اشعث بن قیس کندی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۳۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اشعث بن قیس (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

اشعث در مقام والی آذربایجان در حکومت امام علی(ع)

نیرنگ‌بازی اشعث برای جاه و مقام

اشعث در نبرد صفین

نقش اشعث در ماجرای حکمیّت

ارتباط اشعث با ابن ملجم

اشعث بن قیس کندی در گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین

اشعث بن قیس بن معدیکرب کندی که کنیه‌اش ابومحمد و نامش مَعْدیکرِب بود، از بزرگان یمن و از یاران پیامبر خداست. یک چشم او در جنگ یرموک، کور شد. او در تاریخ اسلام، چهره‌ای مرموز، متلون، تاریک نهاد و زشت کردار دارد. او پس از پیامبر خدا مرتد شد؛ اما ابوبکر، او را بخشید و او خواهر ابوبکر را به همسری برگزید. ابوبکر، بعدها، از این اقدام و بخشش خود، اظهار ندامت می‌کرد و بر آن، تأسف می‌خورد. در روزگار عثمان، دختر خود را به پسر عثمان داد و عثمان، وی را به حکومت آذربایجان منصوب کرد. عثمان، هر سال، یکصد هزار درهم از خراج آذربایجان را به او می‌بخشید. علی(ع) اشعث را از حکومت آذربایجان عزل کرد و وی را به مدینه فراخواند. او در آغاز، پس از عزل، قصد فرار داشت؛ اما با توصیه اطرافیانش به مدینه آمد و به خدمت مولا(ع) رسید. او در جنگ صفین، عهده دار ریاست قبیله "کنده" بود و فرماندهی جناح راست سپاه علی(ع) را بر عهده داشت. اشعث، سردمدار جریانی بود که حَکمیت و ابو موسی اشعری را بر امام(ع) تحمیل کردند. اشعث، آشکارا با انتخاب ابن عباس و مالک اشتر به عنوان حَکم، مخالفت کرد و یمنی بودن یکی از حَکمین را پیشنهاد داد. او در تشکیل گروه خوارج، بی‌اثر نبود و در جنگ نهروان، گرچه به ظاهر در سپاه امام(ع) بود، اما در شعله‌ور ساختن جنگ، نقش بسزایی داشت. اشعث از کسانی بود که از داخل سپاه امام(ع) یکسر به کارهای امام، اعتراض می‌کردند، به گونه‌ای که ریشه تمام اختلاف‌های سپاه را در مواضع او دانسته‌اند. او به قدری بی‌شرم و زشتْ‌خوی بود که امام(ع) را تهدید به قتل کرد. امام(ع) او را منافق خواند و بر او نفرین فرستاد. ابن مُلجَم به خانه اشعث، رفت و آمد داشت و گفته‌اند که در صبح روز ضربت خوردن امام(ع) به ابن ملجم، اشاره کرد که در انجام کار، سرعت گیرد. ما دلیل قطعی و سندی تاریخی در دست نداریم که ارتباط پنهانی اشعث را با معاویه اثبات کند؛ اما باید به این نکته توجه داشت که دست‌های پنهان جاسوسان، با مخفی‌کاری تمام و پوشش‌های کامل عمل می‌کنند و از این رو، به ندرت کشف می‌شوند؛ اما مجموعه جنایت‌های این خاندان شوم را می‌توان دلیلی معتبر و قابل اعتماد بر ارتباط او و خاندانش با دشمنان اهل بیت(ع) به شمار آورد و تعبیر امام از او به "منافق" این دلیل را تقویت می‌کند. دختر او (جَعده)، امام حسن(ع) را مسموم کرد و پسرش (محمدمسئولیت دستگیری مسلم بن عقیل را در کوفه به عهده داشت که با تزویر، به آن بزرگوار امان داد؛ ولی عمل نکرد و "از کوزه همان برون تراود که در اوست". دو فرزند دیگر او (قیس و عبد الله) نیز از فرماندهان لشکر عمر بن سعد در کربلا بودند و در پلیدی و پستی، چیزی از پدرشان کم نداشتند. قیس، قطیفه (بالا پوشِ) امام حسین(ع) را به غارت برد و به "قیس قطیفه" مشهور گشت. اشعث در سال ۴۰ هجری درگذشت و پرونده ننگین زندگی‌اش بسته شد[۱۵].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 106.
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 106.
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 106.
