تبری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
''' | '''تبری''' [[امام علی]]{{ع}} و [[امامان]] دیگر، نیز [[عترت]] [[پاک]] [[پیامبر]]، اولیای خدایند. [[ولایت]]، [[دوستی]] و [[همبستگی]] با آنان نیز [[وظیفۀ امّت]] [[مؤمن]] است. [[دوستی]] با [[خاندان]] [[عصمت]] و [[دوستی]] با دوستانشان "[[تولّی]]" است و [[بیزاری]] و [[دشمنی]] با دشمنانشان [[تبرّی]]<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۷۴.</ref>. | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
* [[تولّی و تبرّی]] از [[واجبات الهی]] و از [[فروع دین]] است. پیوند درونی [[جامعۀ دینی]] و از میان بردن فاصلههای [[نادرست]] در میان معتقدان به یک [[مکتب]]، نیز [[تشکّل]] و [[تحزّب]] آنان با [[دوستان]] همفکر و همجهت و [[مقابله با دشمنان]]، [[تولّی و تبرّی]] نام دارد و [[مؤمنان]] نسبت به هم، هم [[ولایت]] دارند، هم [[تولّی]] و هم خطّی و [[همراهی]]. نماد برجستۀ این [[فرهنگ]]، نسبت به [[اهل بیت]] است. [[دوستی]] با آنان [[فرض الهی]] است و رویگردانی از دشمنانشان، عامل [[تقرّب به خداوند]] است. به فرمودۀ [[امام رضا]]{{ع}}: {{عربی|کمال الدّین ولایتنا و البرائة من عدوّنا}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸</ref>، [[کمال دین]]، [[ولایت]] ما و [[بیزاری از دشمنان]] ماست. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: {{عربی|"من أحبّ أن یحیی حیاتی و یموت مماتی و یدخل الجنّة الّتی وعدنی ربّی فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و ذرّیته الطّاهرین أئمّة الهدی..."}}<ref>«هرکس دوست دارد به حیات و مرگ من زنده بماند و بمیرد و به بهشتی که پروردگارم وعده داده وارد شود، با علی بن ابی طالب{{ع}} و نسل پاک او امامان هدایت، تولّی کند». مناقب، ج ۱ ص ۲۹۱</ref> در [[حدیث]] دیگری بر هردو محور [[تولّی و تبرّی]] تأکید شده و چنین آمده است: {{عربی|من أراد أن یحیی حیاتی و یموت میتتی و یدخل جنّة عدن الّتی غرسها اللّه ربّی بیده، فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و لیتولّ ولیّه و لیعاد عدوّه...}}<ref>کافی، ج ۱ ص ۲۰۹</ref> از آموزههای مهمّ [[مکتب]] [[شیعه]]، تأکید بر این [[موالات]] و [[معادات]] و [[تولی و تبرّی]] است که نشان [[شیعۀ واقعی]] همین است، گاهی هم با تعبیر "[[سلم]]" و "[[حرب]]" بیان شده است و محور [[دوستی]] و [[دشمنی]] و [[جنگ]] و [[صلح]] با دیگران، [[صلح]] و [[حرب]] آنان با [[عترت]] است. در [[متون زیارتی]] که نوعی "[[اعلام مواضع]]" و "[[تبیین]] [[شعارها]]" ست، به تعبیر {{عربی|سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولیّ لمن والاکم و عدوّ لمن عاداکم}} زیاد برمیخوریم (مثل [[زیارت عاشورا]])، در [[زیارت جامعۀ کبیره]] نیز آمده است: {{عربی|موال لکم و لأولیاءکم مبغض لأعداءکم و معاد لهم}}، {{عربی|برئت إلی اللّه عزّ و جلّ من أعداءکم و من الجبت و الطّاغوت و الشّیاطین و حزبهم، الظّالمین لکم، الجاحدین لحقّکم و المارقین من ولایتکم}}. این خطّ و آموزه، یادگار [[غدیر خم]] و [[خطبۀ غدیریّۀ]] [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]]{{صل}} است. آن [[حضرت]] پس از [[تعیین]] [[امام علی|علی]]{{ع}} به [[خلافت]] و [[امامت]] [[مسلمین]]، [[دوستداران]] و [[موالیان]] او را [[دعا]] کرد و بر [[دشمنان]] و [[مخالفان]] و واگذارندگان او [[نفرین]] و [[لعنت]] فرستاد: {{عربی|أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله}}. پس [[تولّی و تبری]] نسبت به [[دوستان]] و [[مخالفان]] [[اهل بیت]]، خطّی [[نبوی]] و سرمشقی غدیری برای [[شیعیان]] در طول [[تاریخ]] است.<ref>دربارۀ احادیث مربوط به محبت و ولایت أئمه و بغض و دشمنی با مخالفانشان، ر. ک: بحار الأنوار، ج ۲۷ ص ۵۱</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۷۴.</ref> | * [[تولّی و تبرّی]] از [[واجبات الهی]] و از [[فروع دین]] است. پیوند درونی [[جامعۀ دینی]] و از میان بردن فاصلههای [[نادرست]] در میان معتقدان به یک [[مکتب]]، نیز [[تشکّل]] و [[تحزّب]] آنان با [[دوستان]] همفکر و همجهت و [[مقابله با دشمنان]]، [[تولّی و تبرّی]] نام دارد و [[مؤمنان]] نسبت به هم، هم [[ولایت]] دارند، هم [[تولّی]] و هم خطّی و [[همراهی]]. نماد برجستۀ این [[فرهنگ]]، نسبت به [[اهل بیت]] است. [[دوستی]] با آنان [[فرض الهی]] است و رویگردانی از دشمنانشان، عامل [[تقرّب به خداوند]] است. به فرمودۀ [[امام رضا]]{{ع}}: {{عربی|کمال الدّین ولایتنا و البرائة من عدوّنا}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸</ref>، [[کمال دین]]، [[ولایت]] ما و [[بیزاری از دشمنان]] ماست. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: {{عربی|"من أحبّ أن یحیی حیاتی و یموت مماتی و یدخل الجنّة الّتی وعدنی ربّی فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و ذرّیته الطّاهرین أئمّة الهدی..."}}<ref>«هرکس دوست دارد به حیات و مرگ من زنده بماند و بمیرد و به بهشتی که پروردگارم وعده داده وارد شود، با علی بن ابی طالب{{ع}} و نسل پاک او امامان هدایت، تولّی کند». مناقب، ج ۱ ص ۲۹۱</ref> در [[حدیث]] دیگری بر هردو محور [[تولّی و تبرّی]] تأکید شده و چنین آمده است: {{عربی|من أراد أن یحیی حیاتی و یموت میتتی و یدخل جنّة عدن الّتی غرسها اللّه ربّی بیده، فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و لیتولّ ولیّه و لیعاد عدوّه...}}<ref>کافی، ج ۱ ص ۲۰۹</ref> از آموزههای مهمّ [[مکتب]] [[شیعه]]، تأکید بر این [[موالات]] و [[معادات]] و [[تولی و تبرّی]] است که نشان [[شیعۀ واقعی]] همین است، گاهی هم با تعبیر "[[سلم]]" و "[[حرب]]" بیان شده است و محور [[دوستی]] و [[دشمنی]] و [[جنگ]] و [[صلح]] با دیگران، [[صلح]] و [[حرب]] آنان با [[عترت]] است. در [[متون زیارتی]] که نوعی "[[اعلام مواضع]]" و "[[تبیین]] [[شعارها]]" ست، به تعبیر {{عربی|سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولیّ لمن والاکم و عدوّ لمن عاداکم}} زیاد برمیخوریم (مثل [[زیارت عاشورا]])، در [[زیارت جامعۀ کبیره]] نیز آمده است: {{عربی|موال لکم و لأولیاءکم مبغض لأعداءکم و معاد لهم}}، {{عربی|برئت إلی اللّه عزّ و جلّ من أعداءکم و من الجبت و