سیره امام مهدی در حدیث

بر اساس روایات سیره حضرت مهدی (ع) در عصر ظهور، سیره پیامبر اکرم (ص) و امیرمؤمنان (ع) و دیگر ائمه (ع) خواهد بود، با این تفاوت که در زمان پیامبر اکرم (ص) و دیگر ائمه (ع) موانع و محدودیت‌هایی برای تحقق سیره قولی و رفتاری آن بزرگواران وجود داشته است، اما در زمان ظهور امام مهدی (ع) این محدودیت‌ها و موانع از سر راه آن حضرت برداشته می‌شود.

شباهت‌ها و تفاوت‌های سیره مهدوی، نبوی و علوی

بر اساس روایات سیره حضرت مهدی (ع) در عصر ظهور همان سیره جدش پیامبر اکرم (ص) و امیرمؤمنان (ع) و دیگر اجداد طاهرینش خواهد بود. با این تفاوت که در زمان پیامبر اکرم (ص) و دیگر ائمه (ع) موانع و محدودیت‌هایی برای تحقق سیره قولی و رفتاری آن بزرگواران وجود داشته است، اما در زمان ظهور امام مهدی (ع) این محدودیت‌ها و موانع از سر راه آن حضرت برداشته می‌شود و زمینه تحقق کامل سیره و منش الهی پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) فراهم می‌گردد.

امام مهدی (ع) و سیره رسول خدا (ص)

احادیث و روایات مربوط به سیره امام مهدی (ع) در عصر ظهور، دو گونه است؛ بیشتر این روایات، بیانگر همانندی سیره مهدوی و نبوی و تبعیت حضرت مهدی (ع) از سیره جدش رسول خدا (ص) است. اما ظاهر تعدادی از روایات دیگر، گویای برخی تفاوت‌ها در شیوه‌های رفتاری حضرت مهدی (ع) با سیره رایج در زمان پیامبر اکرم (ص) است. به چند نمونه از این دو دسته روایات اشاره می‌گردد:

روایات دسته اول

دسته نخست روایاتی است که در آن با عناوین «سنّت» یا «سیره» به همگونی سیره مهدی و نبوی اشاره شده است. در این گونه روایات، اگرچه در برخی تعبیر «سنّت» و در برخی دیگر واژه «سیره» به کار رفته است؛ اما روشن است که اصطلاح «سنّت» ناظر به سیره قولی و عملی پیامبر اکرم (ص) است که مفهوم «سیره» را نیز دربر می‌گیرد. برخی روایات که از تأسی حضرت مهدی (ع) به سیره و سنّت پیامبراکرم (ص) و همانندی سیره مهدوی و نبوی خبر داده است، عبارت‌اند:

  1. ام سلمه از رسول خدا (ص) نقل کرده است که فرمود: "مهدی به سنت و روش من عمل می‌کند"[۱].
  2. جابر از امام باقر (ع) روایت کرده که رسول خدا (ص) فرمود: "او [مهدی] مردی از نسل من است و نامش همنام من است خداوند من را به وسله او استمرار می‌بخشد و او به سنت و روش من عمل می‌کند و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد"[۲].
  3. نیز امام باقر (ع) درباره سیره امام مهدی (ع) در عصر ظهور فرمود: "[مهدی] مردم را به سوی کتاب خدا و سنّت پیامبر اکرم (ص) و ولایت علی بن ابی طالب (ع) و بیزاری از دشمنان او دعوت می‌کند"[۳].
  4. هشام بن سالم از امام جعفر صادق (ع) نقل می‌کند که آن حضرت به نقل از جدش رسول خدا (ص) فرمود: "قائم از فرزندان من است. نامش نام من و کنیه‌اش کنیه من و شمائلش شمائل من و شیوه آدابش شیوه و آداب من می‌باشد. مردم را به دین و شریعت من وادارد و آنها را به سوی قرآن مجید دعوت کند. هر کس از وی پیروی نماید از من پیروی نموده و آن کس که از فرمان او سر باز زند از فرمان من سرپیچی نموده است، هرکس در زمان غیبتش منکر وی شود انکار وجود او نموده و هر کس او را تکذیب کند، تکذیب من کرده است و آن کس که تصدیق وی کند مرا تصدیق کرده است و به خدا شکوه می‌برم از کسی که آنچه من درباره او گفته ام تکذیب کند یا منکر شود و یا امت مرا از راه او برگرداند"[۴].
  5. مفضل بن عمر از امام صادق (ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: "هنگامی که خداوند متعال به حضرت قائم (ع) اذن خروج دهد، بالای منبر رود و مردم را به پیروی از خود فراخواند و آنان را به خدا سوگند دهد که برای ایفای حقش او را یاری رسانند تا در میان آنان به سیره رسول خدا (ص) عمل کند و راه و روش او را انجام دهد"[۵].
  6. محمد بن مسلم می‌گوید: "از حضرت باقر (ع) پرسیدم: قائم چگونه در میان مردم رفتار می‌کند؟ فرمود: به روش پیامبر اکرم (ص) عمل می‌نماید تا آنکه اسلام را آشکار می‌سازد. عرض کردم: روش پیامبر چگونه بود؟ فرمود: پیامبر آثار کفر جاهلیت را از میان برد و با مردم به عدالت رفتار کرد. قائم هم موقعی که قیام می‌کند هر عمل نامشروع و بدعتی را که هنگام صلح و سازش با بیگانگان اسلام در میان مسلمین مرسوم گشته از میان می‌برد و مردم را به عدالت گستری رهبری می‌نماید"[۶].
  7. ابی بصیر از امام باقر (ع) نقل کرده که فرمود: "هنگامی که قیام کند مطابق سیره رسول خدا (ص) عمل می‌کند مگر آنکه او آثار پیامبر اکرم (ص) را تبیین و نشر می‌دهد"[۷].
  8. عبداللّه بن عطا می‌گوید: از امام صادق (ع) درباره سیره حضرت مهدی (ع) در عصر ظهور پرسیدم که شیوه و رفتار آن حضرت چگونه است؟ "امام (ع) فرمود: همان کاری را می‌کند که پیامبر خدا (ص) کرد. (آن گاه امام در توضیح این سخن فرمود) آن چه را در گذشته بوده از اساس ویران خواهد کرد؛ همان گونه که رسول خدا (ص) جاهلیّت را از بین برد و اسلام را از نو آغاز می‌کند؛ گو اینکه چیز جدیدی پدید آورده است"[۸].[۹].[۱۰]

