اثبات مرجعیت دینی اهل بیت: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>این\sمدخل\sاز\sچند\sمنظر\sمتفاوت\،\sبررسی\sمیشود\:<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\...) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
آیاتی از [[قرآن کریم]] دلالت بر مرجعیت دینی [[ائمه]]{{ع}} بعد از [[رسول اکرم]]{{صل}} دارند؛ برخی از این [[آیات]] عبارتاند از: | آیاتی از [[قرآن کریم]] دلالت بر مرجعیت دینی [[ائمه]]{{ع}} بعد از [[رسول اکرم]]{{صل}} دارند؛ برخی از این [[آیات]] عبارتاند از: | ||
# '''[[آیه تطهیر]]''': از جمله آیاتی که دلالت بر [[عصمت]] و مرجعیت دینی اهل بیت{{ع}} میکند [[آیۀ تطهیر]] است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. باتوجه به [[روایات]] ذیل [[آیه]] روشن میشود، اولا: "[[أهل]] البیت" کسانی هستند که با ارادۀ [[تکوینی]] [[خداوند]]<ref>ارادۀ خداوند بر ایجاد فعل و تحقق آن در خارج.</ref> و به [[دلیل]] زمینهای که در خودشان وجود داشته، از هرگونه [[پلیدی]] در [[افکار]]، گفتار و [[رفتار]]، منزّه و [[پاک]] بوده و ثانیا: ایشان، [[رسول اکرم]]{{صل}}، [[امیرالمؤمنین]]، [[حضرت زهرا]]، [[امام حسن]] و [[حسین]]{{ع}} هستند<ref>ر.ک: رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۱۹. </ref>. باید توجه داشت به دلیل دور بودن [[أهل بیت]] از [[رجس]] و به [[دلیل]] [[طهارت]] ایشان، [[أهل بیت]]، [[معصوم]] هستند و لذا سنتّشان [[حجّت]] است. از آنجا که میان مراتب بالای تطهیر و عصمت با مراتب بالای [[علم]] ملازمه وجود دارد به [[دلیل]] آنکه هر چقدر علم بیشتر باشد [[شناخت]] [[گناهان]] و دوری از آنها هم بیشتر است، پس أهل [[بیت]]، [[بهترین]] و بالاترین [[مرجع]] [[علمی]] و [[دینی]] در میان مردم هستند<ref>ر.ک: رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۲۰؛ رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۴۱ ـ ۴۵.</ref>. | # '''[[آیه تطهیر]]''': از جمله آیاتی که دلالت بر [[عصمت]] و مرجعیت دینی اهل بیت{{ع}} میکند [[آیۀ تطهیر]] است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. باتوجه به [[روایات]] ذیل [[آیه]] روشن میشود، اولا: "[[أهل]] البیت" کسانی هستند که با ارادۀ [[تکوینی]] [[خداوند]]<ref>ارادۀ خداوند بر ایجاد فعل و تحقق آن در خارج.</ref> و به [[دلیل]] زمینهای که در خودشان وجود داشته، از هرگونه [[پلیدی]] در [[افکار]]، گفتار و [[رفتار]]، منزّه و [[پاک]] بوده و ثانیا: ایشان، [[رسول اکرم]]{{صل}}، [[امیرالمؤمنین]]، [[حضرت زهرا]]، [[امام حسن]] و [[حسین]]{{ع}} هستند<ref>ر.ک: رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۱۹. </ref>. باید توجه داشت به دلیل دور بودن [[أهل بیت]] از [[رجس]] و به [[دلیل]] [[طهارت]] ایشان، [[أهل بیت]]، [[معصوم]] هستند و لذا سنتّشان [[حجّت]] است. از آنجا که میان مراتب بالای تطهیر و عصمت با مراتب بالای [[علم]] ملازمه وجود دارد به [[دلیل]] آنکه هر چقدر علم بیشتر باشد [[شناخت]] [[گناهان]] و دوری از آنها هم بیشتر است، پس أهل [[بیت]]، [[بهترین]] و بالاترین [[مرجع]] [[علمی]] و [[دینی]] در میان مردم هستند<ref>ر.ک: رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۲۰؛ رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۴۱ ـ ۴۵.</ref>. | ||
# '''[[آیه اولی الامر]]''': آیۀ دیگری که میتواند [[شأن مرجعیت دینی]] را [[اثبات]] کند، آیۀ [[اولیالامر]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. "[[اولیالامر]]" به معنای [[صاحبان امر]] است یعنی آنها امر و مسئولیتی برعهده دارند. چنین حقیقتی بیانگر آن است که از جانب [[خداوند]]، مسئولیتهایی بر عهده ایشان قرار داده شده است؛ وگرنه [[فرمان]] به [[اطاعت]] [[بیهوده]] بود. از یکی بودن امر به [[اطاعت از پیامبر]] با امر به [[اطاعت از اولی الامر]] روشن میشود، مسئولیتهای آن دو نیز یکسان است؛ زیرا معنا ندارد [[خداوند]] از دو نفر که هیچ سنخیتی از جهت [[مسئولیت]] ندارند، [[امر]] به [[اطاعت]] از آنها را در [[کلامی]] واحد بیان کند، لذا مسئولیتهای [[پیامبر]] متوجه [[اولیالامر]] نیز میشود. [[پیامبر]]{{صل}} مسئولیتهای متعددی داشته مانند: دریافت و [[ابلاغ وحی]]<ref>سورۀ جن، آیۀ ۲۶ ـ ۲۸. </ref>، [[تبیین معارف]] [[دینی]]<ref>سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۶۴. </ref> و.... [[تبیین معارف]] [[دینی]] یا همان مرجعیت دینی شأنی است که با استفاده از [[آیه]] برای [[اولیالامر]] نیز ثابت میشود. در مصادیق [[اولیالامر]] میان [[عالمان شیعه]] و [[اهل سنت]] [[اختلاف]] وجود دارد، منتها با نگاه کلی به [[آیه]] روشن میشود مصادیق آن نمیتواند [[معصوم]] نباشد چراکه اولاً: در [[آیه]]، [[امر]] به [[اطاعت از اولیالامر]] به طور مطلق آمده و ثانیاً: این امر در کنار امر به [[اطاعت از خداوند]] و [[پیامبر]]{{صل}} آمده است و از آنجا که [[پیامبر]]{{صل}} نسبت به هرگونه [[خطا]] و اشتباهی [[معصوم]] بودند، [[اولی الامر]] هم باید دارای [[عصمت]] باشند<ref>ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت ص: ۲۲۲ ـ ۲۳۵. </ref>. براساس [[روایات]]، مصادیق [[اولی الامر]]، [[ائمه]]{{ع}} هستند<ref>ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت ص: ۲۲۲ – ۲۳۵؛ رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۲۳ ـ ۲۵.</ref>، مثلا در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} ذیل [[آیه]] آمده است: «[[خداوند]] تنها ما را [[اراده]] کرده و به تمام [[مؤمنان]] تا [[روز قیامت]] به [[اطاعت]] ما [[دستور]] داده است»<ref>{{متن حدیث|إِیَّانَا عَنَی خَاصَّةً أَمَرَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ بِطَاعَتِنَا}}؛ کافی، ج۱، ص۲۷۶.</ref> و یا فرمودند: «[[اولی الامر]] پیشوایانند از [[فرزندان علی]] و [[فاطمه]] تا [[روز قیامت]]»<ref>{{متن حدیث|الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ{{ع}}إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ}}؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۲۲.</ref> | # '''[[آیه اولی الامر]]''': آیۀ دیگری که میتواند [[شأن مرجعیت دینی]] را [[اثبات]] کند، آیۀ [[اولیالامر]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. "[[اولیالامر]]" به معنای [[صاحبان امر]] است یعنی آنها امر و مسئولیتی برعهده دارند. چنین حقیقتی بیانگر آن است که از جانب [[خداوند]]، مسئولیتهایی بر عهده ایشان قرار داده شده است؛ وگرنه [[فرمان]] به [[اطاعت]] [[بیهوده]] بود. از یکی بودن امر به [[اطاعت از پیامبر]] با امر به [[اطاعت از اولی الامر]] روشن میشود، مسئولیتهای آن دو نیز یکسان است؛ زیرا معنا ندارد [[خداوند]] از دو نفر که هیچ سنخیتی از جهت [[مسئولیت]] ندارند، [[امر]] به [[اطاعت]] از آنها را در [[کلامی]] واحد بیان کند، لذا مسئولیتهای [[پیامبر]] متوجه [[اولیالامر]] نیز میشود. [[پیامبر]]{{صل}} مسئولیتهای متعددی داشته مانند: دریافت و [[ابلاغ وحی]]<ref>سورۀ جن، آیۀ ۲۶ ـ ۲۸. </ref>، [[تبیین معارف]] [[دینی]]<ref>سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۶۴. </ref> و.... [[تبیین معارف]] [[دینی]] یا همان مرجعیت دینی شأنی است که با استفاده از [[آیه]] برای [[اولیالامر]] نیز ثابت میشود. در مصادیق [[اولیالامر]] میان [[عالمان شیعه]] و [[اهل سنت]] [[اختلاف]] وجود دارد، منتها با نگاه کلی به [[آیه]] روشن میشود مصادیق آن نمیتواند [[معصوم]] نباشد چراکه اولاً: در [[آیه]]، [[امر]] به [[اطاعت از اولیالامر]] به طور مطلق آمده و ثانیاً: این امر در کنار امر به [[اطاعت از خداوند]] و [[پیامبر]]{{صل}} آمده است و از آنجا که [[پیامبر]]{{صل}} نسبت به هرگونه [[خطا]] و اشتباهی [[معصوم]] بودند، [[اولی الامر]] هم باید دارای [[عصمت]] باشند<ref>ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت ص: ۲۲۲ ـ ۲۳۵. </ref>. براساس [[روایات]]، مصادیق [[اولی الامر]]، [[ائمه]]{{ع}} هستند<ref>ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت ص: ۲۲۲ – ۲۳۵؛ رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۲۳ ـ ۲۵.