جهاد ابتدایی در فقه سیاسی

جهاد ابتدایی جهادی است برای مقابله با کسانی که با دستورات اسلام برای سعادت بشر مقابله می‌کنند. جهاد ابتدایی نبردی است که مسلمانان به منظور دعوت مشرکین به اسلام، رساندن ندای منادیان راه خدا به مردم، آزاد کردن بندگان از قید اسارت و بردگی و رهایی گمراهان از آیین‌هایی که به آنها تحمیل شده بود، انجام می‌دادند. این نوع از جهاد شرایط مختلفی دارد مانند: بلوغ، عقل، آزادی، ذکورت و... .

مقدمه

از آنجا که خداوند متعال، دستوراتی برای سعادت بشر به وسیلۀ پیامبر (ص) فرستاد، حال اگر گروهی، بخواهند در ابلاغ چنین فرمان‌هایی به مردم ایجاد مزاحمت نمایند، جهاد با آنان واحب است، این نوع از جهاد را جهاد ابتدایی می‌گویند؛ مانند جنگ بدر. جهاد ابتدایی کارزار و نبردی است که مسلمانان به منظور دعوت مشرکین به اسلام، رساندن ندای منادیان راه خدا به مردم، آزاد کردن بندگان از قید اسارت و بردگی و رهایی گمراهان از آیین‌هایی که به آنها تحمیل شده بود، انجام می‌دادند[۱]. گفتنی است، این نوع از جهاد در تمامی ادیان آسمانی وجود داشته و همواره به اذن صریح پیامبر (ص) یا امام معصوم (ع) نیازمند، ولی در زمان غیبت مشروع نخواهد بود[۲].[۳]

معناشناسی

جهاد ابتدایی را به معنای جهاد و جنگی دانسته‌اند که شروع کننده آن مسلمانان باشند. مهم‌ترین سخن درباره جهاد ابتدایی، چرایی وجود این جهاد در عین اجباری نبودن پذیرش دین اسلام است؛ به عبارت دیگر آیا وجود این جهاد که به معنای اذن حمله به مشرکان و غیرمشرکانی است که هیچ گونه حمله‌ای به مسلمانان نکرده‌اند، با آزادی انسان و عدم جبر به پذیرش دین سازگاری دارد؟ پاسخ به این سؤال را باید از بررسی هدف و اغراض وجوب جهاد ابتدایی آغاز کرد.

با نگاه اولیه به نصوص وارده در این حوزه، اهداف متعددی را برای جهاد می‌توان مشاهده کرد. آنچه مورد ادعاست، آن است که بدون جهاد امکان تحقق این اهداف ممکن نیست. این اهداف را می‌توان خلاصه‌وار به صورت زیر دسته‌بندی کرد:

  1. دفع فتنه و رفع موانع تبلیغ دین اسلام؛
  2. کمک به مستضعفان زیر سلطه کفر؛
  3. قدرتمند شدن اسلام در مقابل خطرهای خارجی؛
  4. عمل به اصل عدم ولایت.

اعتقاد به دین امری قلبی است؛ از این‌رو امکان ایجاد اجبار در آن نیست، به عبارت دیگر نمی‌توان افراد را به زور شمشیر و قوای قهریه به دین معتقد کرد؛ زیرا اساساً ایمان امری قبلی است. قرآن کریم تأکید می‌کند که اکراهی در دین نیست[۴]. همین مسئله اشعاری است بر این موضوع که هدف از جهاد، اجبار دیگران به پذیرش دین اسلام نیست؛ چه در مورد سرزمین‌هایی که با جهاد فتح می‌شدند نیز دستوری بر اجبار مردم آنان به پذیرش دین اسلام صادر نمی‌شد. با این حال تبلیغ دین اسلام و رساندن آن به گوش مردم وظیفه مسلمانان است.

