید: روزی خدمت امام حسن (ع) رسیدم دیدم در حیاط خانه نشسته و کنیزانش بدورش اجتماع نموده‌اند. عرض کردم فدایت شوم، جانشینت از کدام کنیزان به وجود خواهد آمد؟ فرمود: از سوسن‌[۱].
در حدیث دیگر باز همان حکیمه خاتون می‌گوید: روزی به خانه امام حسن عسکری رفته بودم، وقتی خواستم مراجعت نمایم فرمود: افطار را در خانه ما باش، زیرا خدا امشب فرزندی به من عطا خواهد کرد عرض کردم: از کدام کنیزانت؟ جواب داد از نرجس، عرض کردم: ای آقا! منهم نرجس خاتون را بیش از تمام کنیزانت دوست دارم‌[۲] از این دو حدیث و احادیث دیگر استفاده می‌شود که امام حسن دارای کنیزان متعددی بوده است.
کارآگاهان زبردست بنی عباس در جدیت و کوشش بودند که نوزاد تازه‌ای را در آن خانه‌ها پیدا کنند و تحویل خلیفه بدهند.
بعد از تذکر این دو مقدمه: از جانب خداوند متعال مقدر شده بود که در چنین محیط رعب‌آور و خانه مورد توجهی فرزندی برای امام حسن عسکری (ع) متولد گردد و جانش از خطرات محفوظ بماند از این جهت تمام پیش‌بینی‌های لازم به عمل آمد. اولا چنانکه در روایات وارد شده آثار آبستنی در مادرش ظاهر نشد، ثانیا امام حسن (ع) برای مراعات احتیاط نام مادر آنجناب را برای کسی فاش نکرد، ثالثا در موقع وضع حمل جز حکیمه خاتون عمه امام حسن (ع) و شاید بعضی از کنیزان، کسی حضور نداشت با اینکه معمولا زنها در موقع وضع حمل به قابله و چندین زن مددکار نیازمندند، اصلا کسی نمی‌دانست امام حسن (ع) ازدواج کرده یا نه و اگر ازدواج نموده کدامیک از زنان همسرش می‌باشند.
در شب نیمه شعبان هنگامی که تاریکی شب همه‌جا را فراگرفت، در کمال خفا و پنهانی و با ترس‌ولرز، نوزادی برای امام حسن (ع) به دنیا آمد آنهم در خانه‌ای که چندین کنیز در آن وجود داشت و آثار حمل در هیچیک از آنها ظاهر نبود و در موقع وضع حمل جز حکیمه خاتون کسی حضور نداشت و هیچکس جرئت نداشت قضیه را اظهار نماید.
تا مدتی موضوع کاملا سری و مکتوم ماند بعدا در بین خواص اصحاب امام حسن بگومگو شروع شد بعضی می‌گفتند خدا به امام حسن نوزادی عطا فرموده و بعضی منکر می‌شدند. چون کنیزان مساوی بودند و آثار حمل در هیچ‌کدام ظاهر نبود طبعا داستان اختلاف به مادر آنجناب سرایت نمود. بعضی مادرش را صیقل می‌دانستند، بعضی سوسن، بعضی ریحانه و بعضی غیر اینها. کسی هم از واقع مطلب خبر نداشت جز معدودی که مأذون نبودند واقع را ابراز نمایند. حتی حکیمه خاتون که شاهد و حاضر ولادت آن‌جناب بود، برای مراعات احتیاط گاهی مادر آن حضرت را نرجس معرفی می‌نمود، گاهی سوسن و گاهی هم برای مصالحی که در نظر داشت خبر وجود و تولد آنحضرت را بمادر امام حسن نسبت می‌داد.
احمد بن ابراهیم می‌گوید: در سال دویست و شصت و دو خدمت حکیمه خاتون دختر امام جواد (ع) رسیدم و از پشت پرده با وی صحبت نمودم و از عقائدش جویا شدم. او امام‌های خودش را معرفی نمود و در آخر آنان محمد بن حسن را ذکر کرد. گفتم: خودت شاهد قضیه بودی یا اینکه بواسطه اخبار می‌گویی؟ پاسخ داد: قضیه را امام حسن (ع) به مادرش نوشته است: عرض کردم: در این صورت شیعیان باید به چه شخصی مراجعه نمایند؟ پاسخ داد: به مادر امام حسن (ع) گفتم: در این وصیت باید از یک زن پیروی نمود!! فرمود: آری، امام حسن در این وصیت، به جدش حسین بن علی اقتدا کرد، زیرا امام حسین (ع) هم در کربلا زینب را وصی خویش قرار داد و علوم علی بن الحسین به زینب نسبت داده میشود. امام حسین (ع) این عمل را انجام داد تا موضوع امامت علی بن الحسین (ع) مخفی بماند. سپس حکیمه فرمود: شما اصحاب اخبارید مگر برایتان روایت نشده که نهم از فرزندان حسین میراثش تقسیم می‌شود در حالیکه زنده است‌[۳]. چنانکه ملاحظه می‌فرمایید: حکیمه در این حدیث از جواب دادن صریح طفره رفته و داستان فرزند را به مادر امام حسن نسبت داده است یا به جهت اینکه از شنونده ترس داشته و تقیه نموده است یا می‌خواسته عمدا موضوع را مشتبه سازد.
