انتقام در معارف مهدویت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

انتقام در درسنامه

آرماگدون در فرهنگنامه آخرالزمان

انتقام[۱۷] خداوند در قرآن می‌فرماید: ﴿وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا[۱۸]. در تفاسیر، این آیه برای امام حسین(ع) تأویل شده است. امام باقر(ع) می‌فرماید: حضرت حسین(ع) مظلومانه شهید شد و ما اولیاء و وارث خون آن حضرت هستیم و حضرت قائم(ع) خونخواهی او را خواهد کرد و هر کسی که به کشتن آن حضرت رضایت داشته باشد نیز خواهد کشت، تا آنجایی که می‌گویند در کشتار اسراف می‌کند[۱۹].

در کامل الزیارات از امام صادق(ع) روایت می‌کند: ﴿إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا[۲۰] منظور از «منصور» قائم آل محمد(ع) است که ولی خون حسین(ع) است، زمانی که ظهور نماید، از کشندگان حسین(ع) و دشمنان او انتقام می‌کشد. اگر همه اهل زمین را به خونخواهی حسین(ع) بکشد، اسراف نکرده است! (اما حضرت در هیچ کاری اسراف نمی‌کند زیرا خدا در همین آیه شریفه گواهی می‌دهد که ﴿فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ[۲۱] سپس حضرت فرمود: به خدا قسم حضرت قائم(ع)، بازماندگان و ذراری کشندگان حسین(ع) را به خاطر کردار پدران و اجدادشان خواهد کشت[۲۲].

کشتن اولاد کشندگان حسین(ع) به جرم و گناه پدرانشان، اسراف در قتل نمی‌باشد زیرا همین سؤال را از امام رضا(ع) می‌پرسند که چرا حضرت مهدی(ع) فرزندان را به گناه پدرانشان می‌کشد؟ حضرت فرمودند: فرزندان قاتلان حسین(ع) کسانی هستند که از کردار پدران خود خشنودند و به آن کارها افتخار می‌کند، و هر کس از کاری راضی باشد، گویا آن کار را انجام داده است؛ اگر کسی در شرق عالم کشته شود، و شخص دیگری در غرب عالم از قتل او خشنود باشد، در نزد خدای تعالی با قاتل شریک خواهد بود. از این روست که حضرت قائم(ع) آنها را خواهد کشت. و خونخواهی سیدالشهدا(ع) از اهداف اصلی قیام حضرت قائم(ع) است زیرا شعار یاوران ایشان «يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْنِ» است. یعنی: هان ای خونخواهان حسین.

خداوند در معراج به رسول خدا(ص) فرمود: این (مهدی) قائم شما (اهل بیت) است که حلال مرا حلال و حرام مرا حرام می‌کند و از دشمنان من انتقام می‌کشد[۲۳]. در دعای ندبه - که از ادعیه معتبر شیعه است - نیز به انتقام حضرت حجت الله(ع) از دشمنان و قاتلین سیدالشهداء اشاره شده است. «أَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِيَاءِ أَيْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلَاءَ أَيْنَ الْمَنْصُورُ عَلَى مَنِ اعْتَدَى عَلَيْهِ وَ افْتَرَى»؛ (کجاست آن منتقمی که خونخواهی پیامبران و فرزندان آنان را بکند، کجاست آن که برای شهید کربلا [[[حسین بن علی]](ع)] انتقام بکشد، کجاست آن کسی که به یاری ستم‌دیدگان و مورد تهمت واقع‌شده‌گان بشتابد).

قصه انتقام فقط منحصر به سیدالشهداء نیست، بلکه پس از ظهور حضرت حجت(ع) از قاتلین تمام اهل بیت(ع) خوانخواهی خواهد شد و در رجعت تمام آنان زنده خواهد شد و به دست حضرت قصاص می‌شوند. اولین کسانی که پس از ظهور مورد قصاص و انتقام قرار می‌گیرند، دشمنانی هستند که از قریش به مخالفت با خاندان رسول خدا پرداختند[۲۴]. امام باقر(ع) فرمود: بدان! وقتی حضرت قائم(ع) قیام کند، زنی از منافقین را به دنیا بازگرداند و او را به قصاص مادرش فاطمه زهرا(س) حد می‌زند. راوی سؤال کرد: جانم به قربانت! برای چه او را حد می‌زند؟ حضرت پاسخ داد برای تهمتی که به مادر ابراهیم (فرزند رسول خدا) زد؛ راوی سؤال کرد: چرا خداوند حد آن زن را تا زمان ظهور به تأخیر انداخت و برای حضرت قائم(ع) گذاشت؟ فرمود: چون خداوند حضرت رسول را برای عالمیان رحمت قرار داد ولی حضرت مهدی(ع) نقمت است (برای کافران).

