اثبات نصب الهی امام در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

نصب الهی امام باتوجه به برخی از آیات قرآن کریم اثبات می‌شود؛ آیاتی مانند: آیه تطهیر؛ آیه منذر و هادی؛ آیه ولایت؛ آیه تبلیغ؛ آیه اکمال دین؛ آیه اولی الأمر؛ آیه صادقین؛ آیه ابتلاء و....

انتصابی بودن تعیین امام در قرآن

با اندکی تأمل در منابع وحیانی مانند کتاب و سنّت، می‌توان به آموزه‌هایی دست یافت که در آنها مشروعیت مقام امامت را مانند مشروعیت نبوت از دسترس مردم خارج و مربوط به خداوند دانسته‌اند؛ آیاتی مانند آیۀ اولی‌الامر: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۱]، آیۀ ولایت: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۲] و نیز آیاتی که مجعول بودن پیشوایان هدایت‌گر را مطرح نموده‌اند، مانند: ﴿وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا[۳]؛ ﴿إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۴]؛ همچنین درخواست مستضعفین از خداوند مبنی بر قرار دادن ولی و سرپرست از جمله آیاتی هستند که انتصابی بودن مقام امامت از جانب خداوند را اثبات می‌کند: ﴿وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا[۵].[۶]

آیات دال بر نصب امام

قرآن کریم با آیات متعددی بر انتصابی بودن امامت دلالت می‌‌کند که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود:

آیه تطهیر

بخش دوم آیۀ ۳۳ سورۀ احزاب به آیۀ تطهیر شهرت یافته است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۷]. مفاد آیه این است که عصمت شرط امامت است و از طرفی عصمت هم جز از جانب خدا معلوم نمى‌شود و دلیلی هم بر عصمت کسی وجود ندارد، مگر اهل بیت (ع) که آیه تطهیر به وضوح دالّ بر عصمت ایشان است و در نتیجه بر امامت ایشان نیز دلالت مى‌کند[۸].

آیه منذر و هادی

دو وصف منذر "بیم دهنده" و هادی "هدایت کننده" از اوصاف پیامبران است که در قرآن نیز مورد تأکید قرار گرفته است: ﴿إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ[۹]. در روایات متعدد فریقین از پیامبر (ص) گزارش شده است که آن حضرت خود را "منذر" و حضرت علی (ع) را "هادی" امت بعد از خود توصیف می‌‌کرد: "اى على! تو آن هدايتگرى، پس از من، ره‌يافتگان، با تو هدايت مى‌شوند"[۱۰].

وصف "هادی" در آیات قرآن و از جمله در این آیه شریفه در مقام بلند مانند پیامبران استعمال شده است. اما از آنجا که اسلام آیین خاتم است، حضرت علی (ع) هرچند پیامبر و دریافت کننده وحی نیست، اما مطابق صریح آیه و تفسیر و تطبیق پیامبر (ص)، حضرت علی (ع)، مقام "هادی" بعد از پیامبر (ص) را داراست[۱۱] و از آنجا که پیامبر(ص) منصوب از طرف خداوند بوده است، جانشین او نیز که دارای اوصاف پیامبر است باید از طرف خداوند نصب شده باشد.

آیه ولایت

آيه ولايت، آيۀ پنجاه و پنجم از سورۀ مائده است که دربارۀ ولايت خدا، رسول و ائمه(ع) است: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۱۲]. همه مفسران اجماع دارند که این آیه، در شأن علی بن ابی‌طالب(ع) نازل شده است و دلالت آن بر امامت، واضح است و حصر موجود در آیه: "سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند..." هر احتمال دیگری را برای معنای ولایت، غیر از سلطه و حکومت از بین مى‌برد؛ زیرا هیچ یک از معانی دیگر ولایت نمى‌تواند فقط مخصوص خدا و رسول خدا(ص) و مؤمنان خاص که در رأس آنان امیرالمؤمنین علی(ع) است، باشد[۱۳].

آیه تبلیغ

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۱۴]. محدثان و مفسران شیعه اجماع دارند که این آیه دربارۀ اعلان امامت علی بن ابی طالب (ع) و وجوب انتصاب وی سخن می‌گوید[۱۵]. برخی از علمای اهل سنت نیز در این آیه همسو با اهل بیت (ع) می‌اندیشند؛ همانند فخررازی: «این آیه درباره علی بن ابی طالب نازل شده است. هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر دست علی را گرفت و گفت: "هر کس که من مولای او هستم، این علی هم مولا و رهبر اوست. پروردگارا! کسانی که ولایت علی را پذیرفته‌اند دوست بدار و کسانی را که با او به دشمنی برخاسته‌اند، دشمن بدار!" سپس عمر با علی دیدار کرد و گفت: ای فرزند ابوطالب! بر تو مبارک باد. تو از امروز مولای من و همه مردان و زنان مسلمان شدی»[۱۶]. حاکم حسکانی، محدث و مفسر اهل سنت نیز همین عقیده را نشر داده[۱۷]. افزون بر آنکه اهل بیت (ع) به این آیه استناد کرده، مردم را به جهت ترک این حکم الهی سرزنش نموده‌اند[۱۸].

آیه اکمال دین

دلالت آیه نمی‌تواند چیزی غیر از اثبات امامت و ولایت امیرالمؤمنین (ع) باشد چراکه توصیف آیه از پیام ابلاغی به یأس کفار، اکمال دین و اتمام نعمت با حمل پیام غدیر، اثبات کنندۀ چیزی غیر از امامت و ولایت امیرالمؤمنین (ع) نخواهد بود. همچنین از آنجا که هر مکتب، هر اندازه اندیشه‌های قوی و الهی داشته باشد، به تنهایی نمی‌تواند خودش را حفظ کند، بلکه باید یک پاسدار حقیقی به نام رهبر در آن جامعه وجود داشته باشد که با معرفت و ایمان والای خود، حافظ و بیان کنندۀ احکام دین باشد و بعد از رسول خدا (ص) در صورتی که حضرت جانشینی بعد از خودش مشخص نکند نه تنها بیان احکام به صورت تام و کامل بیان نمی‌شود، بلکه تمام دین به سمت نابودی پیش خواهد رفت. باید رهبر و امامی وجود داشته باشد که نگذارد جریان دینی به سمت انحطاط و تباهی کشیده شود[۱۹].

با توجه به مطالب مطرح شده و نیز آیه اکمال که در مورد نصب مقام امامت در روز غدیر نازل گردیده است می‌توان نتیجه گرفت که همیشه باید امام منصوب خداوند در جامعه حضور داشته باشد[۲۰].

آیه اولی الأمر (رابطه نصب امام و وجوب اطاعت)

قرآن کریم در آیه اولی الامر خطاب به مؤمنان می‌‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۲۱]. در این آیه کریمه اطاعت از اولی الامر در سیاق و ردیف اطاعت از خداوند تعالی و رسول (ص) قرار داده شده است و بدون تردید امتثال و فرمان برداری مطلق و بدون قید و شرط از دستورات خدا و رسول لازم و ضروری است بنابراین اطاعت از اولی الامر هم به صورت مطلق لازم و ضروری است[۲۲]. از آنجا که عصمت امر باطنی و مخفی است و راهی برای شناخت امام معصوم جز نصب الهی وجود ندارد، عدم نصب امام معصوم و عدم تنصیص و تعیین و ابلاغ، با وجوب اطاعت سازگار نیست زیرا در این صورت، وجوب اطاعت تکلیف بما لا یطلق خواهد بود که عقلاً محال است[۲۳].

آیه صادقین (رابطه نصب امام و تبعیت از امام)

خداوند تعالی در آیه مع الصادقین می‌‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ[۲۴] همراهی با صادقان مستلزم تبعیت و پیروی از آنان در همه کارهاست و از سوی دیگر چون مقید به گروه خاصی از مکلفان و زمان خاصی نشده پس شامل همه مکلفان در تمام زمان‌ها می‌‌شود، بنابراین باید در هر زمان و دوره‌ای صادقانی وجود داشته باشند تا امر خداوند به همراهی و معیت با صابران قابلیت امتثال داشته باشد. مراد از راستگویانی که مؤمنان باتقوا باید با آنان معیت و همراهی داشته باشند، نمی‌تواند غیر از هادیان الهی و امامان معصوم باشد یعنی کسانی که در اعلا درجه صدق و راستگویی قرار دارند[۲۵].[۲۶]

بنابراین، ضرورت وجود امام و پیشوای معصوم در هر زمان و دوره از آیه قابل استفاده است و دانشمندان امامیه به این آیه برای ضرورت وجود امام معصوم استفاده کرده‌اند[۲۷]. علاوه بر این در سخنان دانشمندان اهل سنت نظیر فخر زاری از متکلمان و مفسران اشاعره نیز به دلالت آیه کریمه بر این مطلب به روشنی تصریح شده است[۲۸] و امام معصوم تنها از راه نصب الهی تعیین می‌‌گردد[۲۹].

آیه ابتلا

آیه ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۳۰] معروف به آیه ابتلا است.

امامت مقامی است که باید از جانب خداوند معین و وضع گردد و به اختیار مردم نهاده نشده است. «اصل انتصابی بودن مقام امامت از سوی خداوند» به قدری از طریق ادله قطعیه، ثابت و حتمی است که محکم‌ترین دلیل بر امامت ائمه اطهار (ع) از سوی پیروان مکتب اهل بیت‌(ع) می‌باشد و با اعتقادات و نظریات مذهب امامیه که منشأ امامت را وحی و مؤید به تأییدات الهی می‌دانند، همخوان است.

در این راستا این آیه، یکی از ادله مطرح در باب لزوم انتصاب امام از سوی خداوند دارای اهمیت فراوانی بوده و می‌توان با استناد به آن افزون بر نفی عملکرد «سقیفه» و «شورا»، جانشینی بلافصل علی (ع) را نیز به اثبات رساند؛ چراکه تنها شیعه به انتصاب امامان خویش به وسیله نص و نصب از سوی خداوند معتقد است.

  1. دلالت منطوق آیه شریفه: دلالت منطوق و بیان صریح آیه امامت، دلیلی محکم و غیر قابل رد بر لزوم انتصاب امام از سوی خداوند است آنجا که خداوند به حضرت ابراهیم (ع) می‌فرماید: ﴿...إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا...[۳۱]. در این آیه خداوند آشکارا اعطا و جعل مقام امامت را از جانب خود به خلیل (ع) یادآور شده و به خود نسبت می‌دهد و آن را امری انحصاری از جانب خویش بیان می‌کند. بنابراین منصب امامت، مقامی انتصابی از سوی خداوند است.
  2. نسبت دادن عهد به خداوند: خداوند در آیه شریفه امامت را عهد و پیمان خویش بیان می‌کند. آنجا که می‌فرماید: ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۳۲]. این معنا به خوبی از سیاق و منطوق آیه استفاده می‌شود که امامت پیمان الهی است و به اختیار مردم واگذار نشده است؛ زیرا خداوند در آیه یاد شده مقام امامت را عهد و پیمان خویش خوانده است. بنابراین امام را باید خداوند تعیین کند[۳۳].
  3. علم حضرت ابراهیم (ع) به انتصابی بودن مقام امامت: از آنجایی که حضرت ابراهیم (ع) در آیه شریفه از خداوند برای ذریه خویش درخواست مقام امامت می‌کند: ﴿قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي[۳۴] در می‌یابیم که حضرت ابراهیم (ع) علم به انحصاری بودن جعل مقام امامت از جانب خداوند داشته و آن را متوقف به اختیار خداوند می‌داند نه اختیار مردم؛ زیرا اگر جعل مقام امامت به اختیار دیگران سپرده شده بود، حضرت ابراهیم (ع) آن را از خدا نمی‌خواست و خود از ذریه خویش امامی را برمی‌گزید.
  4. اختصاص خداوند به آگاهی از عصمت افراد: این مطلب از دلالت آیه شریفه بر لزوم عصمت امام و دلالت جمله ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ استفاده می‌شود. مراد آیه شریفه از عدم ظلم، عصمت می‌باشد؛ زیرا افزون بر اینکه خداوند به دلیل آیه یاد شده جعل منصب امامت را در حق ظالمان نفی می‌کند و تنها شخص معصوم که پیراسته و به دور از ظلم است و شایستگی امامت را دارد. ویژگی‌هایی مانند عصمت ـ و علم مخصوص ـ در امام شدن معتبر است و کسی جز خدا از آن آگاه نیست، از این‌رو اجماع امت یا انتصاب از سوی افراد عادی در رسیدن انسان‌ها به مقام امامت نقشی ندارد[۳۵].

منابع

پانویس

  1. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  2. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  3. «و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.
  4. «من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  5. «و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
  6. مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۷۲.
  7. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  8. اراکی، محسن، امامت در قرآن، ص ۸۴-۸۷
  9. تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و هر گروهی رهنمونی دارد؛ سوره رعد، آیه۷.
  10. «أَنْتَ الْهَادِي يَا عَلِيُّ بِكَ يَهْتَدِي الْمُهْتَدُونَ بَعْدِي»؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۵۰۳؛ تفسیر طبری، ج۱۳، ص ۱۰۸؛ تفسیر روح المعانی، ج ۱۳، ص ۱۰۸؛ تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص ۲۷۲؛ تاریخ مذینة دمشق، ج ۴۲، ص ۳۵۹.
  11. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت ۲، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
  12. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  13. اراکی، محسن، امامت در قرآن، ص۸۳-۸۴.
  14. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  15. کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۷۵۰؛ تفسیر القمی، ج۱، ص۱۷۱؛ بصائر الدرجات، ج۱، ۱۶ ۵؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۱۲۴؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۳۲؛ المسترشد، ص۴۶۵؛ الکافی، ج۱، ص۲۸۹؛ دعائم الإسلام، ج۱، ص۱۵، الأمالی (للصدوق)، ص۳۵۵؛ التبیان، ج۳، ص۵۸۸؛ البرهان، ج۱، ص۷۹؛ تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۳۴۲؛ تفسیر القرآن الکریم (شبر)، ص۱۴۳؛ تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۵۸۸؛ المیزان، ج۵، ص۱۹۳ و ۱۹۴.
  16. مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۴۰۱.
  17. شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۴.
  18. علی‌پور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۲۰؛ اراکی، محسن، امامت در قرآن، ص ۹۳-۹۶؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت ۲، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
  19. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
  20. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴، ص ۳۴۴.
  21. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  22. تفسیر المیزان، ج ۵، ص ۳۹۰.
  23. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱، ص ۱۲۵-۱۲۹؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت ۲، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
  24. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  25. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۳۹-۴۰؛ امامت پژوهی، ص ۲۵۵.
  26. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۱۱۸.
  27. الالفین، ص ۹۶؛ امامت در بینش اسلامی، ص ۲۵۳.
  28. التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص ۱۶۷.
  29. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱، ص ۱۲۵-۱۲۹
  30. و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد؛ سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  31. «من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  32. «پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  33. الامامة و الولایة فی القرآن الکریم، ص۳۴.
  34. «(ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  35. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص۹۴ ـ ۹۷.