امنیت در فقه اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

«امنیّت» عبارت است از: در امان بودن از حیث جانی، مالی، عِرضی یا معنوی. مراد از ایمنی معنوی، ایمن بودن از وقوع در حرام یا ترک واجب است.

ضرورت امنیّت

امنیّت از مهم‌ترین و ضروری‌ترین نیازهای زندگی بشر است و انسان تنها در پرتو آن می‌تواند امور دنیوی و اخروی خویش را با آسایش خاطر سامان دهد. از این رو، ایجاد امنیّت در شئون مختلف زندگی مردم برای رسیدن به آنچه که مایه رشد و تعالی آنان است، از وظایف اساسی و اوّلی حکومت اسلامی است.

شرط امنیت

امنیّت در تکالیف ذیل شرط است:

  1. عبادات: امنیّت (ایمنی و سلامتی جان، مالِ قابل اعتنا و آبرو) شرط تکالیف عبادی و اجزاء و شرایط آن است و در صورت فقدان آن، چیزی از اصل تکلیف یا شرط یا جزء آن متوجه انسان نمی‌شود. برخی مصادیق روشن آن عبارت است از:
    1. طهارت: تحصیل آب برای وضو یا غسل در عباداتِ واجبِ مشروط به طهارت، همچون نماز، واجب است؛ لکن اگر دشمن یا حیوان درنده‌ای بین انسان و آب حائل شود، به گونه‌ای که انسان از آن، بر خود یا عِرض و آبروی خویش احساس خطر کند وجوب آن ساقط وتیمّم برای او مشروعیّت پیدا می‌کند[۱].
    2. صلات: از شرایط نماز، رو به قبله بودن است، لکن شرط یاد شده در فرض شدّت بیم از دشمن یا حیوان درنده ساقط می‌شود؛ چنان‌که کیفیّت نماز نیز در این صورت تغییر می‌یابد[۲]. کسی که یک رکعت از نماز را در حال خوف، سواره بخواند، سپس بیم او بر طرف گردد، باید پیاده شود و باقی مانده نماز را با شرایط، روی زمین بخواند[۳]. حضور در نماز جمعه برای زنان با وجود امنیّت جایز است[۴].
    3. حج: شرط وجوب حج، استطاعت است و تحقّق استطاعت منوط به توانایی مالی، سلامت جسمانی و امنیّت داشتن راه و مقصد است[۵].
  2. امر به معروف و نهی از منکر: وجوب امر به معروف و نهی از منکر مشروط به وجود امنیّت برای آمر و ناهی و دیگر مؤمنان است[۶].
  3. خلوت یا نگاه کردن به زن اجنبی: خلوت کردن با زن اجنبی[۷] و نیز نگاه کردن به وی در موارد جواز، مانند وجه و کفّین، در صورت ایمن نبودن از وقوع در حرام، جایز نیست[۸].
  4. حرمت ارتکاب حرام: ارتکاب حرام در حال ضرورت جایز است. از مصادیق ضرورت ایمن نبودن بر جان یا آبروی خود در صورت ترک حرام است، مانند موارد تقیّه و اکراه.
  5. حدود و قصاص:وجود امنیّت نسبت به جان یا عِرض، از شرایط جواز دفاع از مال است و در صورت علم به هلاکت خویش یا از بین رفتن عِرض، دفاع از مال حرام است[۹]. به قول مشهور، جواز اقامه حدود در زمان غیبت توسط فقیه واجد شرایط، منوط به برخورداری وی از امنیّت است[۱۰].

اقامه حدّ در مواردی به علّت بیم از بین رفتن به تأخیر می‌افتد، از جمله: اجرای حدّ، اعم از تازیانه و کشتن بر زن حامله تا زمان وضع حمل و بر زن شیرده تا پایان دوران شیردهی به تأخیر می‌افتد و نیز حدّ تازیانه در زمان شدّت گرما و سرما و بر بیمار تا زمان بهبود و زن مستحاضه پیش از قطع خون، جاری نمی‌شود[۱۱].

