عزاداری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[عزاداری در قرآن]] - [[عزاداری در حدیث]] - [[عزاداری در تاریخ اسلامی]] - [[عزاداری در معارف و سیره حسینی]] - [[عزاداری در نگاه اهل سنت]]</div> | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[عزاداری در قرآن]] - [[عزاداری در حدیث]] - [[عزاداری در تاریخ اسلامی]] - [[عزاداری در کلام اسلامی]] - [[عزاداری در معارف و سیره حسینی]] - [[عزاداری در نگاه اهل سنت]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
'''عزاداری''' [[سوگواری]] و [[اقامه ماتم]] و [[عزا]]، در [[مرگ]] عزیزان. | '''عزاداری''' [[سوگواری]] و [[اقامه ماتم]] و [[عزا]]، در [[مرگ]] عزیزان. | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== |
نسخهٔ ۱۰ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۲۱
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
عزاداری سوگواری و اقامه ماتم و عزا، در مرگ عزیزان.
مقدمه
یکی از سنتهای دینی برپا کردن مراسم عزاداری برای وفات و شهادت پیشوایان دینی است که مظلومانه به شهادت رسیدهاند. در میان شیعه، ماه محرم و روز عاشورا و ایام شهادت ائمه، روزهای ماتم به شمار میرود و طبق رهنمود پیشوایان، به برپایی مجالس و محافل عزاداری میپردازند. نوحهخواندن، مرثیهخوانی، سینهزنی و گریستن بر مصیبتها و مظلومیتهای اهلبیت پیامبر، از این برنامههاست.
هدف از عزاداری، علاوه بر همدردی با مظلومان و ابراز محبت نسبت به دودمان پیامبر اسلام، زنده نگه داشتن یاد آن شهدا و الهام گرفتن از زندگی و شهادت آنان و افشای ستمهای جباران است. شیفتگان اهلبیت(ع)، داوطلبانه چنین مراسمی را برپا میکنند و با علاقه در این راه، پول خرج میکنند و این کار را موجب نزدیک شدن به ائمه اطهار میدانند[۱].
عزاداری زنان
نقش زنان در پیدایش وحیات مجالس و آیینهای عزاداری
بررسی تاریخ پیدایش و تکوین مجالس و آیینهای عزاداری نشان میدهد، در مقاطع مختلف، زنان در روند شکلیابی و گسترش این آیین نقشآفرین بودهاند؛ از جمله در نخستین عزاداریها. به گزارش مقاتل و منابع تاریخی، نخستین سوگواران بر امام حسین(ع)، زنان اهلبیت بودهاند. بررسی شیوه عزاداری این زنان - که برگرفته از رسم عزاداری عرب آن زمان بوده - از آنجا اهمیت دارد که این شیوه بعدها در شکلگیری و ترویج اقسام عزاداری تأثیرگذار بوده است. طبق قول مشهور، پس از رسیدن خبر شهادت امام حسین(ع) به خیمهها، زنان، نالهکنان از خیمهها بیرون دویدند. در زیارت ناحیه مقدسه حالت زنان در آن صحنه چنین روایت شده است: «نَاشِرَاتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ، لَاطِمَاتِ الْوُجُوهِ، سَافِرَاتٍ وَ بِالْعَوِيلِ دَاعِيَاتٍ» (موهایشان را بر صورتهایشان پراکنده کرده بودند و در صورتهایشان لطمه میزدند و نقاب از چهرهها افکنده بودند و با صدای بلند شیون میکردند). در مقاتل آمده است که حضرت زینب(س) با حضور بر سر اجساد شهدا، مرثیهای سوزناک خواند: «يَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَيْكَ مَلِيكُ السَّمَاءِ هَذَا حُسَيْنٌ بِالْعَرَاءِ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ الْأَعْضَاءِ يَا مُحَمَّدَاهْ وَ بَنَاتُكَ سَبَايَا» (ای محمد! که ملائک آسمان بر تو درود میفرستند، این حسین توست، که برهنه و در خاک و خون آغشته شده و اعضای پیکرش از هم جدا شدهاند. و این دختران تو هستند که آنها را به اسارت میبرند...). بنابراین زینب را باید نخستین کسی دانست که بر حسین(ع) مرثیه خواند.