</ref>، مثلا در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} ذیل [[آیه]] آمده است: «[[خداوند]] تنها ما را [[اراده]] کرده و به تمام [[مؤمنان]] تا [[روز قیامت]] به [[اطاعت]] ما [[دستور]] داده است»<ref>{{متن حدیث|إِیَّانَا عَنَی خَاصَّةً أَمَرَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ بِطَاعَتِنَا}}؛ کافی، ج۱، ص۲۷۶.</ref> و یا فرمودند: «[[اولی الامر]] پیشوایانند از [[فرزندان علی]] و [[فاطمه]] تا [[روز قیامت]]»<ref>{{متن حدیث|الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ{{ع}}إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ}}؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۲۲.</ref><ref>ر.ک: رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۷۰ و ۷۱.</ref> | ||
# '''[[آیه اهل الذکر]]''': از [[آیات]] دیگری که قابل [[تطبیق]] بر [[اهل بیت]]{{ع}} و مرجعیت دینی آنهاست آیۀ [[اهل الذکر]] است: {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«اگر نمیدانید از دانشمندان بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>. ذکر در لغت به معنای [[آگاهی]] و اطلاع است<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ص ۱۷۹، ماده ذکر.</ref>. در [[آیه]] به طور مطلق [[دستور]] داده شده در تمام اموری که نمیدانید موظف هستید از [[اهل ذکر]] که آگاهان به امور هستند [[کسب علم]] کنید و چون کسب علم برای بهکارگیری آن در [[مقام عمل]] هست بنابراین باید اهل ذکر [[معصوم]] باشند تا دیگران با کسب علم از ایشان و به کارگیری آن در مقام عمل دچار [[گمراهی]] نشوند. [[روایات]] متعددی [[اهل ذکر]] را [[ائمه]]{{ع}} دانستهاند مانند: [[امام رضا]]{{ع}} در پاسخ این سؤال که [[اهل ذکر]] چه کسانی هستند فرمود: «ما [[اهل ذکر]] هستیم و از ما باید سؤال شود»<ref>{{متن حدیث|نحن أهل الذکر و نحن المسئولون}}؛ ابن جمعة، الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۵۵، ح ۹۱.</ref> | # '''[[آیه اهل الذکر]]''': از [[آیات]] دیگری که قابل [[تطبیق]] بر [[اهل بیت]]{{ع}} و مرجعیت دینی آنهاست آیۀ [[اهل الذکر]] است: {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«اگر نمیدانید از دانشمندان بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>. ذکر در لغت به معنای [[آگاهی]] و اطلاع است<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ص ۱۷۹، ماده ذکر.</ref>. در [[آیه]] به طور مطلق [[دستور]] داده شده در تمام اموری که نمیدانید موظف هستید از [[اهل ذکر]] که آگاهان به امور هستند [[کسب علم]] کنید و چون کسب علم برای بهکارگیری آن در [[مقام عمل]] هست بنابراین باید اهل ذکر [[معصوم]] باشند تا دیگران با کسب علم از ایشان و به کارگیری آن در مقام عمل دچار [[گمراهی]] نشوند. [[روایات]] متعددی [[اهل ذکر]] را [[ائمه]]{{ع}} دانستهاند مانند: [[امام رضا]]{{ع}} در پاسخ این سؤال که [[اهل ذکر]] چه کسانی هستند فرمود: «ما [[اهل ذکر]] هستیم و از ما باید سؤال شود»<ref>{{متن حدیث|نحن أهل الذکر و نحن المسئولون}}؛ ابن جمعة، الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۵۵، ح ۹۱.</ref><ref>ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، مرجعیت علمی امامان{{ع}}، صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲؛ رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۷۹ و ۸۵.</ref> | ||
# '''[[آیه صادقین]]''': یکی دیگر از آیاتی که میتوان از آن [[امامت]] و مرجعیت دینی اهل بیت{{ع}} را استفاده کرد [[آیۀ صادقین]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> مراد از [[صادقین]] در [[آیه]] معنای وسیع [[صدق]] است یعنی [[صدق]] در [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] و در هر یک از این زمینهها، مراد صورت کامل آن است. [[بدیهی]] است کسی که در [[عقیده]]، گفتار و رفتارش در همۀ زمانها، مکانها و مراتب و حالات صادق باشد، از صفت [[عصمت]] برخوردار است<ref>مجله تخصصی کلام اسلامی، شماره ۵۰، ص ۴۴، سال سیزدهم، قم، مؤسسه امام صادق، علی ربانی، گلپایگانی.</ref>. [[جامعه]] [[نیازمند]] افرادی است که [[مرجع]] و [[رهبر]] [[علمی]] و [[سیاسی]] آنها باشند و [[مشکلات]] [[علمی]] و [[دینی]] آنها را حل نمایند و براساس [[روایات]] این افراد غیر از [[ائمه]]{{ع}} نیستند: «هنگامی که [[آیه]] نازل شد، [[سلمان]] پرسید: ای [[رسول خدا]]! آیا این [[آیه]] عام است یا خاص؟ فرمود: اما مأموران که در این [[آیه]] به آنها [[فرمان]] داده شده است [[عامه]] [[مؤمنان]] هستند، اما [[صادقان]] آن در خصوص برادرم [[علی]] و اوصیای پس از او تا [[روز قیامت]] است»<ref>{{متن حدیث|فقال سلمان: یارسول الله عامة هذه أم خاصة؟ فقال: أما المأمورون فعامة المؤمنین امروا بذلک، وأما الصادقون فخاصة لاخی علی و أوصیائی من بعده إلی القیامة؟}}؛ ابن بابویه، محمدبن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۵۲۱، باب ۲۴، ح ۲۵.</ref> | # '''[[آیه صادقین]]''': یکی دیگر از آیاتی که میتوان از آن [[امامت]] و مرجعیت دینی اهل بیت{{ع}} را استفاده کرد [[آیۀ صادقین]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> مراد از [[صادقین]] در [[آیه]] معنای وسیع [[صدق]] است یعنی [[صدق]] در [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] و در هر یک از این زمینهها، مراد صورت کامل آن است. [[بدیهی]] است کسی که در [[عقیده]]، گفتار و رفتارش در همۀ زمانها، مکانها و مراتب و حالات صادق باشد، از صفت [[عصمت]] برخوردار است<ref>مجله تخصصی کلام اسلامی، شماره ۵۰، ص ۴۴، سال سیزدهم، قم، مؤسسه امام صادق، علی ربانی، گلپایگانی.</ref>. [[جامعه]] [[نیازمند]] افرادی است که [[مرجع]] و [[رهبر]] [[علمی]] و [[سیاسی]] آنها باشند و [[مشکلات]] [[علمی]] و [[دینی]] آنها را حل نمایند و براساس [[روایات]] این افراد غیر از [[ائمه]]{{ع}} نیستند: «هنگامی که [[آیه]] نازل شد، [[سلمان]] پرسید: ای [[رسول خدا]]! آیا این [[آیه]] عام است یا خاص؟ فرمود: اما مأموران که در این [[آیه]] به آنها [[فرمان]] داده شده است [[عامه]] [[مؤمنان]] هستند، اما [[صادقان]] آن در خصوص برادرم [[علی]] و اوصیای پس از او تا [[روز قیامت]] است»<ref>{{متن حدیث|فقال سلمان: یارسول الله عامة هذه أم خاصة؟ فقال: أما المأمورون فعامة المؤمنین امروا بذلک، وأما الصادقون فخاصة لاخی علی و أوصیائی من بعده إلی القیامة؟}}؛ ابن بابویه، محمدبن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۵۲۱، باب ۲۴، ح ۲۵.