از شرایط قصاص در اعضا، امکان استیفای آن با حفظ امنیّت نسبت به جان یا سرایت به عضوی دیگر است. بنابراین، اگر قصاص عضوی موجب به خطر افتادن جان صاحب عضو یا سرایتِ قطع یا جراحتِ عضوِ قطع شده به عضوی دیگر شود، قصاص منتفی است[۱۲].

امنیّت کفّار

کفّار در صورتی در بلاد اسلام امنیت جانی و مالی دارند که میان آنان و حاکم اسلامی قرار داد آتش‌بس منعقد شده باشد و یا حاکم اسلامی یا یکی از مسلمانان به آنان امان داده باشد. کفّار ذمّی نیز در پرتو عقد ذمّه از امنیّت جانی، مالی و عِرضی برخوردارند.

ایمنی از مکر الهی

ایمن بودن از مکر خداوند، از گناهان کبیره است. مراد از مکر الـهی، کیفر پروردگار بر کردارهای ناپسند، و مراد از ایمنی از آن، بیمناک نبودن بنده از عذاب و قهر خداوند است[۱۳].[۱۴]

معناشناسی

معنای لغوی

امنیت واژه‌ای عربی از ریشه «أمن» به معنای اطمینان و آرامش در برابر خوف است. معادل لاتین امنیت، «Security» است که به معنای حالت فراغت از هر گونه تهدید یا حمله یا آمادگی برای رویارویی با هر تهدید و حمله است[۱۵]؛ به بیان دیگر امنیت، نداشتن دلهره و دغدغه و رهایی از تشویش و اضطراب است[۱۶]. در ادبیات اسلامی، ریشه لغوی امنیت، واژه «أمن» به معنای «در امان بودن» و «مصون بودن» از هر گونه تعرض و در آرامش و آسودگی بودن از هر گونه تهدید و ترس است. قرآن کریم هر جا واژه امنیت را به کار برده، به معنای اطمینان و آرامش و فقدان تهدید و ترس بوده است؛ از جمله: ﴿أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَيُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ[۱۷] و ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ[۱۸].[۱۹]

معنای اصطلاحی

در روایات و احادیث معصومان(ع) نیز همین معانی برای امنیت مد نظر قرار گرفته است؛ از جمله رسول اکرم(ص) می‌فرماید: «الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَةُ نِعْمَتَانِ مَغْبُونٌ فِيهِمَا كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ»[۲۰]: امنیت و سلامت دو نعمت است که بسیاری از مردم در آن فریفته می‌شوند؛ همچنین «نِعْمَتَانِ مَكْفُورَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَةُ»[۲۱]: دو نعمت است که قدر آن دانسته نمی‌شود؛ امنیت و عافیت.[۲۲]

مطالعات جدید امنیت

امنیت در مطالعات جدید، مفهومی متفاوت از گذشته و پیش از قرن بیستم یافته است؛ هم از حیث موضوع و هم از حیث سطح تحقق عینی آن. رویکردهای رایج درباره ابعاد امنیت را که بیانگر تحول مفهومی امنیت نیز است، می‌توان در خلال چهار موج مطالعاتی طبقه‌بندی کرد[۲۳]: گفتمان امنیت سلبی شامل دو رویکرد سنتی و فراستی و گفتمان امنیت ایجابی شامل دو رویکرد مطالعات مدرن و فرامدرن[۲۴].[۲۵]

تقسیم‌بندی مطالعات جدید امنیت

گفتمان اول، امنیت منفی (سلبی)[۲۶]: در این گفتمان، امنیت جنبه سلبی دارد و با فقدان «تهدید» تعریف می‌شود. این گفتمان که پیشینه تاریخی بلندی دارد، دو موج مطالعاتی را در درون خود جای داده است:

موج اول، رویکرد سنتی[۲۷]: شاخصه آشکار این مطالعات، تأکید بر بعد نظامی است و امنیت با بقا و حفظ فیزیکی نظام سیاسی و حکومت مساوی قلمداد شده و تهدید امنیتی به منزله خطراتی است که از جانب ابزار نظامی متوجه جان، مال، سرزمین و حاکمیت کشورهاست. از این رویکرد به «امنیت مضیّق» تعبیر می‌شود[۲۸].