در مسیر کاروان اسرا به کوفه و شام نیز در منازل مختلف، زنان اهل بیت در جمع مردم، سخنرانیهای پرشوری با مضمون سرزنش مردم و مرثیهخوانی بر شهدای کربلا ایراد کردند که متن آن سخنان در مقاتل نقل شده است. از جمله به سخنرانی حضرت زینب(س)، فاطمه صغرا و امکلثوم در کوفه میتوان اشاره کرد. ابنطاووس در لهوف مرثیهای را در پنج بیت به نقل از ام کلثوم(س) در جمع مردم کوفه آورده است که اینگونه آغاز میشود: «قَتَلْتُمْ أَخِي صَبْراً فَوَيْلٌ لِأُمِّكُمْ سَتُجْزَوْنَ نَاراً حَرُّهَا يَتَوَقَّد». سخنان زنان اهلبیت چنان در مردم کوفه اثر گذاشت که صدای گریهشان برخاست. به تعبیر ابنطاووس: «زنان موهای خود را پریشان کرده و خاک بر سر ریختند. صورتهایشان را با ناخن خراشیدند و بر چهرههای خود میزدند و فریاد واویلا بلند کردند». در برخی منابع، به نوحهخوانی زینب دختر عقیل بن ابیطالب در مدینه و یکی از زنان بنیهاشم که در خانه یزید زندگی میکرد، پس از رسیدن خبر شهادت امام حسین(ع) اشاره شده است. همچنین طبق روایتی که احمد بن محمد بن خالد برقی در المحاسن آورده است زنان اهل بیت، هنگامی که اجازه یافتند در روزهای اقامتشان در شام عزاداری کنند، لباس سیاه پوشیدند؛ عملی که بعدها به سنتی میان شیعیان تبدیل شد.
حضور زنان در نخستین مراسم علنی عزاداری که در عاشورای سال ۳۵۲ ق در بغداد برگزار شد نیز برجسته بوده است. ابناثیر این حضور را چنین توصیف میکند: «زنان خارج شدند از خانهها درحالی که در عزای حسین بن علی موهاشان را پریشان کرده و صورتهایشان را سیاه کرده بودند و گریبان خود را چاک میدادند و در شهر میگردیدند و نوحهخوانی میکردند و بر صورتهایشان میزدند».
از نحوه حضور زنان در عزاداریهای پس از آن مقطع تا دوره صفویان اطلاعات چندانی در دست نیست. اما از گزارشهای سفرنامهنویسان اروپایی از ایران عهد صفوی میتوان دریافت که زنان در مراسم عزاداری عمومی که در میادین اصلی و اماکن مهم شهرها برگزار میشد، حاضر میشدند. از جمله پیترو دلاواله به حضور زنان در مجلس روضهخوانی در اصفهان (سال ۱۰۲۷ق) اشاره میکند. دنگارسیا دسیلوا فیگوئروا -سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول- هم در سفرنامهاش حضور زنان را در مجالس عزاداری (سال ۱۰۲۸ق) با تفصیل توصیف کرده و از جمله نوشته است: «همه زنها از هر طبقه با دقت کامل مواعظی را که هر روز در این مسجد به وسیله جدیترین و والامقامترین ملایان یا فقیهان ایراد میشد گوش میدادند.... سخنان موعظهگران به قدری تأثرانگیز است که زنها به سختی اشک میریزند و با سیلی بر چهره و با مشت بر سینه خویش میکوبند».
دقیقاً مشخص نیست در دوره صفویه، مجالس روضه اختصاصی زنان نیز برگزار میشده است یا نه. اما درباره دوره قاجار، اسناد متعدد و اطلاعات بیشتری در دست است که نشان میدهد در آن دوره، زنان در مجالس و آیینهای عزاداری حضوری فعال داشتهاند. عبدالله مستوفی این مشارکت را «فعالترین بعد حضور اجتماعی زنان در آن دوره» توصیف کرده است. گرچه یحیی دولتآبادی در خاطراتش مینویسد اغلب مجالس روضهخوانی افراد مشهور مختص مردان بوده است و تنها در برخی مجالس عمومی زنان را راه میدادند. او میافزاید: «مجالسی که به زنها هم چایی داده میشد، موجب شهرت صاحب مجلس میشد».