</ref><ref>ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، مرجعیت علمی امامان{{ع}}، صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲؛ رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۸۶ و ۹۳.</ref> | ||
# '''آیه ثم اهتدی''': از [[آیات]] دیگری که بر مرجعیت دینی اهل بیت{{ع}} دلالت دارد آیۀ {{متن قرآن|وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى}}<ref>«و به راستی من آمرزنده آن کسم که توبه کند و ایمان آورد و کاری شایسته کند سپس به راه آید» سوره طه، آیه ۸۲.</ref> است. [[امام باقر]]{{ع}} ذیل [[آیه]] میفرماید: «منظور از "ثم اهتدی" [[هدایت]] به [[ولایت]] ما [[اهل بیت]] است»<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ اهْتَدی إِلَی وَلَایَتِنَا أَهْلَ الْبَیْت}}؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۲۰۷.</ref>. در مورد مرجعیّت [[علمی]] و [[دینی]] [[امامان]] ذیل [[آیه]] گفته شده است: «مراد از [[ولایت]] در این [[حدیث]]، [[ولایت]] امور [[مردم]] در [[دین]] و [[دنیا]] است که معنایش همان مرجعیّت در دریافت [[معارف دین]] و [[شرایع]] آن و در [[اداره امور]] [[اجتماع]] است. همچنان که [[رسول خدا]]{{صل}}) به تصریح [[قرآن]] دارای چنین [[ولایتی]] بود، این [[مقام]] بعد از ایشان برای [[عترت]] او نیز قرار داده شده است»<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۴، ص ۱۹۹.</ref> | # '''آیه ثم اهتدی''': از [[آیات]] دیگری که بر مرجعیت دینی اهل بیت{{ع}} دلالت دارد آیۀ {{متن قرآن|وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى}}<ref>«و به راستی من آمرزنده آن کسم که توبه کند و ایمان آورد و کاری شایسته کند سپس به راه آید» سوره طه، آیه ۸۲.</ref> است. [[امام باقر]]{{ع}} ذیل [[آیه]] میفرماید: «منظور از "ثم اهتدی" [[هدایت]] به [[ولایت]] ما [[اهل بیت]] است»<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ اهْتَدی إِلَی وَلَایَتِنَا أَهْلَ الْبَیْت}}؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۲۰۷.</ref>. در مورد مرجعیّت [[علمی]] و [[دینی]] [[امامان]] ذیل [[آیه]] گفته شده است: «مراد از [[ولایت]] در این [[حدیث]]، [[ولایت]] امور [[مردم]] در [[دین]] و [[دنیا]] است که معنایش همان مرجعیّت در دریافت [[معارف دین]] و [[شرایع]] آن و در [[اداره امور]] [[اجتماع]] است. همچنان که [[رسول خدا]]{{صل}}) به تصریح [[قرآن]] دارای چنین [[ولایتی]] بود، این [[مقام]] بعد از ایشان برای [[عترت]] او نیز قرار داده شده است»<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۴، ص ۱۹۹.</ref><ref>ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، مرجعیت علمی امامان{{ع}}، صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲.</ref> | ||
# '''[[آیه مباهله]]''': آیۀ {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> معروف به [[آیۀ مباهله]] است و دربارۀ مجادلۀ [[مسیحیان]] [[نجران]] با [[رسول]] خدا (صلّی [[اللّه]] علیه و آله) نازل شده است. براساس [[روایات]] [[روایات شیعه]] و [[اهل سنت]]<ref>واحدی نیشابوری، الخطط الساسیّة لتوحید الأمّة الإسلامیّه، ص ۶۷ و ۶۸؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فـی الآیـات النازلة فی أهل البیت، ج ۱، ص ۱۵۸ و ۱۵۹ و ص ۱۵۵ و ۱۵۶ و ۱۵۷ و ۱۶۲-۱۶۷؛ سـیوطی، الدرّ المـنثور فـی التـفسیر بالمأثور، ج ۲، ص ۳۸ و ۴۰ و....</ref> مراد از "أبناءنا" در [[آیه]]، [[امام حسن]] و [[امام حسین]] (علیها [[السلام]]) و مراد از "نساءنا"، فاطمۀ [[زهرا]] (علیها السـّلام) و مراد از "أنفسنا"، [[امام علی]]{{ع}} است. [[رسول خدا]] ({{صل}}) با به همراه آوردن این چهار نفر، بدون اینکه دیگری را به همراه داشته باشد، با [[سیره]] و [[سنّت]] خویش به روشنی برای [[مردم]] تفسیر و تبیین کرده است که [[برگزیده]] و [[سرور]] زنان [[فاطمه]] (علیها السّلام) است و برگزیده و سرور [[فرزندان]] در میان [[مسلمانان]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} هستند و [[جان]]، همسنگ و هـمگوهر رسـول [[خدا]] ({{صل}}) [[علی]]{{ع}} است. [[قرآن]] نیز آنان را به رسول خدا (صلّی [[اللّه]] علیه و آله) م نسبت داده و بهطور مطلق ستوده است که این امر نشان دهنده تکریم آنان نزد خدا و [[رسول]] است. بنابراین برترین و بهترین مرجع پس از رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) برای [[امّت]]، همراهان آن [[حضرت]] در [[ماجرای مباهله]] هستند<ref>برای آگاهی بیشتر، ر.ک: حسینی میلانی،سیّد علی، آیة المباهله.</ref> | # '''[[آیه مباهله]]''': آیۀ {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> معروف به [[آیۀ مباهله]] است و دربارۀ مجادلۀ [[مسیحیان]] [[نجران]] با [[رسول]] خدا (صلّی [[اللّه]] علیه و آله) نازل شده است. براساس [[روایات]] [[روایات شیعه]] و [[اهل سنت]]<ref>واحدی نیشابوری، الخطط الساسیّة لتوحید الأمّة الإسلامیّه، ص ۶۷ و ۶۸؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فـی الآیـات النازلة فی أهل البیت، ج ۱، ص ۱۵۸ و ۱۵۹ و ص ۱۵۵ و ۱۵۶ و ۱۵۷ و ۱۶۲-۱۶۷؛ سـیوطی، الدرّ المـنثور فـی التـفسیر بالمأثور، ج ۲، ص ۳۸ و ۴۰ و....</ref> مراد از "أبناءنا" در [[آیه]]، [[امام حسن]] و [[امام حسین]] (علیها [[السلام]]) و مراد از "نساءنا"، فاطمۀ [[زهرا]] (علیها السـّلام) و مراد از "أنفسنا"، [[امام علی]]{{ع}} است. [[رسول خدا]] ({{صل}}) با به همراه آوردن این چهار نفر، بدون اینکه دیگری را به همراه داشته باشد، با [[سیره]] و [[سنّت]] خویش به روشنی برای [[مردم]] تفسیر و تبیین کرده است که [[برگزیده]] و [[سرور]] زنان [[فاطمه]] (علیها السّلام) است و برگزیده و سرور [[فرزندان]] در میان [[مسلمانان]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} هستند و [[جان]]، همسنگ و هـمگوهر رسـول [[خدا]] ({{صل}}) [[علی]]{{ع}} است. [[قرآن]] نیز آنان را به رسول خدا (صلّی [[اللّه]] علیه و آله) م نسبت داده و بهطور مطلق ستوده است که این امر نشان دهنده تکریم آنان نزد خدا و [[رسول]] است. بنابراین برترین و بهترین مرجع پس از رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) برای [[امّت]]، همراهان آن [[حضرت]] در [[ماجرای مباهله]] هستند<ref>برای آگاهی بیشتر، ر.ک: حسینی میلانی،سیّد علی، آیة المباهله.</ref><ref>ر.ک: رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۲۱ ـ ۲۲. </ref> | ||
و [[آیات]] دیگری مانند: [[آیۀ علم الکتاب]]<ref>سورۀ رعد، آیۀ ۴۳. </ref>؛ [[آیۀ اعتصام]]<ref>سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۰۳. </ref>؛ آیۀ مس کتاب<ref>سورۀ واقعه، آیۀ ۷۷ ـ ۷۹. </ref>؛ آیۀ اوتوالعلم<ref>سورۀ عنکبوت، آیۀ ۴۹ </ref> و آیۀ [[اصطفاء]]<ref>سورۀ فاطر، آیۀ ۳۱ ـ ۳۳. </ref>.<ref>ر.ک: رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۹۴ و ۱۱۶. </ref> | و [[آیات]] دیگری مانند: [[آیۀ علم الکتاب]]<ref>سورۀ رعد، آیۀ ۴۳. </ref>؛ [[آیۀ اعتصام]]<ref>سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۰۳. </ref>؛ آیۀ مس کتاب<ref>سورۀ واقعه، آیۀ ۷۷ ـ ۷۹. </ref>؛ آیۀ اوتوالعلم<ref>سورۀ عنکبوت، آیۀ ۴۹ </ref> و آیۀ [[اصطفاء]]<ref>سورۀ فاطر، آیۀ ۳۱ ـ ۳۳. </ref>.<ref>ر.ک: رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۹۴ و ۱۱۶. </ref> | ||