حال در راه اجرای این وظیفه، اگر دولت‌ها ممانعت ایجاد کنند، جنگ برای رفع این موانع شکل می‌گیرد. قرآن کریم این هدف را این‌گونه بیان می‌کند: ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۵]. ﴿وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ به معنای انقیاد امر الهی و اطاعت از خداوند بیان شده است[۶]. نکته در خور توجه تأکید آیه بر جنگ تا زمانی است که کفار دست از اعمال ظالمانه خویش بردارند. در این آیه، هیچ تأکیدی به لزوم جنگ تا ایمان آوردن کفار و دیگران نشده است. ممانعت از اقامه دین یکی از موارد فتنه‌گری کفار است. شهید مطهری ذیل آیه فوق می‌نویسد: اما جهاد تهاجمی، اول باید دید محیط تهاجم چه محیطی است. یک وقت هست خود محیا محیط آزادی است برای عرضه داشتن هرگونه ایدئولوژی.... یک وقت بر خود آن محیط یک قدرت اهریمنی حکم‌فرماست که مانع آزادی و عرض عقیده است. اینجاست که جهاد تهاجمی برای کوبیدن قدرت اهریمنی و بسط آزادی و ایجاد محیط آزاد تجویز می‌شود. شاید منظور آیه کریمه ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ، همین باشد که موجبات فتنه و قوه‌های اهریمنی را از بین ببرید و محیط را آزاد کنید[۷]. سید طباطبایی (۱۲۳۱ق) صاحب ریاض المسائل نیز یکی از اغراض جهاد ابتدایی را امر به معروف می‌داند که با کشته شدن سران کفر محقق می‌شود[۸].

توجه به اصل عدم ولایت، یکی دیگر از استناداتی است که برای تبیین غرض و هدف از جهاد ابتدایی مورد توجه قرار می‌گیرد[۹]. نداشتن حق حکومت، جز آنان که از جانب خدای متعال مشروع دانسته شده‌اند، سبب می‌شود که حاکم اسلامی اقدام به از میان بردن حکومتهای غیرمشروع کند؛ زیرا آن حکومت‌ها جواز اعمال ولایت ندارند. این اقدام پس از دعوت حاکمان جور به اسلام و استنکاف ایشان از پذیرش آن است؛ چراکه شرط جهاد ابتدایی دعوت کردن به اسلام و استنکاف از آن است.

در انتها ذکر این نکته برای درک بهتر غرض جهاد ابتدایی ضروری است که در جهاد با اهل کتاب، در صورت نپذیرفتن اسلام، با ایشان قرارداد ذمه منعقد می‌شود که ضمن آن، در اعتقاد به دین خود آزاد گذاشته می‌شوند. این قرارداد بین اهل کتاب و حاکم اسلامی بسته می‌شود و به موجب آن، اهل کتاب با پرداخت مالیاتی به نام “جزیه” و پایبندی به شروطی از جمله جاسوسی نکردن برای دشمنان، ترک تعرض به نوامیس مسلمانان و التزام به قواعد و احکام اسلامی، جان، مال، نوامیس و عبادتگاه‌هایشان مورد تضمین حکومت اسلامی قرار می‌گیرد. پس از عقد ذمه، جهاد با اهل کتاب جایز نیست[۱۰].

وجوب جهاد ابتدایی

جهاد ابتدایی با فراهم آمدن شرایط آن واجب کفایی است؛ بدین معنا که تا زمان نیاز جبهه نبرد به نیرو، بر همه واجدان شرایط واجب است در جبهه نبرد حضور یابند و با حضور نیرو به مقدار کفایت، جهاد بر دیگران واجب نخواهد بود[۱۱]. مگر آنکه امام (ع) افراد معینی را فرا بخواند، که در این صورت حضور آنان واجب عینی خواهد بود[۱۲]

جهاد ابتدایی در برابر سه گروه، واجب است: کافران غیرذمی اعم از اهل کتاب و غیر اهل کتاب؛ کفار ذمی‌ای که شرایط ذمه را نادیده گرفته‌اند و باغیان.

جهاد با کفار غیرکتابی با هدف دعوت به اسلام انجام می‌شود. آنان تنها دو راه در پیش دارند: آیین اسلام یا تن دادن به جنگ.

جهاد با کفار کتابی غیرذمی یا ذمی‌ای که پیمان ذمه را نقض کرده باشند برای پذیرش اسلام و یا تن دادن به پیمان ذمه و پرداخت جزیه است. در نتیجه، آنان یکی از سه راه را باید برگزینند: گرویدن به اسلام، باقی ماندن بر آیین خود و پرداخت جزیه و یا تن دادن به جنگ[۱۳].