علاوه بر حضور در مجالس روضه عمومی، در عهد ناصری، برگزاری مجالس روضه زنانه رایج بوده است؛ مجالسی که هم روضهخوانان و هم مستمعان آنان زن بودند. این مجالس به دلیل ممنوعیت حضور مردان، برگزاری غیرعلنی و عمدتاً در منازل شخصی و نیز محدودیتهای فرهنگی، از دسترس تاریخنویسان و سفرنامهنویسان دور مانده و به همین جهت اطلاعات چندانی از آنها باقی نمانده است. گزارش ژان دیولافوا در سفرنامهاش از یک روضه زنانه در بوشهر از معدود گزارشهای باقی مانده از این مجالس است. او مینویسد: «در طبقه تحتانی عمارت، یک مسجد خانگی بود که روشنایی زیادی در آن نمیتابید. تورهای ضخیمی در مقابل مشربیهای درگاهها کشیده شده و صحن مسجد تاریک بود. زنها در اطراف صحن تکیه به دیوار داده بودند و دوشیزه جوان زیبایی با آهنگ حزنآوری بیاناتی ایراد میکرد و وضع رقتانگیز شهادت امامان را شرح میداد.... عده زیادی از زنان را مشاهده کردم که تا آن وقت آنها را ندیده بودم. تمام عباهای خود را به سر کشیده، اما سینه و شانه چپ را برهنه کرده و با کف دست با آهنگ صدای روضهخوان به شانه و سر میزدند و گریه میکردند. همین که روضه تمام شد، قلیانها دست به دست شد و کنیز سیاهی برای حضار قهوه آورد».
عرصه دیگر حضور زنان در آیینهای عزاداری، و شاید مهمترین عرصه، تعزیهخوانی بود. در آن دوره، ساختار داخلی تکیهها معمولاً به گونهای بود که زنان در مرکز و نزدیکترین محل به سکوی اجرای تعزیه، و مردان در پیرامون ایشان قرار میگرفتند. در برخی سفرنامهها (از جمله سفرنامههای ویلز و بنجامین) گزارشهایی از کیفیت حضور زنان در مجالس تعزیهخوانی آمده است. به عنوان مثال بنجامین در توصیف تعزیهخوانی تکیه دولت مینویسد: «تمام صحن تکیه به استثنای راه باریکی در اطراف سکوی وسط، پر از زنانی بود که کنار یکدیگر نشسته بودند. با یک حساب تخمینی در حدود چهار هزار در صحن تکیه چهار زانو نشسته به سکونگاه میکردند و به دلیل شیبی که بود، زنان عقبتر هم به خوبی میتوانستند سکو را ببینند. زنان همه چادرهای مشکی و سرمهای داشته و روبندههای سفید رنگی نیز بر سر انداخته بودند که همه صورت آنها را میپوشانید. جلوی چشمان آنان این روبنده به وسیله قلابی در عقب سربسته میشد».
اما نکته حائز اهمیت، ظهور مجالس تعزیه زنانه در دوره قاجار است. گویا اولین نمونه این مجالس در منزل قمرالسلطنه - دختر فتحعلی شاه - برگزار شده و از آن پس هر سال در طول دهه اول محرم برقرار بوده است. این تعزیهها در فضای باز یا در تالارهای بزرگ منازل بزرگان و اعیان برگزار میشدند و در آنها کارگردانان و بازیگران همه زنانی بودند که پیشتر در مجالس زنانه روضهخوانی کرده بودند یا به تقلید از نقالان و تعزیهخوانان مرد میپرداختند. همانگونه که در تعزیههای عمومی مردها با پوشیدن لباسهای زنانه به جای شخصیتهای زن ایفای نقش میکردند، در این مجالس هم ایفای نقش مردان برعهده زنان بوده است. زنان مخاطب این تعزیهها بیشتر به تماشای مجالسی رغبت نشان میدادند که شخصیت اصلی آنها زن بود؛ نظیر مجالس تعزیه «شهربانو»، «عروسی دختر قریش» و «درة الصدف». روضهخوانها و تعزیهخوانهای زن به «ملا» و سردستهشان نیز به «آخوند» ملقب میشدند. از تعزیهخوانهای زن مشهور آن دوره در تهران ملانبات، ملافاطمه و ملامریم، و در سمنان ملابلقیس، ملاصغری و ملاشاه زینب را میتوان نام برد. به ویژه زنان روضهخوان کاشانی و یزدی مشهور بودند.
گفته شده که تعزیهخوانیهای زنانه بیشتر جنبه تفریحی و سرگرمی داشتند و معمولاً پس از پایان ماههای عزاداری محرم و صفر و بیشتر در ماه ربیعالاول اجرا میشدند. برگزاری این مجالس، عمومیت و توسعه چندانی نیافت و در دوره احمدشاه به افولگرایید. تنها در برخی مناطق نظیر بوشهر این مجالس استمرار یافت. برای افول تعزیهخوانی زنانه، برخی صاحبنظران (از جمله صادق همایونی و بهرام بیضایی) دلایلی را برشمردهاند؛ از جمله: تعداد کم تعزیهخوانان زن، محدودیت محلهای تعزیهخوانی زنانه، انحصار حضور زنان در این مجالس، سطح عمومی نازل موسیقی در میان زنان، ممنوعیتهای شرعی از نظر حجاب، اضمحلال خاندان قاجاریه به عنوان حامیان اصلی این مجالس، وقوع انقلاب مشروطه و هزینههای بالای این مجالس که سبب میشد برگزاری آنها در انحصار زنان رجال ثروتمند و درباری باقی بماند. علاوه بر اینها، برگزاری روضه و تعزیه زنانه در بین علما نیز مخالفانی داشت. مخالفانی که منبر رفتن، وعظ کردن و روضه خواندن زنان را دور از شئونات و «مشتمل بر مفاسد خارجیه» میدانستند.