روایات دسته دوم

دسته دیگر روایات، حاکی از تفاوت سیره حضرت مهدی (ع) با سیره و روش پیامبر (ص) است:

  1. زراره می‌گوید: محضر امام باقر (ع) عرض کردم: "به محضر امام باقر (ع) عرض کردم که صالحی از صالحان را برایم نام ببر و منظورم حضرت قائم (ع) بود، پس فرمود: اسم او اسم من است، عرض کردم: آیا همچون رفتار رسول خدا (ص) رفتار می‌کند؟ فرمود: هرگز هرگز ای زراره، رفتار او را پیش نمی‌گیرد، عرض کردم: فدایت شوم برای چه؟ فرمود: همانا رسول خدا (ص) در امّت خود چنان رفتار می‌کرد که توأم با بخشش بود (مردم را عفو و مرهون منّت خود می‌ساخت) و دل‌های مردم را به خود جذب می‌نمود، یعنی با مهر رفتار می‌کرد؛ اما رفتار قائم با آنان (به سبب ظلم فراوان) با خشونت و کشتار است؛ زیرا در کتابی که به همراه دارد مأمور شده است که با کشتار رفتار کند و از کسی توبه نپذیرد، وای بر کسی که با او دشمنی کند و به ستیز برخیزد"[۱۱].
  2. ابی بصیر از امام باقر (ع) روایت کرده که فرمود: "قائم (ع) به امر جدید و کتاب جدید و حکم جدید که بر عرب دشوار است قیام می‌کند، کار وی شمشیرجنگ) است؛ توبه هیچ کس را قبول نمی‌کند، و ملامت دشمنان او را از هدفش باز نمی‌دارد"[۱۲].[۱۳]

امام مهدی (ع) و سیره امیرمؤمنان (ع)

روایات مربوط به مقایسه سیره امام مهدی (ع) با سیره امیرمؤمنان (ع) نیز دو دسته‌اند: برخی بر همانندی سیره امام مهدی (ع) با سنّت و سیرت امام علی (ع) دلالت دارد و دسته‌ای دیگر از روایات، دو گونگی و تفاوت سیره مهدوی و علوی را می‌رساند.

روایات دسته اول

روایاتی که از همگونی رفتار و سیره امام مهدی (ع) با سیره امیرمؤمنان (ع) در برخی امور، خبر داده است، عبارت‌اند از:

  1. امام صادق (ع) درباره مواجهه و درگیری سپاه امام مهدی (ع) با لشکریان سفیانی می‌فرماید: "حضرت قائم (ع) وارد نجف می‌شود در آن هنگام لشکریان سفیانی مستقر در کوفه در برابر او قرار می‌گیرد، آنگاه (که جنگ در می‌گیرد از سوی آن حضرت) پرچم رسول خدا (ص) بر افراشته می‌شود و فرشتگان حاضر در جنگ بدر از آسمان فرود می‌آیند، پس هنگامی که آفتاب غروب کرد همانند باد بر سفیانیان یورش برده و سپاه سفیانی پس از شکست سخت می‌گریزد و امام مهدی (ع) آنها را می‌کشند تا این که فراریان به خانه‌های کوفه پناه می‌برند، منادی آن حضرت فریاد برمی‌آورد که هیچ فراری را تعقیب نکنید و مجروحی را از پا درنیاورید، همانند رفتار علی (ع) در روزه بصره (با اهل جمل)" [۱۴].
  2. حماد بن عثمان از امام صادق (ع) گزارش کرده است که فرمود: "نزد حضرت صادق (ع) حاضر شدم، مردی به آن حضرت عرض کرد: خداوند شما را به صلاح رهنمون گرداند، فرمودی که علی بن ابی طالب لباس خشن می‌پوشید. پیراهن چهار درهمی و مانند آن؛ اما شما لباس‌های نیکو پوشیده‌اید! امام در پاسخ فرمودند: علی بن ابی طالب آن گونه لباس را در زمانی می‌پوشید که پوشیدن آن ناپسند نبود و اگر آن حضرت مثل لباس‌های امروزی را می‌پوشید، به آن شهره می‌شد. پس بهترین لباس هر دوره‌ای لباس مردم همان دوره است، ولی چون قائم قیام نماید لباس علی (ع) را خواهد پوشید و به روش او رفتار خواهد نمود"[۱۵].
  3. امام صادق (ع) فرمودند: "اگر قائم ما قیام کند مردم را جز با شمشیر بر طلاق بپا نخواهد داشت و این رویه را در پیش نگیرد مگر برای آنکه سیره علی بن ابی طالب را پیشه خود کند"[۱۶].[۱۷]

روایات دسته دوم

دسته دیگری از روایات، از تفاوت سیره حضرت مهدی (ع) با سیره امیرالمؤمنین (ع) سخن می‌گویند. از جمله روایاتی که بر این مطلب دلالت دارند عبارت‌اند از:

  1. حسن بن هارون نماط (نمط فروش) گزارش کرده است که: "من در محضر امام صادق (ع) نشسته بودم که معلّی بن خنیس از آن حضرت پرسید آیا امام قائم (ع) هرگاه قیام کرد، رفتارش بر خلاف رفتار علی (ع) خواهد بود؟ حضرت در پاسخ وی فرمود: آری به جهت آنکه علی (ع) رفتارش منّت نهادن و دست برداشتن (آزاد‌سازی مخالفین) بود؛ زیرا می‌دانست که پس از او شیعیانش مغلوب دست دشمن خواهند شد، ولی امام قائم که قیام کند برخوردش با آنان با شمشیر و کشتن و اسارت کردن است چون می‌داند که پس از او شیعه آن حضرت هرگز مغلوب دست دشمن نخواهد شد"[۱۸].
  2. ابی بکر خضرمی از امام صادق (ع) نقل می‌کند: "از حضرت صادق (ع) شنیدم که می‌فرمودند: سیره و رفتار علی بن ابی طالب (ع) در مواجهه با اهل بصره از آن چه خورشید بر آن می‌تابد برای شیعیانش بهتر بود. او می‌دانست برای آن گروه قدرتی خواهد بود. پس اگر امام علی (ع) آنها را به اسارت می‌گرفت آنها نیز شیعیانش را اسیر می‌کردند. راوی می‌گوید: پرسیدم: آیا قائم (ع) نیز به سیرت امام علی (ع) رفتار خواهد کرد؟ فرمودند: خیر، همانا علی درود خدا بر او باد با آنها با گذشت رفتار نمود چون از به غلبه و قدرت رسیدن آنها آگاهی داشت امام قائم (ع) رفتاری غیر از این رفتار خواد داشت چون آنها را پس از آن غلبه‌ای نخواهد داشت"[۱۹].
  3. رُفَید، غلام ابن هبیره گوید: امام صادق (ع) به من فرمود: "ای رفید، چگونه خواهی بود هنگامی که ببینی یاران قائم خیمه‌هایشان را در مسجد کوفه بپا کرده‌اند آن گاه مثال جدید که بر عرب گران است بیرون آورده می‌شود؟ پرسیدم: فدایت شوم؛ مثال جدید چیست؟ فرمودند: کشتن. پرسیدم: قائم (ع) در میان آنها چگونه رفتار خواهد کرد؟ آیا سیره علی بن ابی طالب در مواجهه با اهل عراق را خواهد داشت؟ فرمودند: خیر ای رفید، همانا علی (ع) با آنها به آن چه در جفر سفید (خویشتن داری) بود رفتار نمود؛ زیرا می‌دانست به زودی پس از خودش شیعیانش مغلوب می‌شوند، ولی قائم (ع) به آن چه در جفر سرخ (کشتن) است رفتار خواهد نمود؛ زیرا می‌داند پس از آن هیچ گاه شیعیانش مغلوب نخواهند شد"[۲۰].
  4. این روایت از رفید بدین گونه نیز از امام صادق (ع) نقل شده است که رفید می‌گوید: "به حضرت صادق (ع) عرض کردم: یا ابن رسول اللَّه! قربانت گردم آیا قائم به روش علی بن ابی طالب (ع) در میان اهل عراق رفتار می‌کند؟ فرمود: ای رفید علی بن ابی طالب (ع) مطابق آنچه در جفر سفید بود عمل می‌نمود، ولی قائم در میان عرب طبق آنچه در جفر سرخ است عمل می‌نماید. عرض کردم: قربانت گردم! جفر سرخ چیست؟ حضرت انگشت مبارک را به گلوی مبارکش کشید. یعنی با ذبح و کشتن دشمنان دین خدا، حکومت خواهد کرد"[۲۱].