جهاد با باغیان به جهت نقض پیمان و خروج آنان از بیعت با امام (ع) و وادار کردن ایشان به بیعت مجدد است[۱۴].[۱۵]

شرایط وجوب جهاد ابتدایی

در جهاد ابتدایی، شرایط وجوب متعددی وجود دارد؛ از جمله عقل، بلوغ، حریت و ذکوریت (مرد بودن). یکی از این شرایط، لزوم اذن امام معصوم (ع) یا نایب وی است؛ به عبارت دیگر جهاد ابتدایی بدون اذن امام یا نایبش مشروعیت ندارد. این فتوا مورد اختلاف فقهای امامیه نیست؛ اما در این خصوص که نایب عام امام نیز می‌تواند این اذن را صادر کند، اختلاف شده است. این اختلاف به معنای جواز یا عدم جواز جهاد ابتدایی در عصر غیبت است؛ زیرا در این عصر نایب خاص وجود ندارد. مشهور در میان فقهای شیعه عدم جواز دخالت نایب عام (یا همان ولی فقیه) در صدور اذن برای جهاد ابتدایی است. شیخ طوسی تأکید می‌کند که پس از جمع شدن همه شروط دیگر جهاد، جهاد واجب نمی‌شود، مگر با همراهی امام عادل یا کسی که او برای جهاد منصوب کرده است[۱۶]. وی سپس بیان می‌کند: جهاد با همراهی ائمه جور [افرادی که حکومت معصومان (ع) را غصب کرده‌اند] یا فردی غیر از امام معصوم، خطا و قبیح است و فاعل آن مستحق مذمت و عقاب است و اگر کشته یا مجروح شود؛ اجری ندارد و اگر کسی را بکشد یا مجروح کند، گنهکار است[۱۷].

محقق حلی نیز وجوب جهاد پس از تحقق همه شروط دیگر را در گرو اذن امام معصوم یا نایب خاص وی می‌داند و تأکید می‌کند که این لزوم البته در جهاد دفاعی وجود ندارد[۱۸]. علت صدور این فتوا وجود روایات متعدد در انحصار جواز جهاد به اذن امام عادل یا الامام المفترض طاعته است[۱۹]؛ برای نمونه در روایتی از امام صادق (ع) جنگ با غیر امام مفترض الطاعه (امامی که اطاعتش واجب است) مانند خون و گوشت خوک حرام دانسته شده است[۲۰].

برخی از فقها در خصوص حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت ادعای اجماع کرده‌اند؛ از جمله سید طباطبایی در ریاض المسائل که وجود اجماع را از ظاهر کتاب منتهی المطلب فی تحقیق المذهب علامه و تصریح کتاب الغینه ابن‌زهره بیان می‌کند. شیخ محمدحسن نجفی معروف به صاحب جواهر (۱۲۶۶ق) نیز این ادعا را به عنوان قول عده‌ای از فقها مطرح می‌کند. با این حال همان‌گونه که صاحب جواهر نیز ادعای اجماع در این زمینه را اشتباه دانسته است، فتوای جواز جهاد ابتدایی در عصر غیبت هم در میان فقهای شیعه وجود دارد. صاحب جواهر الکلام تأکید می‌کند که عمومات ادله ولایت فقیه[۲۱] مانع از ظهور روایات مذکور در حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت می‌شود، مگر آنکه اجماع ادعا شده درست باشد که ایشان در اجماع مذکور مناقشه می‌کند[۲۲] و علت وجود نواهی برای جهاد ابتدایی در عصر غیبت را به معنای نبود امکان اقامه جهاد می‌داند: بعضی از اموری که فقها در زمان غیبت به آن نیاز ندارند [امکان فراهم کردن آنان توسط فقها نیست]، به فقها اذن داده نشده است؛ مثل جهاد ابتدایی که نیاز به سلطان، لشکرها و فرماندهان و مانند آن دارد که دست از آنها کوتاه است و اگر امکان تأسیس این موارد باشد، حکومت حق برپا می‌شود[۲۳].

