دین مسیحیت در معارف و سیره حسینی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Hosein (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۰۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

یکی از بزرگ‌ترین ادیان جهان، متشکل از پیروان عیسی مسیح

«مسیحیت» از بزرگ‌ترین ادیان و از جمله ادیان ابراهیمی است که بیش از ۶۰۰ سال پیش از اسلام ظهور کرد. رابطه پیروان مسیحیت با مسلمانان در طول تاریخ رابطه پرفراز و نشیبی بوده است؛ از تعارض شدید گرفته از جمله در دوره جنگ‌های صلیبی - که به صورت پراکنده از ۱۰۹۵م تا ۱۲۹۱م ادامه داشت - تا همزیستی مسالمت‌آمیز و تبادل فرهنگی. مشابهت دو واقعه صلیب (احتمالاً در سال ۳۳م) و عاشورا از حیث کشته شدن فاجعه‌آمیز یک رهبر دینی بزرگ در مقاطعی زمینه‌ساز نزدیکی و پیوند میان مسیحیان با مسلمانان به ویژه شیعیان بوده است. مصادیق عمده این پیوند را در چند مورد می‌توان برشمرد:

مشابهت‌سازی میان امام حسین(ع) و حضرت عیسی

سرکوب حماسی، نابودی شجاعانه و شکست سرفرازانه داستان اصلی مسیحیت و شیعه را تشکیل می‌دهد. مجاورت جغرافیایی و فرهنگی نیز باعث پرورش این مفاهیم و مقایسه عیسی(ع) و امام حسین(ع) به ویژه توسط شیعیان شده است. این مشابهت‌سازی از میلاد تا مرگ آن دو و حتی پس از آن را در بر می‌گیرد. نمونه‌های متعددی از این مشابهت‌سازی‌ها در منابع حدیثی شیعه آمده است. از جمله درباره تولد این دو شخصیت در کامل الزیارات آمده است: «هیچ نوزادی نیست که در شش ماهگی به دنیا آمده باشد و زنده مانده باشد، مگر عیسی بن مریم و حسین بن علی». در همین کتاب، روایت دیگری آمده با این مضمون که در شب صعود عیسی(ع) به آسمان و شب کشته شدن حسین(ع) تا سپیده‌دم زیرهر سنگی خون تازه جاری بود.

همچنین صدوق در علل الشرایع روایتی را نقل می‌کند که نشان می‌دهد برخی غالیان در دوران امام صادق(ع) معتقد بودند امام حسین(ع) در عاشورا کشته نشد، بلکه مانند داستان حضرت عیسی امر بر مردم مشتبه شده بود. در این روایت، امام صادق(ع) قائلان به چنین نظری را تکذیب کنندگان پیامبر، امام علی(ع) و دیگر امامان دانسته و از ایشان برائت جسته است.[۱].

حضور حضرت عیسی(ع) در روایت‌های عاشورا

در منابع شیعی، روایت‌هایی با مضمون پیش‌گویی واقعه عاشورا توسط پیامبران با خبر شدن ایشان از آن واقعه در خلال پیش‌آمدی فوق طبیعی آمده است. برای نمونه صدوق در امالی روایتی نقل می‌کند با این مضمون که روزی عیسی(ع) و حواریون از سرزمین کربلا عبور می‌کردند. در آنجا به آهویی رسیدند که می‌گریست. عیسی(ع) نشست و گریست. حواریون همچنین کردند؛ بدون آنکه دلیلش را بدانند. آنها از عیسی(ع) پرسیدند: «ای روح خدا و کلمه او! چرا گریه میکنی؟» عیسی(ع) گفت: «می دانید این چه سرزمینی است؟» و سپس از واقعه کربلا خبر داد و گفت که در آن سرزمین، نواده پیامبر(ص) احمد کشته شده و به خاک سپرده خواهد شد و خاک این سرزمین «خاکی پاک‌تر از مشک است». آنگاه به آهو اشاره کرد و گفت او چون از علف این سرزمین خورده، سرگینش خوشبو است. سپس دعا کرد: «خدایا! این آهو را تا ابد باقی بدار تا پدرش پدر مقتول آن سرزمین آن را ببوید و تسلی یابد». طبق روایت مذکور، دعای عیسی(ع) مستجاب شد و امام علی(ع) هنگام بازگشت از صفین، در کربلا توقف کرده، سرگین آن آهو را به ابن‌عباس نشان داد و ماجرای عیسی(ع) را برای او تعریف کرد.

در روایت مشابه دیگری که در بحارالانوار نقل شده، عیسی(ع) و حواریون در مسیر عبور از کربلا با شیری مواجه می‌شوند و آن شیر آنها را از ماجرای کربلا و کیفیت شهادت امام حسین(ع) آگاه می‌سازد.[۲].