===[[دلایل روایی]]=== | ===[[دلایل روایی]]=== | ||
# '''[[حدیث ثقلین]]''': از جمله احادیثی که بر مرجعیت دینی اهل بیت{{ع}} و [[حجیت سنت]] آنان دلالت دارد، [[حدیث ثقلین]] است<ref>ر.ک: رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۱۱۸.</ref>. این [[حدیث]] از جمله روایاتی است که [[مسلمانان]]، با هر [[مذهب]] و [[گرایش]] [[فقهی]] و [[سیاسی]] آن را [[نقل]] کردهاند. در این [[حدیث]] [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ}}<ref>"میان شما دو چیز سنگین و گرانبها مى گذارم، اگر بدان چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: قرآن و عترت من أهل بیتم و این دو از هم جدا نشوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند"؛ کمال الدین، ج۱، ص ۲۳۴؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج ۱، ص ۱۸۵ و ۱۸۶ و....</ref> | # '''[[حدیث ثقلین]]''': از جمله احادیثی که بر مرجعیت دینی اهل بیت{{ع}} و [[حجیت سنت]] آنان دلالت دارد، [[حدیث ثقلین]] است<ref>ر.ک: رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۱۱۸.</ref>. این [[حدیث]] از جمله روایاتی است که [[مسلمانان]]، با هر [[مذهب]] و [[گرایش]] [[فقهی]] و [[سیاسی]] آن را [[نقل]] کردهاند. در این [[حدیث]] [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ}}<ref>"میان شما دو چیز سنگین و گرانبها مى گذارم، اگر بدان چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: قرآن و عترت من أهل بیتم و این دو از هم جدا نشوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند"؛ کمال الدین، ج۱، ص ۲۳۴؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج ۱، ص ۱۸۵ و ۱۸۶ و....</ref><ref>ر.ک: رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۲۷. </ref> از جدایی ناپذیر بودن [[اهل بیت]] و [[قرآن]] میتوان این چنین استفاده کرد که اهل بیت به آنچه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آورده پایبند بوده و [[دستورات الهی]] را به تمامه در [[زندگی]] خویش پیاده میکنند و مسلما کسی که به تمام دستورات الهی عمل میکند [[معصوم]] خواهد بود و با توجه به ملازمه ای که قبلا بیان شد میتوان از [[عصمت]] به مراتب بالای [[علم]] ایشان پی برد، ثانیا: با توجه به اینکه [[قرآن]] [[معجزه جاوید]] [[پیامبر خاتم]] است و تا دامنه [[قیامت]] باقی بوده و از [[تحریف]] مصون است و طبق این [[حدیث]] قرآن و [[اهل بیت]] هیچگاه از هم جدا نمیشوند باید تا [[قیام قیامت]] [[امام]] [[معصوم]] وجود داشته باشد تا [[مرجعیت دینی]] را برعهده بگیرد<ref>برای آگاهی بیشتر از سند و دلالت حدیث ثقلین، ر.ک: سبحانی، پرسش و پاسخ پیرامون عقاید شیعه، ص ۳۴۳ ـ ۳۴۶؛ حسینی میلانی، حدیث الثقلین، ۱۴۲۱ق.</ref><ref>ر.ک: رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۲۸ و ۳۰؛ سبحانی، سید محمد جعفر، مرجعیت علمی امامان{{ع}}، صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲؛ رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۱۳۷ ـ ۱۳۹.</ref> | ||
# '''[[حدیث سفینه]]''': [[حدیث]] دیگری که دال بر مرجعیت دینی اهل بیت{{ع}} است [[حدیث سفینه]] از [[رسول اکرم]]{{صل}} است که فرمودند: {{متن حدیث|مثل أهل بیتی مثل سفینة نوح من رکبها نجا و من تخلّف عنها غرق}}<ref> "اهلبیت من همانند کشتی نوحاند که هر کس بر آن سوار شد از طوفان نجات یافت و هر کس از آن روی برگرداند غرق شد"؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۲،ص ۳۴۳؛ طبرانی، المعجم الأوسط، ج ۵، ص ۳۰۶؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج ۱، ص ۳۷۳.</ref>. در این [[روایت]] [[رسول خدا]]{{صل}}، [[اهل بیت]]{{ع}} را به کشتی [[نوح]] [[تشبیه]] کرده و با این [[تشبیه]]، [[امّت]] را متوجه کرده همانگونه که [[کشتی نوح]]، سوارانش را از [[غرق]] شدن [[نجات]] داده است، [[اهل بیت]] نیز [[پیروان]] خود را از [[گمراهی]] و [[هلاکت]] [[نجات]] میدهند. [[دعوت]] به [[پیروی از اهل بیت]] به صورت مطلق نشان میدهد: | # '''[[حدیث سفینه]]''': [[حدیث]] دیگری که دال بر مرجعیت دینی اهل بیت{{ع}} است [[حدیث سفینه]] از [[رسول اکرم]]{{صل}} است که فرمودند: {{متن حدیث|مثل أهل بیتی مثل سفینة نوح من رکبها نجا و من تخلّف عنها غرق}}<ref> "اهلبیت من همانند کشتی نوحاند که هر کس بر آن سوار شد از طوفان نجات یافت و هر کس از آن روی برگرداند غرق شد"؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۲،ص ۳۴۳؛ طبرانی، المعجم الأوسط، ج ۵، ص ۳۰۶؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج ۱، ص ۳۷۳.</ref>. در این [[روایت]] [[رسول خدا]]{{صل}}، [[اهل بیت]]{{ع}} را به کشتی [[نوح]] [[تشبیه]] کرده و با این [[تشبیه]]، [[امّت]] را متوجه کرده همانگونه که [[کشتی نوح]]، سوارانش را از [[غرق]] شدن [[نجات]] داده است، [[اهل بیت]] نیز [[پیروان]] خود را از [[گمراهی]] و [[هلاکت]] [[نجات]] میدهند. [[دعوت]] به [[پیروی از اهل بیت]] به صورت مطلق نشان میدهد: | ||
## [[أهل بیت]] {{ع}} از [[خطا]] مصون هستند والا نمیتوانند مرجعیّت و [[هدایت]] دیگران را به عهده بگیرند. | ## [[أهل بیت]] {{ع}} از [[خطا]] مصون هستند والا نمیتوانند مرجعیّت و [[هدایت]] دیگران را به عهده بگیرند. | ||
## [[سیره]] و [[سنّت]] [[أهل بیت]] برای همگان [[حجّت]] است. پس [[پیروی]] [[علمی]] و دینی از آنان بر همگان [[واجب]] است<ref>برای آگاهی بیشتر از سند و دلالت حدیث سفینه، ر.ک: سبحانی، پرسش و پاسخ پیرامون عقاید شیعه، ص ۳۴۶-۳۴۸.</ref> | ## [[سیره]] و [[سنّت]] [[أهل بیت]] برای همگان [[حجّت]] است. پس [[پیروی]] [[علمی]] و دینی از آنان بر همگان [[واجب]] است<ref>برای آگاهی بیشتر از سند و دلالت حدیث سفینه، ر.ک: سبحانی، پرسش و پاسخ پیرامون عقاید شیعه، ص ۳۴۶-۳۴۸.</ref><ref>ر.ک: رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۳۰ و ۳۱؛ رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۲۱۶.</ref> | ||
# '''[[حدیث منزلت]]''': از [[احادیث]] دال بر مرجعیت دینی اهل بیت{{ع}} [[حدیث منزلت]] است. در این [[حدیث]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خطاب به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی}}<ref>کافی، ج۸، ص۱۰۷. </ref>. این [[حدیث]] به طور مطلق [[حضرت علی]]{{ع}} را مانند [[پیامبر]] توصیف میکند و اطلاق آن شامل تمام مواردی است که [[پیامبر]] دارا بود و از جملۀ آنها [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]] است و تنها مسألۀ [[وحی]] و [[نبوت]] را استثنا کرده است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز نخستین کسی بود که بعد از [[رحلت پیامبر اسلام]]{{صل}} مرجعیّت [[علمی]] و [[دینی]] [[اهلبیت]]{{ع}} را مطرح کرد؛ آن [[حضرت]] با [[انتقاد]] شدید از خلفای ثلاثه، دربارۀ مرجعیّت [[علمی]] و [[دینی]] خود فرمود: «[[آگاه]] باشید! به [[خدا]] [[سوگند]]! [[ابوبکر]] جامۀ [[خلافت]] را بر تن کرد، در حالی که میدانست [[جایگاه]] من در [[حکومت اسلامی]]، چون محور سنگهای آسیاب است که بدون آن آسیاب حرکت نمیکند، او میدانست که سیل [[علوم]] از دامن کوهسار من جاری است و مرغان دور پرواز [[اندیشهها]] به بلندای [[ارزش]] من نتوانند پرواز کرد»<ref>{{متن حدیث|أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِی قُحَافَةَ] وَ إِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَی یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ وَ لَا یَرْقَی إِلَیَّ الطَّیْر}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref> | # '''[[حدیث منزلت]]''': از [[احادیث]] دال بر مرجعیت دینی اهل بیت{{ع}} [[حدیث منزلت]] است. در این [[حدیث]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خطاب به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی}}<ref>کافی، ج۸، ص۱۰۷. </ref>. این [[حدیث]] به طور مطلق [[حضرت علی]]{{ع}} را مانند [[پیامبر]] توصیف میکند و اطلاق آن شامل تمام مواردی است که [[پیامبر]] دارا بود و از جملۀ آنها [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]] است و تنها مسألۀ [[وحی]] و [[نبوت]] را استثنا کرده است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز نخستین کسی بود که بعد از [[رحلت پیامبر اسلام]]{{صل}} مرجعیّت [[علمی]] و [[دینی]] [[اهلبیت]]{{ع}} را مطرح کرد؛ آن [[حضرت]] با [[انتقاد]] شدید از خلفای ثلاثه، دربارۀ مرجعیّت [[علمی]] و [[دینی]] خود فرمود: «[[آگاه]] باشید! به [[خدا]] [[سوگند]]! [[ابوبکر]] جامۀ [[خلافت]] را بر تن کرد، در حالی که میدانست [[جایگاه]] من در [[حکومت اسلامی]]، چون محور سنگهای آسیاب است که بدون آن آسیاب حرکت نمیکند، او میدانست که سیل [[علوم]] از دامن کوهسار من جاری است و مرغان دور پرواز [[اندیشهها]] به بلندای [[ارزش]] من نتوانند پرواز کرد»<ref>{{متن حدیث|أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِی قُحَافَةَ] وَ إِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَی یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ وَ لَا یَرْقَی إِلَیَّ الطَّیْر}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref><ref>ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، مرجعیت علمی امامان{{ع}}، صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲.</ref>. | ||
# '''[[حدیث امان]]''': [[حدیث]] دیگر دال بر مرجعیت دینی اهل بیت{{ع}} [[حدیث امان]] است که در آن [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق و أهل بیتی أمان لأمتّی من الاختلاف}}<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۴۹؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج ۱۲، ص ۱۰۲.</ref>. [[رسول خدا]] ({{صل}}) [[أهل بیت]] را به [[ستارگان]] [[تشبیه]] کرده است؛ یعنی همانگونه که [[ستارگان]]، باعث جلوگیری از [[غرق]] شدن زمینیان و هدایت آنها در [[شب]] میشوند، [[اهل]] بیت نیز از [[اختلاف]] در میان [[امّت]] جلوگیری میکنند. از آنجا که [[رسول اکرم]] ({{صل}}) برای [[امّت]] أمان است، سیره و سنّت وی نیز برای همگان [[حجّت]] و [[پیروی]] از او [[واجب]] خواهد بود. همچنین [[اهل بیت]] {{عم}} برای [[امّت]] أمان هستند؛ پس سیره و [[سنّت]] ایشان برای همگان [[حجّت]] و [[پیروی]] از آن [[واجب]] خواهد بود<ref>ر.ک: رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۳۱ و ۳۲؛ رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۲۲۳ ـ ۲۲۵.</ref>. | # '''[[حدیث امان]]''': [[حدیث]] دیگر دال بر مرجعیت دینی اهل بیت{{ع}} [[حدیث امان]] است که در آن [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق و أهل بیتی أمان لأمتّی من الاختلاف}}<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۴۹؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج ۱۲، ص ۱۰۲.</ref>. [[رسول خدا]] ({{صل}}) [[أهل بیت]] را به [[ستارگان]] [[تشبیه]] کرده است؛ یعنی همانگونه که [[ستارگان]]، باعث جلوگیری از [[غرق]] شدن زمینیان و هدایت آنها در [[شب]] میشوند، [[اهل]] بیت نیز از [[اختلاف]] در میان [[امّت]] جلوگیری میکنند. از آنجا که [[رسول اکرم]] ({{صل}}) برای [[امّت]] أمان است، سیره و سنّت وی نیز برای همگان [[حجّت]] و [[پیروی]] از او [[واجب]] خواهد بود. همچنین [[اهل بیت]] {{عم}} برای [[امّت]] أمان هستند؛ پس سیره و [[سنّت]] ایشان برای همگان [[حجّت]] و [[پیروی]] از آن [[واجب]] خواهد بود<ref>ر.ک: رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۳۱ و ۳۲؛ رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۲۲۳ ـ ۲۲۵.</ref>. | ||
===واقعیات [[تاریخی]]=== | ===واقعیات [[تاریخی]]=== | ||
بعد از [[رحلت پیامبر اسلام]]{{صل}} همان کسانی که [[جانشین]] آن [[حضرت]] را از صحنه [[خلافت]] و [[سیاست]] کنار گذاشته بودند در [[مشکلات]] [[علمی]] و [[اعتقادی]] و [[سیاسی]] به ایشان [[پناه]] آورده و پاسخ خود را دریافت میکردند، این ادعا چنان روشن است که جایی را برای [[انکار]] باقی نگذاشته است، تا آنجا که میگویند: [[عمر بن خطاب]] در بیست و سه مسأله به [[علی]]{{ع}} [[رجوع]] کرد<ref>ابن شهرآشوب، محمد، المناقب، ج ۱، ص ۳۰۹؛ القندوزی الحنفی، سلیمان بن الشیخ ابراهیم الحسینی البلخی، ینابیع المودة، ج ۱، باب ۱۴، ح، ص ۲۲۷؛ امینی، شیخ عبدالحسین، الغدیر، ج ۳، ص ۹۷.</ref> و هر بار اظهار میداشت "لولا [[علی]] لهلک [[عمر]]" یعنی اگر [[علی]]{{ع}} نبود [[عمر]] هلاک میشد. همین روش در میان [[امامان]] ادامه داشت تا جایی که [[ابوحنیفه]]، یکی از [[امامان]] [[اهل سنت]] میگوید: «اگر آن دو سال شاگردی در [[خدمت]] [[امام صادق]]{{ع}} نبود من هلاک میشدم»<ref>مختصر التحفه الاثنی عشریه، محمود الآلوسی، ص ۸؛ الطوسی، ابی جعفر محمد بن الحسن، تلخیص الشافی، ج ۱، ص ۲۱۰؛ سبحانی، جعفر، الاعتصام بالکتاب والسنة، ص ۳۴۸.</ref> | بعد از [[رحلت پیامبر اسلام]]{{صل}} همان کسانی که [[جانشین]] آن [[حضرت]] را از صحنه [[خلافت]] و [[سیاست]] کنار گذاشته بودند در [[مشکلات]] [[علمی]] و [[اعتقادی]] و [[سیاسی]] به ایشان [[پناه]] آورده و پاسخ خود را دریافت میکردند، این ادعا چنان روشن است که جایی را برای [[انکار]] باقی نگذاشته است، تا آنجا که میگویند: [[عمر بن خطاب]] در بیست و سه مسأله به [[علی]]{{ع}} [[رجوع]] کرد<ref>ابن شهرآشوب، محمد، المناقب، ج ۱، ص ۳۰۹؛ القندوزی الحنفی، سلیمان بن الشیخ ابراهیم الحسینی البلخی، ینابیع المودة، ج ۱، باب ۱۴، ح، ص ۲۲۷؛ امینی، شیخ عبدالحسین، الغدیر، ج ۳، ص ۹۷.</ref> و هر بار اظهار میداشت "لولا [[علی]] لهلک [[عمر]]" یعنی اگر [[علی]]{{ع}} نبود [[عمر]] هلاک میشد. همین روش در میان [[امامان]] ادامه داشت تا جایی که [[ابوحنیفه]]، یکی از [[امامان]] [[اهل سنت]] میگوید: «اگر آن دو سال شاگردی در [[خدمت]] [[امام صادق]]{{ع}} نبود من هلاک میشدم»<ref>مختصر التحفه الاثنی عشریه، محمود الآلوسی، ص ۸؛ الطوسی، ابی جعفر محمد بن الحسن، تلخیص الشافی، ج ۱، ص ۲۱۰؛ سبحانی، جعفر، الاعتصام بالکتاب والسنة، ص ۳۴۸.</ref><ref>ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، مرجعیت علمی امامان{{ع}}، صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۰۹
مرجعیت دینی اهل بیت(ع) به معنای محل رجوع بودن ایشان در امور دینی است. از آنجا که دین اسلام آخرین و کاملترین ادیان است و با توجه به اینکه در زمان حیات پیامبر(ص)، امکان بیان تمام احکام وجود نداشت، لذا بعد از ایشان باید مرجع و راهنمای معصوم وجود داشته باشد تا احکام اسلامی را برای مردم بیان کرده و آنان را هدایت کند. براساس ادلۀ عقلی و نقلی، این شأن برای اهل بیت(ع) ثابت شده است.