  4. نهج البلاغه، نامه ۵: «وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًی لِمَنْ فَوْقَکَ لَیْسَ لَکَ أَنْ تَفْتَاتَ فِی رَعِیَّةٍ وَ لَا تُخَاطِرَ إِلَّا بِوَثِیقَةٍ وَ فِی یَدَیْکَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ [تَعَالَی‏] عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِ حَتَّی تُسَلِّمَهُ إِلَیَّ وَ لَعَلِّی أَلَّا أَکُونَ شَرَّ وُلَاتِکَ لَکَ وَ السَّلَام‏»
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 106-107.
  6. نهج البلاغه، خطبه ۲۱۵: «وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ طَارِقٌ طَرَقَنَا بِمَلْفُوفَةٍ فِی وِعَائِهَا وَ مَعْجُونَةٍ شَنِئْتُهَا کَأَنَّمَا عُجِنَتْ بِرِیقِ حَیَّةٍ أَوْ قَیْئِهَا فَقُلْتُ أَ صِلَةٌ أَمْ زَکَاةٌ أَمْ صَدَقَةٌ فَذَلِکَ مُحَرَّمٌ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَقَالَ لَا ذَا وَ لَا ذَاکَ وَ لَکِنَّهَا هَدِیَّةٌ فَقُلْتُ هَبِلَتْکَ الْهَبُولُ أَ عَنْ دِینِ اللَّهِ أَتَیْتَنِی لِتَخْدَعَنِی أَ مُخْتَبِطٌ أَنْتَ أَمْ ذُو جِنَّةٍ أَمْ تَهْجُرُ وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا عَلَی أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ وَ إِنَّ دُنْیَاکُمْ عِنْدِی لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِی فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا مَا لِعَلِیٍّ وَ لِنَعِیمٍ یَفْنَی وَ لَذَّةٍ لَا تَبْقَی نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ وَ قُبْحِ الزَّلَلِ وَ بِهِ نَسْتَعِین‏»
  7. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 107.
  8. نهج البلاغه، خطبه ۱۹: «مَا یُدْرِیکَ مَا عَلَیَّ مِمَّا لِی عَلَیْکَ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ اللَّاعِنِینَ حَائِکٌ ابْنُ حَائِکٍ مُنَافِقٌ ابْنُ کَافِرٍ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَسَرَکَ الْکُفْرُ مَرَّةً وَ الْإِسْلَامُ‏ أُخْرَی فَمَا فَدَاکَ مِنْ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا مَالُکَ وَ لَا حَسَبُکَ وَ إِنَّ امْرَأً دَلَّ عَلَی قَوْمِهِ السَّیْفَ وَ سَاقَ إِلَیْهِمُ الْحَتْفَ لَحَرِیٌّ أَنْ یَمْقُتَهُ الْأَقْرَبُ وَ لَا یَأْمَنَهُ الْأَبْعَد»
  9. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 107-108.
  10. لیلة الهریر: روز پنج‌شنبه هفدهم ماه صفر سال ۳۷ هجری، امیر مؤمنان علی(ع) پس از اقامه نماز جماعت صبح، یارانش را برای جنگی مهم نوید داد و دستور فرمود که عمامه و زره و شمشیر رسول خدا را برایش بیاورند. آن روز از صبح تا شب، جنگ و ستیز قهرمانان ادامه داشت تا جایی که سپاهیان امام علی(ع) نماز ظهر و عصر خود را در حال جنگ و تنها با اشاره دست و سر به‌جا آوردند. آن روز که به یوم الهریر مشهور است. با ده‌ها هزار کشته از دو سپاه به پایان رسید. با فرارسیدن شب، برخلاف انتظار همگان، امام علی(ع) پس از اقامه نماز مغرب و عشاء و ایراد خطبه، دستور ادامه حمله را صادر فرمود. در آن شب جنگ تا سحرگاهان ادامه داشت و لشکر معاویه در آستانه سقوط قرار گرفته بود.
  11. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 108.
  12. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 108.
  13. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 108.
  14. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 108.
  15. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۹.