صاحب جواهر سپس به نقل روایتی می‌پردازد که در آن سخن از قیام در صورت وجود یار آمده است. از عبارت فوق واضح است که صاحب جواهر مانعی برای جهاد ابتدایی در عصر غیبت نمی‌بیند و منع روایات را به دلیل علم اهل بیت (ع) به تأمین نشدن نیازهای بر پا کردن جهاد ابتدایی در عصر غیبت می‌داند[۲۴].[۲۵]

جهاد ابتدایی و دیدگاه شیخ مفید

گرچه شیخ مفید باب خاصی برای مسائل جهاد در کتاب خود نگشوده است، اما در لابه‌لای بحث از امر به معروف و نهی از منکر، آنجا که تفویض ولایت از طرف ائمه(ع) به فقیهان شیعه مطرح می‌شود، جهاد را نیز در ردیف اموری می‌آورد که به فقها واگذار شده است[۲۶]. شیخ، جهاد با کفار و با کسانی که مانند تبهکاران سزاوار جهادند را به طور مطلق آورده که شامل جهاد ابتدایی نیز می‌شود؛ چنان که قسمت دوم عبارت، جهاد با بغات را نیز شامل می‌شود. شیخ مفید در موارد دیگری مانند انفال[۲۷] اشاراتی به اختیارات دولت امامت دارد[۲۸].[۲۹]

جهاد ابتدایی

«جهاد ابتدایی»، در مقابل جهاد دفاعی به کار می‌رود و آن عبارت است از پیکار با دشمن با هدف دعوت به اسلام و آزاد کردن مردم از یوغ کفار. جهاد ابتدایی برابر سه گروه واجب است: کفار حربی، کفار ذمی که شرایط ذمه را نقض کرده‌اند و باغیان. در این نوع جهاد اصولاً فرض حالت درگیری نظامی و خصومت مسلحانه معتبر و لازم نیست و بدون این حالات نیز جهاد قابل صدق است. در جهاد ابتدایی اگر جنبه عبادی آن منتفی گردد و عملیات نظامی بدون قصد قربت انجام شود، آثار دیگری برای فرد و جامعه به بار نخواهد آورد مگر آنکه آثار معنوی چون انتشار اسلام و کسب پیروزی‌های سیاسی و نظامی و عقیدتی در شمار آثار ناشی از جهاد ملحوظ شود. عملیات مسلحانه دفاعی گاه با اقدامات خصمانه و حملات نامرئی دشمن که خود را به ظاهر آغازگر جنگ نشان نمی‌دهد، شروع می‌شود. فقها برای سهولت بحث، این مورد را به عنوان جهاد ابتدایی نام برده‌اند. در مقابل برخی جهاد ابتدایی را به معنای جهاد بر اساس انگیزه دعوت به اسلام و گسترش تعالی وحی تفسیر کرده‌اند. اهم انگیزه‌ها و عوامل جهاد ابتدایی و تهاجمی از این قرار است:

  1. آزاد کردن ملت‎ها و توده‌های مردمی که از شرایط آزاد اندیشیدن و آزاد قضاوت کردن و بالاخره انتخاب آزاد کردن، محرومند و موانع و عده‌ها و دشواری‌هایی بر اثر سلطه قدرت‌مندان و دولتمردان در راه درک حقایق و رسیدن به واقعیت بر سر راهشان قرار گرفته است. و نیز به منظور هموار کردن راه حقیقت‌یابی و نفی تحمیل‌ها و استضعاف‌های فکری و آماده کردن زمینه رشد آگاهی‌ها و شکوفایی اندیشه‌ها. ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۳۰].
  2. برای رهایی بخشیدن به ملت‌ها و گروه‌های تحت ستم که خود، یارای گرفتن حق خویش را ندارند و به گونه‌ای به استعمار و استثمار کشانده شده و از حقوق خود محروم شده و مستضعف شده‌اند. همان طور که موسی و هارون برای مبارزه با فرعون که ملتش را به استضعاف کشانیده بود، فرستاده شدند. ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ[۳۱]. ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۳۲].
  3. کمک و یاری دادن و همراهی با نهضت‌های آزادی‌بخش و مستضعفانی که در سراسر جهان برای نجات خود در برابر استکبار و ستم جهانی می‌جنگند. ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا[۳۳].

