سیره حکومتی امام مهدی
سیره حکومتی امام مهدی (ع) همان سیره حکومتی پیامبر اکرم (ص)، امام علی (ع) و دیگر امامان (ع) است. ماهیّت نظام سیاسی در حکومت مهدوی، الهی است و اهداف و شیوه حکومتی آن بر پایه دین استوار است و جهتگیری نظام سیاسی مهدوی به سمت سعادت واقعی و کرامت انسانی مردم در پرتو عبودیت و اطاعت از خداوند و هدایت مردم به صراط حق حاصل است. برخی از مهمترین ویژگیها و کارهای منحصر به فرد سیره حکومتی امام مهدی (ع) عبارتاند از: دینمداری؛ عدالتمحور بودن؛ جهانشمول بودن، داشتن محبوبیت مردمی و امنیتگرا.
مقدمه
سیره حکومتی حضرت مهدی(ع) به طور دقیق همان سیره حکومتی پیامبر اکرم(ص)، امام علی(ع) و دیگر امامان(ع) است. البته نباید از نگاه دور داشت که پیامبر(ص) و امامان(ع) به دلیل محدودیتها و موانع تحمیل شده فراوانی، نتوانستند آنچه را در نظر داشتند، پیاده کنند.
از سخنان نورانی معصومان(ع) استفاده میشود تمام محدودیتها و موانع، از سر راه امام مهدی(ع) برداشته میشود و آن حضرت، سیره معصومان(ع) را تحقق خواهد بخشید.
در این باره دو دسته روایت وجود دارد:
- دستهای که میفرماید سیره آن حضرت، همان سیره و روش پیامبر(ص) و امامان(ع) است. این روایات، ناظر بر روش ایشان در امور اجرایی است.
- دسته دوم، روایات فراوانی است که حاکی از تفاوت سیره حضرت مهدی(ع) با سیره پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) است.
- زراره از امام باقر(ع) پرسید: آیا او همچون محمد(ص) رفتار میکند؟ حضرت فرمود: هرگز! هرگز! ای زراره! رفتار او را پیش نمیگیرد. عرض کردم: فدایت شوم! برای چه؟ فرمود: همانا رسول خدا(ص) در امت خود، چنان رفتار میکرد که توأم با بخشش بود و دلهای مردم را به خود جذب میکرد؛ ولی رفتار قائم به سبب ستم فراوانی که جهان را فراگرفته با خشونت و کشتار است؛ زیرا در کتابی که همراه دارد، مأمور شده است با کشتار رفتار کند و از کسی توبه نپذیرد. وای بر کسی که با او دشمنی کند و به ستیز برخیزد![۳].
- از امام صادق(ع) پرسیدند: "آیا سیره قائم، بر خلاف سیره و روش امام علی(ع) است؟ حضرت فرمود: بلی؛ به سبب آنکه حضرت علی سیرهاش از روی منّت و گذشت بود؛ چون میدانست شیعیانش زود مغلوب خواهند شد؛ اما قائم چون قیام کند، با شمشیر و اسیر گرفتن است؛ چون میداند شیعیانش هرگز مغلوب نخواهند شد"[۴].
اگرچه برخی در سند و یا دلالت روایات این دست خدشههایی وارد کردهاند، اما آنچه مسلم است این است که آن حضرت، هرگز با دشمنان خداوند سر سازش نخواهد داشت و با آنان به شدت برخورد خواهد کرد.
با توجه به اینکه تا زمان ظهور، بسیاری از حقایق تابناک اسلام دچار پیرایه و خرافات شده است، وقتی آن حضرت حقیقت اسلام را اظهار میکند، عده فراوانی گمان میکنند آن حضرتدین جدیدی آورده است. این در حالی است که آن حضرت، فقط دین راستین را اقامه میکند[۵].
بنابراین اگر روش آن حضرت با امیر مؤمنان(ع) تفاوت کند، تنها به سبب شرایطی است که در آن حکومت جهانی فراهم میآید و این شرائط، به دلایلی برای دیگران فراهم نشده بود[۶].
سیره سیاسی، حکومتی امام مهدی(ع)
هر حاکمی در حکومت و بخشهای گوناگون مدیریت خود، شیوه و روش خاصی را دارد که از ویژگیهای حکومت او به شمار میآید. امام مهدی(ع) نیز وقتی حکومت جهان را به دست میگیرد، در تدبیر نظام جهانی خود روش خاصی دارد. ایشان تحققبخش آرزوهای همه پیامبران و امامان(ع) و تشکیل دهنده حکومت عدل اسلامی و اجرا کننده نقشههای پیامبر اسلام(ص) در صحنه گیتی است.
در حوزه حکومت و سیاست، نظام سیاسی حاکم بر دولت کریمه امام مهدی(ع) براساس امامت و ولایت استوار است. با وجود انسان کامل و امام معصوم در رأس حکومت جهانی، سلامت سیاسی نظام حفظ خواهد شد و حضرت با احزاب و اندیشههای سیاسی معاند و مخالف و با گرایشهای شکگرا و ضددینی، برخورد قاطع خواهد کرد.
سیاست و حکومت مهدوی بر مبنای سعادتسازی جامعه پایهگذاری میشود. در این رابطه برجستهترین تعبیر درباره سیاست مهدوی را در دعای شریف افتتاح میتوان یافت. در این دعا سیمای دولت کریمه مهدوی به زیبایی ترسیم شده است: "خدایا! ما به سوی تو رغبت داریم در دولت کریمهای که اسلام و مسلمانان عزت یافته و نفاق و منافقان دچار ذلت میشوند. که ما را در آن دولت از دعوت کنندگان به طاعت خویش و راهنمایان به راه خویش قرار دهی و بدین وسیله کرامت دنیا و آخرت را به ما عطا کنی"[۷].[۸]
ویژگیهای سیره حکومتی امام مهدی(ع)
ماهیّت نظام سیاسی در حکومت مهدوی، الهی است و اهداف و شیوه حکومتی آن بر پایه دین استوار است و جهتگیری نظام سیاسی مهدوی به سمت سعادت واقعی و کرامت انسانی مردم در پرتو عبودیت و اطاعت از ذات اقدس الهی و هدایت مردم به صراط حق حاصل است. در این راستا، جهانشمولی، دینمداری، جامعهپذیری، امنیت فراگیر و عدالتگرایی و... برخی از مهمترین ویژگیها و کارهای منحصر به فرد سیره حکومتی امام مهدی(ع) شمرده میشود که آثار و برکات بیشماری را برای جامعه بشری به ارمغان خواهد آورد[۹].
دینمدار
در اندیشه دینی، سیاست با آموزههای دین جدا نیست، بلکه درهم آمیخته است؛ زیرا عالیترین دستورات حکومتی و سیاسی در متن قرآن و سنت آمده؟! دین نه تنها به روابط انسانها با یکدیگر عنایت فراوان کرده بلکه به رابطه انسان با خودش و رابطه انسان با خدا هم خیلی اهتمام ورزیده است.
در جامعه جهانی عصر ظهور که امام مهدی(ع) حاکم بر تمام جهان است و سیاست او عین حاکمیت دین اسلام و آموزههای الهی قرآن و سنت در جامعه است، پرچم اسلام در کل عالم برافراشته میشود، کتابی که به عنوان قانون اساسی بر دنیا حکومت میکند قرآن است، قوانین جاری متکی به متن اصیل اسلام است، مرزها بر چیده میشود و در تمام کره زمین حکومت واحدی تشکیل میشود.
ابی الجارود از امام باقر(ع) نقل کرده است که آن حضرت در تفسیر آیه مبارکه: ﴿الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ﴾[۱۰] فرمود: "این آیه اختصاص به آل محمّد دارد. حضرت مهدی و اصحابش که خداوند آنها را مالک شرق و غرب میکند و دین را به وسیله او بر تمام ادیان پیروز مینماید و باطل و دینهای ساختگی را به همت او و یارانش از میان بر میدارد چنانچه پیش از ظهور او سفاهت و نادانی پرده بر روی حق و حقیقت کشیده است به طوری عدالت گسترش مییابد که اثری از ظلم باقی نمیماند. امر بمعروف و نهی از منکر میکنند و در اختیار خدا است عاقبت امور"[۱۱].
در روایت معتبر دیگر امام باقر(ع) در تفسیر آیه شریفه: ﴿اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا﴾[۱۲] فرمود: "خداوند زمین را به وسیله قائم(ع) زنده میکند و منظور از مرگ اهل زمین کفر اهل آن است، چون کافر مرده است. (هر چند دارای حیات ظاهری و مادی باشد، ولی مرده متحرک است)" [۱۳].