حضور مسیحیان در روایت‌های عاشورا

در روایت‌های نوعاً متأخر از عاشورا، گاهی شخصیت‌هایی مسیحی نیز حضور دارند و ایفای نقش می‌کنند. نکته جالب آنکه حضور آنها و نقش آفرینی‌ای که به آنها نسبت داده می‌شود نوعاً به نفع امام حسین(ع) و به عنوان یک گواهی خارجی بر حقانیت و مظلومیت او است. به عنوان مثال در برخی مقاتل از جمله لهوف، در شرح مصائب اهل‌بیت در زمان اسارت به حضور سفیر قیصر روم در دربار یزید اشاره شده است. طبق روایت این مقاتل به نقل از امام سجاد(ع)، زمانی که سر امام حسین(ع) را نزد یزید آوردند، او مراسم باده‌گساری برگزار کرد. سفیر روم از او پرسید صاحب آن سر کیست؟ و وقتی پاسخ یزید را شنید، او را سرزنش کرد و گفت: «وای بر تو و دینت! من دینی بهتر از دین شما دارم. پدرم از نوادگان داوود است و بین من و او نیاکان زیادی هستند و [با این حال] مسیحیان به خاطر اینکه از نسل داوود هستم، مرا بزرگ می‌دارند و از خاک پایم تبرک می‌جویند. اما شما پسر دختر رسول خدا(ص) را که بین او و پیامبرتان فقط یک مادر است، می‌کشید.... خدا به شما و دینتان برکت ندهد».

یزید از این سخنان خشمگین شد و دستور داد: «این مسیحی را بکشید تا مرا در کشورش بی‌آبرو نسازد». سفیر گفت: «آیا می‌خواهی مرا بکشی؟... بدان دیشب خواب پیامبرتان را دیدم که به من می‌گفت ای مسیحی! تو از اهل بهشتی. من هم از سخن او شگفت‌زده شدم». سپس سفیر شهادتین را بر زبان جاری کرد و سر امام حسین(ع) را برداشت و به سینه چسباند و درحالی که آن را می‌بوسید و می‌گریست، کشته شد. در روضه‌خوانی‌ها و تعزیه‌ها نیز گاه از نقش شخصیت‌های مسیحی سخن گفته می‌شود. در برخی مجالس تعزیه از جمله «بازار شام» یا «دیرسلیمان» و «دیر راهب» نقش‌های مسیحی برجستگی دارند. در گذشته تعزیه‌خوانانی که در این نقش‌ها ظاهر می‌شدند، معمولاً لباس‌های فرنگی می‌پوشیدند و گاه برای شباهت بیشتر به آنها، به تقلید از جهانگردان اروپایی، عینک آفتابی می‌زدند و چتر در دست می‌گرفتند و دوربین به گردن می‌آویختند. به ویژه از دوره مشروطه، حضور مسیحیان و به طور کلی فرنگیان در تعزیه‌ها بیشتر شد. در برخی پرده‌های درویشی هم شخصیت «فرنگی» یا «سفیر روم» حضور دارد که با لباس‌های اروپایی قرن نوزدهم یا بیستم تصویر شده است. به نظر می‌رسد در حضور شخصیت‌های مسیحی در تعزیه‌ها و دیگر آیین‌ها، مقاصد سیاسی حکومت‌های وقت برای نزدیکی بیشتر به دولت‌های اروپایی و بسترسازی اجتماعی برای این سیاست از طریق ارائه تصویری مثبت از فرنگیان دخالت داشته است؛ خصوصاً که در آیین‌ها و روایت‌های مذکور، «فرنگی‌ها و مسیحیان معمولاً وجهه و نقش مثبتی دارند و اغلب در آخر داستان متأثر از واقعه عاشورا تغییر مذهب داده و به تشیع می‌گروند. در برخی آثار هنری ادبی معاصر با موضوع عاشورا نیز مسیحیان حضور دارند؛ به عنوان نمونه می‌توان به فیلم‌های سینمایی روز واقعه (اثر شهرام اسدی - ۱۳۷۳) و رستاخیز (اثر احمدرضا درویش - ۱۳۹۱)، مجموعه تلویزیونی معصومیت از دست رفته (اثر مهدی میرباقری -۱۳۸۲) و رمان شماس شامی (اثر مجید قیصری) اشاره کرد.[۳].