به اعتقاد بیشتر فقهای شیعه، جهاد ابتدایی باید با اجازه معصوم با نایب خاص منتسب به امام معصوم(ع) مسلمانان شروع شود. در این جهاد لازم نیست که مسلمانان برای دفع تجاوز دشمن جهاد را شروع کنند. جهاد ابتدایی واجب است، از این رو به اعتقاد شیعیان یکی از شرایط اصلی و اساسی آن، حضور امام معصوم در صحنه بوده و یا حداقل باید فرماندهی سپاه مجاهدان از سوی امام معصوم(ع) تعیین شده باشد. در این زمینه روایاتی هست که به یکی از آنها اشاره می‌شود[۳۴]: سماعه نقل کرده است که عابد بصری، علی بن الحسین(ع) را در راه مکه ملاقات کرد و خطاب به آن حضرت گفت: شما جهاد و مشقات جهاد را ترک کرده و به حج و آسایش حاصل از آن رو آورده‌اید، در حالی که خداوند فرموده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ[۳۵].

امام سجاد در پاسخ فرمود: که آیا این آیه را خوانده‌اید، که فرمود: ﴿التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ[۳۶][۳۷]. امام فرمود: هر وقت این افراد را با این صفات یافتید جهاد با آنها فاضل از حج است. در حدیث دیگری از امام رضا(ع) روایت شده است که فرمود[۳۸]: «الْجِهَادُ وَاجِبٌ مَعَ إِمَامٍ عَادِلٍ» یعنی جهاد با امام عادل (معصوم) واجب است. به طور کلی جهاد ابتدایی در زمان امام معصوم(ع) صورت می‌گیرد، مگر این که شخص جهاد را به صورت نذر، عهد و قسم، تعهد کرده باشد[۳۹]. اما در جنگ تدافعی (جهاد دفاعی)، گرچه انگیزه و هدف اصلی جهاد در راه خداست، ولی در بیشتر موارد مقاصد مادی از قبیل بیرون راندن دشمن از سرزمین اسلامی و به دست آوردن حقوق ازدست‌رفته و پاسداری از مال و جان و نگهداری از حقوق و منافع مادی مشروع نیز مطرح است، اما با این حال در موارد جنگ ابتدایی، جهاد در شکل توحیدی ناب و فقط برای خدا و تنها به دلیل هدف‎های معنوی، ارائه شده است، حتی آنجا که به یاری مستضعفان می‌شتابند، به دنبال هر گونه مقاصد و منافع مادی برای خود نیستند. این واقعیت را که نشانگر ماهیت جهاد ابتدایی اسلام و قداست کامل آن، چه از نظر هدف و چه از نظر کیفیت اجرای آن است، می‌توان با تأمل در آیات زیر به دست آورد: ﴿الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ[۴۰]. با این توصیف هرگز جهاد اسلامی با توسعه‌طلبی، قدرت‌خواهی، سلطه‌جویی، استعمار و استثمار، جستجوی ثروت، سرزمین‌های بیشتر و حکومت جابرانه بر توده‌ها، انسان که مقصد جنگجویان و سیاستمداران است، آلوده نخواهد شد. ﴿فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ[۴۱].