این سخن امام باقر(ع) کنایه از این است که گسترش عدالت مهدوی، جهان مرده به سبب ظلم را با عدل حیات میبخشد. بر اساس این تفسیر حضرت، مرگ زمین به معنای کفر اهل آن است و طبیعتاً احیای آن نیز به ایمان آوردن اهل آن خواهد بود. و احیاء زمین توسط امام مهدی(ع) به معنای اتخاذ تدابیری است که به مؤمن شدن کافران بینجامد. این روایت، افزون بر این که به دعوت کافران به پذیرش آیین حق دلالت دارد و نشان دهنده گشوده بودن شاه راه سعادت در برابر گم شدگان وادی ضلالت است، از این حقیقت نیز پرده برمیدارد که کافران به دعوت حضرت پاسخ مثبت میدهند و مردگان با دم مسیحایی مقتدای مسیح زنده میشوند.
در جامعه دینی هدف کلان حکومت دینی همان اهداف بعثت انبیاء(ع)؛یعنی رسانیدن انسان به سعادت و کمال دنیوی و اخروی است. از همین روی به ابعاد جسمانی و روحانی، فردی و اجتماعی، دنیایی و اخروی انسانها توجه دارد. در حقیقت از همان جامعیت وحی برخوردار است.
در حکومت دینی، برای مجریان اوصاف و شرایطی به تناسب مسؤلیتها و شرایط اجتماعی وضع شده است؛ وجود این شرایط و صلاحیتها برای مدیران ارشد همواره شدیدتر میشود و با وجود افراد واجد شرایط، دیگران حق جواز تصدی مقامات دولتی را ندارند تا آنجا که رهبریت دولت دینی مشروعیت و حقانیت خود را از رهگذر وجود همین صلاحیتها و شرایطی میگیرد که از جانب دین داده شده است. حکومتی که در سازوکار اجراییاش جز عدل حاکم نیست و برنامه فرهنگی اش، تربیت قلوب و استغنای روح بشر است، همان گمشده انسان است که طریق سعادت را برایش پیمودنی میسازد و زندگی دنیا و آخرت او را آباد میکند.
در حکومت دینی اقبال مردم متدین به دولت دینی بسیار با اهمیت است. اگر چه حکومت دینی با مردمی بدون اعتقاد به دین در عالم فرض و تصور ممکن است، ولی در واقعیت و میدان عمل نمیتوان دولت دینی را بر شانههای ملتی بیگانه و غیر معتقد به دین به پاداشت.
حکومت دینی، حکومتی است که نظام آن بر اساس احکام دین استقرار دارد و قوانینی که تصویب و اجرا میشود الهام گرفته از احکام دینی است. به عبارت دیگر در حکومت دینی خطوط و چارچوبهای کلی حکومت را دین تعیین میکند؛ هر چند مصادیق و خطوط جزئی روشهای خاص حکومت از طریق عقل، تجربه و دانش بشری تنظیم میشود. بنابر این، حکومت اسلامی فرعی از حکومت دینی است و حکومت اسلامی حکومتی است که در آن اداره امور کشور و رسیدگی به مسایل جامعه مطابق دستورات و قوانین اسلام است. در حکومت اسلامی حاکمیت بر انسان و جامعه از آن خدا است که به رسول و جانشینان بر حق او داده شده است.
جمیل بن دراج از امام صادق(ع) از پدر بزرگوارش از اجداد طاهرینش از امام امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند که حضرت امیرمؤمنان(ع) فرمود: "اسلام و سلطان دادگر (حاکم عادل) دو برادرند که هیچ یک اصلاح نمیشوند مگر به وسیله دیگری. اسلام اصل و اساس و پایه است و سلطان عادل پاسدار آن است، بنائی که پایه و اساسی ندارد ویران است، و چیزی که نگهبان ندارد ضایع شونده است"[۱۴].[۱۵]
عدالتمحور
بارزترین ویژگی و برجستهترین وجهه حکومتی در سیره امام مهدی(ع) عدالتورزی حضرت است به گونهای که حکومت مهدوی در میان مردم بیشتر با ویژگی عدالت گستری و برقراری نظام مبتنی بر قسط و عدل در سراسر جهان شناخته میشود: "سلام بر قیام کننده مورد انتظار و عدالت شناخته شده"[۱۶].
امام مهدی(ع) مظهر تام «قَائِم بِالقِسط» است و حکومت مهدوی، جلوه کامل عدالت و قسط خواهد بود. در جامعه مهدوی، توزیع عادلانه مناصب اجتماعی در رأس قرار میگیرد و به عنوان بُعد اصلی عدالت مطرح میشود. در این جامعه، مناصب و اختیارات اجتماعی بر اساس میزان تقرّب اشخاص به خدا تقسیم میشود. در چنین جامعهای چون قرار است انسان به سعادت برسد مقربترین انسانها که توانایی ساختن جامعه مقرّبان را دارند در قلّه مناصب اجتماعی قرار میگیرند. عدالت مهدوی در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، قضایی و حقوقی، محقق خواهد شد. عدالت در بُعد سیاسی توزیع عادلانه اختیارات و مناصب اجتماعی یا توزیع عادلانه قدرت را در بر میگیرد. عدالت در بُعد فرهنگی شامل توزیع عادلانه آموزش و اطلاعات مناسب به مردم و رشد فضائل و ارزشها برای رسیدن شکوفایی را شامل میشود. عدالت در بُعد اقتصادی توزیع عادلانه ثروت و امکانات در جامعه را اجنتاب ناپذیر میکند و عدالت حقوقی و قضایی، درمان ظلمهایی است که در جامعه بشری به وقوع میپیوندد.
عدالت مهدوی چنان است که ظلم و ستم را به کلی ریشه کن میکند و این از مختصات حکومت عدل مهدوی است. امام صادق(ع) فرمود: "چون قائم(ع) قیام کند، حکم به عدل میفرماید و در روزگار او ظلم و ستم برداشته میشود"[۱۷].
حضرت مهدی(ع) در اجرای عدالت تا آنجا پیش میرود که ظلم به طور کامل از صفحه زمین رخت بر بسته، محو میشود؛ به گونهای که در هیچ گوشه جهان اثر و نشانهای از ظلم دیده نمیشود، آن گونه که امام باقر(ع) فرمود: "تا جایی که نشانی از ظلم وجود نخواهد داشت"[۱۸].
مفضل بن عمر از امام صادق(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمود: "او سراسر گیتی را از هر گونه جور و ستمی پاکسازی میکند"[۱۹].
وقتی از امام رضا(ع) درباره حضرت مهدی(ع) سوال شد، فرمود: "چهارمین فرزند من زاده سیده کنیزان، خدای به توسط وی زمین را از هر خلافی پاک کند و از هر ستمی منزه دارد و اوست همان کسی که مردم در ولادتش شک کنند و او است که پیش از خروجش غیبت دارد و چون خروج کند زمین به نور او درخشان گردد و ترازوی عدالت میان مردم بگذارد و هیچ کس به دیگری ستم نکند"[۲۰].
هرگاه حاکم و دستگاه حکومت، قوانین مدنی، حقوقی و جزایی، دستگاههای مختلف اجرایی و قضایی، برخاسته از حق و بر محور عدل قرار داشته باشند و بر اساس قسط عمل کنند، مردم نیز حق پذیر خواهند بود و بر پایه آن عمل خواهند کرد و بدینسان آیه ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾[۲۱] در بالاترین مصداق خود عملی خواهد شد و تمام جامعه تحت رهبری کسی که خود مظهر تام ﴿قَائِمًا بِالْقِسْطِ﴾[۲۲] است، قیام به قسط خواهد داشت.
بدیهی است مردمان و شهروندان این مدینه عدل و فضیلت با اقتدا به امام خویش در تحقق آن سهم بسزایی خواهند داشت و همان طور که مصداق کامل و نهایی آیه ﴿الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ﴾[۲۳] در آن عصر تحقق مییابد، نماز که ستون دین است به پا میگردد و زکات کاملاً پرداخت و امر به معروف و نهی از منکر با تمام ابعادش اجرا میشود و ارتباط مؤمنان با خدا تحت عنوان «اقامه نماز» محکم میشود و بخشهای نیازمند و بینیاز جامعه انسانی و اسلامی با پرداخت زکات به هم پیوند خواهند خورد. خوبیها و زیباییها با امر به معروف پیوسته مطرح میگردد و پلیدیها و زشتیها با نهی از منکر از جامعه مهدوی رخت بر میبندد.
در این حکومت فضیلت پیشه و عدالت مدار، روشن است که سرنوشت دشمنان دین و ویران گران مراکز نشر و ابلاغ و آموزش فرهنگ دین چیزی جز گرفتاری به وعید عذاب نخواهد بود: ﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۲۴].
در عصر حاکمیت فرهنگی دینی، آنچه معیار رفتار اجتماعی است عدالت در همه عرصهها است و همه بساط ظلم فرهنگی و اجتماعی برچیده خواهد شد و بر قراری عدالت اجتماعی و بهرهمندی عمومی از نیازهای ضروری و نیز تعالی روح بینیازی در شهروندان حکومت مهدوی(ع) از زیباترین جلوههای دینداری در عصر حاکمیت اوست.
