امنیت در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

برقراری امنیت در سرحدات و داخل کشور، همواره از دغدغه‌های اصلی دولت‌ها است. بنابراین امام علی(ع) فلسفه تشکیل حکومت را برقراری امنیت بر می‌شمارند و می‌فرمایند: مردم به زمامدار نیازمندند، خواه نیکوکار باشد یا بدکار؛ تا مؤمنان در سایه حکومتش به کار خویش مشغول و کافران هم بهره‌مند شوند و مردم در دوران حکومت او زندگی را طی کنند و به وسیله او اموال بیت المال جمع‌آوری گردد و به کمک او با دشمنان مبارزه شود، جاده‌ها امن و امان، حق ضعیفان از نیرومندان گرفته شود، نیکوکاران در رفاه و مردم از دست بدکاران در امان باشند[۱].

آنجا که رابطه انسان با انسان، رابطه ظالم و مظلوم، غارت‌گر و غارت شده و آزادی‌ستیز و آزادی‌خواه است، هدف دولت علوی ایجاد امنیت برای مظلومان است: «فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ‌»[۲]. معیار تقدس جامعه و دولت اسلامی طبق بیان پیامبر وجود آن اندازه از امنیت است که حق ضعیف را بتوان بدون اضطراب و لکنت زبان از قوی بستاند: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَعْتَعٍ»[۳]؛ این معیار شامل دو مطلب است:

  1. اینکه مردم به طور کلی روحیه ضعف و زبونی را از خود دور کنند و در مقابل قوی ـ هر اندازه که قوی باشد ـ شجاعانه بایستند، به لکنت زبان نیفتند و ترس نداشته باشند.
  2. اینکه اصلاً نظامات اجتماعی باید طوری باشد که در مقابل قانون، قوی و ضعیفی وجود نداشته باشد[۴].[۵]

راهبردهای امنیتی و دفاعی

در عرصه «امنیت» و «دفاع»، راهبردهای جامعه آرمانی علوی بر سه محور استوار است:

  1. وحدت، حاکمیت حق، جهاد: در این محور، می‌توان به چند نکته مرتبط اشاره کرد؛ از جمله: حفظ وحدت و کیان حاکمیت، و جهاد با سرکشانی نظیر معاویه و یارانش که حاکمیت حق را چند پاره کردند و هر یک در امور حکومت، برنامه و راهی به دلخواه خویش در پیش گرفتند و از مسیر حق و عدالت خارج شدند. امام علی(ع) برای مقابله با اصحاب صفین و جمل، تردید نکرد و دوران پنج ساله حکومت خویش را در این راه سپری نمود.
  2. امنیت عمومی و رعایت قوانین: حفظ امنیت یکایک افرادی که در حکومت علوی زندگی می‌کردند و قوانین حکومت را محترم می‌شمردند. امام پس از شنیدن خبر بیرون آوردن خلخال از پای زن اهل کتاب، می‌گوید: «اگر مسلمان آزاده‌ای از شنیدن چنین خبری بمیرد، نباید وی را ملامت کرد»[۶]. از نظر امام علی(ع) یکی از ویژگی‌های اصلی حاکمیت، ایجاد «امنیت عمومی» برای همه افراد و در تمام مکان‌ها است[۷].
  3. ساماندهی نظامی و تقویت نیروهای دفاعی: ساماندهی نظامی، برای حفظ امنیت و دفاع در برابر دشمنان جامعه اسلامی. از نظر امام علی(ع) نیروی نظامی مسلمانان، نگهبان امنیت مردم و پشتوانه حاکمیت حق و دین الهی و امنیت‌بخش راه‌هاست و مردم وظیفه دارند مخارج و نیازهای مالی نیروی نظامی را تأمین کنند تا از مواهب آن بهره‌مند شوند[۸]. به همین دلیل، امام مردم را به تقویت ارتش مرکزی تشویق می‌کرد و همواره آنان را از دنیاطلبی که موجب سستی در مقابل دشمنان می‌شود، باز می‌داشت.