حداقل از دوره قاجار به بعد، برخی آیینها مانند چهل منبر و نیز سفرههای نذری با محوریت زنان برگزار میشود. پختن و توزیع غذاهایی مانند شلهزرد، کاچی و انواع نان، حلوا و آش از جمله فعالیتهایی است که معمولاً توسط زنان در ایام عزاداری به ویژه محرم و صفر انجام میشود. نوع و چگونگی تهیه و توزیع نذر، تابع عواملی نظیر طبقه اقتصادی نذرکنندگان، آداب و رسوم محلی و باورهای دینی است. شمع، شربت، چای، آجیل مشکلگشا و خرما نیز از رایجترین نذرهای زنان است. همچنین بررسی وقفنامهها نشان میدهد در هر دوره زنان واقفی بودهاند که بخشی از دارایی و مایملک خود را جهت برگزاری مجالس عزاداری وقف میکنند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با دگرگونیهایی که در نقش و جایگاه اجتماعی زنان پدید آمد، دینداری زنانه و از جمله مشارکت زنان در آیینهای مذهبی دستخوش تغییراتی شد. در نتیجه این تغییرات، به خصوص در شهرهای بزرگ، گونههای جدیدی از حضور زنان در مجالس و آیینهای عزاداری ظهور کرده است. از جمله این تغییرات، برگزاری مجالس روضه زنانه علاوه بر منازل شخصی، در مکانهای مذهبی مانند مساجد و عمومی مانند ادارات، سازمانها و بیمارستانها است. انجام تبلیغات محیطی برای مجالس زنانه در قالب نصب آگهی، پرچم و بنر که معمولاً در آنها نام واعظ یا روضهخوانان زن نیز ذکر شده است - دیگر تغییر مهمی است که در سالهای اخیر ظهور کرده است. گسترش مجالس زنانه، تعدد سخنرانان، مداحان و روضهخوانان زن را نیز به دنبال داشته است. طیفی از زنان دارای تحصیلات حوزوی و دانشگاهی، شخصیتهای سیاسی، فعالان اجتماعی و نیز سخنوران دارای دانش مذهبی در سطوح مختلف در این مجالس سخنرانی و گاهی مداحی میکنند که در اصطلاح به آنها «خانم جلسهای» گفته میشود. همچنین مواردی از شرکت برخی زنان و دختران در دستهرویها و حتی در آیینهایی مانند: زنجیرزنی، قمهزنی و سنجزنی - که نوعاً آیینهایی مردانه محسوب میشوند - دیده شده است.
در حال حاضر انواع مراسم دینی زنانه در ایران وجود دارد؛ نظیر ختمها (مانند ختم انعام)، سفرههای نذری، مولودیها، مجالس قرآنخوانی، روضههای دورهای و ماهانه. امروزه هیئتهای زنانه برحسب سطح تعداد، تحصیلات و طبقه اجتماعی - اقتصادی شرکتکنندگان، نحوه برگزاری و مدل دینداری گونههای مختلفی را شامل میشوند؛ از هیئتهای سنتی تا هیئتهای عرفانی جدید که در آنها اشعار عرفا خوانده میشود و روضههایی که در آنها آلات موسیقی مانند طبل، سنج و نی (و نیز دف در مولودیها) نواخته میشود.
