معاد در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

آثار اعتقاد به معاد

آگاهی به منافع و مضرات اعمال و اشیا، تشویق و تحذیر، پاداش و کیفر، تقویت قوای انتظامی و نظارت عمومی تا حدودی می‌تواند مردم را به رعایت وظایف قانونی و دوری از گناه وادارد؛ اما از آنجا که نفس آدمی «اماره بالسوء» است و ذاتاً به ملاهی و مناهی و فسق و فجور و جرم و جنایت گرایش دارد، عوامل فوق برای انجام وظایف و دوری از گناه کافی نیست، از این رو در اسلام و سایر ادیان آسمانی بر مسئله ایمان، به‌ویژه ایمان به روز قیامت، تأکید بیشتری شده است. تاریخ نیز نشان می‌دهد که امور مادی در ترغیب به نیکی‌ها و جلوگیری از گسترش جرایم و مهار طبع سرکش آدمی موفق نیست و چه بسا او را در این راه کمک می‌کند. از این رو خیرخواهان واقعی به این نتیجه رسیده‌اند که بزرگترین عامل ترغیب به نیکی‌ها و بازدارنده از زشتی‌ها، نیروی اعتقاد به خدا و قیامت و مقدسات دینی است. آمار نشان می‌دهد که در ماه مبارک رمضان، جرایم و جنایات در کشورهای مسلمان تا سه چهارم کاهش می‌یابد و این نیست، جز به دلیل تقویت نیروی ایمان و توجه مردم به خدا و قیامت و مقدسات دینی. در میان اعتقادات دینی و باورهای مقدس مذهبی، هیچ‌کدام، حتی اعتقاد به خدا، نقش تربیتی و بازدارندگی اعتقاد به معاد را ندارد؛ چراکه اگر فی‌المثل خداوند، بهشت و جهنم را برای ثواب و عذاب نیکوکاران و بدکاران قرار نداده بود، صرف اعتقاد به خدا، جز برای انگشت‌شماری از مردم، مشوق و بازدارنده نبود. خداوند در جای جای قرآن، مؤمنان را به بهشت ترغیب می‌کند؛ آیاتی مانند «به کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، بشارت بده که باغ‌هایی از بهشت برای آنان است که نهرها از زیر درختانش جاری است. هر زمان که میوه‌ای از آن، به ایشان داده شود، می‌گویند: این همان است که قبلاً به ما روزی داده شده بود، و میوه‌هایی که برای آنان آورده می‌شود، همه از نظر خوبی و زیبایی یکسانند، و برای آنان همسرانی پاک و پاکیزه است، و جاودانه در آن خواهند بود»[۱]. و «خداوند به مردان و زنان با ایمان، باغ‌هایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است. جاودانه در آن خواهند ماند و مسکن‌های پاکیزه‌ای در بهشت‌های جاودان نصیب آنان ساخته، و خشنودی و رضای خدا از همه اینها برتر است و پیروزی بزرگ همین است»[۲].

خداوند همچنین انسان‌ها را از جهنم و عذاب‌های سخت آخرت برحذر می‌دارد: «به قطع درخت زقوم غذای گنه‌کاران است. همانند فلز گداخته در شکم‌ها می‌جوشد؛ جوششی همچون آب سوزان. این کافر مجرم را بگیرید و به میان دوزخ پرتابش کنید؛ پس بر سر او از عذاب جوشان بریزید، بچش، که خود را بسیار قدرتمند و محترم می‌دانستی»[۳]. «کسانی که کافرند برایشان جامه‌هایی از آتش بریده شده و از بالای سرهایشان آب جوشان می‌ریزند که امعایشان را با پوسته‌ها می‌گدازد، و برای آنان گرزهای آهنین است. هر وقت بخواهند از آن شدت محنت به درآیند، ایشان را به آن بازمی‌گردانند، و به آنان گفته می‌شود: بچشید عذاب سوزان را»[۴].

امام علی(ع) نیز برای اصلاح و تربیت نفوس مستعد، از اهرم اعتقاد به آخرت استفاده می‌کند. این اهرم به قدری قوی است که گاه بزرگانی مانند همام با شنیدن خطبه متقین قالب تهی می‌کنند، یا دانشمندانی مانند ابن ابی‌الحدید لرزه بر اندامشان می‌افتد و دگرگونی‌های بزرگ در افکارشان پدید می‌آید. امام بعد از تلاوت سوره تکاثر فرمود: «شب یا روزی که رخت سفر مرگ در آن بسته‌اند، برای آنان جاودان شده، خطرات آن جهان را وحشتناک‌تر از آنچه می‌ترسیدند، یافتند، و نشانه‌های آن را بزرگتر از آنچه در نظر داشتند، مشاهده کردند. برای وصول به هر یک از دو نتیجه بهشت یا جهنم، تا محل قرارگاهشان، مهلت داده شده و عالمی از و امید برایشان فراهم ساخته‌اند؛ اگر می‌خواستند آنچه را که در آنجا مشاهده کرده‌اند و با چشم دیده‌اند، توصیف کنند، زبانشان عاجز می‌شد»[۵]. ابن ابی الحدید ذیل این خطبه می‌نویسد: «سوگند می‌خورم به آن کس که همه امت‌ها به او سوگند می‌خورند، از پنجاه سال قبل تاکنون، بیش از هزار بار این خطبه را خوانده‌ام. هر وقت آن را خواندم در من ترس و موعظه‌ای پدید آورد و در قلب و روحم وحشتی، و در اعضا و جوارحم لرزه و وارفتگی احساس کردم، و هیچ‌گاه در آن دقت نکردم، جز اینکه به یاد مردگان از بستگان و نزدیکان و دوستانم افتادم، و پیش خود فکر می‌کردم که من همان شخصی هستم که امام حالش را توصیف می‌فرماید.»..[۶]. امام همچنین در خطبه ۱۹۰ نهج البلاغه، آنجا که مردم را موعظه و دعوت به تقوا می‌کند، چنان از نعمت‌ها و نقمت‌های جهان آخرت سخن می‌گوید که هر انسانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد: پیش از اینکه مرگ گریبان شما را بگیرد، آنچه لازمه رویارویی با آن است مهیا کنید؛ چه این که مرگ پایان زندگی این دنیا است که منتهی به قیامت می‌شود، و آن برای خردمندان پند و اندرز، و برای جاهلان وسیله عبرت است. آری، پیش از فرا رسیدنش خود را برای آنچه آگاهی دارید، مهیا کنید: از تنگی قبرها، شدت غم و اندوه، ترس از قیامت، بیم‌های مکرر، به هم ریختن و درهم فرو رفتن استخوان‌ها، کر شدن گوش‌ها، تاریکی لحد، وحشت از آینده، غم و اندوه در تنگنای گور و پوشاندن آن از سنگ و خاک. زنهار زنهار، شما را به خدا، ای بندگان خدا، دنیا با روش مخصوص خود بر شما خواهد گذشت. رشته شما و قیامت به هم پیوسته، و گویا علامت‌های آن فرا رسیده و با تمام بلاها و نشانه‌هایش نزدیک شده است. گویی شما را در طریق خود متوقف ساخته است. زلزله‌هایش در شرف وقوع است، و سینه بر زمین گذارده... ای بندگان خدا، مراقب چیزی باشید که رستگاران با رعایتش به رستگاری رسیدند و تبهکاران با ضایع ساختن آن در خسران و زبان قرار گرفتند. پیش از آن‌که مرگتان فرا رسد، خود را با اعمالتان آماده‌سازید؛ زیرا شما در گرو کارهایی هستید که پیش‌تر انجام داده‌اید و مدیون کرداری هستید که از پیش فرستاده‌اید. از هم اکنون فکر کنید مرگ وحشتناک به شما حمله آورده و دیگر بازگشتی نیست، و از لغزش‌ها نمی‌توان پوزش خواست. خداوند ما و شما را در راه اطاعت خود و پیامبرش وادارد و از ما و شما به فضل و رحمتش درگذرد.

امروزه می‌بینیم که در دنیای متمدن غرب فساد بیداد می‌کند و امنیت به شدت کاهش یافته است؛ تا جایی که بچه‌ها در مدارس آمریکا همکلاسی‌ها و معلمانشان را به گلوله می‌بندند و در این کشور هر روز و هر ساعت، هزاران جرم و جنایت واقع می‌شود. تمام اینها به دلیل ضعف ایمان و اعتقاد به اصول دین و عالم پس از مرگ است و از همین رو مصلحان و خیراندیشان غرب هشدار می‌دهند که ضروری است جامعه غربی به ایمان و معنویت بازگردد. به دلیل همین نقش سازنده تربیتی است که حدود ۱۴۰۰ آیه قرآن درباره معاد است[۷]، همراه ده‌ها خطبه و نامه و کلمات امام علی(ع).[۸].

امکان معاد

برای عرب جاهلی باورکردنی نبود که آدمی بعد از مرگ، دوباره زنده خواهد شد زندگی جدیدی را در جهانی دیگر از سر خواهد گرفت: ﴿فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ * أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ[۹]. قرآن مجید در پاسخ این گروه، امکان معاد را مطرح می‌کند و گاه از راه وقوع آن در قالب داستان عزیر، اصحاب کهف، گاو بنی‌اسرائیل، چهار مرغ حضرت ابراهیم(ع) و... و گاه نیز با تحلیل آن و اثبات ضرورت معاد سخن گفته است. در آنجا که از راه امکان معاد سخن می‌گوید، گاهی از راه قدرت گسترده خدا و گاهی از راه توجه دادن به زمین و درختان مرده که در فصل بهار زنده می‌شوند، و گاه نیز از راه توجه به آفرینش نخستین استدلال می‌کند[۱۰]: ﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ * قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ[۱۱].

در این آیات، به رغم اینکه از راه آفرینش نخستین، با عبارت ﴿نَسِيَ خَلْقَهُ و ﴿يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ استدلال شده، از راه دانش فراگیر خدا که می‌داند هر ذره‌ای در کجا قرار دارد و چگونه می‌شود آن را به جای اول بازآورد نیز استدلال شده است: ﴿وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ. آری، قرآن در بسیاری از آیات، برای رفع استبعاد زندگی پس از مرگ، خاطرنشان می‌کند خدایی که آدمی را نخستین‌بار بدون نقشه قبلی آفرید، می‌تواند دوباره او را بیافریند. در صورتی که - به نظر ما - دومی راحت‌تر است: ﴿وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ[۱۲]. در سوره انبیا نیز در این باره چنین تأکید می‌کند: «همان‌طور که آنان را برای نخستین بار آفریدیم، بار دیگر بازمی‌گردانیم. این وعده‌ای است بر ما که انجام خواهیم داد»[۱۳]. در این دو آیه ضمن ممکن شمردن زندگی دوباره انسان‌ها در عالمی دیگر، برای این امر دو استدلال نیز ارائه می‌شود: اول اینکه انجام کار از روی نقشه قبلی راحت‌تر است؛ اگرچه با قدرت مطلقه الهی، راحتی و دشواری معنا نخواهد داشت و این تصور ناشی از قدرت و توان محدود ما است؛ دوم اینکه خداوند چون خلقت دوباره و زنده شدن مردگان را در قیامت، وعده داده است و چون وعده او تخلف‌بردار نیست، معاد امری ضروری خواهد بود. علی(ع) نیز در این باره چنین می‌فرماید: «در شگفتم چگونه کسی منکر قیامت می‌شود، در حالی که آفرینش نخستین را دیده است؟![۱۴]».[۱۵].

ضرورت معاد

از آنجا که اعتقاد به معاد از اصول اعتقادی همه ادیان آسمانی، به‌ویژه دین مقدس اسلام است و تقلید در آن جایز نیست، لازم است آن را به دلایل عقلی متکی کنیم. به این جهت، فلاسفه و متکلمان برای اثبات لزوم آن، از راه عدالت، حکمت، وعده الهی، کمال و سعادت انسانی، ضرورت تمایز نیکوکاران از بدکاران، بقای روح و نظایر اینها استدلال کرده‌اند. حال ضرورت معاد را در کلمات مولا علی(ع) بر می‌رسیم:

۱. هرگاه معاد نباشد، زندگی دنیا بیهوده خواهد بود: امام فخر رازی در کتاب اربعین می‌نویسد: ما در این دنیا افراد فرمانبردار و گناهکار، نیکوکار و زشت‌کردار بسیاری می‌بینیم، بدون آن‌که نیکوکاران. سزای نیکی و زشت‌کاران کیفر زشت‌کاری خود را در این دنیا ببینند. هر دو طایفه می‌میرند و این جهان را برای اهلش می‌گذارند. حال، چنان‌که کتاب عمر این دو طایفه، همین جا بسته و پرونده آنان مختوم گردد و معاد و رستاخیزی در کار نباشد تا شخص نیکوکار، سزای نیکی و انسان بدکار، کیفر زشت‌کرداری خود را در آن دریابد، در این صورت حیات و زندگی در این دنیا عبث، و بلکه سفیهانه خواهد بود[۱۶]. قرآن مجید در آیات متعددی از این راه بر ضرورت و لزوم معاد استدلال می‌کند: «آیا گمان کرده‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و به سوی ما بازنمی‌گردید؟[۱۷]» و «آیا آدمی گمان کرده که بیهوده و مهمل گذاشته می‌شود؟ مگر نطفه‌ای از منی نبود که ریخته شد، سپس به صورت علقه‌ای درآمد، و خدایش او را در راه تکامل به اعتدال رسانید، و از او دو جنس ماده و نر پدید آورد. آیا چنین خدایی توانا و قادر نیست که مردگان را زنده کند؟[۱۸]»

امام علی(ع) نیز از همین رهگذر، وجود قیامت و معاد را ضروری می‌داند: ای مردم، از خدا بترسید. هیچ کس بیهوده و عبث آفریده نشده که به لهو و بازی سرگرم شود، و سرخود رها نگردیده تا به کارهای لغو و بی‌ارزش مشغول گردد. هیچ‌گاه دنیایی که خود را در دیده او زیبا و دل‌فریب جلوه داده است، جای آخرتی را که آن را زشت انگاشته، نگیرد. آن مغروری که از دنیا به بالاترین وجه آن نایل گردیده، هیچ‌گاه همچون کسی نیست که از آخرت به کم‌ترین سهم آن دست پیدا کرده است[۱۹].

امام همچنین در این باره می‌فرماید: ای بندگان خدا آگاه باشید، خداوند شما را بیهوده نیافریده و مهمل و بی‌سرپرست رها نکرده است...، پس به وسیله‌های مطمئن او تمسک جویید و به تقوای حقیقی چنگ زنید که شما را به سرمنزل آرامش و منزلگاه‌های فراخ و قلعه‌های محکم و سراهای عزت می‌رساند. این مراحل سعادت را روزی به انسان می‌بخشد که چشم‌ها در آن روز خیره می‌شود و از حرکت باز می‌ایستد، و همه جا در نظر انسان تاریک می‌شود، و گله‌های شتر که بهترین ثروت عرب است، و مال و اموال، فراموش می‌گردد[۲۰].

۲. عدل الهی، مستلزم ضرورت معاد است: خداوند برای سعادتمندی بشر قانون را از طریق انبیا فرستاده و به نیکوکاران وعده ثواب، و به بدکاران وعده عقاب داده است. گروهی طبق فرمان او عمل می‌کنند و گروهی سرباز می‌زنند و هر دو گروه بدون ثواب و کیفر می‌میرند. بنابراین اگر ثواب و کیفری در کار نباشد، تکلیف بیهوده بوده است. همچنین اگر هر دو گروه یکسان پاداش گیرند، این نیز ظلم خواهد بود، و اگر به افراد بدکار رحمت شود و نیکوکاران کیفر ببینند، این کار، هم ظلم است و هم قبیح؛ ولی اگر بنا به وعده، نیکوکاران پاداش ببینند و بدکاران کیفر شوند، این کار، هم وفای به عهد است و هم عین عدل. از این رو لازم است جهان دیگری وجود داشته باشد تا خلف وعده و ظلم، صورت نگیرد. در بسیاری از آیات قرآن به این برهان تصریح شده است؛ برای نمونه: «ما آسمان و زمین را با هر چه که میان آنها است بیهوده نیافریده‌ایم؛ این گمان کسانی است که کافرند. وای به حال آنان از آتش جهنم! آیا کسانی را که ایمان دارند و کارهای شایسته کرده‌اند، مانند تباه‌کاران و آنان که در زمین فساد می‌کنند، قرار می‌دهیم؟ یا پرهیزگاران را همچون بدکاران قرار می‌دهیم؟[۲۱]» در سوره جاثیه آیات ۲۱ و ۲۲، در این باره چنین تأکید می‌کند: «آیا کسانی که اعمال بد کرده‌اند، گمان دارند ما آنان را با کسانی که ایمان دارند و کارهای شایسته کرده‌اند، یکسان قرار می‌دهیم و زنده بودن و مردنشان یکسان است؟ چقدر بد و نادرست قضاوت می‌کنند. خدا آسمان‌ها و زمین را به حق آفرید تا هر کس در قبال اعمال خود سزا بیند و هیچ‌گاه به آنان ستم نخواهد شد». این دو آیه به خوبی نشان می‌دهد عدل الهی اقتضا می‌کند که هر چیز در جای خود قرار گیرد و حق به حق‌دار رسد. بنابراین نباید انتظار داشت که خداوند افراد صالح و طالح را یکسان انگارد، که این ظلمی فاحش است؛ در صورتی که خداوند، هم ﴿قَائِمًا بِالْقِسْطِ[۲۲] است و هم ﴿وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ[۲۳] پس قیامت قطعاً واقع می‌شود[۲۴].

امام علی(ع) بارها مسئله اعمال پاداش و کیفر را بر اساس عدل الهی، گوشزد کرده است. برای نمونه، هنگامی که امام، محمد بن ابی‌بکر را در مقام استاندار مصر منصوب می‌فرماید، دستورالعمل‌های مهمی به او می‌دهد که گزیده ذیل، از آن نامه مبارک است: «خداوند از شما بندگان، درباره اعمال کوچک و بزرگ و آشکار و پنهانتان بازخواست خواهد کرد. اگر کیفرتان دهد، شما استحقاق بیش از آن را دارید، و اگر عفوتان کند، او کریم‌تر است»[۲۵]. امام همچنین در یک تشبیه جالب، دنیا را جایگاه تمرین و آمادگی، و آخرت را روز مسابقه معرفی می‌کند و جایزه برندگان را بهشت و سرانجام بازندگان را جهنم می‌شمارد: «أَلَا وَ إِنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمَارَ وَ غَداً السِّبَاقَ وَ السَّبَقَةُ الْجَنَّةُ وَ الْغَايَةُ النَّارُ أَ فَلَا تَائِبٌ مِنْ خَطِيئَتِهِ قَبْلَ مَنِيَّتِهِ أَ لَا عَامِلٌ لِنَفْسِهِ قَبْلَ يَوْمِ بُؤْسِهِ»[۲۶]؛ «آگاه باشید! امروز روز تمرین و آمادگی، و فردا روز مسابقه است. جایزه برندگان، بهشت و سرانجام عقب‌ماندگان، آتش خواهد بود. آیا کسی پیدا می‌شود که پیش از فرا رسیدن مرگش از خطاهایش توبه کند؟ و آیا انسانی هست که قبل از رسیدن آن روز، عمل نیکی برای خود انجام دهد؟». با توجه به اینکه «مضمار» به معنای زمان و مکانی است که در آن اسب را برای مسابقه تمرین می‌دهند، و «سَبقَه» یا «سُبقَه» به معنای پایان مسابقه یا جایزه مسابقه است[۲۷]، کلام امام می‌فهماند که آدمی را بیهوده نیافریده‌اند. او می‌باید در میدان مسابقه زندگی حاضر شود و برای رستگاری خود بکوشد. اگر نیکوکاری کند، پاداشش بهشت است و در غیر این صورت با بدبختی و خواری در جهنم سرنگون خواهد شد. از این رو در پایان همین خطبه می‌فرماید: «تا زنده‌اید، هنوز دیر نشده است. بیایید از خطاها و گناهانتان توبه کنید و برای رسیدن به جایزه این مسابقه با نیکوکاران همسو شوید و خود را در جرگه برندگان این مسابقه قرار دهید».[۲۸].

منابع

پانویس

  1. بقره، آیه ۲۵.
  2. توبه، آیه ۷۲.
  3. دخان، آیات ۴۹-۴۳.
  4. حج، آیات ۲۲-۱۹.
  5. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، خطبه ۲۱۶. در نهج البلاغه‌های دیگر در شماره ۲۲۱ آمده است.
  6. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۱۵۳.
  7. ر.ک: به سوی جهان ابدی، ص۲۶.
  8. قربانی لاهیجی، زین‌العابدین، مقاله «معاد»، دانشنامه امام علی ج۲ ص ۳۸۵.
  9. «بلکه کافران از اینکه بیم‌دهنده‌ای از میان خودشان برای آنان آمد به شگفتی افتادند و گفتند: این چیزی شگرف است * آیا چون مردیم و خاک شدیم (باز زنده می‌شویم)؟ این بازگشتی دور (از باور) است» سوره ق، آیه ۲-۳.
  10. ر.ک: به سوی جهان ابدی، ص۱۰۶-۹۷.
  11. «و برای ما مثالی آورد و آفرینش خود را به فراموشی سپرد؛ گفت: چه کسی استخوان‌هایی را که پوسیده است زنده می‌گرداند؟ * بگو: همان کس که آن را نخست آفرید زنده‌اش می‌گرداند و او به (حال) هر آفریده‌ای داناست» سوره یس، آیه ۷۸-۷۹.
  12. «و اوست که آفریدن (آفریدگان) را می‌آغازد سپس آن را باز می‌آورد و این بر او آسان‌تر است و در آسمان‌ها و زمین مثل برتر، او راست و او پیروزمند فرزانه است» سوره روم، آیه ۲۷.
  13. انبیاء، آیه ۱۰۴.
  14. نهج البلاغه، حکمت ۱۲۶.
  15. قربانی لاهیجی، زین‌العابدین، مقاله «معاد»، دانشنامه امام علی ج۲ ص ۳۸۸.
  16. حکیم فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۶۲۸.
  17. مؤمنون، آیه ۱۱۵.
  18. قیامت، آیات ۴۰-۳۶.
  19. نهج البلاغه، حکمت ۳۷۰.
  20. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۵.
  21. ص، آیات ۲۸-۲۷.
  22. «خداوند - که به دادگری ایستاده است -.».. سوره آل عمران، آیه ۱۸.
  23. «و پروردگارت بر بندگان ستمکار نیست» سوره فصلت، آیه ۴۶.
  24. ر.ک: قوشجی، شرح تجرید، ص۴۰۷؛ گوهر مراد، ص۶۱۵؛ به سوی جهان ابدی، ص۱۱۴.
  25. نهج البلاغه، نامه ۲۷.
  26. نهج البلاغه، خطبه ۲۸.
  27. نهج البلاغه، به تصحیح محمد عبده، ص۶۸-۶۷.
  28. قربانی لاهیجی، زین‌العابدین، مقاله «معاد»، دانشنامه امام علی ج۲ ص ۳۹۰.