علاوه بر راهبردهای سه‌گانه پیش‌گفته، امام علی(ع) آموزش و تربیت نیروی نظامی را ضروری شمرده، اخلاق جهاد و مقابله با دشمنان را به آنان می‌آموخت و بر نظم و آمادگی و توجه به فرصت‌های حساس تأکید می‌ورزید. سیره دفاعی و امنیتی امام مبتنی بر دفع تجاوزها و رفع سرکشی‌ها و طغیان‌ها بود و هرگز قبل از اقدام متجاوزان و سرکشان، به سپاهیان خود دستور جنگ و هجوم نمی‌داد[۹].[۱۰]

امنیت‌بخشی به جامعه

آرامش و اطمینان خاطر که مایه پیشرفت و زمینه اجرای وظایف فردی و اجتماعی است، حاصل وجود امنیت در تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی، فکری و فرهنگی می‌باشد. تهاجم به امنیت به معنای تهدید شاهرگ حیاتی یک ملت یعنی هویت و اقتدار ملی و پایمال شدن باورها و ارزش‌های اصیل جامعه است. در بینش امیرمؤمنان(ع) نعمتی گواراتر از امنیت نیست[۱۱] و رفاه و آسایش زندگی در گرو تحقق آن می‌باشد[۱۲]؛ از همین رو محلی را که در آن امنیت نباشد، بدترین مکان معرفی نموده‌اند[۱۳].

بنابراین، تلاش برای از بین بردن انگیزه‌های غرور و استکبار و زیاده‌خواهی و افزون‌طلبی‌هایی که موجب ناامنی و هرج و مرج در جامعه می‌شود در اولویت وظایف حکومت اسلامی خواهد بود. امیرمؤمنان(ع) رمز امنیت و آسایش را در گرویدن به اسلام و عمل به احکام و تکالیف آن - که در همه اجزا و پدیده‌های حیات آدمی جاری است - معرفی می‌کند[۱۴]؛ زیرا انسان در این حالت هرگز احساس گسیختگی از مبدأ آفرینش و واضع قوانین در دو قلمرو انسان و جهان نمی‌کند و در پرتو این دین فطری از هرگونه نگرانی و تشویش در امان خواهد بود[۱۵]. از آنجا که بهبودی اوضاع و پیشرفت و ترقی جامعه انسانی، رهین تحقق امنیت در همه بخش‌های جامعه می‌باشد؛ لذا در این قسمت به بررسی ابعاد مختلف امنیت می‌پردازیم.

امنیت روحی و روانی جامعه

امیرمؤمنان(ع) درباره ایجاد امنیت روحی و روانی - که از ابعاد مهم امنیت به شمار می‌رود - می‌فرماید: «فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ... أَمْنُ فَزَعِ جَأْشِكُمْ وَ ضِيَاءُ سَوَادِ ظُلْمَتِكُمْ‌»[۱۶]؛ همانا تقوای الهی، امنیت در ناآرامی‌ها و روشن‌کننده تاریکی‌های [درونی و بیرونی] شماست.

حضرت در بیانی دیگر فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ مَنِ اسْتَنْصَحَ اللَّهَ وُفِّقَ وَ مَنِ اتَّخَذَ قَوْلَهُ دَلِيلًا هُدِيَ ﴿لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ[۱۷] فَإِنَّ جَارَ اللَّهِ آمِنٌ وَ عَدُوَّهُ خَائِفٌ»[۱۸]؛ ای مردم! هر کس از خدا خیرخواهی طلبد، توفیق یابد و آن کس که سخنان خدا را راهنمای خود قرار دهد، به راست‌ترین راه هدایت شده است؛ چراکه کسی در امنیت است که در پناه خدا باشد و ترسان کسی است که خدا را دشمن می‌دارد. از این رو حکومت اسلامی موظف است تلاش کند تمامی برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‌های آن، بر مبنای تقوا و رضایت الهی بوده باشد و بدین وسیله خدا محوری را به جای خودمحوری‌ها، در جامعه حاکمیت بخشد، تا آرامش و امنیت روحی و روانی جامعه را تأمین کند.[۱۹]

امنیت سیاسی - اجتماعی

در بینش امیرمؤمنان(ع) رمز امنیت و آرامش سیاسی - اجتماعی، رعایت کردن حقوق متقابل در روابط اجتماعی انسان‌ها، به ویژه در رعایت حقوق متقابل مردم و زمامداران است. حضرت علی(ع) بیان می‌دارند که رعایت این حقوق، باعث الفت و هم‌بستگی آنان و عزت و نیرومندی دین و شکوه حق می‌شود و در سایه آن زمانه اصلاح شده، به ماندگاری دولت امید می‌رود و آزمندی دشمنان به نومیدی مبدل می‌گردد. اما در صورتی که مردم و حاکمان، خود را به رعایت حقوق هم دیگر موظف ندانند، اختلاف کلمه به وجود می‌آید و نشانه‌های جور آشکار شده، دست برد در برنامه‌های دینی (تحریف) بسیار می‌شود، هوا و هوس مبنای عمل قرار می‌گیرد و احکام به تعطیلی کشیده می‌شود[۲۰]. امام علی(ع) در خصوص عوامل عافیت و امنیت سیاسی - اجتماعی، یعنی تحقق وحدت و همدلی و از بین بردن کینه‌توزی‌ها و حسادت‌ها، مردم را چنین سفارش می‌فرمایند: حالات گذشتگان را در خوبی‌ها و سختی‌ها به یاد آورید و بترسید که همانندِ آنها باشید. پس آن گاه که در زندگی گذشتگان مطالعه و اندیشه می‌کنید، عهده‌دار چیزی باشید که عامل عزّت آنان بود و دشمنان را از سر راهشان برداشت و سلامت و عافیت زندگی آنان را فراهم کرد و نعمت‌های فراوان را در اختیارشان گذاشت و کرامت و شخصیت به آنان بخشید. [این عوامل عبارت بودند از این] که از تفرقه و جدایی اجتناب کردند و بر وحدت و همدلی همت گماردند و یکدیگر را به وحدت واداشته و سفارش کردند. و از کارهایی که پشت آنان را شکست و قدرت آنها را درهم کوبید، چون کینه‌توزی با یکدیگر، پر کردن دل‌ها از بخل و حسد به یکدیگر، پشت کردن و از هم بریدن و دست از یاری هم کشیدن، بپرهیزید.[۲۱]؛[۲۲]

امنیت اقتصادی

سرمایه‌گذاری در بخش اقتصاد - که تأثیر به سزایی در خودکفایی و تأمین نیازمندی‌های معیشتی جامعه‌دار است - منوط به وجود امنیت برای سرمایه‌گذاران در امور اقتصادی است. اگر امنیت اقتصادی، به دلیل اصولی بودن سیاست‌های اقتصادی و محفوظ بودن اموال مردم از تعدی و تعرض، برقرار شود، آن وقت زمینه کار و تلاش در زمینه تولید و تجارت به نحو مطلوبی حاصل شده و مردم خواهند توانست با اطمینان خاطر و با اتکا به این امنیت، سرمایه‌های خود را در بخش‌های مختلف به کار اندازند و به سوی خودکفایی و استقلال اقتصادی گام بردارند. امیرمؤمنان(ع) مهم‌ترین عامل برای ایجاد امنیت اقتصادی را اصولی نمودن سیاست‌های دولت در زمینه اقتصادی به ویژه سامان بخشیدن به نظام مالیاتی معرفی می‌کند که در بخش نامه‌های مختلف، سفارش‌ها و راهکارهای لازم را به کارگزاران خود توصیه می‌فرماید[۲۳].

اما اگر امنیت اقتصادی، به دلیل نا به سامانی ساختار مالیاتی و گرفتن مالیات‌های گزاف و بی‌حساب و ضعف و ناهم آهنگی در سیاست گذاری‌های اقتصادی و نیز به واسطه تها۔ یاد‌های افراد فرصت طلب و شرور به مخاطره افتد، سرمایه گذاری‌های لازم انجام نخواها. یافت و در نتیجه جامعه در برآوردن نیازهای خود ناتوان بوده و توان اقتصادی مطلوب و نیرومند نخواهد داشت. در دنیای امروز که کشورهای قدرت مند اقتصادی می‌کوشند با تکیه بر توان اقتصادی خود کشورهای دیگر را در زمینه‌های فرهنگی سیاسی و اقتصادی وابسته سازند و آنها را میادان تاخت و تاز خواسته‌های خود کنند، اهمیت استقلال اقتصادی و قطع ریشه‌های وابستگی بیش از پیش نمایان می‌شود که برای دست یابی به آن ضروری است دولت اسلامی در تحقق امنیت اقتصادی و ایجاد بستر لازم برای سرمایه‌گذاری و فعالیت‌های اقتصادی تلاش و کوشش کند۔[۲۴]

امنیت قضایی

امنیت قضایی امنیت قضایی در فرآیند عادلانه و به حق بودن قضاوت و اجرای حکم تأثیر بسیاری دارد. دادرسی بر اساس ضوابط و قواعد عادلانه زمانی صورت خواهد گرفت که قاضی با اطمینان و آرامش خاطر و به دور از هرگونه فشار‌ها و جنجال‌های بیرونی و با استقلال کامل قضاوت کند. بدیهی است که در قضاوت، یک طرف محکوم و حکم علیه او صادر می‌شود؛ اما بسیار کم‌اند کسانی که به حکمی گردن نهند که علیه آنها صادر شده و در درون خود دغدغه‌ای نداشته باشند و به جوسازی و اقدام‌هایی به ضرر قاضی نپردازند، به ویژه وقتی که شخص محکوم از افراد صاحب نفوذ در دستگاه حاکم باشد. اگر قاضی در داوری خود، به خصوص در باره چنین افرادی، احساس آرامش نکند و دستگاه حکومتی را پشتوانه خود نداند، ممکن است به هنگام صدور حکم دستش بلرزد و در ستاندن حق کوتاه آید و قضاوتی ناعادلانه و به دور از حق انجام دهد[۲۵].

امام علی(ع) در دستورالعمل ارزشمند به مالک، پس از آن‌که به او گوشزد می‌کنند برای داوری، برترین‌ها را برگزیند سفارش کرده که قُضات را در جایگاهی قرار دهد که هرگز حتی نزدیکانش، سعایت علیه آنان را در سر نپرورانند؛ زیرا ممکن است برخی هواپرستانِ دنیازده، علیه قاضیان از نزدیکی به زمامدار سوء استفاده کنند و از چنگ عدالت فرار کنند. در سخنان گهربار امیرمؤمنان(ع) به مالک چنین می‌خوانیم: برای حکم و قضاوت میان مردم بهترین افراد را برگزین، از آنها که در دانش و بردباری و پارسایی و سخاوت امتیاز دارند، از آنان که کارها در تنگنا نگذارد و مراجعان او را خشمگین نکند و اگر لغزید، بر سر آن نایستد و از رجوع به حقی که فهمیده کوتاهی نکند... سپس از داوری چنین کسی بسیار مراقبت کن و در بخشش به وی چنان گشاده‌دستی کن که کاستی‌اش را بزداید و با آن در زندگی کمک گیرد و در سایه آن نیازمندیش به مردم اندک باشد. او را نزد خود، مرتبتی ده که نزدیکانت در آن طمع نکنند، تا بدان وسیله از گزند مردمان نزد تو ایمن ماند. در حضورت او را خوب احترام کن و نزدیک خود بنشان و قضاوتش را امضا کن. و حکمش را نافذ دار و بازوانش را محکم ساز. دستیارانش را از بهترین کسانی که می‌پسندی، از همتایانش میان دین‌شناسان و خیرخواهان خدا و بندگانش قرار ده، تا در اموری که بر او مشتبه گردد با آنان به بحث و گفت و گو نشیند و در آن چه نمی‌داند از دانش آنها استفاده کند و آنان گواه قضاوت او میان مردم باشند[۲۶]. بنابراین حکومت اسلامی، برای حاکمیت بخشیدن به امنیت قضایی در کل جامعه، لازم است ترتیبی دهد که همه افراد اعم از حقیقی یا حقوقی، مشمول دادرسی و دادخواهی عادلانه بوده باشند و هرگونه تبعیض و استثنا را در این خصوص از میان بردارد، تا قضات جریان قضاوت را براساس واقعیت و جهت ستاندن حق به انجام رسانند.[۲۷]

امنیت‌بخشی به راه‌ها و مرزها

از آنجا که طمع ورزان و دشمنان اسلام همواره در صدد فرصتی هستند که با ایجاد ناامنی و ارعاب و وحشت در راه‌ها و نیز با تجاوز و تعدی به حریم کشور، به نیت‌های شوم خود جامه عمل بپوشانند و باعث به خطر افتادن کیان جامعه اسلامی و تهدید جان و مال و نوامیس مردم شوند، ضروری است که دولت اسلامی با آماده‌سازی و تجهیز نیروهای نظامی و انتظامی، با این تعدی‌ها و شرارت‌های دشمنان اسلام و افراد شرور مقابله کند و موجبات امنیت و آرامش را در مرزها و راه‌های کشور اسلامی فراهم آورد. امام علی(ع) پیوسته امنیت داخلی و اوضاع مرزها را زیر نظر داشتند و چنان چه از کارگزاران خود در این جهت ناتوانی یا مدیریتی ناموفق، احساس می‌کردند، وی را مورد انتقاد قرار می‌دادند. «کمیل بن زیاد» از شیعیان مخلص حضرت و حاکم منصوب آن حضرت بر شهر «هیت» بود. وی در برقراری و حفظ امنیت ناموفق عمل می‌کرد و گَشتی‌های معاویه را که به اطراف عراق هجوم می‌آوردند و غارت می‌کردند و از کنار منطقه تحت ولایت او می‌گذشتند، دفع نمی‌کرد و برای جبران این ضعف خود، چاره‌اندیشی می‌کرد که بر نواحی مرزی منطقه حکم‌فرمایی معاویه مانند «قرقیسیا» و دیگر دهکده‌های کنار فرات حمله برد[۲۸]. امام(ع) کمیل را به دلیل ضعف مدیریتش در ایجاد امنیت و اقدام نادرست او در حمله به مناطق دیگر، نکوهش کرده و طی نامه‌ای خطاب به وی نوشتند: سستی انسان در انجام [دادن] آن چه بر عهده او گذارده شده و اصرار بر انجام [دادن] آن چه در وظیفه او نیست، یک ناتوانی روشن و اندیشه‌ای باطل و هلاک‌کننده است. تو به اهل «قرقیسیا» حمله کرده‌ای، ولی مرزهایی را که مسئولیتش را به تو سپرده بودیم، بی‌دفاع رها ساخته‌ای که این کار، یک فکر نادرست و بیهوده است. تو در حقیقت پلی شده‌ای برای دشمنانت که می‌خواهند بر دوستانت دست غارت بگشایند، نه بازوی توانایی داری و نه هیبت و ترسی در دل دشمن ایجاد می‌کنی، نه مرزی را حفظ می‌کنی و نه شوکت دشمن را درهم می‌شکنی، نه اهل شهر و دیارت را کفایت می‌کنی و نه از آنان به خوبی دفاع می‌نمایی و نه امیر و پیشوایت را از دخالت در آنجا بی‌نیاز می‌سازی![۲۹]

امیرمؤمنان(ع) برای ایجاد امنیت در قلمرو خود در تقویت نیروهای نظامی و افزایش کارایی آنان تلاش‌های زیادی نموده و آنان را با فنون نظامی‌گری آشنا می‌ساخت[۳۰] و پیوسته مسئولان نظام را به توجه ویژه درباره آنان سفارش می‌کرد. آن امام همام(ع) در نامه خود به «مالک اشتر» نیروهای مسلح را به عنوان دژهای استوار، حافظ و پناه ملت، آرایه زمامداران، مایه شکوه دین و راه‌های تحقق امنیت معرفی می‌کند. و وی را سفارش می‌کند که با آنان همانند پدر و فرزند تعامل داشته باشد و در برآوردن نیازهاشان کوتاهی نکند[۳۱]. و این همه نیست مگر برای حفظ کیان کشور و برقراری امنیت و آرامش در جامعه اسلامی.[۳۲]

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، خطبه ۴۰.
  2. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱.
  3. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  4. مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی(ع)، ص۶۰.
  5. حکیم آبادی گیلک، محمد تقی، مقاله «دولت و سیاست‌های اقتصادی»، دانشنامه امام علی ج۷، ص۳۲۶.
  6. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۷۴.
  7. «وَ يُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ‌»؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۳۰۷.
  8. «فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اللَّهِ حُصُونُ الرَّعِيَّةِ وَ...»؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۷، ص۴۸.
  9. موسوعة الامام علی(ع)، ج۴، ص۲۷۵-۳۱۳.
  10. نبوی، سید عباس، مقاله «جامعه آرمانی»، دانشنامه امام علی ج۶، ص۱۸۵.
  11. «لَا نِعْمَةَ أَهْنَأُ مِنَ الْأَمْنِ‌»؛ غررالحکم، ج۶، ص۴۳۵.
  12. «رَفَاهِيَةُ الْعَيْشِ فِي الْأَمْنِ‌»؛ غررالحکم، ج۴، ص۱۰۰.
  13. «شَرُّ الْبِلَادِ بَلَدٌ لَا أَمْنَ فِيهِ وَ لَا خِصْبَ»؛ غررالحکم، ج۴، ص۱۶۵؛ موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ج۴، ص۲۶۷.
  14. «فَجَعَلَهُ أَمْناً لِمَنْ عَلِقَهُ وَ سِلْماً لِمَنْ دَخَلَهُ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۶.
  15. ر.ک: محمدتقی جعفری، شرح نهج البلاغه، ج۱۸، ص۲۸۶.
  16. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸.
  17. «بی‌گمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون می‌گردد و به مؤمنانی که کارهای شایسته انجام می‌دهند مژده می‌دهد که پاداشی بزرگ دارند» سوره اسراء، آیه ۹.
  18. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷.
  19. کریمی والا، محمد رضا، وظایف متقابل مردم و حکومت در حاکمیت علوی ص ۱۰۹.
  20. نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.
  21. «فَتَذَكَّرُوا فِي الْخَيْرِ وَ الشَّرِّ أَحْوَالَهُمْ وَ احْذَرُوا أَنْ تَكُونُوا أَمْثَالَهُمْ فَإِذَا تَفَكَّرْتُمْ فِي تَفَاوُتِ حَالَيْهِمْ فَالْزَمُوا كُلَّ أَمْرٍ لَزِمَتِ الْعِزَّةُ بِهِ شَأْنَهُمْ وَ زَاحَتِ الْأَعْدَاءُ لَهُ عَنْهُمْ وَ مُدَّتِ الْعَافِيَةُ بِهِ عَلَيْهِمْ وَ انْقَادَتِ النِّعْمَةُ لَهُ مَعَهُمْ وَ وَصَلَتِ الْكَرَامَةُ عَلَيْهِ حَبْلَهُمْ مِنَ الِاجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ وَ اللُّزُومِ لِلْأُلْفَةِ وَ التَّحَاضِّ عَلَيْهَا وَ التَّوَاصِي بِهَا وَ اجْتَنِبُوا كُلَّ أَمْرٍ كَسَرَ فِقْرَتَهُمْ وَ أَوْهَنَ مُنَّتَهُمْ مِنْ تَضَاغُنِ الْقُلُوبِ وَ تَشَاحُنِ الصُّدُورِ وَ تَدَابُرِ النُّفُوسِ وَ تَخَاذُلِ الْأَيْدِي»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
  22. کریمی والا، محمد رضا، وظایف متقابل مردم و حکومت در حاکمیت علوی ص ۱۱۰.
  23. ر.ک: نهج البلاغه، نامه‌های ۲۵، ۵۱، ۵۳ و فصل ششم مبحث دوم، گفتار دوم.
  24. کریمی والا، محمد رضا، وظایف متقابل مردم و حکومت در حاکمیت علوی ص ۱۱۱.
  25. ر.ک: محمدی ری‌شهری، سیاست‌نامه امام علی، ترجمه مهدی مهریزی، ص۷۰ – ۷۱.
  26. تحف العقول، ترجمه کمره‌ای، ص۱۳۱.
  27. کریمی والا، محمد رضا، وظایف متقابل مردم و حکومت در حاکمیت علوی ص ۱۱۲.
  28. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۷، ص۱۴۹.
  29. نهج البلاغه، نامه ۶۱.
  30. ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ج۴، ص۱۸۶ – ۲۹۲.
  31. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  32. کریمی والا، محمد رضا، وظایف متقابل مردم و حکومت در حاکمیت علوی ص ۱۱۴.