بر پایه این گونه روایات، امیرمؤمنان (ع) در مواجهه با اهل بغی تنها به دلیل رعایت مصلحت شیعیان با مدارا و عطوفت رفتار نموده است؛ چراکه این برخورد از سر مدارا و گذشت آن حضرت آثار فراوانی برای شیعیان داشته است. چنانکه امام صادق (ع) در گفتگو با عبدالله بن سلمان، آثار و حکمت‌های برخورد عطوفت آمیز حضرت علی (ع) با دشمنان را چنین بیان فرموده است: "مردم می‌گویند امام علی (ع) اهل بصره را کشت، ولی اموالشان را رها کرد. حضرت فرمودند: علی (ع) بر آنها شفقت ورزید هم چنان که پیامبر خدا (ص) بر اهل مکّه منّت گذارد و همانا علی (ع) اموال آنها را رها کرد؛ چراکه می‌دانست به زودی شیعیانی خواهد داشت و دولت باطل بر آنها تسلط خواهد یافت و علی (ع) خواست که در مورد شیعیانش به او اقتدا شود. و اگر علی (ع) همه اهل بصره را می‌کشت و اموالش را می‌گرفت، این کار بر او حلال بود لکن حضرت بر آنها منت نهاد تا پس از او شیعیانش در امنیت زندگی کنند"[۲۲].

اما در زمان ظهور، سیاست مداهنه و مماشات با دشمنان پایان می‌یابد و امام مهدی (ع) با مخالفانش از موضع قهر و غلبه برخورد خواهند کرد. از این رو امام مهدی (ع) در مواجهه با خروج کنندگان بر آن حضرت روشی متفاوت با روش امام علی(ع) خواهد داشت؛ زیرا سیره امام علی (ع) مبتنی بر حکمت‌هایی بود مانند مغلوب شدن شیعیان که آن علت در زمان امام مهدی(ع) وجود نخواهد داشت[۲۳].

جمع‌بندی روایات

با تأمل در این دو دسته از روایات وارد شده در خصوص همانندی سیره حضرت مهدی با سیره پیامبر اکرم (ص) و امیرمؤمنان (ع) می‌توان به جمع‌بندی رسید که سیره امام مهدی (ع) از نظر اصول و چار چوب کلی، بر پایه قرآن و سنّت استوار است و با سیره رسول خدا و دیگر ائمه (ع) یکی می‌باشد؛ اما در حیطه اجرای احکام و عمل به شئونات مختلف دین، به دلیل تفاوت شرایط عصر ظهور با دوران صدر اسلام، تفاوت خواهند داشت. از این رو، دو دستگی روایات در این باره را می‌توان ناظر به این دو گونگی شرایط گذشته و آینده و تفاوت‌های جدی جامعه پیش از ظهور با جامعه عصر ظهور در تأسی و الگو پذیری از سیره الهی پیشوایان معصوم (ع) دانست. در حقیقت روایات دسته دوم، بیانگر آن است که در زمان حاکمیت مخالفان و محکومیت شیعه، شرایطی پدید آمده بود که جامعه شیعی در وضعیت تقیه قرار داشت، اما در عصر ظهور، امام مهدی (ع) همه این محدودیت‌ها را برداشته و اسلام و عدالت واقعی را حاکم می‌گرداند.

درباره دو دستگی روایات مربوط به سیره امام مهدی (ع) با سیره امیرمؤمنان (ع) نیز می‌توان گفت که امیرمؤمنان (ع) به خاطر رعایت تقیه و مصلحت‌اندیشی نسل‌های آینده شیعه، از اجرای حکم واقعی درباره اهل بغی خود داری کرد. آن حضرت با رفتار همراه با مدارا و منت خود بهانه اعمال خشونت علیه شیعیان را از دست زمام داران خون‌خوار اموی و عباسی خارج ساخت تا آنها نتوانند به بهانه تبعیت از سیره امیرالمؤمنین علی (ع) و به انگیزه مقابله به مثل و فرونشاندن کینه‌های کهنه خود به تعقیب و گریز و کشتار شیعیان بپردازند گرچه بدون این بهانه نیز از ظلم و بیداد بر شیعیان مظلوم چیزی فروگذار نکردند. اما عصر ظهور، زمان پایان یافتن رعایت تقیه است؛ زیرا تقیه یک روش تاکتیکی بوده است برای حفظ نیروها در شرایط سیطره اکثریتِ باطل و بیم از هدر رفتن نیروها، در حالی که در دوران حکومت جهانی امام مهدی (ع) هیمنه باطل شکسته می‌شود و مؤمنان از امنیت کامل برخوردار خواهند شد هم چنانکه در آیه ﴿وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا[۲۴] امنیت فراگیر از مهم‌ترین شاخصه‌های دولت مهدوی شمرده شده است. و بیم شان را به ایمنی مبدل گرداند.