مقدمه
از جمله شئونی که برای اهل بیت(ع) مطرح شده است، مرجع دین بودن در احکام و معارف اسلامی و قرآنی است که با قطع شدن وحی و رحلت پیامبر به ایشان که جانشینان آن حضرتند، منتقل شده است[۱].
مفهومشناسی مرجعیت دینی
مرجعیت در لغت به معنای محل رجوع بودن است. افراد هر جامعه با توجه به تخصصهایی که دارند محل رجوع دیگران بوده و گفته ایشان در آن امور مورد قبول همگان است. پیامبران نیز با توجه به ارتباطشان با عالم غیب از طریق وحی، محل رجوع دیگران در امور دینی هستند که از آن به مرجعیت دینی تعبیر میشود و گفته ایشان در ابلاغ و تبیین آموزههای دینی حجت بر دیگران است و بعد از ایشان به دلیل جلوگیری از انحراف در دین و آموزههای آن کسانی که همچون پیامبران، معصوم بوده و همچنان ارتباطشان با عالم غیب از طریق الهام و نه وحی، برقرار است میتوانند عهده دار این مسوولیت باشند[۲].
دلایل مرجعیت دینی اهل بیت
دلیل عقلی (تبیین معارف)
از آنجایی که پیامبر اسلام خاتم پیامبران و شریعت وی خاتم شرایع هست، بنابراین باید دین وی تمام آنچه را که بشر تا دامنه قیامت برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت، نیاز دارد بیان کرده باشد. با توجه به عمر کوتاه حضرت نسبت به سایر پیامبران و فضای جامعه جاهلی که مملو از خرفات و عقاید باطل بود و عدم پذیرش دین الهی از جانب ایشان و عوامل متعدد دیگر، بیشتر عمر شریف ایشان صرف تبیین عقاید دینی و جنگ با قدرت طلبان شد و در نتیجه فرصت تبیین تمام آموزههای دین را پیدا نکردند. با توجه به اقتضائات خاتمیت که بیان شد، باید کسانی عهده دار تبیین آموزه ای دین در حوزههای مختلف میشدند تا این خلاء را جبران کنند و از آنجایی ایشان مثل پیامبر باید مصون از خطا میبودند تا باعث گمراهی مردم نشوند، علم خویش را از وی و یا از طریق ارتباط با غیب البته نه از طریق وحی بلکه از طریق الهام دریافت میکردند و ایشان جانشینان حضرت یعنی ائمه(ع) هستند[۳].
دلایل قرآنی
آیاتی از قرآن کریم دلالت بر مرجعیت دینی ائمه(ع) بعد از رسول اکرم(ص) دارند؛ برخی از این آیات عبارتاند از:
- آیه تطهیر: از جمله آیاتی که دلالت بر عصمت و مرجعیت دینی اهل بیت(ع) میکند آیۀ تطهیر است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۴]. باتوجه به روایات ذیل آیه روشن میشود، اولا: "أهل البیت" کسانی هستند که با ارادۀ تکوینی خداوند[۵] و به دلیل زمینهای که در خودشان وجود داشته، از هرگونه پلیدی در افکار، گفتار و رفتار، منزّه و پاک بوده و ثانیا: ایشان، رسول اکرم(ص)، امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، امام حسن و حسین(ع) هستند[۶]. باید توجه داشت به دلیل دور بودن أهل بیت از رجس و به دلیل طهارت ایشان، أهل بیت، معصوم هستند و لذا سنتّشان حجّت است. از آنجا که میان مراتب بالای تطهیر و عصمت با مراتب بالای علم ملازمه وجود دارد به دلیل آنکه هر چقدر علم بیشتر باشد شناخت گناهان و دوری از آنها هم بیشتر است، پس أهل بیت، بهترین و بالاترین مرجع علمی و دینی در میان مردم هستند[۷].