موج دوم، مطالعات فراسنتی[۲۹]: از این موج به «امنیت موسّع» یاد می‌شود که افزون بر بعد نظامی، ابعاد و سطوح سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی را در بر می‌گیرد[۳۰] و آنها را در پکیچی به هم وابسته تعریف می‌کند[۳۱]. بر اساس این رویکرد، ابعاد موضوعی امنیت حصری ندارد و متناسب با هر عصر و موقعیتی، تهدید جدیدی ظهور می‌یابد و در نتیجه مصداق جدیدی به موضوعات امنیتی ملحق می‌شود. در کتاب حاضر، این مفهوم از امنیت مد نظر است.

گفتمان دوم، امنیت مثبت[۳۲]: بر اساس این گفتمان، در مطالعه جامع در حوزه امنیت، افزون بر توجه به نفی تهدیدات عینی یا ذهنی، توجه به ویژگی ایجابی نیز ضرورت دارد. گفتمان ایجابی معتقد است امنیت ماهیتی تأسیسی دارد و باید جامعه را به سطح مقبولی از اطمینان رساند تا بتواند منافع خود را تحصیل و پاسداری کند[۳۳]. گفتمان امنیت مثبت شامل دو موج مدرن و فرامدرن است. موج سوم، مطالعات مدرن: در این مطالعات، طبیعت و نحوه تأمین امنیت در آن را الگو قرار داده و به بیان اصول مشابهی برای جوامع بشری پرداخته‌اند و چنین الگویی را کارآمد دانسته‌اند. این اصول عبارت‌اند از: تکامل تدریجی، تنوع، فراوانی، صرفه‌جویی، همزیستی، دفاع، آسیب‌ناپذیری، خودترمیمی، آزادی، پیوستگی منافع، عدالت، مشارکت، آینده‌نگری، تخیل و برنامه‌ریزی[۳۴]. موج چهارم، مطالعات فرامدرن: در این مطالعات، از چارچوب دولتملت و امنیت ملی فراتر رفته و سیادت امنیت جهانی را به جای دولت، مرجع قرار داده‌اند. در امنیت جهانی، اصل بر امنیت انسان است. مفهوم امنیت جهانی با امنیت فردی و اجتماعی و حتی امنیت ملی و منطقه‌ای جمع‌پذیر است[۳۵].[۳۶]

ارکان امنیت

در مطالعات جدید امنیت می‌توان سه رکن اصلی برای امنیت قائل شد: مرجع امنیت، هدف امنیت و چگونگی امنیت‌سازی. اینها در واقع در پاسخ به سه پرسش اصلی درباره امنیت مطرح می‌شوند: ۱. امنیت برای چه کسی؟ ۲. چرا؟ ۳. چگونه[۳۷]؟[۳۸]