الطّاغوت و الشّیاطین و حزبهم، الظّالمین لکم، الجاحدین لحقّکم و المارقین من ولایتکم}}. این خطّ و آموزه، یادگار [[غدیر خم]] و [[خطبۀ غدیریّۀ]] [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]]{{صل}} است. آن [[حضرت]] پس از [[تعیین]] [[امام علی|علی]]{{ع}} به [[خلافت]] و [[امامت]] [[مسلمین]]، [[دوستداران]] و [[موالیان]] او را [[دعا]] کرد و بر [[دشمنان]] و [[مخالفان]] و واگذارندگان او [[نفرین]] و [[لعنت]] فرستاد: {{عربی|أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله}}. پس [[تولّی و تبری]] نسبت به [[دوستان]] و [[مخالفان]] [[اهل بیت]]، خطّی [[نبوی]] و سرمشقی غدیری برای [[شیعیان]] در طول [[تاریخ]] است.<ref>دربارۀ احادیث مربوط به محبت و ولایت أئمه و بغض و دشمنی با مخالفانشان، ر. ک: بحار الأنوار، ج ۲۷ ص ۵۱</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۷۴.</ref> | ||
== | ==تبری در [[چشم به راه]]== | ||
"[[تولی]]" بر وزن [[ترقی]] مصدر باب تفعل از ماده "ولی" و در لغت به معنای [[پذیرش ولایت]] و کسی را ولی خود قرار دادن است. "ولی" در زبان [[عرب]] به معنای [[دوست]]، [[یاور]] و [[سرپرست]] آمده است. چنان که مصدر آن "[[ولایت]]" نیز به معنای [[دوستی]]، [[یاوری]] و [[سرپرستی]] به کار میرود. بنابراین، [[تولی]] هم به معنای [[پذیرش]] [[دوستی]] و کسی را [[دوست]] خود قرار دادن است و هم به معنای [[پذیرش]] [[سرپرستی]] و کسی را [[سرپرست]] خود قرار دادن. با توجه به موارد کاربرد این کلمه در [[آیات]] و [[روایات]] میتوان گفت که [[دوستی]] و [[سرپرستی]]، لازم و ملزوم یکدیگرند و [[پذیرش]] [[دوستی]]، مقدمه [[پذیرش]] [[سرپرستی]] است؛ زیرا [[دل]] سپردن، مقدمه [[سر سپردن]] است و [[انسان]] تا به کسی [[دل]] نبندد، نمیتواند [[سرسپرده]] او شود و چنان که باید و شاید [[تسلیم]] او گردد<ref>ر.ک: محمد بن مکرم و النشر ابن منظور، لسان العرب، تحقیق: جمال الدین میر دامادی، ۱۵ ج، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع - دار صادر، ۱۴۱۴ ه- ق، ج ۱۵، ص ۴۰۷، ماده "ولی"؛ احمد بن محمد القیومی، المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، بیروت، دارالفکر، بیتا، صص ۶۷۲ و ۶۷۳. لغتنامه دهخدا، ج ۵، ص ۶۲۷۲، ماده "تولی".</ref>. " | "[[تولی]]" بر وزن [[ترقی]] مصدر باب تفعل از ماده "ولی" و در لغت به معنای [[پذیرش ولایت]] و کسی را ولی خود قرار دادن است. "ولی" در زبان [[عرب]] به معنای [[دوست]]، [[یاور]] و [[سرپرست]] آمده است. چنان که مصدر آن "[[ولایت]]" نیز به معنای [[دوستی]]، [[یاوری]] و [[سرپرستی]] به کار میرود. بنابراین، [[تولی]] هم به معنای [[پذیرش]] [[دوستی]] و کسی را [[دوست]] خود قرار دادن است و هم به معنای [[پذیرش]] [[سرپرستی]] و کسی را [[سرپرست]] خود قرار دادن. با توجه به موارد کاربرد این کلمه در [[آیات]] و [[روایات]] میتوان گفت که [[دوستی]] و [[سرپرستی]]، لازم و ملزوم یکدیگرند و [[پذیرش]] [[دوستی]]، مقدمه [[پذیرش]] [[سرپرستی]] است؛ زیرا [[دل]] سپردن، مقدمه [[سر سپردن]] است و [[انسان]] تا به کسی [[دل]] نبندد، نمیتواند [[سرسپرده]] او شود و چنان که باید و شاید [[تسلیم]] او گردد<ref>ر.