- آیه اولی الامر: آیۀ دیگری که میتواند شأن مرجعیت دینی را اثبات کند، آیۀ اولیالامر است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۸]. "اولیالامر" به معنای صاحبان امر است یعنی آنها امر و مسئولیتی برعهده دارند. چنین حقیقتی بیانگر آن است که از جانب خداوند، مسئولیتهایی بر عهده ایشان قرار داده شده است؛ وگرنه فرمان به اطاعت بیهوده بود. از یکی بودن امر به اطاعت از پیامبر با امر به اطاعت از اولی الامر روشن میشود، مسئولیتهای آن دو نیز یکسان است؛ زیرا معنا ندارد خداوند از دو نفر که هیچ سنخیتی از جهت مسئولیت ندارند، امر به اطاعت از آنها را در کلامی واحد بیان کند، لذا مسئولیتهای پیامبر متوجه اولیالامر نیز میشود. پیامبر(ص) مسئولیتهای متعددی داشته مانند: دریافت و ابلاغ وحی[۹]، تبیین معارف دینی[۱۰] و.... تبیین معارف دینی یا همان مرجعیت دینی شأنی است که با استفاده از آیه برای اولیالامر نیز ثابت میشود. در مصادیق اولیالامر میان عالمان شیعه و اهل سنت اختلاف وجود دارد، منتها با نگاه کلی به آیه روشن میشود مصادیق آن نمیتواند معصوم نباشد چراکه اولاً: در آیه، امر به اطاعت از اولیالامر به طور مطلق آمده و ثانیاً: این امر در کنار امر به اطاعت از خداوند و پیامبر(ص) آمده است و از آنجا که پیامبر(ص) نسبت به هرگونه خطا و اشتباهی معصوم بودند، اولی الامر هم باید دارای عصمت باشند[۱۱]. براساس روایات، مصادیق اولی الامر، ائمه(ع) هستند[۱۲]، مثلا در روایتی از امام باقر(ع) ذیل آیه آمده است: «خداوند تنها ما را اراده کرده و به تمام مؤمنان تا روز قیامت به اطاعت ما دستور داده است»[۱۳] و یا فرمودند: «اولی الامر پیشوایانند از فرزندان علی و فاطمه تا روز قیامت»[۱۴][۱۵]
- آیه اهل الذکر: از آیات دیگری که قابل تطبیق بر اهل بیت(ع) و مرجعیت دینی آنهاست آیۀ اهل الذکر است: ﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۱۶]. ذکر در لغت به معنای آگاهی و اطلاع است[۱۷]. در آیه به طور مطلق دستور داده شده در تمام اموری که نمیدانید موظف هستید از اهل ذکر که آگاهان به امور هستند کسب علم کنید و چون کسب علم برای بهکارگیری آن در مقام عمل هست بنابراین باید اهل ذکر معصوم باشند تا دیگران با کسب علم از ایشان و به کارگیری آن در مقام عمل دچار گمراهی نشوند. روایات متعددی اهل ذکر را ائمه(ع) دانستهاند مانند: امام رضا(ع) در پاسخ این سؤال که اهل ذکر چه کسانی هستند فرمود: «ما اهل ذکر هستیم و از ما باید سؤال شود»[۱۸][۱۹]
- آیه صادقین: یکی دیگر از آیاتی که میتوان از آن امامت و مرجعیت دینی اهل بیت(ع) را استفاده کرد آیۀ صادقین است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾[۲۰] مراد از صادقین در آیه معنای وسیع صدق است یعنی صدق در عقیده، گفتار و رفتار و در هر یک از این زمینهها، مراد صورت کامل آن است. بدیهی است کسی که در عقیده، گفتار و رفتارش در همۀ زمانها، مکانها و مراتب و حالات صادق باشد، از صفت عصمت برخوردار است[۲۱]. جامعه نیازمند افرادی است که مرجع و رهبر علمی و سیاسی آنها باشند و مشکلات علمی و دینی آنها را حل نمایند و براساس روایات این افراد غیر از ائمه(ع) نیستند: «هنگامی که آیه نازل شد، سلمان پرسید: ای رسول خدا! آیا این آیه عام است یا خاص؟ فرمود: اما مأموران که در این آیه به آنها فرمان داده شده است عامه مؤمنان هستند، اما صادقان آن در خصوص برادرم علی و اوصیای پس از او تا روز قیامت است»[۲۲][۲۳]
- آیه ثم اهتدی: از آیات دیگری که بر مرجعیت دینی اهل بیت(ع) دلالت دارد آیۀ ﴿وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى﴾[۲۴] است. امام باقر(ع) ذیل آیه میفرماید: «منظور از "ثم اهتدی" هدایت به ولایت ما اهل بیت است»[۲۵]. در مورد مرجعیّت علمی و دینی امامان ذیل آیه گفته شده است: «مراد از ولایت در این حدیث، ولایت امور مردم در دین و دنیا است که معنایش همان مرجعیّت در دریافت معارف دین و شرایع آن و در اداره امور اجتماع است. همچنان که رسول خدا(ص)) به تصریح قرآن دارای چنین ولایتی بود، این مقام بعد از ایشان برای عترت او نیز قرار داده شده است»[۲۶][۲۷]
- آیه مباهله: آیۀ ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[۲۸] معروف به آیۀ مباهله است و دربارۀ مجادلۀ مسیحیان نجران با رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) نازل شده است. براساس روایات روایات شیعه و اهل سنت[۲۹] مراد از "أبناءنا" در آیه، امام حسن و امام حسین (علیها السلام) و مراد از "نساءنا"، فاطمۀ زهرا (علیها السـّلام) و مراد از "أنفسنا"، امام علی(ع) است. رسول خدا ((ص)) با به همراه آوردن این چهار نفر، بدون اینکه دیگری را به همراه داشته باشد، با سیره و سنّت خویش به روشنی برای مردم تفسیر و تبیین کرده است که برگزیده و سرور زنان فاطمه (علیها السّلام) است و برگزیده و سرور فرزندان در میان مسلمانان، حسن و حسین(ع) هستند و جان، همسنگ و هـمگوهر رسـول خدا ((ص)) علی(ع) است. قرآن نیز آنان را به رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) م نسبت داده و بهطور مطلق ستوده است که این امر نشان دهنده تکریم آنان نزد خدا و رسول است. بنابراین برترین و بهترین مرجع پس از رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) برای امّت، همراهان آن حضرت در ماجرای مباهله هستند[۳۰][۳۱]
و آیات دیگری مانند: آیۀ علم الکتاب[۳۲]؛ آیۀ اعتصام[۳۳]؛ آیۀ مس کتاب[۳۴]؛ آیۀ اوتوالعلم[۳۵] و آیۀ اصطفاء[۳۶].[۳۷]
دلایل روایی
- حدیث ثقلین: از جمله احادیثی که بر مرجعیت دینی اهل بیت(ع) و حجیت سنت آنان دلالت دارد، حدیث ثقلین است[۳۸]. این حدیث از جمله روایاتی است که مسلمانان، با هر مذهب و گرایش فقهی و سیاسی آن را نقل کردهاند. در این حدیث رسول اکرم(ص) فرمودند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»[۳۹][۴۰] از جدایی ناپذیر بودن اهل بیت و قرآن میتوان این چنین استفاده کرد که اهل بیت به آنچه پیامبر اکرم(ص) آورده پایبند بوده و دستورات الهی را به تمامه در زندگی خویش پیاده میکنند و مسلما کسی که به تمام دستورات الهی عمل میکند معصوم خواهد بود و با توجه به ملازمه ای که قبلا بیان شد میتوان از عصمت به مراتب بالای علم ایشان پی برد، ثانیا: با توجه به اینکه قرآن معجزه جاوید پیامبر خاتم است و تا دامنه قیامت باقی بوده و از تحریف مصون است و طبق این حدیث قرآن و اهل بیت هیچگاه از هم جدا نمیشوند باید تا قیام قیامت امام معصوم وجود داشته باشد تا مرجعیت دینی را برعهده بگیرد[۴۱][۴۲]
- حدیث سفینه: حدیث دیگری که دال بر مرجعیت دینی اهل بیت(ع) است حدیث سفینه از رسول اکرم(ص) است که فرمودند: «مثل أهل بیتی مثل سفینة نوح من رکبها نجا و من تخلّف عنها غرق»[۴۳]. در این روایت رسول خدا(ص)، اهل بیت(ع) را به کشتی نوح تشبیه کرده و با این تشبیه، امّت را متوجه کرده همانگونه که کشتی نوح، سوارانش را از غرق شدن نجات داده است، اهل بیت نیز پیروان خود را از گمراهی و هلاکت نجات میدهند. دعوت به پیروی از اهل بیت به صورت مطلق نشان میدهد:
- حدیث منزلت: از احادیث دال بر مرجعیت دینی اهل بیت(ع) حدیث منزلت است. در این حدیث پیامبر اکرم(ص) خطاب به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی»[۴۶]. این حدیث به طور مطلق حضرت علی(ع) را مانند پیامبر توصیف میکند و اطلاق آن شامل تمام مواردی است که پیامبر دارا بود و از جملۀ آنها مرجعیت علمی و دینی است و تنها مسألۀ وحی و نبوت را استثنا کرده است. امیرالمؤمنین(ع) نیز نخستین کسی بود که بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) مرجعیّت علمی و دینی اهلبیت(ع) را مطرح کرد؛ آن حضرت با انتقاد شدید از خلفای ثلاثه، دربارۀ مرجعیّت علمی و دینی خود فرمود: «آگاه باشید! به خدا سوگند! ابوبکر جامۀ خلافت را بر تن کرد، در حالی که میدانست جایگاه من در حکومت اسلامی، چون محور سنگهای آسیاب است که بدون آن آسیاب حرکت نمیکند، او میدانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جاری است و مرغان دور پرواز اندیشهها به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد»[۴۷][۴۸].
- حدیث امان: حدیث دیگر دال بر مرجعیت دینی اهل بیت(ع) حدیث امان است که در آن رسول اکرم(ص) فرمودند: «النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق و أهل بیتی أمان لأمتّی من الاختلاف»[۴۹]. رسول خدا ((ص)) أهل بیت را به ستارگان تشبیه کرده است؛ یعنی همانگونه که ستارگان، باعث جلوگیری از غرق شدن زمینیان و هدایت آنها در شب میشوند، اهل بیت نیز از اختلاف در میان امّت جلوگیری میکنند. از آنجا که رسول اکرم ((ص)) برای امّت أمان است، سیره و سنّت وی نیز برای همگان حجّت و پیروی از او واجب خواهد بود. همچنین اهل بیت (ع) برای امّت أمان هستند؛ پس سیره و سنّت ایشان برای همگان حجّت و پیروی از آن واجب خواهد بود[۵۰].
