منظور از نیابت خاصه چیست؟ (پرسش)
منظور از نیابت خاصه چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
منظور از نیابت خاصه چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت صغری / نیابت خاصه (سفیران امام مهدی) |
مدخل اصلی | نیابت خاص |
تعداد پاسخ | ۳ پاسخ |
پاسخ جامع اجمالی
مفهومشناسی نیابت خاصه
نیابت خاصه در اصطلاح مهدویت به معنای جانشینی شخصی به طور مستقیم، همراه با اسم و مشخصات، از سوی امام است برای برقراری ارتباط با او زمانی که ارتباط مستقیم با امام ممکن نیست. با توجه به شرایطی که از زمان امام هادی (ع) ایجاد شد و ایشان در حصر خانگی بودند و ادامۀ این شرایط تا بعد از شهادت امام عسکری (ع)، این بزرگواران برای ارتباط با شیعیان از نائب و وکیل استفاده میکردند. همین شرایط موجب شد تا امام مهدی (ع) به ناچار زندگی خود را در پردۀ غیبت بگذراند و برای هدایت جامعه ناگزیر از برگزیدن افرادی به عنوان نائب باشد. از آن جهت که آن حضرت دارای دو نوع غیبت بوده و ماهیت هر یک با دیگری متفاوت است، نیابت نیز در هر مرحله با مرحلۀ دیگر متفاوت است. نیابت در دوران غیبت صغری را نیابت خاص و نیابت در غیبت کبری را نیابت عام مینامند[۱]. اصلاح نیابت خاصه در مقابل نیابت عامه است که به جانشینی عموم فقیهان شیعه،با شرایط خاص خود، اطلاق میشود.
نیابت خاصه آن است که امام، اشخاص خاصی را نایب خود قرار دهد و به اسم و با مشخصات معرفی کند و هر کدام را خود آن حضرت و یا به وسیله نایب پیش از او، به مردم بشناساند[۲]. بنابراین کسانی که در دوره غیبت صغری، نیابت داشتهاند و با اسم معرفی شده بودند، نایب خاص نامیده میشوند[۳]. البته، کتابهایی که در قرون اولیه غیبت نگاشته شده است، به جای "نواب" (جمع نائب) از اصطلاح سفراء، ابواب و گاهی وکلا استفاده کردهاند.
راههای اثبات نیابت خاصه
اثبات نیابت خاصه با یکی از این سه طریق ممکن است: نص صریح و تصریح امام زمان (ع)؛ نص صریح و تصریح نایب خاص قبلی؛ آشکار شدن و وقوع کرامات و امور خارق عادت، از طرف مدعی نیابت خاصه، که نشانۀ ربط و ارتباط خاص او با خداوند متعال و آن حضرت و تأیید اوست. هریک از نواب خاص امام (ع) در عصر غیبت صغری، یا با نصّ خود امام و یا تصریح نایب خاص پیشین او منصوب شدهاند[۴]. البته به دلیل آنکه آغاز نیابت خاص با آغاز غیبت امام زمان (ع) همزمان بود، نصب نخستین نائب پیش از غیبت به دست امام عسکری (ع) صورت گرفته بود. امام عسکری (ع) در اینباره فرمود: «عمری و پسرش عثمان بن سعید، نائب اوّل و محمد بن عثمان نائب دوم مورد اعتماد هستند، هرچه آنان به تو برسانند، از من میرسانند و آنچه به تو بگویند از سوی من میگویند»[۵]. و در جای دیگر فرمود: «گواه و شاهد باشید عثمان بن سعید عمری وکیل من و فرزندش محمد بن عثمان وکیل فرزند من مهدی شما است»[۶]؛ اما پس از آن، خود حضرت مهدی (ع)، نایبان پس از عثمان بن سعید را معین و به وسیله نایب قبل به مردم معرفی میفرمود[۷].