امام صادق(ع) در توضیح حوادث ظهور حضرت می‌فرماید: حضرت قائم(ع) به مدینه، شهر جدم رسول خدا می‌رود. آنگاه در مدینه رخدادی عجیب به وقوع می‌پیوندد که باعث شادی مؤمنین و خواری کافران است. راوی پرسید: آن رخداد عجیب چیست؟! حضرت فرمودند: حضرت قائم(ع) کنار قبر جدش رسول خدا آمده و... سپس دستور می‌دهد که دو تن از منافقان صدر اسلام (جبت و طاغوت) را از قبر بیرون بکشند؛ مردم هم آنان را از قبر بیرون می‌آورند در حالی که بدن آنها تر و تازه است. حضرت مهدی(ع) به مردم می‌فرماید: آیا در میان شما کسی هست که این دو نفر را بشناسد؟ می‌گویند: ما آنها را به صفات و ویژگی‌هایشان می‌شناسیم... دوباره حضرت تأکید می‌کند و می‌فرماید: آیا در بین شما شخصی هست که غیر از این معتقد باشد و در این مورد شک داشته باشد؟ همه می‌گویند: خیر. سپس حضرت سه روز صبر می‌کند تا اینکه خبر در بین مردم پخش می‌شود.

حضرت (بعد از سه روز) دوباره می‌آید و روی قبر آنان را برمی‌دارد و به نقباء خود می‌گوید قبر آنان را شکافته و بدنشان را بیرون آورید. نقباء با دست‌های خود آنها را جستجو می‌کنند و آنان را‌تر و تازه از قبر بیرون می‌آورند. حضرت دستور می‌دهد تا کفن‌های آنان را بیرون کرده و بر درختی خشکیده و پوسیده بر دار بکشید. (به محض اینکه آنها را می‌آویزد) آن درخت سبز می‌شود و شاخ و برگ می‌رویاند و خرم می‌شود. کسانی که در دل نفاق دارند، وقتی اوضاع را این گونه می‌بینند، می‌گویند: «به خدا سوگند این کرامت، شرافتی حیقتی است و ما به واسطه دوستی ایشان به رستگاری رسیدیم» آن‌گاه هر کسی که ذره‌ای از دوستی ایشان در دلش نهفته باشد می‌آید و با دیدن این منظره فریفته می‌شود. در آن حال منادی حضرت صدا می‌زند: هر کسی که این منافقین را دوست دارد در یک طرف جمع شود. مردم دو دسته می‌شوند، دسته‌ای دوستان آنها و گروهی دشمنان ایشان. حضرت مهدی(ع) به دوستان آن دو نفر دستور می‌دهد تا از آنان بیزاری بجویند؛ پاسخ می‌دهند: ای مهدی آل رسول الله! ما پیش از آن که مقام این دو نفر را در پیشگاه خدا بدانیم، از آنان بیزاری نجستیم، اکنون که مقام و برتری ایشان و بدن تازه آنها (پس گذشت سال‌های زیاد) و سبز شدن درخت پوسیده را دیدیم، چگونه از آنان بیزاری بجوییم؟! به خدا قسم ما از تو و کسانی که به تو عقیده دارند، و ایمان به کسانی که از قبر خارجشان کردند ندارند، و آنان را بر دار آویختند بیزاریم. در این حال حضرت به امر خداوند دستور می‌دهد تا باد سیاهی بر آنان وزیدن گیرد و همگی را چون ریشه‌های پوسیده خرما از میان بردارد.

