عیب‌جویی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

عیب‌جویی

عیب‌جویی عبارت از آن است که انسان در پی آگاهی از عیوب و اسرار دیگران باشد و پس از آگاهی، در صدد افشای آن برآید و صاحب عیب را به خاطر آن شماتت کند. عیب در این عنوان اعم است از رازی که صاحبش افشای آن را نمی‌خواهد و از عیوب آشکاری که یادآوری آن موجب آزار و اهانت صاحبش می‌شود.[۱].

پیامد عیب‌جویی

رسوایی

مهم‌ترین پیامد عیب‌جویی که در روایات بر آن تأکید فراوان شده، رسوایی خود انسان است، این پیامد چنان شایع و فراگیر است که به عنوان یکی از سنت‌های الاهی شناخته می‌شود. امام سجاد(ع) یادآوری عیوب دیگران را در زمره گناهانی شمرده است که پرده‌ها را پاره می‌کند[۲]. امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید: «مَنْ‏ تَتَبَّعَ‏ عُيُوبَ‏ النَّاسِ‏ كُشِفَتْ‏ عُيُوبُهُ‏»[۳].

رسول خدا(ص) می‌فرماید: در مدینه گروه‌هایی بودند که معایبی داشتند، ولی چون درباره عیوب مردم چیزی نگفتند، خداوند عیوب آنها را بر زبان‌ها نینداخت و آنها در حالی مردند که در نظر مردم هیچ عیبی نداشتند. گروه‌های دیگری هم بودند که عیبی نداشتند، ولی چون درباره عیوب مردمان سخن گفتند، خداوند برای آنها عیوبی آشکار کرد که تا زمان مرگ با آن عیوب شهرت یافتند[۴].[۵].

وظیفه انسان در مواجهه با عیب‌جویان

در مواجهه با عیب‌جویان انسان سه وظیفه بر عهده دارد: مراقبت از خویشتن، مراقبت از کسانی به وسیله عیب‌جویی در معرض خطر رسوایی قرار می‌گیرند و تربیت عیب‌جویان.

مراقبت از خویشتن

همراهی و همدلی با عیب‌جویان انسان را از دو جهت در معرض خطر قرار می‌دهد؛ نخست اینکه انسان را نسبت به برادران دینی دل‌مشغول و بدبین می‌کند. کسی که با خاطر آسوده با دیگران معاشرت می‌کند، با شنیدن عیوب و اسرار آنها بدبین و از لذت معاشرت با ایشان محروم می‌شود. از حکیمی حکایت کرده‌اند که به شخص عیب‌جویی که نزد او پرده از کار کسی برمی‌داشت گفت: مرا با برادرم بد کردی و خاطر آسوده‌ام را مشغول ساختی. بنابراین در مواجهه با عیب‌جویان باید سخن ایشان را دروغ انگاشته هیچ اثری را بر آن مترتب نکنی. محمد بن فضیل می‌گوید: به امام کاظم(ع) عرض کردم: فدایت شوم گاهی عده‌ای افراد مورد اعتماد از برادری دینی چیز ناخوشایندی نقل می‌کنند، وقتی از خودش می‌پرسم، انکار می‌کند. در این صورت چه باید کرد؟ امام(ع) فرمود: ای محمد! «كَذِّبْ‏ سَمْعَكَ‏ وَ بَصَرَكَ‏ عَنْ‏ أَخِيكَ»، در مورد برادرت حتی چشم و گوش خود را تکذیب کن اگر پنجاه نفر شهادت دهند او کاری کرده و خودش گفت نکرده‌ام او را تصدیق کن و پنجاه نفر را تکذیب[۶]. از جهت دیگر هم‌نشینی با عیب‌جویان باعث می‌شود که آنها از اسرار و عیوب انسان با خبر شوند و پرده از کارش بردارند. امیر المؤمنین(ع) می‌فرماید: «إِيَّاكَ وَ مُعَاشَرَةَ مُتَتَبِّعِي‏ عُيُوبِ‏ النَّاسِ‏ فَإِنَّهُ لَنْ يَسْلَمَ مُصَاحِبُهُمْ مِنْهُمْ»[۷].

مراقبت از برادران دینی

در صورتی که انسان به سخنان عیب‌جویان گوش فرا دهد و بدون هیچ واکنشی به آنها اجازه پرده‌دری بدهد، آنها هرگز از کار زشت خود دست برنمی‌دارند و خبر را از مجلسی به مجلس دیگر می‌برند، بنابراین، انسان موظف است با این قبیل افراد به گونه‌ای برخورد کند که از کار خود پشیمان شوند. در روایت است که مردی نامه‌ای به سعایت به حضرت امیرالمؤمنین داد، حضرت نامه را خواند سپس به او فرمود: اگر راست گفته باشی بر تو خشم می‌گیریم، اگر دروغ گفته باشی عقابت می‌کنیم و اگر بخواهی از تو دست برداریم و سخنت را نشنیده انگاریم، دست بر می‌داریم. عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! دست از من بدار[۸].

تربیت عیب‌جویان

کسی که به این بیماری مهلک مبتلا می‌شود، انسانی است که ارشادش لازم و درمانش واجب است؛ بنابراین لازم است او را از زشتی کارش آگاه کرده و به ترک آن فرمان داد؛ چراکه عمل او مصداق منکر است و قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ[۹]. علاوه بر این همه، باید از کنجکاوی درباره گفته عیب‌جویان پرهیز کرده، بکوشیم تا خبر این عیب‌جویی به گوش صاحب عیب نرسد.[۱۰].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۵۳.
  2. صدوق، معانی الاخبار، ص۲۷۱؛ ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص۱۹۹.
  3. «هرکسی به دنبال عیوب مردم باشد عیوب خودش فاش می‌شود» علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۴۴۵.
  4. طوسی، امالی، ص۴۴.
  5. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص۲۶۳.
  6. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۸، ح۱۴۷.
  7. «از هم‌نشینی با آنان که در پی عیوب مردم می‌گردند بپرهیز، زیرا کسی که با ایشان مصاحبت کند از خطر آنها در امان نیست» علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۹۷.
  8. محمد بن نعمان مفید، اختصاص، ص۱۴۲.
  9. «و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست باز دار» سوره لقمان، آیه ۱۷.
  10. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص۲۶۴.