پاسخها ودیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در دو کتاب «پرسمان مهدویت» و «درسنامه مهدویت» در اینباره گفته است:
نکته قابل توجه آن که در این دوره، نه فقط شخص حضرت مهدی (ع) از دیدهها پنهان بود، بلکه بیشتر سفرای ایشان نیز به طور ناشناس و بدون آن که جلب توجه کنند، عمل میکردند. نیابت خاص، بدانسان بود که امام شخص معین و مشخصی را نایب خود قرار دهد و به اسم و خصوصیات، او را معرفی کند؛ همانگونه که پیش از آن امام حسن عسکری (ع) این کار را انجام داده و فرمود: العمری وَ ابْنُهُ ثِقَتَانِ فَمَا ادیا الیک عنی فعنی یؤدیان وَ مَا قَالَا لک فعنی یقولان[۱۵]؛ عمری و پسرش (عثمان بن سعید، نایب اول و محمد بن عثمان، نایب دوم) مورد اعتماد هستند. هرچه آنان به تو برسانند، از من میرسانند و آنچه به تو بگویند، از جانب من میگویند. و در جای دیگر فرمود: وَ اشْهَدُوا علی انَّ عُثْمَانَ بْنِ سعید العمری وکیلی وَ انَّ ابْنَهُ مُحَمَّداً وکیل ابنی مهدیکم[۱۶]؛ گواه و شاهد باشید که عثمان بن سعید عمری (نایب اول) وکیل من و فرزندش محمد بن عثمان (نایب دوم) وکیل فرزند من، مهدی شما است. حضرت مهدی (ع)، نایبان پس از عثمان بن سعید (نایب اول) را به وسیله نایب قبل او معین و به مردم معرفی میکرد[۱۷]. نیابت و سفارت حضرت مهدی (ع) در دوران غیبت صغرا، از پستها و مسؤولیتهای بسیار خطیر و با اهمیت شناخته شده است. این مقام ارجمند، فقط برازنده کسی است که ویژگیها و ارزشهای خاصی داشته باشد. برخی از این ویژگیها چنین است: ایمانی استوار و خللناپذیر امانتداری به مفهوم واقعی آن؛ تقواپیشگی و پرهیزکاری؛ رازداری و پوشیده داشتن اموری که باید نهان بماند؛ دخالت ندادن رأی و نظر شخصی خویش در امور مخصوص به آن حضرت؛ اجرای دستورهای امام. و... روشن است که "نیابت خاص" آن حضرت، با "نیابت عام" که مجتهد جامع شرایط دارد، مسؤولیتی بس متفاوت است. اگرچه در نیابت خاص ویژگیهایی در نظر بود، آنچه دارای اهمیت ویژهای بود، رازداری نواب خاص بود. شیخ طوسی در کتاب الغیبة نوشته است: عدهای از ابوسهل نوبختی پرسیدند: "چطور شد امر "نیابت" به ابو القاسم حسین بن روح واگذار شد؛ ولی به تو واگذار نگردید؟" او پاسخ داد: "آنان (ائمه اطهار (ع)) بهتر از هرکس میدانند چه کسی را به این مقام برگزینند. من آدمی هستم که با دشمنان، رفتوآمد دارم و با ایشان مناظره میکنم. اگر آنچه ابو القاسم بن روح درباره امام میداند، میدانستم، شاید در بحثهایم با دشمنان و جدال با آنان، میکوشیدم دلیلهای بنیادی را بر وجود امام ارائه کنم و در نتیجه محل اقامت او را آشکار سازم؛ اما اگر ابو القاسم، امام را در زیر جامه خود پنهان کرده باشد، و بدنش را با قیچی قطعهقطعه کنند تا او را نشان دهد، هرگز چنین نخواهد کرد"[۱۸]»[۱۹]. |
۲. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۲» در اینباره گفته است:
«امام هادی و امام عسکری (ع) وکلای زیادی در شهرهای مختلف داشتند. این سؤال مطرح است که از میان آن همه وکیل مورد اعتماد، نایبان خاص چه ویژگیهایی داشتند که سبب انتخاب آنها از سوی امام (ع) به سمت نیابت شد؟ بررسی تاریخ زندگی و ارتباطات و فعالیتهای نائبان چهارگانه نشان میدهد که آن بزرگواران، از علم و ایمان و تقوای بالایی برخوردار بودند و به علاوه ویژگیهای مهم دیگری داشتند که از این قرار است: تقیّه و پنهانکاری: نایبان امام به سبب شرایط ویژه و تهدیدهایی که برای امام و نیز شیعیان و پیروان آن حضرت وجود داشت به شدت مراقب ارتباطات خود با امام و نیز شیعیان بودند. عثمان بن سعید نایب اوّل، در مباحث و جدالهای مذهبی یا سیاسی شرکت نمیکرد[۲۰] تا موقعیّت مهم و جایگاه نیابت او مورد توجّه حاکمان واقع نشود. نایب سوم حسین بن روح از روی تقیه در مجلسی از خلفای راشدین به نیکی یاد کرد و بالاتر، ینکه یکی از خادمان خود را به دلیل لعن کردن معاویه، اخراج نمود.[۲۱] اینگونه رفتارها در جایگاه تقیه و برای حفظ جایگاه نیابت و ارتباطات مربوط به آن انجام میگرفت. استواری و مقاومت: از آنجا که امام مهدی (ع) هدف مهم و اصلی دشمن بود و نایبان، بهترین راه دسترسی به آن حضرت بودند، میبایست انسانهایی استوار و مقاوم باشند تا دشمن نتواند از مسیر آنها به امام، گزندی برساند. در همین راستا برخی از ابوسهل نوبختی پرسیدند: «چگونه به جای تو، حسین بن روح، به نیابت رسید؟» او گفت: «امامان بهتر میدانند که چه کسی برای نیابت لیاقت دارد. من با مخالفان مناظره میکنم و اگر آنچه را حسین بن روح درباره مهدی (ع) میداند میدانستم، شاید در مقام بحث برای اثباتِ وجود امام، محل اقامت او را آشکار میکردم؛ ولی حسین بن روح چنان است که اگر امام را در زیر عبای خود داشته باشد، او را نشان نخواهد داد؛ گرچه بدنش را با قیچی قطعه قطعه کنند».[۲۲] زیرکی و درایت: چون نیابت امام غائب، موقعیت بسیار مهمی بود که حساسیت دشمن را به دنبال داشت، هر یک از نایبان چهارگانه میکوشیدند با مدیریت درست و عمل هوشمندانه، از حساسیت دستگاه حاکم در برابر فعالیتها و ارتباطات نیابت، جلوگیری کنند؛ به همین منظور، عثمان بن سعید و نیز فرزندش محمّد بن عثمان بن «روغن فروش» معروف بودند و در پوشش یک شغل مرسوم و متداول اجتماعی، کار نیابت را انجام میدادند. نایب سوّم حسین بن روح نیز با نفوذ در دستگاه حاکم و به عهده گرفتن پست دولتی از حساس شدن دستگاه دربارۀ خود جلوگیری کرد. آنان هرگز نمیپنداشتند که وی با امام غایب در ارتباط باشد[۲۳].(...) در سال ۳۲۹ ق و با رحلت علی بن محمد سمری چهارمین نایب خاص، دوران غیبت کوتاه مدت و نیابت خاص تمام شد و غیبت کبری آغاز شد. شیخ صدوق به نقل از ابومحمد، حسن بن احمد مکتّب مینویسد: ما در سال وفات ابوالحسن، علی بن محمد سمری در مدینة الاسلام [= بغداد] بودیم و چند روز قبل از درگذشت او به حضورش رسیدیم. او توقیع حضرت را به ما نشان داد و ما از روی آن نوشتیم و از نزدش بیرون شدیم. چون روز موعود فرا رسید، نزد سمری رسیدیم و او را در حالت احتضار مشاهده کردیم. به وی گفتند: «پس از تو چه کسی نایب امام مهدی (ع) است؟«گفت: «خدا را مشیتی است که خود انجام خواهد داد» [یعنی دوره غیبت صغرا به پایان رسیده است و کسی در دروه غیبت کبرا نایب خاص امام مهدی (ع) نیست و این خود از مشیت الهی است] این مطلب را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.[۲۴] متن آخرین توقیع چنین است: «بسم الله الرحمن الرحيم - يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَلسَّمُرِيَّ أَعْظَمَ اَللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِكَ فِيكَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَكَ وَ لاَ تُوصِ إِلَى أَحَدٍ يَقُومُ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ اَلْغَيْبَةُ اَلثَّانِيَةُ»[۲۵] «فَلاَ ظُهُورَ إِلاَّ بَعْدَ إِذْنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَلِكَ بَعْدَ طُولِ اَلْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ اَلْقُلُوبِ وَ اِمْتِلاَءِ اَلْأَرْضِ جَوْراً وَ سَيَأْتِي شِيعَتِي مَنْ يَدَّعِي اَلْمُشَاهَدَةَ أَلاَ فَمَنِ اِدَّعَى اَلْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ اَلسُّفْيَانِيِّ وَ اَلصَّيْحَةِ فَهُوَ كَاذِبٌ مُفْتَرٍ وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِيِّ اَلْعَظِيمِ»»[۲۶]. |
۳. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
آقای مجتبی تونهای، در کتاب «موعودنامه» در اینباره گفته است:
«آن است که امام، اشخاص معین و مشخصی را نایب خود قرار دهد و به اسم و رسم او را معرفی کند، همانطوری که امام حسن عسکری (ع) این کار را انجام داد و فرمود: عمری و پسرش مورد اعتماد هستند، هرچه آنها به تو برسانند از من میرسانند و آنچه به تو بگویند از جانب من میگویند[۲۷]. و در جای دیگر فرمود: شاهد باشید که عثمان بن سعید عمری وکیل من است و فرزندش محمد بن عثمان وکیل فرزند من، مهدی شماست[۲۸]. حضرت مهدی (ع) نایبان پس از نائب اول (عثمان بن سعید) را به وسیله نایب قبلش تعیین میکرد و به مردم معرفی مینمود. بنابراین کسانی که در دوره غیبت صغری، نیابت داشتند و با اسم و مشخصات معرفی شده بودند، "نایب خاص" نامیده شده و نایبان خاص آن حضرت را "نواب خاص" و "نواب اربعه" میگویند. کتابهایی که در قرون اولیه غیبت نگاشته شده است، به جای "نواب" بیشتر "سفراء" و "ابواب" تعبیر شده و گاهی "وکلا" نیز بهکار رفته است. در دوران غیبت صغری، نیابت خاصه از آن چهار نفر بود: عثمان بن سعید عمری، محمد بن عثمان بن سعید عمری، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری. بالاخره چند روز به مرگ علی بن محمد سمری مانده بود که از ناحیه مقدسه توقیعی صادر شد که در آن به علی بن محمد سمری ابلاغ شده بود که تا شش روز دیگر بدرود زندگی خواهد گفت و پس از آن باب نیابت خاصه بسته و غیبت کبری واقع خواهد شد. و اما اثبات نیابت خاصه با یکی از این سه طریق ممکن است:
|
۴. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛ |
---|
پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، در کتاب «مهدویت پرسشها و پاسخها» در اینباره گفتهاند:
«نیابت خاصه، آن است که امام، اشخاص خاصی را نایب خود قرار دهد و به اسم و با مشخصات معرفی کند، و هرکدام را خود آن حضرت و یا به وسیله نایب پیش از او، به مردم بشناساند. همان طوری که امام حسن عسکری (ع) این کار را انجام داده و فرمود: عمری و پسرش (عثمان بن سعید، نایب اول و محمد بن عثمان، نایب دوم) مورد اعتماد هستند. هرچه آنها به تو برسانند از من میرسانند و آن چه به تو بگویند از جانب من میگویند[۳۰]. بنابراین کسانی که در دوره غیبت صغرا، نیابت داشتهاند و با اسم معرفی شده بودند، نایب خاص نامیده میشوند»[۳۱].
|
پرسشهای وابسته
- منظور از نیابت خاصه چیست؟ (پرسش)
- مفهوم لغوی و اصطلاحی نیابت چیست؟ (پرسش)
- سفیر یعنی چه و به کدام نمایندههای امام سفیر میگویند؟ (پرسش)
- نایب امام مهدی به چه کسی گفته میشود؟ (پرسش)
- چگونه میتوان نایب امام مهدی را در زمان غیبت شناخت؟ (پرسش)
- نواب چهارگانه امام مهدی چه کسانی بودند؟ (پرسش)
- وکلای نایبان خاص امام مهدی چه کسانی بودند؟ (پرسش)
- نیابت چهار سفیر امام مهدی چگونه اثبات میگردد؟ (پرسش)
- چه مصلحتی در وجود وکلای ناحیه مقدسه بوده است؟ (پرسش)
- چرا سفیران خاص امام مهدی از فقها و مجتهدان نبودند؟ (پرسش)
- هدف و غرض از انتخاب افرادی به عنوان نایبان خاص چه بوده است؟ (پرسش)
- وقتی که امام مهدی در غیبت طولانی است چه نیازی به نائب و نماینده دارد؟ (پرسش)
- چرا نیابت امام مهدی پس از هفتاد سال تمام شد؟ (پرسش)
- دوران نیابت خاصه چه وقت و چگونه به پایان رسید؟ (پرسش)
- در زمان غیبت از چه طریقی میتوان با حضرت مهدی آشنا شد؟ (پرسش)
- تفاوت نواب اربعه با وکلای آنها چیست؟ (پرسش)
- وکلای نواب خاص در عصر غیبت صغرا چه کسانی هستند؟ (پرسش)
- راه شناخت نایبان واقعی امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- شیعیان، وکیل و نماینده امام را چگونه میشناختند؟ (پرسش)
- چه کسانی صلاحیت و شایستگی دریافت مقام وکالت و نیابت ائمه را داشتند؟ (پرسش)
- چرا نیابت خاصه ادامه نیافت؟ و سرنوشت شیعیان پس از پایان عصر نیابت خاص و آغاز عصر غیبت کبری به چه کسانی واگذار شده است؟ (پرسش)
- آخرین دیدار عمومی امام مهدی با شیعیان در چه تاریخی بوده است؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۰۱ - ۱۰۳.
- ↑ ر.ک. تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۴۸؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۰۱ – ۱۰۳؛ مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۲۱۲.
- ↑ ر.ک. مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۲۱۲.
- ↑ ر.ک. تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۴۸.
- ↑ «الْعَمْرِیُ وَ ابْنُهُ ثِقَتَانِ فَمَا أَدَّیَا إِلَیْکَ عَنِّی فَعَنِّی یُؤَدِّیَانِ وَ مَا قَالا لَکَ فَعَنِّی یَقُولَان»؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۹، ح ۱؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۳، ص ۳۶۰.
- ↑ «وَ اشْهَدُوا عَلَی أَنَ عُثْمَانَ بْنَ سَعِیدٍ الْعَمْرِیَ وَکِیلِی وَ أَنَ ابْنَهُ مُحَمَّداً وَکِیلُ ابْنِی مَهْدِیِّکُم»؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۵.
- ↑ ر.ک. علی غفارزاده، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان (ع)، ص ۳۴؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۰۱ – ۱۰۳.
- ↑ «الْعَمْرِيُ وَ ابْنُهُ ثِقَتَانِ فَمَا أَدَّيَا إِلَيْكَ عَنِّي فَعَنِّي يُؤَدِّيَانِ وَ مَا قَالا لَكَ فَعَنِّي يَقُولَان»؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۹، ح ۱؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۳، ص ۳۶۰.
- ↑ «وَ اشْهَدُوا عَلَى أَنَ عُثْمَانَ بْنَ سَعِيدٍ الْعَمْرِيَ وَكِيلِي وَ أَنَ ابْنَهُ مُحَمَّداً وَكِيلُ ابْنِي مَهْدِيِّكُم»؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۵.
- ↑ ر. ک: علی غفارزاده، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان (ع)، ص ۳۴.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۱، ح ۳۵۸.
- ↑ ر. ک: سید محمّد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۴۲۶.
- ↑ ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص ۱۲۳- ۱۲۴.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۰۱ - ۱۰۳.
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۹، ح ۱؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۳ و ص ۳۶۰.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۵.
- ↑ ر.ک: غفارزاده، علی، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان (ع)، ص ۳۴.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۱، ح ۳۵۸.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۷۴.
- ↑ تاریخ عصر غیبت، ص ۳۰۲.
- ↑ همان.
- ↑ الغیبة، طوسی، ص ۳۹۱، ح ۳۵۸.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۲۰۱.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۲۹۴، ح ۴۵.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۶، ح ۴۴؛ ای علیّ بن محمّد سمریّ! خداوند اجر برادرانت را در عزای تو عظیم گرداند که تو ظرف شش روز آینده خواهی مرد، پس خود را برای مرگ مهیّا کن و به احدی وصیّت مکن که پس از وفات تو قائم مقام تو شود که دومین غیبت واقع گردیده است و ظهوری نیست مگر پس از اذن خدای عزّوجلّ و آن بعد از مدّتی طولانی و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد و به زودی کسانی نزد شیعیان من آیند و ادّعای مشاهده کنند بدانید که هر که پیش از خروج سفیانیّ و صیحه آسمانی ادّعای مشاهده کند دروغگوی مفتری است و لا حول و لا قوّة إلّا بالله العلیّ العظیم.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۲۰۸.
- ↑ اصول کافی، ج ۲.
- ↑ غیبة طوسی، ص ۳۵۶.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۴۸.
- ↑ الغیبة، شیخ طوسی، ص۳۶۰، ح۳۲۲
- ↑ مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۲۱۲.