سپس حضرت دستور داده بدن آن منافقان را از دار پایین بیاورند و به امر خداوند زنده می‌کند، و دستور می‌دهد تا همه مردم جمع شوند؛ سپس کارهایی که انجام داده‌اند در هر زمان و هر مکانی که بوده، به آنها گوشزد می‌کند، حتی کشته شدن هابیل فرزند آدم، جمع‌آوری آتش برای ابراهیم، انداختن یوسف در چاه، رفتن یونس در شکم ماهی، کشته شدن یحیی، به دار کشیده شدن عیسی، شکنجه جرجیس و دانیال، کتک خوردن سلمان فارسی، تازیانه خوردن به دست فاطمه زهرا(س) و ضربه‌ای که به پهلوی آن بانو زدند، سقط شدن حضرت محسن(ع) (فرزند حضرت علی و فاطمه(س))، مسموم کردن امام حسن مجتبی(ع)، شهادت حضرت سیدالشهدا(ع)، سر بریدن اطفال آن حضرت و پسر عموهای ایشان و اسارت اهل و عیال او، ریختن خون‌های اولاد رسول خدا(ص) و هر خونی که به ناحق ریخته شده و هر کسی که به حرام مورد تجاوز قرار گرفته و هر ناپسند و گناه و ستم و اندوهی که از زمان حضرت آدم(ع) تا قیام حضرت قائم(ع) بوده، همه را به گردن آن منافقین می‌اندازد و آنها به این گناهان اعتراف می‌کنند. سپس حضرت دستور می‌دهد دوباره آنان را به همان درخت آویزان کنند و فرمان می‌دهد تا آتشی از زمین خارج شده و آنها را به درخت بسوزاند و باد را نیز فرمان می‌دهد تا خاکسترشان را به دریا افکند.

مفضل (راوی حدیث) سؤال کرد: ای مولای من! آیا این عذاب، آخرین عذاب آنان است؟ حضرت پاسخ داد: زینهار! ای مفضل به خدا قسم آنها را دوباره زنده می‌کند و سید اکبر، حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) به دست خویش قصاص می‌کند، و به همین ترتیب حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین و تمامی ائمه(ع) و نیز هر مؤمن پاکیزه ایمان (نیز زنده می‌شود) و قصاص می‌کنند به طوری که در هر شبانه روز هزار بار آنان را بکشند و به آن جایی که خدا برای عذاب آنها فراهم کرده روانشان می‌سازند. در آن موقع هر کافری که در کفر خود کامل بوده است نیز زنده شده و به جزای اعمال خود می‌رسد[۲۵]. احمد ابن اسحاق قمی در حدیثی بیان می‌کند که خدمت امام عسکری(ع) مشرف شد، و در نزد آن حضرت، امام مهدی(ع) را زیارت نمود. ایشان به احمد ابن اسحاق فرمودند: من بقیة‌الله بر روی زمین هستم و من از دشمنانِ حق انتقام خواهم گرفت... [۲۶]. در تشرفی که علی بن مهزیار خدمت امام عصر(ع) داشت، حضرت به او فرمود:... من قیام خواهم کرد و... به مدینه می‌آیم و در مسجد رسول خدا دوتن از منافقان را از دل خاک بیرون می‌آورم، در حالی که بدن آنها‌تر و تازه است و بدن آن دو را روبروی بقیع بر دار می‌آویزم. سپس چوبهی دار آنها سبز می‌شود و برگ می‌رویاند و این امتحان سختی برای مردم آن زمان خواهد بود، امتحانی که از امتحان اول بسیار سخت‌تر است (یعنی زمانی که بعد از رسول خدا(ص) مسیر خلافت تغییر یافت و مردم هم پیروی کردند). آن‌گاه شخصی از آسمان ندا می‌دهد: «ای آسمان هلاک کن و ای زمین آنان را در خود فرو ببر». سپس در آن روز جز مؤمنینی که در دل ایمانی راسخ دارند، باقی نخواهد ماند[۲۷].

امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) روایت می‌کند: زمانی که به معراج حق‌تعالی رفتم، نور دوازده امام و فاطمه(ع) را دیدم (و حضرت نام یک یک را بر زبان آوردند) و حضرت قائم(ع) در میان ایشان چون ستاره‌ای درخشان تابش می‌کرد. از خداوند پرسیدم: بارالها این انوار چه کسانی هستند؟ خدای عزوجل فرمود: ایشان پیشوایان هستند و این (ستاره درخشنده) حضرت قائم(ع) است که حلال مرا حلال و حرام مرا حرام می‌کند و به دست و از دشمنانم انتقام خواهم کشید و دوستان من به واسطه او آسوده خیال خواهند شد و دل‌های شیعیان تو به سبب او از دشمنی ستمکاران و منکران و کافران شفا خواهد یافت؛ زمانی که دو تن از منافقان (جبت و طاغوت) را با بدن‌های‌تر و تازه از قبرهایشان بیرون کشیده و بسوزاند. همانا امتحانی که مردم به واسطه این دو نفر خواهند شد، به مراتب مشکل‌تر از امتحانی است که بنی‌اسرائیل با گوساله سامری شدند[۲۸].