در حکومت عدل مهدوی، ابعاد و عرصههای عدالت، در امور اقتصادی و رفع فقر و تبعیض خلاصه نمیشود، بلکه اقامه قسط، شامل تمام عرصههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، حقوقی و... خواهد شد.
در پرتو عدالت امام مهدی(ع) کارگزاران و حکمرانان و صاحبان مناصب کلیدی، هرچه به مقام و منزلت اجتماعی بالاتری دست مییابند، برخورداری آنها از امکانات و ثروت کمتر میشود؛ یعنی در حکومت مهدوی، تکیه زدن بر جایگاههای رفیع، همراه با زهد بیشتر است. امیرمؤمنان(ع) میفرماید: "مهدی(ع) والیان و فرمانداران خود را به شهرهای جهان اعزام میکند تا عدالت را در میان مردم به اجرا گذارند"[۲۵].
از این رو هنگامی که نزد امام رضا(ع) سخن از ظهور قائم(ع) به میان میآید، ایشان میفرماید: "لباس قائم(ع) جز پارچه زِبر و خشن و غذای او جز خوراک ناگوار نخواهد بود"[۲۶].
عبدالله بن مسعود از رسول خدا(ص) نقل کرده است که فرمود: "مهدی(ع) مال و دارایی فراوانی را میان مردم به طور مساوی تقسیم میکند و خداوند در دلهای آنان، روح استغنا و بینیازی قرار میدهد"[۲۷].
بر این اساس، مساوات، توزیع عادلانه ثروت و رفع تبعیض در میان مردم از شاخصههای عدالت اقتصادی در زمان ظهور است. ابوسعید خدری از رسول اکرم(ص) نقل نموده که فرمود: "به شما مژده آمدن مهدی(ع) را میدهم که در آینده میان امت من برانگیخته میشود، او اموال را به نحو صحاح تقسیم میکند. شخصی پرسید: صحاح چیست؟ آن حضرت فرمود: توزیع یکسان دارایی میان مردم"[۲۸].
اجرای عدالت و مساوات، روحیه برادری اجتماعی را استحکام میبخشد و باعث میشود که همه احساس برابری کنند: "رأفت و رحمت را بین مردم میافکند. پس نسبت به یکدیگر مواسات خواهند داشت و مال را به تساوی تقسیم میکنند. بدین سبب، فقیر بینیاز میشود و فاصله طبقاتی توانگر و ضعیف از جامعه رخت برمیبندد"[۲۹].
تقسیم بالسویه، ناظر به تقسیم اموال عمومی و بیت المال است که از منابع زیرزمینی و اخماس و زکوات و... به دست میآید و در اختیار امام مهدی(ع) است. در آن زمان بیت المال سرشار از اموال عمومی است و مال و ثروت عمومی فراوان میشود: "یعنی اموال در زمان امام زمان مثل چشمه میجوشد و پایان ندارد"[۳۰] و خزانههای دنیا در دست امام زمان(ع) است که هر چه بدهد پایان ندارد و اینها را در میان مردم به طور مساوی تقسیم میکند. قطعا استحقاق افراد مراعات میشود و هر صاحب حقی به حقش میرسد تا تلاشها و کوششها حرمت نهاده شود.
این نعمتها فقط برای نیکان نیست، بلکه نیک و بد همه از این نعمتهای بیپایان و خان گسترده مهدوی استفاده میکنند و دادگری امام مهدی(ع) نیکان و بدان را به طور یکسان شامل میشود. بشر بن غالب از امام حسین(ع) روایت کرده است که حضرت فرمود: "آن گاه که برپا کننده عدل قیام کند، عدالتش، نیکوکار و فاجر را در بر میگیرد"[۳۱].
جابر از امام باقر(ع) روایت کرده که فرمود: "هنگامی که قائم ما(ع) قیام کند مال را به طور مساوی و معادل بین خلق اللَّه تقسیم میکنند، چه اشخاص صالح بوده و چه فاجر باشند"[۳۲].
بدیهی است که ایجاد مساوات در جامعه و برقراری قسط قرآنی، احتیاج به افزایش ثروت و امکانات دارد که این مطلوب، در حکومت مهدوی با عمران و آبادانی زمین محقق خواهد شد. امام صادق(ع) فرمود: "مهدی(ع) به حکم داود(ع) و محمد(ص) میان مردم حکم میکند. در این هنگام، زمین گنجها و برکات خود را آشکار میکند و به سبب توانگر شدن مردم، کسی نیازمند به صدقه و نیکی را نمییابد تا به او صدقه بدهد"[۳۳].
امام مهدی(ع) با گسترش عدالت، جهان مرده به سبب ظلم را، حیات دوباره میبخشد. امام باقر(ع) در تأویل آیه شریفه ﴿اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا﴾[۳۴] میفرماید: "خداوند زمین را به دست حضرت قائم(ع) زنده میکند. او میکند. او در زمین به عدالت رفتار میکند، از این رو، زمین را با اجرای عدل زنده میگرداند، پس از آنکه به سبب ظلم مرده است"[۳۵].
همچنین امام کاظم(ع) در تفسیر این آیه میفرماید: "این چنین نیست که خداوند زمین را باریزش باران زنده کند، بلکه مردانی را بر میانگیزد که عدالت را زنده میکنند و در نتیجه، زمین با احیای عدالت زنده میشود"[۳۶].
فضیل بن یسار گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: "مهدی(ع) آنگاه که قیام کند، عدالت را به درون خانههای مردم وارد میکند، همچنانکه سرما و گرما وارد خانهها میشود"[۳۷].
حذیفه میگوید: رسول خدا(ص) فرمود: "مهدی(ع) مردی از فرزندان من است. او زمین را از عدل و قسط پر کند چنانکه از ستم پر شده است، اهل زمین و آسمان و مرغان هوا از خلافت او راضی هستند"[۳۸].
ابوسعید خدری از حضرت رسول اکرم(ص) نقل نموده که فرمود: "شما را به آمدن مهدی(ع) مژده میدهم، او دلهای بندگان را پر از حس بینیازی میکند و دادگریاش همگان را فرا میگیرد"[۳۹].
پیامبر اکرم(ص) درباره آثار و برکات عدالت مهدوی، فرمود: "امّت من در زمان ظهور مهدی(ع) چنان از نعمتهای فراوان بهره مند خواهد شد که پیش از آن هرگز کسی از چنین نعمتی برخوردار نشده است، باران رحمت بر آنها فرو میریزد و زمین گیاهانش را بر آنان آشکار میکند"[۴۰].
امام صادق(ع) میفرماید: "چون قائم ما قیام کند، هر گنجی را بر صاحب آن حرام میکند تا آن را به خدمت او آورد و او آن گنج را در راه مبارزه با دشمنان به کار خواهد بست"[۴۱].
عدالت مهدوی به نیاز فردی، طبیعی و غریزی انسان نظر دارد و در مقابل هر خصلت طبیعی و غریزی، حقی را قائل است و عهدهدار پاسخگویی به این حق طبیعی است. این سطح عدالت زمینهساز پرستش فردی و تسهیل کننده تحصیل پرستش فردی است. اما عدالت مهدوی در این سطح نمیماند و به جامعه راه پیدا میکند،؛ چراکه بر اساس انسانشناسی الهی بسیاری از استعدادهای آدمی در بستر جامعهرشد مییابد. عدالت مهدوی در این سطح هم باقی نمیماند؛ بلکه سطحی دیگر از عدالت نیز در حکومت مهدوی محقق میشود و آن عدالت تاریخی است. در زمان حضرت با وقوع رجعت انسانها که بهترین خوبان تاریخ و بدترین بدان تاریخ سر از قبر بر میدارند؛ حضرت از اولیای طاغوت و جبهه تاریخیباطل انتقام خواهد گرفت و عدالت قضایی را در مورد آنها اجرا خواهد کرد.
از نظر گستره و حیطه جغرافیایی، عدالت مهدوی، چنان فراگیر است که جهان با همه وسعتش در دایره حاکمیت عدل مهدوی در تمام ابعاد حقوقی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی قرار خواهد گرفت و حکومت اسلامی به منطقه خاصی محدود نخواهد شد.
امام صادق(ع) در تفسیر آیه ﴿اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۴۲] فرمود: "خداوند زمین را پس از مردن آن از ستمکاری پیشوایان و رهبران گمراهی با دادگری قائم(ع) به هنگام ظهورش دوباره زنده میسازد"[۴۳].
عدالت موعود در جامعه مهدوی به گونهای زیبا و فرحبخش، گسترش مییابد که میتوان جامعه مهدوی را تجلّی حیات بهشتی در زمین دانست. حیات طیبهای که جایگاه اوج قرب و چشیدن رضوان الهی است و نمونه بینظیر آن در جامعه مهدوی نمود پیدا میکند[۴۴].