ابعاد امنیت

امنیت در مقایسه با عالم واقع، به عینی-ذهنی، واقعی-مجازی و درونی-بیرونی تقسیم می‌شود. امنیت عینی ناظر بر عالم خارج از ذهن است؛ در حالی که امنیت ذهنی مربوط به عالم احساس است و آن عبارت از آرامش و اطمینان خاطر است. این احساس اگر مطابق با واقع باشد، امنیت واقعی است، وگرنه امنیت مجازی نامیده می‌شود. در امنیت مجازی، فرد یا جامعه بدون امنیت عینی است؛ ولی مخاطب به خاطر مفهوم شبیه‌سازی شده‌ای از امنیت که به او القا شده و اقناع کاذبی که در معرض آن قرار گرفته است، احساس امنیت می‌کند. به احساس آرامش و اطمینانی که ناشی از عوامل درون وجود انسان است، امنیت درونی می‌گویند و چنانچه این احساس معلول عالم خارج باشد، تعبیر به امنیت خارجی می‌شود[۳۹]؛ بنابراین به طور مثال اطمینانی که در سایه توکل بر خدا پدید می‌آید، از نوع امنیت ذهنی، واقعی و درونی است.[۴۰]

تقسیم‌بندی امنیت

امنیت به اعتبار سطح تحقق، قلمرو و موضوع تقسیم‌بندی شده است:

۱. تقسیم امنیت به اعتبار سطوح امنیت: امنیت با عنایت به «سطح تحقق» آن، به سه سطح تقسیم می‌شود: «امنیت فردی»[۴۱]، «امنیت اجتماعی»[۴۲] و «امنیت ملی»[۴۳]. شایان ذکر است که این تقسیم بر اساس حصر عقلی نیست و با توجه به مباحث فقهی، دو قسم «امنیت خانوادگی» و «امنیت جهان اسلام (دارالاسلام)» نیز در اینجا قابل بررسی است. همچنین با عنایت به زمینه تکوین و تکامل فقه، در کتاب حاضر، امنیت ملی با امنیت نظامی یکسان تلقی شده است.

۲. انواع امنیت به اعتبار قلمرو:

  1. امنیت داخلی: افزون بر اینکه یک ملت، کشور یا حکومت نیازمند مصونیت از تعرض و تجاوز کشورها، ملت‌ها و حکومت‌های دیگر به حقوق مشروعشان هستند، نیازمند در امان بودن از تعرض افراد و گروه‌های داخلی با ایدئولوژی، خط مشی و معتقدات سیاسی مخالف و نیز اقلیت‌های قومی، مذهبی و فرهنگی تجزیه‌طلب هستند[۴۴].
  2. امنیت خارجی: حاکمیت ملی یک ملت آزاد و مستقل در این است که از کنترل، تهدید، تعرض و تجاوز قدرت‌های خارجی مصون باشد[۴۵].
  3. امنیت جهانی: امنیت جهانی، از نظر قلمرو همانند مفهوم امنیت مشترک، دارای گستره منطقه‌ای و جهانی است و از نظر ماهیت، همانند امنیت دسته‌جمعی، فرامرزی است و از نظر تنوع ابعاد همانند امنیت فراگیر، ناظر بر تمامی ابعاد است. در امنیت منطقه‌ای و جهانی، اصل بر امنیت انسان است[۴۶].

۳. انواع امنیت از حیث موضوع: به تعداد موضوعات می‌توان انواع امنیت را برشمرد. باری بوزان و رابرت ماندل و محققان دیگر حوزه امنیت بر اساس شرایط و موقعیت خاص، تقسیماتی از امنیت عرضه کرده‌اند[۴۷]. در اینجا افزون بر انواع امنیتی که در مطالعات جدید آمده، به اقتضای مباحث فقه، انواع دیگری را نیز تبیین می‌کنیم: امنیت نظامی[۴۸]، امنیت سیاسی[۴۹]، امنیت اقتصادی[۵۰]، امنیت اجتماعی[۵۱]، امنیت فرهنگی[۵۲]، امنیت زیست محیطی[۵۳] با توجه به توضیح تفصیلی این مفاهیم در متن، از بسط مفهوم آن در اینجا خودداری می‌شود.[۵۴]