اما همین حکیمه خاتون در جای دیگر داستان ازدواج امام حسن (ع) را با نرجس خاتون به‌طور تفصیل شرح میدهد و داستان تولد مهدی را که خودش شاهد بوده مفصلا بیان می‌کند. سپس می‌گوید: من اکنون مرتبا آن حضرت را مشاهده می‌نمایم و با وی صحبت می‌کنم‌[۴].
خلاصه: اختلافی که در نام مادر حضرت صاحب الامر (ع) دیده می‌شود مطلب غریبی نیست بلکه اوضاع وحشتناک آن زمان و تعدد کنیزهای امام حسن‌ و شدت اختفائی که به عمل می‌آمد همین اقتضا را داشت. بعید نیست داستان اختلاف شدیدی که در موضوع ارث امام حسن (ع) در بین مادر آنجناب و برادرش جعفر کذاب اتفاق افتاد، توطئه و تحریکی بوده از طرف خلیفه وقت شاید بدان وسیله از فرزند امام حسن اطلاعی کسب کند.
صدوق در کمال الدین می‌نویسد: هنگامیکه جده، با جعفر در ارث نزاع کرد و محاکمه به خلیفه ارجاع شد، یکی از کنیزان امام حسن (ع) بنام صیقل ادعای آبستنی نمود. آن کنیز را به خانه معتمد یعنی خلیفه وقت جلب کردند و زن‌های خلیفه و خدمتگزاران او و زن‌های موفق و خدمتکارانش و زن‌های قاضی، پیوسته مراقب آن کنیز بودند تا موضوع آبستنی او روشن گردد. اما در همین ایام حوادث خطرناکی مانند خروج صفار و مرگ عبد الله بن یحیی و خروج صاحب زنج پیش‌آمد نمود. این حوادث سبب شد که از سامره خارج گردند. بدین‌جهت به خودشان مشغول گشتند و از موضوع مراقبت از صیقل منصرف شدند[۵].
در تعدد و اختلاف نام‌ها، احتمال دیگری هم وجود دارد. ممکن است کسی بگوید: تمام آن اسم‌های متعدد نام یک کنیز بوده. یعنی همان کنیزی که مادر حضرت صاحب الامر (ع) بوده نام‌های متعدد داشته است. این موضوع چندان استبعادی ندارد زیرا در بین عرب مرسوم است که افراد مورد توجه را بنام‌های متعدد صدا می‌زدند. شاهد احتمال روایتی است که در کتاب کمال الدین موجود است. صدوق بسند خویش از غیاث روایت کرده که گفت: جانشین امام حسن (ع) در روز جمعه به دنیا آمد. مادر آن حضرت ریحانه بود که نرجس و صیقل و سوسن نیز نامیده میشد. چون در وقت آبستنی جلا و نورانیت مخصوصی داشت صیقل نامیده می‌شد[۶].
در خاتمه لازم است تذکر دهم که اگرچه در تعیین نام مادر حضرت صاحب الامر (ع) مختصر ابهامی وجود دارد لکن این ابهام ضرری باصل وجود آن حضرت نمی‌رساند زیرا چنانکه ملاحظه فرمودید هم ائمه اطهار و هم‌ امام حسن عسکری (ع) از وجود فرزند خبر داده‌اند، هم‌اینکه حکیمه خاتون دختر حضرت جواد (ع) که از زنان مورد اعتماد و وثوق بوده جریان تولد آن‌جناب را شرح داده است. علاوه بر این، عده‌ای از موثقین و خدام خانه امام حسن آن کودک را دیده و به وجودش شهادت داده‌اند. نام مادرش هرچه باشد»[۷].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

  1. آیا مهدی‏ از اولاد و نسل عباس است؟ (پرسش)
  2. آیا مهدی همان عیسی بن مریم است؟ (پرسش)
  3. امام مهدی از نسل چه کسی است؟ (پرسش)
  4. نام مادر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  5. نام پدر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  6. مادربزرگ امام مهدی کیست؟ (پرسش)
  7. القاب مادر امام مهدی چیستند؟ (پرسش)
  8. معروف‌ترین کنیه مادر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  9. پدر و مادر امام مهدی در چه سالی متولد شده‏‌اند؟ (پرسش)
  10. سرگذشت پدر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  11. سرگذشت مادر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  12. خواب‌های مادر امام مهدی در روم چه بود؟ (پرسش)
  13. مادر امام مهدی چگونه از بغداد به سامرا آمد و با امام حسن عسکری ازدواج کرد؟‌ (پرسش)
  14. امام مهدی پدر و مادر خود را در چند سالگی از دست داد؟ (پرسش)
  15. چرا امام مهدی از فرزندان امام حسین است نه امام حسن؟ (پرسش)
  16. به حدیث اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی چگونه پاسخ می‏‌گویید؟ (پرسش)
  17. به حدیث المهدی من ولد الحسن چگونه پاسخ می‌‏گویید؟ (پرسش)
  18. حکیمه خاتون کیست؟ (پرسش)
  19. القاب امام حسن عسکری چیستند؟ (پرسش)
  20. اولین مالک نرجس خاتون چه شخصی بوده است؟ (پرسش)
  21. بعضی از مورخان نوشته‏‌اند فرزند امام حسن عسکری به نام محمد در سن ۶ یا ۷ سالگی شهید شده است آیا صحت دارد؟ (پرسش)
  22. با توجه به اینکه جنگی بین رومیان و عباسیان اتفاق نیفتاده چطور مادر امام مهدی نوه پادشاه روم هستند و اسیر شده‌اند؟ (پرسش)
  23. چرا بعضی از تاریخ‏‌نگاران مهدی موعود را از نسل امام حسن مجتبی و طباطبایی می‌‏دانند؟ (پرسش)
  24. علت اختلاف احادیث درباره نام و نسب امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  25. پدر و مادر امام مهدی در کجا دفن شدند؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. بحار، ج ۵۱، ص ۱۷.
  2. بحار، ج ۵۱، ص ۲۵.
  3. کمال الدین، ج ۲، ص ۱۷۸.
  4. کمال الدین، ج ۲، ص ۹۹؛ ۱۰۳.
  5. کمال الدین، ج ۲، ص ۱۴۹.
  6. کمال الدین، ج ۲، ص ۱۰۶.
  7. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۱۳-۱۱۸.
  8. سید محمد صدر، پژوهشی در زندگی امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف و نگرشی به غیبت صغرا، ص ۲۰۴ و ۲۰۵
  9. مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۲
  10. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۱، ح ۱
  11. محمد بن جریر طبری، دلائل الامامة، ص ۲۶۲
  12. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۰۸، ح ۱۷۸
  13. ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص ۴۴۰
  14. عبد الکریم نیلی، منتخب الانوار المضیئة، ص ۱۰۵
  15. محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶
  16. جاسم حسین، تاریخ سیاسی امام دوازدهم، ص ۱۱۵
  17. ر. ک: محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۹، ص ۲۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۸۰، ۸۱، ۸۵، ۹۳؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۳، ۳۴۳، ۳۴۵، ۳۴۷؛ همچنین در مقدمه کتاب مهدی موعود(ع)، ص ۱۵۲ مطلب مستندی در رد کسانی که جنگ در آن دوران را منتفی دانسته‌‏اند، آورده است
  18. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۲
  19. مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۲
  20. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴
  21. قابل‏ توجه این‏که این روایت در غیبت نعمانی از یزید کناسی و در کمال الدین و تمام النعمة از ضریس کناسی نقل شده است
  22. ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص ۱۶۳؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۹، باب ۳۲، ح ۱۲
  23. گفتنی است روایات فراوانی از سوی مدعیان مهدویّت و طرفداران آن‏ها در طول تاریخ، جعل شده و به امامان معصوم علیهم السّلام نسبت داده شده است
  24. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۹، باب ۱۳
  25. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۱، ح ۷
  26. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص: ۳۷۱ - ۳۷۵.
  27. ینابیع المودة لذوی القربی، ج ۳، ص ۴۳۴.
  28. کمال الدین و تمام النعمة، ص ۳۴۵.
  29. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۴۱.
  30. الکلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۰۳.
  31. الصدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص ۴۳۳.
  32. الصدوق، عیون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۴۸.
  33. الطوسی، الغیبة، ص ۲۷۲.
  34. المجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۴.
  35. دفاع عن الکافی، ج ۱، ص ۵۳۱.
  36. عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص ۱۷۷.
  37. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص:۷۴.
  38. امام مهدی از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۱۷۲.
  39. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص:۲۷۴.
  40. امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۱۷۲.
  41. کمال الدین، ج ۲، ص ۴۷۶؛ حیات فکری سیاسی امامان شیعه، ص ۲۱۵.
  42. امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۱۷۲.
  43. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص:۴۶۵.
  44. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۵؛ منتخب الاثر، ص ۳۲۰.
  45. سوره سبا، ۱۶.
  46. امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۱۷۲.
  47. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص:۶۰۷.
  48. معارف و معاریف، ج ۹، ص ۶۰۵.
  49. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص:۶۹۶.
  50. سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ص ۶۱.
  51. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲.
  52. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۲.
  53. امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۲۵۳.
  54. ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۲۵.
  55. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص:۷۳۰.
  56. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۵؛ غیبة طوسی، ص ۱۲۴.
  57. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص:۶۴۱.
  58. پیشوای دوازدهم، هیأت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص ۲۵.
  59. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص:۳۷۳.
  60. پیشوای دوازدهم، هیأت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص ۲۵.
  61. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۱۰.