جهانشمول
حکومت مهدوی، بر خلاف نظامهای دیگر، منطقهای و قارهای نیست بلکه رویکرد جهانی دارد و گستره آن همه کره خاکی و بلکه همه قلمروهای نفوذ انسان را در بر میگیرد.
مرکز حکومت حضرت مهدی(ع) اگرچه در کوفه قرار دارد، اما قلمرو آن جهانی و فراگیر است. یکی از اصحاب امام صادق(ع) از آن حضرت پرسید: خانه و قرارگاه مهدی(ع) کجاست؟ آن حضرت فرمود: "محل حکومت او کوفه خواهد بود و جایگاه قضاوت و حکمرانیش مسجد جامع کوفه بیت المال و محل تقسیم غنیمتها مسجد سهله، و جایگاه استراحت و خلوتگه او در مکان ریگهای سفید نجف خواهد بود"[۴۵].
امام مهدی(ع) پس از پیروزی فرمان عدالت و آبادانی سراسری را صادر میکند تا همگان در سطح جهان از مواهب حکومت آن حضرت بهرهمند گردند. امام صادق(ع) فرمود: "مهدی اصحاب خویش را در تمامی شهرها میپراکند و آنان را به عدالت و احسان فرمان میدهد، آنان را حاکمان مناطق مختلف قرار داده و به آنان دستور میدهد که به آبادانی و سازندگی شهرها بپردازند"[۴۶].
در عصر ظهور، همه جهان تحت حکومت واحد اداره خواهد شد و کارگزاران حکومتی آن حضرت، در همه جای عالم به فرمان او مأمور خواهند بود که همه شهرها را آباد سازند و شیوه عدالت و احسان را حکمفرما کنند. از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: "مهدی(ع) لشکرش را به اطراف جهان میفرستد و ظلم و اهلش را نابود میکند و مردمان کشورها، مطیع او میگردند"[۴۷].
دایره حکومت و قدرت امام مهدی(ع) شرق و غرب جهان را فرا میگیرد و خداوند به دست امام زمان(ع) همه عالم را فتح میکند. در عصر ظهور امام مهدی(ع) اسلام هم از نظر منطق و استدلال و هم از نظر نفوذ ظاهری و حکومت بر تمام ادیان پیروز خواهد شد و همه را تحت الشعاع خویش قرار خواهد داد.
ابوالجارود گوید: امام باقر(ع) در ذیل آیه ﴿الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ﴾[۴۸] فرمود: "این آیه تا آخر در شأن آل پیامبر(ص) نازل شده است و حضرت مهدی(ع) و اصحابش که خداوند آنان را مالک و حاکم بر شرق و غرب جهان خواهد نمود و دین را به وسیله او بر تمام ادیان پیروز مینماید و باطل و دینهای ساختگی را به همت او و یارانش از میان بر میدارد، چنانچه پیش از ظهور او سفاهت و نادانی پرده بر روی حق و حقیقت کشیده است؛ به طوری عدالت گسترش مییابد که اثری از ظلم باقی نمیماند"[۴۹].
محمد بن مسلم از امام باقر(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمود: "قائم ما منصور به رعب است و مؤیّد به نصر، زمین برای او درنوردیده شود و گنجهای خود را ظاهر سازد، و سلطنتش شرق و غرب عالم را فرا گیرد و خدای تعالی به واسطه او دینش را بر همه ادیان چیره گرداند، گر چه مشرکان را ناخوش آید"[۵۰].
ابوبصیر گوید: محضر امام صادق(ع) عرض کردم: "ای فرزند رسول خدا(ص) آیا قائم از شما اهل بیت است؟ فرمود: ای ابو بصیر او پنجمین فرزند پسرم موسی (امام کاظم(ع) و فرزند بانوی کنیزان عالم است غیبتش چندان طولانی گردد که اهل باطل دچار تردید شوند. سپس خداوند او را ظاهر کند و شرق و غرب جهان را به دست او بگشاید"[۵۱].
حضرت مهدی(ع) بر همه امور اشراف دارد گو اینکه همه دنیا را میبیند؛ زیرا اگر از همه اطراف و اکناف جهان با خبر نباشد حکومت عادلانه بر همه زوایای عالم ممکن نیست: "هنگامی که امور و کارهای جهان به صاحب این امر(ع) برسد و به او منتهی شود، خداوند هر نقطه پستی از این زمین را برای او بالا میآورد و هر نقطه مرتفع را پست میکند (پیداست که مراد این نیست که زمین مسطح میشود و از کروی بودن در میآید، بلکه با امکانات قوی علمی و صنعتی همه جهان را زیر پوشش و در معرض دید امام زمان قرار میگیرد) تا آنجا که کل دنیا به مثابه کف دست انسان میشود، آنگاه کدام یک از شما است که اگر مویی در کف دست تان باشد آن را نبیند"[۵۲].[۵۳]
محبوبیت مردمی
جامعهپذیری و جلب رضایت عموم مردم، یکی از مهمترین دغدغههای حکومتها است. از این نظر یکی از ویژگیهای برجسته حکومت مهدوی، مردمی بودن و جامعهپذیری بینظیر آن است. از این رو، گرچه در استقرار جامعه موعود، نقش کرامت الهی و دست اعجاز ولیّ خدا نقش اساسی دارد، اما ارادههای انسانی نیز در پذیرش ولایت حضرت و برقراری جامعه مهدوی نقش دارند. و چون حکومت مهدوی بر اساس ارزشهای دینی استوار است و مبنای مناسبات در آن بر اساس ایثار، انفاق، قناعت، زهد و... است، طبیعی است که مردم نیز با مشاهده این حقایق، از جان و دل پذیرای آن خواهند بود؛ چنانکه رسول خدا(ص) فرمود: "امت اسلامی به مهدی(ع) مهر میورزند و به سویش پناه میبرند آن چنان که زنبوران عسل به سوی ملکه خود پناه میبرند"[۵۴].
از این رو در روایات یکی از ویژگیهای منحصر به فرد حکومت جهانی امام مهدی(ع) محبوبیت فراگیر آن یاد شده است بهگونهای که همه موجودات اعم از زندهها و مردگان، ذویالعقول و غیر ذویالعقول، آسمانیان و زمینیان و در یک کلام خالق و مخلوق او را دوست دارند و به حکومت او راضی و خشنود میشوند و لااقل در مورد انسانها این نکته مسلم است که عملکرد حضرت و اقامه قسط و عدل جهانی باعث میشود تا همه از حضرت راضی باشند و به حضرت عشق بورزند، و روایات در این باب فراوان است که برای نمونه مواردی را میآوریم: حذیفه بن یمان از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمود: "مهدی از فرزندان من است، او چنان زمین را پر از عدل و داد کند که ساکنان آسمانها و زمین و پرندگان هوا همگی به خلافت و حکومت او راضی میشوند (و با طیب نفس آن را میپذیرند و بدان گردن مینهند و از آن اطاعت میکنند نه اینکه اکراه و اجبار و زور سرنیزه در ظاهر آنها را وادار به کرنش نماید)" [۵۵].
ابان بن تغلب از امام صادق(ع) نقل کرده که فرمود: "هیچ مردهای باقی نمیماند مگر اینکه آن خوشحالی در قلب او داخل میشود و در جهان برزخ و خانههای قبرشان به دیدار یکدیگر رفته و به یکدیگر مژده میدهند که قائم آل محمد(ع) قیام کرده است. (آری آنها در جهان برزخ زندهاند و از اوضاع و احوال این جهان مطلعاند، ولی ما از آنها اطلاعی نداریم)" [۵۶].
ابوسعید خدری از رسول خدا(ص) نقل کرده است که فرمود: "شما را به آمدن مهدی(ع) بشارت میدهم که در میان امت من ظهور خواهد کرد در حالی که مردم دچار اختلاف و دگرگونی است، پس او زمین را از عدل و داد پر میکند همانگونه که از ظلم و جور پر شده است. او کسی است که ساکنان آسمان و زمین از او خشنود میشوند"[۵۷].
رسول خدا(ص) فرمود: "به وسیله او، ساکنان آسمان و زمین و پرندگان و حیوانات وحشی و ماهیان دریا همه خوشحال و از آمدن او همه شادمان میشوند"[۵۸].
جابر بن یزید جعفی از امام باقر(ع) نقل کرده که فرمود: "گویا یاران قائم(ع) را میبینم که به سراسر زمین از مشرق تا مغرب احاطه کردهاند و همه چیز در فرمان آنها است تا درندگان زمین و پرندگان درنده خشنودی آنها را در هر باره میجویند تا جائی که زمینی به زمین دیگر میبالد و میگوید امروز یکی از یاران قائم بر من گذشته است"[۵۹].