ک: محمد بن مکرم و النشر ابن منظور، لسان العرب، تحقیق: جمال الدین میر دامادی، ۱۵ ج، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع - دار صادر، ۱۴۱۴ ه- ق، ج ۱۵، ص ۴۰۷، ماده "ولی"؛ احمد بن محمد القیومی، المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، بیروت، دارالفکر، بیتا، صص ۶۷۲ و ۶۷۳. لغتنامه دهخدا، ج ۵، ص ۶۲۷۲، ماده "تولی".</ref>. "تبری" نیز بر همان وزن و از همان مصدر از ماده ابرءا و به معنای [[بیزاری جستن]]، بیزار شدن<ref>باید توجه داشت که "بیزاری جستن" در اینجا به معنای "دوری گزیدن" است، نه "متنفر بودن" که یک حالت نفسانی است؛ زیرا "تبری" از فروع دین است و همه موارد فروع دین مربوط به اعمال انسان است.</ref> و دوری گزیدن آمده است<ref>ر.ک: المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، همان، صص ۴۶ و ۴۷، ماده "بری"؛ لغت نامه دهخدا، ج ۴، ص ۵۷۵، ماده "تبری".</ref>. در مورد معنای اصطلاحی این دو کلمه نیز گفتهاند: [[تولی]] و تبری؛ یعنی [[انسان]] از لحاظ [[عاطفی]]، [[قلب]] خود را از [[محبت]] و علاقه [[خدا]]، [[پیامبران]] و [[ائمه معصومین]] و [[جانشینان]] به [[حق]] آنان ([[فقیهان]]) و [[مؤمنان]] پر کند و در عین حال، [[بغض]] و [[کینه]] [[دشمنان]] آنها را به [[دل]] بگیرد و از نظر [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، [[سرپرستی]]، [[رهبری]]، [[دوستی]] و [[حکومت الهی]] را بپذیرد و از [[حکومت]] [[دشمنان اسلام]] دوری جوید<ref>ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، چاپ دوم: قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷، صص ۴۲۹ - ۴۴۶.</ref><ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۸۶.</ref>. | ||
==[[بیزاری از دشمنان اهل بیت]]{{عم}}== | ==[[بیزاری از دشمنان اهل بیت]]{{عم}}== | ||
*همانگونه که [[پذیرش ولایت]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[وظیفه]] است، [[برائت]] از [[دشمنان اهل بیت]] نیز یک [[وظیفه]] بهشمار میآید. بیتردید هیچیک از [[تولی و تبری]] بدون دیگری کافی نیست؛ نه با [[تولّی]] محض میتوان به [[سعادت]] رسید و نه با [[تبرّی]] میتوان از [[شقاوت]] رهید. | *همانگونه که [[پذیرش ولایت]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[وظیفه]] است، [[برائت]] از [[دشمنان اهل بیت]] نیز یک [[وظیفه]] بهشمار میآید. بیتردید هیچیک از [[تولی و تبری]] بدون دیگری کافی نیست؛ نه با [[تولّی]] محض میتوان به [[سعادت]] رسید و نه با [[تبرّی]] میتوان از [[شقاوت]] رهید. |
نسخهٔ ۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۵۶
شیعه |
---|
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تبری (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
تبری امام علی(ع) و امامان دیگر، نیز عترت پاک پیامبر، اولیای خدایند. ولایت، دوستی و همبستگی با آنان نیز وظیفۀ امّت مؤمن است. دوستی با خاندان عصمت و دوستی با دوستانشان "تولّی" است و بیزاری و دشمنی با دشمنانشان تبرّی[۱].
مقدمه
- تولّی و تبرّی از واجبات الهی و از فروع دین است. پیوند درونی جامعۀ دینی و از میان بردن فاصلههای نادرست در میان معتقدان به یک مکتب، نیز تشکّل و تحزّب آنان با دوستان همفکر و همجهت و مقابله با دشمنان، تولّی و تبرّی نام دارد و مؤمنان نسبت به هم، هم ولایت دارند، هم تولّی و هم خطّی و همراهی. نماد برجستۀ این فرهنگ، نسبت به اهل بیت است. دوستی با آنان فرض الهی است و رویگردانی از دشمنانشان، عامل تقرّب به خداوند است. به فرمودۀ امام رضا(ع): کمال الدّین ولایتنا و البرائة من عدوّنا[۲]، کمال دین، ولایت ما و بیزاری از دشمنان ماست. پیامبر خدا(ص) فرمود: "من أحبّ أن یحیی حیاتی و یموت مماتی و یدخل الجنّة الّتی وعدنی ربّی فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و ذرّیته الطّاهرین أئمّة الهدی..."[۳] در حدیث دیگری بر هردو محور تولّی و تبرّی تأکید شده و چنین آمده است: من أراد أن یحیی حیاتی و یموت میتتی و یدخل جنّة عدن الّتی غرسها اللّه ربّی بیده، فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و لیتولّ ولیّه و لیعاد عدوّه...[۴] از آموزههای مهمّ مکتب شیعه، تأکید بر این موالات و معادات و تولی و تبرّی است که نشان شیعۀ واقعی همین است، گاهی هم با تعبیر "سلم" و "حرب" بیان شده است و محور دوستی و دشمنی و جنگ و صلح با دیگران، صلح و حرب آنان با عترت است. در متون زیارتی که نوعی "اعلام مواضع" و "تبیین شعارها" ست، به تعبیر سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولیّ لمن والاکم و عدوّ لمن عاداکم زیاد برمیخوریم (مثل زیارت عاشورا)، در زیارت جامعۀ کبیره نیز آمده است: موال لکم و لأولیاءکم مبغض لأعداءکم و معاد لهم، برئت إلی اللّه عزّ و جلّ من أعداءکم و من الجبت و الطّاغوت و الشّیاطین و حزبهم، الظّالمین لکم، الجاحدین لحقّکم و المارقین من ولایتکم. این خطّ و آموزه، یادگار غدیر خم و خطبۀ غدیریّۀ حضرت رسول(ص) است. آن حضرت پس از تعیین علی(ع) به خلافت و امامت مسلمین، دوستداران و موالیان او را دعا کرد و بر دشمنان و مخالفان و واگذارندگان او نفرین و لعنت فرستاد: أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله. پس تولّی و تبری نسبت به دوستان و مخالفان اهل بیت، خطّی نبوی و سرمشقی غدیری برای شیعیان در طول تاریخ است.[۵].[۶]
تبری در چشم به راه
"تولی" بر وزن ترقی مصدر باب تفعل از ماده "ولی" و در لغت به معنای پذیرش ولایت و کسی را ولی خود قرار دادن است. "ولی" در زبان عرب به معنای دوست، یاور و سرپرست آمده است. چنان که مصدر آن "ولایت" نیز به معنای دوستی، یاوری و سرپرستی به کار میرود. بنابراین، تولی هم به معنای پذیرش دوستی و کسی را دوست خود قرار دادن است و هم به معنای پذیرش سرپرستی و کسی را سرپرست خود قرار دادن. با توجه به موارد کاربرد این کلمه در آیات و روایات میتوان گفت که دوستی و سرپرستی، لازم و ملزوم یکدیگرند و پذیرش دوستی، مقدمه پذیرش سرپرستی است؛ زیرا دل سپردن، مقدمه سر سپردن است و انسان تا به کسی دل نبندد، نمیتواند سرسپرده او شود و چنان که باید و شاید تسلیم او گردد[۷]. "تبری" نیز بر همان وزن و از همان مصدر از ماده ابرءا و به معنای بیزاری جستن، بیزار شدن[۸] و دوری گزیدن آمده است[۹]. در مورد معنای اصطلاحی این دو کلمه نیز گفتهاند: تولی و تبری؛ یعنی انسان از لحاظ عاطفی، قلب خود را از محبت و علاقه خدا، پیامبران و ائمه معصومین و جانشینان به حق آنان (فقیهان) و مؤمنان پر کند و در عین حال، بغض و کینه دشمنان آنها را به دل بگیرد و از نظر سیاسی و اجتماعی، سرپرستی، رهبری، دوستی و حکومت الهی را بپذیرد و از حکومت دشمنان اسلام دوری جوید[۱۰][۱۱].
بیزاری از دشمنان اهل بیت(ع)
- همانگونه که پذیرش ولایت اهل بیت(ع) وظیفه است، برائت از دشمنان اهل بیت نیز یک وظیفه بهشمار میآید. بیتردید هیچیک از تولی و تبری بدون دیگری کافی نیست؛ نه با تولّی محض میتوان به سعادت رسید و نه با تبرّی میتوان از شقاوت رهید.
- اسماعیل جُعفی به امام باقر(ع) عرض کرد: شخصی محبّت امیرمؤمنان(ع) را در دل دارد، ولی از دشمن او تبرّی نمیجوید و میگوید: حضرت علی(ع) نزد من محبوبتر است. امام باقر(ع) فرمودند: چنین کسی پریشان حال و آشفتهخاطر و دشمن است. پُشت سر او نماز نگذار. او کرامت و ارزشی ندارد، مگر اینکه از او بترسی و تقیه کنی [۱۲][۱۳].
- تبری از دشمنان اهل بیت نیز مراتب و مصادیق متعدد دارد که حضرات معصومان(ع) در زیارتنامهها و احادیث خود به آنها اشاره نمودهاند:
- بیزاری از دشمنان اهل بیت [۱۴]
- بیزاری از جبت و طاغوت و از شیاطین و حزبشان که درباره اهل بیت(ع) ستم کردند و حقّ اهل بیت(ع) را منکر شده از حوزه ولایت اهل بیت(ع) بیرون رفتند و میراث اهل بیت(ع) را غصب کردند و در مقامات اهل بیت(ع) شکّ و تردید نموده و از اهل بیت(ع) منحرف شدند [۱۵].
- بیزاری از هر معتمدی جز اهل بیت(ع) [۱۶].
- بیزاری از هر فرمانروایی جز اهل بیت(ع) [۱۷].
- بیزاری از پیشوایانی که به دوزخ دعوت میکنند: [۱۸].
- بیزاری از برپاکنندگان جنگ با اهل بیت(ع) [۱۹].
- بیزاری از پیروان و همراهان دشمنان اهل بیت(ع) [۲۰][۲۱].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۴.
- ↑ اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸
- ↑ «هرکس دوست دارد به حیات و مرگ من زنده بماند و بمیرد و به بهشتی که پروردگارم وعده داده وارد شود، با علی بن ابی طالب(ع) و نسل پاک او امامان هدایت، تولّی کند». مناقب، ج ۱ ص ۲۹۱
- ↑ کافی، ج ۱ ص ۲۰۹
- ↑ دربارۀ احادیث مربوط به محبت و ولایت أئمه و بغض و دشمنی با مخالفانشان، ر. ک: بحار الأنوار، ج ۲۷ ص ۵۱
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۴.
- ↑ ر.ک: محمد بن مکرم و النشر ابن منظور، لسان العرب، تحقیق: جمال الدین میر دامادی، ۱۵ ج، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع - دار صادر، ۱۴۱۴ ه- ق، ج ۱۵، ص ۴۰۷، ماده "ولی"؛ احمد بن محمد القیومی، المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، بیروت، دارالفکر، بیتا، صص ۶۷۲ و ۶۷۳. لغتنامه دهخدا، ج ۵، ص ۶۲۷۲، ماده "تولی".
- ↑ باید توجه داشت که "بیزاری جستن" در اینجا به معنای "دوری گزیدن" است، نه "متنفر بودن" که یک حالت نفسانی است؛ زیرا "تبری" از فروع دین است و همه موارد فروع دین مربوط به اعمال انسان است.
- ↑ ر.ک: المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، همان، صص ۴۶ و ۴۷، ماده "بری"؛ لغت نامه دهخدا، ج ۴، ص ۵۷۵، ماده "تبری".
- ↑ ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، چاپ دوم: قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷، صص ۴۲۹ - ۴۴۶.
- ↑ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۸۶.
- ↑ «قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ(ع): رَجُلٌ يُحِبُّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ لَا يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ يَقُولُ هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّنْ خَالَفَهُ. فَقَالَ: هَذَا مِخْلَطٌ وَ هُوَ عَدُوٌّ فَلَا تُصَلِّ خَلْفَهُ وَ لَا كَرَامَةَ إِلَّا أَنْ تَتَّقِيَهُ»؛ وسائل الشیعة، ج۸ ص۳۰۹.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۵.
- ↑ «بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ».
- ↑ «وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمُ الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وَلَايَتِكُمْ وَ الْغَاصِبِينَ لِإِرْثِكُمْ الشَّاكِّينَ فِيكُمْ الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ كُلِّ مُطَاعٍ سِوَاكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ النَّاصِبِينَ لَكُمُ الْحَرْبَ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
- ↑ «بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۶-۷۷.