امیرالمؤمین(ع) در حدیثی فرمود: مردی از خاندان رسول خدا(ص) هشت ماه شمشیر بر دوش می‌نهد و یک سره به جنگ می‌پردازد، تا جایی که مردم از تعجب می‌گویند: «به خدا قسم اگر این شخص از فرزندان فاطمه(س) بود به ما ترحم می‌نمود». او از بنی‌امیه و بنی‌العباس انتقام خواهد کشید[۲۹].

امام حسین(ع) به امام سجاد(ع) فرمود: به خدا سوگند! خون من از جوشش نخواهد افتاد مگر زمانی که خداوند حضرت مهدی(ع) را برانگیزد. حضرت مهدی(ع) به خونخواهی من، هفتاد هزار نفر از افراد منافق و فاسق و کافر را به قتل می‌رساند[۳۰][۳۱].

منابع

پانویس

  با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۵۲، ح۲؛ نعمانی، الغیبه؛ ص۹۳.
  2. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۸۴، ح۱.
  3. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۵، ح۶؛ طوسی، الامالی، ج۲، ص۳۳.
  4. نعمانی، الغیبه، ص۱۴۰، ح۱؛ نک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۸، ح۱.
  5. طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۵۰۹.
  6. نعمانی، الغیبه، ص۱۷۸، ح۲۲.
  7. نعمانی، الغیبه، ص۱۷۹؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۲.
  8. "و هر کس مظلوم کشته شود، به سرپرست وی قدرتی داده‌ایم، پس [او] نباید در قتل زیاده روی کند": اسراء، آیه ۳۳.
  9. ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص۶۳.
  10. "و هیچ باربرداری بار [گناه] دیگری را برنمی دارد": انعام، آیه۱۶۴.
  11. صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۷۳، ح۵.
  12. برگرفته از: دایره المعارف قرآن کریم، مدخل انتقام، محمد ابوطالبی.
  13. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  14. «" هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَ هَذَا الْقَائِمُ‏ الَّذِي‏ يُحِلُ‏ حَلَالِي‏ وَ يُحَرِّمُ‏ حَرَامِي‏ وَ بِهِ‏ أَنْتَقِمُ‏ مِنْ‏ أَعْدَائِي‏ ‏‏"»؛ نعمانی، الغیبة؛ ص ۹۳؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۵۲، ح ۲
  15. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  16. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  17. ر.ک: اسما و القاب حضرت مهدی × واژه منتقم، رجعت، قریش.
  18. «و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۳۳.
  19. موعود نامه: ص ۳۰۸.
  20. سوره اسراء، آیه ۳۳.
  21. «پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند» سوره اسراء، آیه ۳۳.
  22. موعود نامه: ص ۳۰۹.
  23. کفایة الخصام: ۶۹۹ ح ۲.
  24. ر.ک: قریش.
  25. بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۲ و سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۶۳۶ و کمال الدین: ص ۳۶۱.
  26. کمال الدین: ۳۸۴.
  27. نوائب الدهور: ج ۳، ص ۳۵۴.
  28. بحارالانوار: ج ۵۲، ص ۳۷۹ و سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۵۵۳. «سامری» نام شخصی است که در قوم حضرت موسی(ع) می‌زیست. زمانی که حضرت موسی(ع) به کوه طور برای میقات پروردگارش رفت و چهل روز توقف نمود، او با ساختن مجسمه گوساله‌ای از طلاهای مردم، آنان را به گوساله‌پرستی واداشت. او با فریب دادن مردم از آن گوساله صدایی خارج می‌کرد و به آنها می‌گفت: ببینید چگونه خدای شما صدا می‌کند، این خدای شما و خدای موسی است. بنی‌اسرائیل هم که موسی را در میان خود نمی‌یافتند، به توصیه‌های وصی و برادر او «هارون» گوش نداده و جملگی از خداپرستی به گوساله‌پرستی روی آوردند. این قصه را خداوند در قرآن یادآور شده است. (طه / ۹۸ - ۸۵) زمانی که حضرت قائم(ع) نیز ظاهر شود با بیرون کشیدن بدن منافقانِ صدر اسلام برای انتقام، و سبز شدن چوبه دار آنها، مردم امتحان سختی خواهند شد و هر کسی که اندک تمایلی مردم به آنان داشته باشد یا کوچک‌ترین دشمنی‌ای با حضرت داشته باشد، خود را رسوا نموده و مشخص خواهد شد که حقیقتاً، مردم جزو کدام دسته‌اند، آیا به حقیقت پیرو حقند یا از روی ترس و تردید از حضرت مهدی(ع) پیروی می‌کنند.
  29. ملاحم: ص ۶۶.
  30. بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۹۹.
  31. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۱۷-۱۲۴.