بی‌شک چنین کسانی که حاضر شده‌اند دنیا و جانشان را به جهان معنویت بیکران آخرت از دست بدهند، هرگز با مقاصد پست و آرمان‌های توسعه‌طلبانه و طمع‌کارانه، آلوده نخواهند شد. ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ[۴۲]. وقتی مؤمنی که در راه ایمان به خدا و پیامبرش تردیدی به دل راه نمی‌دهد و آماده می‌شود اموالش را که محصول تلاش عمرش است و جانش را در راه ایمانش تقدیم کند، چگونه می‌تواند جهادش با مقاصد پست بشری، رنگ غیرخدایی به خود بگیرد؟ ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ[۴۳].[۴۴]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. شرح لمعه، ج۲، ص۳۷۹؛ شرایع الاسلام، ج۱، ص۳۱۰؛ مسالک الافهام، ج۳، ص۹؛ ریاض المسائل، ج۷، ص۴۴۱؛ المحلّی، ج۷، ص۲۹۱، شمارۀ ۹۲۱؛ صحیح البخاری، ج۴، ص۶۶.
  2. شرح لمعه، ج۲، ص۳۸۱؛ شرایع الاسلام، ج۱، ص۳۱۰؛ ریاض المسائل، ج۷، ص۴۴۱.
  3. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۷۴.
  4. ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  5. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  6. ر.ک: مجلسی، بحارالانوار لدرر الاخبار الائمة الاطهار (ع)، ج۱، ص۳۲۱؛ همچنین طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۱۳.
  7. مطهری، یادداشت‌ها، ج۱، ص۸۸.
  8. حائری طباطبایی، ریاض المسائل فی تحقیق الأحکام بالدلائل، ج۸، ص۷.
  9. ر.ک: مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۱۷، ص۷۴. همچنین برای آگاهی از این اصل، به فصل چهارم کتاب حاضر رجوع کنید.
  10. مهدوی و کاظمی، کلیات فقه سیاسی، ص ۱۱۲.
  11. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵، ۹ و ۱۰.
  12. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴.
  13. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴۶.
  14. کشف الرموز، ج۱، ص۴۱۸-۴۲۲؛ المهذب البارع، ج۲، ص۳۰۰-۳۱۰؛ ریاض المسائل، ج۷، ص۴۵۶.
  15. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۶۱۴.
  16. طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیة، ج۲، ص۷.
  17. و الجهاد مع أئمة الجور أو من غير إمام أصلا خطاء قبيح يستحق فاعله به الذم و العقاب إن أصيب لم يوجر و إن أصاب كان مأثوما؛ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیة، ج۲، ص۸.
  18. حلی (محقق)، المختصر المنافع فی فقه الامامیه، ج۸، ص۱۰۹.
  19. در ادبیات روایی شیعه، امام مفترض الطاعه امام معصوم دانسته می‌شود. همچنین در بسیاری موارد، ظهور امام عادل را در امام معصوم (ع) دانسته‌اند. از دیگر الفاظی که بر امام معصوم دلالت می‌کند، لفظ «امام اصل یا امام اصلا» است.
  20. ر.ک: حر عاملی، وسائل الشیعه، کتاب الجهاد، ابواب جهاد العدو وما یناسبه، باب ۱۲، ص۴۵، اشتراط وجوب الجهاد بأمر الامام و تحریم الجهاد مع غیر الامام العادل.
  21. منظور از عمومات ادله ولایت فقیه روایاتی است که در آن ولایت برای فقها به صورتی که هیچ قیدی برای وظایف آنان وجود ندارد، جعل شده است؛ از این‌رو تمامی وظایف شرعی و سیاسی و اجتماعی را شامل می‌شود.
  22. نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، ص۱۴-۱۵.
  23. نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۲۱، ص۳۹۷.
  24. اعرافی، جهاد الدعوة، ص۱۱۵.
  25. مهدوی، اصغرآقا و کاظمی، سید محمد صادق، کلیات فقه سیاسی، ص ۱۱۴.
  26. المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۰-۸۱۲.
  27. المقنعه، ص۲۷۹، ۵۸۹، ۶۷۵ و ۸۱۰-۸۱۲.
  28. فقه سیاسی، ج۸، ص۳۵.
  29. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۶۴۴.
  30. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  31. «بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.
  32. «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  33. «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
  34. وسائل الشیعه، کتاب جهاد، باب ۱۲، حدیث ۳.
  35. «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
  36. «آنان توبه‌کنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان، نمازگزاران، سجده‌کنندگان، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲.
  37. وسائل الشیعه، کتاب جهاد، باب ۱۲، حدیث ۸.
  38. فقه سیاسی، ج۵، ص۲۱۰، ۲۳۹، ۲۵۵، ۲۸۳ و ۳۳۵-۳۳۶.
  39. فقه سیاسی، ج۶، ص۲۸-۳۰.
  40. «(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا می‌دارند و زکات می‌پردازند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناپسند باز می‌دارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.
  41. «آری، کسانی باید در راه خدا نبرد کنند که زندگی این جهان را به جهان واپسین می‌فروشند» سوره نساء، آیه ۷۴.
  42. «تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.
  43. «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است * آنان توبه‌کنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان، نمازگزاران، سجده‌کنندگان، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۱-۱۱۲.
  44. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۶۳۲.