تأثیر رویکردهای مسیحی در تفسیر عاشورا

در برخی تفاسیر از هدف حرکت امام حسین، می‌توان رگه‌هایی از نفوذ اندیشه‌های مسیحی را مشاهده کرد. بارزترین نمونه، تفسیر حرکت امام به مثابه فدیه گناهان شیعیان و دوستدارانش است. تفسیری که محمد اسفندیاری از آن به نظریه«شهادت فدیه‌ای» تعبیر کرده و خلاصه آن را چنین بیان می‌کند: «امام حسین(ع) به شهادت رسید که به شفاعت برساند و شهید شد تا شفیع شود». این درست مشابه همان برداشتی است که در مسیحیت درباره مصلوب شدن عیسی(ع) رایج است. مفهوم مسیحی «فدیه» بدین معنا است که خون عیسی(ع) موجب بازخرید گناهان انسان‌ها است. پس از تکوین اندیشه «گناه اصلی» در مسیحیت، از قرن پنجم فدیه بیشتر به معنای بازخرید انسان‌ها از گناه آدم و حوا - که منجر به هبوط آنها به زمین شد - تلقی شده است.

برخی از نویسندگان شیعه، در مقاتل و دیگر آثار با موضوع عاشورا، مشابه همین مفهوم را برای شهادت امام حسین(ع) به کار برده‌اند. برای نمونه محمد مهدی نراقی در محرق‌القلوب می‌نویسد: «امام حسین(ع) برای رسیدن به شفاعت کبرا که مقتضی استخلاص همه محبان و موالیان باشد به شهادت راضی شد تا این مرتبه برای او باشد و بدون شهادت وصول به این مرتبه از برای او ممکن نبود؛ زیراکه رفع کدورت معاصی امت و شفاعت ایشان موقوف بر خون و تألم ایشان است». حبیب الله شریف کاشانی نیز در تذکرة الشهدا می‌نویسد: «کِشنده بار شهادت کلیه شد برای شفاعت کلیه».

همچنین در برخی آثار، با اشاره به روایات امامان شیعه در تشویق و تحریض شیعیان به عزاداری و گریه بر امام حسین(ع)، دلیل اصلی این تأکیدات آمرزش گناهکاران، و هدف امام حسین(ع) نیز مهیاسازی چنین بستری برای آمرزش تلقی شده است. از جمله شریف طباطبایی در اسرار شهادة آل الله صلوات الله علیهم می‌نویسد: «چون می‌خواست که کشته شود از برای اینکه مؤمنین اولین و آخرین بر او جزع کنند و گریه و زاری نمایند... تا به این واسطه گناهان ایشان آمرزیده شود و گریه و اندوه ایشان، کفاره گناه ایشان باشد و این گریه و اندوه بدون شهادت چنین بزرگواری صورت وقوع نمی‌یافت، پس در واقع شهادت آن بزرگوار کفاره جمیع گناهکاران است».

این تفسیراز عاشورا، در سرودن مراثی و تدوین تعزیه‌نامه‌ها به ویژه در دوره قاجار تأثیر فراوانی داشته است. مرتضی مطهری این تفسیر از شهادت امام حسین(ع) را در زمره «تحریفات معنوی» عاشورا ذکر کرده و آن را مخالف با روح اسلام و «تهمت به اباعبدالله» دانسته است.[۴].

تأثیر فرهنگ سوگواری مسیحیان بر آیین‌های عزاداری شیعی

وجود برخی همانندی‌ها میان روایت‌های عاشورا و واقعه صلیب و نیز شباهت‌های آیین‌های سوگواری شیعی و مسیحی این فرضیه را به وجود آورده که آیین‌های شیعیان از مسیحیت اقتباس شده یا از آنها تأثیر پذیرفته‌اند. علی شریعتی از مهم‌ترین کسانی است که چنین فرضیه‌ای را مطرح کرده‌اند. از نظر او «مراسمی از نوع تعزیه‌گردانی و شبیه‌سازی، نعش و علم و کتل و عماری و پرده‌داری و شمایل‌کشی و معرکه‌گیری و قفل‌بندی و زنجیرزنی و تیغ‌زنی و موزیک و سنج‌زنی و فرم خاص و جدید تشریفاتی مصیبت‌خوانی و نوحه‌سرایی جمعی و... همه اشکالش اقتباس از مسیحیت است و هرکس با آن آشنا است، به سادگی تشخیص می‌دهد که تقلید است». شریعتی به تفصیل برخی آیین‌های مسیحی مانند نمایش‌های «مصائب مسیح» در اروپا را توصیف می‌کند و شباهت‌هایشان با عزاداری شیعیان را بر می‌شمرد. از جمله در مورد آیین جریده‌برداری می‌نویسد: «جریده نه تنها از نظر شکل همان صلیب است، بلکه از نظر لفظ هم همان صلیب است که همراه مسمی از اروپای شرقی و از زبان لاتین به فارسی آمده. چون کلمه جریده نه در فارسی و نه در عربی با این شکل هیچ مفهومی ندارد... به نظر من کلمه جریده اصولاً تلفظ فارسی جروئیده است و croid به معنی صلیب است و حرف c در ایتالیایی و لاتین صدای جمی‌دهد». شریعتی در برخی آثار خود، ضمن تقبیح این اقتباس فرضی، از آن به «جادوی سیاه تشیع صفوی» برای تحریف عاشورا و منحرف کردن مردم و مسیر تشیع تعبیر می‌کند. البته ارزیابی این ادعاها آسان نیست؛ چراکه شریعتی هیچ سند تاریخی برای این مدعیات خود ارائه نمی‌دهد. به علاوه که اساساً واژه croid در زبان‌های اروپایی وجود ندارد و از قضا واژه «جریده» در فارسی و عربی وجود دارد و به معنای درخت (نخل) بی‌برگ است. همچنانکه مراسم جریده‌برداری در برخی مناطق به صورت نخل‌گردانی اجرا می‌شود. با این همه نمی‌توان احتمال تأثیرگذاری آیین‌های مسیحی بر عزاداری‌های شیعیان را به کلی منتفی دانست.[۵].