چارچوب نظری

بررسی دقیق، روشمند و متقن مسئله امنیت از منظر فقه مستلزم تمسک به چارچوب نظری مناسبی است. در این راستا چارچوب نظری تلفیقی‌ای متشکل از مصالح خمسه (برگرفته از دانش فقه)[۵۵] و نظریه دلالت‌ها (از دانش اصول فقه)[۵۶] را به کار بسته‌ایم و با بهره‌گیری از نظریه‌های جدید امنیت کوشیدیم تحلیلی متقن و صائب از مسئله را بیان کنیم. در آغاز گزارشی از نظریه‌های امنیت در مطالعات جدید به‌ویژه نظریه باری بوزان و رابرت ماندل داده می‌شود و در واقع بخشی از تقسیم‌بندی امنیت به اعتبارات گوناگونی از این نظریات اقتباس شده است.

پیشینه مطالعات در حوزه امنیت بیانگر تغییر مسیر این روند از رویکرد سنتی مبتنی بر امنیت نظامی به رویکردی موسع از آن است. بر این اساس امنیت، حوزه‌های فراگیر حیات بشری همچون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی را در بر می‌گیرد. باری بوزان، از اندیشمندان برجسته حوزه امنیت با نگارش کتاب مردم، دولت‌ها و هراس نقطه عطفی در مطالعات امنیت ایجاد کرد و امنیت را از بستر سنتی معطوف به امنیت نظامی به نگرشی موسع سوق داد و آن را در پنج مقوله نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی بررسی کرد[۵۷]. او در تعریف این پنج نوع امنیت می‌نویسد: «به طور کلی امنیت نظامی به اثرات متقابل توانایی‌های تهاجمی و دفاعی مسلحانه دولت‌ها و نیز برداشت آنها از مقاصد یکدیگر مربوط است. امنیت سیاسی ناظر بر ثبات سازمانی دولت‌ها، سیستم‌های حکومتی و ایدئولوژی‌هایی است که به آنها مشروعیت می‌بخشد. امنیت اقتصادی یعنی دسترسی به منابع، مالیه و بازارهای لازم برای حفظ سطوح قابل قبولی از رفاه و قدرت دولت. امنیت اجتماعی به قابلیت حفظ الگوهای سنتی زبان، فرهنگ، مذهب و هویت و عرف ملی، با شرایط قابل قبولی از تحول مربوط است. امنیت زیست محیطی ناظر است بر حفظ محیط محلی جهانی به عنوان سیستم پشتیبانی ضروری که تمامی حیات بشری بدان متکی است»[۵۸]. نکته شایان ذکر در نظریه بوزان این است که این پنج بخش امنیت جدا از یکدیگر عمل نمی‌کنند؛ هر یک از آنها دارای کانون مهمی در درون مسئله امنیت و روشی برای تنظیم اولویت‌هاست و از طریق ارتباطات قوی به یکدیگر متصل‌اند[۵۹]. یکی دیگر از محققان حوزه جدید امنیت، رابرت ماندل است که با رویکردی فراسنتی در سال ۱۹۹۴ میلادی، ابعاد امنیت را به چهار بعد اصلی نظامی، اقتصادی، منابع - محیطی و سیاسی - فرهنگی تقسیم کرده است[۶۰]. او به دلیل نقش موثر عقاید فرهنگی در ساختارها و فراگردهای سیاسی، امنیت فرهنگی را به صورت ادغام با امنیت سیاسی بحث کرده است[۶۱].

شایان ذکر است اقسامی که محققان برای امنیت بر شمرده‌اند، حصر عقلی ندارد؛ از این رو ضمن بهره‌گیری از مطالعات و تقسیم‌بندی‌های جدید امنیت، به اقتضای مباحث و مسائل فقهی، انواع و سطوح دیگری از امنیت همچون امنیت قضایی و امنیت خانوداگی نیز بررسی شده است.[۶۲]

مصالح خمسه (مقاصد خمسه)

مسائل و مباحث علم فقه در مشهورترین تقسیم‌بندی توسط محقق حلی به چهار بخش عبادات، عقود، ایقاعات و احکام تقسیم شده است. سیاست و امر سیاسی از جمله مسائل باب چهارم است و در ذیل «احکام» دیده شده است. شهید اول نظامات اجتماعی و سیاسی را از جمله «وسایلی» تلقی می‌کند که مصالح «تبعی» دارند و «احکام» آنها تابعی از حفظ مصالح خمسه است؛ یعنی احکام فقهی برای تأمین این مصالح آمده است. ایشان مقاصد یا ضروریات خمسه را چنین برشمرده است: حفظ نفس، حفظ دین، حفظ عقل، حفظ نسب و حفظ مال[۶۳]. از تعبیر فقهی «حفظ» معنایی تقریباً معادل یا نزدیک به واژه «امنیت» استفاده می‌شود؛ از این رو می‌توان گفت مشهورترین واژه‌ای که در سنت مطالعات فقهی برای تعریف «امنیت» به کار رفته، واژه «حفظ» است[۶۴]. بر این اساس می‌توان مصالح خمسه را بر اساس ادبیات امنیت با عناوینی چون امنیت فردی، امنیت فرهنگی، امنیت اجتماعی و امنیت اقتصادی تبیین کرد[۶۵].

نکته شایان ذکر اینکه گرچه مصالح خمسه عمدتاً ناظر بر حوزه فرد است، با توجه به تأثیر متقابل امنیت فردی با انواع دیگر امنیت و نیز توجه فقها به مسائل سیاسی - اجتماعی از جمله امنیت، همچنین تعریف خاص بعضی از فقها از غایت فقه مانند اعتقاد به جلب منفعت و دفع ضرر به عنوان غایت فقه[۶۶] و از سوی دیگر تابع بودن احکام - چه فردی و چه اجتماعی - نسبت به مصالح خمسه، شاهدی بر نقش‌آفرینی مصالح خمسه در بررسی انواع امنیت از منظر فقه است. شهید اول به این نکته توجه داشته و در امتداد مصالح خمسه، هر چیزی را که به نوعی وسیله جلب مصلحت و دفع مفسده در اجتماع انسانی است، داخل در احکام شریعت تلقی نموده و امامت، سیاست و حکومت را ذیل این امور تحلیل کرده است[۶۷].[۶۸]

نظریه دلالت‌ها

از مباحث مهم بخش الفاظ اصول فقه، مبحث دلالت‌هاست. دلالت به معنای کشف مدلول از وجود دال است؛ به بیان دیگر دلالت حالت یک شیء به‌گونه‌ای است که وقتی ذهن به آن علم یافت، بلافاصله به امر دیگری نیز منتقل شود. دلالت یا عقلی است که منشأ آن عقل است، مانند دلالت دود بر وجود آتش، یا طبعی است که عامل آن حالت طبیعی و روانی انسان است، مانند دلالت تب بر وجود عفونت و یا وضعی است که رابطه حکایت‌گری در آن مبتنی بر قرارداد و اعتبار بشری است. دلالت وضعی یا لفظی است مانند دلالت لفظ آب بر معنای آن و یا غیر لفظی است، مانند دلالت خطوط و تابلوها بر معانی مخصوص[۶۹]. دلالت لفظی نیز به سه صورت است:

  1. دلالت مطابقی: دلالت لفظ بر تمام مفاد موضوع له را دلالت مطابقی گویند، مانند دلالت لفظ «خانه» بر مجموعه محیط و اتاق و قسمت‌های دیگر آن؛
  2. دلالت تضمنی: دلالت لفظ بر یک قسمت از موضوع‌له را گویند، مانند دلالت لفظ «کتاب» بر خصوص جلد آن؛
  3. دلالت التزامی: به معنای دلالت لفظ بر معنایی است که از موضوع‌له خود خارج است، اما ارتباط و ملازمه بین موضوع‌له و آن معنا برقرار است؛ به بیان دیگر دلالت لفظ بر ملازم عقلی یا عرفی معنای خود است[۷۰]؛ لذا دلالت التزامی یعنی دلالت به یاری ملازمه، مثل دلالت خورشید بر نور و حرارت[۷۱].[۷۲]

منابع

پانویس

  1. الحدائق الناضرة، ج ۴، ص۲۷۴.
  2. جواهر الکلام، ج ۱۴، ص۱۸۵.
  3. جواهر الکلام، ج ۱۴، ص۱۸۶.
  4. جواهر الکلام، ج ۱۱، ص۲۶۸.
  5. العروة الوثقی، ج ۲، ص۴۵۳.
  6. جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۳۷۱ ـ ۳۷۴.
  7. المسائل المنتخبة (سیستانی)/ م ۱۰۳۰.
  8. جواهر الکلام، ج ۲۹، ص۷۵.
  9. جواهر الکلام، ج ۴۱، ص۶۵۲.
  10. جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۳۹۴.
  11. جواهر الکلام، ج ۴۱، ص۳۳۷ ـ ۳۴۳.
  12. جواهر الکلام، ج ۴۲، ص۳۵۴ ـ ۳۵۵.
  13. جواهر الکلام، ج ۱۳، ص۳۲۰.
  14. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۶۹۶ - ۶۹۸.
  15. داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، ص۳۹.
  16. قدیر نصری، «معنا و ارکان جامعه‌شناسی امنیت»، ص۱۱۵.
  17. «آیا ندیده‌اند که ما حرمی امن پدید آوردیم (که در آن هیچ چیز را در نمی‌برند) در حالی که (بیرون از شهر مکّه) مردم از پیرامونشان ربوده می‌شوند؟ پس آیا به باطل باور دارند و نعمت خداوند را انکار می‌کنند؟» سوره عنکبوت، آیه ۶۷.
  18. «آنان که ایمان آورده‌اند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالوده‌اند، امن (و آرامش) دارند و رهیافته‌اند» سوره انعام، آیه ۸۲.
  19. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۳۱.
  20. ابوالقاسم پاینده و مرتضی فرید تنکابنی، نهج الفصاحه، ص۵۹.
  21. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۸، ص۱۷۰.
  22. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۳۱.
  23. ر.ک: اصغر افتخاری، «فرهنگ امنیت جهانی»، در: آردی مک کین لای و آر. لیتل مک کین لای، امنیت جهانی، ص۱۱-۲۸.
  24. اصغر افتخاری، «فرهنگ امنیت جهانی»، در: آردی مک کین لای و آر. لیتل مک کین لای، امنیت جهانی، ص۱۱-۲۸.
  25. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۳۲.
  26. Negative Security.
  27. Traditional Studies.
  28. ر.ک: علی عبدالله خانی، نظریه‌های امنیت، ص۶۹-۱۰۱.
  29. Post-traditional Studies.
  30. باری بوزان، مردم، دولت‌ها و هراس، ص۳۴.
  31. باری بوزان، مردم، دولت‌ها و هراس، ص۳۴؛ رابرت ماندل، چهره متغیر امنیت ملی، ص۵۹.
  32. Security Positive.
  33. ر.ک: رابرت ماندل، چهره متغیر امنیت ملی، ص۵۹-۶۵.
  34. اصغر افتخاری و قدیر نصری، روش و نظریه در امنیت‌پژوهی، ص۳۰-۳۴.
  35. اصغر افتخاری و قدیر نصری، روش و نظریه در امنیت‌پژوهی، ص۳۰-۳۴.
  36. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۳۳.
  37. اصغر افتخاری و قدیر نصری، روش و نظریه در امنیت‌پژوهی، ص۳۵.
  38. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۳۴.
  39. اصغر افتخاری و قدیر نصری، روش و نظریه در امنیت‌پژوهی، ص۳۶.
  40. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۳۵.
  41. باری بوزان، مردم، دولت‌ها و هراس، ص۵۱.
  42. بهرام اخوان کاظمی، امنیت در نظام سیاسی اسلام، ص۲۵.
  43. ر.ک: رابرت ماندل، چهره متغیر امنیت ملی، صص ۱۵-۲۰ و ۴۴-۶۰؛ باری بوزان، مردم، دولت‌ها و هراس، ص۳۴.
  44. احمد جهان بزرگی، امنیت در نظام سیاسی اسلام، ص۷۵-۷۶.
  45. احمد جهان بزرگی، امنیت در نظام سیاسی اسلام، ص۸۵.
  46. اصغر افتخاری و قدیر نصری، روش و نظریه در امنیت پژوهی، ص۳۰-۳۴.
  47. باری بوزان، مردم دولت‌ها و هراس، ص۳۴؛ رابرت ماندل، چهره متغیر امنیت ملی، ص۲۷.
  48. احمد جهان بزرگی، امنیت در نظام سیاسی اسلام، ص۹۱؛ باری بوزان، مردم دولت‌ها و هراس، ص۳۴.
  49. احمد جهان بزرگی، امنیت در نظام سیاسی اسلام، ص۱۰۹؛ باری بوزان، مردم دولت‌ها و هراس، ص۳۴.
  50. باری بوزان، مردم، دولت‌ها و هراس، ص۳۴؛ بهرام اخوان کاظمی، امنیت در نظام سیاسی اسلام، ص۳۷.
  51. احمد جهان بزرگی، امنیت در نظام سیاسی اسلام، ص۱۱۷؛ باری بوزان، مردم دولت‌ها و هراس، ص۳۴.
  52. محمد باقر بابایی طلاتپه، مبانی استراتژی فرهنگی از دیدگاه امام علی(ع)، ص۱۱؛ احمد جهان بزرگی، امنیت در نظام سیاسی اسلام، ص۱۲۳؛ بهرام اخوان کاظمی، «راهبردهای عقلانی تمدن و فرهنگ اسلامی و تضمین امنیت فرهنگی»، فصلنامه مطالعات راهبردی، ش۳ (بهار ۱۳۸۷).
  53. رابرت ماندل، چهره متغیر امنیت ملی، ص۱۲۷-۱۲۸؛ بهرام اخوان کاظمی، امنیت در نظام سیاسی اسلام، ص۴۰؛ باری بوزان، مردم دولت‌ها و هراس، ص۳۴.
  54. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۳۵.
  55. شهید اول، القواعد و الفوائد،، ج۱، ص۳۸.
  56. عیسی ولایی، شرح اصطلاحات اصول فقه، ص۱۸۶.
  57. باری بوزان، مردم، دولت‌ها و هراس، ص۳۴.
  58. باری بوزان، مردم، دولت‌ها و هراس، ص۳۴.
  59. باری بوزان، مردم، دولت‌ها و هراس، ص۳۴.
  60. رابرت ماندل، چهره متغیر امنیت ملی، ص۵۹.
  61. رابرت ماندل، چهره متغیر امنیت ملی، ص۱۴۸.
  62. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۳۸.
  63. شهید اول، القواعد و الفوائد، ص۳۸.
  64. نجف لک‌زایی، «فقه و امنیت»، ص۳۹.
  65. نجف لک‌زایی، «فقه و امنیت»، ص۳۹.
  66. مقداد بن عبدالله سیوری حلی، التنقیح الرائع، ج۱، ص۱۵؛ شهید اول، القواعد و الفوائد، ص۳۵.
  67. شهید اول، القواعد و الفوائد، ص۲۹.
  68. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۴۰.
  69. محسن غرویان، آموزش منطق، ص۳۹.
  70. محمدرضا مظفر، المنطق، ص۴۳-۴۴.
  71. عیسی ولایی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ص۱۸۶.
  72. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۴۱.