بر این اساس، میان روایاتی که بر همگونی همه جانبه سیرت علوی و مهدوی و روایاتی که بر تفاوت فی الجلمه سیره امام علی (ع) و امام مهدی (ع) دلالت دارند، هیچ تعارضی نیست،؛ چراکه میان عام و خاص و مطلق و مقیّد تعارضی وجود ندارد و جمع این دو دسته روایت به تقیید عموم و اطلاق دسته اول به وسیله احادیث دسته دوم است؛ یعنی امام مهدی (ع) در تمام ابعاد، سیرت و سنتی همانند امام علی (ع) خواهند داشت به جز مسئله مواجهه با کسانی که بر او خروج کرده و شوریده‌اند که در این خصوص شیوه‌ای نوین در پیش خواهند گرفت. با این عده در میدان کارزار مقاتله می‌شود و افزون بر این فراریانشان تعقیب شده از پا درمی‌آیند و مجروحانشان نیز کشته می‌شوند.

در این روایات، به فلسفه و حکمت این تفاوت‌ها به خوبی اشاره شده و امام (ع) کاملاً توضیح می‌دهد که چرا رفتار و سیره امام قائم (ع) با سیره پیامبر اکرم (ص) و حضرت امیر (ع) تفاوت می‌کند. امام روشن می‌کند که شرایط تغییر کرده و شرایط زمان امام زمان (ع) با زمان پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) یکسان نیست؛ در نتیجه در رفتار او تغییر و تحولی دیده می‌شود. با تأمل و دقت در این روایات روشن می‌شود که امام کاملاً حقیقت را بازگو کرده و توضیح داده است.

بنابراین، تحلیل محتوایی این گونه روایات نیز نشان می‌دهد که این تفاوت‌ها در شیوه‌های اجرایی احکام دین در شرایط مختلف، تا حدی طبیعی نیز هست؛ چراکه با طولانی شدن زمان غیبت و عدم دسترسی مردم به منبع معصوم، عوامل مختلف جهل و هواخواهی مردم سبب ایجاد بدعت‌هایی در دین می‌شود و احکامی از قرآن و اسلام بر طبق میل مردم تأویل و تفسیر می‌شود؛ بسیاری از حدود و احکام چنان فراموش می‌گردد به گونه‌ای که گویا اصلاً از اسلام نبوده است؛ لذا وقتی حضرت مهدی (ع) ظهور می‌کند، بدعت‌ها را ابطال می‌کند و احکام خدا را به همان شکل که صادر شده ظاهر می‌نماید. حدود اسلامی را بدون سهل انگاری اجرا می‌کند و چون در طول تاریخ، زمامداران نالایق و متظاهر به اسلام، پیرایه‌هایی به اسلام بسته‌اند و بدعت‌ها و تحریفات زیادی ایجاد می‌کنند؛ لذا اگر امام (ع) حقیقت را آشکار کند مردم خیال می‌کنند مکتب جدید، روش جدید و قضاوت جدیدی غیر از اسلام آمده است. از این رو تازگی این برنامه‌ها و روش‌ها نه به خاطر آن است که مذهب جدیدی با خود می‌آورد بلکه آن چنان اسلام را از میان انبوه خرافات و تحریف‌ها و تفسیرهای نادرست و تلقی‌های غلط بیرون می‌آورد که بنایی کاملاً نو و جدید جلوه می‌کند. و یکی از رسالت‌های آن حضرت پیرایش اسلام از این وصله‌ها و پیرایه‌ها و به تعبیر دیگر نوسازی و تجدید بنای شکوهمند آن است که مجموعه این نوسازی در عرصه‌های مختلف اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن چنان زیاد و دگرگون کننده است که در روایات از آن به «دین جدید» یا «روش جدید» تعبیر شده است.

در سخنی که امام صادق (ع) به ابوعبیده فرموده است نیز به این همگونی سیرت ائمه (ع) اشاره شده است: "ای اباعبیده کسی از ما چشم از جهان فرونمی بندد مگر این که پس از خود کسی را قرار می‌دهد که مانند او عمل می‌کند و به روش او رفتار می‌نماید و به آن چه او می‌خوانده فرامی خواند"[۲۵].

از این فرمایش امام صادق (ع) می‌توان نتیجه گرفت که میان سیره امامان (ع) نه تنها تعارض و تضاد وجود ندارد بلکه سیره یکایک امامان (ع) بر محور سنت پیامبر اکرم (ص) استوار بوده و همه امامان معصوم (ع) از سیرتی یکسان و سنّت و شیوه‌ای همگونی برخوردارند[۲۶].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «وَ يَعْمَلُ بِسُنَّتِي‌»؛ عمده عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، ص۴۳۴.
  2. «وَ هُوَ رَجُلٌ مِنِّي اسْمُهُ كَاسْمِي يَحْفَظُنِي اللَّهُ فِيهِ وَ يَعْمَلُ بِسُنَّتِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا»؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۶۱.
  3. «يَدْعُو النَّاسَ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ وَ الْوَلَايَةِ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّهِ»؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۴۱.
  4. «الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِي وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِي يُقِيمُ النَّاسَ عَلَى مِلَّتِي وَ شَرِيعَتِي وَ يَدْعُوهُمْ إِلَى كِتَابِ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطَاعَنِي وَ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَانِي وَ مَنْ أَنْكَرَهُ فِي غَيْبَتِهِ فَقَدْ أَنْكَرَنِي وَ مَنْ كَذَّبَهُ فَقَدْ كَذَّبَنِي وَ مَنْ صَدَّقَهُ فَقَدْ صَدَّقَنِي إِلَى اللَّهِ أَشْكُو الْمُكَذِّبِينَ لِي فِي أَمْرِهِ وَ الْجَاحِدِينَ لِقَوْلِي فِي شَأْنِهِ وَ الْمُضِلِّينَ لِأُمَّتِي عَنْ طَرِيقَتِهِ‌»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۱۱؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، ص۴۲۵.
  5. « إِذَا أَذِنَ اللَّهُ عَزَّ اسْمُهُ لِلْقَائِمِ فِي الْخُرُوجِ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَدَعَا النَّاسَ إِلَى نَفْسِهِ وَ نَاشَدَهُمْ بِاللَّهِ وَ دَعَاهُمْ إِلَى حَقِّهِ وَ أَنْ يَسِيرَ فِيهِمْ بِسِيرَةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ يَعْمَلَ فِيهِمْ بِعَمَلِهِ»؛ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۳۸۳؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، ص۴۶۰.
  6. «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنِ الْقَائِمِ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ إِذَا قَامَ بِأَيِّ سِيرَةٍ يَسِيرُ فِي النَّاسِ فَقَالَ بِسِيرَةِ مَا سَارَ بِهِ- رَسُولُ اللَّهِ (ص) حَتَّى يُظْهِرَ الْإِسْلَامَ قُلْتُ وَ مَا كَانَتْ سِيرَةُ رَسُولِ اللَّهِ صقَالَ أَبْطَلَ مَا كَانَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ وَ اسْتَقْبَلَ النَّاسَ بِالْعَدْلِ وَ كَذَلِكَ الْقَائِمُ (ع) إِذَا قَامَ يُبْطِلُ مَا كَانَ فِي الْهُدْنَةِ مِمَّا كَانَ فِي أَيْدِي النَّاسِ وَ يَسْتَقْبِلُ بِهِمُ الْعَدْلَ»؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۴.
  7. «إِذَا قَامَ سَارَ بِسِيرَةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) إِلَّا أَنَّهُ يُبَيِّنُ آثَارَ مُحَمَّدٍ»؛ الغیبه، نعمانی، ص۱۶۴.
  8. «سَأَلْتُهُ عَنْ سِيرَةِ الْمَهْدِيِّ كَيْفَ سِيرَتُهُ فَقَالَ يَصْنَعُ كَمَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) يَهْدِمُ مَا كَانَ قَبْلَهُ كَمَا هَدَمَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَمْرَ الْجَاهِلِيَّةِ وَ يَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِيداً»؛ الغیبه، نعمانی، ص۲۳۱؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۴؛ روضة الواعظین، ص۲۶۵؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۵۲.
  9. مشابه این روایت را عبداللّه بن عطا از امام باقر (ع) نیز نقل کرده است با اندک تفاوتی در برخی عبارات. وی می‌گوید: «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْبَاقِرَ (ع) فَقُلْتُ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ (ع) بِأَيِّ سِيرَةٍ يَسِيرُ فِي النَّاسِ فَقَالَ يَهْدِمُ مَا قَبْلَهُ كَمَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ يَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِيداً»؛ (الغیبه، نعمانی، ص۲۳۲).
  10. صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص ۳۱.
  11. «قُلْتُ لَهُ صَالِحٌ مِنَ الصَّالِحِينَ سَمِّهِ لِي أُرِيدُ الْقَائِمَ (ع) فَقَالَ اسْمُهُ اسْمِي قُلْتُ أَ يَسِيرُ بِسِيرَةِ مُحَمَّدٍ (ص) قَالَ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ يَا زُرَارَةُ مَا يَسِيرُ بِسِيرَتِهِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لِمَ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) سَارَ فِي أُمَّتِهِ بِالْمَنِّ كَانَ يَتَأَلَّفُ النَّاسَ وَ الْقَائِمُ يَسِيرُ بِالْقَتْلِ بِذَاكَ أُمِرَ فِي الْكِتَابِ الَّذِي مَعَهُ أَنْ يَسِيرَ بِالْقَتْلِ وَ لَا يَسْتَتِيبَ أَحَداً وَيْلٌ لِمَنْ نَاوَاهُ»؛ الغیبه، نعمانی، ص۲۳۱.
  12. «‌يَقُومُ الْقَائِمُ بِأَمْرٍ جَدِيدٍ وَ كِتَابٍ جَدِيدٍ وَ قَضَاءٍ جَدِيدٍ عَلَى الْعَرَبِ شَدِيدٌ لَيْسَ شَأْنُهُ إِلَّا السَّيْفَ لَا يَسْتَتِيبُ أَحَداً وَ لَا يَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ»؛ الغیبه، نعمانی، ص۲۳۳؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۵۴.
  13. صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص ۳۶.
  14. «يَقْدَمُ الْقَائِمُ (ع) حَتَّى يَأْتِيَ النَّجَفَ فَيَخْرُجُ إِلَيْهِ مِنَ الْكُوفَةِ جَيْشُ السُّفْيَانِيِّ... فَعِنْدَ ذَلِكَ يَنْشُرُ رَايَةَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَإِذَا نَشَرَهَا انْحَطَّتْ عَلَيْهِ مَلَائِكَةُ بَدْرٍ فَإِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ هَبَّتِ الرِّيحُ لَهُ فَيَحْمِلُ عَلَيْهِمْ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ فَيَمْنَحُهُمُ اللَّهُ أَكْتَافَهُمْ وَ يُوَلُّونَ فَيَقْتُلُهُمْ حَتَّى يُدْخِلَهُمْ أَبْيَاتِ الْكُوفَةِ وَ يُنَادِي مُنَادِيهِ أَلَا لَا تَتْبَعُوا مُوَلِّيا وَ لَا تُجْهِزُوا عَلَى جَرِيحٍ وَ يَسِيرُ بِهِمْ كَمَا سَارَ عَلِيٌّ (ع) يَوْمَ الْبَصْرَةِ»؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۸۷.
  15. «حَضَرْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ قَالَ لَهُ رَجُلٌ أَصْلَحَكَ اللَّهُ ذَكَرْتَ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (ع) كَانَ يَلْبَسُ الْخَشِنَ يَلْبَسُ الْقَمِيصَ بِأَرْبَعَةِ دَرَاهِمَ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ وَ نَرَى عَلَيْكَ اللِّبَاسَ الْجَدِيدَ فَقَالَ لَهُ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (ع) كَانَ يَلْبَسُ ذَلِكَ فِي زَمَانٍ لَا يُنْكَرُ عَلَيْهِ وَ لَوْ لَبِسَ مِثْلَ ذَلِكَ الْيَوْمَ شُهِرَ بِهِ فَخَيْرُ لِبَاسِ كُلِّ زَمَانٍ لِبَاسُ أَهْلِهِ غَيْرَ أَنَّ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ (ع) إِذَا قَامَ لَبِسَ ثِيَابَ عَلِيٍّ (ع) وَ سَارَ بِسِيرَةِ عَلِيٍّ (ع)»؛ الکافی، ج۱، ص۴۱۱.
  16. «لَو قَدْ قَامَ قَائِمَنَا مَا اَقَامَ النّاسُ عَلی الطّلاق اِلّا بِالسّیْف وَ لَوْ قَدْ کَانَ ذَلِکَ لَم یَکُن اِلّا سِیرَهَ عَلِیّ بْنِ اَبِی طَالِب (ع)»؛ شرح الاخبار فی فضائل الأئمه الاطهار (ع)، ج۳، ص۳۷۳.
  17. صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص ۳۸.
  18. «كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) جَالِساً فَسَأَلَهُ الْمُعَلَّى بْنُ خُنَيْسٍ أَ يَسِيرُ الْقَائِمُ إِذَا قَامَ بِخِلَافِ سِيرَةِ عَلِيٍّ (ع) فَقَالَ نَعَمْ وَ ذَاكَ أَنَّ عَلِيّاً سَارَ بِالْمَنِّ وَ الْكَفِّ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ شِيعَتَهُ سَيُظْهَرُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنَّ الْقَائِمَ إِذَا قَامَ سَارَ فِيهِمْ بِالسَّيْفِ وَ السَّبْيِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ يَعْلَمُ أَنَّ شِيعَتَهُ لَمْ يُظْهَرْ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً»؛ الغیبه، نعمانی، ص۲۳۲.
  19. «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ لَسِيرَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) فِي أَهْلِ الْبَصْرَةِ كَانَتْ خَيْراً لِشِيعَتِهِ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ أَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ لِلْقَوْمِ دَوْلَةً فَلَوْ سَبَاهُمْ لَسُبِيَتْ شِيعَتُهُ قَالَ قُلْتُ فَأَخْبِرْنِي عَنِ الْقَائِمِ أَ يَسِيرُ بِسِيرَتِهِ قَالَ لَا لِأَنَّ عَلِيّاً (ع) سَارَ فِيهِمْ بِالْمَنِّ لِمَا عَلِمَ مِنْ دَوْلَتِهِمْ وَ أَنَّ الْقَائِمَ (ع) يَسِيرُ فِيهِمْ بِخِلَافِ تِلْكَ السِّيرَةِ لِأَنَّهُ لَا دَوْلَةَ لَهُمْ»؛ المحاسن، ج۲، ص۳۲۰؛ الکافی، ج۵، ص۳۳؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۵؛ علل الشرائع، ج۱، ص۱۵۰.
  20. «قَالَ لِي يَا رُفَيْدُ كَيْفَ أَنْتَ إِذَا رَأَيْتَ أَصْحَابَ الْقَائِمِ قَدْ ضَرَبُوا فَسَاطِيطَهُمْ فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ ثُمَّ أَخْرَجَ الْمِثَالَ الْجَدِيدَ عَلَى الْعَرَبِ الشَّدِيدِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا هُوَ قَالَ الذَّبْحُ قَالَ قُلْتُ بِأَيِّ شَيْ‌ءٍ يَسِيرُ فِيهِمْ بِمَا سَارَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ فِي أَهْلِ السَّوَادِ قَالَ لَا يَا رُفَيْدُ إِنَّ عَلِيّاً (ع) سَارَ بِمَا فِي الْجَفْرِ الْأَبْيَضِ وَ هُوَ الْكَفُّ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ سَيَظْهَرُ عَلَى شِيعَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنَّ الْقَائِمَ يَسِيرُ بِمَا فِي الْجَفْرِ الْأَحْمَرِ وَ هُوَ الذَّبْحُ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ لَا يَظْهَرُ عَلَى شِيعَتِهِ»؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (ع)، ص۱۵۵.
  21. «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ يَسِيرُ الْقَائِمُ بِسِيرَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فِي أَهْلِ السَّوَادِ فَقَالَ لَا يَا رُفَيْدُ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ سَارَ فِي أَهْلِ السَّوَادِ بِمَا فِي الْجَفْرِ الْأَبْيَضِ وَ إِنَّ الْقَائِمَ يَسِيرُ فِي الْعَرَبِ بِمَا فِي الْجَفْرِ الْأَحْمَرِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا الْجَفْرُ الْأَحْمَرُ قَالَ فَأَمَرَّ إِصْبَعَهُ إِلَى حَلْقِهِ فَقَالَ هَكَذَا يَعْنِي الذَّبْحَ»؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (ع)، ص۱۵۲؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۱۳.
  22. «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ إِنَّ النَّاسَ يَرْوُونَ أَنَّ عَلِيّاً (ع)قَتَلَ أَهْلَ الْبَصْرَةِ وَ تَرَكَ أَمْوَالَهُمْ فَقَالَ إِنَّ دَارَ الشِّرْكِ يَحِلُّ مَا فِيهَا وَ دَارَ الْإِسْلَامِ لَا يَحِلُّ مَا فِيهَا فَقَالَ إِنَّ عَلِيّاً (ع) إِنَّمَا مَنَّ عَلَيْهِمْ كَمَا مَنَّ رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَلَى أَهْلِ مَكَّةَ وَ إِنَّمَا تَرَكَ عَلِيٌّ (ع)أَمْوَالَهُمْ لِأَنَّهُ كَانَ يَعْلَمُ أَنَّهُ سَيَكُونُ لَهُ شِيعَةٌ وَ أَنَّ دَوْلَةَ الْبَاطِلِ سَتَظْهَرُ عَلَيْهِمْ فَأَرَادَ أَنْ يُقْتَدَى بِهِ فِي شِيعَتِهِ... وَ لَوْ قَتَلَ عَلِيٌّ (ع) أَهْلَ الْبَصْرَةِ جَمِيعاً وَ أَخَذَ أَمْوَالَهُمْ لَكَانَ ذَلِكَ لَهُ حَلَالًا لَكِنَّهُ مَنَّ عَلَيْهِمْ لِيُمَنَّ عَلَى شِيعَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ»؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۵۴؛ بحارالانوار، ج۳۳، ص۴۴۲.
  23. صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص ۴۱.
  24. «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر می‌گرداند؛ (آنان) مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نمی‌گردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.
  25. «يَا أَبَا عُبَيْدَةَ إِنَّهُ لَا يَمُوتُ مِنَّا مَيِّتٌ حَتَّى يُخَلِّفَ مِنْ بَعْدِهِ مَنْ يَعْمَلُ بِمِثْلِ عَمَلِهِ وَ يَسِيرُ بِسِيرَتِهِ وَ يَدْعُو إِلَى مَا دَعَا إِلَيْهِ»؛ الکافی، ج۲، ص۳۲۲.
  26. صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص ۴۶.