تأثیر امام حسین(ع) و عاشورا بر مسیحیان ساکن در مناطق شیعی

همزیستی و مجاورت مسیحیان شرقی در کشورهای لبنان، عراق، ایران و سوریه با شیعیان سبب آشنایی نزدیک آنها با مفاهیم و شخصیت‌های شیعی شده است. محصول این شناخت، تعمیق پیوندهای فرهنگی به ویژه در سطح نخبگان بوده است که نمونه‌اش را در محبت برخی مسیحیان نسبت به پیامبر اکرم(ص)، امام علی(ع)، امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل می‌توان دید. در دوره معاصر، عده‌ای از نویسندگان و شاعران مسیحی به نگارش آثار و سرودن اشعار در مدح و رثای اهل‌بیت پرداخته‌اند. از جمله می‌توان به ملحمة الحسین اثر جورج شکور و الامام الحسین فی حالة البرفیر اثر سلیمان کتانی و نیز سروده‌های عاشورایی بولس سلامه و جوزف هاشم اشاره کرد. در این سروده‌ها، مشابه مراثی مسلمانان، رویکرد عاطفی غلبه دارد. البته گاهی به ابعاد و نتایج اجتماعی حرکت امام حسین(ع) هم توجه شده است.

علاوه بر اشعار، در حوزه نثر و پژوهش دو کتاب الحسین فی الفکر المسیحی و زینب صرخة أکملت مسیره هر دو به قلم انطون بارا - نویسنده سوری معاصر - نمونه‌های مشهور آثار نویسندگان مسیحی درباره عاشورا به شمار می‌روند. بارا، متأثر از تفسیرهای انقلابی از عاشورا، توجه زیادی به آثار سیاسی و اجتماعی نهضت‌های حضرت عیسی(ع) و امام حسین(ع) دارد. او برای این دو رهبر دینی، مفاهیم فداء و شهادت را یکسان به کار می‌برد و میان این دو مفهوم چندان تفاوتی نمی‌گذارد. بارا بر شباهت‌های عیسی(ع) و حسین(ع) در تولد و رسالت و شهادت و تصلیب تأکید می‌کند و برای هر دو رسالت واحدی قائل است.

در بین مسیحیان ایرانی هم امام حسین(ع) و ابوالفضل به مثابه دو قدیس احترام ویژه‌ای دارند و برخی مسیحیان حتی در مواردی در قالب نذر به این دو شخصیت توسل می‌جویند. نکته جالب آنکه نذورات و اطعام مسیحیان در عاشورا بر اساس آداب مسیحی (از جمله در ذبح دام) صورت می‌گیرد و صرفاً مختص خود مسیحیان است.

در دوره‌های صفوی و قاجار، گاهی سفرای کشورهای غربی توسط شاه ایران برای تماشای مراسم عزاداری دعوت می‌شدند. برخی از این سفرا در سفرنامه‌هایشان مشاهدات خود از این مراسم را گزارش کرده‌اند. از جمله می‌توان به گزارش دن گارسیا د سیلوا فیگوئروا -سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول- از عزاداری مردم اصفهان و گزارش ساموئل گرین ویلزبنجامن - سفیرکبیر آمریکا در دوره ناصرالدین شاه - از برگزاری تعزیه در تکیه دولت اشاره کرد. حضور این سفرا، حاشیه‌هایی هم به دنبال داشت و گاهی با عکس‌العمل اعتراضی علما مواجه می‌شد. اما در دوره معاصر، در کشورهای شیعه‌نشین، برخی مسیحیان نه تماشاگر عزاداری عاشورا بلکه برگزارکننده آن هستند. در برخی شهرها مانند تهران و اصفهان، مسیحیان حتی برای گرامیداشت عاشورا هیئت تشکیل داده‌اند و مراسم عزاداری برگزار می‌کنند. برای مثال به «هیئت ثارالله تهران» می‌توان اشاره کرد.[۶].

منابع

پانویس