در کنار این اشکال متکثر عزاداری زنان در شهرهای بزرگ، در شهرستانها و روستاها، همچنان آیینها و مراسم سنتی اجرا میشوند. یکی از خاصترین اشکال عزاداری سنتی زنان در بوشهر برگزار میشود. گفته میشود موسیقی سوگواری زنانه بوشهر در عصر قاجار در سیطره کنیزان آفریقایی قرار گرفت و آنها به تدریج آواها و رسوم خود در اجرای گروهی و همخوانی را با عزاداری زنانه بومیان بوشهر تلفیق کردند. این عزاداری، با محوریت دو یا چهار نفر نوحهخوان زن - که به آنها «سرخوان» گفته میشود - اجرا میشود که به نوبت، آوازها و نوحههایی را با یکدیگر یا با حاضران (همخوانان) میخوانند. از دیگر آیینهای عزاداری زنانه در بوشهر، «مختکگردانی»، سینهزنی و عزای سرپایی زنان است. همچنین در بوشهر، برخلاف دیگر مناطق ایران که در تعزیههای عمومی فقط مردان ایفاگران نقشاند، زنها نیز تعزیهخوانی میکنند. «شروهخوانی» دیگر آیین زنانه است که مجلس روضه یا مرثیهخوانی معمولاً با آن آغاز میشود. شروه یا «لالای» برگرفته از لالایی (اشعار عامیانه برای خوابانیدن کودک در مایه دشتی و دستگاه شور که با لحنی غمگین خوانده میشود) است. خواندن لالایی در اصل از مجالس ترحیم زنانه به عزاداری ماه محرم به ویژه عزای علی اصغر وارد شده است. آواز «شوره» در عزاداری زنانه از نظر شباهت در ساختار و عنوان، با آوازهای حزنانگیز «هوره» در اقوام کرد - که آن نیز در عزاداری زنانه خوانده میشود - بسیار نزدیک است. شروه (در بویراحمد)، شوره (در گناوه و دیلم)، شربه (در ممسنی)، موره (در کرمانشاه)، شروک و شروا همگی از یک خانواده و ریشه بوده و از الحان باستانی موسیقی ایرانی محسوب میشوند. از دیگر آیینهای عزاداری زنانه، باید از «لطمزنی» زنان عرب در عراق و ایران (خوزستان) نام برد که معمولاً در سه مرحله با نامهای «فزاعیه»، «ثکیله» و «هوسه» اجرا میشود. در قزوین نیز در روز سوم شهادت امام حسین(ع)، زنان، مراسم عزاداری زنانهای با نام «بنیاسدی» اجرا میکنند. آنان درحالی که سرهایشان را گلآلود کردهاند و بیل و کلنگ در دست گرفتهاند، به یادبود اقدام زنان قبیله بنیاسد در تدفین شهدای کربلا، پیکر نمادینی را از مسجد علی اکبر(ع) به حسینیه آقاسید جمال تشییع میکنند و پس از عزاداری در آنجا، به صورت کاروان، سینهزنان به مسجد علیاکبر بر میگردند. مشابه این مراسم با کمی تفاوت در آستانه اشرفیه در استان گیلان نیز اجرا میشود و طی آن، زنان در روز یازدهم محرم با دردست گرفتن بیل در قالب دستههای عزاداری برای دفن نمادین شهدای کربلا راه میافتند و با ساقههای برنجی که به آن «کلوش» میگویند، بر سر خود میزنند. در لرستان و شهرهایی مانند خرم آباد و بروجرد، آیین چهل منبر توسط زنان و دختران اجرا میشود. آنان در روز تاسوعا با پای برهنه و صورت پوشیده، در چهل منبر شمع روشن میکنند. مشابه این آیین در مناطق شمالی نظیر لاهیجان و گرگان نیز برگزار میشود. زنان ایلاتی در کهگیلویه و بویراحمد نیز عزاداری خاص خود را دارند که در آن زنهادست در گردن هم حلقه میکنند و یک زن به عنوان تکخوان در وسط حلقه میایستد و نوحه میخواند و دیگر زنان، چارقدها یا چادرهایشان را به پشت و سینه خود میزنند. زنان ایلام در اربعین و نیز روزهای هفتم، هشتم و دهم ماه محرم، به ترتیب برای حضرت قاسم، حضرت ابوالفضل(ع) و امام حسین(ع) مراسم «چایینه» برگزار میکنند. در مراسم چایینه حضرت قاسم، نخست بر قامت دختری جوان و ازدواج نکرده (به نشان عروس قاسم) لباس عروسی - که تنپوشی سبزرنگ و سرپوشی سفیدرنگ را شامل میشود- میپوشانند و دو شمع روشن به دستهای عروس میدهند و یک سینی پر از نقل و نبات، حنا، عود و شمع در مقابلش میگذارند. سپس چایینهخوانها با لباسی رنگی و آراسته وارد میدان میشوند و زنی که در اصطلاح به او «مُلایه» گفته میشود، سرود میخواند. در ادامه، زنی یک کفن آغشته به خون را به میانه میدان میآورد (نشانه رسیدن خبر شهادت قاسم). پس از آن، چایینهخوان از حالت شادی و سرور درآمده، موی خود را پریشان میکند، روی سر عروس، چادر سیاهی میاندازد و بعد از خاموش کردن شمعها، شروع به نوحهخوانی میکند.[۲].