هرگاه حکومت بر پایه رابطه زور و قدرت استوار باشد و مردم از ترس جان و مال و آبرویشان در برابر حاکم خم و راست شوند، ارزشی و فضیلتی شمرده نمیشود؛ زیرا در جهان وحش و حیوانات جنگلی هم ضعیفتر از قویتر میترسد و در برابر او تسلیم میشود. ولی اگر رابطه قلبی و معنوی شد و حاکم از صمیم قلب امت را دوست داشت و درصدد اصلاح امور آنان برآمد و امت هم از عمق باطن او را دوست داشتند و رابطه عشق و محبت و صفا و وفا میان آنها حاکم بود این ارزش دارد. حکومت بر جانها و قلبها مهم است وگرنه حکومت بر ابدان با سرنیزه هم میسر است و یکی از تفاوتهای عمده حکومتهای الهی با حکومتهای طاغوتی و استکباری در همین است.
در جامعه و نظام سیاسی مهدوی، رابطه قدرت بازیچه منافع نیست؛ بلکه در واقع جامعهای است که انسانها تلاش خواهند کرد تا به سعادت نائل شوند. از این رو، مردم در تحقق نظام مهدوی و حمایت و یاری حضرت مهدی(ع) نقش مهم و تعیین کننده خواهند داشت.
بر اساس آنچه که از سنت اسلامی بر میآید در مدینه فاضله اسلامی، چون رابطه قدرت بر اساس منفعتجویی افراد، گروهها و جریانات نیست، طبعاً ماهیت زندگی سیاسی هم متفاوت است. در دنیای غیر فاضله طیفبندی احزاب، جریانات، جناحهای سیاسی و گروهبندیهای سیاسی به خاطر برداشت و نگرش متفاوت از منفعت، توسط احزاب و گروهها از یک سو و از سوی دیگر محدودیت به دلیل منابع موجود، این احزاب و جریانات با یکدیگر رقابت میکنند. پس در زندگی غیر فاضله، قدرت معطوف به منافع است تا انسانها بتوانند در قالب احزاب، تشکلها، جریانات و جناحهای سیاسی، منافع بیشتر را تصاحب کنند. از همین رو ماهیت رقابت سیاسی هم صرفاً معطوف به همین منافع قدرت است.
مهمترین ویژگی نظام سیاسی مهدوی نقش و حضور تعیین کننده انسان کامل و امام معصوم(ع) یا همان منجی موعود، حضرت مهدی(ع) به عنوان رهبر و رئیس اول نظام سیاسی است. با توجه به این که در نظامهای سیاسی فاضله، قدرت معطوف به سعادت است، امام معصوم برای تأمین چنین سعادتی نقش کلیدی دارد؛ زیرا به دلیل ویژگیهای خاصی که خداوند در او را نهاده است، راهبر مردم به سوی سعادت است. در چنین ساختاری مردم هم حضور فعال دارند؛ اما حضور فعال و متعهدانهای که هدف آن تصاحب منافع دنیوی بیشتر نیست، بلکه رقابت برای سبقت جویی در سعادت و ایمان است.
در واقع در نظام سیاسی مهدوی به دلیل علم کامل امام معصوم(ع) و عدم برداشتها و قرائتهای مختلف، بین مردم برای رسیدن به زندگی نیک اختلافی نخواهد بود. البته تفاوت سلایق و شیوهها، امری طبیعی است و در مورد نظام سیاسی مهدوی هم قابل طرح است. اما اصول و کلیاتِ نظام سیاسی مهدوی در سایه تبعیت همه مردم از یک انسان کامل با هدف سبقت جویی در رسیدن به خیر و فضیلت، ماهیت رقابت و زندگی سیاسی را دگرگون خواهد نمود.
با این توضیحات میتوان گفت: بازی جناحی، سیاسی و گروهی در نظام سیاسی مهدوی منطقِ خود را از دست داده و جناح بندیها و احزاب به این صورتی که در نظامهای غیر فاضله وجود دارد، در نظام فاضله قابل تصور نیست؛ ماهیت زندگی سیاسی دگرگون و متفاوت میشود و رقابت بر سر منافع، به سبقت در خدمت تبدیل میشود. در این نظام رقابت در رسیدن به سعادت و فضیلت است. در نظام سیاسی مهدوی به دلیل نزدیکی انسانها به کمال نظام سیاسی بر اساس سبقت جویی در خدمت شکل خواهد گرفت.
در نگرش اسلامی و در مدینه فاضله مهدوی اصل وجود منجی و هادی غیبی یک اصل اساسی است و همه انسانها به این آگاهی خواهند رسید که عقل آنها محدود است و نیازمندِ همراهی یک معلم و انسان کامل هستند تا تلاش خودشان را برای نیل به سعادت انجام بدهند و زندگی سیاسی معطوف به منفعت و قدرت دنیوی نیست، بلکه رقابت بر سر رسیدن به سعادت است؛ زیرا ماهیت زندگی سیاسی دگرگون و متفاوت میشود و رقابت بر سر منافع، به سبقت در خدمت تبدیل میشود.
با چنین نگرشی نقش و جایگاه مردم در مدینه فاضله مهدوی کاملاً دگرگون و منقلب میشود. در نظام سیاسی مهدوی که مبتنی بر حضور رهبر صالح و انسان کامل است، مشارکت متعهدانه و فعال مردم، هم برای رسیدن به سعادت خودشان است و هم زمینهسازی سعادتِ دیگران. در این نظام حضور انسان کامل و آگاهی مردم به محدودیت خود سبب میشود آنها با شیفتگی و درایت از رهبر و امام معصوم(ع) پیروی نمایند. مشارکت سیاسی مردم در نظام مهدوی، مشارکتی فعال و متعهدانه است یعنی هم یک تعهد است و هم یک حق که فعالیت بکند
در نظام مردمی مهدوی، شخص امام معصوم(ع) در رأس حکومت است، الگوی اعلا، نمایش عملی، تجسم ظهور برنامههای اسلامی و آموزههای آن، و نیز نسخه سعادت بخش جامعه بشری به شمار میآید. در این نظام، هم قوانین بر اجرای عدالت و حق نظر دارد، و هم حاکم و نظام حکومتی از راه و روش عدل منحرف نمیشود. حکومتی که در مدتی کوتاه، بر دشواریها چیره گردد و نابسامانیها را از بین ببرد و با برچیدن ناامیدی از دلها، بذر امید در آنها بکارد، از پشتیبانی مردمی برخوردار خواهد بود. حکومتی که آتش جنگها را خاموش کند و امنیت را برقرار سازد، حکومت بر دلهاست[۶۰].
امنیتگرا
از دیگر ویژگیهای بسیار مهم حکومت عدل جهانی امام مهدی(ع) که در قرآن و احادیث بر آن تأکید شده است، مسأله امنیت است. حکومت مهدوی چون یک حکومت عدل محور و دارای مقبولیت مردمی است، امنیت مثال زدنی را به جامعه بشری هدیه خواهند کرد.
در پرتو حکومت عدالتگستر مهدوی، جامعه عصر ظهور از نعمت امنیت و آسایش فکری بهره مند خواهد شد. در آن زمان امنیت از جمیع جهات در حد اعلا تأمین است: امنیت مالی، امنیت جانی، امنیت آبرویی، امنیت فکری و فرهنگی، امنیت اقتصادی، امنیت اعتقادی، امنیت نظامی، امنیت روحی و روانی، امنیت اجتماعی و...؛ آرامش خاطر بر آن جامعه حکم فرما است و مرزهای امنیت انسانها مورد تهدید واقع نمیشود و در کمال آرامش و صلح و صفا به زندگی انسانی مشغول هستند.
عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام مهدی(ع) به بشریت در فراخنای گیتی هدیه خواهد شد. از این نظر میتوان طعم شیرین امنیت را از آثار عدالت فراگیر حکومت مهدوی بر شمرد؛ زیرا اگرچه در هر عصری اثری از امنیت نسبی مشاهده میشود، اما امنیت مطلق که عقاید، ایمان، جان، مال و ناموس مردم از گزند هر ضرر و اضراری در امان باشد، آرزوی دیرینهای است که تنها در پرتو حکومت مهدوی نصیب جامعه بشری خواهد شد؛ همان امنیت فراگیری که خداوند وعده داده است: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا﴾[۶۱].
روایاتی که در تفسیر این آیه شریفه وارد شده است، منظور از آیه را عصر ظهور حضرت مهدی(ع) دانسته است، چنانکه امام صادق(ع) فرمود: "این آیه در شأن حضرت قائم(ع) و یاران او نازل شده است"[۶۲].
در این آیه تأکید بسیار بر تبدیل خوف و نگرانی مؤمنان به امنیت است که در سایه حکومت و خلافت صالحان این امنیت مطلق تأمین میشود؛ البته امنیت هدف نیست، بلکه مقدمهای است برای اینکه انسانها با خاطری آسوده خدای یکتا را بپرستند و هیچ چیز را شریک او در عبادت قرار ندهند.
امنیت خاطر از هر جهت، از ارکان یک زندگی سالم و انسانی است و حد اعلای آن به دور از هر کم و کاستی در آن زمان بروز و ظهور خواهد کرد و امنیت و آرامش خاطر در جمیع جهات زندگی را به ارمغان خواهد آورد. در دولت کریمه مهدوی شهروندان آن از هر ستمی در اماناند؛ آن چنانکه در پرتو این عدالت دشمنیها به دوستی، نزاعها به صلح و کینهها به محبّت بدل میشود. صفا و مهر نه تنها میان بشر بلکه بین حیوانات نیز شایع میگردد و میوه شیرین امنیت عمومی، محصول عدالت گستری حکومت مهدوی(ع) خواهد بود.
احساس امنیت، چنان فراگیر و با ثبات است که همه راهها امن میشود. دامنه قسط و داد حضرتش امنیت و ثبات را در تمام شئون زندگی انسانها حاکم میسازد آن چنانکه بانویی به تنهایی فاصله عراق تا سوریه را با تمام ملزومات خویش طی میکند، بیآنکه از تعرض انسان یا حیوانی هراسی به دل راه دهد؛ یا کسی یا چیزی به او تعرضی روا دارد.
در این زمینه امیرمؤمنان(ع) میفرماید: "چون قائم ما قیام کند، کینهها از دلها بیرون رود و حتی درندگان نیز باهم سازگاری کند، امنیت چنان فراگیر شود که زنی همراه با زیورآلات خود، از عراق تا شام سفر کند، بدون اینکه هیچ دغدغه و نگرانی از خطر داشته باشد"[۶۳].
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: "آن گاه که قائم قیام کند، به عدالتحکم راند و در زمان او، ستم رخت بربندد و به واسطه او، راهها ایمن شود"[۶۴].
در عصر ظهور همه اقوام و ملل و فرد فرد انسانها بدون هیچ گونه تبعیض و گزینشی طعم شیرین عدالت و امنیت مهدوی را خواهند چشید. بشر و تمام ساکنان و جنبندگان آسمانها و زمین با آغوشی باز و خشنودی بدین حکومت تن خواهند داد. قریه و شهر امن قرآنی و الهی در سایه عدالت گستری حضرت مهدی محقق خواهد گردید و جانشینی زمین به صالحان و پارسایان خواهد رسید و ایمان به عنوان سرچشمه اصلی امنیت، بر قلبها و جانها طمأنینه و آرامش را حکمفرما خواهد ساخت.
امنیت در زمان ظهور حضرت مهدی، امنیتی غالب بر عدالت و در سایه شمشیر، سرکوب و خودکامگی و اجبار نیست، بلکه بر رویکرد و مشی الهی و انسانی استوار است و از مشروعیت، مقبولیت و حقانیتی مبتنی بر رضایت و پذیرش کامل مردم سود میبرد. همین امر به جذب بیشتر قلبهای مردم به سوی امام عصر و نهضت جهانشمول ایشان خواهد انجامید و حتی بدکاران نیز راه خوبی و رستگاری در پیش خواهند گرفت و حیات سیئه بشری، جای خود را به حیات طیبه و حسنه خواهد داد و ترس و هراس و ناامنی و بیعدالتی جای خود را به آرامش و قسط و عدل خواهد داد.
ابی سعید خدری از رسول خدا(ص) روایت کرده؛ فرمود: "امت اسلامی به مهدی(ع) مهر میورزند و به سویش پناه میبرند، آن چنان که زنبوران عسل به سوی ملکه خود پناه میبرند. عدالت را در پهنه گیتی میگستراند و صفا و صمیمیّت صدر اسلام را به آنها باز میگرداند، خفتهای را بیدار نمیکند تا مزاحم آسایش کسی شود و خونی را به ناحق نمیریزد"[۶۵].
امام صادق(ع) در تفسیر آیه مبارکه: ﴿وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا﴾[۶۶] فرمود: "یعنی هر کس با او بیعت کند و در سلک پیروان او باشد از ذلت و خواری و تیره بختی دنیا و آخرت ایمن خواهد بود"[۶۷].
بنابراین، در جامعهای که حق مظلوم باز ستانده نشود و صاحبان زر و زور مانعی را بر سر راه کامجوییهای خود نبینند، امنیت اجتماعی و فراگیر، رؤیایی است که تعبیر روشنی نخواهد داشت؛ زیرا ناامنی، ظلم، تجاوز و تعدی، آفات ویرانگر اجتماعی است که محصول بیعدالتی است. در حکومت عدل مهدوی، اثری از ناامنی و ظلم و تجاوز نخواهد ماند، در عصر ظهور او عدالت به شکل همه گیر اجرا میشود، به گونهای که همه از شهروندان دولت جهانی مهدوی از امنیت و عدالت بهره مند میگردند،؛ چراکه حقجویان امّت نبوی که با آن وجود گرامی بیعت کرده و به برکت او از کمال عقل و روح استغنا برخوردار گردیدهاند، هم عادلانه رفتار خواهند کرد و هم امنیت مدینه مهدوی را پاس خواهند داشت[۶۸].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
- سبک زندگی امام مهدی
- سیره اخلاقی امام مهدی
- سیره دینی امام مهدی
- سیره عبادی امام مهدی
- سیره خانوادگی امام مهدی
- سیره تربیتی امام مهدی
- سیره اجتماعی امام مهدی
- سیره علمی امام مهدی
- سیره تبلیغی امام مهدی
- سیره سیاسی امام مهدی
- سیره اقتصادی امام مهدی
- سیره فرهنگی امام مهدی
- سیره مدیریتی امام مهدی
- سیره نظامی امام مهدی
- سیره قضایی امام مهدی
- سیره حکومتی امام مهدی
منابع
پانویس
- ↑ «يَهْدِمُ مَا قَبْلَهُ كَمَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ يَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِيداً»، نعمانی، الغیبة، ص۳۳۵، ح ۱۷؛ ر.ک: شیخ طوسی، تهذیب، ج ۶، ص۱۵۴؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۲۶۵.
- ↑ «أَنَ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ إِذَا قَامَ لَبِسَ ثِيَابَ عَلِيٍّ(ع) وَ سَارَ بِسِيرَةِ عَلِيٍّ(ع)»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص۴۱۱، ح ۴؛ ج ۶، ص۴۴۴، ح ۱۵.
- ↑ نعمانی، الغیبة، ص۳۳۴، ح ۱۴.
- ↑ «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)يَقُولُ لَسِيرَةُ عَلِيٍّ(ع)فِي أَهْلِ الْبَصْرَةِ كَانَتْ خَيْراً لِشِيعَتِهِ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ إِنَّهُ عَلِمَ أَنَّ لِلْقَوْمِ دَوْلَةً فَلَوْ سَبَاهُمْ لَسُبِيَتْ شِيعَتُهُ قُلْتُ فَأَخْبِرْنِي عَنِ الْقَائِمِ(ع)يَسِيرُ بِسِيرَتِهِ قَالَ لَا إِنَّ عَلِيّاً صسَارَ فِيهِمْ بِالْمَنِّ لِلْعِلْمِ مِنْ دَوْلَتِهِمْ وَ إِنَّ الْقَائِمَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ يَسِيرُ فِيهِمْ بِخِلَافِ تِلْكَ السِّيرَةِ لِأَنَّهُ لَا دَوْلَةَ لَهُمْ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۵، ص۳۳، ح ۴؛ شیخ طوسی، تهذیب، ج ۶، ص۱۵۴؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص۱۴۹؛ برقی، المحاسن، ج ۲، ص۳۹، ح ۱۱۲۶.
- ↑ ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص۵۳۶، ح ۲
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۶۳ - ۲۶۵.
- ↑ «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلى طَاعَتِكَ، وَ الْقَادَةِ فِي سَبِيلِكَ، وَ تَرْزُقُنَا فِيهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»؛ مفاتیح الجنان، «دعای افتتاح».
- ↑ صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص۱۳۳.
- ↑ صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص۱۳۴.
- ↑ «(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا میدارند و زکات میپردازند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناپسند باز میدارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.
- ↑ «هَذِهِ لِآلِ مُحَمَّدٍ الْمَهْدِيِّ وَ أَصْحَابِهِ يُمَلِّكُهُمُ اللَّهُ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ يُظْهِرُ الدِّينَ وَ يُمِيتُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ وَ بِأَصْحَابِهِ الْبِدَعَ وَ الْبَاطِلَ كَمَا أَمَاتَ السَّفَهَةُ الْحَقَّ حَتَّى لَا يُرَى أَثَرٌ مِنَ الظُّلْمِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ﴿وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ﴾»؛ بحارالانوار، ج۲۴، ص۱۶۵.
- ↑ «بدانید که خداوند زمین را پس از سترون شدن آن بارور میکند؛ به راستی که ما آیات را برایتان روشن بیان داشتیم باشد که خرد ورزید» سوره حدید، آیه ۱۷.
- ↑ «يُحْيِيهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْقَائِمِ(ع) بَعْدَ مَوْتِهَا يَعْنِي بِمَوْتِهَا كُفْرَ أَهْلِهَا وَ الْكَافِرُ مَيِّتٌ»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۶۶۸؛ تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۲۴۲ و بحارالانوار، ج۵۱، ص۵۴.
- ↑ «الدِّينُ وَ السُّلْطَانُ أَخَوَانِ تَوْأَمَانِ لَا بُدَّ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِنْ صَاحِبِهِ وَ الدِّينُ أُسٌّ وَ السُّلْطَانُ حَارِسٌ وَ مَا لَا أُسَّ لَهُ مُنْهَدِمٌ وَ مَا لَا حَارِسَ لَهُ ضَائِعٌ»؛ الاختصاص، ص۲۶۳؛ بحار الانوار، ج۷۲، ص۳۵۴؛ منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر(ع)، ص۲۷۳.
- ↑ صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص۱۳۵.
- ↑ «السَّلَامُ عَلَى الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ»؛ بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۰۱.
- ↑ «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ حَكَمَ بِالْعَدْلِ وَ ارْتَفَعَ فِي أَيَّامِهِ الْجَوْرُ»؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، ص۴۶۲؛ کشف الغمه فی معرفة الأئمه(ع)، ج۳، ص۴۶۵؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۳۸.
- ↑ «حَتَّى لَا يُرَى أَثَرٌ مِنَ الظُّلْمِ»؛ بحارالانوار، ج۲۴، ص۱۶۶.
- ↑ «الْقَائِمُ الَّذِي يَقُومُ بَعْدَ غَيْبَتِهِ فَيَقْتُلُ الدَّجَّالَ وَ يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ ظُلْمٍ»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۳۶.
- ↑ «الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ يُقَدِّسُهَا مِنْ كُلِّ ظُلْمٍ وَ هُوَ الَّذِي تَشُكُّ النَّاسُ فِي وِلَادَتِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَيْبَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ فَإِذَا خَرَجَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِهِ يَضَعُ مِيزَانَ الْعَدْلِ بَيْنَ النَّاسِ فَلَا يَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَداً»؛ مشکاة الأنوار فی غرر الاخبار، ص۴۳.
- ↑ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ «خداوند- که به دادگری ایستاده است-» سوره آل عمران، آیه ۱۸.
- ↑ «(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا میدارند و زکات میپردازند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناپسند باز میدارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.
- ↑ «و ستمکارتر از کسی که نمیگذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها میکوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.
- ↑ «یَبْعَثُ الْمَهدِیُّ اِلَی أُمَرَائِهِ بِسَائِرِ الْاَمْصَارِ بِالْعَدْلِ بَیْنَ النَّاسِ»؛ حیاة الامام المهدی(ع)، ص۲۹۲.
- ↑ «وَ مَا لِبَاسُ الْقَائِمِ(ع) إِلَّا الْغَلِيظُ وَ مَا طَعَامُهُ إِلَّا الْجَشِبُ»؛ الغیبه، نعمانی، ص۲۸۵؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۵۹.
- ↑ «يُقَسِّمُ الْمَالَ بِالسَّوِيَّةِ وَ يَجْعَلُ اللَّهُ الْغِنَى فِي قُلُوبِ هَذِهِ الْأُمَّةِ»؛ کشف الغمه فی معرفة الأئمه(ع)، ج۲، ص۴۷۴؛ بحارالانوار، ج۵۱، ص۸۴.
- ↑ « أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِيِّ يُبْعَثُ فِي أُمَّتِي... يَقْسِمُ الْمَالَ صِحَاحاً فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ وَ مَا صِحَاحاً قَالَ السَّوِيَّةُ بَيْنَ النَّاسِ»؛ الطرائف، ص۳۵۱؛ کشف الغمه فی معرفة الائمه(ع)، ج۲، ص۴۷۱؛ بحارالانوار، ج۵۱، ص۸۱.
- ↑ «وَ أُلْقِي الرَّأْفَةَ وَ الرَّحْمَةَ بَيْنَهُمْ فَيَتَوَاسَوْنَ وَ يَقْتَسِمُونَ بِالسَّوِيَّةِ فَيَسْتَغْنِي الْفَقِيرُ وَ لَا يَعْلُو بَعْضُهُمْ بَعْضاً»؛ إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب(ع)، ج۲، ص۲۴۶؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۸۵؛ معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج۵، ص۲۰۰.
- ↑ «وَ يُفِيضُ الْمَالَ فَيْضاً»؛ بحارالانوار، ج۵۱، ص۸۰.
- ↑ «إِذَا قَامَ قَائِمُ الْعَدْلِ وَسَّعَ عَدْلَهُ الْبَرَّ وَ الْفَاجِرَ»؛ المحاسن، ج۱، ص۶۱؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۹۱.
- ↑ «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا فَإِنَّهُ يَقْسِمُ بِالسَّوِيَّةِ وَ يَعْدِلُ فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ الْبَرِّ مِنْهُمْ وَ الْفَاجِرِ»؛ علل الشرائع، ج۱، ص۱۶۱.
- ↑ «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ(ع) حَكَمَ بِالْعَدْلِ... فَلَا يَجِدُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ يَوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لَا لِبِرِّهِ لِشُمُولِ الْغِنَى جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ»؛ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۳۸۵؛ معجم الاحادیث الامام المهدی(ع)، ج۱، ص۲۴۰.
- ↑ «بدانید که خداوند زمین را پس از سترون شدن آن بارور میکند؛ به راستی که ما آیات را برایتان روشن بیان داشتیم باشد که خرد ورزید» سوره حدید، آیه ۱۷.
- ↑ «فَيُحْيِيهَا اللَّهُ بِالْقَائِمِ فَيَعْدِلُ فِيهَا فَتَحْيَا الْأَرْضُ وَ يَحْيَا أَهْلُهَا بَعْدَ مَوْتِهِمْ»؛ إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب(ع)، ج۱، ص۹۳؛ ینابیع الموده، ج۳، ص۲۵۲؛ معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج۵، ص۴۴۲.
- ↑ «لَيْسَ يُحْيِيهَا بِالْقَطْرِ وَ لَكِنْ يَبْعَثُ اللَّهُ رِجَالًا فَيُحْيُونَ الْعَدْلَ فَتُحْيَا الْأَرْضُ لِإِحْيَاءِ الْعَدْلِ»؛ الکافی، ج۷، ص۱۷۴؛ نورالثقلین، ج۴، ص۱۷۳.
- ↑ «إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ... لَيَدْخُلَنَّ عَلَيْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُيُوتِهِمْ كَمَا يَدْخُلُ الْحَرُّ وَ الْقُرُّ»؛ الغیبه، نعمانی، ص۲۹۷؛ إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب(ع)، ج۲، ص۲۳۵.
- ↑ «الْمَهْدِيُّ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي... يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً يَرْضَى فِي خِلَافَتِهِ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ الطَّيْرُ فِي الْجَوِّ»؛ کشف الغمه فی معرفة الأئمه(ع)، ج۲، ص۴۶۹؛ بحارالانوار، ج۱، ص۸۰.
- ↑ «أَبْشِرُوا بِالْمَهْدِيِّ... يَمْلَأُ قُلُوبَ عِبَادِهِ عِبَادَةً وَ يَسَعُهُمْ عَدْلُهُ»؛ دلائل الأمامه، ص۴۸۲.
- ↑ «يَتَنَعَّمُ أُمَّتِي فِي زَمَنِ الْمَهْدِيِّ(ع) نِعْمَةً لَمْ يَتَنَعَّمُوا قَبْلَهَا قَطُّ يُرْسَلُ السَّمَاءُ عَلَيْهِمْ مِدْرَاراً وَ لَا تَدَعُ الْأَرْضُ شَيْئاً مِنْ نَبَاتِهَا إِلَّا أَخْرَجَتْهُ»؛ کشف الغمه فی معرفة الأئمه(ع)، ج۲، ص۴۷۳؛ بحارالانوار، ج۵۱، ص۷۳.
- ↑ «فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا حَرَّمَ عَلَى كُلِّ ذِي كَنْزٍ كَنْزَهُ حَتَّى يَأْتِيَهُ فَيَسْتَعِينَ بِهِ عَلَى عَدُوِّهِ»؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۸۷؛ وسائل الشیعه، ج۹، ص۵۴۸؛ بحارالانوار، ج۷۰، ص۱۴۳.
- ↑ «بدانید که خداوند زمین را پس از سترون شدن آن بارور میکند؛ به راستی که ما آیات را برایتان روشن بیان داشتیم باشد که خرد ورزید» سوره حدید، آیه ۱۷.
- ↑ «أَيْ يُحْيِيهَا اللَّهُ بِعَدْلِ الْقَائِمِ عِنْدَ ظُهُورِهِ بَعْدَ مَوْتِهَا بِجَوْرِ أَئِمَّةِ الضَّلَالِ»؛ الغیبه، نعمانی، ص۲۵.
- ↑ صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص۱۴۰.
- ↑ «دَارُ مُلْكِهِ الْكُوفَةُ وَ مَجْلِسُ حُكْمِهِ جَامِعُهَا وَ بَيْتُ مَالِهِ وَ مَقْسَمُ غَنَائِمِ الْمُسْلِمِينَ مَسْجِدُ السَّهْلَةِ وَ مَوْضِعُ خَلَوَاتِهِ الذَّكَوَاتُ الْبِيضُ مِنَ الْغَرِيَّيْنِ»؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۱.
- ↑ «یُفَرِّقُ الْمَهْدِی اَصْحابَهُ فی جَمیعِ الْبُلْدانِ وَ یَأْمُرُهُمْ بِالْعَدْلِ وَ الاْحْسانِ وَ یَجْعَلُهُمْ حُکّامَا فی الاْقالیمِ وَ یَأْمُرُهُمْ بِعِمْرانِ الْمُدُنِ»؛ یوم الخلاص، ج۲، ص۶۵.
- ↑ «وَ یُبعَثُ المَهدِیُّ جُنُودُهُ اِلَی الآفَاقِ وَ ُیمِیتُ الجَورَ وَ اَهْلَهُ وَ تَستَقِیمُ لَهُ البُلْدَان»؛ الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر(ع)، ص۱۳۷.
- ↑ «(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا میدارند و زکات میپردازند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناپسند باز میدارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.
- ↑ «وَ هَذِهِ الْآيَةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ(ص) إِلَى آخِرِ الْآيَةِ- وَ الْمَهْدِيُّ وَ أَصْحَابُهُ يُمَلِّكُهُمُ اللَّهُ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا- وَ يُظْهِرُ الدِّينَ- وَ يُمِيتُ اللَّهُ بِهِ وَ أَصْحَابِهِ الْبِدَعَ الْبَاطِلَ- كَمَا أَمَاتَ السَّفَهُ الْحَقَّ حَتَّى لَا يُرَى أَثَرٌ لِلظُّلْمِ»؛ تفسیر قمی، ج۱، ص۸۷؛ تفسیر نورالثقلین، ج۳، ص۵۰۶.
- ↑ «الْقَائِمُ مِنَّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْرِ تُطْوَى لَهُ الْأَرْضُ وَ تَظْهَرُ لَهُ الْكُنُوزُ يَبْلُغُ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ يُظْهِرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ دَيْنَهُ ﴿عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۳۳۱؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۱.
- ↑ «فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَنِ الْقَائِمُ مِنْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ فَقَالَ يَا أَبَا بَصِيرٍ هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ ابْنِي مُوسَى ذَلِكَ ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يَغِيبُ غَيْبَةً يَرْتَابُ فِيهَا الْمُبْطِلُونَ ثُمَّ يُظْهِرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَفْتَحُ اللَّهُ عَلَى يَدِهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا»؛ بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۴۶.
- ↑ «إِنَّهُ إِذَا تَنَاهَتِ الْأُمُورُ إِلَى صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ رَفَعَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كُلَّ مُنْخَفِضٍ مِنَ الْأَرْضِ وَ خَفَّضَ لَهُ كُلَّ مُرْتَفِعٍ مِنْهَا حَتَّى تَكُونَ الدُّنْيَا عِنْدَهُ بِمَنْزِلَةِ رَاحَتِهِ فَأَيُّكُمْ لَوْ كَانَتْ فِي رَاحَتِهِ شَعْرَةٌ لَمْ يُبْصِرْهَا»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۶۷۴؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۲۸.
- ↑ صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص۱۵۳.
- ↑ «یَأوَی إِلَی المَهدِی أُمّتهُ کَمَا تَأوَی النَّحْلُ إِلَی یَعسُوبِهَا»؛ اثبات الهداه، ج۵، ص۲۷۱.
- ↑ «الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي... يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً يَرْضَى بِخِلَافَتِهِ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ فِي الْجَوِّ»؛ کشف الغمه فی معرفة الأئمه(ع)، ج۲، ص۴۸۱؛ بحارالانوار، ج۵۱، ص۹۱.
- ↑ «وَ لَا يَبْقَى مُؤْمِنٌ مَيِّتٌ إِلَّا دَخَلَتْ عَلَيْهِ تِلْكَ الْفَرْحَةُ فِي قَبْرِهِ وَ ذَلِكَ حَيْثُ يَتَزَاوَرُونَ فِي قُبُورِهِمْ وَ يَتَبَاشَرُونَ بِقِيَامِ الْقَائِمِ»؛ الغیبه، نعمانی، ص۳۱۰؛ بحارالانوار، ج۵۱، ص۳۵.
- ↑ «أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِيِّ يُبْعَثُ فِي أُمَّتِي عَلَى اخْتِلَافٍ مِنَ النَّاسِ وَ زِلْزَالٍ يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الْأَرْضِ»؛ کشف الغمه فی معرفة الأئمه(ع)، ج۲، ص۴۷۱؛ بحارالانوار، ج۵۱، ص۷۴.
- ↑ «یَفرَحُ بِهِ اَهلُ السّمَاءِ وَ اَهلُ الاَرضِ وَ الطّیرَ وَ الوُحُوشَ وَ الحِیتَانَ فِی البَحرِ»؛ الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر(ع)، ص۱۴۲؛ منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر(ع)، ص۴۷۲.
- ↑ «كَأَنِّي بِأَصْحَابِ الْقَائِمِ(ع) وَ قَدْ أَحَاطُوا بِمَا بَيْنَ الْخَافِقَيْنِ، فَلَيْسَ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا وَ هُوَ مُطِيعٌ لَهُمْ حَتَّى سِبَاعُ الْأَرْضِ وَ سِبَاعُ الطَّيْرِ، يَطْلُبُ رِضَاهُمْ فِي كُلِّ شَيْءٍ، حَتَّى تَفْخَرَ الْأَرْضُ عَلَى الْأَرْضِ وَ تَقُولَ: مَرَّ بِيَ الْيَوْمَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ(ع)»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۶۷۳.
- ↑ صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص۱۵۸.
- ↑ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند؛ (آنان) مرا میپرستند و چیزی را شریک من نمیگردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.
- ↑ «نَزَلَتْ فِي الْقَائِمِ وَ أَصْحَابِهِ»؛ الغیبه، نعمانی، ص۲۴۰؛ تفسیر قمی، ج۱، ص۱۴؛ معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج۵، ص۲۸۲.
- ↑ «لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا لَأَنْزَلَتِ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ لَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا وَ ذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَادِ وَ اصْطَلَحَتِ السِّبَاعُ وَ الْبَهَائِمُ حَتَّى تَمْشِيَ الْمَرْأَةُ بَيْنَ الْعِرَاقِ وَ الشَّامِ لَا تَضَعُ قَدَمَيْهَا إِلَّا عَلَى نَبَاتٍ وَ عَلَى رَأْسِهَا زَنْبِيلُهَا لَا يُهَيِّجُهَا سَبُعٌ وَ لَا تَخَافُهُ»؛ الخصال، ص۶۲۶؛ تحف العقول، ص۱۱۵؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۱۶.
- ↑ «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ حَكَمَ بِالْعَدْلِ وَ ارْتَفَعَ فِي أَيَّامِهِ الْجَوْرُ وَ أَمِنَتْ بِهِ السُّبُلُ»؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، ص۴۶۲؛ کشف الغمه فی معرفة الأئمه(ع)، ج۳، ص۴۶۵؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۸.
- ↑ «یَأوَی إِلَی المَهدِی أُمّتهُ کَمَا تَأوَی النَّحْلُ إِلَی یَعسُوبِهَا یَملَأُ الأَرضَ عَدلًا کَمَا مُلِئَت جَورًا حَتّی یَکُونَ النّاسُ عَلَی مِثلِ أَمرِهِمُ الأوّل لَا یُوقَظُ نَائِمًا وَ لَا یُرِیقُ دَمًا»؛ اثبات الهداه، ج۵، ص۲۷۱.
- ↑ «و هر که در آن در آید در امان است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
- ↑ «فَمَنْ بَايَعَهُ وَ دَخَلَ مَعَهُ وَ مَسَحَ عَلَى يَدِهِ وَ دَخَلَ فِي عَقْدِ أَصْحَابِهِ كَانَ آمِناً»؛ علل الشرائع، ج۱، ص۹۱.
- ↑ صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص۱۶۶.