واقعیات تاریخی
بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) همان کسانی که جانشین آن حضرت را از صحنه خلافت و سیاست کنار گذاشته بودند در مشکلات علمی و اعتقادی و سیاسی به ایشان پناه آورده و پاسخ خود را دریافت میکردند، این ادعا چنان روشن است که جایی را برای انکار باقی نگذاشته است، تا آنجا که میگویند: عمر بن خطاب در بیست و سه مسأله به علی(ع) رجوع کرد[۵۱] و هر بار اظهار میداشت "لولا علی لهلک عمر" یعنی اگر علی(ع) نبود عمر هلاک میشد. همین روش در میان امامان ادامه داشت تا جایی که ابوحنیفه، یکی از امامان اهل سنت میگوید: «اگر آن دو سال شاگردی در خدمت امام صادق(ع) نبود من هلاک میشدم»[۵۲][۵۳]
جستارهای وابسته
منابع
- قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت.
- امینی، علی رضا؛ جوادی، محسن، معارف اسلامی ج۲.
- فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.
- رضوانی، علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات.
- رفیعی، محسن و شریفی، معصومه، مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت.
- سبحانی، سیدمحمد جعفر، مرجعیت علمی امامان.
پانویس
- ↑ ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، مرجعیت علمی امامان(ع)، صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲.
- ↑ ر.ک. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۲؛ فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت ص: ۲۲۲ ـ ۲۳۵؛ سبحانی، سید محمد جعفر، مرجعیت علمی امامان(ع)، صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲؛ رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۱۳.
- ↑ ر.ک. امینی، علی رضا؛ جوادی، محسن، معارف اسلامی، ص۱۰۱ ـ ۱۰۴؛ سبحانی، سید محمد جعفر، مرجعیت علمی امامان(ع)، صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲؛ رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۱۶ ـ ۲۴.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ ارادۀ خداوند بر ایجاد فعل و تحقق آن در خارج.
- ↑ ر.ک: رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۱۹.
- ↑ ر.ک: رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۲۰؛ رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۴۱ ـ ۴۵.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ سورۀ جن، آیۀ ۲۶ ـ ۲۸.
- ↑ سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۶۴.
- ↑ ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت ص: ۲۲۲ ـ ۲۳۵.
- ↑ ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت ص: ۲۲۲ – ۲۳۵؛ رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۲۳ ـ ۲۵.
- ↑ «إِیَّانَا عَنَی خَاصَّةً أَمَرَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ بِطَاعَتِنَا»؛ کافی، ج۱، ص۲۷۶.
- ↑ «الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ(ع)إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۲۲.
- ↑ ر.ک: رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۷۰ و ۷۱.
- ↑ «اگر نمیدانید از دانشمندان بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات، ص ۱۷۹، ماده ذکر.
- ↑ «نحن أهل الذکر و نحن المسئولون»؛ ابن جمعة، الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۵۵، ح ۹۱.
- ↑ ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، مرجعیت علمی امامان(ع)، صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲؛ رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۷۹ و ۸۵.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
- ↑ مجله تخصصی کلام اسلامی، شماره ۵۰، ص ۴۴، سال سیزدهم، قم، مؤسسه امام صادق، علی ربانی، گلپایگانی.
- ↑ «فقال سلمان: یارسول الله عامة هذه أم خاصة؟ فقال: أما المأمورون فعامة المؤمنین امروا بذلک، وأما الصادقون فخاصة لاخی علی و أوصیائی من بعده إلی القیامة؟»؛ ابن بابویه، محمدبن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۵۲۱، باب ۲۴، ح ۲۵.
- ↑ ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، مرجعیت علمی امامان(ع)، صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲؛ رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۸۶ و ۹۳.
- ↑ «و به راستی من آمرزنده آن کسم که توبه کند و ایمان آورد و کاری شایسته کند سپس به راه آید» سوره طه، آیه ۸۲.
- ↑ «ثُمَّ اهْتَدی إِلَی وَلَایَتِنَا أَهْلَ الْبَیْت»؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۲۰۷.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۴، ص ۱۹۹.
- ↑ ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، مرجعیت علمی امامان(ع)، صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲.
- ↑ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ واحدی نیشابوری، الخطط الساسیّة لتوحید الأمّة الإسلامیّه، ص ۶۷ و ۶۸؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فـی الآیـات النازلة فی أهل البیت، ج ۱، ص ۱۵۸ و ۱۵۹ و ص ۱۵۵ و ۱۵۶ و ۱۵۷ و ۱۶۲-۱۶۷؛ سـیوطی، الدرّ المـنثور فـی التـفسیر بالمأثور، ج ۲، ص ۳۸ و ۴۰ و....
- ↑ برای آگاهی بیشتر، ر.ک: حسینی میلانی،سیّد علی، آیة المباهله.
- ↑ ر.ک: رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۲۱ ـ ۲۲.
- ↑ سورۀ رعد، آیۀ ۴۳.
- ↑ سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۰۳.
- ↑ سورۀ واقعه، آیۀ ۷۷ ـ ۷۹.
- ↑ سورۀ عنکبوت، آیۀ ۴۹
- ↑ سورۀ فاطر، آیۀ ۳۱ ـ ۳۳.
- ↑ ر.ک: رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۹۴ و ۱۱۶.
- ↑ ر.ک: رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۱۱۸.
- ↑ "میان شما دو چیز سنگین و گرانبها مى گذارم، اگر بدان چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: قرآن و عترت من أهل بیتم و این دو از هم جدا نشوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند"؛ کمال الدین، ج۱، ص ۲۳۴؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج ۱، ص ۱۸۵ و ۱۸۶ و....
- ↑ ر.ک: رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۲۷.
- ↑ برای آگاهی بیشتر از سند و دلالت حدیث ثقلین، ر.ک: سبحانی، پرسش و پاسخ پیرامون عقاید شیعه، ص ۳۴۳ ـ ۳۴۶؛ حسینی میلانی، حدیث الثقلین، ۱۴۲۱ق.
- ↑ ر.ک: رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۲۸ و ۳۰؛ سبحانی، سید محمد جعفر، مرجعیت علمی امامان(ع)، صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲؛ رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۱۳۷ ـ ۱۳۹.
- ↑ "اهلبیت من همانند کشتی نوحاند که هر کس بر آن سوار شد از طوفان نجات یافت و هر کس از آن روی برگرداند غرق شد"؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۲،ص ۳۴۳؛ طبرانی، المعجم الأوسط، ج ۵، ص ۳۰۶؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج ۱، ص ۳۷۳.
- ↑ برای آگاهی بیشتر از سند و دلالت حدیث سفینه، ر.ک: سبحانی، پرسش و پاسخ پیرامون عقاید شیعه، ص ۳۴۶-۳۴۸.
- ↑ ر.ک: رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۳۰ و ۳۱؛ رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۲۱۶.
- ↑ کافی، ج۸، ص۱۰۷.
- ↑ «أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِی قُحَافَةَ] وَ إِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَی یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ وَ لَا یَرْقَی إِلَیَّ الطَّیْر»؛ نهج البلاغه، خطبه ۳.
- ↑ ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، مرجعیت علمی امامان(ع)، صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲.
- ↑ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۴۹؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج ۱۲، ص ۱۰۲.
- ↑ ر.ک: رفیعی، محسن؛ شریفی، معصومه؛ مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۳۱ و ۳۲؛ رضوانی؛ علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۲۲۳ ـ ۲۲۵.
- ↑ ابن شهرآشوب، محمد، المناقب، ج ۱، ص ۳۰۹؛ القندوزی الحنفی، سلیمان بن الشیخ ابراهیم الحسینی البلخی، ینابیع المودة، ج ۱، باب ۱۴، ح، ص ۲۲۷؛ امینی، شیخ عبدالحسین، الغدیر، ج ۳، ص ۹۷.
- ↑ مختصر التحفه الاثنی عشریه، محمود الآلوسی، ص ۸؛ الطوسی، ابی جعفر محمد بن الحسن، تلخیص الشافی، ج ۱، ص ۲۱۰؛ سبحانی، جعفر، الاعتصام بالکتاب والسنة، ص ۳۴۸.
- ↑ ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، مرجعیت علمی امامان(ع)، صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲.