روش حکومت امام مهدی چگونه است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۵۵: خط ۵۵:
::::::اگر در بعضی از [[روایات]] از آن [[حضرت]] به [[صاحب السیف]] و از قیامش به [[قیام مسلحانه]] و توأم با [[خشونت]] و [[خونریزی]] تعبیر شده است<ref>مثل روایتی که از امام صادق{{ع}} نقل شده {{متن حدیث| إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ... عَلَى الْعَرَبِ شَدِيدٌ لَيْسَ شَأْنُهُ إِلَّا الْقَتْلَ وَ لَا يَسْتَتِيبُ أَحَداً وَ لَا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ}}. و چند روایت دیگر، بحار، ج۵۲، ص۳-۳۵۴، ۳۵۵ و منابع دیگر.</ref>، منافات با مضمون [[روایات]] فوق ندارد؛ زیرا [[حضرت مهدی]]{{ع}} مانند جدش [[جهاد]] را آخرین راه [[مبارزه]] برمی‌گزیند و در مرحله نخست از راه [[منطق]] و [[برهان]] و تنویر [[افکار]] بدون هیچگونه [[خشونت]] و سخت‌دلی [[وظیفه الهی]] خود را انجام می‌‌دهد، ولی قهری است اشخاصی پیدا می‌‌شوند در راه وصول این [[خیر]] عمومی به [[مردم]] [[مانع]] ایجاد می‌‌کنند با نیرو و [[قدرت]] بین آن و [[مردم]] حائل می‌‌گردند، اینجاست که [[امام]]{{ع}} در مرحله دوم به [[زور]] [[متوسل]] می‌‌شود چنان‌که [[امام باقر]]{{ع}} می‌‌فرماید: "[[مهدی]] از این لحاظ با جدش [[محمد]]{{صل}} شباهت دارد که با [[شمشیر]] [[قیام]] می‌‌کند و [[دشمنان]] [[خدا]] و [[رسول]] و [[ستمکاران]] و [[طاغوتیان]] را به [[قتل]] می‌‌رساند و با [[شمشیر]] و [[ترس]] [[نصرت]] می‌‌یابد و هیچ‌یک از پرچم‌هایش [[شکست]] خورده برنمی‌گردد"<ref>{{متن حدیث|وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ جَدِّهِ الْمُصْطَفَى{{صل}} فَخُرُوجُهُ بِالسَّيْفِ وَ قَتْلُهُ أَعْدَاءَ اللَّهِ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِهِ{{صل}} وَ الْجَبَّارِينَ وَ الطَّوَاغِيتَ وَ أَنَّهُ يُنْصَرُ بِالسَّيْفِ وَ الرُّعْبِ وَ أَنَّهُ لَا تُرَدُّ لَهُ رَايَةٌ}}بحار، ج۵۱، ص۰۲۱۸</ref>.
::::::اگر در بعضی از [[روایات]] از آن [[حضرت]] به [[صاحب السیف]] و از قیامش به [[قیام مسلحانه]] و توأم با [[خشونت]] و [[خونریزی]] تعبیر شده است<ref>مثل روایتی که از امام صادق{{ع}} نقل شده {{متن حدیث| إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ... عَلَى الْعَرَبِ شَدِيدٌ لَيْسَ شَأْنُهُ إِلَّا الْقَتْلَ وَ لَا يَسْتَتِيبُ أَحَداً وَ لَا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ}}. و چند روایت دیگر، بحار، ج۵۲، ص۳-۳۵۴، ۳۵۵ و منابع دیگر.</ref>، منافات با مضمون [[روایات]] فوق ندارد؛ زیرا [[حضرت مهدی]]{{ع}} مانند جدش [[جهاد]] را آخرین راه [[مبارزه]] برمی‌گزیند و در مرحله نخست از راه [[منطق]] و [[برهان]] و تنویر [[افکار]] بدون هیچگونه [[خشونت]] و سخت‌دلی [[وظیفه الهی]] خود را انجام می‌‌دهد، ولی قهری است اشخاصی پیدا می‌‌شوند در راه وصول این [[خیر]] عمومی به [[مردم]] [[مانع]] ایجاد می‌‌کنند با نیرو و [[قدرت]] بین آن و [[مردم]] حائل می‌‌گردند، اینجاست که [[امام]]{{ع}} در مرحله دوم به [[زور]] [[متوسل]] می‌‌شود چنان‌که [[امام باقر]]{{ع}} می‌‌فرماید: "[[مهدی]] از این لحاظ با جدش [[محمد]]{{صل}} شباهت دارد که با [[شمشیر]] [[قیام]] می‌‌کند و [[دشمنان]] [[خدا]] و [[رسول]] و [[ستمکاران]] و [[طاغوتیان]] را به [[قتل]] می‌‌رساند و با [[شمشیر]] و [[ترس]] [[نصرت]] می‌‌یابد و هیچ‌یک از پرچم‌هایش [[شکست]] خورده برنمی‌گردد"<ref>{{متن حدیث|وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ جَدِّهِ الْمُصْطَفَى{{صل}} فَخُرُوجُهُ بِالسَّيْفِ وَ قَتْلُهُ أَعْدَاءَ اللَّهِ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِهِ{{صل}} وَ الْجَبَّارِينَ وَ الطَّوَاغِيتَ وَ أَنَّهُ يُنْصَرُ بِالسَّيْفِ وَ الرُّعْبِ وَ أَنَّهُ لَا تُرَدُّ لَهُ رَايَةٌ}}بحار، ج۵۱، ص۰۲۱۸</ref>.
::::::البته منظور از [[خروج]] بالسیف که در [[روایات]] آمده است، کنایه از [[جهاد]] است یعنی: [[ جهاد]] جزء برنامه رسمی [[امام زمان]]{{ع}} می‌‌باشد و [[هدف]] او از [[جهاد]] همان [[هدف]] [[پیامبر اسلام]] است، هدفش این است که [[جهان]] [[بشریت]] را از تاریکی‌های شدید [[گمراهی]] بیرون آورد و از [[بیماری]] کشنده [[نادانی]] نجاتشان بخشد و آنان را به سوی [[نور]] و [[زندگی]] [[انسانی]] در پرتو [[عدل]] [[اسلامی]] رهنمون شود.
::::::البته منظور از [[خروج]] بالسیف که در [[روایات]] آمده است، کنایه از [[جهاد]] است یعنی: [[ جهاد]] جزء برنامه رسمی [[امام زمان]]{{ع}} می‌‌باشد و [[هدف]] او از [[جهاد]] همان [[هدف]] [[پیامبر اسلام]] است، هدفش این است که [[جهان]] [[بشریت]] را از تاریکی‌های شدید [[گمراهی]] بیرون آورد و از [[بیماری]] کشنده [[نادانی]] نجاتشان بخشد و آنان را به سوی [[نور]] و [[زندگی]] [[انسانی]] در پرتو [[عدل]] [[اسلامی]] رهنمون شود.
بنابراین می‌‌توان گفت: [[سیرت]] [[مهدی]]، [[عین]] [[سیرت]] جدش [[پیامبر اسلام]] است، او مردی است که در دلش [[قلب]] [[محمد]]{{صل}} می‌‌تپد و در دستش [[شمشیر]] او را دارد و [[نجات]] [[بشریت]] [[اسیر]]، به این دو [[نیازمند]] است. و اگر احیاناً در طرز [[زندگی]] آن [[حضرت]] تفاوتی با [[پیامبر]] و سائر [[ائمه]] باشد، ناشی از شرائط و محیط مختلفی است که در [[زندگی]] آن [[حضرت]] پیش خواهد آمد وگرنه [[سیرت]] کلی او به [[سیرت]] عمومی [[پیامبر]] و [[امامان]] دیگر منطبق می‌‌گردد و چون [[حکومت]] [[عظیم]] [[اسلامی]] با دست توانای او در [[جهان]] تأسیس خواهد شد و در دولتش، دستگاه [[شرک]] و [[کفر]] به کلی برچیده شده و [[پرچم]] [[توحید]] در سرتاسر [[گیتی]] به اهتزاز درخواهد آمد، لذا برخلاف [[سیره]] پدرانش که [[مأمور]] به [[تقیه]] بودند، در محیط آزادانه و بی‌تقیه [[وظائف]] خود را انجام خواهد داد.
::::::بنابراین می‌‌توان گفت: [[سیرت]] [[مهدی]]، [[عین]] [[سیرت]] جدش [[پیامبر اسلام]] است، او مردی است که در دلش [[قلب]] [[محمد]]{{صل}} می‌‌تپد و در دستش [[شمشیر]] او را دارد و [[نجات]] [[بشریت]] [[اسیر]]، به این دو [[نیازمند]] است. و اگر احیاناً در طرز [[زندگی]] آن [[حضرت]] تفاوتی با [[پیامبر]] و سائر [[ائمه]] باشد، ناشی از شرائط و محیط مختلفی است که در [[زندگی]] آن [[حضرت]] پیش خواهد آمد وگرنه [[سیرت]] کلی او به [[سیرت]] عمومی [[پیامبر]] و [[امامان]] دیگر منطبق می‌‌گردد و چون [[حکومت]] [[عظیم]] [[اسلامی]] با دست توانای او در [[جهان]] تأسیس خواهد شد و در دولتش، دستگاه [[شرک]] و [[کفر]] به کلی برچیده شده و [[پرچم]] [[توحید]] در سرتاسر [[گیتی]] به اهتزاز درخواهد آمد، لذا برخلاف [[سیره]] پدرانش که [[مأمور]] به [[تقیه]] بودند، در محیط آزادانه و بی‌تقیه [[وظائف]] خود را انجام خواهد داد.
::::::چنان‌که شخصی به نام ابوخدیجه از [[امام صادق]]{{ع}} راجع به [[امام]] [[قائم]]{{ع}} پرسید، فرمود: "همه ما [[قائم]] به [[امر]] خدائیم: یکی پس از دیگری تا زمانی که [[صاحب]] [[شمشیر]] بیاید و چون [[صاحب]] [[شمشیر]] آمد، [[امر]] و دستوری غیر از آنچه بوده می‌‌آورد یعنی پدرانش [[مأمور]] به [[تقیه]] و [[صبر]] بودند و او [[مأمور]] به [[جهاد]] و برانداختن [[ظلم]] است"<ref>{{متن حدیث|كُلُّنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى يَجِي‏ءَ صَاحِبُ السَّيْفِ فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ السَّيْفِ جَاءَ بِأَمْرٍ غَيْرِ الَّذِي كَانَ}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۵۳۶.</ref>.
::::::چنان‌که شخصی به نام ابوخدیجه از [[امام صادق]]{{ع}} راجع به [[امام]] [[قائم]]{{ع}} پرسید، فرمود: "همه ما [[قائم]] به [[امر]] خدائیم: یکی پس از دیگری تا زمانی که [[صاحب]] [[شمشیر]] بیاید و چون [[صاحب]] [[شمشیر]] آمد، [[امر]] و دستوری غیر از آنچه بوده می‌‌آورد یعنی پدرانش [[مأمور]] به [[تقیه]] و [[صبر]] بودند و او [[مأمور]] به [[جهاد]] و برانداختن [[ظلم]] است"<ref>{{متن حدیث|كُلُّنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى يَجِي‏ءَ صَاحِبُ السَّيْفِ فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ السَّيْفِ جَاءَ بِأَمْرٍ غَيْرِ الَّذِي كَانَ}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۵۳۶.</ref>.
::::::در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} از [[پدران]] بزرگوارش از [[علی]]{{ع}} و آن [[حضرت]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] می‌‌کند که فرمود: "[[یا علی]]! موقعی که [[قائم]] [[ظهور]] کند ۳۱۳ نفر به تعداد مردان [[جنگ بدر]] به گرد وی اجتماع کنند، چون وقت آمدنش نزدیک شود. [[شمشیر]] غلاف شده‌ای دارد که همان [[شمشیر]] به او می‌‌گوید: ای [[ولی خدا]] برخیز و [[دشمنان]] را بکش<ref>{{متن حدیث|لَهُ سَيْفٌ مَغْمُودٌ نَادَاهُ السَّيْفُ قُمْ يَا وَلِيَّ اللَّهِ فَاقْتُلْ أَعْدَاءَ اللَّهِ}}؛ کفایة الاثر، به نقل بحار، ج۵۲، ص۳۰۴.</ref>.
::::::در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} از [[پدران]] بزرگوارش از [[علی]]{{ع}} و آن [[حضرت]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] می‌‌کند که فرمود: "[[یا علی]]! موقعی که [[قائم]] [[ظهور]] کند ۳۱۳ نفر به تعداد مردان [[جنگ بدر]] به گرد وی اجتماع کنند، چون وقت آمدنش نزدیک شود. [[شمشیر]] غلاف شده‌ای دارد که همان [[شمشیر]] به او می‌‌گوید: ای [[ولی خدا]] برخیز و [[دشمنان]] را بکش<ref>{{متن حدیث|لَهُ سَيْفٌ مَغْمُودٌ نَادَاهُ السَّيْفُ قُمْ يَا وَلِيَّ اللَّهِ فَاقْتُلْ أَعْدَاءَ اللَّهِ}}؛ کفایة الاثر، به نقل بحار، ج۵۲، ص۳۰۴.</ref>.

نسخهٔ ‏۱۲ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۳

الگو:پرسش غیرنهایی

روش حکومت امام مهدی چگونه است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / عصر پس از ظهور‌ / حکومت جهانی امام مهدی / روش حکومتی امام مهدی
مدخل اصلیشیوه حکومت امام مهدی

روش حکومت امام مهدی چگونه است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

سید محمد صدر
آیت‌ الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ پس از ظهور» در این‌باره گفته‌ است:
«می‌توان دو توجیه را برای این امر بیان کرد:
  1. از جمله اصول کلی در نزد پیشوایان دین، مجاز بودن کشتن مجروحان دشمن در جبهه جنگ، تعقیب شخصی فراری از میدان نبرد و کشتن اسیر و ... می‌باشد؛ جز آن که پیشوایان نخستین به دلیل شرایط عصر خویش به آن عمل نمی‌کردند. امام علی (ع) در این باره می‌فرماید: "وَ لَكِنْ تَرَكْتُ ذَلِكَ لِلْعَاقِبَةِ مِنْ أَصْحَابِي إِنْ جُرِحُوا لَمْ يُقْتَلُوا..."؛ ولی این کار را به منظور رعایت حال یارانم ترک کردم تا اگر آنها نیز زخمی شدند، کشته نشوند ... . مسلما این مصلحت‌اندیشی در زمان حضرت ولی عصر (ع) وجود نخواهد داشت.
  2. اصل کلی برای پیشوایان دین، نکشتن مجروح و تعقیب نکردن دشمن فراری و ... می‌باشد و آن بزرگواران به دلیل مجاز نبودن این اعمال، آنها را به کار نبسته‌اند اما همین اقدامات برای حضرت در زمان فتح جهان، جایز می‌گردد "و او بر اساس کتابی که نزد اوست، مأمور اجرای این کار است" و این تنها یک استثناست و پس از پیروزی جهانی، دیگر مجاز نخواهد بود. در آن مرحله است که "نه خونی می‌ریزد و نه خفته‌ای را بیدار می‌سازد". سر این تفاوت (با هر کدام از دو توجیه بالا) در اختلاف سطح بسیار زیاد جامعه صدر اسلام با جامعه مهدوی است.
مهم‌ترین ویژگی جامعه مسلمانان در صدر اسلام آن است که ایمان و کفر در آن دوره، ایمان و کفر پیش از امتحانات الهی است؛ آن اجتماع هم چون جامعه پیش از ظهور نیست که از کوره آزمایش‌های طاقت فرسا گذشته باشد. ایمان و کفر در جامعه مهدوی، ایمان و کفر پس از امتحان و ابتلائات عظیم الهی است. عبور آن مردم از این دوره، چیز ساده و ناچیزی نیست بلکه کافی است بیندیشیم که در صدر اسلام امتحانات الهی شامل مؤمن قاتل و کافر مقتول نمی‌شده است و از این رو درک آنها از اهمیت آن پیکار و نتایجش، نسبت به زمانی که آنها نیز از گذرگاه ابتلائات عظیم الهی گذشته باشند، بسیار اندک بوده است؛ زیرا اگر چنین بود، اهمیت ایمان در دل مؤمن و جایگاه کفر در دل کافر یا شخص منحرف، عمق و ژرفای بیشتری می‌یافت و افق اندیشه و بینش آنها تا میزان بسیار زیادی گسترش پیدا می‌کرد.
کافری که در مرحله پیش از ابتلائات الهی قرار دارد، به دلیل سادگی و عدم پیچیدگی‌اش و نیز سطح نازل شخصیتی، شایسته چنین رفتار قاطع نظامی نیست اما کافر پس از دوره آزمایش‌های الهی، آن قدر کفر پیچیده‌ای دارد که کمترین مجازاتش، جنگ با اوست؛ زیرا او همواره در دوران امتحانات الهی با کمال هوشیاری و آگاهی به ستیز کینه‌توزانه با حق و عدل پرداخته است. از این رو رواست که پاسخی مناسب و همسان با رفتار خشن و لجاجت‌آمیز خود دریافت دارد: "لاَ يَكُفُّونَ سُيُوفَهُمْ حَتَّى يَرْضَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ"»[۱].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. صدر، سید محمد، تاریخ پس از ظهور، ص۳۵۱، ۳۵۲.
  2. " يَهْدِمُ‏ مَا قَبْلَهُ‏ كَمَا صَنَعَ‏ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ يَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِيداً‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ الغیبة، ص ۳۳۵، ح ۱۷؛ ر. ک: تهذیب، ج ۶، ص ۱۵۴؛ روضة الواعظین، ص ۲۶۵.
  3. " مَا تَسْتَعْجِلُونَ‏ بِخُرُوجِ‏ الْقَائِمِ‏ فَوَ اللَّهِ‏ مَا لِبَاسُهُ‏ إِلَّا الْغَلِيظُ وَ لَا طَعَامُهُ‏ إِلَّا الْجَشِبُ‏ وَ مَا هُوَ إِلَّا السَّيْفُ‏ وَ الْمَوْتُ‏ تَحْتَ‏ ظِلِ‏ السَّيْفِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ الغیبة، ص ۳۳۶، ح ۲۰.
  4. " أَنَ‏ قَائِمَنَا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ‏ (ع) إِذَا قَامَ لَبِسَ ثِيَابَ عَلِيٍّ (ع) وَ سَارَ بِسِيرَةِ عَلِيٍّ (ع)‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ کافی، ج ۱، ص ۴۱۱، ح ۴؛ ج ۶، ص ۴۴۴، ح ۱۵.
  5. الغیبة، ص ۳۳۴، ح ۱۴.
  6. الغیبة، ص ۳۳۴، ح ۱۵.
  7. کافی، ج ۵، ص ۳۳، ح ۴؛ تهذیب، ج ۶، ص ۱۵۴؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۴۹؛ المحاسن، ج ۲، ص ۳۹، ح ۱۱۲۶.
  8. ر. ک: تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۳۵۱، ح ۱۱۴.
  9. " أُبَشِّرُكُمْ‏ بِالْمَهْدِيِ‏ يُبْعَثُ‏ فِي‏ أُمَّتِي‏ عَلَى‏ اخْتِلَافٍ‏ مِنَ‏ النَّاسِ‏ وَ زِلْزَالٍ‏ يَمْلَأُ الْأَرْضَ‏ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ‏ جَوْراً وَ ظُلْماً يَرْضَى‏ عَنْهُ‏ سَاكِنُ‏ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ‏ الْأَرْضِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۷۸.
  10. علی سعادت پرور، ظهور نور، ص ۲۰۹.
  11. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۲۷۷- ۲۸۱.
  12. منتخب الاثر، ص۴۹۰.
  13. «يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ يَعْمَلُ بِسُنَّتِي وَ يُنَزِّلُ اللَّهُ لَهُ الْبَرَكَةَ مِنَ السَّمَاءِ وَ تُخْرِجُ الْأَرْضُ بَرَكَتَهَا وَ تُمْلَأُ بِهِ الْأَرْضُ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؛ بحار، ج۵۱، ص۸۲؛ اثبات الهداة، ج۳، ص۵۹۵.
  14. «الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِي وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِي يُقِيمُ النَّاسَ عَلَى مِلَّتِي وَ شَرِيعَتِي وَ يَدْعُوهُمْ إِلَى كِتَابِ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ...»؛ اثبات الهداة، ج۳، ص۴۸۲.
  15. «وَ إِنَّ الثَّانِيَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي يَغِيبُ حَتَّى لَا يُرَى وَ يَأْتِي عَلَى أُمَّتِي زَمَنٌ لَا يَبْقَى مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ وَ لَا مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ فَحِينَئِذٍ يَأْذَنُ اللَّهُ لَهُ بِالْخُرُوجِ فَيُظْهِرُ الْإِسْلَامَ وَ يُجَدِّدُ الدِّينَ»منتخب الاثر، ص۹۸.
  16. «اَلمَهْدِيُّ رَجُلٌ مِن عِتْرَتِي يُقاتِلُ عَلی سُنَّتِي كَمَا قَاتَلْتُ اَنَا عَلَی الْوَحْيِ»؛ ینابیع المودة، ج۲، ص۱۷۹.
  17. « إِذَا قَامَ القَائِمُ سَارَ بِسِيرَةِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) إِلَّا أَنَّهُ يُبَيِّنُ آثَارَ مُحَمَّدٍ(ص)»؛ بحار، ج۵۲، ص۳۵۲.
  18. «يَسِيرُ بِسِيرَةِ مَا سَارَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ(ص) حَتَّى يُظْهِرَ الْإِسْلَامَ قُلْتُ وَ مَا كَانَتْ سِيرَةُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) قَالَ أَبْطَلَ مَا كَانَتْ فِي الْجَاهِلِيَّةِ وَ اسْتَقْبَلَ النَّاسَ بِالْعَدْلِ وَ كَذَلِكَ الْقَائِمُ(ع) إِذَا قَامَ يُبْطِلُ مَا كَانَ فِي الْهُدْنَةِ مِمَّا كَانَ فِي أَيْدِي النَّاسِ وَ يَسْتَقْبِلُ بِهِمُ الْعَدْلَ»؛ التهذیب ج۲، ص۵۱؛ اثبات الهداة، ج۳، ص۴۵۴؛ بحار، ج۵۲، ص۳۸۱.
  19. «يَصْنَعُ مَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ صيَهْدِمُ مَا كَانَ قَبْلَهُ كَمَا هَدَمَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَمْرَ الْجَاهِلِيَّةِ وَ يَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِيداً»؛ به نقل بحار، ج۵۲، ص۳۵۳؛ این روایت از امام باقر(ع) نیز نقل شده است.
  20. مثل روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده « إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ... عَلَى الْعَرَبِ شَدِيدٌ لَيْسَ شَأْنُهُ إِلَّا الْقَتْلَ وَ لَا يَسْتَتِيبُ أَحَداً وَ لَا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ». و چند روایت دیگر، بحار، ج۵۲، ص۳-۳۵۴، ۳۵۵ و منابع دیگر.
  21. «وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ جَدِّهِ الْمُصْطَفَى(ص) فَخُرُوجُهُ بِالسَّيْفِ وَ قَتْلُهُ أَعْدَاءَ اللَّهِ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِهِ(ص) وَ الْجَبَّارِينَ وَ الطَّوَاغِيتَ وَ أَنَّهُ يُنْصَرُ بِالسَّيْفِ وَ الرُّعْبِ وَ أَنَّهُ لَا تُرَدُّ لَهُ رَايَةٌ»بحار، ج۵۱، ص۰۲۱۸
  22. «كُلُّنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى يَجِي‏ءَ صَاحِبُ السَّيْفِ فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ السَّيْفِ جَاءَ بِأَمْرٍ غَيْرِ الَّذِي كَانَ»؛ اصول کافی، ج۱، ص۵۳۶.
  23. «لَهُ سَيْفٌ مَغْمُودٌ نَادَاهُ السَّيْفُ قُمْ يَا وَلِيَّ اللَّهِ فَاقْتُلْ أَعْدَاءَ اللَّهِ»؛ کفایة الاثر، به نقل بحار، ج۵۲، ص۳۰۴.
  24. «أَيُّهَا النَّاسُ قُطِعَ عَنْكُمْ مُدَّةُ الْجَبَّارِينَ وَ وَلِيَ الْأَمْرَ خَيْرُ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ فَالْحَقُوا بِمَكَّةَ فَيَخْرُجُ النُّجَبَاءُ مِنْ مِصْرَ وَ الْأَبْدَالُ مِنَ الشَّامِ وَ عَصَائِبُ الْعِرَاقِ رُهْبَانٌ بِاللَّيْلِ لُيُوثٌ بِالنَّهَارِ كَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِيدِ فَيُبَايِعُونَهُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ»؛ الاختصاص به نقل بحار، ج۵۲، ص۳۰۴.
  25. الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۲۸۰-۲۸۵
  26. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۲؛ منتخب الاثر، ص ۳۰۵.
  27. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۴۶.
  28. شاید کنایه از مواد و مهمات جنگی باشد که از هرسو به جنگجویان اعطا و بدین وسیله آتش جنگ برافروخته‌تر می‌گردد.
  29. فقیه‌ایمانی، مهدی، مهدویت از دیدگاه نهج البلاغه، ص ۲۸.